eitaa logo
پرسمان و بصیرت
166 دنبال‌کننده
12 عکس
2 ویدیو
36 فایل
این کانال بر اساس نکات ناب و شبهات روز و پاسخ بر اساس گفتمان عقلی تاسیس شده است. ارتباط با ادمین: @binesh_motahar_sharif
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🍃🌾 ✅3⃣ بعضی می گویند انسان این است که آزاد باشد. آیا ممکن است که انسان آزاد مطلق باشد؟ آیا بر فرض وقوع، چنین آزادی ای مطلوب است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 بعضی چنین فرض کرده اند که انسان می خواهد آزاد مطلق زندگی کند.  👈 آزاد مطلق زندگی کردن، گذشته از این که امری است ناممکن و محال، مساوی است با خروج از . 👈 آزاد مطلق که انسان هیچ حکمی، آرزویی، هدفی و ایده ای را بر خود نپذیرد، یعنی بی ایده بودن مطلق. ⬅️ این سقوط از انسانیت است و در دنیا وجود ندارد.  👈 آن کسانی هم که دم از ازادی مطلق و عصیان مطلق زده اند که تسلیم امر هیچ حاکمی نمی شوند، باز می بینید سراسر زندگی شان ایده داشتن است و به دنبال یک می دوند. ⬅️ به دنبال یک ایده رفتن معنایش همان ایده را در درون خود پذیرفتن است.  🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅4⃣ از تمثیلی که خداوند در آیه مبارکه زیر آورده چه نکات و مفاهیمی استفاده می شود؟ سر تمثیل به برده چیست؟ 🌿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسون وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ.🌿 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 قرآن برای موحد و مشرک مثل می آورد؛ یعنی برای آن که توحید عملی دارد و آن که شرک عملی دارد. 👈 می گوید : شما دو نفر را در نظر بگیرید. یکی انسانی که در او چند نفر شریکند .یعنی انسانی که برده چند نفر است و این شرکا شرکای اند. 🎋 ممکن است چند برادر شریکی باشند رفیق و هماهنگ با یکدیگر.  ⬅️ اینجا مشکلی به وجود نمی آید. 🎋 ولی شما ملکی را در نظر بگیرید که چند نفر مالک داشته باشد که آن مالکها با یکدیگر شریکند ولی مالکهای بدخو . ناسازگار و متضاد .  👈 آن یکی می گوید که من به حسب حس خودم چنین می خواهم که در این خانه بنشینیم و به کسی اجاره ندهیم.  👈 آن دیگری می گوید خیر باید اجاره بدهیم. 👈 آن یکی مثلا می گوید که من می خواهم اینجا را اجاره بدهم به مشروب فروشی. حتما باید چنین بشود. آن دیگری می گوید نه. ⬅️ چون موضوع یک ملک است و ملک شعور و ادراک ندارد، از نظر خود شرکا ناراحتی هست؛ ولی از نظر ملک ناراحتی ندارد. 🔴 قرآن مثل را به یک موجود زنده می زند. آنهم موجود زنده شاعر مدرک.  👈 می گوید یک انسان را در نظر بگیرید که چند مالک باشد. و این مالکها شرکای بدخو و متخالف و ناسازگار باشند. ببینید حال این بنده بیچاره چه خواهد بود! 🎋 آن یکی با کمال اخم به او فرمان میدهد فلانی ! امروز باید حتما چنین کاری بکنی اگر نکنی مجازاتت خواهم کرد. 🎋آن دیگری می گوید حتما باید به حرف او نکنی به حرف من بکنی.  🎋 سومی حرف دیگری میزند. چهارمی حرف دیگرو... ⬅️ قرآن می گوید یک آدم دیگر را هم برده در نظر بگیرید . ولی برده و بنده ای که اختصاص دارد به یک حاکم . و یک فرمانده بیشتر ندارد. یعنی تکلیف و برنامه اش از اول تا به اخر روشن است. 👈 قرآن این مثل را برای حالت درونی انسان می آورد.  🔴 چرا قران وقتی که می خواهد برای انسان مثال بزند به بنده و برده مثال میزند❓برده ای که چند نفر شریک مالک بدخو و ناسازگار داشته باشد و برده ای که یک ارباب سازگار داشته باشد❓ ⬅️ این مثال برای این است که انسان در درون خودش نمی تواند آزادی مطلق داشته باشد و حکومت هیچ ایده ای را نپذیرد. اگر نپذیرد از انسانیت ساقط است. 🔴 حال اگر انسان حکومت یک آرزوی اصلی که همه آرزوهای دیگرش را تحت الشعاع قرار دهد را بپذیرد و در راه و مسیر آن آرزو باشد، این آدم از نظر روانشناسی شخصیت سالم دارد. یعنی وحدت شخصیت خود را حفظ کرده است؛ روحش تجزیه و قطعه قطعه نشده است. 👈 عرفا اسم این حالت را می گذارند: ، . 👈 و اسم نقطه مقابلش را می گذارند: ، ، . 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅5⃣ چطور می شود که روح انسان چند تکه و پاره شود؟ راه نجات انسان از این تشتت و اضطراب درونی چیست؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 انسانى كه در درون روحش قدرتهاى‏ متضاد و و ناهماهنگ حكومت كنند، هر قسمتى از روانش دراختيار يك مالك باشد، اين براى خود مى ‏كشد و آن براى خود،شخصيتى مى‏ شود قطعه‌قطعه شده، روحى مى ‏شود تجزيه‌شده وپاره ‏پاره. 👈 یعنی همین آدم که در اینجا یک میل شدید قسمتی از روحش را به خودش اختصاص داده، قسمت دیگر روحش را هم یک میل شدید دیگر نسبت به چیز دیگر با کمال استبداد و با کمال بدخلقی و با کمال بداخمی به خود اختصاص داده و یک جای دیگر روحش را عقده ها، کینه ها، خشم ها، غضب ها به خودش اختصاص داده و یک قسمت دیگر را هم چیز دیگر. 👈 که باز هر کدام از این ها شعبه ای می شود که اگر انسان در خودش بکند کاملاً می تواند این حالت کشمکش را ببیند و همین سبب می شود روح انسان چند قطعه و چند پاره بشود. 👈 احیانا قسمتی از روحش را ایمان به خودش اختصاص داده است، ولی هم نتوانسته است او را از این تشتت نجات بخشد؛ ایمان های ضعیف، قسمتی از روح را اشغال می کند، ولی قسمت های دیگر در قلمرو دشمن است، این ایمان، ایمان حسابی نیست. 👈 نیمی از روحش است و نیمی دیگر از روحش ، که خودش مایه بدبختی است. ⬅️ چنین انسانی هیچ وقت نمی تواند یک انجام بدهد. 🔴 اما اگر انسان واقعا به خدا بیاورد، اگر توحید نظری انسان توحید حسابی باشد، مشکلی پیش نمی آید. 👈 اگر ایمان ، که مبنای حسابی ندارد، نباشد؛ بلکه باشد، متکی به منطق و استدلال و اصول باشد، خاصیت ایمان و اعتقاد به خدای یگانه، پیدایش حالت وحدت، (به قول ) ، ، در روان خود انسان است. ⬅️ شرک از انسان که بیرون برود، شرک در انسان هم بیرون می رود. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅6⃣ چرا گفته می شود که در اسلام همه چیز از سرچشمه می گیرد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 خدا در زندگی انسان اولین اثرش یک اثر روانشناسی است و علم النفسی است؛ یک اثر اخلاقی است؛ یک سلامت روانی است؛ ولی سلامت روانی ای که قرآن در این جا از جنبه وحدت روان و از جنبه هماهنگی اجزای روانی مورد مطالعه قرار داده است. 👈 خدا در زندگی انسان مساوی است با انسان، با هماهنگی روانی انسان، با نجات یافتن انسان از تکه تکه شدن روحش، از شریک پیدا کردن و چند مالک پیدا کردن روحش؛ ⬅️ ریشه در اسلام در همین جاست؛ این است که می گویند در اسلام همه چیز از توحید می گیرد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅7⃣ ربط و نسبت میان مباحث توحید و انواع آن و مباحث خدا در زندگی انسان و ضرورت تحقق وحدت در شخصیت فرد و اجتماع را تبیین نمایید. 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 انسان موجودی مرکب از دو خود و است؛ انسان همچنان که ماده محض نیست، روح محض هم نیست، معاش ومعاد توأم با یکدیگرند، جسم و روان در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. ✅🔴در همان حال که باید با عوامل روحی و روانی تفرقه در پرتو توحید در عبادت و حق پرستی مبارزه کرد، با عوامل تبعیض، بی عدالتی و ... مبارزه کرد. ✅🔴فرد موحد در ساحت فکر و بینش (توحید ) ، و در ساحت گرایش (توحید قلبی) و در ساحت رفتار (توحید ) موحد و به دور از و تشتت است. 👈توحید نظری، بینش است و توحید عملی، یگانه شدن انسان است. 👈توحید نظری، است و توحید عملی، . 👈 توحید نظری، ها و نیست هاست؛ توحید عملی، ها و نباید هاست. 👈 توحید نظری توحید عملی است که هر دو با هم، مکتب توحیدی را تشکیل می دهند. 👈توحید عملی اعم از توحید عملی فردی و توحید عملی اجتماعی، عبارت است از یگانه شدن فرد در جهت یگانه پرستی خدا، و نفی هرگونه پرستش قلبی، هواپرستی، پول پرستی، جاه پرستی و غیره، و یگانه شدن در جهت یگانه پرستی حق از طریق نفی طاغوت ها و تبعیض ها و بی عدالتی ها. ✅🔴فرد و جامعه تا به یگانگی نرسد به نائل نمی گردد و جز در پرتو حق پرستی و توحید به یگانگی نمی رسد. ✅🔴وحدت فکری، قلبی و عملی یک جامعه، در پرتو پیروی از (امام زمان و در زمان غیبت ) اتفاق می افتد. 🎋انسان در نظام شرک هر لحظه به سویی و به جانب قطبی کشیده می شود، خسی است بر دریا، موجها هر لحظه او را درجهتی با خود می برند؛ 🎋اما در نظام توحیدی مانند یک کشتی مجهز به دستگاه های راهنمایی است، در یک حرکت منظم و هماهنگ تحت فرمان مقامی خیرخواه. 🎋تحقق خود واقعی انسان و رسیدن او به کمال در سایه توحید عملی است، که به سلامت فرد و اجتماع می انجامد. 🍃🌾🍂 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅8⃣ چه ضرورتی دارد که در کلام اولیای دین بر همراهی توحید نظری و عملی اصرار ویژه ای شده است؟ آیا همین که انسان فقط در مقام اندیشه موحد باشد، کافی نیست؟ و یا اینکه انسان فقط در مقام عمل موحد باشد، کافی نیست برای این که او را به رستگاری و سعادت برساند؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 گفتيم‏ توحيد از نظر اسلام داراى دو مرتبه و دو درجه است: 🎋توحيد و 🎋 توحيد . 👈 توحيد نظرى را علماى اسلامى به سه قسم تقسيم كرده ‏اند: 🎋 توحيد در ⬅️ یعنی خداوند مثل و مانند ندارد ⬅️ لیس کمثله شی ء ⬅️ قل هو الله احد ⬅️ و لم یکن له کفوا احد 🎋 توحيد در ⬅️ ذات خداوند صفاتی دارد؛ مانند علیم، قدیر، سمیع ⬅️ صفات خداوند عین ذات خداوند است؛ ⬅️ ذات خداوند است و صفت خداوند ⬅️ خداوند «واحد» و «احد» است و هر دو یکی است. 🎋 توحيد در ؛ ⬅️ خداوند فرمانروای عالم است؛ ⬅️ ذرات عالم به اراده او در گردش است؛ ⬅️ مالک و ملک است؛ ⬅️ خداوند در فرماندهی کل عالم شریکی ندارد. 👈 و همه اينها از قرآن‏ مجيد استنباط مى ‏شود و مربوط به عالم فكر و انديشه و اعتقاد است؛ نوعى انديشيدن و دانستن و محصول نوعى تفكر است. 👈 توحيد عملى ‏آن است كه علماى اسلام از آن، تعبير به توحيد در عبادت، توحيد درپرستش مى‏ كنند و آن نوعى زيستن، زندگى كردن و بودن است. ⬅️ توحید عبادی دو جنبه دارد؛ 🎋 یک جنبه آن به خدا برمی گردد؛ ⬅️ یعنی تنها خداست که شایسته پرستش است. 🎋 یک جنبه آن به بنده بر می گردد؛ ⬅️ بندگان وظیفه دارند که فقط ذات حق را معبود برگزینند. ⬅️ 🎋 آن يكى (توحید نظری) ‏نوعى است؛ چگونه دانستن است؛ چگونه فکر کردن است؛ ⬅️ خدا را در ذات، صفات و افعال یگانه دانستن است؛ 🎋 اين ديگرى (توحید عملی) نوعى و بودن است؛ چگونه بودن است؛ ⬅️ در عمل موحد بودن است. 👈 آن انديشيدن، در منطق اسلام با اين نوع بودن به كمال خود مى ‏رسد؛ يعنى انسان تا درمرحله انديشه موحد است، موحد كامل نيست و بلكه موحد ‏ نيست؛ ⬅️ موحد حقيقى موحدى است كه در مرحله زيستن و بودن هم‏ موحد باشد. 🔴 از آن طرف كسانی هستند كه ایمان را می كنند. در صدر اسلام خوارج این طور فكر می كردند و امروز هم عده ای این طور فكر می كنند كه اصل عمل است، بود و نبود ایمان مهم نیست. 👈 و لهذا می گویند در هر جای دنیا اگر مردمی باشند كه از نظر عمل همان طور عمل می كنند كه مسلمانهای خوب عمل كرده اند ولو خدا را نمی شناسند و به معاد ایمان ندارند، اینها چون عملشان خوب است، به آنچه كه پیغمبران دعوت كرده اند، یعنی به دنیا و سعادت آخرت رسیده اند [و وضع آنها با مؤمنانی كه عمل صالح انجام داده اند] هیچ فرق ندارد؛ ⬅️ ایمان و عمل دو ركن سعادت انسان است. 🔴 توحيد اسلام يك‏ طرحى است براى پياده شدن در وجود انسان؛ 👈 «خدا در انديشه» براى «خدا در زندگى» است؛ يعنى مقدمه‏ اى است براى «خدا در زندگى». 👈 توحيد، وحدت عالم است به دليل وحدت خدا كه: 🌿 لو كان فيهما آلههٌ الّا اللهُ ‏لفسدتا🌿 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅9⃣ از این گفتار بلند حضرت صدیقه طاهره علیها السلام که فرمودند: 🌿 أشهدُ أن لا اله الا الله، كلمهٌ جعل الاخلاص تأويلها و ضمّن ‏القُلوب موصولها و أنار فى الفكر معقولها 🌿 چه معارفی مستفاد می شود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 مى ‏فرمايد: من شهادت مى ‏دهم به يگانگى‏ خدا، من اين كلمه لااله الاالله را به زبان خود جارى مى ‏كنم، اين حقيقت ‏را اعتقاد دارم؛ ولى اين كلمه كلمه ‏اى است كه «جعل الاخلاص تأويلها»؛ یعنى مآل و بازگشت و حقيقت اين كلمه، مرحله تحقق و واقعيت اين‏ كلمه، است. 👈 اين اخلاص همان توحيد است. حضرت زهرا در شهادت دادن خودش دارد فكرش را مى‏ گويد، اعتقاد خودش را بيان مى‏ كند، توحيد نظرى را بيان مى‏ كند؛ ولى براى اينكه بفهماند در اسلام توحيد نظرى از توحيد عملى جدا نيست، بلكه كمال توحيد نظرى ‏در توحيد عملى است، با اين تعبير بيان مى‏ كند: 🌿كلمهٌ جعل الاخلاص ‏تأويلها🌿 👈 در اصطلاح قرآن يعنى مآل؛ آن چيزى كه بازگشت ونهايت و بلكه كُنه و حقيقت شى‏ء اوست. ⬅️ اين جمله مى‏ رساند كه از نظر اسلام توحيد اگر صرفاً توحيد نظرى‏ باشد، يعنى در مرحله و نظر بماند، به مرحله نرسد، در مرحله ‏انديشيدن متوقف بشود و در مرحله بودن و زيستن انسان تحقق پيدا نكند، اين توحيد، توحيد و واقعى نيست. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅0⃣1⃣ آيا آزادى فكر از شرايط عينى و محال است؟ آیا ممکن است انسان خود را از تمامی شرایط ذهنی و عینی تخلیه کند و آزاد از آنها حقیقت را آنگونه که هست، بفهمد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 البته اينكه شرايط عينى و ذهنى لغزشگاهى است براى فكر انسان،اصلى است كه قرآن قبول دارد و علماى اسلام از صدر اسلام به اين‏ مطلب پى برده‏ اند، ولى اختلاف سر اين است كه آيا اين امكان وجوددارد كه بشر فكر و منطق خود را از تحت تأثير و جاذبه شرايط عينى وشرايط ذهنى آزاد نگه دارد و آزاد فكر كند، يا آزاد فكر كردن محال است؟ 👈 صاحب اين نظريه (محال بودن آزاد فکر کردن) انسان را قربانى كرده؛ از جمله خودش را و فلسفه‏ خودش را. آنوقت ارزش فلسفه او كه عرضه مى‏ دارد، چقدر است؟ هيچ. فلسفه او هم تابع شرايط عينى و ذهنى خودش است. فلسفه من ‏شرايط عينى و ذهنى خودم است، فلسفه او تابع شرايط عينى و ذهنى‏ خودش. 👈 من عينك سبز به چشمم زده ‏ام و تا در اين وضع هستم، به‏ عقيده او نمى ‏توانم اين عينك را بردارم، جهان را سبز مى‏ بينم، او جبراً عينك قرمز به چشم خودش زده است و جهان را قرمز مى ‏بيند و نمى ‏تواند عينكش را بردارد. اگر او را بياورند به جاى من بگذارند، اوجبراً مانند من قضاوت مى‏ كند، من را هم اگر به جاى او و در شرايط عينى‏ و ذهنى او بگذارند، جبراً مانند او قضاوت مى‏ كنم. پس نه فلسفه من‏ دارد، نه فلسفه تو. ⬅️ پس اساساً انديشه و فكر ارزش ندارد. پس‏ و علم و استدلال مادى و الهى را بايد بشوييم بگذاريم كنار! ⬅️ اينجاست كه سر از سوفيسم و سوفسطايى ‏گرى درمى ‏آوريم؛ اما اگر لااقل اين امكان را پذيرفتيم كه بشر مى ‏تواند فكر خود را از شرايط عينى و ذهنى آزاد نگه دارد، اين اصالت را به انسان داده ‏ايم (اين، نوعى ‏اصالت بخشيدن به انسان است) و انسان را از اين قربانگاه كه يكى ازقربانگاههاى بسيار بزرگ است، نجات داده ‏ايم. 👈 البته تأثيرپذيرى ازشرايط عينى و ذهنى تا حدى درست است، على(ع) هم فرموده است: 🌿من‏ عشق شيئاً أعشى بصرهُ و أمرض قلبه🌿 👈 اگر كسى به چيزى عشق بورزد، دلش را بيمار مى‏ كند. 🌿 حُبُّ الشّى‏ء يُعمى و يُصم🌿 ⬅️اين مطلب درست است ‏كه: 🍃چون غرض آمد هنر پوشيده شد 🍃 🍃صد حجاب از دل به سوى ديده شد🍃 ⬅️ و اين مطلب نيز درست است كه گفته ‏اند: 🌿«إنارهُ العقل مكسوفٌ بطوع ‏الهوى»🌿 👈 ولى اينها همه به معنى اين است: اى بشر ،خودت را از اينها آزادكن و مى‏ توانى كنى. نخواسته ‏اند به او خبر بدهند كه ‏اى انسان مأيوس ‏باش، نااميد باش، بيچاره‏ اى، نمى‏ توانى فكر اصيل داشته باشى. ⬅️⬅️⬅️ پس ما در اينجا دو طرز تفكر داريم: 🎋 طرز تفكرى كه به انسان در در اين حد اصالت مى‏ بخشد و 🎋 طرز تفكرى كه مى‏ گويد شرايط عينى و ذهنى و شرايط فردى و اجتماعى انسان است كه براى او ‏_بينى مى‏ سازد. 👈 ولى قرآن اين مطلب را به اين صورت قبول ندارد؛ قرآن مى‏ گويد اى ‏انسان، تو آن اندازه دارى كه اگر عقل و فكر خودت را خوب‏ رهبرى كنى، با عقل و فكر خودت به مى‏ رسى، حقيقت رادرمى‏ يابى، آن وقت آن فكر تو را مى‏ سازد، تو را هم‏ مى‏ سازد. 👈 قرآن در آيه «ضرب اللهُ مثلاً رجُلاً فيه شُركاءُ مُتشاكسون و رجُلاً سلماً لرجُلٍ هل يستويان مثلاً» مى‏ خواهد بگويد 🎋 كه اى بشر، خوب ‏فكر كن، خوب بينديش، انديشه آزاد داشته باش، ما به تو آن قدرت و نيرو را داده ‏ايم كه مى ‏توانى خود را از تأثير شرايط عينى و ذهنى آزادكنى. 🎋 نه اينكه بخواهد بگويد مثلا بلند شو برو در دامنه كوهها زندگى كن، بلكه در متن اجتماع هم كه باشى، ما آن اصالت را به تو داده‏ ايم كه بتوانى‏ خودت را از آن شرايط تخليه كنى. خوب فكر كن، خوب بينديش، اين ‏انديشه تو را به حقيقتى مى ‏رساند، وقتى كه به آن حقيقت رسيدى اولين‏ اثر و خاصيت آن حقيقت اين است كه روان تو را از و تفرقه وقطعه قطعه شدن نجات مى ‏دهد و به تعبير ديگر يكى از بزرگترين‏ بيماريهاى روانى تو را شفا مى ‏بخشد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅1⃣1⃣ آیا نوسان و تحول دائمی زندگی انسان ها، بر خلاف زندگی حیوان ها که کاملاً یکنواخت و یکسان است، هماره رو به کمال و پیشرفت است؟ و یا اینکه گاهی سقوط و انحطاط دارد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 هرچند در مجموع، حركت تاریخ است ولی- بر خلاف نظریه ی ابزاری- سیر تكاملی تاریخ و لایتخلف نیست، یعنی چنین نیست كه هر جامعه در هر مرحله ی تاریخی لزوماً نسبت به مرحله ی قبل از خود كاملتر بوده باشد. 👈 نظر به اینكه عامل اصلی این حركت انسان است و انسان موجودی مختار و و انتخابگر است، تاریخ در حركت خود نوسانات دارد؛ 👈 گاهی جلو می رود و گاهی به عقب برمی گردد، گاه به راست منحرف می شود و گاه به چپ، گاهی تند می رود و گاهی كند و احیاناً برای مدتی ساكن و راكد و بی حركت می ماند. ⬅️ یك جامعه همچنان كه می یابد پیدا می كند. تاریخ تمدنهای بشری جز یك سلسله تعالیها و سپس انحطاطها و انقراضها نیست. در عین حال همچنان كه «توین بی» مورخ و دانشمند شهیر معاصر گفته است: «انحطاط تمدنها امری اجتناب ناپذیر نیست، ولی تاریخ بشریت در مجموع خود یك خط سیر تكاملی را طی كرده است». 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅2⃣1⃣ چه موقع و در چه شرایطی تحولات بشری به صورت ظهور می کند؟ تفاوت و انقلاب چیست؟ ❓با توجه به انواع مختلف انقلاب، انقلاب رسول الله از چه سنخی بود؟ ❓چرا انقلاب ایشان مثل اکثر انقلاب هایی که در عالم رخ می دهد، در حوزه مسائل و صورت نگرفت؟ ❓ثمرات انقلاب فکری پیامبر چه بود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 انقلاب آن وقتی است که تحول به صورت یک قیام و شورش و به صورت یک عصیان از بشر علیه وضع خاصی به وجود بیاید. 👈 در تحولی که انقلابی نباشد، گاهی تحولات رخ می دهد و حتی انسان ها احساس نمی کنند که دارند تغییر می کنند، ولی تغییر می کنند. 👈 ولی انقلاب یک عمل آگاهانه است و نوعی شورش و عصیان است که گاهی در بشر علیه وضع خاصی به وجود می آید. 🔴 انقلاب ها انواع متفاوتی دارند: 🎋انقلاب صنعتی،اجتماعی،عاطفی و وجدانی و اخلاقی. 👈 یکی از انواع مهم انقلاب، انقلاب فکری و فرهنگی است. در این نوع از انقلاب عقل بشر منقلب می شود و معیارهای او برای ادامه ی زندگی تغییر خواهد کرد. 👈 قیامی علیه یک سلسله پذیرفته ها و تغییر آنها. 👈 انقلاب ها هر یک ممکن است منجر به وقوع انقلابی دیگر شوند اما چیزی که اهمیت دارد این نکته است که هر انقلابی بهتر است از آغاز شود و به امور دیگر برسد. ⬅️ این یک انقلاب حقیقی است که تأثیر بسیاری بر جای خواهد گذاشت.  🔴 مفاهیم اسلام یکی از مفاهیمی است که موجب انقلاب فکری در میان مردم شد. اسلام در فکر و جهان بینی انسان ها تغییرات اساسی ایجاد کرد و بعد به امور دیگر رسید. ⬅️ بنا بر آیات قرآن برای هر تغییری ابتدا باید از شروع کرد و رستگاری بشر از همین نقطه آغاز خواهد شد. 👈 رسول خدا (ص) نیز خود را از فکر مردم آغاز کرد و زمانی که مردم را پذیرفتند ایشان آنها را به امور دیگر فراخواندند.  ⬅️ «انقلاب، اول بايد در فكر و سپس در علم به وجود آيد، يعني ابتدا در جهان بيني فرد بايد انقلاب ايجاد شود تا بر اساس توحيد، خداشناسي، خداپرستي، توحيد نظري و عملي باشد و انقلاب هاي ديگر به منزله ي ها و برگ هاي اين انقلاب در نظر گرفته شوند.» 👈 با نگاهي به تاريخ اسلام مشاهده مي شود زماني كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) مبعوث شد، بعثت او دامنه دار بود و اولين سخني كه بر زبان آورد، همانا «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» بود؛ زيرا بيان «خداي يگانه» در واقع نوعي است. ⬅️ در نتيجه، پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) انقلاب خود را از يك انقلاب فكري كه جهان بيني انسان را از تكان مي دهد، شروع كرد؛ زيرا وقتي كه انقلاب در ذهن، بينش وتفكر مردم روي دهد، انقلاب هاي ديگر نيز به دنبال آن مي آيد. 👈 انقلاب رسول خدا انقلاب نبود، چون کوچک تر است؛ اگر از ریاضیات یا فیزیک یا ... شروع می کرد، دنبالش این همه ثمرات نداشت. این که تا امروز عناصر چهار تاست ولی من می گویم صدتاست، اثری ندارد، موجی ندارد، این جزء نتایج باید باشد و نه جزء ریشه ها و پایه ها، این ها اساس نیست. (به همین ترتیب انقلاب اقتصادی و یا اجتماعی باید جزء ثمرات باشد و نه جزء ریشه ها). 🔴 اسلام معتقد است که بشر اگر درون خودش یک انقلاب فکری صحیحی، انقلابی که اگر دست روی آن نقطه بگذاری تمام عالم انسانی تکان می خورد، به وجود آورد، همین جوری که خود حقیقتش آن نقطه ای است که این ، از آن نقطه آغاز شده است، در فکر بشر هم به شکل یک مخروط است که همین قدر که از آن مخروط شروع کنیم، می آید و می آید تا به آن آخرین قاعده اش می رسد؛ 🎋 می گوید این فکر را به وجود بیاور، توحید پشت سر این فکر به وجود می آید؛ 🎋 این فکر را به وجود بیاور توحید با این فکر به وجود می آید؛ 🎋 این فکر را به وجود بیاور، اجتماعی دنبال این به وجود می آید؛ 🎋 این فکر را به وجود بیاور، به دنبال این فکر به وجود می آید. 👈 ولی اگر این خراب شد، آنهای دیگر پشت سرش خراب می شود. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅3⃣1⃣ با توجه به آیات مبارکه ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه ابراهیم:👇 🌿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ🌿 تُؤْتِی اکلَها کلَّ حینٍ بِاذْنِ رَبِّها وَ یضْرِبُ اللَّهُ الْأمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ🌿 ❓چرا قرآن از روش تمثیل برای تفهیم حقایق استفاده نموده است؟ ❓ مقصود از کلمه طیبه چیست؟ ❓ انقلاب فرهنگی چیست؟ چرا باید انقلاب فرهنگی استمرار داشته باشد؟ ❓از نظر قرآن درخت اسلام از چه نواحی ضربه خورده است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 قرآن سبک خاصی دارد در ذکر حقایق به صورت تمثیل ها و تشبیه ها و مخصوصا دعوت کردن مردم به تدبر و تعمق در مقصود و این تمثیل ها و تشبیه ها. 👈 قرآن گاهی مثلی ذکر می کند و بلافاصله می گوید در محتوای این مثل فکر کنید که که با فکر در محتوای این مثل نکات زیادی می یابید. 👈 طبق آیات ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه ابراهیم، آن کلمه طیبه ای که قرآن می گوید، است، خداست. (کلمه لا اله الا الله) 👈 قرآن معتقد است که باید را در جامعه بشری زنده کرد. این اندیشه ای که عین حقیقت است و بشر در عمق وجدان و فطرتش با آن آشنایی دارد. رستگاری بشر باید از این پایه آغاز شود، باقی دیگر اینها شاخه ها هستند، میوه‌ها هستند، برگ ها هستند؛ همه برگ و شاخه و میوه از ریشه مایه می گیرد، از ریشه تغذیه می کند. 👈 وقتی که پیامبر مأمور می شود رسالت خودش را انجام بدهد، اولین سخنی که به زبان مبارکش می آید، صدایش را که بلند می کند، برای اولین بار که اعلام می کند که من مبعوثم، چه می گوید❓ 🌿 قُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، تُفْلِحُوا 🌿 👈 بشر بگو خدای یگانه، رستگاری هم پشت سرش هست؛ خدای یگانه، است؛ فکر است، عقیده است، ایمان است. ⬅️ این مطلب پذیرفتن است، پذیرفتن اصالت فرهنگ است، پذیرفتن اصالت روح است، پذیرفتن اصالت است. ⬅️ تکیه بر کردن است که این انقلاب فرهنگی هم استمرارا باید وجود داشته باشد. ⬅️ اگر بخواهیم طرح انقلابی جامعه ما بر اساس اسلام باشد، از اول باید برویم سراغ اسلامی. ببینیم چقدر زندگی ما پر از است. کنیم به معنی واقعی. ⬅️ اسلام می گوید که خدا را وارد زندگی ات کن، اگر خدا وارد زندگی ات شود، همه چیز درست می شود؛ البته به شرط اینکه درست وارد زندگی ات بشود. ⬅️ این آیه می فرماید این درخت (توحید) را آبیاری کن! نگذار ریشه این درخت در وجودت بخشکد، نگذار آفات به ریشه این درخت برسد، تو فقط وظیفه نگهبانی و باغبانی این درخت را داری. اگر این درخت را نگه داری، این میوه های اجتماعی، این میوه های اخلاقی خودش را هر روز و هر ساعت به تو می دهد. ⬅️ درخت اسلام از (شرک و نبودن فکر و اندیشه توحیدی) ضربه خورده است. 🌿تؤتِی اکلَها کلَّ حینٍ بِاذْنِ رَبِّها وَ یضْرِبُ اللَّهُ الْأمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ🌿 👈 آنها به زبان خودشان می گویند: ، قرآن به زبان خودش می گوید: «تؤتِی اکلَها کلَّ حینٍ بِاذْنِ رَبِّها» 👈️ این درختی نیست که فصلی باشد؛ یک فصل میوه بدهد، فصل دیگر نه. درختی نیست که از ریشه کهنه و پوسیده بشود. این درختی است جاوید و همیشگی، درختی است که همیشه به تو میوه می دهد. ⬅️ اگر انقلاب فرهنگی استمرار داشته باشد، ثمراتش همواره به اذن خداوند در جامعه پدیدار می شود. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅4⃣1⃣ چه نظریاتی درباره اصالت فکر یا عدم اصالت فکر در ایجاد تحول در زندگی بشر وجود دارد و نظر اسلام را در این باره تبیین فرمایید. 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 درباره این که یک تحول اساسی آیا باید از فکر آغاز بشود یا از جنبه های دیگر زندگی بشر دو طرز فکر وجود دارد: 🎋 طرز تفکری که برای فکر اصالتی قائل نیست. (نظریه کارل مارکس) 🎋 طرز تفکری که برای فکر اصالت قائل است. (نظریه ماکس وبر) 🎋 کارل مارکس معتقد است زیربنای اجتماع، شکل تولید و طرز توزیع مواهب زندگی است. ⬅️ همه چیز دیگر و سایر شئون زندگی تابع و طفیلی آن است. 🎋 ماکس وبر معتقد است فکر و ایمان و عقیده اصالت دارد. ⬅️ همه چیز دیگر و سایر شئون زندگی تابع آن است. 🔴 استدلال ماکس وبر بر اساس انقلاب پروتستان است که لوتر به پا کرد و منشأ اصلی ترقی غرب شد. 👈 نکات اصلاحی لوتر عبارتند از: 🎋 در مذهب کاتولیک عقل تحقیر می شد؛ لوتر و پیشوایان پروتستان گفتند دین و عقل با هم تطابق دارند و اگر حرفی بر ضد عقل باشد از دین نیست و بدین گونه عقل احیاء شد. 🎋 گفتند کارهای دنیا و آخرت از یکدیگر جدا نیست؛ کار و کسب و تولید پول هم اگر انسان برای خدا انجام بدهد، عبادت است؛ در حالیکه دنیای مسیحیت میان دنیا و آخرت دیواری کشیده بود؛ کارها را تقسیم می کرد به کارهای متعلق به دنیا و کارهای متعلق به آخرت. 🎋 گفتند نباید بین خدا و بنده واسطه قرار بگیرد؛ کشیش چه کاره است که بیاید واسطه باشد میان بنده و خدا؟! ⬅️ این اصلاحات و نظام سرمایه داری اروپا (که پول در آن هدف است) باعث ترقی و پیشرفت اروپا شد که ناشی از قیام بود. ⬅️ ماکس وبر نتیجه گرفت فکر منشأ انقلاب و تحول است. 🔴 نظر اسلام: اسلام نیز برای فکر اصالت قائل است؛ اما کدام فکر❓ 👈 اسلام به یک اعتبار میان انسان ها فرق می گذارد: 🎋 انسان های راقی و ابتدایی که به بلوغ فکری نرسیده اند و اندیشه هایشان از عقل و فکر سرچشمه نمی گیرند؛ ⬅️ مثل این انسان ها کلمه خبیثه است که مانند شجره خبیثه است (پایه و اساس محکمی ندارند)؛ ⬅️ درباره این انسان ها نظر آقای کارل مارکس درست است. 🎋 انسان های مترقی و منطقی که به بلوغ فکری رسیده اند و اندیشه هایشان از عقل سرچشمه می گیرد؛ ⬅️ مثل این انسان ها کلمه طیبه است که مانند شجره طیبه است. (اصالت دارند و پایه ثابت و محکم دارند)؛ ⬅️ درباره این انسان ها نظر آقای ماکس وبر درست است. 🔴 در واقع اسلام می گوید کلمه، فکر و اندیشه دوگونه است: 🎋 کلمه، فکر و اندیشه ای که مانند درختی که ریشه هایش در اعماق زمین نفوذ کرده و با هیچ بادی نمی لرزد؛ در عین اینکه نهایت استحکام را دارد، درختی است که در همه فصول میوه می دهد و هر وقت بخواهی می توانی از میوه هایش بچینی بدون اینکه تمام شود. 🌿تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها ۗ 🌿 🎋 کلمه، فکر و اندیشه هایی که پلید، خبیث و بی ریشه و اساس است و با کوچکترین بادی از جا کنده می شود، میوه و خاصیت هم ندارد. 🌿وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَالَهَا مِنْ قَرَارٍ🌿 ⬅️ این حرف غلط است که تمام اندیشه های انسان در مقابل دیگر شئون زندگی اصالت دارد؛ ⬅️ این حرف غلط است که هیچ یک از اندیشه های انسان اصالت ندارد؛ ⬅️ اسلام می گوید، اندیشه تا اندیشه فرق می کند؛ زیرا برخی اندیشه ها است، نه فکر؛ ⬅️ فکر آن است که بر مبنای اصول فطری منطقی انسان بنا شده باشد، نه بر مبنای دیگر سست بنیاد. ⬅️ تنها فکر منطقی اصالت دارد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅5⃣1⃣ معیار اندیشه های باطل از نظر قرآن چیست؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 طبق آیات قرآن ریشه های خطا و لغزش عبارتند از: 🍃🌾🍂 ❇️🎋 پیروی از و ⬅️ شک یعنی ۵۰٪ اطمینان؛ گمان یعنی بین ۵۱٪ تا ۹۹٪ اطمینان؛ یعنی ۱۰۰٪ اطمینان؛ (حتی نه ۹۹/۹۹) ⬅️ پاسخ قرآن به کسانی که از شک و گمان (ظن) پیروی می کنند: 🌿وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا🌿 🌿وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ🌿 🌿 وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً🌿 🍃🌾🍂 ❇️🎋 : ⬅️ چهارشنبه سوری؛ پیروی از سنت پدران؛ ⬅️ پاسخ قرآن: 🌿 أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ 🌿 🍃🌾🍂 ❇️🎋 : ⬅️ مدگرایی؛ ترویج نظام سرمایه داری و مصرف گرایی؛ 🍃🌾🍂 ❇️🎋 و پیروی از در اندیشه ⬅️ فقط به این دلیل که آدم بزرگی است، فکرش را پیروی می کنند؛ نه اینکه فکرش، کارش و حرفش منطقی است. ⬅️ پاسخ قرآن: 🌿وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا🌿 🍃🌾🍂 ❇️🎋 پیروی از ⬅️ طبق خواسته دلش عمل کند؛ ⬅️ پاسخ قرآن: 🌿 إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ🌿 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅6⃣1⃣ آیا اصطلاح و ریشه قرآنی دارد؟ ❓ قرآن برای چه حقیقتی استعمال کرده است؟ قرآن چه اموری را سازنده و زیربنای شخصیت انسانی انسان می داند؟ ❓خدا در زندگی انسان یعنی چی؟ چه وقتی خدا در زندگی انسان وارد می شود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 خداوند در قرآن می فرماید: 🌿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ🌿 👈 خداوند در این آیه دو تیپ شخصیتی انسان را ذکر می کند: 🎋 گروه اول کسانی هستند که بنیان کارشان را بر اساس قرار داده اند؛ ⬅️ زیربنای کارشان بر مبنای خداست و محکم است. 🎋 گروه دوم کسانی هستند که بنیان و اساس کارشان را بر لبه پرتگاه ساخته اند؛ ⬅️ اگر سقوط کنند، یکسره نابود می شوند. 🔴 از منظر قرآن شخصیت انسان دو رکن و دو پایه دارد: 🎋 یک رکنش و اندیشه است؛ فکر و اندیشه منطقی، مستدل و برهانی؛ 🎋 نیم دیگر اندیشه انسان را تشکیل می دهد؛ اراده انسانی و اخلاقی؛ ⬅️ انسان از آن جهت که انسان است، شخصیتی دارد غیر از آنچه که حیوان است. ⬅️ اراده انسان وقتی استحکام می یابد که با الهی پیوند داشته باشد؛ چون تقوا یعنی ؛ یعنی نیروی اراده انسان وقتی در آن حد قوی می شود که مراقبه الله و در نظر داشتن خدا باشد و تقواست که اراده رانگهداری می کند. 🌿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ🌿 ⬅️ طبق این آیه نیمی از شخصیت انسان فکر و اندیشه است که نقطه اساسی آن ایمان به خداست. 🌿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ🌿 ⬅️ طبق این آیه نیمی از شخصیت انسان اراده انسانی است که وقتی مستحکم است که رنگ تقوا و الهی به خود بگیرد. 👈👈👈 پس یعنی چه❓ یعنی از نظر قرآن، خدا آن چیزی است که دو رکن شخصیت اصیل و حقیقی انسان را تشکیل می دهد: 👈 یعنی ایمان به اوست که دو پایه شخصیت انسانی انسان را تشکیل می دهد و اگر این دو پایه شخصیت انسانی انسان تشکیل شد، تمام شئون زندگی انسان بر اساس این دو پایه قرار می گیرد. ⬅️ قرآن برای شخصیت انسان دو پایه به صورت دو ضلع قرار داده است؛ 🎋 پایه ای از ، فکر و ایمان 🎋 پایه ای از از نوع تقوا و هر دو پایه را قرآن فقط و فقط بر اساس ایمان به خدا قرار می دهد؛ ⚠️ نکته: قرآن تمام شئون زندگی دیگر انسان را بر این اساس می داند؛ نه اینکه بخواهد بگوید که انسان ها این جور هستند. ⬅️ قرآن می خواهد انسان مترقی و کامل بسازد؛ ⬅️ یعنی آنکه ریشه اصلی او خداست و شخصیت آن دو رکن دارد (اندیشه و اراده) و تمام شئون زندگی اش بر اساس این اندیشه(توحیدی) و اراده (مبتنی بر تقوای الهی ) قرار گرفته است، انسان کامل مترقی است. ⬅️⬅️⬅️ خدا در زندگی یعنی این چنین باید بود و اینچنین می شود بود؛ 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅7⃣1⃣ چه راههایی برای خداشناسی مطرح است؟ مطمئن ترین راه برای نیل به خدا چیست؟ چه کنیم زیربنای کار ما تقوا و رضوان الهی باشد و شجره طیبه در زمینه روح ما بروید؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 برای شناخت مسائل دو راه وجود دارد: 🎋 برهان و : مطلب استدلالی مطلبی است که انسان نیاز ندارد عملا آن را مورد آزمایش قرار بدهد؛ 👈 مثلا با قضیه فیثاغورث می توان اثبات کرد دو زاویه با هم برابر هستند و نیازی نیست عملا با پرگار دو زاویه را اندازه گرفت. 🎋 آزمایش و : در بعضی مسائل راه مستقیمی برای به دست آوردن آن وجود ندارد، جز اینکه عملا آزمایش کرد؛ 👈 مثلا تنها راه به دست آوردن نقطه جوش آب آن است که آب را را حرارت داد تا بجوشد و دمای جوش آن را با دماسنج اندازه گرفت. ❓حال این سوال مطرح می شود: آیا مسئله خدا یک مسئله استدلالی است و یا یک مسئله تجربی؟ در این موضوع سه مکتب وجود دارد: افراطی، تفریطی، معتدل؛ 🎋 نظریه بعضی از حکما و : می گوید خدا را باید تنها از راه و استدلال شناخت. 👈 مانند برهان محرک اول ارسطو 👈 مانند برهان سینوی بوعلی سینا 🎋 نظریه و عرفا: مدعی است خدا را در و در عمل باید به دست آورد؛ یعنی می گویند انسان در عمل بنای زندگی خودش را بر اخلاص و بر داد و ستد با خدا بگذارد. 👈ما می رویم این نوع خاص از زندگی را (بر اساس آنچه خدا گفته) انتخاب می کنیم، بعد ببینیم این آثاری که می گویند بر این نوع زندگی پیدا می شود یا نه؟ 👈 چون قرآن می گوید خدا با بندگان خودش در دنیا در حال داد و ستد است. 🎋 نظر : از نظر قرآن در مساله خداشناسی هر دو راه تایید شده است؛ البته نه به صورت دو راه مستقل؛ بلکه دو راهی که به کمک یکدیگر می آیند؛ 👈یعنی ای انسان از طریق فکرت و استدلالت خدا را بشناس! ولی در این مرحله نایست. در مرحله بعد آنچه را که از راه عقل و علم و استدلال به دست آورده ای در عمل مورد آزمایش قرار بده! ⬅️ اگر انسان فقط از یکی از این دو راه وارد شود، ایمانش است. 🌿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ🌿 👈 خدا می خواهد از راه خداشناس شویم. 🌿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ🌿 👈 خداوند ما را راهنمایی می کند که در وارد بشوید، در عمل تجربه کنید، آزمایش کنید. ⬅️ هر دو راه را با هم توام کنید تا این دو رشته با یکدیگر بافته شود؛ آن وقت است که ایمان شما و تزلزل ناپذیر است. ⬅️ ایمان مبدا عمل است و عمل مبدا ایمان. 🎋 ایمان داشته باشید تا نماز بخوانید. 🎋 نماز بخوانید تا بر ایمان شما افزوده شود. 🌿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ🌿 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅8⃣1⃣ علت اینکه خداوند بندگانش را امتحان می کند چیست؟ آیا ممکن است کسی خدا را آزمایش کند؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 آزمایش چند فایده دارد: 🎋1⃣ گاهی نمی داند و یک موضوعی را آزمایش می کند که خودش بفهمد. 🎋2⃣ آزمایش کننده خودش می داند آزمایش می کند که به ثابت کند که نمره ای که به تو می دهم روی این حساب است. مثل معلمی که قبل از امتحان هم دانش آموزان خودش را می شناسد، ولی اگر خودش نمره دهد، ممکن است برخی اعتراض کنند. 🎋3⃣ اما امتحان خدا هیچ یک از این دو قسم نیست؛ امتحان خدا یعنی انسان را در بوته سختی ها قرار می دهد، برای این که به خودش، خودش را به برساند. ⬅️ خدا می گوید ما بندگان را در مورد آزمایش قرار می دهیم تا از جدا بشوند. ⬅️ آزمایش انسان عبور از گردنه در یک مسیر است؛ عبور از یک مرحله و مواجه شدن با یک بار سنگین است. 👈 آزمایش ما این است که باشیم. انسان زندگی کنیم. ❓ما چطور می توانیم خدا را در عمل آزمایش کنیم؟ 👈 خداوند می فرماید: کوشش کن انسان زندگی کن! ولی برای خدا زندگی کن! 👈 یک مدتی برای خدا زندگی کن، آن وقت خدا را در عمل و در آزمایش در زندگی خودت می بینی. 👈 و به همین دلیل می فرماید: 🌿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ🌿 👈 خداوند ما را راهنمایی می کند که در وارد بشوید، در عمل تجربه کنید، آزمایش کنید. 🍃تو بندگی و اطاعت به شرط مزد نکن🍃 🍃که خواجه خود روش بنده پروری داند🍃 👈 تو فقط درباره خودت بیندیش ! آن وقت می بینی او خودش را درباره تو چگونه انجام می دهد. ⬅️ وقتی انسان در مقام عمل و آزمایش مکرر در مکرر را احساس کرد، آن وقت مطلب برای او به صورت یک امر تجربی و درمی آید. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅9⃣1⃣ آیا اگر کسی بخواهد تنها با برهان و استدلال به شناخت خدا برسد، موفق می شود؟ چرا اگر کسی فقط بخواهد از طریق عبادت و بندگی به شناخت خدا برسد و توجهی به راه استدلال نکند، راه خطرناک و مشکلی را در پیش گرفته است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 ملای رومی در شعری گفته است: 🍃پای استدلالیون چوبی بود🍃 🍃پای چوبین سخت بی تمکین بود🍃 👈 اگر تنها انسان به برهان و استدلال اکتفا کند و در عمل و آزمایش عنایات الهی را احساس نکند، گویی از راه طبیعی نرفته است؛ ما اگر از روش آزمایش و تجربی وارد عمل شویم مثل آدمی هستیم که با پای خودش راه می رود؛ ولی اگر بخواهیم فقط با استدلال برویم، مثل آدمی است که پایش قطع شده و با پای چوبی راه می رود. ⬅️ درست است انسان با پای چوبی هم گاهی اوقات راه می رود، اما خطر هم دارد. 🔴 از طرفی اگر انسان بخواهد تنها با روش آزمایش و تجربی وارد عمل شود و به تصفیه قلب بپردازد، این هم خطر دارد؛ یعنی یک انسان جاهل و نادان که فکر و عقل خودش را تقویت نکرده، استاد ندیده و از وجود افراد کامل (کملین) فیض نگرفته، می خواهد با عزلت به تهذیب نفس بپردازد و خدا را بشناسد، خوف این مطلب هست که در معرض گمراهی قرار بگیرد. 🔴 شیخ بهایی در این زمینه شعر لطیفی فرموده است: 🍃عزلت بی عین علم، آن زلت است 🍃 🍃ور بود بی زای زهد، آن علت است 🍃 👈 اگر حرف "عین" در واژه نماد باشد و انسان بدون علم به عزلت بپردازد تا خدا را بشناسد، گرفتار و لغزش می شود. 👈 اگر حرف "ز" در واژه نماد باشد و انسان تنها برای کسب علم به عزلت رود و بدون زهد بخواهد خدا را بشناسد، دچار و بیماری می شود. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅0⃣2⃣ مفهوم چیست؟ آیا تلاش باید مقدم باشد یا توکل و اعتماد به خداوند؟ ❓ما باید در توکل داشته باشیم یا در ؟ ❓چگونه توکل انسان را به می رساند؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 توکل هم از آن کلمه های عجیب پرمعنی است که در قرآن آمده است. 👈 قرآن توکل را با کلمه ذکر می کند نه با کلمه ؛ می گوید: 🌿توکلوا علی الله🌿 👈 توکل از باب "تفعل" است و با فرق می کند. ⬅️ توکل یعنی و نه . ⬅️ توکل یعنی انسان درباره وظایف و مسئولیت هایی که خدا برای انسان مشخص و معین کرده است، همواره بیندیشد و نسبت به آن ها متعهد شود. ⬅️ پس همواره مقدم بر توکل است. ❓خوب سرنوشتم چه می شود؟ من درباره وظایفم فکر کنم یا سرنوشتم؟ 👈 ما اغلب درباره سرنوشت خودمان فکر می کنیم؛ به منفعت های خودمان فکر می کنیم؛ اما توکل یعنی تو متعهد و متوکل و متوجه وظیفه باش؛ ولی ؛ یعنی اعتمادا علی الله؛ در سرنوشتت تکیه ات به خدا باشد. ⬅️ پس ما باید توکل در کنیم و نه در وظیفه. ⬅️ در چنین شرایطی اگر انسان خودش را خالص و مخلص برای خدا کند، عنایت خدا را در زندگی لمس می کند. 🌿🌾🌿 @binesh_m
آدرس کانال پرسمان و بصیرت بر اساس نظام فکری دوره های مطهر در تلگرام @Ham_Andishe98 در سروش sapp.ir/ham_andishe98 در ایتا @binesh_m 🌿🌾🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 بسم الله الرحمن الرحیم🌿 با سلام خدمت عزیزان از آن جایی که یکی از اهداف این کانال ایجاد نظام فکری است، توصیه می شود برای مطالعه از اولین مطلب شروع بشود. 🌿🌾🌿 @binesh_m
1_23948310.pdf
356.3K
📘کتاب آزادی انسان(فصل اول) 🌿🌾🌿 @binesh_m
1_23948423.pdf
354K
📘کتاب آزادی انسان(فصل دوم) 🌿🌾🌿 @binesh_m
1_22962829.pdf
636.2K
📘کتاب آزادی انسان(فصل سوم) 🌿🌾🌿 @binesh_m