eitaa logo
برش‌ ها
412 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
466 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
محمود بیشتر اوقات نان خرما بود. اگر کنار سفره خرما و شله زرد بود، فقط نان و خرما می خورد و اعتراض می کرد که چرا چند نوع غذا درست کردید؟ یک بار گفتم: داداش! تو با این کارهایت می خواهی (ع) شوی؟! او که خودش فرموده نمی توانید مانند من زندگی کنید. گفت: مثل ایشان زندگی کردن کار سختی است؛ اما ایشان هرگز آن را نفی نکرده اند. اگر مثل حضرتش نشوم، می توانم حداقل ابوذر باشم. ع ع راوی: خواهر شهید ؛ کتاب خاطرات شهید محمود اخلاقی، نویسنده: اشرف سیف الدینی، ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان، نوبت چاپ: اول – ۱۳۸۸؛ صفحه ۱۶ و ۱۷ خاطره شماره ۹ و ۱۰. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
بعد از عملیات خیبر که منطقه کمی آرام شده بود، مادر علی اصرار کرد که باید برویم خواستگاری. علی سعی می کرد از زیر این اصرارها در برود و می گفت: من مرد جنگم. دوست ندارم دختر مردم را بی سرپرست رها کنم. بالاخره اصرارهای مادر جواب داد و علی برای ازدواج با دختر خاله اش اعلان موافقت کرد. قرار شد خواهرش، شرایط علی را به دختر خاله اش بگوید. بالاخره قرار خواستگاری گذاشته شد. موقع رفتن علی یک کتابی درباره (س) با خود برداشت و رفتند. بین مراسم گفتند که عروس و داماد بروند اتاق دیگری تا صحبت های شان را بکنند. وقتی نشستند علی کتاب را گذاشت جلوی عروس.: «این کتاب را بخون. توی زندگی باید و حضرت زهرا (س) الگوی من و تو باشه. شغلم هم میدونی که خطرناکه. ممکنه فقط یک روز کنارت باشم و یا یک عمر. فکرهات رو بکن». خیلی زود این وصلت سرگرفت و قرار بر جشن ازدواج ده روز بعد از مراسم عقد، در روز رسول خدا (ص) گذاشته شد. ؛ زندگی نامه و خاطرات سردار شهید علی هاشمی، نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ناشر: انشارات شهید ابراهیم هادی، نوبت چاپ: چهارم- ۱۳۹۴؛ صفحه 170-167. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
به معنای دقیق کلمه نسبت به حاجی کینه ای بود. او به حیثیت آمریکا ضربه زده بود. برش اول: وقتی حکومت کارایی خودش را از دست داده بود، آمریکایی ها آمدند تا به طور کامل حذفش کنند. وقتی آمریکایی ها وارد عراق شده بودند، عده ای مجاهدان عراقی برای مشورت آمدند پیش حاجی. می خواستند با آمریکا همکاری کنند در کشتن صدام. حاجی خیلی نطق کوبنده ای کرد. می گفت: «دشمنی ما با صدام معنایش این نیست که با آمریکایی ها دوست هستیم و برویم دست توی دستش بگذاریم و بلرای نابودی صدام با اونا همکاری کنیم». برش دوم: آمریکایی ها ریخته بودند توی و شایعه شده بود که می خواهند بیایند سراغ حرم. خیلی از مجاهدان حتی مردم عادی عراق هم آمده بود برای دفاع از حرم. مقرمان نزدیک حرم (ع) بود. همان روزها حاجی با یک دشداشه عربی آمد مقر. پرسیدم: چطور خودت را رسوندی اینجا چطورش را نگفت؛ ولی گفت: «اومدم تا آمریکایی ها رو از نجف بندام بیرون». با مدیریتش خیلی از فرماندهان عراقی را شناسایی کرد و گروه های مقاومت را آورد پای کار و شر آمریکایی ها را برای همیشه از سر مردم عراق کم کرد. ع راوی: حجج اسلام سعادت نژاد و سید حمید حسینی ؛ گذری بر زندگی و رزم شهید حاج قاسم سلیمانی. نویسنده: عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی. ناشر: حماسه یاران. نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۸٫ صفحه ۴۴-۴۵. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
غلام رضا عالی در تظاهرات 21 بهمن 1357، با اصابت گلوله به کاسه سر در حالت کما در بیمارستان بستری و شب چهلم به منزل منتقل می شود در حالی که به علت اصابت گلوله، حافظه اش پاک شده بود و امکان تکلم هم نداشت: بعد از مرخصی از بیمارستان حال خوشی نداشتم. همه کارهایم حتی نظافت، بر عهده افراد خانواده بود. این حالت، مخصوصا اینکه احساس می کردم خانواده ام خسته شده اند، خیلی ناراحتم می کرد. از مادرم خواستم رختخوابم را سمت قبله پهن کند. به (ع) متوسل شدم که یا شفایم و یا مرگم را از خدا بگیرد. در عالم رؤیا محضرشان رسیدم. فرمودند: تو شفا یافتی، اما باید به دیدار بروی. محضر امام (ره) رسیدم و شرح حالی دادم و از امام (ره) برای انجام مقدمات اعزامم به آلمان کمک خواستم و گفتم: «از همه راه های طبیعی بهبودی نا امید شدم». امام (ره) فرمود: «صبر کنید. از جده ام فاطمه زهرا (س) که نا امید نشده اید». استکان چایی را خودشان شرین کرده، مقداری دعا بر آن خواندند و خود چشیدند. آنگاه آن را با قاشق بر دهانم ریختند. از قم که برگشتیم، روز ۱۳ رجب، روز ولادت (ع) زبانم بر تکلم باز شد. ادامه دارد... ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/