#دیدگاه
#خانواده_شهدا
آیت الله العظمی بهجت: #شهادت نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست.
@boreshha
علی آقا بعد از #عملیات_والفجر_دو ، رسم سرکشی به #خانواده_شهدا را راه انداخت. دیگر همه بچه ها می دانستند بیشتر و پیشتر از خانواده خود، باید از خانواده شهدا دلجویی کنند. خودش با عصا جلو می افتاد و بقیه بچه ها پشت سرش.
کلامش در خانه هر شهید تکراری بود: «شهادت حق شهید شما بود. اگر می ماند از عدل و فضل خدا دور بود. دعا کنید ما هم به راه آنها وفادار بمانیم».
این سرکشی ها به همدان محدود نشد و به شهرهای دیگر استان سرایت پیدا کرد.
برش اول:
بعد از #عملیات_والفجر_پنج آماده رفتن به خانه شهدا شدیم. علی آقا گفت: اول خانواده شهدای متأهل.
رفتیم خانه شهید احمدی پور. قنداقه فرزند شهید را دست علی آقا دادند. سرش را گذاشت روی قنداقه و آرام آرام شروع کرد به گریه کردن. وقتی سرش را برداشت، پارچه سفید قنداقه خیس اشک هایش بود.
برش دوم:
رفته بودیم شهر رزن. دیدار پدر و مادر شهید. در بین صحبت ها پدر شهید گفت: ما که توفیق دیدار امام خیمنی (ره) را نداریم. تلویزیونی هم نداریم که گه گاه چهره امام را از #تلویزیون ببینیم.
بعد از صحبت هایی پدر شهید علی آقا غیبش زد. می خواستیم از رزن خوارج شویم که علی آقا با تلویزیونی در دست برگشت. رفته بود تلویزیون خانه خودشان را از همدان آورده بود برای پدر شهید.
#شهید_علی_چیت_سازیان
#سیره_اقتصادی_شهدا
#سیره_فرهنگی_شهدا
#دست_به_خیری
#زنده_نگه_داشتن_نام_یاد_شهدا
رویان: #شهید_علی_خوش_لفظ ، اکبر امیر پور و قاسم بابا نظر
#کتاب_دلیل نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحات ۹۴ و ۱۰۸-۱۰۹.
@boreshha
🔹مهدی مرخصی هم که می آمد برای ما نبود. همیشه به نیروهایش سر می زد و مثلا اگر یکی شان می خواست خانه ای بسازد، خودش را به آب و آتش می زد، تا برایش مصالح و سایر وسایل مورد نیاز را فراهم کند.
🔸همیشه به #خانواده_شهدا سر می زد و به کارهای شان رسیدگی می کرد. همسر شهیدی برایم نقل کرد که روزی شهید طیاری به منزل ما آمد و دو فرزندم را روی پایش گذاشت. روی سرشان دست می کشید و گریه می کرد. می گفت:«هر کاری دارید، به من بگویید تا انجام دهم».
🌀بعد از شهادت مهدی هم، سر مزارش نشسته بودم و در حال خودم بود. همسر یکی از شهدای جیرفت آمد سر قبر شهید و شروع کرد به گریه کردن. طوری گریه می کرد که گویی برادرش باشد.
به من گفت:«شما برای شهید طیاری گریه نکن؛ بگذار من گریه کنم».
▫️گفتم: چطور؟
▪️گفت:«شهید هر وقت که از جبهه به مرخصی می آمد به خانه ما سر می زد و حال بچه ها را می پرسید و مبلغی پول هم می آورد».
#شهید_مهدی_طیاری
#سیره_فرهنگی_شهدا
#زنده_نگه_داشتن_نام_و_یاد_شهدا
#تکریم_خانواده_شهدا
▫️راوی: سوسن شاهرخی؛ همسر شهید
📚#کتاب_در_کنار_دریا ؛ خاطرات شهید مهدی طیاری، نوشته: علی اصغر جعفریان، صفحه ۵۹ و ۱۳۸.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir