🏴مانند تو کسی تک و تنها نمی شود
🏴زندانی مصیبت و غم ها نمی شود
🏴جسمت اسیر ضربه شلاق و ناسزاست
🏴این زخم های کینه مداوا نمی شود
🏴این رسم میزبانی یک روزه دار نیست
🏴افطار او به مشت ولگد وا نمی شود
🖤شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام ) تسلیت باد.
خاطرات ارادات شهدا به امام کاظم (ع) را با هشتگ زیر پیگیری کنید.
#شهدا_و_امام_کاظم
مهدی می گفت:
رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک #شاه بودند و من هم طرفدار #امام_خمینی. بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با #زنجیر افتادند به جان من.
هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد #امام_کاظم (ع) را برایم تداعی می کند.
کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند.
#شهید_مهدی_توسن
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_امام_کاظم ع
راوی: یونس شمس الدینی
#کتاب_خاکریز_هزار_و_یک ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
حاج حسن؛ پدر غلام علی همیشه می گفت: «من این زندگی و همه بچه هایم را مدیون #امام_کاظم (ع) هستم. همه بچه ها به خصوص غلام علی»
وقتی تازه ازدواج کرده بود، بیماری حصبه می گیرد. حالش طوری وخیم می شود که وصیت نامه اش را می نویسد و می گوید برای مراسم ختم اش لپه آماده کنند.
می گفت: همان شب در عالم رؤیا آقایی نورانی را دیدم که به من گفت: «بلند شو برو #دعای_کمیل ».
گفتم: «می بینید که نای بلند شدن ندارم».
آقا فرمودند: «بلند شو. من شفایت را از خدا گرفته ام. تو زنده می مانی و خدا به تو فرزندانی خواهد داد که از پیروان راستین ما خواهند بود».
پرسیدم: مگر شما که هستید؟
فرمودند: من موسی بن جعفر (ع) هستم.
#شهید_غلام_علی_رجبی
#پدر_و_مادر_شهدا
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_امام_کاظم ع
#مجموعه_یادگاران /جلد 24؛ کتاب غلام علی رجبی؛ خاطره شماره یکم.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir