eitaa logo
برش‌ ها
383 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
335 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدی از پرکار ترین غواص های #عملیات_والفجر_هشت بود. با اینکه مأموریتش هدایت نیروها در شکستن خط بود، بعد از شکسته شدن خط، جهت هدایت نیروها و امکانات به خط اولیه تلاش می کرد و هر کاری از دستش بر می آمد فرو گذار نمی کرد. اسمش ورد زبان ها شده بود. تا آنجایی که نیروهای نفوذی عراقی برای فریب نیروهای خودی از داخل نیزارها صدا می زدند "توسن توسن". یک #عراقی که خودش را به میان نیروهای خودی وارد کرده بود، برای شناسایی نشدن گفت "توسن". وقتی نتوانست فارسی صحبت کند دستگیرش کردند. #شهید_مهدی_توسن #سیره_اخلاقی_شهدا #تلاش_و_پشت_کار راوی: عسگر شمس الدینی #کتاب_خاکریز_هزار_و_یک ؛ کتاب خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-1388. صفحه 35؛ خاطره 28. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇) @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
یادبود 1546 شهید دوازدهم اسفند شهید حسن اسماعیلی فرمانده عملیات جنگل سپاه آمل (استان مازندران، شهرستان آمل، روستای چندر محله) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید علی مهدی معقولی مسوول مهندسی رزم لشکر ۲۵ کربلا شهید ابوالفضل رفیعی سیج جانشین فرمانده لشکر ۵ نصر شهید علی جزمانی فرمانده گردان مقداد بن اسود لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) (استان فارس، شهرستان آباده) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمد ایزانلو جانشین گردان محمد رسول‌الله (ص) لشکر ۵ نصر (استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد، روستای پاکتل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمدباقر صادق‌جوادی فرمانده محور لشکر ۵ نصر (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید مدافع حرم محمد صاحب‌کرم (استان فارس، شهرستان سپیدان) (۱۳۹۳ ه.ش)
برای دسترسی به خاطرات کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید. (فهرست به تدریج به روز می شود). پاسداشت 18151 شهید اردیبهشت ماه 📆اول اردیبهشت 🔅ولادت 🔅ولادت 📆دوم اردیبهشت 🔅ولادت آیت الله سعیدی ✅شهادت ✅شهادت 📆سوم اردیبهشت ✅شهادت 📆چهارم اردیبهشت 🔅ولادت ✅شهادت 📆پنجم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت ✅شهادت 📆هفتم اردیبهشت 🔅ولادت 🔅ولادت 📆هشتم اردیبهشت 🔅ولادت ✅شهادت ✅شهادت 📆نهم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت 📆دهم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت 📆یازدهم اردیبهشت ✅شهادت 📆دوازدهم اردیبهشت 🔅ولادت 📆چهاردهم اردیبهشت 🔅ولادت 🔅ولادت 📆پانزدهم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت 📆شانزدهم اردیبهشت ✅شهادت 📆هفدهم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت ✅شهادت 📆هجدهم اردیبهشت ✅شهادت 📆بیستم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت 📆بیست و دوم اردیبهشت 🔅ولادت ✅شهادت ✅شهادت 📆بیست و سوم اردیبهشت ✅شهادت 📆بیست و هفتم اردیبهشت ✅شهادت 📆بیست و هشتم اردیبهشت ✅شهادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مهدی انس خاصی با کریم داشت. همیشه قبل از خواب و نماز صبح قرآن می خواند و به دوستانش هم توصیه می کرد قرآن بخوانند. یک داشت که تا لحظه شهادت از خودش جدا نکرد. برش اول: با یکی از بچه ها بحثش شده بود و خیلی عصبانی بود. فورا از سر جایش بلند شد و قرآنش را برداشت و از چادر زد بیرون. تا دو سه ساعت ازش خبر نداشتیم. رفته بود توی بیابان های اطراف خودش را با قرآن آرام کند. وقتی برگشت خیلی آرام شده بود. با اینکه مقصر نبود؛ اما از آن شخص مقابل عذرخواهی کرد. برش دوم: مهدی در گرماگرم آتش و خون هم انس با انس داشت. گاهی که آتش دشمن به طرف بچه های خودی زیاد می شد، با دست به بچه ها اشاره می کرد و «وَ جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» را می خواند. زمانی هم که بچه ها می خواستند سمت دشمن سلاح سنگین به کار ببرند، «فَلَمْ‌ تَقْتُلُوهُمْ‌ وَ لٰکِنَ‌ اللَّهَ‌ قَتَلَهُمْ‌ وَ مَا رَمَيْتَ‌ إِذْ رَمَيْتَ‌ وَ لٰکِنَ‌ اللَّهَ‌ رَمَى‌ وَ لِيُبْلِيَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ مِنْهُ‌ بَلاَءً حَسَناً إنَ‌ اللَّهَ‌ سَمِيعٌ‌ عَلِيمٌ‌» را می خواند و با دست به سمت دشمن اشاره می کرد. ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحات ۲۴-۲۵ و ۴۸. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مهدی می گفت: رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک بودند و من هم طرفدار . بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با افتادند به جان من. هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد (ع) را برایم تداعی می کند. کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند. ع ع راوی: یونس شمس الدینی ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔺ترویج فرهنگ کتابخوانی! ▫️راویان: اسدالله توسن و مادر شهید: 🔷برش اول: 🔹هر بار که از شهر می آمد، کتاب و نوار جدیدی از جمله سخنرانی استاد مطهری، با خودش سوغات می آورد. مشتری های پر و پا قرص او که اغلب بچه ها بودند، همیشه انتظارش را می کشیدند. 🔸 چمدان کتاب و نوار را با نظم خاصی چیده بود و آنها را به شرط این که کسی بپذیرد کتاب را کامل بخواند و نوار را تا آخر گوش کند، به او می بخشید. 🔶برش دوم: 🔸دفعه ی آخر، قبل از رفتن به جبهه، کلید چمدانش را داده بود به همسر برادرش و گفته بود:«این رو فقط تحویل مادرم بدید». 🔹بعد از شهادت مهدی، چمدان را باز کردم. پر از کتاب، نوار، قرآن، مفاتیح بود؛ وصیت نامه اش هم در آن بود. 🔅 گفتم مردم شاهد باشید این ها دارایی جوان من بعد از این همه تکاپو و تلاش در دنیاست. 📚کتاب خاکریز هزار و یک صفحه ۲۶ و ۴۹ ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir