در همان ایامی که محمد جواد عازم #مکتب بود، یکی از اقوام سرزده آمده بود تا خوابی را که دیده بود تعریف کنند. می گفت در خواب دیدم که در حیاط خانه تان دو شاخه #گل_محمدی به چه بزرگی در آمده است. نه رنگشان به رنگ گلهای این دنیا می ماند و نه بویشان.
پدر محمد جواد، غروب روز بعد آن را برای یکی از دوستان هم مسجدی اش که تعبیر خواب می دانست تعریف کرده بود. او جواب داده بود: دو نفر در خانواده شما عالمان بزرگ خواهند شد.
خودش هم سالها بعد خواب یکی از منسوبین مرحومشان را دید. آن فرد به او گفت: همه مردم در آسمان اسمی دارند و اسم تو در عالم بالا #ناصر_الدین است.
ایشان به همین مناسبت اسم اولین پسرش را ناصر گذاشت.
#شهید_محمد_جواد_باهنر
#الهامات_و_عنایات
کتاب #شهید_باهنر، نویسنده: مرجان فولاد وند، ناشر: انتشارات مدرسه، نوبت چاپ: هفتم؛ ۱۳۹۲؛ صفحه ۱۰ و ۳۹ و ۴۰٫
در سال ۱۳۴۱ قرار شده بود یک نماینده از طرف #حوزه_علمیه_قم برای #تبلیغات_اسلامی عازم #ژاپن شود. قرعه به نام #شهید_باهنر افتاد.
ایشان برای انجام مقدمات سفر و آموزش زبان انگلیسی که زبان دوم ژاپنی ها محسوب می شد، عازم تهران شد. اما بعد از چند ماه تحولاتی پیش آمد که ایشان ماندن در تهران و مبارزه با رژیم ستم شاهی را به رفتن به ژاپن ترجیح داد.
ایشان درباره لغو سفرژاپن به یکی از دوستانش می نویسد:
من میتوانستم به این سفر بروم ، #مسلمانان_ژاپن و شرق آسیا را ببینم و برای آنها سخنرانی کنم. مدتی هم به دور از قیل و قال و کارهای نشریه و درس و مشق حوزه و دانشگاه ، در سواحل زیبای ژاپن برای خودم قدم بزنم و از طبیعت زیبای آنجا لذت ببرم؛ اما رحلت آیت الله بروجردی و بیعت علما و مراجع با #امام_خمینی از سویی، و شاخ و شانه کشیدن های اخیر رژیم از سوی دیگر، سبب شد که عطای ژاپن را به لقایش ببخشم و در تهران بمانم.
بله قصد دارم تهران ساکن تهران شوم؛ چون احساس میکنم حضور بیشتر در هیئتهای موتلفه و ارتباط با #مراکز_فرهنگی تهران از جمله دانشگاه، دست ما را برای کارهای بهتر و بیشتر باز میکند.
#شهید_محمد_جواد_باهنر
#سیره_سیاسی_شهدا
#سیره_تبلیغی_شهدا
#سیره_اخلاقی_شهدا
#تشخیص_اولویت_ها
#فرار_از_عافیت_طلبی
#کتاب_گلستان_در_آتش؛ نویسنده: ابراهیم حسن بیگی. ناشر: سوره مهر؛ نوبت چاچ: چهارم-۱۳۹۰٫ صفحه ۲۲.
#کتاب_خورشید_کویر؛ ناشر: نشر شاهد. نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۵٫ صفحه ۳۶.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔺دست به خیر!
💢وقتی #شهید_رجایی در زندان بود، افرادی پول هایی می آوردند. اول فکر می کردم که هدیه است و می خواهند ببخشند؛ اما می گفتند که این مبلغ را از آقای رجایی قرض کرده بودند.
🌀یک بار #شهید_باهنر مبلغی حدود هشتاد هزار تومان آورد که به آقای رجایی بدهکار بودند. این مبلغ را دادم برادر آقای رجایی با آن کار می کرد و سودش را می داد برای مخارج خانه.
#شهید_محمد_علی_رجایی
#سیره_اقتصادی_شهدا
#قرض_دادن_در_سیره_شهدا
▫️راوی: عاتقه صدیقی؛ همسر شهید
📚#کتاب_سه_شهید ؛ صفحه ۲۰۲.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir