eitaa logo
اندیشکده برهان
154 دنبال‌کننده
74 عکس
1 ویدیو
3 فایل
Borhan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 دو نکته در باب 🔺 به مناسبت سالروز واقعه اُحد 1️⃣ طبق آیه 155 سوره مبارکه آل‌عمران، یکی از علل اصلی فرار سپاهیان اسلام از میدان جنگ، گناهانی‌ست که قبلاً مرتکب شده‌اند؛ به نحوی که ارتکاب این گناهان، به تدریج زمینه را طوری می‌چیند که شیطان، با موج‌سواری بر این زمینه‌ی باطل، افراد را دچار لغزش کرده، توان ایستادگی در برابر سپاه را از آنان سلب می‌کند. البته ممکن است ماجرا به همین جا نیز ختم نشود، بلکه این لغزش (همانند کارزار اُحد)، موجب تنها ماندن فرمانده سپاه ـ که در آن صحنه، شخص (ص) بوده ـ شود. به دیگر سخن، «بَعْضِ مَا كَسَبُوا» (بعضی از گناهانی که قبلاً مرتکب شده بودند...)، «موجب تنها گذاشتن ولی خدا در میدان حساس کارزار می‌شود». این آیه و شأن نزول آن، به خوبی بیانگر این درس است که مؤمنین، نسبت به ارتکاب گناه باید بسیار حساس بوده، جانب تقوا را تمام و کمال رعایت نمایند؛ زیرا که دامنه‌ی اثرگذاری گناه، ممکن است به خودِ فرد یا اطرافیان او محدود نشود، بلکه در روزگار تنگنا و سختی، سبب پراکنده شدنِ افراد از گردِ رسول خدا یا جانشینان بر حق ایشان شود. 2️⃣ در برخی تفاسیر آمده است که در جنگ اُحد، به جز سیزده نفر ـ كه پنج نفر آنان از و هشت نفر از بودند ـ همه فرار كردند و در مورد نام این سیزده نفر، جز على‌بن‌ابی‌طالب (ع)، اختلاف است.[1] اما در برخی نقل‌های تاریخی، ماجرا از این هم فراتر عنوان شده؛ به گونه‌ای که در غزوه مذکور، مقطعی پیش آمد که نَه سیزده نفر، بلکه فقط و فقط یک نفر گرد رسول‌الله (ص) را گرفته و از جان مبارک ایشان محافظت می‌کرد و دیگران، به تدریج به این یک نفر ملحق شدند؛ آن یک نفر نیز کسی نبود جز وجود مبارک (ع).[2] یکی از نکات قابل تأمل در این آیه، شاید این باشد که «یکی از زمینه‌های مهمِ خالی کردن گِرد در صحنه نبرد، آلوده بودن به گناهان گذشته است.» عبارتٌ اخرای این معنا این می‌شود که «اگر کسی در سخت‌ترین صحنه‌های نبرد، گرد رسول خدا را خالی نکرده و بی‌کم‌وکاست، در مقابل دشمن و برای حفظ جان ولی خدا بایستد، نتیجه‌ی منطقی‌اش این است که این فرد، هیچ زمینه‌ی گناه یا معصیتی، از گذشته در وجودش نبوده است»؛ لذا شاید بتوان یکی از دلایل امیرمومنان (ع) را مبتنی بر ظاهر این آیه و با مدد گرفتن از نقل‌های معتبر تاریخی، اثبات کرد. 📚 پی‌نوشت‌ها: 1. تفسیر نور؛ آل‌عمران/ 155. 2. برای مطالعه بیشتر در این خصوص، ر. ک. به: محمدهادی یوسفی غروی، تاريخ تحقيقى اسلام، ترجمه حسینعلی عربی، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی (ره)، 1383، ج3، ص61 و 62. 💠اندیشکده برهان💠 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی سلسله ریشه‌های تاریخیِ واقعه 👈🏻 قسمت 3️⃣؛ سقیفه، سرآغاز انحرافی بنیادین در امت اسلام 💡 از دیدگاه اندیشمندان الهی، ریشه‌ی اصلیِ رخداد عاشورا، چه‌بسا مهم‌تر از خودِ مصیبت عاشورا است؛ چنان‌که حضرت (ره) نیز به خوبی به این موضوع اشاره کرده، می‌فرمودند: 💬 «بالاترین مصیبتی که بر اسلام وارد شد، همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ بود و عزای او از عزای بالاتر. مصیبت وارده بر و بر‌‎ ‌‏اسلام بالاتر است از آن مصیبتی که بر (س) وارد شد. اعظمِ مصیبت‌ها این مصیبت است که نگذاشتند مردم بفهمند اسلام یعنی چه؟» ❌ از جمله رفتارهایی که در خلال واقعه‌ی ، فرصت بروز یافت و زمینه را برای بدعت‌های بعدیِ بنی‌امیه ـ خاصه واقعه عاشورا ـ فراهم کرد، بازگشت امت به برخی خصلت‌های دوران بود: 1️⃣ تکیه بر شیخوخیّت و ریش‌سفیدی در عرب، تنها واحد سیاسی موجود و مطرح‌ در‌ جامعه، «قبیله‌» بود‌ و نظام سیاسی این ، بر «شیخوخیّت و ریش‌سفیدی» مبتنی بود. بر این اساس، ایجاب می‌کرد که اگر بنای بر انتخاب میان دو نفر جهت تصدی منصب مهمی بوده و یکی جوان‌تر و دیگری پیرتر ـ و در سنت عرب دارای عقل کامل ـ بوده باشد، فارغ از معیارهای دیگر، قطعاً کفه‌ی ترازو به نفع نفر دوم سنگینی خواهد کرد؛ ماجرایی که دقیقاً در جریان سقیفه‌ی بنی‌ساعده اتفاق افتاد و علی‌بن‌ابی‌طالبِ جوان، به سبب جوان بودن در قیاس با ابوبکرِ مُسن، به خلافت نرسید! شاهدمثال تاریخیِ تمسّکِ اصحاب سقیفه به این سنت جاهلی، گفته‌ی ابوعبیده‌ی جرّاح است؛ آنجا که وقتی خودداری حضرت را از بیعت با جناب ابوبکر می‌بیند، می‌گوید: 💬 «ای پسرعمو، تو کم‌سن‌وسال هستی و آنان بزرگان قوم تو هستند. تو به اندازه‌ی آنان تجربه و آشنایی با امور [خلافت و اداره‌ی جامعه] نداری. در کار خلافت از تو نیرومندتر است و کارها را از همه‌ی جوانب بررسی می‌کند. پس امر خلافت را به او واگذار....» 2️⃣ تکیه بر برتریِ نَسَبی در نظام ارزشی عصر جاهلی، «نَسَب» یکی از معیارهای تعیین‌کننده در برتری‌جویی افراد نسبت به یک‌دیگر بود. آن‌که از بالاتری برخوردار بود، قادر بود در تمامی تصمیمات قبیله‌ای و امور مختلف اجتماعی تأثیرگذار باشد. این در حالی بود که اساساً یکی از کارکردهای رسالت (ص) مبتنی بر آیه‌ی 13 سوره‌ی مبارکه‌ی حجرات، نفی چنین تفاخر و برتری‌طلبی‌ای بود تا از ره‌آورد این آیه، معیار برتری افراد در امت اسلام، نه «تفاخر نسبی»، بلکه «تقوای الهی» باشد. اگر نیک نظر بیفکنیم، خواهیم دید که همان تفاخری که در جاهلیت عرب، مبنای برتری بود، درست همان معیار در جریان سقیفه‌ی بنی‌ساعده نیز رخ نمود، به طوری که از جمع‌بندیِ گفت‌وگوهای بزرگان حاضر در سقیفه، این‌طور بر می‌آید که آن‌چه شرط لازم برای زمام‌داری مسلمانان است، الزاماً شایستگی و و فضیلت نیست، بلکه آن‌چه که باید جانب آن محترم شمرده شود، «شرافت قبیله‌ای» است که آن هم تنها در خلاصه می‌شود! 3️⃣ برتری‌جویی به سبب داشتن مال و ثروت بیش‌تر از دیگر معیارهای مهم در برتری‌جویی اعراب جاهلی بر یک‌دیگر، تفاخر به مال و ثروت زیاد بود؛ امری که با ظهور اسلام، مردود و مطرود شناخته شد. مبتنی بر این نگاه، یکی دیگر از وجوه سقیفه، آن‌جایی بود که جناب ، هنگامی که می‌خواست برخی فضائل جناب ابوبکر را برای تصدی جایگاه خلافت بر شمارد، به برتری وی از حیث مال و ثروت اشاره می‌کند: 💬 «تو از همه بر کار خلافت سزاوارتری؛ تو همراه پیامبر بودی و از نظر مال و ثروت از ما برتری؛ تو برترین مهاجران هستی... برای چه کسی سزاوار است که بر تو تقدم یابد؟! دستت را بگشا تا با تو بیعت کنیم.» جای تأمل دارد که در جامعه‌ی نبوی آن روز که می‌بایست تقوا و ارزش‌های الهی، ملاک برتری فرد باشد (آن‌هم برای تصدی والاترین جایگاه پس از رسول خدا (ص))، چطور باید برتری یک نفر از حیث مال و ثروت، معیاری برای برتری او جهت جانشینی رسول خدا (ص) باشد؟! 📚 پی‌نوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، می‌توانید به گفتار دوم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید. ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی سلسله ریشه‌های تاریخیِ واقعه 👈🏻 قسمت 5️⃣؛ مصاف با حسین‌بن‌علی (ع)، تلافی کینه‌های دوران علوی (ع) 💡 خطاب سپاهیان عمرسعد به (ع) با تعبیر «اِنّا نَقْتُلُکَ 👈🏻بغْضاً لِأبيکَ👉🏻»، حکایت از کینه‌هایی کهنه داشت که سرآغاز آن به دوران علوی (ع) بازمی‌گشت. لذا یکی از بسترهای مهمی که موجب ریخته‌شدن خون حسین‌بن‌علی (ع) شد، امتداد این کینه‌ورزی‌ها بود که در این قسمت، به برخی مصادیق آن اشاره خواهد شد. 1️⃣ بازگشت (ع) به سیاست «تسویه‌ی مالی» (ص)؛ همان‌طور که اشاره شد، یکی از سیاست‌های خلفای دوم و سوم، سیاست «تفضیل مالی» بود که نتیجه‌ی آن، رشد روزافزونِ و مال‌اندوزی در میان صحابه‌ی کبار بود. این سیاست، در تعارض با سیاستِ مالی رسول خدا (ص) بود و هنگامی هم که (ع) به خلافت رسید، سیاست «تفضیل مالی» خلفای پیشین را مُلغی نموده، سیره‌ی خود را بر بازگشت به سیره‌ی «تسویه‌ی مالی» رسول خدا (ص) استوار ساخت. طبیعی بود که اتخاذ چنین سیاستی، بیش از همه، اعتراض بسیاری از را به همراه داشته باشد؛ همان کسانی که به سبب سیاست خلفای پیشین، دچار فربگیِ مال و خوی اشرافی شده بودند و اکنون برایشان دشوار بود که بخواهند مجدداً به همان سنت گذشته‌ی رسول خدا (ع) بازگردند. لذا نخستین رگه‌های بغض برخی بزرگان نسبت به آن حضرت (ع) پدیدار گشت. 2️⃣ خون‌خواهیِ ؛ بهانه‌ای در دست مخالفان امام (ع)؛ بهانه‌ی خون‌خواهیِ عثمان، به دورانِ حیاتِ امیرالمؤمنین (ع) ختم نشد، بلکه به مثابه زخمی کهنه، تا دوران بعد از امام علی (ع) نیز باقی ماند و در بزنگاه مهمی هم‌چون عاشورا، مجدداً سر باز کرد: 📜 از روز هفتم محرم، بر اساس فرمان ، قرار شد تا میان سپاه امام (ع) و ، فاصله انداخته شود. نامه‌ی ابن‌زیاد به این‌گونه بود: «همان‌طور که اجازه‌ی استفاده از آب به عثمان داده نشد، اجازه‌ی استفاده از آب را به حسین و یارانش ندهید!» واقع قضیه این بود که تلاقی دادن این اقدام با اقدام محاصره‌کنندگانِ جناب عثمان برای نرساندن آب، بسیار ناجوانمردانه بود؛ زیرا در آن روز، تنها کسی که کوشید تا مردم را قانع کند تا آب به عثمان بدهند، امام علی (ع) بود! 3️⃣ عملیات روانی برای ناکارآمد جلوه دادن حکومت علوی (ع)؛ از جمله ویژگی‌های معاویه، نیرنگ‌بازی او بود؛ به گونه‌ای که افراط وی در حیله‌گری، دسته‌ای از اطرافیان امام (ع) را به این جمع‌بندی رسانده بود که معاویه از امیرالمؤمنین (ع) باهوش‌تر و سیّاس‌تر است! همین خطای در محاسبات سبب شد تا عده‌ای از اطرافیان امام (ع)، به وی اعتراض کنند. آنان معتقد بودند که علی (ع) باید بر معاویه «به هر قیمتی» غلبه یابد، ولو آن‌که مقداری هم به حیله‌گری متوسل شود! اما ناگفته پیداست که سیره‌ی امیرالمؤمنین (ع)، از اساس چنین نبود؛ زیرا وقتی بنای بر رعایت و باشد، دیگر نمی‌توان به هر قیمتی دشمن را از میدان به در کرد. لذا همین پایبندی به اخلاق و تقوای سیاسیِ امیرالمؤمنین (ع) سبب شد تا عده‌ای به مخالفت با وی برخاسته، بذر کینه را در دل‌های خود نسبت به آن حضرت بکارند. 4️⃣ و کینه‌توزی آنان نسبت به امام علی (ع)؛ واقع قضیه آن است که «خوارج»، بر سر ماجرای ، کینه‌ای عمیق از سرکردگانِ هر دو جبهه به دل داشتند که تنها بخشی از آن، منجر به شهادت امام (ع) در مسجد شد. اما بخش اعظمی از آن کینه‌ها در طول سالیانِ متمادی در دل‌های برخی بازماندگانِ نهروان باقی ماند که در مقاطع جلوترِ تاریخی همچون عاشورا، کم‌کم رخ نمود. در میدان ، برخی از افراد کلیدیِ سپاه عمرسعد، از بازماندگان اصلی جبهه‌ی خوارج بودند که به عنوان نمونه می‌توان به اشخاصی چون «شمربن‌ذي‌الجوشن» و «شبث‌بن‌ربعي» اشاره نمود. 📚 پی‌نوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، می‌توانید به گفتار چهارم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید. ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR