🔶 واکاوی سلسله ریشههای تاریخیِ واقعه #عاشورا
👈🏻 قسمت 1️⃣؛ مقدمه
🔹 هر حادثهی تاریخی، بسته به وسعت، اهمیت و دامنهی اثرگذاریاش، دارای سلسله ریشههایی است که بسته به فاصلهی زمانیشان نسبت به وقوع آن حادثه، با تعبیر «ریشههای دور و نزدیک» از آنها یاد میشود.
🌳 اگر درختی را تصور کنیم که رخداد تاریخیِ مورد بحث، به مثابه میوهی آن بوده و فاصلهی فیزیکیِ میان میوه تا ریشههای این درخت نیز در حکم یک «بازهی زمانی» در نظر گرفته شود، حال میتوانیم بگوییم که علل و عوامل بسیار نزدیک به آن رخداد تاریخی، در حکم شاخهها و بدنهی درخت بوده و هرچقدر که از خودِ واقعه، در طول زمان، به عقب برگردیم، در حقیقت به ریشهی درخت نزدیکتر میشویم.
💡 ریشههای دورتر، گاهی اوقات خود به طور مستقیم در وقوع حادثه نقش ایفا میکنند؛ اما در اغلب اوقات، ریشههای دورتر، مستقیماً در وقوع حادثه اثر نگذاشته، بلکه در طول سالیان متمادی، زمینه را طوری میچینند که عللِ نزدیک به آن حادثه، متأثر از بستر مناسبی که ریشهها برایشان فراهم کردهاند، فرصت عرض اندام پیدا میکنند.
📝 در سلسله پیامهای پیشِ رو، اگرچه ادعا نداریم که توانستهایم سلسله ریشههای #کربلا را به طور کامل و بینقص احصاء کنیم، اما سعیمان بر آن بوده تا مهمترین و نیز اثرگذارترین مقاطع زمانی، جریانها و حتی افراد را که در این ماجرا ـ عمدتاً هم به طور غیرمستقیم ـ دخیل بودهاند، در حد بضاعتمان گرد آوریم.
⏳ روش ما در مواجهه با ریشهها، حرکت در بسترِ «تسلسل زمانی» است؛ بدین معنا که ابتدائاً به پیشینهی عصر #جاهلیت عرب در پیش از اسلام پرداخته، سپس به رخداد #سقیفه متصل شده و به همین ترتیب در بستر زمان جلو میآییم تا به نزدیکترین ریشه یعنیِ مفاسد دوران #یزید برسیم.
⚠️ همچنین زاویهی نگاه ما در این نوشتار، بیشتر از دریچهی نگاهِ نخبگانی و تأثیر #خواص بر روندِ واقعه است. بدین ترتیب، اگرچه بخشی از #عوام و تودهی امت نیز به سهم خود در وقوع رخداد دخیل بودهاند، اما فارغ از میزان و کیفیتِ سهم آنان، بنای ما پرداختن به آنها نیست و ممکن است در برخی موارد، تنها اشارهای به نقش آنها شده باشد، بدون آنکه نیت اصلیمان، پرداختن جدّی به آنها باشد.
✍🏻 #محمدمهدی_سلامی_پوریان
#گروه_تاریخ
#شجره_خبیثه_جهل_و_کینه #امام_حسین #محرم
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی سلسله ریشههای تاریخیِ واقعه #عاشورا
👈🏻 قسمت 2️⃣؛ فهم نادرست بنیامیه از مسئلهی رسالت و امامت
❌ تاریخ گواه است که بنیامیه، پس از بعثت رسول خدا (ص) و حتی پس از #فتح_مکه ـ به عنوان مقطع تاریخی کُرنش آنان مقابل قدرتنمایی اسلام ـ اساساً هیچگاه مفهوم رسالتِ نبی اکرم (ص) و امامتِ امامان از #بنیهاشم را «از زاویهی دید اهلبیت (ع)» درک نکردند.
آنان نفوذ #رسول_خدا (ص) و #ولایت الهی را امری دنیوی و چیزی شبیه به #سلطنت و تلاش برای کسب قدرت میپنداشتند که طی آن، محمدبنعبدالله، فرزندی از فرزندان هاشمبنعبدمناف، سرانجام موفق شده بود در درگیری تاریخیِ میان فرزندان #عبدمناف، گوی سبقت را از فرزندان #عبدشمس، برادر #هاشم برباید و لذا تفوّق و برتری، پس از سالها که از فوت هاشم میگذشت، دوباره به اردوگاه فرزندان هاشم بازگردد!
🔹 تقابل این دو تیرهی سرشناس #قریش، با بعثت پیامبر ـ که خود نیز از تیرهی #بنیهاشم بود ـ نه تنها به پایان نرسید، بلکه صورت جدّیتری به خود گرفت، چرا که بنیامیّه حتی ادعای نبوّت حضرت رسول (ص) را نیز در راستای رقابت تیرهای و درونقبیلهای تفسیر میکرد و این تلقی از بعثت را، نسل به نسل به فرزندان خود منتقل نمود تا اینکه در حادثهی عاشورا، مبتنی بر همین نگاه، #یزید هم آن رویاروییِ عظیمِ تاریخ را صرفاً صفآراییِ فرزند عبدشمس مقابل فرزند هاشم تفسیر نمود.
📜 تاریخ شواهد متعددی را برای اثبات این مدعا ارائه میدهد که در ادامه، به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
1️⃣ در زمان خلافت جناب #عثمان، روزی #ابوسفیان بر او وارد شد و گفت: «این #خلافت پس از قبیلهی تَیْم (اشاره به جناب #ابوبکر) و عَدی (اشاره به جناب #عمر) به تو رسیده است. اکنون آن را چون توپ میان قبیلهی خودت بگردان و پایههای آن را #بنیامیه قرار ده! پس همانا بدان که مسئله، فقط مسئلهی فرمانروایی است (نه خلافت الهی و اسلامی!)؛ من که بهشت و دوزخی نمیشناسم!»[1]
این سخنان به اندازهای ناپسند بود که جناب عثمان از شنیدن آن برآشفت، بر سر ابوسفیان فریاد زد و به او تندی نمود.
2️⃣ پس از واقعهی عاشورا و جنایات یزیدبنمعاویه علیه سپاهیان و خاندان #امام_حسین (ع)، هنگامی که سرهای مقدس شهدا را وارد مجلس یزید نمودند، یزید در حالی که با چوبدستی خود بر لب و دندان مطهر امام (ع) میزد، این اشعار را میخوانْد:
«فرزندان هاشم با سلطنت بازى کردند و در واقع نه خبرى (از سوى خدا) آمده بود و نه وحیاى نازل شده است!... کاش بزرگان من که در #جنگ_بدر کشته شده بودند، امروز مىدیدند که قبیلهی خزرج چگونه از ضربات نیزه به زارى آمده است!... در آن حال، از شادى فریاد مىزدند و مىگفتند: اى یزید دستت درد نکند! امروز کیفر ماجراى بدر را به آنان دادیم و همانند بدر با آنان معامله کردیم و در نتیجه برابر شدیم!... من از فرزندانِ «خِنْدِفْ» (از جدّههاى اعلاى قریش) نیستم اگر از فرزندان احمد [ع] انتقام نگیرم!»[2]
❌ توجه بیشازحد به عصبیتهای قبیلهایِ بازمانده از دوران #جاهلیت عرب و نیز نگاه به واقعه عاشورا از منظر رقابتِ درونقبیلهای میان تیرهی بنیهاشم و بنیعبدشمس، از جمله ریشهایترین عللی بود که خاندان امیّه همواره از این دریچه به مقولهی #وحی و امامت مینگریست که البته حسادت به هاشم و فرزندان او به سبب داشتن مناقب و فضایل بسیار نیز، همواره این نگاه را ضریب میداد.
📚 پینوشتها:
1. ابن عبدالبر، الإستيعاب في معرفة الأصحاب، تحقیق علیمحمد بجاوی، بیروت: دار الجیل، 1412ق، ج4، ص1679.
2. فضلبنحسن طَبْرِسی، الإحتجاج، ترجمهی مازندرانی، تهران: نشر مرتضوی، بیتا، چاپ اول، ج3، ص170.
✍🏻 #محمدمهدی_سلامی_پوریان
#گروه_تاریخ
#شجره_خبیثه_جهل_و_کینه #محرم
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی سلسله ریشههای تاریخیِ واقعه #عاشورا
👈🏻 قسمت 3️⃣؛ سقیفه، سرآغاز انحرافی بنیادین در امت اسلام
💡 از دیدگاه اندیشمندان الهی، ریشهی اصلیِ رخداد عاشورا، چهبسا مهمتر از خودِ مصیبت عاشورا است؛ چنانکه حضرت #امام_خمینی (ره) نیز به خوبی به این موضوع اشاره کرده، میفرمودند:
💬 «بالاترین مصیبتی که بر اسلام وارد شد، همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ بود و عزای او از عزای #کربلا بالاتر. مصیبت وارده بر #امیرالمؤمنین و بر اسلام بالاتر است از آن مصیبتی که بر #سیدالشهدا (س) وارد شد. اعظمِ مصیبتها این مصیبت است که نگذاشتند مردم بفهمند اسلام یعنی چه؟»
❌ از جمله رفتارهایی که در خلال واقعهی #سقیفه، فرصت بروز یافت و زمینه را برای بدعتهای بعدیِ بنیامیه ـ خاصه واقعه عاشورا ـ فراهم کرد، بازگشت امت به برخی خصلتهای دوران #جاهلیت بود:
1️⃣ تکیه بر شیخوخیّت و ریشسفیدی
در #دوران_جاهلیت عرب، تنها واحد سیاسی موجود و مطرح در جامعه، «قبیله» بود و نظام سیاسی این #قبیله، بر «شیخوخیّت و ریشسفیدی» مبتنی بود.
بر این اساس، #شیخوخیت ایجاب میکرد که اگر بنای بر انتخاب میان دو نفر جهت تصدی منصب مهمی بوده و یکی جوانتر و دیگری پیرتر ـ و در سنت عرب دارای عقل کامل ـ بوده باشد، فارغ از معیارهای دیگر، قطعاً کفهی ترازو به نفع نفر دوم سنگینی خواهد کرد؛ ماجرایی که دقیقاً در جریان سقیفهی بنیساعده اتفاق افتاد و علیبنابیطالبِ جوان، به سبب جوان بودن در قیاس با ابوبکرِ مُسن، به خلافت نرسید!
شاهدمثال تاریخیِ تمسّکِ اصحاب سقیفه به این سنت جاهلی، گفتهی ابوعبیدهی جرّاح است؛ آنجا که وقتی خودداری حضرت را از بیعت با جناب ابوبکر میبیند، میگوید:
💬 «ای پسرعمو، تو کمسنوسال هستی و آنان بزرگان قوم تو هستند. تو به اندازهی آنان تجربه و آشنایی با امور [خلافت و ادارهی جامعه] نداری. #ابوبکر در کار خلافت از تو نیرومندتر است و کارها را از همهی جوانب بررسی میکند. پس امر خلافت را به او واگذار....»
2️⃣ تکیه بر برتریِ نَسَبی
در نظام ارزشی عصر جاهلی، «نَسَب» یکی از معیارهای تعیینکننده در برتریجویی افراد نسبت به یکدیگر بود. آنکه از #نسب بالاتری برخوردار بود، قادر بود در تمامی تصمیمات قبیلهای و امور مختلف اجتماعی تأثیرگذار باشد. این در حالی بود که اساساً یکی از کارکردهای رسالت #نبی_اکرم (ص) مبتنی بر آیهی 13 سورهی مبارکهی حجرات، نفی چنین تفاخر و برتریطلبیای بود تا از رهآورد این آیه، معیار برتری افراد در امت اسلام، نه «تفاخر نسبی»، بلکه «تقوای الهی» باشد.
اگر نیک نظر بیفکنیم، خواهیم دید که همان تفاخری که در جاهلیت عرب، مبنای برتری بود، درست همان معیار در جریان سقیفهی بنیساعده نیز رخ نمود، به طوری که از جمعبندیِ گفتوگوهای بزرگان حاضر در سقیفه، اینطور بر میآید که آنچه شرط لازم برای زمامداری مسلمانان است، الزاماً شایستگی و #تقوی و فضیلت نیست، بلکه آنچه که باید جانب آن محترم شمرده شود، «شرافت قبیلهای» است که آن هم تنها در #قریش خلاصه میشود!
3️⃣ برتریجویی به سبب داشتن مال و ثروت بیشتر
از دیگر معیارهای مهم در برتریجویی اعراب جاهلی بر یکدیگر، تفاخر به مال و ثروت زیاد بود؛ امری که با ظهور اسلام، مردود و مطرود شناخته شد.
مبتنی بر این نگاه، یکی دیگر از وجوه سقیفه، آنجایی بود که جناب #عمر، هنگامی که میخواست برخی فضائل جناب ابوبکر را برای تصدی جایگاه خلافت بر شمارد، به برتری وی از حیث مال و ثروت اشاره میکند:
💬 «تو از همه بر کار خلافت سزاوارتری؛ تو همراه پیامبر بودی و از نظر مال و ثروت از ما برتری؛ تو برترین مهاجران هستی... برای چه کسی سزاوار است که بر تو تقدم یابد؟! دستت را بگشا تا با تو بیعت کنیم.»
جای تأمل دارد که در جامعهی نبوی آن روز که میبایست تقوا و ارزشهای الهی، ملاک برتری فرد باشد (آنهم برای تصدی والاترین جایگاه پس از رسول خدا (ص))، چطور باید برتری یک نفر از حیث مال و ثروت، معیاری برای برتری او جهت جانشینی رسول خدا (ص) باشد؟!
📚 پینوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، میتوانید به گفتار دوم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید.
✍🏻 #محمدمهدی_سلامی_پوریان
#گروه_تاریخ
#شجره_خبیثه_جهل_و_کینه #محرم
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی سلسله ریشههای تاریخیِ واقعه #عاشورا
👈🏻 قسمت 4️⃣؛ برخی سیاستهای خلفای نخستین، زمینهساز رخداد عاشورا
💡 وقوع انحرافات بنیادین در امت اسلام، به رخداد #سقیفه ختم نشد، بلکه منتخب سقیفه و جانشینان پس از وی ـ که سه خلیفهی اول مسلمین را شامل میشدند ـ با برخی سیاستگذاریهای خود، در طول سالیان متمادی، زمینهی واقعهی عاشورا را در سال 61هجری فراهم نمودند:
1️⃣ ماحصل فتوحِ نخستین: قداست یافتن خلفا و به حاشیه رفتن #اهلبیت پیامبر (ص)؛
#فتوح نخستین ـ فارغ از نقد و بررسی آن ـ یک پیآمد مهم و تعیینکننده برای امت اسلام داشت: پیروزیهای شگرف به لحاظ وسعت قلمرو از یکسو و تقسیم غنائم سرشار از سوی دیگر، خلفا را در نزد بسیاری از بزرگان، به نهایتِ محبوبیت رساند.
به این ترتیب، محبوبیت خلفای نخستین در نزد بسیاری از صحابهی کبار ـ که به سبب فتوح، ثروت بیشتری نصیب آنان شده بود ـ تا بدانجا رسید که سیرهی این خلفا، بعدها سیرهای همسنگ با #کتاب_خدا و سیرهی رسول او تلقّی شد! در چنین فضایی، طبیعی به نظر میرسید اگر اهلبیت پیامبر (ص)، در نگاه بسیاری از بزرگان امت، به حاشیه رانده شوند.
در حقیقت به حاشیه رفتن اهلبیت (ص)، پروژهای بلندمدت بود که با اجتماع سقیفه کلید خورد، با فتوح استمرار پیدا کرد و نهایتاً ثمرهی خود را در ماجرای عاشورا، تمام و کمال بروز داد.
2️⃣ اعمال سیاست «تفضیل مالی»؛
یکی از مهمترین این سیاستها، سیاست #تفضیل_مالی خلفای دوم و سوم در برخورد با بیتالمال بود. توضیح آنکه در زمان حیات نبی اکرم (ص)، خودِ آن حضرت در سیاست تقسیم بیتالمال، مساوات را به طور کامل رعایت میکردند و بین نومسلمانان و #سابقون (یعنی کسانی که در زمرهی اسلامآورندگانِ نخستین بودند)، فرقی قائل نمیشدند (سیاست #تسویه_مالی). البته پس از رحلت #رسول_خدا (ص)، منتخب سقیفه نیز در استمرار این سیاست موفق بود؛ اما زمانی که جناب عمربنخطاب خلیفه شد، سیاستی را در مباحث مالی پایهریزی کرد که بعدها مشکلات زیادی به همراه آورد:
در جریان فتوح، غنایم فراوانی از سرزمینهای مفتوحه به #مدینه منتقل شد، اما تقسیم ناعادلانهی این غنائم در بین مسلمانان، شکاف طبقاتیِ عمیقی میان مسلمین ایجاد کرد. این سیاست ـ که سیاست «تفضیل مالی» نامیده میشد ـ بدین صورت بود که بین #عرب و غیرعرب، زن و مرد، آزاد و بنده، سابقون و نومسلمانان، قریشی و غیر قریشی و دوگانههایی از این دست، در اختصاص بیتالمال، تمایز قائل میشد. بدین ترتیب، آن دسته از عربهای #قریش که اتفاقاً سوابق دیرینهای در اسلام آوردن داشتند، روزبه روز سرمایهدارتر شده و بر خوی اشرافیت آنان افزوده شد.
❌ با مرور چنین اوضاعی، شاید بهتر بتوان معنای آن کلام عمیق سیدالشهدا (ع) را خطاب به لشکریان پرهیاهویِ #عمربنسعد درک نمود که فرمودند: «...آري، در اثر هداياي حرام كه به دست شما رسيده و در اثر حرامهایی كه شكمهاي شما از آنها انباشته شده، خداوند اين چنين بر دلهاي شما مُهر زده است. واي بر شما! چرا ساكت نميشويد؟! چرا به سخنانم گوش فرا نميدهيد؟!...»
3️⃣ منع نقل و کتابت حدیث؛
جناب ابیبکر با این استدلال که #قرآن را داریم، با جمعآوری #حدیث مخالفت کرد. وی پس از رحلت رسول خدا (ص)، خطاب به مردم گفت:
💬 «ای مردم! شما از رسول خدا احادیثی نقل میکنید که در آنها اختلاف است و [بنابراین] مردمانِ پس از شما، قطعاً اختلافشان در این باب شدیدتر از شما خواهد بود. پس ای مردم! از رسول خدا چیزی نقل نکنید. هرکس، در اینباره از شما چیزی پرسید، به او بگویید: کتاب خدا در میان ما و شما [بس] است؛ پس حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید.»
جناب #عمر و #عثمان نیز همچون جناب #ابوبکر، با جدّیت، سیاست منع کتابت حدیث را دنبال نمودند. مثلاً جناب عمر به شهرها بخشنامه کرد که هرکس حدیثی نوشته، باید آن را نابود کند. وی پس از جمعآوری بسیاری از احادیث، دستور داد آنها را بسوزانند.
📚 پینوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، میتوانید به گفتار سوم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید.
✍🏻 #محمدمهدی_سلامی_پوریان
#گروه_تاریخ
#شجره_خبیثه_جهل_و_کینه #محرم #فتوحات_خلفا
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی سلسله ریشههای تاریخیِ واقعه #عاشورا
👈🏻 قسمت 5️⃣؛ مصاف با حسینبنعلی (ع)، تلافی کینههای دوران علوی (ع)
💡 خطاب سپاهیان عمرسعد به #امام_حسین (ع) با تعبیر «اِنّا نَقْتُلُکَ 👈🏻بغْضاً لِأبيکَ👉🏻»، حکایت از کینههایی کهنه داشت که سرآغاز آن به دوران #خلافت علوی (ع) بازمیگشت. لذا یکی از بسترهای مهمی که موجب ریختهشدن خون حسینبنعلی (ع) شد، امتداد این کینهورزیها بود که در این قسمت، به برخی مصادیق آن اشاره خواهد شد.
1️⃣ بازگشت #امام_علی (ع) به سیاست «تسویهی مالی» #رسول_خدا (ص)؛
همانطور که اشاره شد، یکی از سیاستهای خلفای دوم و سوم، سیاست «تفضیل مالی» بود که نتیجهی آن، رشد روزافزونِ #دنیاطلبی و مالاندوزی در میان صحابهی کبار بود. این سیاست، در تعارض با سیاستِ مالی رسول خدا (ص) بود و هنگامی هم که #امیرالمؤمنین (ع) به خلافت رسید، سیاست «تفضیل مالی» خلفای پیشین را مُلغی نموده، سیرهی خود را بر بازگشت به سیرهی «تسویهی مالی» رسول خدا (ص) استوار ساخت.
طبیعی بود که اتخاذ چنین سیاستی، بیش از همه، اعتراض بسیاری از #صحابه را به همراه داشته باشد؛ همان کسانی که به سبب سیاست خلفای پیشین، دچار فربگیِ مال و خوی اشرافی شده بودند و اکنون برایشان دشوار بود که بخواهند مجدداً به همان سنت گذشتهی رسول خدا (ع) بازگردند. لذا نخستین رگههای بغض برخی بزرگان نسبت به آن حضرت (ع) پدیدار گشت.
2️⃣ خونخواهیِ #عثمان؛ بهانهای در دست مخالفان امام (ع)؛
بهانهی خونخواهیِ عثمان، به دورانِ حیاتِ امیرالمؤمنین (ع) ختم نشد، بلکه به مثابه زخمی کهنه، تا دوران بعد از امام علی (ع) نیز باقی ماند و در بزنگاه مهمی همچون عاشورا، مجدداً سر باز کرد:
📜 از روز هفتم محرم، بر اساس فرمان #عبیداللهبنزیاد، قرار شد تا میان سپاه امام (ع) و #فرات، فاصله انداخته شود. نامهی ابنزیاد به #عمربنسعد اینگونه بود: «همانطور که اجازهی استفاده از آب به عثمان داده نشد، اجازهی استفاده از آب را به حسین و یارانش ندهید!» واقع قضیه این بود که تلاقی دادن این اقدام با اقدام محاصرهکنندگانِ جناب عثمان برای نرساندن آب، بسیار ناجوانمردانه بود؛ زیرا در آن روز، تنها کسی که کوشید تا مردم را قانع کند تا آب به عثمان بدهند، امام علی (ع) بود!
3️⃣ عملیات روانی #معاویه برای ناکارآمد جلوه دادن حکومت علوی (ع)؛
از جمله ویژگیهای معاویه، نیرنگبازی او بود؛ به گونهای که افراط وی در حیلهگری، دستهای از اطرافیان امام (ع) را به این جمعبندی رسانده بود که معاویه از امیرالمؤمنین (ع) باهوشتر و سیّاستر است! همین خطای در محاسبات سبب شد تا عدهای از اطرافیان امام (ع)، به وی اعتراض کنند. آنان معتقد بودند که علی (ع) باید بر معاویه «به هر قیمتی» غلبه یابد، ولو آنکه مقداری هم به حیلهگری متوسل شود! اما ناگفته پیداست که سیرهی امیرالمؤمنین (ع)، از اساس چنین نبود؛ زیرا وقتی بنای بر رعایت #تقوا و #اخلاق باشد، دیگر نمیتوان به هر قیمتی دشمن را از میدان به در کرد. لذا همین پایبندی به اخلاق و تقوای سیاسیِ امیرالمؤمنین (ع) سبب شد تا عدهای به مخالفت با وی برخاسته، بذر کینه را در دلهای خود نسبت به آن حضرت بکارند.
4️⃣ #خوارج و کینهتوزی آنان نسبت به امام علی (ع)؛
واقع قضیه آن است که «خوارج»، بر سر ماجرای #حکمیت، کینهای عمیق از سرکردگانِ هر دو جبهه به دل داشتند که تنها بخشی از آن، منجر به شهادت امام (ع) در مسجد شد. اما بخش اعظمی از آن کینهها در طول سالیانِ متمادی در دلهای برخی بازماندگانِ نهروان باقی ماند که در مقاطع جلوترِ تاریخی همچون عاشورا، کمکم رخ نمود. در میدان #کربلا، برخی از افراد کلیدیِ سپاه عمرسعد، از بازماندگان اصلی جبههی خوارج بودند که به عنوان نمونه میتوان به اشخاصی چون «شمربنذيالجوشن» و «شبثبنربعي» اشاره نمود.
📚 پینوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، میتوانید به گفتار چهارم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید.
✍🏻 #محمدمهدی_سلامی_پوریان
#گروه_تاریخ
#شجره_خبیثه_جهل_و_کینه #محرم
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی سلسله ریشههای تاریخیِ واقعه #عاشورا
👈🏻 قسمت 6️⃣؛ خَلق بدعتهای بسیار از سوی #معاویه
💡 اگرچه ذکر مصادیقِ بدعتگذاریهای معاویه بسیار است، اما بنای نوشتار حاضر بر آن است که بیشتر به آن دسته از بدعتهای معاویه بپردازد که به نحوی غیرمستقیم، در وقوع رخداد عاشورا مؤثر بوده است.
1️⃣ سیاست جعل حدیث؛
معاویه افرادی را صرفاً برای #جعل_حدیث استخدام کرده بود که آنان، احادیث زیادی را در فضیلت #بنیامیه و مذمت #بنیهاشم میساختند و حتی #مکتب_تاریخنگاری_شام، اساساً در چنین فضایی شکل گرفت. در مکتوبات آنان، تهمتهای ناروایی بر خاندان عصمت و طهارت وارد شد تا آنجا که در نهایت، قیام #امام_حسین (ع) برای احیای سنّت نبوی (ص)، به عنوان «شورشی» معرفی گردید که نظم عمومی جامعهی اسلامی را بر هم زده است! در مقابل، به جای محکوم کردن #یزید به دلیل ارتکاب اَعمال ضدانسانی، رفتار او را با این توجیه که عمل به «اجتهاد» کرده، تصدیق و تأیید کردند!
2️⃣ تبدیل #خلافت به #سلطنت؛
معاویه، به نوعی، اولین «#پادشاه» دورهی اسلامی است. عملکرد وی در تثبیت جایگاه «سلطنت» به جای «خلافت»، روندی بلندمدت بود. نقل است که وقتی جناب عمربنخطاب، بر سر راه خود به #فلسطین از کنارههای شام عبور میکرد، به سوارانِ مجلّل و محتشمی برخورد. رئیس این سواران، معاویه بود. #عمر با دیدن جاه و تشریفات او اظهار تعجب کرد و گفت: «این وضع، آیا محمدی (ص) است یا کسروی؟!» معاویه پاسخی نداشت، اما از روی سیاست فوراً گفت: «چون من در مرزهای اسلامی زندگی میکنم، جاه و جلال من نشانهی عظمت و حشمت اسلام است!»
3️⃣ تکیهی افراطی بر عنصر «عربیّت» و تحقیرِ غیرعربهای امت رسولالله (ص)؛
معاویه مبنای حکومت خود را بر #عصبیت قومی و قبیلهای استوار کرده بود. احیای ملیگرایی و عُروبت (عربگرایی) شعار بنیامیه در حاکمیت خود بر جامعهای بود که بخش قابلتوجهی از آن را #موالی و مسلمانانِ غیرعرب تشکیل میدادند. معاویه برای اجرای سیاست عربگرایی خود، در بخشنامهای به #زیادبنابیه ـ حاکم بصره و سپس کوفه ـ دستور میدهد که سهمیهی موالی و عجم را از بیتالمال کم کند، در جنگها #عجم را سپر #عرب سازد، هیچیک از عجمها را مناصب دولتی نداده و اجازه ندهد که آنان با دختران عرب ازدواج کنند... تا آنان را تحقیر نماید.
4️⃣ #مرجئه، مستمسکی برای توجیه فجایع امویان؛
اساس تفکرِ «مرجئه»، عبارت بود از اینکه: ایمان، تنها اعتقادی قلبی است و با وجود ایمان، هیچ گناهی به انسان ضرر نمیرساند. کسی که در دل مؤمن باشد، هر چند با زبان اظهار کفر نماید یا در عمل #گناه_کبیره کند، چون از دنیا رود، داوری در خصوص اهل #بهشت یا #دوزخ بودن او، باید تا روز قیامت به تأخیر افتد و دیگران حق ندارند در این خصوص قضاوتی نمایند. این تلقی، به زبان امروزی، اینطور میشود: «هر کاری میخواهی بکن، فقط دلت پاک باشد»!
❌ اساساً تلازم و هماهنگی خوبی میان عملکرد سیاسیِ امویان و تفکر مرجئه وجود داشت. در پناه چنین تفکری، یک حاکم عیّاش به راحتی میتوانست ادعای ایمان کند و سپس هر عملی که میخواهد انجام دهد و بعد از آن، با تکیه به پندارهای مرجئه، خود را رستگار بداند.
5️⃣ سبّ و لعن علی (ع) بر سر منابر، به مثابه بخشنامهای رسمی؛
یکی از بدعتهای معاویه که ابتدائاً شکلی محدود داشت، اما اندکاندک ابعادی گسترده به خود گرفت و در قالب «بخشنامهای رسمی» به سرار بلاد اسلامی ابلاغ شد، حکم سب و لعن علی (ع) بر سر منابر بود.
📜 نقل است که گروهی از بنیامیه به معاویه گفتند: ای امیرالمؤمنین! تو به آنچه آرزو داشتی (سلطنت) رسیدی، چه بهتر که دیگر دست از این مرد [مقصود، علی (ع) است] برداری و لعنش نگوئی. معاویه گفت: نه، به خدا قسم چندان به این عمل ادامه میدهم تا کودکان با این روش بزرگ شوند و بزرگسالان با این خوی و منش به پیری برسند تا دیگر کسی فضلیتی دربارهی علی [ع] ذکر نکند!
⛔️ این روند تا بدانجا پیش رفت که نهتنها پیروی از سلالهی پاک رسول خدا (ص)، زشت شمرده میشد، بلکه حتی بردن نام آنان نیز در جامعه غیرممکن بود تا بدین ترتیب، یک نسل کامل با بغض و عداوت علیبنابیطالب (ع) خو گیرند و رشد کنند و این کینه و عداوت را سینهبهسینه به نسلهای بعد ـ تا بزنگاه عاشورا ـ منتقل نمایند.
📚 پینوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، به گفتار پنجم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید.
✍🏻 #محمدمهدی_سلامی_پوریان
#گروه_تاریخ
#شجره_خبیثه_جهل_و_کینه #محرم
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی سلسله ریشههای تاریخیِ واقعه #عاشورا
🔚 قسمت 7️⃣ و پایانی؛ توصیف برخی مؤلفههای حکومت یزیدبنمعاویه
در شمارههای پیشین، برخی از ریشههای تاریخیِ واقعه عاشورا بررسی شد؛ ریشههایی که به تدریج، زمینه لازم برای ولایتعهدی #یزیدبنمعاویه را فراهم نمود. بدین ترتیب، یزید تنها سه روز پس از دفن پدر، رسماً در #دمشق حکومت خود را اعلام نمود و شامیان با وی بیعت کردند.
1️⃣ ننگینترین خلیفهی #تاریخ_اسلام!
عبدالحسین زرینکوب میگوید: «در #تاریخ_خلفا هیچ نامی شومتر و نفرتانگیزتر از نام #یزید نیست! خلافت کوتاه او ـ که فقط سه سال و نیم به طول انجامید ـ از نظر مسلمانان چیزی جز یک سلسله فجایع مستمر نبود. یک سال حسینبنعلی (ع) را کُشت، یک سال #مدینه را غارت کرد و یک سال هم #کعبه را به سنگ و آتش بست! هر یک از این سه واقعه میتوانست یک خلیفه و یک خاندان را ننگین کند؛ اما از شوربختی، ننگ هر سه گناه بر گردن او افتاد...» به واقع، در میان سلاطینِ #اموی و #عباسی، شاید نتوان منفورتر از یزیدبنمعاویه یافت! ضمن آنکه با بررسی نقلهای تاریخی، در هیچکجا نمیبینیم که امام معصوم (ع) دربارهی خلیفهی همعصر خودش، شبیه به آن جملهای را که سیدالشهدا (ع) دربارهی یزید گفته، بیان کرده باشد:
💬 «اگر حکومت به دست کسی مثل یزید باشد، باید با اسلام خداحافظی کرد!»
2️⃣ فسق علنی
فسق یزید، آنچنان عیان بود که حتی بزرگان اموی نیز بدان اذعان داشتند. هنگامی که #معاویه، زیادبنابیه را در جریانِ تصمیمش مبنی بر ولایتعهدی یزید گذاشت، زیاد با تعجب [خطاب به معاویه] گفت:
📜 «آیا میدانی اگر مردم را برای #بیعت با یزید فرابخوانم، چه میگویند؟ درحالی که او با #سگ و میمون بازی میکند و جامههای رنگین پوشیده، پیوسته #شراب مینوشد و شب را با ساز و آواز میگذراند؟ این در حالی است که هنوز حسینبنعلی، عبداللّهبنعباس، عبداللّهبنزبیر و عبداللّهبنعمر، هنوز در محضر و منظر مردم هستند...»
3️⃣ بدعتهای یزید
اگرچه معاویه در بدعتگذاری ید طولایی داشت، اما فرزند وی نیز در نوع خود، گنجینهای از بدعتهای مختلف بود. #علامه_عسکری میگويد:
«یزید اولین خلیفهاى بود كه سنت آوازخوانی و بادهگساری را در اسلام بنا نهاد. مغنّیانِ آوازهخوان را در پناه خود آورد و بیباكانه به شرب خمرِ آشكار پرداخت. «سرجون» و «اخطل» نصرانیِ شاعر، ندیم و همپیالهی او بودند و برخى مطربانِ بدمست، يله و رها نزد او میآمدند و وی خلعتشان میداد...»
4️⃣ واقعهی «حَرّه»
یکی از وحشتناکترین جنایات امویان پس از به شهادت رساندن امام حسین (ع)، «واقعهی حَرّه» بود. #حره نام دو رشتهکوه در مدینه است که در دو سمت شرق و غرب این شهر قرار دارد. این جنایت، در نزدیکی حرهی غربی و در سال 63هجری رخ داد.
طبق وعدهی یزید، سه روز اموال شهر برای سپاهیان #شام حلال شمرده شد و آنها از هیچ جنایتی فروگذار نکردند! در این میان علاوه بر کشته شدن عدهی زیادی، به بسیاری از زنان نیز تجاوز شد. مسلمبنعقبه بسیاری از اسیران را به قتل رساند. در میان مقتولین کسانی از میان صحابهی #پیامبر (ص) نیز بودند که بعد از کشته شدن، سرشان از تن جدا گردید.
5️⃣ حمله به خانهی خدا و آتش زدن کعبه
مسلمبنعقبه پس از آلودن دستش به خون مردم مدینه، راهی #مکه شد تا عبداللهبنزبیر را به فرمانِ یزید در آورَد. در میانهی راه اما اجلش فرارسید و به فرمان یزید، حُصَیْنبننُمَیْر به جای وی امیر سپاه شام شد. او به سوی مکه رفته و به مدت چندماه، از اطراف شهر و از روی کوهها، با #منجنیق به کعبه، آتش و سنگ پرتاب میکرد. بدین ترتیب با آتش زدن #خانه_خدا، جنایتی دیگر بر فهرست بلندبالای کارنامهی سیاه یزیدبنمعاویه افزوده شد و کماکان او را در صدر جدولِ منفورترین خلفای تاریخ اسلام نگاه داشت!
📚 پینوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، به گفتار ششم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید.
✍🏻 #محمدمهدی_سلامی_پوریان
#گروه_تاریخ
#شجره_خبیثه_جهل_و_کینه #محرم
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR