eitaa logo
چَنتِه 🗃
3.1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
19 فایل
چَنته: واژه ای بهابادی به معنی ظرف پارچه ای بزرگ(دولو) که در آن تعدادی کیسه های کوچک قرار داده می شد و معمولا محتوی انواع داروهای گیاهی بود . چنته از ملزومات جهیزیه دختران در قدیم بود. پل ارتباطی @HOSSYN90 @Tayyebeee آگهی و تبلیغات 👇 @HOSSYN90
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تلاوت استاد عبدالباسط-سوره قدر ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم 🔰صفحه بیست و نهم قرآن کریم 📖 سوره بقره، جزء ۲ ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
ساعت انشاء بود و چنین گفت معلم با ما بچه ها گوش کنید : نظر من این است شهدا خورشیدند مرتضی گفت: شهید چون شقایق سرخ است دانش آموزی گفت : چون چراغی است که در خانه ی ما می سوزد و کسی دیگر گفت: آن درختی است که در باغچه ها می روید دیگری گفت: شهید داستانی است پر از حادثه و زیبایی مصطفی گفت : شهید مثل یک نمره ی بیست داخل دفتر قلب من و تو می مانَد سلام، صبحتون بخیر ✋ ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
مراسم استقبال از شهید غریب دور از وطن 🚩 شهید ابراهیم زمانی باجگانی امشب ساعت ۲۲ در فرودگاه یزد شهید ابراهیم زمانی باجگانی در سال ۱۳۴۸ در روستای باجگان شهرستان بافق به دنیا آمد و در سن ۱۸ سالگی در سال ۱۳۶۶ در شلمچه آسمانی شد و امروز بعد از ۳۷ سال به آغوش وطن بازگشت. مراسم استقبال از این شهید سعید امشب ساعت ۲۲ در فرودگاه شهید صدوقی یزد برگزار می گردد. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
📷 جناب حسن آقای گرانمایه ( که با برادر مرحومشون حسین در چاپخانه های تهران کار کردن و پس از اومدن به یزد ، در چاپخانه ی گلبهار یزد ، کارت عروسی خیلی از عروس و دامادای بهابادی رو چاپ کردن ) بچه ی بغلشون : آقا میلاد گرانمایه ، در کنار "زنده یاد مسعود کلماتیان" و رسول گرانمایه که جلو ایستاده 🗓 پائیز سال ۱۳۷۴ ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 این روزا فاطمه خانم عبداللهیان دختر اخوی مرتضی زحمات ساخت «کلیپ» برای چنته رو میکشه که ما هم خدمت برادرزاده گلمون خدا قوت عرض میکنیم . 🔸در چنته بخوانید: 👇 🔸 کلیپهای ساخت فرزندان دلبندتون در مورد «چنته» و محتوای آن را در اینجا بارگذاری می کنیم.
💌 ارسالی از خانم فریده امینی 📷 از راست: شهید علی‌اصغر امینی‌پور، مرحوم علی امینی‌پور، دکتر احمد حسین‌زاده و حاج محمد عبداللهیان ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
📌 کمک به کودکان بی بضاعت برای خرید لوازم التحریر شما می توانید با تحویل دادن حتی یک‌ قلم از لوازم التحریر خود، دل کودکی را شاد کنید. هر کی میخواد با ما همراه بشه بسم الله 💫 تماس بگیرین 📲 تحویل میگیریم 09931376320 📱 تیموری آیدی/@Ebrahimhady8074 تو هم سهیم شو با هر توان مالی شماره کارت : 💳 5041-7211-1220-2990 قرارگاه شهید ابراهیم هادی بهاباد https://eitaa.com/joinchat/567476489C52cde4199a
چَنتِه 🗃
#یادمانه #شهدای_بهاباد 💌 ارسالی از خانم فریده امینی 📷 از راست: شهید علی‌اصغر امینی‌پور، مرحوم علی
..........شک هم نکنید که این پارچه های زیر شلواری هم از مغازه خدا بیامرز لقمان خریده شده و موقع خرید هم لقمان چند بار گفتن : دو متر و ۱۰سانت زیاده ، حرف گوشِ من کن همون ۲متر ، مگر دیگه از من قد بلندترن ؟ و سریع پارچه را روی قامت خودشون اندازه زدن و طرف را راضی کردن که ۲متر زیاد هم هست و تازه دو متر کم چارک ببری هم مطمئن تره 😂😁
سلام ضمن تقدیر و تشکر از کانال پرمحتواتون خواهش می کنم چون اول مهر و بازگشایی مدارس نزدیکه این چند روز را به خاطرات مدرسه، عکس و یاد معلمان درگذشته، لوازم التحریری که دانش آموزان قدیم استفاده می کردند اختصاص دهید. چنته: با سپاس، قبلا دو تا پویش را برای جمع آوری تصاویر و خاطرات مدرسه اعلام کردیم و عده ای لبیک گفته و دسته دسته گل مهر و محبت به این کیسه ئو چنته ریختن و دارن می ریزن. عکسها و خاطرات قشنگی رسیده که از اول مهر وارد فاز مدارس میشیم. چون هفته آینده، هفته دفاع مقدس هم هست از رزمندگان و ایثارگران عزیز هم دعوت می کنیم از خاطرات اون روزها برامون بنویسن هفته آینده به شدت، ترافیک مطلب داریم برای مدرسه و دفاع مقدس، خیلی هم خوبه 😍 اون دو تا پویش👇
خانم فروغ ایمانی بهابادی با این تصویر زیبا از معلم فرزانه ی فقید ، شاعر شیرین سخن و نویسنده ی توانای بهاباد جناب حاج میرزا محمد ایمانی نوشتن : " با سلام . دیروز که روز شعر و ادب بود ، یاد آقا بزرگ افتادم... داشتم دیوانشون رو ورق می زدم چشمم خورد به این شعر که به مناسبت ۲۷ شهریور روز شعر و ادب پارسی سروده بودن ، گفتم مناسبت داره ، بفرستم برای چنته " 👇👇 ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#شاعران_بهاباد ✍ خانم فروغ ایمانی بهابادی با این تصویر زیبا از معلم فرزانه ی فقید ، شاعر شیرین سخن
خوشا روزگاران دیرین ما زمانهای پر بار شیرین ما خوشا دوره رودکی بزرگ مر آن شاعر نیک رای سترگ که بگشود، باب سخن روی ما پراز نغمه بنمود هرکوی ما فزون بود اشعارش از صد هزار تمامی به مثل می خوشگوار سپس داد فردوسی پاکزاد که داد سخن در زمانه بداد سزاوار بهر هر ایرانی است چو از او سخندانی ارزانی است زبان دری را مر او زنده کرد وز آن کشور آباد و ارزنده کرد چو سی سال رنج و مشقت کشید عجم زنده کرد و ادب شد مزید به شهنامه بنگر چه کرده است او جهان گشته زین نظم پر گفتگو نشاید کنم وصف آن نامدار اگر وصف گویم به لیل و نهار ز نظم نظامی ستایش کنم وز آن بزمها را پر ارزش کنم به خسرو و شیرین نظر گر کنی زفرهاد و عشقش خبر گر کنی ببینی که عشق نظامی به چیست ببینی که یار حقیقیش کیست به لیلی و مجنونش ار بنگری ندانی تو هر عشق را سرسری ز سعدی چو خواهم که نامی برم ز گلزار معنیش جان پرورم صفای گلستانش بس دلکش است سراسر همه دانش و بینش است به بستان سعدی قدم چون نهی بچینی سراسر گل مینوی فصیحی بلیغ و علیمی ادیب عروس سخن را کشیده به زیب ز حافظ اگر دم زمستی زنم شر و شور در ملک هستی زنم از آن رند پرشور مست خراب که شعرش بود همچو در خوشاب لسانش که از غیب بُد بهره ور به هم اندر آمیخت شهد و شکر گرانمایه این سرزمین شریف که پرورده در دامنش بس ظریف بزرگان و نام آوران در ادب که تعدادشان ناید اندر حسب سخندان و بس شاعر نغزگوی که هریک از آن دیگری برده گوی زبلخ آن شهید ادب پرورش برو تا به لاهور و پیشاورش ببین شاعران و ادب پروران در تین مملکت از کران تا کران چو خاقانی و مولوی ، انوری هزاران دگر در سخن پروری ولی ناگزیزم در این یادگار که برگویم از مهترم شهریار که در این زمان همچو او شاعری سخن خوش نگفته به لفظ دری وی از آذری و دری خوش سرود به روح و روانش فراوان درود همایی ز رحمت به صوت جلی سروده است اندر مقام علی سخن را به عالی ترین حد رساند به تاج شهنشاه دین دُر نشاند خدایا به روحش تو رحمت فرست روانش به فردوس و جنت فرست به (ایمانی) مادحش رحمت آر قبول مقامش مر این خدمت آر ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣 از باباها احکام یاد بگیرید... 🔷 تفاوت مادر و پدر ها در یاد دادن احکام به فرزندانشون ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
🔳 با قدردانی از عزیزانی که دیشب در مراسم چهارمین سالگرد رحلت مادر و بیست و دومین یادبود درگذشت پدر عزیزمان شرکت کردند ، دومین و آخرین شب روضه خوانی هم امشب بعد از نماز عشاء در مسجد فاطمیه ی باغستان برگزار خواهد شد . ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
📨 مهدی آقای حاتمی این عکس خاطره انگیز از مراسم شب شعر بهاباد رو از آلبوم هلال احمر هدیه دادن به چنته. فکر می کنم سال ۷۸ بود و تو هلال احمر خیلی جنب و جوش و تگ و دو می کردیم. اتفاقا شب شعر خوبی هم شد و خیلی عکس از این مراسم به جا مونده که به امانت پیش خودمه و ایشالا بقیشو هم میذارم. اون مصرع بالا سر مرحوم آقای ایمانی رو از شعر مهدی سهیلی انتخاب کرده بودیم. بی مناسبت نیست بخاطر روز شعر و ادب پارسی چندبیتی ازش بخونیم: شاعر آنست که شعر از دل او برخیزد برگ و بار غم شعر از گِل او برخیزد دردمندیست که چون لب بگشاید به سخن نغمه ی سوختگان از دل او برخیزد گل برآرد ز گلستان سخن در برِ جمع عطر عشق و هنر از محفل او برخیزد بذر اندیشه چو پاشد به در و دشت خیال خوشه های هنر از حاصل او برخیزد اوست دریای معانی که به هر موج کلام صد هزاران صدف از ساحل او برخیزد ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
این ماشین اولین اتوموبیلیه که به ایران اومد. مظفرالدین‌شاه که در عقب نشسته در اولین سفر خود به اروپا، دو دستگاه از این اتومبیل مدل رنو ۱۹۰۰ رو خرید که فقط یکی از اونها سالم به ایران رسید. میدونید قیمتش چند بود؟ ۴ هزار تومن!! با ۴ هزار تومن اونموقع میشد کل تهران رو خرید. ميگويند وقتی مدير كمپانی رنو دو دستگاه اتومبيل سفارشی را به ديد همايونی گذاشت، شاه رو به مدير گفته بود: قيمت اين دو دستگاه اتومبيل چقدر است؟ مدير نيز در جواب ميگويد: اتومبيل اول به عنوان هديه و پيشكش خدمت اعليحضرت تقديم ميشود و اتومبيل دوم شانزده هزار فرانك و اتومبيل‌های بعدی پانزده هزار فرانك خواهد بود. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
حسین عبداللهیان بهابادی 🔸گاهی اوقات که یه آهنگ رو گوش می‌کنم بی جهت یا با جهت به گذشته میرم . 😵‍💫 گذشته ای که شادیها و دلگیریهای زیادی داشت و اوج دلگیری و داستان غمگنانه من هم «نیومدن بز خاکستریمون از گلّه» بود که قطعا مورد شماتت پدر محترم قرار میگرفتیم و تمامی اعضای خانواده ابتدا به حالت آماده باش در میومدیم و در صورتیکه بز گرانبها تا نیم ساعت بعد از اومدن گله به خونه تشریف فرما نمیشدن ، کل گردان عالی اصغر از حالت استندبای خارج و به نیروی عملیاتی تبدیل و هر کدام از بچه ها در نقشی و به جهتی میرفت و گاها که تا نیمه شب پیدا نمی‌شد با توکل به خدا به خونه بر می‌گشتیم و صبح علی الطلوع باید میرفتیم سرِ چارکوچه یا یَ خدا بیامرزی جاش کرده بود و پیدا میشد و یا شده بود سهم جَک و جونورا .😨 جالب اینکه اگر شب یکی از ما پُسرا خونه نمیومدیم اندازه ای که ملت نگران بُزو میشدن نگران ما نمیشدن و هیچ گردانی هم برای پیدا کردن ما بسیج نمی‌شد ☹️ مغربهای بهاباد و نمازهای با حال جماعت مسجد فاطمیه برایمان حکم زندگی را داشت و جماعت آشیخ علی مومن بدون مُکَبّری رسول گرانمایه انگاری یه چیزی کم داشت و بی نمک بود و بعدها امامت حاج حسن نفیسی با آن حمد و سوره طولانی برایمان زجرآور بود اما به حکم " رشته ای بر گردنم افکنده دوست ، می‌کشد هرجا که خاطر خواه اوست " نماز جماعتمان ترک نمی‌شد. اذانهای مؤذن زاده ظهرهای مسجد و اذان مغرب با صدای عموعلی که مزه اش کم از مؤذن زاده نداشت همیشه خدا در گوشمان است و شادی افطاریهای رمضان بهاباد و مسجدفاطمیه قطعا فراموش نشدنیست. ۱۳ آبان برای ما دانش آموزان بواسطه تعطیلی بعضی کلاس‌ها شیرین بود و خوندن قطعنامه پایانی اون به نام آقای حاج احمد هوشمند سند خورده بود . یادش به خیر داروخونه جهاد و مَحَد زری ، کفاشی حسن عبدالله ( مطیعی ) که تنها کفش سالمان را بارها طی سال وصله پینه میکردند که به انتهای سال برسه 🥾 کپسولهای سنگینی که برایمان حکم وزنه سنگین وزنه بردارها را داشت اما به اجبار مادر باید با فرغون به قلعه و مغازه گاز فروشی حاج علی گلشن منتقل میشد، اصلا مثل این بود که چاه‌های نفت و گاز جنوب رو آورده باشند درِ قلعه بهاباد و توی خونه حاج حسین طلائیان و حاج علی گلشن کاشته باشند . حاج علی که بر روال احوال پیشینیان فامیل دوست بودند تحویلمان میگرفتند با جمله سلام برسون بدرقه امان میکردند 🙋‍♂ فردا ظهر بعد از مدرسه نوبت این بود که مثل گربه از داربند انگور بالا بریم و خدمت خوشه های ناب برسیم و بعد مثل قبل کیسه گندمی را در فرغون و فرغون و دسته های فرغون روی بازوهای کوچکمان و وعده آسیای حسین علی یوسُف که شب و روز صدای تَق تَقُش بلند بود انگار برای فاطی و هم چنین حسین علی یوسف استراحت معنا نداشت .🙄 اما اون شبی را به سختی صبح می کردیم و اون روزی را با اکراه به مدرسه ابن سینا می رفتیم که روز قبلش حسین زینلی ( عزیز ) ما را در کوچه دیده بود ، اون روز و سر کلاس ادبیات بیچاره بودیم و شک و تردید حسین آقای زینلی برایمان دل و گُرده نمیذاشت . تا پایان درس فقط آقای زینلی از حرکت توی کوچه برایمان میگفت و مسخره مان می کرد. بالاخره یادش به خیر یاد باد آن روزگاران یاد باد.😕 ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه عمر خضر بمانَد،نه مُلکِ اسکندر نزاع برسر دنییِ دون مکن،درویش! 📚 حافظ 🎙 ♪ تار: غلامحسین بیگجه خانی 📀 آلبوم بیداد ♬ گوشه‌ی عشاق و فرود به دشتی ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
📨 جناب مهندس مهدی خانی زاده ارسال کردن و نوشتن: 🗓 تابستان ۱۳۵۶ - عظیم آباد 🔘 سوار و در کنار گرجین و خرمن گندم ، از راست: آقایان سید مهدی رضوی - محمد مهدی خانی زاده - حسن ایمانی و یکی از بانوان محلی ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
📷 زنده یاد حاج علی گرانمایه و احتمالا‌ فرزندان گرامی شان 📨 ارسالی از حسین آقای توسلی ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
زمان همیشه با همین‌ سرعت می‌گذرد، فقط احساسات هستند که سرعتشان تغییر می‌کند. هر روز می‌تواند به اندازه تمام زندگی کش بیاید یا به اندازه‌ی یک تپش قلب بگذرد. بستگی به این دارد که آن زمان را با چه کسی می‌گذرانی. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#خاطره_انگیز #دانشگاه_کُنده_ئو 📷 اینم یه عکس تاریخی و درجه یک از سر در دانشگاه کنده ئو در سالهای ا
جناب آسیدجلیل آقای رضوی این خاطره ی جالب رو از دانشگاه نقل کردن 👆 ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
📷 زنده یادها: آقایان حاج امیر شجاعی و حاج حسین گرانمایه (اخوی) 📨 آقارضا شجاعی ارسال کردن. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 تصنیف بهار دلنشین 🎙 سالار عقیلی و پسرش «ماهور» ♬ حریر شریعت رضوی 📚 شعر از بیژن ترقی 🎶 آهنگساز: روح الله خالقی 🗓 قدمت اثر: سال ۱۳۳۰ ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh