eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
456 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تعریفی از فقیه مدرن 🖋حسن عبدی پور (عضو هیئت علمی دانشگاه) ⬅️ما برای تحول در حوزه فقه، چه با نگاه حداقلی و چه با نگاه حداکثری نیازمند فقه سیاسی هستیم.  ⬅️شیعه توجه خاصی به عقل دارد و قائل به همروی عقل و نقل است نه عقل تنها و نه نقل به تنهایی! از منظر شیعه عقل و نقل، هر دو تأثیرگذارند و می بایست هر دو را با هم دید. ⬅️فقه نیامده است که به زندگی مردم گره بزند. بلکه آمده است تا تعاملات مردم در حوزه‌های مختلف را سهل، آسان و شریعت‌مدار کند، بنابراین فقه برای روان‌سازی آمده است.  ⬅️محققان تلاش می‌ کنند که توان و ظرفیت های فقه برای پاسخ‌گویی به نیازهای زمان را بیش از پیش نمایان ساخته و از همه ابزارها و ظرفیت‌ها در جهت پویایی فقه استفاده کنند. ⬅️فقها و حوزه‌های ما باید شرایط آینده جهان را نیز در نظر گرفته و با حکمت و تعقل منظومه فقهی شیعی را تعریف کرده و مبانی مسایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، تربیتی و فرهنگی را از قرآن استخراج کنند. ⬅️شیعه به دلیل بهره‌مندی از ظرفیت و مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام در تفسیر و تحلیل مسایل و شریعت و استفاده از نگاه عقلی، می‌تواند در «سخت‌افزار جهانی‌شدن» نقش اساسی داشته باشد. ⬅️ما باید برای حل مسایل چه در سطح حکومت، چه در سطح جامعه و چه در سطح خانواده و فرد راهکار ارایه دهیم. یعنی برنامه عملی جهت اجراء در سیستم های اجرایی. ⬅️در دانشگاه‌ها این‌گونه است که وقتی دروس به سطح عالی می‌رسد تعداد دانشجویان کم می‌شود اما ما می‌بینیم در جلسات خارج فقه کلاس‌های بحثی برقرار می‌شود که یک تا ۲ هزار نفر در آن شرکت می‌کنند. در چنین شرایطی مسلما این افراد نمی‌توانند با استاد ارتباط برقرار کنند و استاد هم نمی تواند بر تحقیقات آنان نظارت کند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه منفعل قادر به حل مشکلات نخواهد بود! 🔈گفتگوی حجت‌الاسلام محمّدتقی اکبرنژاد ⬅️تحول، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و اکنون هم‌‌‌‌‌ می‌توانیم نتایج عدم تحول را ببینیم! امروز نه تنها جامعه از دست ما رفته است؛ بانک‌‌‌‌‌ها ربوی هستند و وضعیت سیاسی و فرهنگی ما هم که مشخص است بلکه من‌‌‌‌‌ می‌خواهم ادعا کنم که طلبه‌‌‌‌‌ها هم از دست علماء خارج شده اند؛ یعنی علماء الان‌‌‌‌‌ نمی‌توانند با طلبه‌‌‌‌‌ها ارتباط برقرار کنند. طلبه از حوزه بریده است و اساسا‌‌‌‌‌ نمی‌تواند حرف استادش را بفهمد. ◀️ماجرای ناکارامدی حوزه را من فقط برای امروز‌‌‌‌‌ نمی‌دانم. من معتقدم حوزه علمیه ۲۰۰ سال پیش هم پاسخگوی دوران خودش نبوده است. شاهدش هم این است که حوزه ما نتوانست مشروطه را مدیریت کند. در زمانی که شیخ فضل الله نوری داشت اعدام‌‌‌‌‌ می‌شد، عده‌ای از طلبه‌‌‌‌‌ها پای چوبه دار ایستاده بودند.‌‌‌‌‌ ◀️اوضاعی که الان در حوزه است اساساً قابل دفاع و تحمل نیست. حوزه، طلبه خودش را‌‌‌‌‌ نمی‌تواند کنترل کند. با این همه، مسائل مدرنیسم هم به قول معروف، “قوز بالای قوز شده است” ◀️ما آمده ایم میان خودمان و مخاطب مان کاغذ را واسطه کرده ایم و حال آن که پیامبران این کار را‌‌‌‌‌ نمی‌کردند. پیامبر با آن همه عظمتش یک جلد کتاب دارد ولی از من اکبرنژاد اگر سؤال شود، ۲۰ جلد کتاب نام‌‌‌‌‌ می‌برم که نوشته ام. این کار، یقینا غلط است. ◀️ما به طلبه تکلیفی‌‌‌‌‌ می‌کنیم که خدا به پیغمبرش آن را تکلیف نکرده. همه‌‌‌ی پیامبرها در کتار رسالت خود کار داشتند ولی ما به طلبه میگوییم ما معاش و آینده تو را تضمین‌‌‌‌‌ نمی‌کنیم تو هم به دنبال آن نرو؛ چرا که خدا‌‌‌‌‌ می‌رساند. در صورتی که ‌خدا هیچ وقت اینگونه که در ذهن ما هست‌‌‌‌‌ نمی‌رساند و این ضمانت را‌‌‌‌‌ نمی‌دهد که بدون این که تو کار کنی برای تو روزی برساند. چرا برای خدا سنّت درست‌‌‌‌‌ می‌کنیم؟ خدا هیچ تضمینی نکرده که شما برو درس بخوان، من روزی تو را‌‌‌‌‌ می‌رسانم. ◀️حوزه‌‌‌ی ما به عنوان یک سازمان، تقدیر المعیشه ندارد. کل حوزه را به خمس سپرده اند. اگر کم بیاید که کم آمده و اگر هم زیاد بیاید، باز به طلبه‌‌‌‌‌ نمی‌دهیم، ساختمان‌‌‌‌‌ می‌سازیم.‌‌‌‌‌ می‌گوییم حیف است، طلبه بدآموز میشود. حالا ساختمان هم که‌‌‌‌‌ نمی‌سازیم،‌‌‌‌‌ می‌رویم کاخ‌‌‌‌‌ می‌سازیم. اخیرا هم شنیده ام در نجف‌‌‌‌‌ می‌خواهند یک کاخ درست کنند به نام حوزه، با چند آمفی تئاتر، در حالی که در مملکتی که مردم از گرسنگی‌‌‌‌‌ می‌میمیرند، این کار خلاف دین است. ◀الان نقش ما در مجلس شورای اسلامی و فرآیند قانون گذاری چیست؟ جز یک شورای نگهبان با چهار تا فقیه پیر و فقهی حداقلی که عمده اش با برائت پیش‌‌‌‌‌ می‌رود؛ یعنی فقه ما فقه لیبرال است. این را کسی‌‌‌‌‌ نمی‌تواند بگوید ولی من‌‌‌‌‌ می‌گویم. اصل برائت یعنی لیبرالی فکر کردن؛ یعنی چیز‌‌‌‌‌هایی که کلیسا به آن فتوا‌‌‌‌‌ نمی‌دهد فقه ما به آن فتوا میدهد؛ ◀️مشکل من با همین حوزه‌‌‌ی منفعل است. حوزه‌‌‌ منفعل‌‌‌‌‌ می‌گوید بیایید و از ما بخواهید، ما هم به شما‌‌‌‌‌ می‌گوییم این حرام است و این حلال است. در حالی که این تعریف امام از حوزه نبود. امام جنگید تا ولایت فقیه را مستقر کرد. ولی ما آمده ایم و انتظار داریم که چهارتا بانک دار که شکمشان (به لحاظ اقتصادی) جلو آمده و فکر‌‌‌‌‌ می‌کنند خدای اقتصاد هستند، بنشینند و به ما بگویند حضرت آیت‌الله العظمی بیایید برای ما فتوا بدهید و ما محتاج فتوای شما هستیم!! اگر شما معتقد هستی که ربا برای خدا مهم است باید بیایی وسط میدان. آنهم نه وقتی که تثبیت شده. اول انقلاب، بهترین وقت بود. ◀️ما یکسری قفس‌‌‌‌‌های ذهنی داریم. طلبه‌‌‌‌‌ها یکسری تصورات دارند که دائما در پی توجیه رفتار برخی بزرگان هستند. با خود‌‌‌‌‌ می‌گویند: این‌‌‌‌‌ها بالاخره حجت الله و بزرگان حوزه هستند…. من‌‌‌‌‌ می‌خواستم به او بگویم که غیر از این راه توجیه، راه‌‌‌‌‌های دیگری هم هست. ◀️مردم، روشن تر از ما هستند، دانشجو‌‌‌‌‌ها، اساتید، هیئت علمی‌‌‌‌‌های دانشگاه،.. کاملا مشکل را‌‌‌‌‌ می‌فهمند و‌‌‌‌‌ می‌بینند که حوزه هیچ خروجی ندارد. مردم هم شاید متوجه جزئیات فقهی و اصولی نشوند ولی نفس این که کسی آمده و‌‌‌‌‌ می‌خواهد تغییرات مثبتی ایجاد بکند را حمایت‌‌‌‌‌ می‌کنند. به مردم بگویید ما در حوزه هنوز کتاب‌‌‌‌‌هایی‌‌‌‌‌ می‌خوانیم که برای ۶۰۰ سال پیش است تعجب‌‌‌‌‌ می‌کنند. ◀️آقای اعرافی را من خیلی متفاوت از مدیران قبلی‌‌‌‌‌ می‌بینم. جنس ایشان فرق‌‌‌‌‌ می‌کند و این تفاوت مثبت است. از این جهت ایشان، آدمی است که ذهن خلاق و ایده‌‌‌‌‌های زیادی دارد. خیلی اهل تعامل است. حتی در نشست اساتید هم شرکت کرد. افکار خوبی هم دارد ولی این که موفق بشود یا نه، باید ببینیم. البته باید دقت داشت که ایشان تحت فشار است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جمع مستان؛ اندر روابط استاد و شاگردی در حوزه علمیه 🖋جواد شریفی ⬅️از سویه های زیبا و روشن تاریخ حوزه علمیه، نوع روابط میان استاد و شاگرد است؛ که اکنون نیز _گرچه کمرنگ تر از گذشته_ هنوز وجود دارد. ⬅️در فاهمه حوزویان، رابطه استاد و شاگردی، گونه ای از رابطه پدر و فرزندی دانسته می شود و همان طور که شاگرد تلاش می کند آموزگارش را مانند پدرش احترام نهد، استاد نیز در محبت و تفقد نسبت به شاگرد، مانند پدر با وی رفتار می کند.(طبیعتاً این یک حالت کلی و فراگیر نیست.) ⬅️در نخستین سال های تحصیل در حوزه علمیه در کتابی با عنوان "منیة المرید" مجموعه مفصلی از آدابی که استاد و شاگرد باید نسبت به یکدیگر رعایت کنند، آموزش داده می شود. از آدابی درباره قدم زدن در کنار استاد تا چگونه نشستن در جلسه درس و جز این ها. ناگفته پیداست این چنین آدابی را سخت و کم می شود رعایت کرد و بیشتر جنبه مانیفستی دارد؛ اما آن چه در واقعیت می گذرد کمابیش مانند این مانیفست، سرشار از روح احترام و محبت و تواضع میان استاد و شاگرد است. در این نوشته کوتاه، حتی از رابطه هایی مانند رابطه شیخ هاشم قزوینی و شاگردانش که برای بسیاری ممکن است اسطوره بنماید کاری ندارم و فقط بخشی از دیده ها و شنیده های مستقیم خودم را باز می‌گویم. ⬅️در موارد متعدد و پرشماری، اساتید در فعالیت های روزمره ای همچون غذا خوردن، ورزش، استراحت نیم روزی یا حتی تماشای خبر از تلویزیون با طلبه ها همراه هستند. این حالت بیشتر در مدارس شبانه روزی وجود دارد. مراوده با طلاب در این گستره، موجب می شود اساتید در بسیاری موضوعات محل مراجعه شاگردان باشند. ⬅️رابطه بعضی طلاب با اساتیدشان به حدی از صمیمت می رسد که رفت و آمد خانوادگی پیدا می کنند و گفتگوهای دوستانه یا علمی شان (به اصطلاح گعده) را در خانه اساتید برگزار می کنند و حتی تا پاسی از شب به گفتگو می نشینند. طلاب کم سال تر، مشکلات خاص دوره نوجوانی مانند مشکلات جنسی و عاطفی و طلاب سنین بالاتر، چالش های فکری و عقیدتی خود را به راحتی با اساتید در میان گذاشته و مشاوره می گیرند. دست کم سه مورد در یاد دارم که استاد، کلید خانه اش را به شاگردش داده بود تا در مواقعی که همراه خانواده اش به سفر تبلیغی می رود، شاگردش از کتابخانه شخصی استاد استفاده کند. ⬅️استاد دیگری می شناختم که وقتی نیاز بود دختر جوانش از جایی به جای دیگری برود که نیاز به همراهی یک مرد داشت و خودش نمی توانست دخترش را همراهی کند، کسی را مطمئن تر از شاگردش نیافت که دخترش را به او بسپارد. ⬅️استاد دیگری می شناسم که وقتی شاگردانش به مهمانی اش می روند، هنگام خروج، خودش کفش های شاگردان را جلوی پای شان جفت می کند. موارد متعددی می شناسم که استاد به درخواست شاگردان، اختلافات زناشویی شان را حل و فصل می کند. در موردی دیگر، استاد برای کمک به یکی از شاگردانش در تهیه پول رهن مسکن، وام کوچکی گرفت و پولش را به شاگردش هدیه کرد. ⬅️مواردی از این دست، در گذشته و اکنون حوزه علمیه کم نبوده و نیستند ولی در حال حاضر چنان کمرنگ شده اند که حتی برای بسیاری از طلاب بیشتر به افسانه مانند هستند تا واقعیت. ⬅️این گونه روابط، طلاب را به ادامه مسیر طلبگی شان دلگرم می کرده؛ به زهدورزی و تحمل سختی ها تشویق می کرده و به اساتید نیز در چاره کردن بحران های روحی طلاب یاری می داده. بحران های روحی در طلبه ها _بنا به گزارش های تاریخی و زندگی نامه های خودنوشت برخی شخصیت ها_ همواره وجود داشته و دارد که از بین رفتن این گونه از روابط و تنها ماندن طلاب در این بحران های روحی، خطراتی جدی را متوجه موجودیت حوزه علمیه می کند. ناگفته نماند عوامل سیاسی، گرته برداری های ناشیانه و ناسنجیده از مدل های آموزشی دانشگاهی و نیز سیاست جذب بیشینه متقاضیان طلبگی، در کمرنگ شدن این سنت ارزشمند و درخشان حوزه علمیه چندان بی تاثیر نبوده است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠انتظارات حداکثری از فقه در عصر پایان اجتماعی فقه! 🖋دکتر حسن محدثی گیلوایی ⬅️فقه دانشی قدیمی است. هم‌ به لحاظ بنیان‌های معرفتی دچار بحران است و هم به‌لحاظ کارآمدی. تحقیقات جامعه‌شناختی محدود انجام گرفته در باب حضور اجتماعی فقه نیز نشان می‌دهد که این دانش با مدرن شدن روزافزون جامعه‌ی ایران به‌لحاظ اجتماعی نیز دچار بحران است و حضور اجتماعی آن به‌نحو روزافزون رو به افول است. ⬅️جمعیت کسانی که به داشتن مرجع تقلید باور دارند و جمعیت کسانی که به رساله‌ی عملیه مراجعه می‌کنند، به‌نحو روزافزون در حال کاسته شدن است. ⬅️زمانی در این کشور فقه مهم‌ترین دانش و فقیه مهم‌ترین نخبه‌ی فرهنگی و واجد بیش‌ترین قدرت نمادین بود. زمانی در این کشور کسی بدون ارتباط با فقیه و پرسش از قواعد شرعی برای فعالیت اقتصادی فعالیت اقتصادی نمی‌کرد. همیشه پیوند وثیقی بین بازار و روحانیت وجود داشت. ⬅️در تمامی این موارد فقه در حال از دست دادن یکایک موقعیت‌های اجتماعی خود است. فقه اسلامی از اساس دچار تأخّر است و با انبوهی از چالش‌ها مواجه است. ⬅️حالا در این شرایط کسانی خواهان حضور حداکثری فقه هستند و انتظار دارند فقه مسایل تمدنی و اجتماعی-سیاسی جامعه‌ی به‌نحو روزافزون در حال مدرن شدن را حل کند! ⬅️این انتظار حداکثری از فقه بحران‌زده بیش از پیش مایه‌ی شگفتی آدمی می‌شود. پیش‌نهاد می‌کنم نخست از بحران‌های فقه اسلامی پرسش شود و سپاس انتظارات حداکثری از فقه مطرح گردد. ⬅️دانشی که اساس‌اش متزلزل است چه‌گونه می‌تواند انتظارات حداکثری را برآورده کند. به‌‌علاوه، کدام دانش بر اساس فرامین حکومتی بالیده و رشد کرده است که فقه دومین‌اش باشد؟! 🔴 ضمن استقبال از ها، ها و تحلیلها، اعلام می دارد انعکاس نظرات به معنی تایید آنها نمی باشد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
✍ روحانیت، مدرن شدن و قدرت 🔹بسیاری از روشنفکران در دهه های پیش از انقلاب ساده دلانه گمان می بردند مدرن شدن روحانیت به عرفی شدن جامعه و آشتی روحانیان با تجدد می انجامد. در سال ۱۳۴۱، مهدی بازرگان، در مقاله ای با عنوان «انتظارات مردم از مراجع» از مراجع تقلید گله کرد چرا همچنان در بند فروع دین اند و از اصول دین غافل شده اند؟ چرا به جزئیات فقه اهمیت می دهند اما مسائل اجتماعی و سیاسی را به دیگران واگذارده اند؟ بازرگان از کسانی بود که در آن دوران می‌اندیشید اگر روحانیت متجدد شود، خودبخود اسلام توده نیز متجدد می شود و مشکلات سیاسی و اجتماعی برآمده از واپس ماندگی مسلمانان نیز از میان خواهد رفت. 🔸نوستیزی روحانیت و بدعت انگاشتن هر امر بدیع، خود امری کهنه است. شیخ حر عاملی محدث مقرب دربار صفوی در کتاب وسائل الشيعة در کنار بسی دیگر از عالمان شیعه و سنی، نوشیدن قهوه را به حکم دو روایت از پیامبر حرام می دانست. طی چند قرن، اختلاف نظری اساسی میان فقيهان بر سر حلیت یا حرمت دود کردن تنباکو و توتون در جریان بود. در عهد قاجار، میرزا محمد حسن شیرازی، مرجع تقلید وقت، تحریم تنباکو را دست مایه ی اقدامی سیاسی علیه حکومت کرد. 🔻در همین دوره، ورود تلگراف به ایران، مناقشه های تازه بر سر جواز یا عدم جواز استفاده از این "صدای شیطان" به پا کرد و فقیهان در این بحث می کردند که تا چه اندازه جایز است سیم های تلگراف از نزدیک مسجد بگذرد. با تلاش های فراوان ناصرالدین شاه و پس از آن که چند فقیه به دعوت او چند آیه ی قرآن را از تهران به تبریز تلگراف کردند و پاسخ شنیدند، سرانجام فقیهان پذیرفتند که تلگراف ابزاری است خنثی مانند نامه نگاری و میتوان در راه مقاصد شریعت از آن بهره گرفت. طرفه آن است که جامعه ی رو به تجدد ایران، خواه ناخواه روحانیت را به بهره گیری از ابزارهای تجدد وادار کرد. نهاد روحانیت و مرجعیت در روزگار معاصر، هستی خود را وام دار ابزارهای مدرن است. تلگراف که در آغاز آوای شیطان پنداشته می شد، نهاد روحانیت را از بیخ و بن دگرگون ساخت. روحانیت شیعه که شبکه ای نامتمرکز و پراکنده بود و سرشتی محلی داشت، به يمن و یاری تلگراف در سده ی نوزدهم میلادی، ساختاری منسجم و متمرکز پیدا کرد. 🔹تلگراف، شهرهای بزرگ جهان تشیع را به کانون های فقهی- نجف، کربلا و قم - پیوست و سلسله مراتب روحانیت را برای همیشه متحول کرد. مقلدان از اقصی نقاط جهان استفتای خود را برای مرجع تقلید خود می فرستادند و مجتهدان نیز با تلگراف فتوای خود را گسیل می کردند. نظام اجتهاد-تقلید در پی این ابزار تکنولوژیک مستقر و مستحکم شد و قدرت فقیه از محدوده ی محل زندگی اش فرارفت و هم عرض قدرت مرکزی قرار گرفت. تلگراف در مقام ابزاری غربی، وسیله ای در دست فقيهان شد برای ستیز با مظاهر تجدد و بسط قدرت خود و نیز سرکوب مخالفان؛ از جمله صدور فتوای ارتداد و قتل بابی ها و بهایی ها. 👇👇 @Taammolate_talabegi