eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
443 دنبال‌کننده
151 عکس
47 ویدیو
25 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین....
مشاهده در ایتا
دانلود
💠فقه در متروی تهران: سکولار یا دینی؟ 🖋استاد مهراب صادق‌نیا ⬅️چندین سال بود که با لباس روحانیّت در خیابان‌های تهران قدم نزده بودم. هر وقت تهران می‌آیم معمولا با ماشین شخصی و بیش‌تر با لباس غیر طلبگی هستم. امّا این‌بار برای شرکت در یک گفتگو در وسط طرح ترافیک، مجبور شدم در کِسوت روحانیّت، ساعت‌هایی با مردم خیابان معاشرت کنم. یک مسیر به نسبت طولانی را با مترو رفته و برگشتم. نگاه مردم پر بود از حرف‌های عجیب و غریب، بماند که برخی از آن حرف‌ها در قالب ناسزا و با صدای بلند گفته می‌شد. برای نمونه، جوانی جلو آمد و با حالتی عصبانی گفت "دست از سر ما بردارید، شماها دین ما را هم خراب کردید." راستش را بخواهید یک لحظه ترسیدم. نا خودآگاه یاد مرحوم جمشید بحری افتادم، روحانی‌ای که چندی پیش در متروی تهران به وسیله‌ی یک معترض کشته شد. ⬅️مثل همیشه مترو شلوغ بود و بیش‌تر مردم جایی برای نشستن نداشتند و من یکی از آن‌ها بود. در هر ایستگاه چند صندلی خالی می‌شد و ایستاده‌ها شانسی برای نشستن می‌یافتند. در این میان چند بار صندلی جلوی من خالی می‌شد ولّی در رقابت بر سرِ تصاحبِ آن، جا می‌ماندم. هیچ کس برای نشستن به من بفرما نگفت؛ بلکه همه می‌خواستند از من پیشی بگیرند. تلاش می‌کردم درد زانوهایم را نشان ندهم ولی نمی‌شد. در میان آن همه نگاه، برخی‌ها رنگ "دل‌خُنکی" داشت. مرد میان‌سالی که روی صندلی لم داده بود، نگاهم می‌کرد و لبخند معناداری می‌زد. گویی می‌خواست بگوید: "آخیش، دلم خنک شد." ⬅️در مجموع نگاه مردم دوستانه نبود. من بارها با لباس روحانیّت در همین تهران آمد و شد داشته‌ام. آن زمان هم برخی ناسزائی می‌گفتند و یا تکّه‌ای می‌پراندند، ولّی کسانی هم بودند که بسیار لطف داشتند و به اعتبار این لباس ما را تکریم می‌کردند. ولی این بار ماجرا قدری فرق داشت. لباسی که تن من بود احترام سابق را نداشت. پیش‌تر یادم هست خانم‌های محترمی که پوشش شرعی کم‌تری داشتند با دیدن یک روحانی به احترام لباسش هم که شده، روسری خود را مرتب می‌کردند، ولّی این‌بار گویی تعمّدی بود که اعلام کنند ما این‌ایم! خود دانید. ⬅️یاد برنامه‌ی شب قبل افتادم که شبکه چهار حضور داشتم و در باب امکان سنجی فقه سکولار حرف می‌زدیم. با دیدن این صحنه‌ها به ذهنم رسید که بحث از فقه سکولار از منظر جوهری و فلسفی چقدر بی‌معناست. کاش این سؤال را مطرح می‌کردیم که از منظر این مردم فقه، حوزه و روحانیّت چه هستند. آیا مردم فقه، حوزه و روحانیّت را دینی می‌دانند یا سکولار؟! آن‌هایی که فکر می‌کنند پاسخ به این سؤال چندان مهم نیست، کافی‌ست چند باری به صورت عادی در میان مردم شهر قدم بزنند. ۹۷/۶/۱۶ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تعدد نهادهای حوزوی و تبعات ناخواسته!/آسیب شناسی وضعیت موجود نهادهای حوزوی ⬅️مدتیست حوزه علمیه از طرف مردم و حاکمیت مورد مطالبه قرار می گیرد و هردو به یک دلیل مشترک!. حوزه علمیه مبدع و محدث نظام جمهوری اسلامی بوده است و به همین دلیل نیز در تمام دستاوردها و بالتبع ضعف و ناکارآمدی های وضع موجود نیز شریک است. نکته ای که در گفتگوی اخیر رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم در برنامه شوکران نیز بدان تصریح شد. ⬅️اما چرا حوزه های علمیه آنگونه که توقع می رود و آنگونه که مورد انتظار است، نمی تواند نقش فعال خود را بازی کند و تحرک لازم برخورد نیست؟ ⬅️اگر به صورت نسبی این فرضیه را بپذیریم، در کنار دلائل و عوامل متعددی که برای آن می توان برشمرد، یکی از مهمترین دلائل این کم تحرکی و انفعال را باید در تعدد ساختاری مراکز راهبری و سیاست گذاری حوزه های علمیه دانست. ⬅️تصور کنید کسی که بیرون از حوزه علمیه است وقتی از جامعه الزهرا اسم می برد، در پاسخ بشنود که جامعه الزهرا ارتباط ساختاری و سازمانی با مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران ندارد و نهادی است مستقل از مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران با مدیریتی مستقل. ⬅️و باز تصور کنید وقتی از مرکز خدمات حوزه های علمیه سوال می شود، پاسخ داده شود مرکز خدمات ساختاری است مستقل با هیئت امنا و مدیریت مستقل که هیچ ارتباط ساختاری و سازمانی با مدیریت حوزه های علمیه ندارد. ⬅️و باز دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، نهادی است مستقل از مدیریت حوزه های علمیه، مرکز خدمات حوزه های علمیه و مدیریت حوزه علمیه خواهران دارد. ⬅️و باز وقتی از مرکز مدیریت حوزه های علمیه نام برده می شود، منظور مدیریت حوزه های علمیه برادران است که حتی شامل حوزه علمیه خراسان و اصفهان هم نمی شود. ⬅️خلاصه آنکه مرکز مدیریت برادران از خوهران جداست، این دو از دفتر تبلیغات حوزه علمیه جداست، و این سه از مرکز خدمات حوزه های علمیه جداست و این چهار نهاد از حوزه علمیه خراسان و اصفهان جداست و جدا بودنشان هم بدین معناست که شورای سیاست گذار، هیئت امنای مستقل و مدیریتی مستقل دارند بدون هیچ ارتباط ساختاری و سازمانی با دیگری اما همه آنها پسوند «حوزه های علمیه» را یدک می کشند! ⬅️مشکل عدم ارتباط و تعامل سازمانی و ساختاری وقتی به سراغ مراکز تابعه این نهادها مثل دانشگاه ها، پژوهشگاهها و مراکز آموزشی پژوهشی و خدماتی می رویم حادتر می شود. ⬅️تبعات طبیعی چنین تعدد و تکثری این خواهد بود: 🔸پژوهشگاهی در حوزه علمیه روی مسائلی پژوهش می کند که نه از دانشگاههای حوزه بیرون آمده و نه از مراکز مطالعات حوزوی و نه از هیج اتاق مسئله یابی. 🔸هزینه های تبلیغی در جایی صرف شوند که مسئله حوزه های علمیه نیست و یا فاقد اولویت است. 🔸از طرف دیگر جذب و پذیرش طلبه بر اساس شاخصه هایی صورت میگیرد که بر اساس نیاز ماموریتهای تبلیغی یا پژوهشی یا تربیت نیرو نیست. 🔸به طلاب و روحانیونی خدمات ارائه می شود که هیچ فعالیتی در راستای وظایف و ماموریتهای حوزوی ندارند. 🔸به دلیل همین تعدد مراکز مدیریت و تصمیم گیری، امکان مدیریت بودجه های حوزه های علمیه از دست رفته است. 🔸تراکم طلبه هایی که بدون هیچ گونه ظرفیت سنجی و نیاز سنجی و استعداد سنجی پذیرش شده اند و اکنون به دلیل فراهم نبودن شرایط بکارگیری این حجم از طلاب، شاهد تراکم و در نتیجه فقر و محرومیت شدید اقتصادی و خدمات حمایتی آنها مواجهیم. 🔸همچنین موازی کاری، بر زمین ماندن مسئولیت ها و ماموریت ها و دهها مشکل دیگر، نتیجه چنین تنوع و تشتتی است. ⬅️مدیران و ‌مسئولان حوزی اگر به دنبال افزایش بهره وری هستند، اگر عزم جدی برای حضور فعال در جامعه و ایفای نقش محوری دارند، فقط کافیست از این همه تنوع و‌ تعدد و تشتت بکاهند. ( به نقل از مباحثات http://mobahesat.ir/ ) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠یکی از نتایج کشاندن اختلافات سیاسی و جناحی به عرصه اجتماعی و رسانه ای: 🔴روحانیت و خطر سقوط به مرز لمپنیسم ✍️سعید معدنی(جامعه شناس) ⬅️در دهه 50 که دانش آموز بودیم الگوی مارا امام خمینی، طالقانی و مراجع تقلید آن زمان معرفی میکردند. آن زمان در رویای زیستن خوب و حرکت بسوی روشنایی و رستگاری بودیم. بخصوص در خانواده های مذهبی که با قرآن و مفاتیح و نهج البلاغه بزرگ می شدیم اما چهار دهه بعد به اینجا رسیده ایم که بخشی از روحانیت به ورطه ای دچار شده اند که همدیگر را به دروغ گویی و قتل و به تمسخر "1400 با گونی" یاد می کند. قرار بود روحانیت در این انقلاب، معنویت، عزت و احترام را برای ما به ارمغان بیاورد؛ اما این توییت رو ببینید و با فاصله به آن نگاه کرده، و کمی بیاندیشید؛ --یک روحانی ( حجت الاسلام رسایی) توییت میکند؛ --یک روحانی دیگر(حجت الاسلام روحانی رییس جمهور) را به دورویی متهم میکند. --یاد آور تابلویی می شود حاوی شعار "...استخر فرح در انتظارت"، که بر دوش یک حجت الاسلام دیگری با عمامه ای سفید در مراسمی در قم حمل می شود. --برخی این نوشته را دلیل مرگ مشکوک آیت الله هاشمی رفسنجانی (یک روحانی دیگر) فرض می کنند. برخی دیگر آنرا یک نوع شوخی در یک مراسم جدی می دانند! --رسایی در نهایت در توییت اش به جمله یک حجت الاسلام دیگر با عمامه مشکی اشاره می کند که در مراسم بزرگداشت عید غدیر "جوان معترض به دکتر مطهری" را تهدید به انداختن در گونی کرده است. روحانیت ما به کجا رسیده است؟ واین جامعه را به کجا رهنمون خواهد کرد؟ ⬅️شاید شما بگویید این نشانه های لمپنیسم مربوط به بدنه اصلی روحانیت نیست. کما اینکه در یادداشتی در هفته نامه کرگدن از آقای بطحایی که تحصیلات حوزوی دارد، خواندم که 30 درصد روحانیت وارد مناسبات روزمره سیاسی ، اقتصادی شده اند. بقیه به همان شیوه قدیم در راه علوم حوزوی تحصیل و تلاش می کنند. اما اصلی در جامعه شناسی وجود دارد به نام "ما و آنها". ما همه ی معلمان، کارمندان، دانشجویان، استادان دانشگاه و... را یک جور می بینیم و از پایگاه خود به آنها نگاه کرده و ارزیابی میکنیم. لذا سایر اقشار جامعه از طریق همین افراد ملبس به لباس روحانیت که در ویترین اقتصاد و سیاست قرار دارند در باره روحانیت قضاوت می کنند، ولو اینکه 70 درصد وارد این مناسبات نشده باشند. با خواندن این نوع توییت ها جامعه می اندیشد آیا این نوع سلوک "استخر و گونی مملو از دورویی" می تواند ما را به سرمنزل سعادت و خوشبختی رهنمون سازد؟ ⬅️قرار ما در آستانه انقلاب 57 و اون روحانیت که سردمدار رسالت خوشبختی ما بودند، این نبود که به این توییت ها رسیده ایم! یاد شعری از سید علی صالحی افتادم که بی مناسبت نیست دراینجا بخوانیم: ■■■ قرار بود يكی از ميان شما براي كودكان بی‌خواب اين خيابان فانوس روشنی از رويای نان و ترانه بياورد! قرار بود يكی از ميان شما برای آخرين كارتن‌خواب اين جهان گوشه‌ی لحافی لبريز از تنفس و بوسه بياورد! قرار بود يكی از ميان شما بالای گنبد خضرا برود برود برای ستارگان اين شب خسته دعا كند! پس چه شد چراغ آن همه قرار و عطر آن همه نان و خواب آن همه لحاف؟!..... (سیدعلی صالحی) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حقوق 9000میلیاردی آخوندها! 🖋روح الله جلالی ⬅️آقای صادق زیباکلام در واکنش به خبر «لزوم داشتن 300 هزار روحانی در مورد تصدی شغل‌های مذهبی تا سال 1414» مدعی شده است: "من فرض میکنم که به طور متوسط به هر کدام از این سیصد روحانی، ماهیانه دو و نیم میلیون تومان حقوق پرداخت شود که می‌شود 9000 میلیارد تومان در سال". بعد وی این بودجه را با بودجه‌هایی مانند سازمان محیط زیست مقایسه نموده است که 500 میلیارد تومان است. سپس آقای زیباکلام این دو سوال را مطرح کرده است که آیا اکثریت موافق چنین مخارجی برای تبلیغات دینی هستند؟ ثانیا آیا اساسا هزینه‌های تبلیغاتی مذهبی اثربخشی و ثمربخشی داشته‌اند؟ در رابطه با این سخنان چند نکته قابل تأمل است: ⬅️درست است که بودجه‌های کشور باید در منظر مردم قرار بگیرند و افراد به میزان دریافت بودجه پاسخگوی عملکرد خود باشند، مثلا نمی‌شود ده‌ها مرکز بودجه فرهنگی بگیرند و فقط یکی از آنها پاسخگوی مسائل فرهنگی باشد. ♦️اما اول اینکه ایشان به نحوی سخن گفته که برای بسیاری این اشتباه ایجاد شده که به هر روحانی دست کم ماهی 2 و نیم میلیون تومان حقوق داده می‌شود در حالیکه منظور کسانی است که شغل‌های مذهبی دارند مثلا مسئول عقیدتی_سیاسیِ فلان لشکر نظامی یا مسئول نهاد رهبری در فلان دانشگاه. در حالیکه طلاب به صرف طلبه بودن و اشتغال به تحصیل در قم شهریه ثابتی دارند که از دفاتر مراجع تامین می‌شود و از بیت‌المال عمومی نیست. میزان این شهریه پس از طی بالاترین مراتب حوزوی که لااقل 12 سال طول می‌کشد، فعلا مدت‌هاست که حدود 700 هزار تومان است و برای اشتغال کامل به دروس پیچیده و سنگین حوزه می‌باشد که بلافاصله با خروج طلبه از قم و یا اشتغال ولو مشغول تحصیل حوزوی بودن(هر شغلی حتی تبلیغی) قطع می‌گردد. بخش عظیمی از مردم اصلا به این نکات دقت نمی‌کنند و توسط سخنان آقای زیباکلام تحریک می‌شوند. ♦️دوم؛ اینکه ما حدودا 130 هزار طلبه روحانی در کشور داریم که هشتاد هزار نفر آنها در قم هستند. از میان این طلاب، اکثریت شاغل نیستند و مشغول درس و بحث طلبگی بوده و یا حتی توان اشتغال را ندارند و در وضعیت معیشتی سختی به سر می‌برند. ⬅️برخلاف تصور مخبر و تحلیل آقای زیباکلام، اصلا چنین ظرفیتی برای اشتغال روحانیون وجود ندارد و روحانیون مانند سایر اقشار جامعه، به شدت برای اشتغال در بحران زندگی می‌کنند. شغل‌هایی مانند عقیدتی_سیاسی نهادهای نظامی، نهاد رهبری در دانشگاه‌ها، قضاوت و...، بخاطر محدودیت‌های استخدامی افراد بسیار معدودی از جامعه روحانیون را پس از گزینش سخت و شرایط بسیار محدود، سر کار می‌فرستند که به علت عدم نیاز شهرهای بزرگ، صدها طلبه و خانواده آن‌ها را به تبعیدی ناخواسته در دورترین نقاط کشور، روانه می‌کند. ⬅️بخش عظیمی از این آمار نیز، اسما بخاطر تحصیل قبلی، طلبه هستند که لباس روحانیت به تن نداشته و مشغول شغل آزاد یا کارهای غیرمرتبط دینی و حوزوی هستند. ⬅️طبق گفته مقامات وزارت ارشاد، حدود 70 هزار مسجد در کشور وجود دارد که 35 تا 40 درصد از این مساجد حتی امام جماعت ندارد، البته چراغ برخی از این مساجد در مناسبت هایی مانند ماه مبارک رمضان و ماه محرم روشن و برنامه هایی در آنها اجرا می شود اما در سایر ایام سال حتی نماز جماعتی برپا نمی‌شود. آمار سیصدهزار طلبه شاغل در سال 1414، حتی به لطیفه هم نزدیک نیست. ♦️سوم؛ تمام کاستی‌ها و کم کاری ها به کنار، اما با وجود حجم سنگین وارادات کالاهای فرهنگی ضد اعتقادی و ضداخلاقی به میان مردم و حتی دسترسی کودکان به ویران‌کننده ترین محصولات غیراخلاقی غربی و...، وجود میلیون‌ها انسان مذهبی و معتقد که به طور مثال، سیاهی آنان در شب‌های احیا در ماه مبارک رمضان در سراسر کشور قابل شمارش نیست، یا پیاده روی میلیونی اربعین، شبهات آقای زیباکلام و دوستانشان به دین است یا همین مبلغان مذهبی؟! همان مبلغانی که گاهی ماه‌ها بدون چشم‌داشت در میان مردم مشغول به تبلیغ دین هستند. ♦️چهارم؛ نباید فراموش شود که جامعه ایران، جامعه‌ای به شدت مذهبی است که با عدم سامان‌بخشی صحیح این باورها توسط روحانیون واقعی(عالم، عاقل و باتقوا)، ما شاهد انحرافات بسیار خطرناکی خواهیم بود که با عدم توسعه علوم انسانی در ایران این تخریب‌ها چند برابر تصور ما فاجعه‌بارخواهد بود. ⬅️کاش آقای زیباکلام اطلاع داشت که طلاب جوان، بخاطر محدودیت‌های سنگین اجتماعی و آینده مالی، حتی برای ازدواج با خانواده‌های روحانی نیز دچار مشکل بوده و هستند و با ارائه این آمارهای یک سو نگر و حدسی ماجرای آش نخورده و دهن سوخته را تداعی نکند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از منبر طلبه‌ها تا منبر مدّاح‌ها 🖋مهراب صادق‌نیا ⬅️مرحوم خسرو شکيبايي در فيلم دل‌شکسته: دیالوگ ماندگاری دارد: " قبلاً به اين يقه‌ها مي‌گفتند يقه آخوندي. اما امروز مي‌گن يقه‌ی ديپلماتي. حالا معلوم نيست آخونداي ما ديپلمات شدن يا ديپلمات هاي ما آخوند." ⬅️سال‌ها پیش که قرار بود سیاست دینی بشود، سیاست‌مداران یقه‌ی طلبه‌ها را بردند. از آن پس هر وقت سیاست‌مدارانی برای مردم دشواری می‌آفریند، این طلبه‌ها هستند که به دلیل شباهت یقه‌ی پیراهنشان با آن‌ها "ناسزا" می‌شنوند. ⬅️حالا هم چند دهه است که به بهانه‌ی دینی شدن صنعت مدّاحی، طلبه‌ها منبرشان را به مدّاح‌ها داده‌اند، و آنان چشم می‌بندند و زبان می‌گشایند و هر رطب و یابسی را به نام دین به خورد مردم می‌دهند. بعید نیست که از این پس هر وقت خرافه‌ای گریبان مردم را گرفت، این طلبه‌ها باشند که به دلیل شباهت منبرشان با مدّاح‌ها ناسزا بشنوند. ۹۷/۶/۲۲ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آيا كسي بازخواست خواهد كرد؟ 🖋محمدرضا زائری ⬅️در شرايط فعلي كشور و در ميان تهديدهاي مختلف و مشكلات گوناگون، حساسترين وظيفه حفظ همبستگي اجتماعي و بزرگترين خطر ايجاد شكاف در روابط اجتماعي و تشديد فضاي دوقطبي است كه زمينه ساز تندروي ها و خشونت ها و آشوب ها مي شود. همه ما وظيفه داريم تا با رفع سوء تفاهم ها و تقويت فضاي گفتگو جلوي تخريب ها و بدگماني ها را بگيريم. ⬅️كاركرد شايعه ها و اخبار منفي دروغ - با اندكي چاشني واقعيت- يا بزرگنمايي مسايل منفي همين است، نه تنها در بعد اجتماعي كه حتى در مسايل فردي هم يكي از مهمترين عواملي كه مثلا رابطه زن و شوهر را كم كم به طلاق مي كشاند همين است. وقتي كه در روابط اجتماعي به جاي ارتباط دوستانه و تقويت مهرباني و خوش بيني ، دو صف و دو جبهه و دو گروه ايجاد شود- يكي من و دوستان من ويكي طرف مقابل - به طور طبيعي ما خوب و صاحب حق به حساب مي آييم و ديگري يا ديگران صاحب همه صفات منفي و داراي چهره اي سياه به شمار مي روند! ⬅️در چنين فضايي به مرور تقابل و رويارويي چنان تشديد مي شود كه حتى به صورت ناخواسته و نادانسته من طرف مقابل را مستحق هر گونه ستم و ظلم و دشنام و تحقير و مجازات مي دانم! وقتي من به طرف مقابل بدبين شدم و به چنين تقابلي رسيدم كم كم جامعه دچار تشنج ها و آشوب هايي خواهد گرديد كه به انفجار و بحران گسترده منجر خواهد گرديد. ⬅️از اين روست كه در شرايط فعلي حتى اگر كسي موضع انقلابي و ديني هم نداشته باشد به عنوان دلسوز جامعه ايراني و دلباخته وطن وظيفه دارد كه براي ايجاد حسن تفاهم و نزديك كردن روابط و رفع ذهنيت هاي منفي بكوشد، زيرا نقشه خطرناك اين است كه جامعه به دو بخش تقسيم شود و با هم درگير شوند؛ خودي و غيرخودي! خود انديش و دگرانديش! طرفدار كنسرت و مخالف كنسرت! موافق برجام و مخالف برجام! سوژه و بهانه اش فرقي نمي كند، آنچه براي تحقق اين هدف شيطاني مهم است ايجاد بدبيني و سوء تفاهم و دروغ و شايعه براي برافروختن آتش اختلاف و دشمني است. ⬅️بزرگترين خدمت ملي در چنين شرايطي ايجاد روابط مبتني بر حسن تفاهم و بزرگترين خيانت ملي، زمينه سازي براي تقابل و درگيري و تشنج و آشوب است. يك منتقد سياسي كه استاد دانشگاه و صاحب قلم است به خوبي مي داند كه دريافتي ماهانه طلاب چيزي حدود پانصد هزار تومان است و جز اندكي از روحانيون كه داراي شغل اداري هستند يا استثناءا درآمدهاي شخصي دارند، طلاب معمولا مانند پايين ترين طبقه معيشتي مردم با مشقت هاي فراوان و گاه باورنكردني زندگي مي كنند. حال اگر چنين كسي بيايد و به بهانه مخالفت با سياست توسعه حوزه هاي علميه - كه اتفاقا من هم در اين زمينه با ايشان هم عقيده ام- شبهه اي در ذهن مخاطبان ايجاد كند و شهريه ماهانه يك طلبه را پنج برابر محاسبه نمايد، چه بايد گفت؟ ⬅️آيا ايشان نمي داند ترويج چنين دروغ ظاهرا ساده اي در فضاي ملتهب فعلي به چه سطحي از بدبيني و كينه توزي مي انجامد؟ ⬅️هزينه اين گونه مواضع را البته نه ايشان مي دهد و نه روحانياني كه جايگاه مديريت دارند و با راننده و محافظ تردد مي كنند و در ميان مردم حضور ندارند، بلكه اين تحريك عاطفي و رواني تبديل به چاقويي مي شود كه از يك طرف در خيابان و ايستگاه مترو بر سينه يا پهلوي طلبه بي گناه مشهدي مي نشيند و او را به خاك و خون مي كشد و از يكطرف هم ريسمان سست شده روابط اجتماعي ميان مردم را ضعيف تر مي كند. ⬅️دردا كه سوء استفاده هاي شغلي و خيانت هاي اقتصادي و جنايت هاي سياسي را خطاكاراني در سطوح بالاتر مديريتي كرده اند و تاوانش را مردم كوچه و بازار با افزايش روزافزون بدگماني و دشمني و بغض و كينه نسبت به هموطنان خود مي دهند! اگر امروز هم كسي ايشان را براي ايجاد شكاف اجتماعي بازخواست نكند، بي ترديد نسلهاي آينده با مرور تاريخ امروز ما دكتر صادق زيباكلام را به تلخي و شدت ملامت خواهد كرد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فراموش شدن پیام عاشورا در همهمه هیأت های مذهبی 🖋محمد باقر تاج الدین ⬅️از جمله پیام های مهم، درس آموز و تاریخی مکتب عاشورای امام حسین(ع) که در تمامی دوران های تاریخی معنا دار و عبرت آموز و بلکه مورد نیاز است همانا پیام مبارزه با بی عدالتی و نابرابری در جامعه است. افسوس و هزار افسوس که این پیام مهم اکنون به دست فراموشی و نسیان سپرده شد و به جای این که صدای عدالت خواهی و ظلم ستیزی بیشتر از همه بلند و رسا باشد با تأسف فراوان می بینیم و می شنویم که صدای طبل و سنج و موزیک از همه بلندتر است!!! و این دقیقا نشان از ⬅️انحطاط جامعه در ابعاد گوناگون آن دارد. جناب دکتر محدثی در نوشته ای با عنوان «تراژدی حسین(ع)، کمدی عزاداری» به خوبی اشاره داشتند که وقتی جامعه ای منحط می شود این چنین به «عزاداری های کارناوالی» روی می آورد و پیام اصلی قیام عاشورا را این چنین به ابتذال می کشد. من هم معتقدم که عزاداری ها در ایران کاملا «کارناوالی» شده اند و هر سال بر شدت این قضیه هم افزوده می شود، آن هم جهت دار و با برنامه!!!. هیأت های مذهبی در راستای کارناوالی شدن عزاداری ها در ایران آن چنان همهمه و سر و صدایی برپا کرده اند که دیگر هیچ جایی برای طرح پیام اصلی قیام عاشورا باقی نگذاشته اند و امروزه هر آن چه که دیده و شنیده می شود صدای غرش طبل و موزیک های جورواجور، نورپردازی های رنگارنگ، آرایش های متنوع و جدید دختران و پسران، گشت و گذارهای شبانه، شلوغی های سرسام آور، نوشیدنی ها و خوردنی های رنگارنگ و خوشمزه(از چای ذغالی گرفته تا پیتزا و لازانیا و انواع دسر و......)، گعده های فامیلی و همسایگی، قرارها و ملاقات های دوستانه و کاری و به نمایش گذاشتن لباس و آرایش و خودرو است. حالا به راستی باید پرسید که در چنین فضایی دیگر چه گونه می توان پیام عاشورا را به گوش مردمان این جامعه رساند و به آنان گفت که امام حسین(ع) شهید راه عدالت و حق طلبی و راستی بوده است و با شهادت خود می خواست به همه مردان و زنان تاریخ بیاموزد که همواره باید بی عدلتی ها و نابرابری ها را فریاد زد و هیچ فریادی نباید بلند تر از فریاد عدالت طلبان و حق طلبان باشد و هر فریاد و صدایی دیگر در راستای خاموش کردن و از بین بردن فریاد و صدای عدالت طلبی است. ⬅️اکنون در جامعه ایرانی این همه هیأت های مذهبی به جای برآوردن فریاد عدالت طلبی و برابری خواهی و حق طلبی دانسته و ندانسته فریاد گوش خراش طبل و سنج را به صدا درآورده اند و گویی نمی دانند که همه این ها برای این است که فریاد و ندای عدالت خواهی خاموش بماند!!!! ⬅️بیاییم بار دیگر فریاد عدالت طلبی و برابری خواهی را بلند کنیم و نگذاریم صدای عدالت طلبان و برابری خواهان جامعه در همهمه صداهای هیأت های مذهبی به دست فراموشی سپرده شود و ناشنیده باقی بماند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در حاشیه سوزاندن کبوتر ها! 🖋یاسر عرب ⬅️ویدئویی در شبکه های اجتماعی در حال باز نشر است که متاسفانه دیدن آن قلب انسان را به درد میاورد! ⬅️72 کبوتر زنده درون و همراه خیمه عزاداری یا تعزیه ای به آتش کشیده شده و کبوتران در حال جزغاله شدن کف خیابان بال بال می زنند و اینهمه همراه با صدای شیون و ناله مردم است که به یاد سوختن خیمه ها (واحتمالا فرزندان امام حسین ع ) "حسین جان" می گویند! ⬅️شما بهتر از من می دانید که از این ویدئو در جهت تخریب چهره ی عزاداران و عزاداری محرم چه استفاده ها که نخواهد شد! لعن و نفرین و آه و افسوس بسیاری در پی خواهد داشت و خوراک مناسبی برای شبکه های آنطرف آب خواهد گشت! ⬅️بعد از یکی دو روز بر اثر فشار افکار عمومی مسئولان هیئت مذکور احتمالا خواهد گفت قبل از آتش زدن خیمه یادمان رفته کبوتر ها را آزاد کنیم و باقی ماجرا های تکراری که باز هم بهتر از من می دانید! ⬅️ولی در حد اشاره بد نیست یاد آوری کنم که این رفتار از یک سو حاصل ترویج نگاه اصالت درد است! خوانشی که برای گرفتن "اشک" از مردم ابتدا بر تحریفات کوچک روایت اش چشم می بندد و در ادامه اصالت عزاداری را به مثابه لیترِ اشک در دقیقه محاسبه می کند و غیر بالا بردن میزان اشک هیچ فکر دیگری در سر ندارد! ⬅️از چه زمانی؟ بسیار دور! ولی در تجربه زیسته ی من از زمانی که در هیئت ها حضور روحانیت شد فلفل و نمک (حاشیه عزاداری) و روحانی هر دهه را مداح هیئت مشخص کرد و سر و صدا و کش دادن ضجه، و هر چه بزرگ تر کردن آمپلی فایر و طبل و چرب و شور سفره قیمه و رنگ و لعاب بیرق شد عناصر هیئت فاخر! ⬅️یاد آوری نمایم این حال جامعه ای است که به شدت مسئله خشونت پیدا کرده و قسی القلب شده است! جامعه ای که از غرب اش داعش سر می برد و از شرق اش طالبان انتحاری می زند و از جنوب اش تکه پاره های بدن کودکان یمنی آویزان است و از داخل اش باتوم نیروهای انسدادگرای نظامی آماده است و همه اینها به اسم دین رخ می دهد! ⬅️تقلیل این رفتار (و مثل آن) به بد سلیقگی فلان مدیر هیئت همانقدر اشتباه است که توجیه بالا نشستن از ما بهتران در عزاداری امام حسین (ع) به بهانه ی گرمای هوا! ما می دانیم که آن بالا نشینی نشانه یک درد اجتماعی است (اشرافیت سیاسی) و باید قبول کنیم این قبیل رفتار ها نیز نشانه یک بیماری اجتماعی است (خشونت سیال و لجام گسیخته) و عملگرایی قائل به حرام برای اعاده مستحب! ⬅️گاه با خودم فکر می کنم آیا این افراط در مناسک سازی و بازگشت به گفتمان و روایتِ قجری از واقعه عاشورا و محوریت دادن به عناصرِ درد و اشک و آه، دهن کجی ناخواسته جامعه به خوانشِ سیاسی حاکمان ما از عاشورا است؟ آیا ترویج مذهب مداحی و بر صدر نشاندن مداحان نیز طعنه به روحانیتِ نشسته در مصدر امر سیاسی است؟ آیا نضج هیات ها و خالی شدن مساجد را هم می توان در همین بستر فهم کرد؟ نمی دانم ... 🔴پ.ن: دینی که من می شناسم و عزاداری که من می فهمم این نیست! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
▪️بازنشر به جهت فوت طلبه مضروب مشهدی▪️ 🔴خشونت اجتماعی، و این بار علیه روحانیت! 🖊محمد وکیلی ♦️مسئله ای به نام خشونت های اجتماعی و خیابانی هرچند از دیرباز مطرح بوده و سابقه ای چند ده ساله در مطالعات و پژوهش های اجتماعی و روان شناختی دارد، اما پدیده خشونت علیه روحانیت، از معضلات نوپدیدی است که طی یکی دو سال اخیر در جامعه ما علنی شده است و با گسترش و افزایش نفوذ رسانه ها‌ مخصوصا فضای مجازی در جامعه، شکلی عیان تر یافته است. گزارشهایی از موارد متعدد این خشونت طی سال گذشته و امسال از شهرهای مختلفی چون تهران، مشهد، اهواز و قم منتشر شده است. به ویژه اینکه این خشونت ها از خشونت کلامی گذشته و به خشونت فیزیکی در حد اقدام به قتل رسیده است. ⬅️هر چند در سابق هم اینگونه تعرضها وجود داشته اما اولا از جانب گروهکهای معاند که میان مردم هم منفور بودند صورت می گرفت و ثانیا قربانیان این خشونتها، معمولا شخصیتها و چهره های مهم و محوری روحانیت بودند. اما امروزه با پدیده ای مواجهیم که اولا نشانه های برنامه ریزی شده، سازمان یافته و تشکیلاتی بودنش بسیار کم رنگ است و ثانیا قربانیانش از میان طلاب و روحانیون فاقد جایگاه و مسئولیت حاکمیتی هستند. در آخرین مورد از این خشونت ها، طلبه ای مشهدی مورد تهاجم با قمه قرار گرفت و بعد از چند روز بستری درگذشت. ⬅️گر چه نگرش روان شناختی ریشه اینگونه خشونتها را به اختلال روانی تقلیل می دهد و مسئولان قضایی و انتظامی نیز با همین بهانه، پرونده هایی از این قبل را بدین بهانه که فرد مهاجم دارای اختلال روانی بوده مختومه می کنند، اما از نظر اجتماعی نمی توان کنار این پدیده به راحتی عبور کرد. اینگونه خشونت ها مجموعه ای از وکنش های اجتماعی هستند که زمینه های قابل مطالعه ای دارند. زمینه هایی که در صورت غفلت از آن، می تواند تبعات فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی به بار آورد. مطالعه ریشه ها و عوامل ایجاد یا گسترش این پدیده، اگرچه نیازمند پژوهش های اساسی است که ضرورت دارد مراکز مطالعاتی حوزوی بدان بپردازند، اما اجمالا می توان ریشه های این خشونت را در عوامل زیر جستجو کرد: 🔸احساس ناکامی اجتماعی و اقتصادی، احساس تبعیض، عدم پاسخگویی مناسب و صحیح نهادهای حاکمیتی (از جمله قوای مجریه و قضاییه که بیشترین ارتباط مستقیم با مراجعات مردمی را دارند) به مطالبات و توقعات و انتظارات، و فراهم نبودن راههای قانونی طرح این مطالبات، موجب انباشت آنها و در نتیجه فوران خشم اجتماعی می شود. در چنین وضعیتی با توجه به اینکه مسئولان و مسببان اصلی در کف جامعه قابل شناسایی نیستند، طلاب و روحانیون به دلیل داشتن لباسی متفاوت، سیبل چنین تهاجماتی قرار می گیرند. 🔸با توجه به نظریه بازنمائی استوارت هال(نظریه پرداز فرهنگ) تصویری که از حضور پررنگ روحانیت در رسانه ها و تریبون ها (آن هم معمم و در قالب لباس روحانیت) ساخته شده، لزوما همان تصویر و تصوری نیست که روحانیت قصدش را کرده بود. حتی اگر روحانیت نقشی محوری در وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی امروز نداشته باشد، این حضور پررنگ و همه جایی روحانیت موجب شده که روحانیت مسبب اصلی وضعیت غیرقابل دفاع اجتماعی و اقتصادی کشور شناخته شوند. بر همین اساس هم، به نظر می رسد تاکید بر تلبس تمام طلاب جهت انجام مسئولیت های حوزوی، نیاز به بازاندیشی دارد. ⬅️ در چنین شرایطی انعکاس خدمات اجتماعی روحانیت و قرار گرفتن در کنار مردم هنگام طرح مطالبات مشروع و قانونی، نه فقط در زبان ( و از پشت تریبون ها، چرا که از نظر مردم، داشتن تریبون خود نشانه ای است از قرار گرفتن در جبهه مسئولان) بلکه در میدان عمل و در کف میدان و اجتناب از رنگ و بوی جناحی دادن به فعالیت های اجتماعی روحانیت، می تواند راهکارهایی جهت ترمیم رابطه مردم و روحانیت بوده، زمینه های خشونت های فیزیکی و زبانی علیه روحانیت در سطح جامعه را فرو بکاهد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خطر ظهور "سکولاریسم ستیزه جو" در ایران! 🖋مهران صولتی ⬅️با جان باختن محمد تولایی؛ طلبه مضروب مشهدی، تعداد سوء قصدهایی که منجر به فوت روحانیون در مکان عمومی شده به انگشتان یک دست رسیده است. تعداد مجروحین البته بسیار بیشتر از این است. ⬅️به نظر می رسد انبان کینه ها آنچنان لبریز شده است که کسی توجه نمی کند این طلبه های جوانی که به سختی در پی معیشت خود در میان شهروندان دیگر زیست می کنند چندان نسبتی با آن روحانیون مسئولی ندارند که هرگز بدون محافظ در جامعه ظاهر نمی شوند. ⬅️روشن است که این رویداد را باید نشانه ای از عمیق تر شدن شکاف میان جامعه با خوانشی از دینداری حکومتی دانست که بیش از همه خود را در تحمیل یک سبک زندگی سختگیرانه از جنس گشت ارشاد به نمایش می گذارد. نگرشی که نه تنها در قبال تحولات اجتماعی، انعطافی از خود نشان نمی دهد بلکه تک صداهای مخالفی همچون نقویان، دانشمند، زائری و ... را نیز از عرصه رسانه های فراگیری همچون صدا و سیما حذف می کند! در چنین بستری است که نوعی برخورد هیستریک علیه نمادهای دینداری در جامعه شکل گرفته و شمایلی از ظهور یک سکولاریسم ستیزه جو در افق فردای ایران پدیدار شده است. ⬅️در قاموس چنین سکولاریسمی دین عامل تمامی ناکامی ها، عقب ماندگی ها و سرکوب ها قلمداد شده و لذا نمادهای دینی باید از عرصه جامعه حذف شود. ⬅️شاید بتوان حجم توهین های اخیر به ساحت امام حسین(ع) در فضای مجازی را نیز جلوه ای دیگر از این ستیزه جویی تلقی کرد. اینکه با عرب تلقی کردن حسین و یاران اش کوشیده می شود تا این نهضت را به درگیری دو طایفه غیر ایرانی فروکاسته و آن را پاک بی ارتباط به جامعه ایران نشان دهند! روایت عبدالکریم سروش نیز نشان می دهد که روشنفکران دینی مهاجر هم با محدودیت ها و تنگ نظری های بسیاری از سوی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور روبرو هستند. ⬅️در چنین فضایی روشن است که می توان بخشی از واکنش تند مردم نسبت به برخی نمادهای دینداری از جمله طلبه های جوان را به بازنمایی نقش منفی روحانیون از سوی کانال های ماهواره ای خارج از کشور نسبت داد. ⬅️اما در هر حال اگر چشمی بینا و گوشی شنوا برای رصد تحولات اجتماعی ایران در میان مسئولان وجود داشت باید نسبت به شکل گیری این پدیده نوظهور در فضای ایران امروز حساس می بود. ⬅️رویکردی که در پی ناکامی از انجام اصلاحات بنیادین در راستای بهبود وضعیت موجود، اکنون حاملان دین را هدف قرار داده و حتی به آنها فرصت توضیح نیز نمی دهد. کاهش تاب آوری جامعه ایران در برابر بحران های آوار شده، از آن دست نشانه های آشکاری است که نمی توان صرفا با تاکید بر حجم و شکوه عزاداری های موجود در این ایام، به آسانی از کنارش گذشت. ایران فردا باید همچون گذشته پرافتخار این سرزمین، مکانی امن برای گفت و گو و زیست مسالمت آمیز همه افکار و اقوام باشد! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠امام سجاد و جامعه‌سازی بر مدار فقه 🖋حمزه واقعی ⬅️نهضت حسینی از ابتدا تا همیشه‌اش در ساختار فقه امامیه تعریف می‌شود. اگر چه برخی کربلا را، عاشورا را، ابتلائات آن را نهضتی فرافقهی می‌دانند اما برخی نیز بر این عقیده استوارند که عاشورا به تمامه در ساحت فقه می‌نشیند و دارای احکامی است که جز با تراز فقه نمی‌توان سنجید. ⬅️این رفتار فقهی اهل‌بیت بعد از عاشورا هم ادامه دارد که می‌توان آن را در مباحث صد در صد فقهی چون ولایت و امامت امت و رابطه «امت- امامت» سنجید. حتی فرازمند‌ترین نقش‌های بعد از عاشورا هم دقیقاً ذیل همین مبحث تحلیل می‌شود مثل رابطه حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) که گرچه در نگاه افرادی که به ظواهر نگاه می‌کنند، تحت تأثیر نقش حضرت بی بی زینب سلام‌الله علیها قرار می‌گیرند و هژمونی بی بی چنان آنان را در بر می‌گیرد که آفتاب نور افشان بعد از عاشورا را نمی‌بینند اما آنانی که نگاهی به تأمل دارند و رفتار‌ها را در چهار چوب قواعد می‌سنجند خوب می‌دانند رابطه حضرت زینب و امام علی بن حسین، فراتر از یک رابطه فامیلی که رابطه‌ای است نهادی و اعتقادی که بی بی همان جایگاهی که نسبت به امام پیشین، حضرت حسین (ع) داشته است، بعد از امام حسین، نسبت به امامت امام زمان خویش، حضرت سجاد تعریف می‌کند. ⬅️این هدایت خواهی و البته کسب «تکلیف» از همان لحظه شهادت سیدالشهدا آغاز می‌شود که می‌توان در همان کربلا هم نمونه‌ خوانی کرد آنجا که بی بی به خیمه حضرت می‌رود که؛ دارند آتش در خیمه‌ها می‌افکنند، چه کنیم؟ و با فرمان امام، زنان و کودکان را به فرار از خیمه‌ها و رها شدن در بیابان، هدایت می‌کند یعنی در بحبوحه خطر و آتش هم حاضر نیست بی‌اجازه ولی و امام زمان خویش، قدم از قدم بردارد چون می‌داند و در قرآن خوانده و در مکتب نبوی و زهرایی و علوی و حسنی و حسینی آموخته است “ألنَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ” و می‌داند بعد از نبی، حضرت ولی هم دارای این جایگاه و اولی بالمومنین است، لذاست که برای کسب تکلیف محضر امام زمان خود می‌رود. ⬅️در ادامه نیز تمام فریاد و سکوت، قیام و قعود حضرت زینب و همه کاروانیان، تحت امامت و هدایت حضرت سجاد است و بی بی در حقیقت سخنگوی امام زمان خویش و نفس ناطقه کربلاست. او نمی‌تواند بدون اجازه امام خویش گام از گام و حتی لب از لب بردارد. شیر بانوی حیدری کربلا، ولایت پذیری و سربازی امامت را به تمامه آموخته و به تمامه به کار بسته است و به جرأت می‌توان گفت بی اجازه و هدایت امام و خارج از طراحی ایشان، پلک هم نزده است که ولایت هم معنایی جز این ندارد. ⬅️اتفاقاً شکوه نقش ایشان نیز از همین اطاعت پذیری است. این است که زینب را در جایگاهی می‌نشاند که اسوه شیعگی می‌شود و نماد نهاد «امت- امامت» و تا همیشه نیز نگاه‌ها را با خود به کربلا باز می‌گرداند. ⬅️در کاخ کوفه، در منازل بین راه کوفه و شام و حتی در مجلس یزید، این طراحی ادامه دارد و البته گاه خود امام به تبیین ‌هادیانه ماجرا می‌پردازند و گاه عنان سخن را به سخنگوی امامت می‌سپارند. یزید هم این را دریافته است که بنا به گزارش‌های تاریخی، بعد آنکه گناه ماجرا را به گردن ابن زیاد می‌اندازد و زبان به لعنش می‌گشاید، از امام کاروان حقیقت راه توبه و رستگاری می‌جوید نه از سخنگوی نهضت. ⬅️با این نگاه می‌توان گفت که دشمن هم به درک این واقعیت رسیده است که نقش‌ها با همه برجستکی‌هایش، ذیل هدایت امام زمان انجام می‌شود. بله، ادامه نهضت را هم باید در تراز فقه دید و در شکوه رابطه «امت – امامت» بازخوانی کرد تا دید که در کربلا هر چیز دقیقاً جای خود قرار دارد و این می‌خواهد در طول تاریخ، چنان طرحی در اندازد که هر چیز دقیقاً جای خود باشد. ⬅️این جای خود بودن یعنی تحقق عملی دین، یعنی تجسم فقه در عرصه جامعه، یعنی اکمال اخلاق و تبیین معارف و ثمر دادن بعثت انبیا. همه این‌ها را می‌شود در سلوک کاروانیان و نقش آفرینی‌ها دید. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تحولات دین داری در جامعه ایران (۱) 🖋سینا کلهر ⬅️آیا بنیان های ارزشی جمهوری اسلامی به دلیل تحولات دین داری در جامعه دچار خدشه شده است؟ در حال حاضر و برای این نوشتار، بررسی تحولات دین داری تنها از این جهت و برای پاسخ به این پرسش اهمیت دارد. ⬅️"تضعیف" یا " تقویت" دین داری دو رویکردی است که در پاسخ به پرسش فوق و البته با مقاصد سیاسی از سوی موافقان و مخالفان نظام مورد استفاده قرار گرفته و برای اثبات خود به شواهدی از وضعیت دین داری در جامعه استناد می کنند. در این میان پرسش این است که وضعیت دین داری جامعه چگونه است که هر دو سوی طیف می توانند به آن استناد کنند و این وضعیت چه معنایی دارد؟ ⬅️نیازی به هیچ عدد و رقم و آمار و اطلاعاتی نیست. چشمان هر ناظری تایید خواهد کرد که محرم امسال همچون سال های گذشته پر شور و با حضور انبوه عزادارن در کشور برگزار شد تا معلوم شود "عزاداری محرم" همچون "خدا باوری" و "محبت اهل بیت" ایرانیان نه تنها از گزند افت و خیزهای ارزش ها در جامعه در امان مانده است، بلکه در مقایسه با سال های قبل هم از نظر شرکت کنندگان و هم از نظر آیین ها و نذرها نیز متنوع تر و گسترده تر شده است. (تثبیت اعتقادات و باورها) ⬅️ظهر عاشورا هنگامه وقت نماز نسبت افرادی که فریضه نماز را چه به جماعت و چه فرادا اقامه می کنند، به آنهایی که به عزاداری(حرکت در دسته یا تماشای آن)ادامه می دهند، نسبت اندکی است. در این جا هم نیاز به آمار و ارقام نیست هر چند نتایج اکثر پیمایش های ملی نیز موید این نکته است که در انجام برخی اعمال دینی همچون نماز و روزه داری و همچنین مناسکی چون نماز جماعت و جمعه تحولات زیادی صورت گرفته است و کاهش قابل توجهی در انجام این اعمال در جامعه به چشم می خورد. (تضعیف اعمال و رفتارها) ⬅️اربعین، شب های قدر، اعتکاف و حتی راهیان نور هر ساله شاهد انبوه مردمی است با طیف های متفاوت که در مراسم مذهبی شرکت می کنند و از میان این خیل مشتاقان نمونه های از جوانان مخلصی تربیت شده اند که اسوه اخلاق و ایثار و پاک دامنی هستند و به عنوان یکی از شواهد رشد معنوی جامعه مورد استناد قرار می گیرند.(رشد بعد مناسک آیینی) ⬅️در همان حال درک روزمره و تجربه زیسته بسیاری به همراه داده ها و آمار تحقیقات نشان می دهد که وضعیت رعایت اخلاق عمومی، احترام به حقوق یکدیگر، رعایت حجاب، راست گویی، وفای به عهد، عدم خیانت و... شیب نزولی دارند و تقریبا کمتر کسی در جامعه پیدا می شود که در میان مردم زندگی کند و نسبت به گذشته به خصوص اوایل انقلاب احساس تضعیف اخلاق را نداشته باشد.(تضعیف بعد اخلاقی) ⬅️در کنار این موارد از یک سو وجود موارد هر چند اندک اما مهم از تعرض به روحانیون، هتاکی علنی نسبت به عقاید بنیادی جامعه و از سوی دیگر وجود برخی موارد ایجاد تحول در افراد به سمت باورهای مذهبی و ... را نیز باید برای درک تحولات دین دارانه جامعه در نظر قرار داد تا بتوان معنای این تحولات و دلالت های آن برای آینده جامعه به خصوص جمهوری اسلامی را مورد کنکاش قرار داد. 🔴در یک جمع بندی می توان گفت وضعیت جامعه ایران از حیث دین داری به شکل زیر است: 🔸اعتقادات و باورهای قوی و قدرتمند: چه از حیث خدا باوری و ارزش های دینی و چه حتی باورهای عامیانه. سطح بسیار بالای اعتقادی در جامعه وجود دارد که تغییر عمده ای را نسبت به گذشته نشان نمی دهد. 🔸ضعف قابل توجه اعمال عبادی و اخلاقی: زیاد شدن درصد افراد تارک الصلاه، روزه خوار، بی اعتنا به حدود محرم و نامحرم، ربا خوار، دروغ گو، کلاهبردار، بی اعتنا به خمس و زکات و... 🔸گسترش آیین ها و مناسک جمعی دینی: افزایش معنا دار عزادارن حسینی، زائران اربعین، اعتکاف، شب های قدر و.... 🔸از این وضعیت چه نتیجه ای می توان استنتاج کرد؟ و معنای آن چیست؟ 🔴قدر مسلم آن است که مفاهیمی چون " تضعیف" دین داری یا " تقویت" معنویت و دین داری نمی تواند توضیح دهنده این وضعیت باشد و استفاده از آنها همان طور که گفته شد بیش از آن که دغدغه علم داشته باشد سودای سیاست دارد. چرا که وضعیت دین داری در ایران به نوعی دچار "تحول نامتوازن" است. از یک سو شاهد تثبیت نظام باورها و رشد مناسک جمعی آیینی بوده و از سوی دیگر با افول اعمال عبادی و اخلاق عمومی همراه است. تثبیت عنصر بسیار مهم اعتقادات و رشد مناسک آیینی در کنار افول اعمال عبادی و رفتارهای اخلاقی می تواند شواهدی به نفع هر دو مفهوم تقویت و تضعیف ارایه کند اما کمکی به درک معنای این وضعیت و به خصوص دلالت ها و پیامدهای آن نمی کند و به پرسش نخستین پاسخ نمی دهد که آیا می توان مدعی شد که در بنیان های ارزشی جمهوری اسلامی به دلیل تحولات دین دارانه جامعه خللی ایجاد شده است؟ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0