eitaa logo
فرهنگ هزار موضوعی داستان، طنز،لطيفه ها و خاطرات آموزنده
81 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷نمونه مستند سازی و تکميل سازی داستان ها 🔰موضوع دروغ نيز يکی از واژه های معارفی که در دستور کار مؤسسه فرهنگ سازان قرار دارد تا با آيات قرآن و روايات معصومان (ع) و نيز ادبيات مختلف همراه با ريز موضوع بار گزاری شود اين واژه است که بطور مطلق توسط دوستان از چند منبع بار گزاری شده توفيقی باشد تا بار گزاری ديگر منابع نيز اين واژه غنی سازی شود انشاء الله 💢موضوع:دروغ 💠آیه 💠روایت امير مؤمنان(ع) نقل شده است:«لا يجد العبد طعم الايمان حتى يترك الكذب هزله وجده» بنده‌ای مزه ايمان را نچشد تا دروغ را وانهد چه شوخی باشد و چه جدی". اصول كافی باب دروغ ج۵ ص ۲۹۱ 💠داستان ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﺒﺎﺳﻰ ﺯﻧﻰ ﺍﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﻢ. ﻣﺘﻮﻛﻞ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻳﻨﺐ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺳﺎﻟ ﻬﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺗﻮ ﺟﻮﺍﻧﻰ؟! ﮔﻔﺖ: ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻦ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﻫﺮ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻝ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﻣﻦ ﻋﻮﺩ ﻛﻨﺪ.! ﻣﺘﻮﻛﻞ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺁﻝ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻭ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻗﺮﻳﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﮕﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺯﻳﻨﺐ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 62 ﻩ ﻕ ﻭﻓﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺬﺍﺑﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﻣﻄﻠﻊ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﻟﺎﻥ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪﻡ. ﻣﺘﻮﻛﻞ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺍﻳﻦ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻃﻞ ﻛﻨﻴﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﻃﻞ ﻛﻨﺪ. ﻣﺘﻮﻛﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺍﻳﻦ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ. ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﺯﻳﻨﺐ ﺩﺭ ﻓﻠﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﻭﻓﺎﺕ ﻛﺮﺩ. ﻣﺘﻮﻛﻞ ﮔﻔﺖ: ﺩﻟﻴﻠﻰ ﺑﺮ ﺑﻄﻠﺎﻥ ﻗﻮﻝ ﺍﻭ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻦ. ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﮔﻮﺷﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺩﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻧﺰﺩ ﺷﻴﺮﺍﻥ ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ! ﻣﺘﻮﻛﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻰ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺒﺐ ﺑﻜﺸﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻣﺘﻮﻛﻞ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﺭﻭﻯ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻴﻞ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻭﻡ . ﻣﺘﻮﻛﻞ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻧﺮﺩﺑﺎﻧﻰ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ؛ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺷﻴﺮﺍﻥ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻀﻮﻉ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﻣﺎﻟﻴﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩ ﻛﻨﺎﺭ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﻛﻨﺎﺭ ﺭﻓﺘﻨﺪ! ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺘﻮﻛﻞ ﮔﻔﺖ: ﺯﻭﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻯ ﺭﺍ ﺑﻄﻠﺐ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻰ ﮔﺮﻭﻧﺪ. ﭘﺲ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ.! ﺁﻥ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺎﻡ ! ﺍﺩﻋﺎﻳﻢ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻓﻠﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﻫﺴﺘﻢ، ﺑﻰ ﭼﻴﺰﻯ ﻣﺴﺒﺐ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﻨﻢ. ﻣﺘﻮﻛﻞ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺷﻴﺮﺍﻥ ﺑﻴﻔﻜﻨﻴﺪ . ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺘﻮﻛﻞ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺬﺍﺑﻪ ﺭﺍ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻣﺘﻮﻛﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﻴﺪ . کتاب یکصد موضوع پانصد داستان ، بخش دروغ ========================= کپی متن همراه با لینک جایز است https://eitaa.com/joinchat/250413120Cd32e25768c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نمونه 🌷 (ع) در اين هنگام از جاى برخاست و عرضه داشت : اى فرزند رسول ! ما همه فرمايشات شما را شنيديم و گوش دل به آن سپرديم . خدا تو را بر جاده هدايت مستقيم دارد. اگر كه دنيا از براى ما پاينده بودى و ما در آن جاويدان ، البته كشته شدن را با تو بر هميشگى دنيا، ترجيح مى داديم ، چه جاى آنكه دنيا را بقايى نيست . همچنين راوى گفته كه بجلّى هم برخاست و عرض نمود: به خدا سوگند كه ما ملاقات پروردگار خود را ناخوشايند نمى دانيم و بر نيّت هاى صادق و بصيرت مخلصانه خويش ثابت و پاينده ايم ؛ دوستيم با دوستانت و دشمنيم با دشمنانت . 🎂نمونه دو فرزندش كشته شده بود و خودش با امام حسن كرده بود، عبيدالله بن عباسي كه از فاميل خاندان وحي بود. همه اين ها را زير پا گذاشت و با هشت هزار نفر از بين دوازده هزار نفر به سمت فرار كردند. 👈حضرت براي همين تنها بودند. از اين دسته ياران داشتند. تا وقتي ياران بي‌بصيرت، ياراني كه نتوانند حق و ناحق را تشخيص دهند، يا بي‌تقوا باشند، و طمع‌هاي ديگر آنها را مي‌كشاند و مي‌برد، امام تا چنين افرادي هستند، تنها است. 🌷 بايد هم در و باشد و هم استقامت در بصيرت باشد. بتواند بفهمد و موقعيت‌ها را تشخيص دهد. وظيفه‌ي ما اين هست كه دو صفت را كه در ياران امام حسن مجتبي نبود و او را غريب گذاشتند در خودمان تقويت كنيم. 1- تقوا و عمق ديني كه آدم با و و و نشود. 2- بصيرت است كه آدم بتواند در تاريكي‌ها و حق را گم نكند. مثل بعضي از ياران امام حسن نباشند كه با يك از جانب معاويه يكباره به خيمه امام حسن حمله مي‌كردند. اگر اين تناسب برقرار شود از غربت خارج مي‌شوند. https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شرط 🌷امام صادق (ع ) فرمود: مردى در بنى اسرائيل سه سال دعا كرد كه خدا به او پسرى عنايت كند، ولى دعايش مستجاب نشد. وقتى كه دريافت خداوند دعايش را مستجاب نمى كند، گفت : (( خدايا آيا من از تو دورم كه صدايم را نمى شنوى و يا تو نزديك هستى ولى جواب مرا نمى دهى ؟)) شخصى در عالم خواب نزدش آمد و به او گفت : ((انّك تدعواللّه عزّ و جلّ بلسان بذىّ و قلب عات غير تقىّ، ونيّة غير صادق ...)) ((تو سه سال است خداى متعال را مى خوانى ولى با و سركش ‍ و ناپاك و نادرست ، بنابراين هرزه گوئى را ترك كن و و خود را پاك گردان تا دعايت مستجاب گردد، او چنين كرد و سپس دعا نمود، خداوند دعايش را مستجاب كرد و پسرى به او داد)). https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰از برکات برقراری داستان ا خطاب به بچّه كرده كه بايست عالم بزرگوار آقاى حاج ملاعلى همدانى قدّس ‍ سرّه رسيدم و از ايشان داستان عجيب و جالبى شنيدم كه فرمود: روزى وارد صحن امام حسين عليه السلام شدم ديدم گوشه اى شلوغ است ، جلو رفتم و سؤ ال كردم چه خبر است ؟ بچه اى را نشان دادند و گفتند: از مناره صحن بالا رفته و از آن جا به پائين پرت شده است ، پدر اين طفل كه حمّال است در وسط زمين و آسمان خطاب به بچّه كرده كه بايست ، همان جا مانده و آنگاه او را سالم پائين آورده اند. از پيرمرد با ال كردم چه چيز باعث شده شما به اين مقام برسى ؟ گفت : اين كار مهمى نيست ، ما اصرار كرديم گفت : رمز اين كار اين است كه من از اوّل بلوغ سعى كرده ام هر چه خدا فرموده كنم ، امروز من هم يك چيز از او خواستم ، خداوند عزيز و قادر قبول كردند. https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 الله 🌷روزی حضرت علیه السلام از کنارقبری می گذشت و مشاهده نمود ملائکه . مُرده ای را که در داخل آن قرار داشت مورد عذاب قرار می دهند. حضرت عیسی علیه السلام از آن قبر گذشت و به طرف کاری که داشت رفت. آن حضرت پس از انجام کارهای خود. دوباره گذارش به آن قبر افتاد. ⁉️امّا مشاهده کرد که ملائکه - در حالی که طبق هایی از نور در دستشان بود- کنار آن قبر ایستاده اند. حضرت عیسی علیه السلام از این امر متعجّب شد. و بعد از بجای آوردن . بدرگاه خداوند نموده و این امر را از خدای عزّ وجلّ کرد؟ خدای متعال در پاسخ به او فرمود: - ای عیسی- این شخص مُرده. بنده ای کار بود. که مستحقّ بود. امّا او در هنگام . داشت که او باردار بود. و آن زن بعد از مرگ آن مرد. را به دنیا آورده و او را نمود. و هنگامی که آن بزرگ شد. او را به مکتب خانه فرستاد. و 🌼 معلّم- در مکتب خانه- به او کلمه بسم اللَّه الرحمن الرحیم را آموخت.🌼 و او این کلمه را بر زبان جاری ساخت. به همین دلیل من کردم از اینکه پدری را در درون زمین عذاب نمایم. در حالی که فرزندش- بر روی زمین- مرا بر زبان جاری می کند. 📚نور البراهین تألیف السیّد نعمة اللَّه الجزائری- ج ۲ ص ۴📚 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: 🌸هنگامی که آموزگار به کودکی بسم اللَّه الرحمن الرحیم را می آموزد.🌸 و آن کودک کلمه «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» را فرا می گیرد و بر زبان جاری می کند در این هنگام خدای متعال برای آن کودک و برای او. و برای آن دوری و برائت از آتش را می نویسد. 📚جامع الأخبار ص ۴۲ الفصل ۲۲ و مجمع البیان ج ۱ ص ۹۰📚 . برگرفته شده از 1rahnema.blog.ir https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈توبه کار دوست خدا مرد فاسقي در بني اسرائيل بود كه اهل شهر از او ناراحت شدند و به خداي كردند! خداوند به حضرت كرد: كه آن را از شهر اخراج كن، تا آنكه به آتش او اهل شهر را صدمه اي نرسد. حضرت موسي آن را از شهر نمود؛ او به شهر ديگري رفت، امر شد از آنجا هم او را بيرون كنند، پس به غاري پناهنده شد و گشت كسي نبود كه از او نمايد. پس روي در خاك و بدرگاه حق از و غريبي كرد كه اي خدا مرا بيامرز، اگر عيالم بچه ام حاضر بودند بر بيچارگي من گريه مي كردند، اي خدا كه ميان من و پدر و مادر و زوجه ام انداختي مرا به آتش خود به واسطه گناه مسوزان . خداوند پس از اين ملائكه اي را به صورت پدر و مادر و زن و اولادش خلق كرده نزد وي فرستاد. چون گناهكار اقوام خود را درون غار ديد، شاد شد و از دنيا رفت . خداوند به حضرت موسي وحي كرد، دوست ما در فلان جا فوت كرده او را غسل ده و دفن نما. چون موسي به آن موضع رسيد خوب نگاه كرد ديد همان جوان است كه او را تبعيد كرد؛ عرض كرد خدايا آيا او همان جوان گناهكار است كه امر كردي او را از شهر اخراج كنم ؟! فرمود: اي موسي من به او كردم و او به سبب ناله و مرضش و دوري از وطن و اقوام و اعتراف بگناه و طلب او را . 📕نویسنده : يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎂مرد منافق و اعجاز بسم الله 👈گویند: مردی بود منافق اما زنی مؤمن و متدین داشت این زن تمام کارهایش را با الله آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این مبارک بسیار می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد زن آن را گرفت و با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در پارچه ای پیچید و با بسم الله آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و بسم الله را بی جلوه دهد سپس به مغازه خود برگشت در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. 🌷 زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد ناگهان دید همان کیسه طلا که پنهان کرد بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن بسم الله در مکان اول خود گذاشت شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را از زن طلب کرد زن مؤمنه فوراً با گفتن بسم_الله از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی کرد و الهی را بجا آورد و از جمله مؤمنین و متقین گردید. ☺️**ر.ک: روایت های و حکایت ها / 213 212، به نقل از: خزینه الجواهر فی زینه المنابر/ 612. ***. ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی (( نظامی گنجوی)). https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نمونه سؤال ها و مناظره ها 👈در زمان خليفه دوم، سفيرى از جانب روم به مدينه آمد، و اظهار داشت : 🌷من سخنى با خليفه مسلمانان دارم، او را پيش خليفه بردند. او به خليفه گفت : شما ما را به دين دعوت مى كنيد و حال آن كه خودتان در دين اسلام، و داريد؟ ☺️خليفه گفت : چطور؟ سفير جواب داد : مگر شما هر روز در فريضه نماز، اين كلام را نمى گوئيد؟ اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ :خدايا! ما را به راه راست، هدايت فرما، پس اگر خود را حق مى دانيد و راه حق را يافته ايد؟ اين طلب به راه راست چه معنى دارد؟ 👈خليفه و اطرافيان متحير ماندند؛ 🌷ماجرا را به (ع) رساندند. حضرت فرمود : مراد از (اِهْدِنا) يعنى : همچنان كه بما عطا فرمودى، تا و تو را، در گذشته و حال بجا آورده ايم، همچنان ما را توفيق عنايت فرما، در بقيه عمر خود نيز عبادت تو را بكنيم ؛ و ما را در مستقيم ثابت و بدار. کتاب نكته هاى برگزيده، 205. https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ 👈روزی فقیری با چر کین به نزد پادشاهی در آمد! ☺️پادشاه از آمدن او روی در هم کشید. یکی از نزدیکان پادشاه گفت: ای بی ادب! این مقدار هم نمی‌دانستی که با لباس کثیف نزد سلاطین آمدن است؟! 🌷فقیر در پاسخ گفت: با لباس چرکین از پیش پادشاهان برگشتن، عیب دو چندان است! 🍎پادشاه را این سخن خوش آمد و او را خلعت فراوان بخشید. برچسب ها: ، ، https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ادامه مقدمه ها 9 https://eitaa.com/dastan_latifeh/13 🌷شعار مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (ع) https://eitaa.com/manabe_eslami/7 👈آماده سازی دانش پژوهانی خلاق در عرصه های مختلف است بطوری که نمونه کاری آن در کانال مدرسه تعليم و تربيت قابل مشاهده است. @madresehtalim ☺️توضيح: 👈بخواست خدا تصميم بر اين است که با های مختلف دانش پژوهان خود را به نوعی آموزش دهیم که بتوانند خوب کنند و بينديشند و بر اثر مرور کلمات و آنان از خلاقيتی در عرصه های مختلف برخوردار شوند که بتوانند خلق کلمات و کنند تا در زمينه های مختلف جواب بوده؛ نه که تؤری های نا کار آمد را طوطی واری بخوانند و ندانند عمرشان را در چه راهی از دست داده اند. برای اجرای اين طرح برنامه هايي در پيش است از جمله و تک خطی منابع مختلف است. 👈البته از ساليان دور به تهيه پيش نياز های اين خدمت بزرگ به جامعه اقداماتی کرده ايم و بحمد الله به حد نسبتاً خوبی دست يافته ايم . از جمله منابع که سريع تر ما را به اين هدف می رساند و راهکارهای خوبی به ما ارائه می دهد، است که به صورت موضوعی الفبائی در آمده و آماده برای اين عمليات است. 🌷اکنون به نمونه ای از اين حکايت های منسوب به بهلول توجه فرمائيد. 👈خلاصه و چکيده نويسی تک خطی 🌷 با ها است و غافل شدن از عاقلان و . ☺️حکایت هارون و صیاد 👈آورده اند که خلیفه هارون الرشید با زبیده زن خود نشسته و مشغول بازی شطرنج بودند ، بهلول بر آنها وارد شد او هم نشست و به تماشای آنها مشغول شد . در آن حال صیادی زمین ادب را بوسه داد و ماهی بسیار فربه قشنگی را جهت خلیفه آورده بود . هارون در آن روز سر خوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صیاد انعام بدهند ! زبیده به عمل هارون اعتراض نمود و گفت : این مبلغ برای صیادی زیاد است به جهت اینکه تو باید هر روز به افراد لشگری و کشوری انعام بدهی و چنانکه تو به آنها از این مبلغ کمتر بدهی خواهند گفت که ما به قدر صیادی هم نبودیم و اگر زیاد بدهی خزینه تو به اندک مدتی تهی خواهد شد ... هارون سخن زبیده را پسندیده و گفت الحال چه کنم ؟ مکر زنانه گفت: صیاد را صدا کن و از او سوال نما این ماهی نر است یا ماده ؟ اگر گفت نر است بگو پسند مانیست و اگر گفت ماده است باز هم بگو پسند ما نیست و او مجبور می شود ماهی را پس ببرد و انعام را بگذارد . بهلول به هارون گفت : فریب زن نخور مزاحم صیاد نشو ولی هارون قبول ننمود . صیاد را صدا زد و به او گفت : ماهی نر است یا ماده ؟ صیاد باز زمین ادب بوسید و عرض نمود این ماهی نه نر است نه ماده بلکه خنثی است . هارون از این جواب صیاد خوشش آمد و امر نمود تا چهار هزار درهم دیگر هم انعام به او بدهند !!! صیاد پول ها را گرفته ، در بندی ریخت و موقعی که از پله های قصر پایین می رفت یک درهم از پولها به زمین افتاد . صیاد خم شد و پول را برداشت ! زبیده به هارون گفت :این مرد چه اندازه پست همت است که از یک درهم هم نمی گذرد . هارون هم از پست فطرتی صیاد بدش آمد و او را صدازد و باز بهلول گفت مزاحم او نشوید . هارون قبول ننمود و صیاد را صدا زد وگفت : چقدر پست فطرتی که حاضر نیستی حتی یک درهم از این پولها قسمت غلامان من شود . صیاد باز زمین ادب بوسه زد و عرض کرد : من پست فطرت نیستم . بلکه نمک شناسم و از این جهت پول را برداشتم که دیدم یک طرف این پول آیات قرآن و سمت دیگر آن اسم خلیفه است و چنانچه روی زمین بماند شاید پا به آن نهند و از ادب دور است ! خلیفه باز از سخن صیاد خوشش آمد و امر نمود چهار هزار درهم دیگر هم به صیاد انعام دادند و به بهلول گفت : من از تو دیوانه ترم به جهت اینکه هردفعه مرا مانع شدی من حرف تو را قبول ننمودم و حرف آن زن را به کار بستم و این همه متضرر شدم ...! ☺️برچسب ها: منتقل شد نمک شناسی حاضر جوابی ارزش ها مکر و حيله و فريبکاری https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰عوارض بی عدالتی ✅روزی را گفتند: شخصی کرده بود را گرفته اند، به نظرت باید چکارش کنند؟ بهلول گفت: باید دستان حاکم آن شهر را قطع کرد! همه با تعجب پرسیدند:چرا؟؟؟ مگر حاکم دزدی کرده که دستش را قطع کنند؟ بهلول در جواب گفت: اصلی حاکم شهر است که مردمش باید برای امرار معاش دزدی کنند! https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦بسم الله الرحمن الرحیم💦 🔐 بیائید گره‌گشا باشیم🔐 🌹امام حسن مجتبی "علیه‌السلام" در مسجد معتکف بودند که مردی نزد ایشان آمد و عرضه داشت : 👇 🎄«ای فرزند رسول خدا! من مقروضم و می‏‌خواهند به خاطر بدهی‌ام مرا کنند.»🌷 💟 امام حسن علیه السلام فرمودند: 👎 ☀️«در حال حاضر مالی در اختیار ندارم که تو را بپردازم.»🌷 ⚡️آن شخص عرض کرد: 👇 💠«پس کنید تا به من دهند.»🌷 🎇 امام حسن "علیه السلام" برخاستند تا همراه بروند.🌷 🎇 ((ابن مهران)) که آنجا حضور داشت به ایشان عرض کرد : 👇 «ای فرزند رسول خدا ! آیا اعتکاف را فراموش کردید؟!»🍒 💠👈امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:👇 🎆 « نه ،فراموش نکرده‏‌ام، منتها جدّم‏ رسول خدا "صلی الله علیه وآله" فرمودند:👇 ♦️👈کسی که در راه برآوردن برادر مسلمانش بکوشد، چنان است که نُه هزار سال خدا را کرده باشد. عبادت کسی که روزها را گرفته و شب‌ها را به زنده‌داری و عبادت مشغول باشد.»🌷 📚من لایحضره الفقیه، جلد۲، صفحه ۱۸۹🍃 📚وسائل الشیعه، جلد ۱۰، صفحه ۵۵۰🍃 https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا