اهداف یک درس آموزشی در «انسانشناسی» را میتوان بهصورت زیر ارائه کرد:
۱. بتواند انسان شناسي را تعريف كند ومحورهاي آن را برشمارد .
۲. ضرورت انسان شناسي و انواع آن را تشريح كند .
۳. فهرست سوالات مطرح پيرامون انسان را ارائه دهد .
۴. انسان را تعريف كند .
۵. ابعاد انسان را تشريح كند.
۶. منشاء پيدايش انسان را توضيح دهد. (آفرينش نخستين + چگونگي گسترش )
۷. نفس و روح را تعريف كند .
۸. علائم وجود روح را برشمارد.
۹. ماهيت و سرشت انساني را تبيين كند . ( انسانيت به چيست ؟ – طبيعت مشترك وويژگيهاي آن )
۱۰. لايه هاو ابعاد روح را برشمارد. ( قواي نفس )
۱۱. نقش ذهن وارتباط آن با روح را تشريح كند .
۱۲. ارتباط روح با بدن را توضيح دهد .
۱۳. فطرت را تعريف كند .
۱۴. شر يا خير بودن فطرت را تشريح كند .
۱۵. محتوي دروني هنگام تولد را توضيح دهد. (تولد بدون ادراك از حقايق يا با ادراكات )
۱۶. شخصيت را تعريف كند و نحوه شكل گيري آن را توضيح دهد.
۱۷. نياز هاو اميال بشر را فهرست كند و طبقهبندينمايد . ( اولويت بندي )
۱۸. غريزه ، عاطفه ،وجدان و احساس راتعريف كند و جايگاه هريك را در وجود انسان نشان دهد.
۱۹. زندگي را تعريف كند وابعاد آن را توضيح دهد.
۲۰. تصميم گيري و انتخاب را تعريف كند .
۲۱. اراده واختيار را تعريف كند .
۲۲. علائم مختار بودن انسان را برشمارد .
۲۳. نقش مختاربودن انسان در تعريف زندگاني را توضيح دهد .
۲۴. قوانين حاكم برفرآيند تصميمگيري وانتخاب را تشريح كند .
۲۵. حق را تعريف كند و حقوق انسان در هستي را تشريح كند
۲۶. مسئوليت را تعريف كند و مسئوليت انسان در اين هستي راتبيين نمايد .
۲۷. مرد بودن و زن بودن را تعريف كند و منشاء تشابه ها وتمايزات آن دو را توضيح دهد.
۲۸. تساوي انسان ها و تمايز آنها وثمرات اين تساوي وتمايز را تشريح كند .
۲۹. تربيت راتعريف كند واصول ايجاد ويا تغيير يك رفتار درانسان را توضيح دهد .
۳۰. ارتباط انسان با اجتماع و ابعاد روحي وشخصيتي آنراتوضيح دهد . (قواعد كلي تاثير وتاثر در يكديگر )
۳۱. اساسي ترين هدف انسان در هر گونه فعاليت وتصميم راتبيين كند . ( كمال يابي )
۳۲. كمال و سعادت راتعريف كند و معيار تشخيص آن را توضيح دهد.
۳۳. لذت را تعريف كند ونقش آن در فعاليت انسان را تعيين نمايد .
۳۴. ابديت را تعريف كند ونقش آن در زندگي انسان را توضيح دهد.
۳۵. موقعيت انسان در اين هستي را تشريح كند .
۳۶. ارتباط انسان با خالق را توضيح دهد.
۳۷. ضوابط يك انسان كامل را برشمارد.
۳۸. بينش جديدي نسبت به انسان و هويت انساني و جايگاه انسان در هستي پيدا كرده باشد .
۳۹. اهميت دقت به تفاوت انسانِ فقط مادي و انسانِ متصل به مجردات ، را در برنامه ريزي زندگي دريافته باشد.
۴۰. ادعاي خود در مورد مادي نبودن انسان، مختار بودن او ، صاحب فطرت و وجدان عمومي بودن را با استناد به دلایل معتبر نشان دهد .
۴۱. بتواند يك انسان كامل را توصیف و تفسیر كند .
(انتقال به سرفصلهای درس انسانشناسی)
تقسیمبندی مباحث انسانشناسی براساس نفس:
· تعریف نفس
· احکام نفس
· انواع نفس
· جوهر نفس
· قوای نفس
· غایت نفس
· مراتب نفس
· کمال نفس
· جایگاه نفس
· آثار نفس
· آفات نفس
پاسخ مکاتب مختلف علوم انسانی مدرن به برخی سوالات اساسی درمورد انسان:[۱]
۱.آیا سرشت انسان ذاتا خوب است یا بد است یا خنثی؟
ردیف
نام مکتب و نظام فکری
نظریه آن مکتب
۱
فرویدگرایان
انسان سرشتی اهریمنی دارد و غرائز بر او حاکم است بویژه غریزه جنسی و پرخاشگری که صرفا قراردادهای اجتماعی سرپوشی برای آنهاست.
۲
تجربهگرایان (هابز)
انسان فقط در جهت منافع خود حرکت میکند.
۳
سودگرایان (بنتام و میل)
همه اَعمال انسان حاصل منفعتجویی اوست.
۴
لذتگرایان (اپیکوریها)
انسان فقط در پی برآوردن نیاز به لذت و گریختن از مواجهه با رنج است.
۵
رفتارگرایان (واتسن و اسکینر)
انسان اساسا خوب یا بد نیست بلکه محیط اوست که او را میسازد.
۶
جامعهگرایان (باندورا و میشل)
خوبی یا بدی در اثر پاداش یا مجازات به انسان منتقل میشود نه اینکه او اساسا خوب یا بد باشد.
۷
اگزیستانسیالیستها (سارتر)
انسان ذاتا خوب یا بد نیست بلکه اعمال انسان است که او را خوب یا بد میکند.
۸
نوفرویدیها (فروم و اریکسن)
انسان استعداد خاصی برای خوب بودن دارد ولی خوب بودن او بسته به شرایط اجتماعی او دارد؛ اَعمال خوب، از نیازهای فطری اوست.
۹
انسانگرایان (مازلو و راجرز)
انسان استعداد خوب بودن و خوب شدن را دارد و اگر نیازهای او دخالت نکنند خوبی او بروز میکند.
۱۰
رمانتیستها (روسو)
انسان از بدو تولد خوبی فطری دارد و اَعمال او ناشی از شرایط مخرب اجتماعی است نه ذات او.
۱۱
فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام
#مبانی
#مبانیاجتهادی
خانه > دانشنامه > مبانی > مبانی اجتهادی
7 دقیقه خواندن
134
♻️موضوع بحث:
«بسته مبانی لازم برای اجرای #عملیاتاجتهادفقهی» چیست؟ چرا و چگونه؟
♻️مساله بحث:
اجرای #روشمند عملیات اجتهاد، نیازمند استفاده از مسائلی در #ادبیات، #منطق، #تاریخ، #فقه، #اصول، #تفسیر، #حدیث، #رجال و …است؛ در هر کدام از علوم مذکور، مبانیای که #کثیرالاحتیاج هستند کدامند؟
♻️پیش فرض ها:
⏮۱. #اجتهاد ، بهمعنی عام، تلاش روشمند برای #کشفنظرخداوند در کلیه موضوعات و مسائل زندگی است. (آموزههای معرفتی، قانونی و فرهنگیِ دین)
⏮۲. #اجتهاددینی در اصطلاح ، کوشش علمی برای #اکتشاف و #استخراج روشمند آموزه های دین از منابع معتبر ، و #فهمموجّه آنها (#کشفمرادجدیدین) ، و کشف عناصر و زمینههای لازم برای تحقق و عمل به آنهاست. (بهگونهای که دارای #حجیت و #اعتبار نزد شارع باشد.)
⏮۳. دستیابی به #نظرخداوند در مورد هر موضوع و مسالهای (اعم از اینکه مستقیما ذکر شده باشد یا باید از قواعد و گزارههای مبنایی استخراج شوند) بهطوری که موجه و معتبر باشد روشمند است لذا دارای مراحل #قدمبهقدم از نقطه شروع تا نقطه پایان است و در هر مرحله، شاخصهای صحت و ارزیابی و فرآیند درونی دارد. (انتقال به بحث تفصیلی)
⏮۴. در هر مرحله، از نتایج مباحث علوم ادبی، منطقی، اصولی، تاریخی، حدیثی و …استفاده میشود و برخی از این موارد #کثیرالاستعمال و #کثیرالابتلاء هستند که هر مجتهدی نسبت به آنها باید اتخاذ موضع کند.
♻️فرضیه بحث:
حداقل شانزده #بستهعلمی برای انجام #عملیاتاجتهادی لازم است:
✳️ #مبانیمعرفتی (حاوی سه بسته مبانی #فلسفی، #کلامی و #عرفانی)
✳️ #مبانیادبی (حاوی چهاربسته مبانی #ریشهشناسانه، #صرفی، #نحوی و #بلاغی)
✳️ #مبانیمنطقی
✳️ #مبانیاصولفقهی
✳️ #مبانیقواعدالفقهی
✳️ #مبانیحقوقی
✳️ #مبانیتاریخی
✳️ #مبانیرجالی
✳️ #مبانیتفسیری
✳️ #مبانیفقهالحدیثی
♻️تبیین بحث:
جدول زیر توضیحی اجمالی در رابطه با روند کلی استنباط است:
🔹مرحله:
🔸توضيح:
1)🔹#موضوعشناسي
(عرضه موضوع بر عرف عام و عرف خاص، عرضه موضوع بر عقل و فطرت قطعي)
🔸موضوعي كه حكم آن را ميخواهيم بهدست بياوريم چيست؟
🔸قيود و شرايط تحقق موضوع در نظر عرف عام و عرف خاص چيست؟
🔸موضوع عرفي است يا نياز به كارشناسي دارد؟ (از #موضوعاتمستنبطه است)
🔸تغيير و تبدلات موضوع چگونه است؟
🔸مرتبطات موضوع چه مواردي هستند؟
🔸حداقلهاي قطعي متفقعليه در حدود و ثغور موضوع كدامند؟
2)🔹#عرضهموضوعبرقرآن:
🔸جستجوي كليه محمولهايي كه در قرآن، بر اين موضوع بار شدهاند، با احراز دلالت آيه[۱]
🔸جستجوي كليه محمولهايي كه در قرآن بر مرتبطات قطعي اين موضوع بار شده است. (بررسي عوارض خارج لازم موضوع + مفهومگيري)
3)🔹نسبتسنجي اوليه ميان #محمولاتقرآني
🔸سنجش رابطه ميان محمولهايي كه در قرآن براي اين موضوع ذكر شده است از حيث #تقيد و #تخصيص و #نسخ و #تبيين و #حكومت و #ورود، و رسيدن به يك نگاه منسجم ميان آيات ناظر به اين موضوع (بهمراه #تحليلادبي، #منطقي، #تاريخي)
🔸و علاج تعارضهاي ظاهري اوليه
4)🔹#عرضهموضوعبرروايات:
🔸جستجوي كليه محمولهايي كه در روايات، بر اين موضوع بار شدهاند، با احراز سند[۲] و دلالت روايت[۳]
(اعم از روايات #كلامي و #عقيدتي، روايات #تاريخي، روايات #اخلاقي و روايات #فقهي #شيعه و ا#هلسنت)
🔸جستجوي كليه محمولهايي كه در روايات بر مرتبطات قطعي اين موضوع بار شده است. (بررسي عوارض خارج لازم موضوع + مفهومگيري)
🔸تفكيك ميان روايات داراي #لفظدالبرحكم و #رواياتحاكي از #فعلمعصوم يا #تقريرمعصوم
5)🔹نسبتسنجي اوليه ميان #محمولاتحديثي:
🔸سنجش رابطه ميان محمولهايي كه در روايات براي اين موضوع ذكر شده است از حيث #تقيد و #تخصيص و #نسخ و #تبيين و #حكومت و #ورود ، و رسيدن به يك نگاه منسجم ميان رواياتِ ناظر به اين موضوع
🔸(بهمراه تحليل ادبي، منطقي، تاريخي)
🔸و علاج #تعارضهايظاهرياوليه و علاج #تعارضهايمستقر با #ترجيحاتحجتساز
6)🔹نسبتسنجي ميان #نگاهقرآني و #نگاهروايي:
🔸سنجش رابطه #تقيدي، ت#خصيصي، #تبييني ميان #قرآن و ر#وايات، و اِعمال #تقيد و #تخصيص و #تبيين و #نسخ و #طردها و #حكومت و #ورود
🔸و علاج تعارضهاي ظاهري اوليه و علاج تعارضهاي مستقر با ترجيحات حجتساز
7)🔹نسبتسنجي با #اصولموضوعه و #اهدافقطعيدين
#مبانی
#مبانیازادیشناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای آزادی شناسانه
دانشنامه, مبانی
مبنای آزادی شناسانه
7 دقیقه خواندن
103
مبنای آزادی شناسانه
مبنای آزادی شناسانه
موضوع بحث:
« مبنای آزادیشناسانه » در پارادایم شبکهای
مساله بحث:
آیا هر فردی برای اِعمال تمایلاتش در هر شرایطی، آزاد است؟ محدوده «آزادی» کجاست؟ نسبت «دین» با «آزادی» چیست؟
پیش فرض ها:
فرضیه بحث:
۱. آزادی = اِعمال اراده برای رسیدن به تمایلات فردی و جمعی، بدون دخالت دیگران
۲. اصل بر «آزادی» است. (دقت شود: یعنی هر جا دلیلی بر محدود کردن افراد یافت نشود، افراد در اِعمال تمایلاتشان آزاد هستند.)
۳. اولین دلیل محدودکننده «آزادیِ مطلق» ،عقل است. (که حکم میکند در مواردی که ضرر ایجاد میشود، اِعمال تمایلات مُجاز نیست.)
۴. عدل شبکهای، تعیینکننده محدوده آزادی است. (هر کاری در صورتی مُجاز است که در پنج محور عادلانه باشد.)
۵. کلیه محدودههایی که «دین» تعریف کرده است تابع «عدل شبکهای» است. (مصالح و مفاسد واقعی،تعیینکننده حکم هستند.)
تبیین بحث:
قرار گرفتن انسان در عالَم کثرت، سبب شده است زندگیای داشته باشد که «نفع و ضرر» در آن تعریف میشود؛ یعنی هر کاری و هر وضعیتی، سبب خشنودی او نمیشود، سبب حرکت او بهسوی هدف و کمالش نمیشود. در این هستی، پدیدهها دارای شرایط تعریف شده برای تولد، بقاء و رشد خود هستند و هر شرایطی را برنمیتابند. (جبر ساختاری، و البته به صورت طیفدار)
از همینجا ضرورت وجودی برای «تنظیم رفتار» پدید آمده است؛ یعنی: ۱. تا متغیرهای مختلف موثر در رسیدن به یک هدف، تنظیم نشوند نمیتوان به هدف رسید؛ ۲. متغیرهای مختلف، میتوانند آثار نامطلوب نیز ایجاد کنند پس باید برای رفع آثار نامطلوب تلاش کرد.
ضرورت طبیعی «تنظیم رفتار» = ضرورت عقلی محدودسازی اِعمال اراده و تمایلات، برای رسیدن به هدف = آزادی معقول، نه آزادی مطلق.
«باید نخستینِ» بشر در تنظیمات رفتاریاش، «جلب منفعت و حسن عدل + دفع ضرر و قبح ظلم» است؛ این «باید نخستین» بعلاوه قضیه کلیِ «همه افراد بشر دارای طبیعت و فطرت واحد هستند و باید فرصت لازم برای تولد، بقاء و رشد تا رسیدن به کمال داشته باشند» میشود و اولین دلیل قطعی محدودکننده آزادی را پدید میآورد یعنی: «هر کسی در اِعمال تمایلاتش آزاد است بهشرط عدم ضرر به غیر».
توجه تدریجی بشر به سلامتی و طول عمرش، بحث «ضررهای پنهان بدنی» که در اثر تغذیه یا نوع فعالیت یا … ایجاد میشود را فعال کرد؛ به همین ترتیب، توجه به «ضررهای پیدا و پنهان به محیطزیست» و همچنین توجه به «ضررهای پیدا و پنهان به سلامت روانی خود و دیگران» پدید آمدند و قوانینی برای حفظ مصالح جسمی، روانی، محیطی، خانوادگی، شهری و جهانی وضع شدند (وضع قانون = محدودساختن آزادی برای اِعمال هرگونه اراده و تمایل)
تولد مفهوم «عدالت» مبتنی بر زیرساخت فوق است؛
عدل = نسبت ميان امكانات و نيازها و هزينهها كه سبب شود همة عناصر مرتبط با موضوع بتوانند بهسوي كمال طبيعي خود حركت كنند (اِعطَاءُ كُلِْ ذِيحَقّ حَقَّه).
تعاريف و ديدگاههاي مختلفي در موردعدل ارائه شده است، مرحوم علامه طباطبايى رضوان الله تعالى عليه چنين نوشتهاند:
«حقيقت عدل برپاداشتن مساوات است و برقرارى موازنه بين امور، به طورى كه هر چيزى سهم مورد استحقاق خويش را داشته باشد و همه امور، در جاىگاه مستحق خويش قرارگيرند. پس عدل در اعتقاد، آن است كه به حق ايمان آورد و عدل در افعال فردى، آن است كه به آنچه سعادت او را تامين مىكند، عمل كند و از آنچه كه موجب تيرهروزى اواست، اجتناب نمايد. عدل در ميان مردم آن است كه هر شخصى را در جاىگاه مورد استحقاق عقلى، شرعى و عرفى آن قرار دهد.(ر.ك. به تفسير الميزان، ج۱۲، ص۳۵۳).
در فضای «عرفان عملی و اخلاق سلوکی»، اصل، بر عبودیت و تکلیف است چرا که فرد سالک باور به عدم استقلال وجودی خود دارد و خود را مجرای تجلیات الهی میبیند لذا هیچ ارادهای در وجود او فعال نمیشود مگر اینکه رضایت خداوند از آن اراده برای او محرز شده باشد. (و مایشاؤون الا ان یشاء الله)
تبعیت دین از مصالح و مفاسد واقعی، بهصراحت بیانگر این مطلب است که اگر «امر و نهی» ای نسبت به انسان دارد برای دور کردن او از ضررها و مفسدهها و رساندن او به منافع و مصلحتهای هویت او و زندگی اوست.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
آزادی، عدالت ، عدل شبکهای ، زیرساختهای تمدنی ، زیرساختهای الگوی پیشرفت و توسعه
برچسب #آزادی #زیرساختهای الگوی پیشرفت و توسعه #زیرساختهای تمدنی #شهود خدا #عدالت #عدل شبکهای #مبانی آزادی شناسانه #واسطی
دانشنامه, مبانی
ارسطو نيز در كتاب سياست، مفهوم برابرى مطلق را در مقابل واژه عدالت نمىپذيرد، ومىنويسد: همه مردميان به هر تقدير تصورى از دادگرى دارند، ولى تصورشان كامل نيست و از بيان كامل چگونگى دادگرى مطلق ناتوانند، مثلا گروهى برآنند كه دادگرى همان برابرى است و به راستى همچنين است، ولى برابرى نه براى همه، بلكه براى كسانى كه با يكديگر برابر باشند، دادگرى است. گروه ديگر عقيده دارند كه دادگرى در نابرابرى است و باز اين سخن درست است ولى نابرابرى نه براى همه، بلكه براى مردمِ نابرابر، عين عدل است… مفهوم دادگرى نسبى است و نسبت به اشخاص فرق مىكند و توزيع چيزها وقتى دادگرانه است كه ارزش همه چيز متناسب با ارزش كسى باشد كه آن را دارا شده است.(ر.ك. به سياست، ارسطو، ترجمه حميد عنايت، نشر نيل۱۳۳۷ ص۱۲۱)؛
در برخي نظرياتي كه بهجهت تئوريسازي براي عدالت ارائه شده است، از شاخصة “فرصتسازي برابر” بهعنوان جوهرة عدالت ياد ميشود، اين تئوري حداقل براي يك سوال بايد پاسخي منطقي داشته باشد تا انسجام آن از بين نرود، سوال اين است كه:براي كساني كه از نظر توانايي و امكانات، ضعيفتر از بقيه هستند، در فضاي فرصتهاي برابر چه بهره و نصيبي وجود دارد؟
تعریف پیشنهادی و مختار عبارتست از:
عدل، نسبتي ميان امكانات و نيازها وهزينههاست كه سبب شود همة عناصر مرتبط با موضوع بتوانند بهسوي كمال طبيعي خودحركت كنند(اِعطَاءُ كُلِْ ذِيحَقّ حَقَّه). اين تعريف حاوي موارد زير است:
انحصار به انسان ندارد، محيطزيست وموجودات مرتبط با زندگي انسان را نيز در برميگيرد. (عدلِ شبكهاي)
شاخصة “هر چيزي حداقل بهاندازة نيازش، بهره ببرد و حداكثر به اندازة توانش از او خواسته شود” را در بردارد.
به شاخصة فوق محدود نشده و به شاخصة”حركت به سوي رشد و كمال” نيز توسعه يافته است.
شاخصة “بهفعليت درآمدن قوا واستعدادها” را ارائه كرده است.
ميان نيازهاي صادق و كاذب، قواي مثبت و منفي تمايز داده است.
هدفمدار است.
امنيت كار و سرمايه را تواماً در بردارد.
ضرورت توازن ميان رعايت حقوق فرد و حقوق جمع راارائه نموده است.(هويّت توازنگرايانه)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
۱. در صورت پذیرش مفهوم فوق از عدالت، «عدل» باید بهصورت «شبکهای» باشد. «عدل شبکهای» یعنی:
یعنی: هر کسی هر تصمیمی میخواهد بگیرد باید نفع و ضرر جسم، فکر و روح، محیط، دیگران و ابدیت را باید محاسبه کند و بدون در نظر گرفتن یکی از موارد فوق، تصمیم «عادلانه» نگرفته است و رفتار عادلانه نخواهد داشت.
۲. دين، انسان را بهسوي لمس و احساس علم، قدرت و حيات نامحدود (ورود در جهانهاي آسماني و اتصال به خدا) ميخواند. انسان در شبكة متعامل هستي زندگي ميكند و براي اينكه بتواند لمس و احساسي را در درون خود ايجاد كند مجبور است عوامل و متغيرهاي فردي (بدني، فكري، احساسي) و جمعيِ مرتبط با موقعيتِ خود را تنظيم كند؛ بر اين اساس، بدون برنامه براي زندگي فردي و جمعي از رسيدن به هدف محروم خواهد شد؛ چگونگي تنظيم متغيرهاي فوق، نيازمند اطلاع از متغيرهاي ماورايي و كميّت و كيفيت تاثيرآنها در متغيرهاي دنيايي است؛ اديان، با احاطه بر اين متغيرها، براي حركت انسان به سوي اين هدف، دستورالعملهايي دادهاند؛ اين دستورالعملها برآيند حركت انسان را در شبكة هستی، بهسوي هدف قرار ميدهد؛ چنين برآيندسازي بهوجود آورندة عدل است.
بنابراين ميتوان گفت: از منظر برونديني، هدف نهايي دين، شهود خدا(موجود بينهايت)است و هدف مياني دين، برقراري عدلِ شبكهاي در هستي است.
برنامه اجرايي براي رسيدن به اين اهداف، نيازمند وجود مقدمات و زمينههايي است كه عقل، آنها را بهعنوان جزءالعلّه ضروري ميبيند كه عبارتند از: بقاء و سلامت «نفس و نسل»، بقاء و سلامت «عقل و فكر»، بقاء و سلامت «دين»، بقاء و سلامت «اجتماع»، بقاء و سلامت «محيط». بنابراین برای دستیابی به الگوی پیشرفت باید شاخصها و فرآیندهای تحقق «عدالت فردی، عدالت جمعیتی، عدالت عقلانی، عدالت علمی، عدالت برنامهای، عدالت اجتماعی، عدالت محیطزیست» و کلیه عدالتهای مضاف، تعیین شوند.
نتیجه بحث در محدوده «آزادی» = آزادی مشروط به عدل شبکهای است = آزادی عادلانه و نَه آزادی مطلق کلیه گفتگوها و اختلافاتی که درباره آزادی صورت میگیرد در حقیقت در مورد عادلانه یا ناعادلانه بودن «حَدّ و قید» ی است به آن زده میشود و برای رسیدن به نتیجه بحث در این باره، باید «ضرر و مفسده» یک عمل اثبات شود تا بتوان ارتکاب آن را ممنوع ساخت و آزادی را محدود کرد.
در علم «اصول فقه» قاعدهای با نام «اصاله البرائه» بیانکننده همین مطلب است که اصل، بر عدم تعلّق تکلیف به افراد است مگر اینکه دلیلی قطعی، تعلق تکلیف را ثابت کند.
#مفاهیمکلیدی
#آرمانشهراسلام
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > آرمان شهر اسلام
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
آرمان شهر اسلام
20 دقیقه خواندن
193
آرمان شهر اسلام
آرمان شهر اسلام دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
« آرمانشهر» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مسأله بحث
چگونه میتوان براساس آیات و روایات، تمدن مطلوب اسلام را شبیهسازی کرد؟
پیش فرض ها
فرضیه بحث
۱. آرمانشهر یا همان «مدینه فاضله»، شبیهسازی فرآیندهای یک تمدن مطلوب با ذکر حداکثر ممکن از جزئیات است.
توصیف کلان از موقعیت جغرافیایی محل زندگی، توصیف سازهها و معماری ساختمانها، توصیف کالبد شهری، توصیف راهها و ارتباطات، توصیف سیستمهای کلان سیاسی اقتصادی فرهنگی، توصیف سیستمهای رسانهای، امنیتی، غذایی، قضایی، هنری، ….، توصیف مناطق و نهادها و سازمانها، توصیف فرآیندها در هر یک از سیستمهای جاری زندگی، توصیف روابط انسانی، توصیف احساس افراد از موقعیتها و …
آرمانشهر افلاطون، فارابی، ابنخلدون، تامس مور، اسکینر، اتین کابه و … نمونههایی از ایدههای بشری برای تحقق تمدن برتر هستند.
۲. برای آرمانشهرنویسی یا آرمانشهرسازی، باید باورها و ارزشهای مورد نظر، تبدیل به راهبرد شوند سپس راهبردها تبدیل به «فرآیندها» شوند سپس برای تحقق فرآیندهای مطلوب «مدلسازی عینی» انجام شود.
تبیین بحث
دستیابی به نتایج و محصولات مطلوب، نیازمند دقیقسازی در برنامهریزی است؛ لذا برای دستیابی به یک تمدن مطلوب، باید کلیه فرآیندهای آن در جوانب مختلف زندگی، با تمام جزئیات، شبیهسازی شود تا امکان تحقق و تشخیص حفرهها و خطاهای احتمالی بررسی گردد.
از آن جایی که تحقق یک پدیده در دنیای مادی، نیازمند تعیین تمام جزئیات زمانی، مکانی، کمّی، کیفی، اجزاء، روابط، عناصر و عوامل مؤثر بیرونی، زمینه و محیط لازم، نقطه شروع، مرکز ثقل، مراحل تغییر و پیشگیری از بحرانهای احتمالی است لذا برای شبیهسازی یک باور یا ارزش باید عملیات تبدیل آن به مدل عینی مادی دارای ساختار مطلوب برای تولید اثر مورد نظر انجام شود.
تعابیر مختلفی در تعریف آرمانشهر ذکر شده است:[1]
۱. آرمانشهر را به معنای نيكوشهر، شهر مطلوب، خوبستان، مكان نيك، دولت شهر آرمانی و شهر خدا و آسمانی دانسته اند و آرمانشهر اسلامی تمثيلی از بهشت است.
۲. زمینی که در آن از نابسامانی و دغدغه های جوامع موجود، اثر و نشانی نباشد. بهشت موعود زمینی، علاوه بر بهشت آسمانی، رؤیای همیشگی انسان بوده است و گمان نمی رود که تا پایان تاریخ نیز، تغییری بر آن رود. اما همین اندیشه، در میان اوراق تاریخ، تعیّنات گوناگونی یافته و هر یک از اندیشه وران بزرگ تاریخ، تصویری ویژه از آن بر صفحه ضمیر انسان ها، نقش کرده اند.
۳. جايی که همه چيزش نيک باشد. توصيف آرمانی شهری ايده آل يا همان آرمان شهر مطلوبشان که در آن این مطالب محقق باشد تحقق عدالت اجتماعی و انصاف، دستيابی به حقيقت، روابط اجتماعی آرمانی (سالم)، غلبهی خير بر شر، برابری و برادری، غلبه عقلانيت بر اجتماع، رستگاری آدميان، منتخب و محبوب بودن حاکمان، تحقق بهشت اين جهانی.
۴. مدينه فاضله، در واقع، داستان عصيان و اعتراض انسانها در برابر شرايط عصر خويش است. مدينه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمين موعودی است که مکاتب و انديشه های گوناگون، دربرابر انسان ها به تصوير کشيده اند.
۵. جایی که شکوفایی همه استعدادهای انسانی در پرتو پرستش و ستایش خداوند انجام میشود. انسان خودآگاه و خداگاه که خودآگاهی او عین خداآگاهی اوست فرزند طبیعی مدینة النبی است.
۶. مدينه فاضله، در واقع، داستان عصيان و اعتراض انسان ها در برابر شرايط عصر خويش است. مدينه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمين موعودی است که مکاتب و انديشه های گوناگون، دربرابر انسان ها به تصوير کشيده شدهاند.
سیرتاریخی آرمانشهر نویسان:
جمهوری
افلاطون نخستین فیلسوفی است که مسأله ایجاد «مدینه فاضله» را مطرح کرده است. حتی عبارت مدینه فاضله مبتنی بر آرا و عقاید افلاطون است که به سال ۴۲۷ پیش از میلاد مسیح متولد شده و قریب هشتاد سال عمر کرد و همه را با استفاده از محضر سقراط و سایرمتفکران معاصر و افاضه به طالبان علم و دانش مصروف داشت. وی معتقد بود حکمت و عدالت اجتماعی، دو اصل بسیار مهم و زیربنایی مدینه فاضله است. به اعتقاد وی، کسب فضیلت و کمال، متناسب با میزان استعداد و تلاش هر فرد است. در مدینه فاضله، جوانانی که اداره جامعه را در دست میگیرند، باید عدالت خواه عاقل، عالم و پرهیزگارباشند. در مدینه فاضله افلاطون تساوی مطلق میان مردان و زنان برقرار است و تربیت آنان کاملا مشابه و یکسان خواهد بود. این افراد برگزیده چون دوران پنج ساله تحصیل فلسفه را طی کردند به تعلیمات عملی میپردازند و اصول صحیح کشورداری را یاد میگیرند یعنی آنچه در طول سالیان متمادی آموختهاند در زندگانی روزمره به کار میبندند ومدت ۱۵ سال بدین منوال ادامه میدهند تا مرد کار و عمل بار بیایند و در پنجاه سالگی بهعنوان فیلسوف و حکیم کامل شایسته رهبری شوند و زمام امور کشور را به دستگیرند.
شهر خدا
آگوستین قدیس مهمترین فیلسوف مسیحی است که در کتاب خود اندیشه آرمانشهر گرایانه را دنبال کرده است. کتاب شهر خدا که نسبتا مفصل هم است، مهمترین اثری است که از ابتدای پیدایش مسیحیت تا ششم میلادی درباره اختلاف نظری و سیاسی مسیحیان و مردمی که هنوز به اعتقادات باستانی خود وفادار ماندهاند به رشته تحریر درآمده است. ازاین لحاظ، این کتاب سندی است بسیار معتبر که فهم مرحلهای از گذرگاه بسیار مهم تاریخ جهان را ممکن میسازد. میتوان آن را نوعی دایرةالمعارف تحلیلی و استدلالی نیز دانست که افکار و عقاید مختلف دینی و فلسفی را که هنوز در اوایل قرن پنجم میلادی به نحو حاد، میان رومیان وجود داشته مطرح ساخته است. مؤلف کوشش دارد از طریق استدلالهای خود از هر نوع تفرقه و اختلاف میان مسیحیان ممانعت کند و آنها را به وحدت نظر دعوت کند. از این لحاظ، کتاب کاملا جنبه کاربردی دارد.
آرای اهل المدینه الفاضله
فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که با دقت خاصی، نظریات افلاطون و ارسطو را با آموزههای اسلام سنجید و به تفصیل، به موضوع مدینه فاضله پرداخته است. اساس و زیربنای مدینه فاضله فارابی، پرداختن به امور معنوی، عدالتخواهی، پرهیز از همه بدیها و خصوصا ظلم است. رئیس مدینه فاضله وی، شخصی عالم به همه علوم و معارف وحقایق است که راههای سعادت را از طریق وحی و الهام و عقل، در مییابد و با ایجاد وحدت بین مردم و رفع بدیها، آنان را به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت میرساند. درمدینه فاضله فارابی، همه صاحبان حرفهها، تحت ریاست عالمترین فرد آن حرفه قرار میگیرند و متصدی هر کاری باید شایستگی و توان انجام دادن آن کار را داشته باشد. در بررسی مدینه فاضله فارابی، که نگاه عمده ما بر دو محور مدنیت در نگاه فارابی و ریاست وانواع آن در مدینه وی بود، میتوان نتیجه گرفت که نظر فارابی عمدتا اصالت قائل شدن به ریاست است. وی ریاست و انواع آن را بعد از مدنیالطبع دانستن انسان به رسمیت میشناسد و برای آن مرتبه بالایی قائل است. ریاست نقطه نهایی کمالی است که میتوان برای نوع انسان متصور شد و نیز راهبر دیگر افراد جامعه به سوی سعادت که خیر محض و غایت نهایی جامعه مطلوب، یعنی مدینه فاضله فارابی است، میباشد. (انتقال به مقالهای در مورد آرمانشهر فارابی)
اتوپیا
توماس مور فیلسوف، سیاستمدار و حقوقدان انگلیسی است که از پیشگامان نظریه آرمانشهری در فلسفه سیاسی غرب است. توماس مور در رساله ادبی خود به نام «اتوپیا» به توصیف جزیرهای آرمانی و امن پرداخته است که همه ساکنان این جزیره که در ۵۴ شهربزرگ و زیبا زندگی میکنند، دارای زبان و قوانین و آداب و رسوم مشترک هستند. توزیع منابع در همه شهرها یکسان است، مالکیت خصوصی از میان رفته، فقر و فلاکت، از جامعه رخت بربسته و پیروان همه ادیان مختلف، در کنار یکدیگر، بدون هیچ تعصبی در صلح وآرامش زندگی میکنند.
شهر آفتاب
توماس کامپانلا که نمونه بارز نظریهپردازان اتوپیا در فلسفه سیاسی غرب است، درکتاب «شهر آفتاب» خود، معتقد است بشر، از طریق اصلاح نژاد، با روش پیشگیری از به دنیا آمدن افراد شرور مادرزاد و تشکیل ملت واحد و رسیدن به وحدت سیاسی به جامعه آرمانی دست مییابد.
آتلانتیس جدید
فرانسیس بیکن فیلسوف و متفکر انگلیسی، بین قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی است که خواهان اصلاح زندگی از طریق گسترش علم و دانش و پرهیز از خرافات بود. وی عقل وحکمت و دین را امری لازم برای پیشرفت زندگی بشر میدانست و در کتاب «آتلانتیس نوین»، از آرمانشهری سخن گفته که در آن، عدالت و تقوا حاکم است. این فیلسوف، اعتقاد داشت عدالت و پارسایی و دانش و حکمت و سلطه یافتن انسان بر طبیعت، امکان رسیدن به سعادت و خوشبختی را برای همگان فراهم میکند.
سفر به ایکاری
اتینکابه جامعهشناس سوسیالیست فرانسوی در کتابی با نام سفر به ایکاری، با الهام از تامس مور، داستانی از سفر به یک شهر خیالی به نام ایکاری نقل میکند و خصوصیات شهر آرمانی خود را در آن جا به تصویر میکشد. به عقیده کابه اگر اصل همیاری مادی و معنوی در تشکیلات جامعه دموکراسی اعمال شود همه مردم به نیازهای خود می رسند و رذایلی مانند حرص و جاه طلبی و رقابت و درگیری و تبهکاری از جامعه انسانی رخت برمیبندد و به برابری میرسیم. اتین کابه در ۱۸۴۸ به امریکا رفت تا در تگزاس و ایلینویز شهر خود را بسازد ولی ناکام شد و در ۱۸۵۶ در سنلویی از دنیا رفت.
جامعه بیطبقه
کارل مارکس فیلسوف و اقتصاددان آلمانی است که پایهگذار کمونیسم و آرمانشهر سوسیالیسم که همان جامعه بیطبقه باشد محسوب میشود. وی با ارائه نظریه کمونیسم، به مخالفت با نظام سرمایهداری برخاست. در نظام کمونیستی، هرگونه امتیاز و تفاوت برای افراد جامعه، ممنوع است و همه مردم از شرایط مساوی و حقوق یکسان برخوردارند و مالکیت خصوصی وجود ندارد. در حقیقت کمونیسم، یعنی بازگشت به دوران آرمانی ابتدایی بشر که در آن، اثری از مالکیت خصوصی و استثمار نبود و انسانهای اولیه در کناریکدیگر، زندگی مسالمتآمیزی داشتند.
آرمانشهر ویل دورانت
ویل دورانت تاریخنگار قرن بیستم در کتاب لذات فلسفه، شهرداری خیالی را به تصویر میکشد که قصد برپایی یک آرمانشهر را دارد؛ او اختراعات و تکنولوژی را نیمه راه مدینه فاضله میداند و تربیت روحی را مشکل بغرنج و معمای حل نشده قرن حاضر معرفی میکند و پول را مشکل گشای آن نمیداند. او تسلط انسان بر طبیعت را گمشده نسل انسانی نمیداند و جهل و خواهشهای نفسانی بشر را عامل ویرانی جهان میداند. نمونهای از عبارات او حاکی تفکر آرمانشهری اوست:
«در جامعه ایدهآل، خانوادهها مراقب سلامت روحی فرزندانشان هستند؛ صلح دوستی باید در دروس مدارس گنجانیده شود، مدرسه، خانه معنوی و روح اجتماعی ماست؛ مدرسه، مسئولیت پرورش صفات اخلاقی فرزندان را به عهده دارد تا انحطاط اخلاقی سایر مؤسسات جبران شود؛ هدف تعلیم و تربیت، ایجاد کارشناس خبره نیست بلکه ایجاد انسانی فضیلتیافته است. در مدینه فاضله، همه مردم در کارهای عامالمنفعه شرکت میکنند و برای تأمین بودجه، بر اراضی موات، وسایل تجملی، ارثیهها و تفریحات زائد مالیات بسته میشود…»
لیبرال دموکراسی
فرانسیس فوکویاما از فلاسفه سیاسی معاصر در آمریکاست. وی در نظریه خود، ادعا کرد لیبرال دموکراسی آخرین و بهترین شکل دولت برای همه ملل جهان است و جهانی شدن این حکومت، پایان تاریخ بشر خواهد بود. نظریهپرداز «پایان تاریخ» معتقد است به دلیل فقدان جایگزینهای معتبر، پس از شکست کمونیسم، نظام لیبرال دموکراسی، صورت نهایی وعام تاریخ بشر خواهد بود.
ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، کانت، هگل، راسل و …در نوشته جات خود به دنبال پیریزی مدینه فاضلهای براساس اندیشههایشان بودند.
نمونهای از توصیف آرمانشهری
آرمانشهر تامس مور جزیره ای است به شکل هلال ماه که پانصد میل درازا و در پهناورترین قسمت دویست میل پهنا دارد.این جزیره از پنجاه و چهار شهر تشکیل شده که هر یک از آنها حدود بیست میل زمین کشاورزی است. تمامی کشور را کشتزارهایی پوشانده اند که هر یک جدا از دو بنده خدمتکار خانواری مرکب از چهل زن و مرد آزاد دارند. اینان شهرنشینانی هستند که به روستا گسیل شده اند تا دو سال به کشتکاری بپردازند. هر سال بیست نفر از هر خانوار به حکم قرعه به روستا می روند. اینان یک سال را به آموختن کار کشت از پیشینیان خود می گذرانند و سال دیگر را به آموزش آن به جانشینان خود.
همه شهرها قانون، عرف و نهادهایی یکسان دارند. هرسال سه تن از پیران هر شهر در سنایی در پایتخت، آمائوروت، گرد می آیند. در این شهر چیزی به نام حریم یا مالکیت خصوصی وجود ندارد خانه ها پیوسته به هم است و پشت آنها باغهایی بزرگ است؛ درهای این خانه ها و نیز درهایی که از این خانه ها به باغها می گشاید به آسانی بازمی شود و هرگز قفلی بر آنها نیست. هر کس که بخواهد به خانه در می آید چرا که هیچ مالکیت خصوصی در میان نیست و هر ده سال خانه ها را به حکم قرعه عوض می کنند. در هر شهر سی خانوار، هر سال کارگزاری بر می گزینند که او را سیفوگرانت می نامند. هر شهر بر روی هم دویست سیفوگرانت دارد. هر گروه ده نفری از سیفوگرانت ها با خانوارهاشان فرمان گزار کارگزاری دیگر به نام ترانیبو هستند که او نیز هر سال انتخاب می شود. ترانیبورها شورای رایزنی کارگزار ارشد یا شهریار را تشکیل می دهند و این شهریاربرای تمام عمر با رأی هیاتی از سیفوگرانت ها که برگزیده عموم مردم اند انتخاب می شود. در نشست های شورا باید دو سیفوگرانت و هر روز دو نفر متفاوت حاضر باشند. هیچ تصمیمی گرفته نمی شود مگر آنکه سه روز به بحث گذاشته شود وسخن گفتن از امور کشور خارج از شورا گناهی بزرگ است. این تدبیر برای بازداشتن شهریاران و ترانیبورها از تبدیل این جمهوری به نظامی جبار است. امور بسیار مهم در نشست همه سیفوگرانت ها مطرح می شود اما تا زمانی که آنان در این امور با خانوارهای فرمان گزار خود حرف نزده اند هیچ تصمیمی گرفته نمی شود. در مواردی معدود، ممکن است مسایل در پیشگاه سنای کل جزیره مطرح شود.
هر شهروندی کشتکاری را نخست در مدرسه و آنگاه در نوبت کار خود درکشتزار می آموزد. افزون بر این هر شهروند از مرد و زن حرفه ای چون نساجی بنایی، فلزکاری یا نجاری را فرا می گیرد آرمانشهر شباهتی به اروپا ندارد که در آن مردمی از طبقات و پایگاههای مختلف از جامه های متفاوتشان باز شناخته می شوند در آنجا مردم همه جامه ای یکسان می پوشند، اما جامه زنان و مردان و آنان که زناشویی کرده اند با آنان که نکرده اند تفاوتی دارد. این جامهها را خانوارها در خانه تهیه می کنند.
هیچ کس رخصت کاهلی ندارد همگان باید هر روز زیر نظر سیفوگرانت به حرفه خود مشغول باشند. شهروندان می توانند حرفه خود را برگزینند اما اگر بخواهند در حرفه ای غیر از حرفه پدر خود مهارت یابند به خانواده ای که اهل آن حرفه اند سپرده می شوند. روز کار کوتاه است. اهل آرمانشهر سه ساعت پیش از ظهر کار می کنند بعد ناهار دو ساعت استراحت می کنند وسپس سه ساعت دیگر کار می کنند تا وقت شام برسد ساعت هشت به بستر می روند و هشت ساعت می خوابند. بدین سان نخستین ساعات صبح و شام وقت فراغت است و هر کس چنان که می خواهد می گذراند. هر صبح سخنرانی های عمومی برگزار می شود که برای گماشتگان به دانش آموزی اجباری و برای دیگران از زن و مرد اختیاری است. شبها به شنیدن موسیقی یا به گفتگو میگذرذ یا به بازیی که در آن شماره ای از شماره ای دیگر می برد و یا به بازی انتخاب میان فضیلت ورذیلت.
معافیت از کار را سیفوگرانت ها بنابر توصیه کشیشان به کسانی ارزانی می کنند که استدادی در فراگیری و دانش آموزی دارند. کشیشان، ترانیبورها و شهریاران از میان این گروه اندک دانش آموختگان برگزیده می شوند. سیفوگرانت ها نیازی نیست که دانش آموخته باشند اما ایشان نیز بنا بر قانون معاف از کارند هرچند از این امتیاز بهره نمی جویند تا خود سرمشق سخت کوشی برای دیگران باشند.
کار در آرمانشهر سبک و ساده است هم به سبب بسیاری کارگران وهم به سبب ساده بودن نیازها. خانه ها که متعلق به عموم اند از غفلت فرد لطمه نمی بینند و به واسطه بلهوسی های مالک نیز دستخوش تغییرات نمیشوند. فراهم کردن جامه نیز کار دشوارنمی طلبد چرا که مردم آرمانشهر جامه های ساده و با دوام از پارچه رنگ نشده را خوشتر می دارند.
گاه می شود که شهروندان از حرفه هر روزی شان فراخوانده می شوند تا در کارهای جمعی چون مرمت جاده ای شرکت جویند. گاه نیز هست که با رونق اقتصاد از ساعات کار همگان می کاهند. کارگزاران شهروندان زیر دست خود را با تلاش زاید از پای درنمی آرند. این شیوه رفتار استوار براین اصل است: شهروندان آن مقدار وقتی را که می توانند از کارهای ضروری و امور جامعه دریغ دارند نباید صرف خدمت به جسم خویش کنند بلکه می بایست آن را وقف آزاد کردن ذهن و بارور کردن اندیشه کنند زیرا همین را مایه نیک بختی در زندگی می دانند.
در آرمانشهر مور، برخلاف جمهوری افلاطون نخستین واحد اجتماعی خانواده یا خانوار است. دختران چون به سن رشد رسند روانه خانواری می شوند که شویشان وابسته به آن است اما پسران و نوزادان مذکر در همان خانوار می مانند. پیرترین مرد خانوار برایشان فرمان می راند تا آن گاه که از بسیاری سال خرفت شود و باز پیرترین مرد جایش را بگیرد.
محور آرمانشهرها بر تربیت انسان فردی و انسان جمعی است و محورهای زیر در آن مورد توجه قرار گرفته است:
ردیف محور مورد توجه توضیح
۱ تربیت عقل فلسفی دستیابی به تصویری واقعی و جامع از هستی و زندگی و انسان و معنی زندگی
۲ تربیت عقل روشی دستیابی به ابزارهای کشف حقایق و تفکیک واقعیتها از توهمات در کلیه جوانب
۳ تربیت عقل حقوقی دستیابی به نظام قوانین و قواعد پایه زندگی و حقوق و تکالیف و مسئولیتها
۴ تربیت عقل خانوادهداری دستیابی به روشها و ابزارهای ارتقاء کیفیت خانواده
۵ تربیت عقل فرهنگی و اجتماعی دستیابی به نظام قواعد و معادلات اجتماعی و فرهنگی برای ایجاد تغییر بهینه
۶ تربیت عقل سیاسی دستیابی به قواعد مدیریت کلان اجتماعی و نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری جمعی
۷ تربیت عقل کار و اقتصادی دستیابی به روشها و ابزارهای کسب درآمد عادلانه و بهینه و مهارت تولید حداکثری
۸ تربیت عقل پرستش دستیابی به قواعد و قوانین پرستش و ارتباط قلبی با خالق
۹ تربیت عقل ابزارساز دستیابی به راهکارهای تولید ابزارهای بهینه بهطور مستمر
۱۰ تربیت عقل خلاق دستیابی به روشهای خلاقیت و تولید ایده و پیشبرد مرزهای دانش
شروعی برای دستیابی به آرمانشهر اسلام
توصیفات قرآن از امتها و مناطقی که خداوند خصوصیاتی را بهعنوان نعمت برای آنها ذکر کرده است مانند «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ»
توصیفات روایات از دوران ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه
توصیفات قرآنی و روایی از بهشت
توصیفات قرآنی و روایی از صالحین
استخراج دستگاه شناختی اسلام، دستگاه حقوقی اسلام و دستگاه فرهنگی اخلاقی اسلام
استخراج راهبردهای حاکم بر هر یک از سیستمهای تمدنی که رفع نیازی از نیازهای انسان را بهعهده دارد.
مقالهای در مورد آرمانشهر مهدوی
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
اگر آرمانشهر جایی است که رشد و تربیت انسان برای رسیدن به کمال، زمینهسازی شده است و ابزارهای لازم برای حرکت انسان فراهم گردیده است، و اگر حرکت انسان، در شبکه هستی معنادار است آنگاه دستیابی به نقشه این آرمانشهر نیازمند دستیابی به نقشه هستی، نقشه قوای انسان، نقشه طبیعت، نقشه نیازهای انسان، نقشه جامعه و نقشه تاریخ بشریت است. برای تحقق این نقشه، نیاز به شناخت فرآيندهای رفعکننده نیازها و فرآیندهای رشددهنده است به طوری که نقاط بحران و خطر و اختلافات را پیشگیری کند.
اگر بخواهیم در مسیر تمدنسازی اسلامی حرکت کنیم، نیاز به شبیهسازی اولیه آن در قالب آرمانشهری داریم تا نقشه راه الگوی پیشرفت و توسعه به سوی آن مدینه فاضله به دست آید. در این مسیر، باید علاوه بر نقشه تمدنی، فرآیندهای جاری در هر کدام از سیستمهای تمدنی را براساس گزارههای دین شبیهسازی کرد. نقشه تمدنی ویرایش یک به صورت زیر است:
(دریافت مقالهای در مورد شبکه مسائل شهر اسلامی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
تمدنسازی، الگوی پیشرفت و توسعه، علم دینی، مدینه فاضله، شبکه موضوعات و مسائل، اجتهاد سیستمی
پی نوشت:
[1] . ر.ک کتاب مدینه فاضله در متون اسلامی، و کتاب آرمانشهر در اندیشه ایرانی
برچسب #آرمان شهر #اتوپیا #اجتهاد سیستمی #الگوی پیشرفت و توسعه #تمدنسازی #شبکه موضوعات و مسائل #علم دینی #مدینه فاضله
دانشنامه, نقشه راه
هویت نقشه راه
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
پارادایم شبکه ای
اندازه هر خانوار سخت زیر نظر است. بر شمار زاد و ولد و نیز شمار کودکان زیرچهاده سال نظارتی نیست اما هیچ خانواری نباید کمتر از ده و بیش از شانزده فرزند بالغ داشته باشد. کودکان اضافی به خانوارهایی سپرده می شوند که فرزندانشان کمتر از حداقل است. اگر شمار خانوارهای شهر از حد قانونی شش هزار فراتر رود خانواده ها را به شهرهای کوچک تر می فرستند. اگر همه شهرها در کل جزیره جمعیتی کامل داشته باشد یک کولونی در زمین های خارج بر پا می کنند.
اگر بومیان آنجا میل پیوستن به ایشان را نداشته باشند وبرپایی سکونت گاهشان را باز دارند، اهل آرمانشهر به قدرت سلاح خود آن سکونت گاه را تشکیل می دهند. زیرا اگر ملتی زمینی داشته باشد که بیکار و ناکشته مانده باشد و دیگران را از بهره برداری و دست یازی به آن باز دارد در حالی که برحسب قانون طبیعت دیگران را نیز می باید از آن نصیبی باشد. این را دلیلی درست برای براه انداختن جنگ می دانند. اگر شهری از شهرهای کشور خودشان چندان جمعیت از دست بدهد که خطرآفرین باشد چنان که گهگاه بر اثر طاعون پیش می آید- مردم کولونی نشین فراخوانده می شوند تا این کمبود را جبران کنند.
چنان که پیش از این گفتیم هر خانوار به حرفه ای خاص می پردازد. محصول کار خانوار در انباهایی واقع در مرکز محله ای که خانوار وابسته به آن است نهاده می شود. هر سرپرست خانوار می تواند مایحتاج خود و خانواده اش را مجانی از این انبار بردارد. اهل آرمانشهر در روابط خود از پول استفاده نمی کند. چرا باید از کسی چیزی دریغ شود در حالی که همه چیز فراوان است و ترسی از این در میان نیست که کسی چیزی بیش از نیاز خود بخواهد. چرا باید در حق کسی این گمان را برد که بیش از نیاز خود می خواهد. در حالی که ترسی از کمبودی نیست.
آدمیان و جانوران همگی از ترس نیازمندی است که آزمند و فزون خواه می شوند. تنها خودپسندی بشری است که می خواهد با زندگی پرشکوه خود را از دیگران برتر نشان دهد در شیوه زندگی یوپیایی به هیچ وجه جایی برای اینگونه رذیلت ها نیست. خوراک نیز مجانی میان خانوارهای نیازمند توزیع می شود. اما خانوارها برای نوبت خود باید منتظر بمانند تا خوراک نخست میان بیمارستانها بنا برتجویز پزشکان و سپس در خانه های سیفوگرانت ها توزیع شود. این خانه ها تالارهای بزرگی دارند که تمامی سی خانوار یک سیفوگرانت را پذیرا می شود. در اینجا به هنگام ناهار و شام با نفیر شیپور خانوارها را به سفره های اشتراکی فرا می خوانند. غذا خوردن در خانه ممنوع نیست اما پسندیده هم نیست پس کمتر کسی چنین می کند وقتی که یک غذای عالی در تالار فراهم باشد کسی دیوانه نیست که به غذای بد خانه بسازد.
زنان خانوار به نوبت خوراک را آماده می کنند و سفره را می چینند اما خرده کاری ها و نظافت آشپزخانه را به بندگان وا می گذارند. میزها را کنار دیوار می گذارند بدان گونه که در صومعه ها ومدارس اروپایی رسم است مردان پشت به دیوار وزنان در سوی دیر می نشینند تا اگر احساس ناخوشی کردند یا کودکشان نیازی به ایشان داشت آسان از پشت میز برخیزند. مادران شیرده زنان آرمانشهر تا بتوانند، خود، کودکانشان را شیر می دهند و همراه کودکان زیر پنج سال در مهد کودک غذا می خورند و این اتاقی است که در آن همیشه گهواره و آب پاک وآتشی فراهم است تا آنکه نوزادان را بگیرند وجلوی آتش تر وخشک کنند ولباس بپوشانند کودکان بیش از پنج سال کنار میزها می ایستند یا اگر چندان کوچک باشند که این کار برایشان دشوار باشد در کناری می ایستند تا از سر میزها غذا برایشان برسانند . برهر میز هر چهار نفر با هم غذا می خورند. سیفوگرانت وهمسرش وکهن سال ترین شهروندان…….» (تلخیص از کتاب آرمانشهر، تامس مور)
مبانی پارادایمی «مدرنیته» که در سه پارادایم «اثباتی، تفسیری و انتقادی» خودنمایی کرده است در یک جدول و در مقایسه با مبانی پارادایمی متخذ از حکمت متعالیه به صورت زیر قابل ارائه است:
ردیف عناصر پارادایم اثباتگرایی تفسیرگرایی انتقادی شبکهای
۱. دلیل انجام تحقیق کشف قوانین طبیعی و درنتیجه امکان پبش بینی و کنترل پدیده ها فهم و توصیف کنش اجتماعی معنادار محو افسانه ها و قادر ساختن مردم به ایجاد تغییرات رادیکال در جامعه ایجاد تغییر مثبت در زندگی جمعی انسانها بواسطه کشف قوانین حاکم بر طبیعت انسان و اجتماع تاریخ
۲. ماهیت واقعیت اجتماعی نظم یا الگوهای ثابت از پیش موجود که قابل کشف اند تعریفهای سیال موقعیت که محصول تعامل انسانها هستند تضاد بسط یافته و هدایت شده توسط ساختارهای بنیادین پنهان تعریف سیال موقعیت که محصول تعامل انسانها و ساختارهای بنیادین قابل کشف هستند
۳. ماهیت انسان افراد منفعت طلب و عقلانی که نیروهای بیرونی به آنها شکب می دهند موجودات اجتماعی که معنا را ایجاد کرده پیوسته فهمی از دنیای خود دارند مردم خلاق و انطباق پذیر دارای قابلیت ناشناخته که با فریب و استثمار به دام افتاده اند موجود اجتماعی که پیوسته فهمی از دنیای خود دارد و قدرت تغییر آن را در زمینه ساختارهای غیر قابل تغییر دارد
۴. نقش شعور عامیانه کاملا متمایز از علم و دارای اعتباری کمتر از آن نظریه های قدرتمند روزمره که مردم عادی آنها را به کار می برند باورهای نادرستی که قدرت و شرایط عینی را پنهان می سازند عرف که دارای معادلات و قوانین نهفته ولی دقیق است
۵. چیستی نظریه نظامی منطقی و قیاسی متشکل از تعریف ها، آگزیومها و قوانین به هم پیوسته توصیف اینکه نظام معنایی گروه چگونه ایجاد شده، تداوم می یابد نقدی که شرایط درست را آشکار ساخته، راه رسیدن به جهان بهتر را به مردم نشان می دهد نظامی منطقی و قیاسی متشکل از تعریف ها، آگزیوم هاو قوانین به هم پیوسته چه در مورد پدیده چه در موردساختارها
۶. تبیین درست ارتباط منطقی با قوانین دارد و برپایه واقعیات استوار است در نظر افراد مورد مطالعه صحیح است یا حرف دل آنها را می زند ابزار مورد نیاز برای تغییر جهان در اختیار مردم قرارمی دهد ارائه ارتباط منطقی با پدیده تحت قوانین طبیعی – انسانی –اجتماعی
۷. مدرک و شاهد معتبر برپایه مشاهدات دقیق و تکرار پذیر برای دیگران استوار است در متن تعاملات اجتماعی سیال نهفته است توسط نظریه اب مشخص می شود که از فریب ها پرده برمی دارد برپایه برهان دارای مقدمه طبیعی یا انسانی یا اجتماعی
۸. جایگاه ارزشها تمایلات
علم، فارغ از ارزش است و ارزش ها جز در انتخاب موضوع، جایگاهی ندارند ارزشها جزئی اساسی از حیات اجتماعی اند ارزشهای هیچ گروهی غلط نیستند و فقط متفاوت اند هر علمی باید از موضعی ارزشی آغاز شود برخی مواضع درست و برخی نادرست ارزشها تابع قوانین و حقایق هستند
(انتقال به مبانی پارادایم شبکهای)
تصویر زیر یکی از پردازشهای معرفتشناسانه در تحلیل مدرنیته است: (این تصور متعلق به جناب حجتالاسلام دکتر خسروپناه است)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مدرنیته و پستمدرنیسم، فرآیندی است که در جهتگیریهای کلیِ: ۱.كشف قدرتهای نهفته در طبيعت، ۲.ابزارسازی، ۳.گسترش ارتباطات و تعاملات جهانی، ۴.ساختارها و نهادهای جمعی، ۵.تنوع در روشها و محصولات فكری و مادی، مفید و قابل بهرهبرداری است ولی هم از نظر انسانشناسانه و معرفتشناسانه و هم از نظر روششناسانه، معیوب است و نیاز به اصلاح و تغییر دارد. لذا تحرکات فعلی مدرنیته در پنج عامل فوقالذکر در بسیاری از موارد به جای ارتقاء کیفیت زندگی، سبب بحران شده است. (انتقال به مقاله نقد علوم انسانی مدرن)
بر همین اساس «تکنولوژی»، به معنی تلاش برای کشف قدرتهای نهفته در طبیعت و مهار کردن آنها با ابزار برای بهرهبرداری در جهت اهداف عمومی انسانی، مورد پذیرش است و جزو «تجارب عامه بشری» محسوب میگردد؛ گرچه نحوه استفاده از آن تابع اهداف و ارزشهاست و هر گونه بهرهبرداری قابل تأیید نیست.
بررسی تعابیر زیر در فرهنگ اسلام شاهدی بر مدعای فوق است: (ترجمه کاربردی قسمتی از روایت اول کتاب مکاسب محرمه):
«از حضرت صادق علیهالسلام راجع به آنچه نیازمندیهای زندگی بشر را تأمین میکند سؤال شد؛ حضرت فرمودند:
در سیستمهای کلان زندگی، زیرشاخه سیستمهای اجتماعی، زیرشاخه سیستم کسب وکار (شغل و مشاغل)، چهار زیرسیستم وجود دارد:
مشاغل اداری دفتری مدیریتی
مشاغل تجاری بازرگانی
مشاغل صنعتی حرفهای تولیدی
مشاغل خدماتی