eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
758 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ملکه انگلیس معتقد است سیاستمداران این کشور بی‌کفایتند ▪️ روزنامه سان نوشت علی‌رغم آنکه ملکه انگلیس در موضوع‌های سیاسی وارد نمی‌شود، طرح نمایندگان پارلمان این کشور برای کشاندن پای او به مسئله برکسیت سبب شده الیزابت دوم احساس ناامیدی کند و سیاستمداران انگلیسی را بی‌کفایت بنامد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
صاحب مغازه نگران است و می‌گوید شاید وقتی نیستم مردم چیزی لازم داشته باشن. واسه همین ۱۵۰ کلید ساختم به همه دادم. خودشون در را باز می‌کنن و هر چی لازم دارن برمیدارن و پولشو میذارن توی دخل یا در دفتر می‌نویسن. خوبه در روستای قوزلو ملکان همه به هم اعتماد دارند و هرگز سرقتی در آن گزارش نشده. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اعتراف مقامات ارشد امریکا به قدرت ایران ایران یکی از هشت قدرت برتر نظامی در جهان است دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
هدایت شده از دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 /قسمت ۸۲ 🔅•✾••┈ پاسخ به اتهام مصری‌ها حلقه محاصره عثمان را تنگ‌تر کردند و با اصرار تمام، خواستار کناره‌گیری عثمان از خلافت بودند. بنی‌امیه مرا مقصر اصلی در این حوادث می‌دانستند و خطاب به من گفتند: ای علی، عامل اصلی این مشکلات تو هستی. تو دسیسه می‌چینی و مردم را علیه ما تحریک می‌کنی. 🔸در پاسخ آن‌ها گفتم: ای بی‌خردان، شما که خوب می‌دانید در این و سودی عاید من نمی‌شود و منتفعی برای من نیست و می‌دانید که من را دست از عثمان بردارند و به شهر خویش باز گردند و پیوسته برای اصلاح امور عثمان و حل مشکلات وی تلاش کردم؛ اما وقتی او راه دیگری انتخاب می‌کند، ؟! 🔸خدایا، تو شاهد باش که من از آنچه این جماعت به من نسبت می‌دهند، مبرّا هستم و اگر حادثه‌ای برای عثمان رخ دهد، من از خون وی نیز دورم. ☀️بیشترین دفاع از عثمان عثمان در و قرار گرفته بود و گمان می‌کرد حضور من در مدینه موجب شده است که مردم شعار خلافت مرا سر دهند. به همین دلیل از طریق به من پیام داد که از شهر خارج شوم و به باغی که در منطقه داشتم، بروم. 🔸به ابن عباس گفتم : ای پسر عباس، عثمان می‌خواهد مرا نگه دارد، گاهی بروم و زمانی برگردم. روزی از مدینه شوم، روزی دیگر خبر داد که ، هم اکنون تو را فرستاده است که از شهر خارج شوم. به خدا سوگند، آن قدر از او دفاع کردم که ترسیدم به سبب دفاع از او گناهکار باشم. ☀️گفت و گویی با در و بین و نشسته بودم که سعدبن‌ابی‌وقاص آمد و از من خواست به عثمان کمک کنم و برای تدبیری بیندیشم. 🔸به او گفتم: ، به خدا سوگند، به قدری از عثمان دفاع کردم که از سخن گفتن با در این زمینه می‌کنم. آنچه امروز مشاهده می‌کنی، نتیجه اعمال ، ، و است. هرگاه سراغ عثمان رفتم و نصیحتش کردم که این افراد را از خود کند و به آنان اعتماد نکند، که من بدخواه او هستم و درصدد توطئه‌ای علیه اویم تا کار به اینجا رسید که می‌بینی. ☀️تلاش برای رساندن آب به عثمان مانع از رسیدن آب به شده بود. 🔸به وی پیام دادم: مانع از رسیدن آب به این مرد نشوید و اجازه دهید که از آب چاهی که در اختیار دارد استفاده کند و که از . به پیام من توجهی نکرد و من نیز از بردن آب معذور بودم؛ 📍زیرا : در یکی از جلساتی که بین من و عثمان برخوردی پیش آمده بود، سوگند خورده بودم که اگر سخن مرا گوش ندهد، دیگر مانع اعتراض کسی به وی نشوم. اگر این سوگند نبود، خودم پیش قدم می‌شدم و برای وی آب می‌بردم. ☀️فرمان به حسن و حسین برای دفاع ازعثمان هنگامی که خبر رسید قصد را دارند، 🔸به و دستور دادم: خود را بردارید و در مقابل در بایستید و اجازه ندهید برای وی وارد خانه شود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
امروز... ✴️ دوشنبه 👈21 مرداد 98 👈12 اوت 2019👈 10 ذی الحجه ۱۴۴۰ 🕌مناسبت های اسلامی. 🌷🌺🌹🌷🌺🌼🌹🌷🌼🌺🌼🌹🌺🌷 ❇️عید سعید قربان. 🌹🌺🌷🌼🌹🌺🌷🌼🌹🌺🌷🌹🌺🌷 🏴شهادت عبدالله محض و جمعی از نوادگان امام مجتبی علیه السلام. ⏹اقدام به اقامه نماز عید قربان توسط امام رضا علیه السلام و بازگرداندن انجناب توسط مامون ملعون. 👶 نوزاد امروز عمری طولانی دارد و روزیش وسیع است. ان شاءالله. 🤒بیمار امروز شفا یابد ان شاءالله. 🛫 مسافرت مکروه است اگر ضروری است حتما همراه با صدقه باشد. 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب . مباشرت به قصد فرزند دار شدن خوب است و فرزند حاصل از ان بسیار مهربان و نرم دل و دهانی خوشبو دارد و زبانش از تهمت و غیبت مبرا باشد. ان شاءالله. 🔭 احکام نجوم 🌓انجام اموری از قبیل: 🔘شکار و صید. 🔘امور کشاورزی و زراعت. 🔘دیدار بزرگان. 🔘دید و بازدیدهای سیاسی و فعالیت هایی از این دست. 📛 طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب است و موجب عزت و احترام است. 🔴 یا در این روز از ماه قمری،خوب نیست و باعث درد و الم است. 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تتعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از ایه 11 سوره مبارکه هود علیه السلام. الا الذین صبروا و عملوا الصالحات اولئک لهم مغفره و اجر کبیر.... و از معنای ان استفاده می شود که کاری برای خواب بیننده پیش اید که در نظر مردم مشکل باشد و چون صبر کند موجب نیک نامی و راحتی ایام عمر او باشد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
سوره مائده (آیه ۱۰۹) يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَآ أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَآ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ (١٠٩) (از) روزی (بترسید) كه ، پیامبران را جمع می‌كند، و به آنها می‌گوید: «(در برابر دعوت شما،) چه به شما داده شد؟»، می‌گویند: «ما چیزی نمی‌دانیم؛ تو خود، از همه اسرار .» دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
اهمیت ولایت دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
* 🌷 ڪاش عشق تو نصیب دلِ بیمار شود ساڪنِ ڪوے تو این عبد گنہ ڪار شود با دعاے سحرٺ نیمہ شبے یا مهـدے دلِ غفلٺ زده ام ڪاش ڪه بیدار شود * دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم 🕊🌹}•° ⇣ ⇣ ◽️روز سوم محرم توی عملیات مجروح شد. تیر به ناحیه سر اصابت کرده بود. شرایط درگیری به نحوی بود که راهی برای عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکه پیکر پاکش را روی زمین بکشیم و آرام آرام بیایم عقب. ◽️رضا زنده بود و پیکرش رو سنگ و خاک کشیده می‌شد، چاره‌ای نبود اگر اینکار را نمی‌کردیم، می‌افتاد دست تکفیری‌ها. 🔻رضا در عشق به حضرت رقیه(س) سوخت و پیکرش در مسیر شام روی سنگ و خار کشیده شد. "مثل کاروان اسرای اهل بیت…" ◽️رضا زنده ماند و زخم این سنگ و خار را تحمل کرد و بعد روحش پر کشید و آسمانی شد… ◽️فرمانده می‌گفت این مسیری که پیکر رضا کشیده شد روی زمین، همون مسیر ورود اهل بیت به شام هستش… راوی 👈 همرزم شهید دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🌺 حضرت زهرای اطهر: زنانی که زیبایی‌های خود را در معرض نمایش قرار می‌دهند، حریم بین خود و خدا را از بین برده‌اند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
شکنجه و شهادت ۳ پاسدار کمیته انقلاب اسلامی بدست منافقان کوردل در زمان جنگ تحمیلی منافقین پس از آن که راه خود را از مسیر انقلاب و نظام اسلامی جدا کردند، همیشه سعی می‌کردند تا به روشهای گوناگون، خللی در این راه ایجاد کرده و نظام را با مشکل روبرو سازند. آنان برای این منظور از ترور و آدمکشی در کوچه و بازار و قتل و کشتار انسان‌های بی‌گناه، ابایی نداشتند و دستان خود را به خون مردم بی‌گناه آلوده ساختند. این کوردلان در این نوبت برای گرفتن اطلاعات، ۳ تن از پاسداران کمیته‌های انقلاب به نام‌های میرجلیلی، طاهری و طهماسبی را ربودند و پس از اعمال شکنجه‌های وحشتناک و وارد آوردن انواع صدمات جسمی، از اخذ اخبار و اطلاعات از آنها ناامید شدند. آنان وقتی به عزم آهنین حزب‌اللهیان علیه استکبارجهانی و ایادی مزدور داخلی‌شان پی بردند، بدن نیمه‌جان آنان را، دست و پا بسته در تاریکی شب در اطراف تهران زنده به گور نمودند و به همگان ثابت کردند که نه تنها از دین و مکتب و میهن‌دوستی بهره‌ای ندارند بلکه برای تحقق اهداف پلید خویش، حاضرند وحشیانه، ترین اعمال را درباره هم نوعان و انسان‌های بی‌گناه انجام دهند. این قبیل کارها باعث شد که مردم قهرمان ایران، مقاوم‌تر از گذشته در برابر شعار دروغین وطن‌خواهی منافقان ایستادگی کنند و نفرت کوردلان از خدا بی‌خبر در دلشان افزون‌تر گردد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
ساقي مي نابم ده ديوانه و مستم كن ديوانه ديوانه زنجير به دستم كن هر دم بده پيمانه با ساغر جانانه بي خود زخودم بنما بي هيچ زهستم كن جان را چه كنــم ديگر جانانه به بر دارم زن شعله به اين جان و بي پاي و بستم كن انداز تو جانم را اندر خم مي ســاقي هفت غسل بده آن راپاك ازهمه پستم كن دنيا و مافيها ديگر به چه كار آيد زنجير عبوديت بر گردن و دستم كن با خنجر پولادين بر گير ز من ديـده آزاد كن اين دل را دلدار پرستم كن بر درگه معشوقم مشتاق وصالم من انگشتري عقدش جانا تو به دستم كن آموز به من ساقي تو رسم وفـاداري يادآوري عهدم از روز الستم كن پيمان الست حق يا عقد عبـوديت فخر است براي من، مانع زشكستم كن محمد رجب زاده (راجی ) نوكر نوشت: حـسین جــان وقت آن است ڪه مَذبوح منایت بشوم عید قربان شده بگذار فدایت بشوم اگـرم لایـق قـربانـیِ عشقـت نـشـدم ڪاش قربانیِ آن صحن و سرایت بشوم صلي الله عليڪ يا اباعبدالله الحسین عید قربان جشن رهایی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین و عید بندگی، بر همه‌ی مسلمانان مبارک باد دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
💠 سه رأس الاغ می گویند مردی روستایی با چند الاغش وارد شهر شد. هنگامی که کارش تمام شد و خواست به روستا بازگردد، الاغ ها را سرشماری کرد. دست بر قضا سه رأس از الاغ ها را نیافت. سراسیمه به سراغ اهالی رفت و سراغ الاغ های گمشده را گرفت. از قرار معلوم کسی الاغ ها را ندیده بود. نزدیک ظهر، در حالی که مرد روستایی خسته و ناامید شده بود، رهگذری به او پیشنهاد کرد، وقت نماز سری به مسجد جامع شهر بزند و از امام جماعت بخواهد تا بالای منبر از جمعیت نمازخوان کسب اطلاع کند. مرد روستایی همین کار را کرد. امام جماعت از باب خیر و مهمان دوستی، نماز اول را که خواند بالای منبر رفت و از آن جا که مردی نکته دان و آگاه بود، رو به جماعت کرد و گفت: «آهای مردم در میان شما کسی هست که از مال دنیا بیزار باشد؟» 1⃣ خشکه مقدسی از جا برخاست و گفت: «من!» امام جماعت بار دیگر بانگ برآورد: «آهای مردم! در میان شما کسی هست که از صورت زیبا ناخشنود شود؟» 2⃣ خشکه مقدس دیگر برخاست و گفت: «من!» امام جماعت بار سوم گفت: «آهای مردم! کسی در میان شما هست که از آوای خوش متنفر باشد؟» 3⃣ خشکه مقدس دیگری بر پا ایستاد و گفت: «من!» سپس امام جماعت رو به مرد روستایی کرد و گفت: «بفرما! سه تا خرت پیدا شد. بردار و برو.» دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بیانات امام خامنه‌ای 🎥 🔸تعهد کاری در محضر خداوند دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔴 افشاگری آیت‌الله یزدی ♦️ آیت‌الله محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو شورای نگهبان به تازگی در دیدار با دادستان‌های کشور، طی سخنانی گفته «اخیراً طرحی که مورد تصویب مجلس قرار گرفته بود به شورای نگهبان آورده شد. این طرح عبارت است از آنکه دولت‌های استکباری بتوانند خود را ؛ استکبار همیشه این پسماند‌ها را در دفن می‌کند و همه می‌دانیم که اشعه این نوع پسماند‌ها برای افراد کشور ضرر خواهد داشت... بود که طبق توافقنامه صورت گرفته، پسماند‌های سوخت اتمی در کشور ، اما بنده اعلام کردم که این مورد ▪️خلاف شرع ▪️خلاف قانون ▪️و خلاف مصلحت است و سایران نیز این را پذیرفتند.» ♦️ اشاره آیت‌الله یزدی به تصویب کنوانسیون مشترک و است که چند هفته قبل به دهم رسید و هم نسبت به آن داشت. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی در روز تصویب این طرح، درباره آن به نمایندگان مجلس گفت: «این کنوانسیون هیچ نگرانی برای ما ایجاد نمی‌کند؛ حدود دو سال به صورت مستمر حداقل ۱۶۰۰ ساعت کار کارشناسی با مشارکت بخش‌های مختلف اعم از ریاست جمهوری، وزارت امور خارجه، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و در کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درباره این لایحه صورت گرفته است. حق شرط در این کنوانسیون برای ما محفوظ است و تصویب این کنوانسیون با رأی بالا، پیامی قوی برای کشور‌هایی است که جمهوری اسلامی ایران را متهم به سلاح هسته‌ای می‌کنند.» ♦️بحث درباره پسماند‌های هسته‌ای همواره در جهان به طور جدی وجود داشته و همانطور که آیت‌الله یزدی گفته کشور‌هایی مثل روسیه و امریکا هرگز این پسماند‌ها را در داخل خاک خود نگهداری نمی‌کنند. پیش از این گزارشی توسط مقامات کشور عراق منتشر شد که نشان می‌داد امریکا از برخی مناطق کشور عراق برای امحای ضایعات هسته‌ای خود استفاده می‌کند. در این ماجرا هم همچون برخی دیگر از توافقات دو جانبه دولت روحانی، اگر شورای نگهبان حضور نداشت، معلوم نبود چه آسیب‌هایی به ملت ایران می‌رسید. منبع: مرصاد دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | امتحان الهی 🔻 حضرت امام خامنه‌ای: «اگر به حکمت مندرج در #عید_قربان توجه شود، خیلی از راه‌ها برای ما باز می‌شود. ▫️در عید قربان یک قدردانی بزرگ الهی نهفته است از پیامبر برگزیده‌ی حضرت حق، حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) که آن روز ایثار کرد. ▫️بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است ... #امتحانهائی که ما می‌شویم، در واقع نقطه‌ی اصلی‌اش همین است؛ ▫️پای یک ایثار و یک گذشت به میان می‌آید ... ▫️امتحان الهی برای این نیست که خدا ما را بشناسد، ▫️ببیند ما در چه وزنی، ▫️در چه حدی هستیم؛ ▫️خود امتحان در حقیقت یک گام است به سوی مقصد... ▫️امتحان یعنی عبور از وادی محنت. یک محنتی را، یک شدتی را جلوی پای یک انسانی یا یک ملتی می‌گذارند؛ عبور از این محنت، امتحان است. اگر توانست عبور کند، به آن منزل مقصود می‌رسد.» ۱۳۸۹/۰۸/۲۶ دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریادهای الله اکبر ؛ خامنه ای رهبر " شیعیان کشمیر در اعتراض به وحشی گری نیروهای هندی در سرکوب مردم... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 افشاگری مرتضی رکن آبادی، برادر شهید رکن آبادی در برنامه #جهان_آرا: 👈 مسوولان ما برای اینکه راه حج باز بشود سال گذشته در عربستان امضا دادند و پذیرفتند که مقصر فاجعه منا ایرانیها بودند!! #دیپلماسی_ذلت #دولت_بدبخت دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
#عملیات_مهندسی، روزی که داعشی‌های وطنی (منافقین)، پوست ۳ پاسدار را کندند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist 👇👇👇
1)▪️ ، روزی که پوست ۳ پاسدار را کندند. 📍اعترافاتی از نحوه شکنجه "طالب طاهری" توسط منافقین «عملیات مهندسی» روایت شکنجه و در میان تمامی قربانیان عملیات مهندسی. بدون شک و شکنجه‌‌ها روی و ، دو پاسدار کمیته‌های انقلاب اسلامی صورت گرفت؛ شکنجه‌هایی که حتی اعضای بخش ویژه سازمان نیز سعی داشتند از زیر بار آن شانه خالی کنند و مسئولیت آن را برعهده نگیرند. که خود از بخش ویژه و عملیات مهندسی بود نیز پس از کلی گویی و به حاشیه رفتن در بازجویی‌ها، سرانجام لب به اعتراف گشود. وی درباره طفره رفتن از بیان شکنجه این دو پاسدار ابراز داشت: «ابتدا که مشخص شد من در جریان شکنجه دست داشته‌ام فکر کردم با کلی‌گویی و ذکرنکردن ریز مطالب شکنجه می‌توانم جوری آن را سرهم‌بندی کنم و باتوجه به خطوطی که از سازمان بیرون از زندان داشتم در قبال دادن اطلاعات تا جایی که می‌توانید اطلاعات ندهید، به همین دلیل از ذکر مطالب خودداری کردم و همواره در طول این مدت اضطراب فکری داشته‌ام و از بیان حقایق و پرده ‌برداشتن از آنها وحشت داشته‌ام و از آن پرهیز می‌کردم…» 🔻سازمانی که خود را قدرت مطلق می‌خواست! سازمان منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 برنامه به هر طریق ممکن را داشت. سازمان از یک‌سو بر حمایت‌های مردمی و آمادگی و اصرار داشت و این سازماندهی را ادعایی برای کسب همه قدرت تلقی می‌کرد. سازمان از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مدام خطر را اخطار می‌داد و مترصد بهانه‌ای بود تا اگر قدرت مطلق را در دست نگرفت با که از به دست آورده بود، خیابان‌ها را به خون بکشد. جنگی که یک طرف آن سازمان بود و طرف دیگری بلاشک و یا همان خط امام(ره). البته این رفتار سازمان که آمیخته با خشونت بود ریشه در گذشته آن داشت. این سازمان از اولین گروه‌هایی بود که پیش از انقلاب دست به مبارزه مسلحانه زد و حتی در برابر نیروهایی که خواستار در سال 54 نبودند، اقدام به تصفیه درونی زد و امثال و را به شهادت رساند. 📍ورود به ؛ آغاز عملیات مهندسی با عزل از پست ریاست‌جمهوری و فرار وی به همراه سرکرده گروهک منافقین به مجاهدین خلق وارد فاز با جمهوری اسلامی ایران شد که نتیجه آن پس از حدود 3 دهه، قربانی شدن 17هزار زن، مرد و کودک بی‌گناه به دست این گروهک بود. با ورود سازمان به فاز مسلحانه در تاریخ 30 خرداد 60، درصدد برآمدند تا با تهیه با افراد به آنجا و ، از نحوه ضربه‌زدن به خانه‌های تیمی سازمان خبردار شوند. در تاریخ 22 مرداد سال 61 با دستگیر شدن یک توسط مردم و تحویل او به پلیس، پرده از یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی ایران برداشته شد که یک در ایران ایجاد کرد. فرد دستگیر شده جوانی به‌نام ، از اعضای نظامی مجاهدین خلق بود که قصد داشت برای انجام یک ، خودرویی را سرقت کند اما او در بازجویی خود پرده از برنامه‌ای وحشیانه و ضدبشری با نام توسط سازمان منافقین خلق برداشت. او مأموران دادستانی انقلاب و پاسداران کمیته را به (شمال‌غرب تهران) برد و زنده به گور شده را که حاصل این «مهندسی» وحشیانه بودند، به نیروهای انقلاب نشان داد. در میان تمام قربانیان عملیات مهندسی بدون شک وحشیانه‌ترین و دلخراش‌ترین شکنجه‌ها روی طالب طاهری و محسن میرجلیلی دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی صورت گرفت. شکنجه‌هایی که حتی اعضای بخش ویژه سازمان سعی داشتند از زیر بار آن شانه خالی کنند و مسئولیت‌ آن را برعهده نگیرند. فرمانده نظامی تهران با اشاره به خانه تیمی در از و در آنجا خبر می‌دهد و (طاهر) نیز مسئول بود. طاهر حین مراقبت از خانه مشاهده می‌کند که به جوانی مشکوک شده و طبق خط داده شده اقدام به شناسایی وی می‌کند ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
2)▪️ ، روزی که پوست ۳ پاسدار را کندند. 📍نحوه ربایش و توسط منافقین به طالب ‌طاهری و محسن‌ میرجلیلی نیز اشاره کرده و می‌گوید: «آنها [اعضای بخش ویژه] به خیابان می‌آیند و منتظر می‌مانند که آنها [دو پاسدار] از پایین بیایند. یکی از پاسدارها می‌رود و با یک ماشین تویوتا که مربوط به خودشان بوده تماس می‌گیرد. طاهر[جواد محمدی] مطمئن می‌شود که اینها جایی را زیرنظر داشته‌اند. وقتی برادر طالب طاهری با محسن میرجلیلی در خیابان تماس می‌گیرد. به همراه دو نفر دیگر با سریعاً جلوی آنها پیچیده و بدون اینکه به آنها فرصت دهند، آنها را می‌کنند و بی‌سیم را می‌گیرند و می‌گویند که ما از کمیته هستیم و آن‌ها هرچه می‌خواهند حرف بزنند، آنها کتک می‌زنند و به زور داخل ماشین کرده و روی صندلی خمیده می‌نشانند.» 📍در شکنجه‌گاه سازمان مجاهدین خلق پس از طالب طاهری و محسن میرجلیلی، بلافاصله آن‌ها را به شکنجه‌گاه خیابان بهار منتقل می‌کنند؛ جایی که هم‌زمان نیز در آنجا تحت نظر بود. پس از انتقال دو پاسدار به شکنجه‌گاه بخش ویژه، جریان بازجویی و شکنجه به سرعت آغاز می‌شود: «موقع دزدیدن برادران پاسدار طاهر[جواد محمدی] و و شرکت داشتند که وقتی برادران را به داخل ماشین می‌برند با مشت و تهدید و فشار آن‌ها را داخل ماشین می‌کنند و سرِ آن‌ها را زیر صندلی خم می‌کنند و به خانه خیابان بهار می‌آورند که به طرز ناجوری وارد خانه کرده بودند و ساعت نامناسبی از روز نیز بوده (حدوداً ساعت ۱۱ صبح)؛ موقعی که آنها را داخل خانه می‌آورند آنها عکس را که داخل اتاق آویزان بوده می‌بینند و تا حدی متوجه می‌شوند و دیگر نمی‌شد از موضع کمیته‌ای با آن‌ها برخورد کرد. سریعاً آنها را جدا می‌کنند و را داخل اتاق و را داخل حمام می‌برند و طاهر شروع به شکنجه با می‌کند و به آن‌ها می‌گوید در آن محل چه کار داشته‌اید؟ که به طور جداگانه گفتند که ما عضو [کمیته] مواد مخدر هستیم. طاهر از آن‌ها می‌پرسد روی پشت بام چه کار داشتید؟ که می‌گویند یک قاچاقچی را زیرنظر داشته‌ایم و می‌خواستیم او را دستگیر کنیم. با یک‌دستی زدن و شکنجه با و ، محسن اسم اصلی خود را گفت و سپس طالب اسم اصلی خود را می‌گوید و چند کارت و عکس و کاغذ از جیب آن‌ها به دست می‌آید که طاهر با خودش می‌برد. سپس با شکنجه با کابل و هویه آن‌ها می‌گویند که در کمیته شهربانی هستند و خانه‌ای را زیرنظر داشته‌اند که فردی به نام عباس آنجا می‌آمده و هر دو نفر همین مطلب را می‌گویند، البته محسن می‌گوید که طالب از او مسئول‌تر است… جواد محمدی مطمئن می‌شود که خانه‌شان در خیابان کارون زیرنظر نبوده و سریعاً می‌رود به بچه‌های بالا خبر دهد.» دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به همراه شکنجه روی آن‌ها ادامه یافت. مهران اصدقی در اعترافات خود توضیح داد: « طالب و محسن و بود و روی دست‌ها لکه‌های سرخ بود که با هویه آن‌طور شده بود. من سریعاً سؤالات را در کاغذ پوستی می‌نوشتم که آنها جواب می‌دادند. البته شب قبل بی‌خوابی کشیده بودند و حالشان خوب نبود و پاهایشان درد می‌کرد و با پاشنه پا به توالت می‌رفتند.» اصدقی همچنین در جای دیگری درباره نحوه شکنجه دو پاسدار در حین بازجویی گفت: «من به همراه [معدن پیشه] و [روشن تبار] و کار شکنجه را شروع کردیم. ابتدا آن‌ها را روی صندلی بستیم و سپس صندلی را خواباندیم. من با کابل می‌زدم و مصطفی معدن‌پیشه دهانشان را با پارچه گرفته بود تا صدا بیرون نرود و وقتی مصطفی می‌زد، من دهانشان را می‌گرفتم. آن‌ها مرتب مطالب را تکذیب می‌کردند و هنگامی که خیلی از فشار ضربات دردشان می‌آمد می‌گفتند. در اثر زدن با کابل که روی پاهای آن‌ها بود ترک می‌خورد و و به مصطفی گفتم پاهایشان را باندپیچی کند تا بتوانیم مجدداً آن‌ها را بزنیم. در اثر ترکیدن تاول‌ها خون کف حمام راه افتاده بود و وقتی شکنجه محسن تمام می‌شد او را بیرون می‌آوردیم و طالب را داخل حمام می‌بردیم. تا عصر ما شکنجه را ادامه دادیم و وقتی خودمان خسته می‌شدیم آن‌ها را از روی صندلی باز می‌کردیم و دست‌ها و پاهایشان را با زنجیر به میز داخل اتاق می‌بستیم.» ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
3)▪️ ، روزی که پوست ۳ پاسدار را کندند. مدتی بعد درحالی‌که محسن میرجلیلی، طالب طاهری و عباس عفت‌پیشه در شکنجه‌گاه بخش ویژه اسیر بودند، ربایش رخ داد. تروریست‌ها خسرو ریاحی را نیز به همین شکنجه‌گاه آوردند: «او را چند دور، دور اتاق چرخانیدم و در گوشه‌اتاق نشاندیم و حمام را خالی کردیم و محسن را داخل اتاق جلویی بردیم و طالب را داخل اتاق جلویی ولی طرف غربی و کفاش را نیز به اتاق پشت این اتاق بردیم و سپس خسرو را داخل حمام بردیم و دست‌ها و پاهایش را بستیم و او را روی میز خوابانده بودیم. او هیکل ورزشکاری داشت. کار خودمان را موقتاً تعطیل کردیم و محمدرضا را مواظب طالب و کفاش و شهرام روشن‌پناه را مواظب محسن گذاشته بودم…» از پیش مشخص شده بود که طاهری و میرجلیلی خانه مرکزیت سازمان را تحت نظر نداشتند و خانه مذکور شناسایی نشده بود؛ اما موضوعی نبود که سازمان از آن چشم‌پوشی کند. مضاف بر آن کوچک‌ترین اطلاعاتی درباره‌ عملیات مهندسی نباید به خارج از بخش ویژه سازمان درز پیدا می‌کرد. در نتیجه ، جایگزین گرفتن اطلاعات شد: «حوالی ظهر بود که و آمدند و با حالتی خندان و در حالی که می‌گفتند بالاخره معلوم شد برای بچه‌ها که بخش ویژه در تور نبوده و به همین خاطر از همه افراد بخش به خاطر این مسئله قدردانی کرده‌اند ولی امروز کار خیلی مهمی داریم. درست است که این‌ها خانه‌ ما را زیرنظر نداشته‌اند، ولی ما نباید از این‌ها که هستند و خانه‌ دیگری را زیرنظر داشته‌اند بگذریم و بچه‌ها گفته‌اند هر کاری خواستید می‌توانید با این‌ها انجام دهید؛ اگر توانستید و اگر نتوانستید . حتی می‌گفت طرحی داریم که این‌ها را به خیابان ببریم و درب ماشین را باز کنیم و در یک منطقه‌ شلوغ آنها را به ببندیم و دو روی آنها بزنیم، ولی هنوز این مسئله از طرف بچه‌ها تصویب نشده و کاری که ما امروز داریم، گرفتن اطلاعات در غیر این صورت انتقام است.» 📍جنایتگری منافقین در شکنجه دو پاسدار نهایتاً در روز آخر طرح گرفتن انتقام از دو پاسدار جنایتی را رقم زد که در طول تاریخ معاصر ایران کم‌نظیر بود: «سپس جواد [محمدی] وارد اتاق شد و طالب را دید که نشسته است. به گوش او زد… جواد محمدی به من گفت این‌ها را بترسانید. من که فکر می‌کردم اطلاعات خیلی زیادی از آن‌ها گرفته‌ام به جواد گفتم دیشب اطلاعات زیادی به من داده و تو نباید این طوری برخورد کنی، ولی جواد گفت باید بترسند. سپس را آورد و به طالب می‌چسباند که می‌خواست فریاد بزند ولی طاهر به او می‌گفت اگر صدایت در بیاید بیشتر و طالب به من نگاه می‌کرد تا شاید چیزی بگویم ولی من هیچ کاری نمی‌کردم. مسعود قربانی نیز را به چسباند که بیهوش شده بود و مسعود قربانی گفت این‌ها را باز هم بزنید تا بترسند…» درحالی‌که شکنجه‌گاه بخش ویژه را در خود جای داده بود، کشته‌شدن خسرو ریاحی اتفاق افتاد. به شهادت رسیدن خسرو ریاحی به ضرب گلوله منافقین در حالی رخ داد که وی موفق شده بود با تروریست‌ها درگیر شود. صدای بلند گلوله امنیت شکنجه‌گاه خیابان بهار را به خطر انداخت و نتیجه آن، پایان عملیات مهندسی و تخلیه‌ کامل شکنجه‌گاه بود: «[پس از درگیری خسرو ریاحی با منافقین و تیراندازی به وی] من پیش طالب و محسن آمدم و از آن‌ها پرسیدم صدای تیر زیاد بود؟ که به من گفتند صدا زیاد بوده و وقتی محمدرضا به خانه آمد گفتم همین امشب باید اینجا را خالی کنیم. همه‌تان اسلحه‌هایتان را ببندید و آماده باشید…» ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
4)▪️ ، روزی که پوست ۳ پاسدار را کندند. سپس شکنجه وحشیانه پیش از قتل دو پاسدار در دو اتاق جداگانه آغاز شد. مهران اصدقی جریان شکنجه‌های دو پاسدار را به صورت موازی روایت کرد: «دست به کار شدیم. مسعود قربانی و من قرار شد بالای سر محسن میرجلیلی برویم و جواد محمدی و مصطفی معدن‌پیشه سراغ طالب طاهری بروند. قبل از هر چیز جواد گفت بگذارید ببینیم این که گفته‌اند بیهوش می‌کند درست است یا نه. سپس با میله دو بار به طالب زد که بیهوش نشد و گفت یا این میله‌ها الکی است یا این (منظور طالب طاهری) خیلی پوست‌کلفت است. سپس دست به کار شدیم. در حمام من و مسعود قربانی نزد محسن میرجلیلی که روی صندلی بسته شده بود رفتیم. مسعود قربانی خطاب به محسن گفت شنیده‌ام تو اطلاعات نمی‌دهی. می‌دانی ما با دشمنانمان چطور رفتار می‌کنیم؟ اگر اطلاعات ندهی تو را . سپس به من گفت اتو را بیاور. من آوردم. مسعود اتو را به برق زد و اتو در حالی که چراغش روشن شده بود و داغ می‌شد، از فاصله بین تکیه‌گاه صندلی و محل نشستن آن به کمر محسن نزدیک کرد طوری که او احساس می‌کرد که اتو داغ است و فقط به من خیره شده بود و هیچ حرفی نمی‌زد. مسعود قربانی مجدداً سؤال کرد حرف می‌زنی یا نه؟ که به دنبال این حرف ناگهان اتو را به کمر محسن میرجلیلی چسباند که محسن از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد، . بوی سوختگی داخل حمام پیچیده بود. من خیلی ترسیده بودم. خود مسعود قربانی هم ترسیده بود ولی سعی می‌کرد خودش را مسلط به کاری که انجام می‌دهد نشان دهد. سپس مسعود قربانی به محمدرضا گفت آب سرد رویش بریز تا به هوش بیاید. من از حمام بیرون رفتم و وارد اتاقی که جواد محمدی و مصطفی معدن‌پیشه در آن بودند شدم.» به موازات این اتفاق، طالب طاهری نیز در اتاق دیگری زیر فشار تهدید و شکنجه منافقین بود: «من آمدم پیش طاهر [جواد محمدی] و رحمان [مصطفی معدن‌پیشه] که با طالب تنها بودند. طاهر عمل می‌کرد. چند بار دیدم که طالب را تهدید می‌کرد تا به‌حال دیده‌ای که یک نفر را ؟ حتماً ندیده‌ای. آیا فکر می‌کردی یک روز به دست ما بیفتی؟ می‌بینی ما داریم حکومت می‌کنیم. تو می‌دانستی که در این شهری که این همه شما گشت در آن به راه انداخته‌اید، ما شما را این طور دستگیر کنیم و هر کاری بخواهیم با شما بتوانیم بکنیم. طاهر سپس به رحمان اشاره کرد را بیاور تا فقط نشانش دهم که چطوری پوست می‌کنند؛ البته خود این می‌تواند با اعمال خود، خود را نجات دهد یعنی باید اطلاعات دهد…» 📍گرفتن انتقام به‌جای اطلاعات اعضای بخش ویژه سازمان مجاهدین خلق، شکنجه‌ها و جنایات وحشیانه خود را بر روی طالب طاهری که ۱۶ سال بیشتر نداشت نیز صورت دادند. مهران اصدقی در ادامه فرایند «گرفتن انتقام به‌جای اطلاعات» را توضیح داد: «مصطفی چاقو را آورد و به جواد داد. جواد دو بار چاقو را روی طالب کشید که خون نیامد. بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید. ناگهان طالب بر اثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد. می‌خواست حرف بزند که جواد گفت خفه شو. دوباره خواست حرفی بزند، جواد گفت خفه شو و با توی طالب کوبید طوری که شکست و دهانش خونی شد. باز که خواست حرفی بزند جواد گفت الان حالیت می‌کنم و سپس را برداشت و به و و و او زد که وقتی طالب دهانش را باز کرد به همراه خون و آب دهان روی شلوارش . مصطفی نیز با میله‌ سربی دیگر که در دستش بود به طالب می‌زد و این ضربات آن‌قدر محکم بود که طالب از احساس درد شدیدی می‌کرد.» منافقین که را به اوج رسانده بودند، در همین نقطه متوقف نماندند و هرچه زمان می‌گذشت، درجه بالاتری از جنایات خود را به نمایش درمی‌آوردند: «به حمام برگشتم دیدم محسن به هوش آمده است. مسعود قربانی گفت باید با حال این‌ها را جا آورد. سپس من آب داغ آوردم و مسعود به من گفت آب داغ را . من می‌خواستم آب را یک‌دفعه خالی کنم که مسعود به من اشاره کرد آب داغ را یواش‌یواش بریز تا . من نیز آب داغ را یواش‌یواش روی پاهای محسن ریختم، طوری که و خیلی شکل وحشتناکی پیدا کرده بود و از جای باندها خون به راه افتاده بود و از بدن می‌شد. در همین حین محسن بیهوش شده بود و یک بار که به هوش آمد و پنجه‌هایش را روی شلوارش می‌کشید مسعود قربانی به من گفت آب داغ را بده و پس از اینکه آب داغ را از من گرفت، آن را روی ریخت که دست‌های محسن کرد و شد و داشت…» ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
5)▪️ ، روزی که پوست ۳ پاسدار را کندند. در ادامه اعضای بخش ویژه مجاهدین به حدی از رسیده بودند که از هیچ دریغ نمی‌کردند و تنها درصدد فرونشاندن آتش خشم خود و سرپوش نهادن بر ضعف خود در مقابل نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بودند: «من درحالی‌که عرق کرده بودم از حمام خارج شدم و به اتاقی که جواد و مصطفی بودند رفتم. با ورود به اتاق را دیدم. سمت راست طالب کنده شده بود و مصطفی حالت رنگ‌پریده و ترسیده‌ای داشت. جواد محمدی هم در حالی که در دستش بود، بالای سر طالب که بیهوش شده بود ایستاده بود. وقتی طالب به هوش می‌آمد حرف نمی‌توانست بزند؛ فقط در حالی که دهانش را به سختی باز می‌کرد، ناله‌هایی از او شنیده می‌شد و جواد با حالت عصبانی از او می‌پرسید چرا حرف نمی‌زنی؟ صدای ناله خود را شدیدتر می‌کرد و سرِ خود را به شدت تکان می‌داد. مصطفی سر او را محکم گرفته بود و جواد با عصبانیت را طالب گذاشت و آن را و بلافاصله چاقو را روی طالب گذاشت و بینی او را برید طوری که خون زیادی از سر و صورت طالب جاری شد و تمام سر و صورتش غرق در خون شد و پس از احساس درد شدید شد… در همین حین که طالب بیهوش بود جواد محمدی چاقو را کنار طالب گذاشت و فشار داد که خون از چشمش بیرون ریخت و وقتی بعداً طالب به هوش آمد با آن چشم جایی را نمی‌دید. در هنگام انجام این کارها و در دست مصطفی بود که هر وقت صدایی بلند می‌شد با پارچه دهان طالب را می‌گرفت و با کابل به و طالب می‌زد… طالب بیهوش در حالی که خون در جاهای مختلف صورتش خشکیده بود روی صندلی همچنان بود و جواد محمدی در حالی که در دستش بود مشغول طالب بود که از دهان طالب خون زیادی بیرون می‌ریخت و دهانش بوی بسیار بدی می‌داد.» ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist