eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
451 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ بازخوانی یک کتاب 👓 «علم تحولات جامعه؛ پژوهشی در فلسفه‌ی تاریخ و تاریخ‌گرایی علمی» ⛳️ قطعه‌ی شماره‌‌ی 8 الف) نظریه‌های فلسفه‌ی تاریخی؛ 1. نظریه‌ی جغرافیایی بنیان‌گذاران نظریه‌ی جغرافیایی تاریخ، یا به‌عبارت‌روشن‌تر، پایه‌گذاران مذهب اصالت جغرافیایی در تبیین ، یونانیان بودند. البته، برخی خردمندان و و که به منجمین معروفند، هم‌چنین پیامبران عهد عتیق و اصحاب کلیسا - به‌خصوص سنت و – و از میان مسلمانان ابن‌خلدون به‌نحوی از اصحاب نظریه‌ی جغرافیایی در امر تکامل و پیدایش تمدن و جامعه‌ی انسانی به‌شمار می‌آیند. به‌نظر پیروان این نظریه، عوامل جغرافیایی یعنی آب و خاک و هوا، اصیل‌ترین عامل تشکیل‌دهنده‌ی جامعه و تاریخ و علت تامه‌ی تشخص جامعه‌ها و تمدن‌هاست. آن‌ها با قبول عوامل جغرافیایی به‌عنوان عناصر اصلی و سازنده‌ی محیط معتقدند که این عوامل تاثیر قاطع و تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت تمدن‌ها، پیدایش تاریخ و چگونگی رفتار و خوی آدمی و سازمان‌های اجتماعی و فعالیت‌های انسانی دارند. در نزد اصحاب این نظریه عبارتند از آب و هوا طبیعی، حرارت، تغییرات فصلی، جریان‌های زیرزمینی، پدیده‌ی جاذبه، جریان رودها و دریاها به‌اندازه‌ای که مستقل از دخالت انسان وجود دارند و مستقل از فعالیت‌های آدمی محسوب می‌شوند؛ لذا تغییرات مستقل این عوامل ناشی از روابط ذاتی خود آن‌هاست. از شاخص‌ترین اصحاب متاخر جغرافیاگرایی در می‌توان به فهرست زیر اشاره کرد: مارک، ، ، ، ، بولکه، لوپله، ست چین کوف، ، آرنولو، هانری گیوت (A.H. Gwuwt)، یوهان جرج کوهل (J.G. Kohl)، اسکار پرشل (O. Perchal)، لاروف (Lavrow)، (Mwscinder)، (CKirchof) و موگلوله. متقدمین این مکتب نیز عبارت‌اند از: هپیوگراتس (Hefhacrctes)، ، ارسطو، تئوسیدیس، گزنفون، هرودوت، استرابو، پولیبوس، اراتوستن، سیسرون، فلوروس، لوکرتیوس و سنکا. ر.ک. پیشین، صص.33-34. پی‌نوشت: اگرچه در متن کتاب، در فهرست جغرافیاگرایان متاخر از کسی به اسم "راتنرل" نام برده شده است، ولی به‌نظر می‌رسد که خطای تایپی در کتاب بوده و احتمال زیاد، باید مدنظر مولف، "فردریک راتزل" است که موسس جغرافیای سیاسی محسوب می‌شود. مهم‌ترین مولفه نظریه‌ی وی، توجه به کشور به‌مثابه یک موجود زنده است که این دیدگاه را در به بحث می‌گذارد. @doranejadid
| 🚩 توافق راهبردی ایران-روسیه و گذار به جهان شمال-جنوب 🔹شاید نگاه منتقدانه به ژئوپلیتیک برای ما در نگاه نخست چندان آشنا به نظر نرسد، اما سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی که بر این بنیان استوار گردیده‌اند، برای ما بسیار محسوس و آشنا هستند. ما با آن‌ها محشوریم و زندگی می‌کنیم، بی‌آن‌که بنیان‌های نظری و تئوری‌های پشتیبان آن‌ها را بشناسیم. موضع‌گیری نسبت به دانش‌واژه‌های رایج ژئوپلیتیکی، مثل اصطلاح نمونه‌ای از این دست سیاست‌هاست؛ سیاست‌های عالمانه‌ای که از یک نگاه ژرف تئوریک بهره می‌گیرند. 🔸تلاش برای حذف اصطلاح خاورمیانه، از عزم راسخ جمهوری اسلامی و پیشگامی ملت ایران در بازتعریف موقعیت ژئوپلیتیکی خبر می‌دهد. آن‌‎چه در این بازتعریف نشانه گرفته شده است، عبارت است از: بهره‌گیری هرچه‌بیش‌تر از امکانات و ظرفیت‌های خدادادی این منطقه از جهان، که غرب مدرن آن را در 200 سال گذشته به یغما برده و از آنِ خود کرده است. 🔹وقتی از گذار به شرق‌محور و فروپاشی آمریکامحور صحبت می‌کنیم، برای پرهیز از ، طبعا به ادبیات علمی روشنگرانه‌ای در این باب احتیاج خواهیم داشت. بخشی از این ادبیات را از طریق استحاله‌ی ادبیات انتقادی می‌توان به‌دست آورد و بخش دیگری را نیز باید با خلاقیت و ابداع که از اندیشمندان انتظار می‌رود، کسب نمود. 🔸کاستن از حجم عظیمی از ظلم که در جهان منتشر است، نیازمند بازتعریف شیوه‌ی تقسیم جهان است. در این بازتقسیم باید اروپامحوری مورد تجدیدنظر قرار بگیرد؛ سیاست بازتعریف ژئوپلیتیک جهان و گذار از اروپامحوری به بخشی از این اصلاح اساسی و بنیادین است. روز گذشته که شاهد انعقاد قرارداد راهبردی میان ایران و بودیم، این سیاست یکی از میوه‌های خود را بر زمین گذاشت. انتظار آن است که این قرارداد، محقق‌کننده‌ی نگاه انتقادی در ژئوپلیتیک جهت بازپس‌گیری ظرفیت‌های به‌تاراج‌رفته‌ی آسیایی باشد. ایران عزیز ما نیز که همیشه در دو قرن اخیر مورد تهاجم و تعدی بوده، یکی از بازیگران مهم این گذار خواهد بود. جغرافیای طبیعی به‌طور خدادادی در لجمن این درگیری و در لبه‌ی این تقسیم‌بندی قرار دارد. گذار از اروپامحوری به آسیامحوری نیازمند تقویت به‌جای است که مرزهای شمالی ایران، یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های آن محسوب می‌شوند. 🔹از برجسته‌ترین مبدعان ادبیات شمال-جنوب می‌توان به اشاره کرد. وی که یکی از سرآمدان رهیافت انتقادی به ماهیت اروپامحورانه‌ی ژئوپلیتیک است، اندیشه‌ی خود را حول مفهومی تحت‌عنوان صورت‌بندی کرد. در این صورت‌بندی جدید، مدل تازه‌ای برای فهم و تبیین ارائه شده است. دیدگاه ، دیگر اندیشمند ژئوپلیتیک نیز در همین راستا تکوین یافته است. 🔸در آلترناتیوی که و ارائه کرده‌اند، جهان از صورت‌بندی غربی-شرقیِ اروپامحورانه خارج شده و در قالب تعاملات شمال-جنوب توضیح داده می‌شود. این آلترناتیو در مقابل نظریه‌ی هالفورد مکیندر قرار دارد و به بازسازی و ترمیم آن می‌انجامد. 🔹نظریه‌ی هارتلند ، یکی از ستون‌های رهیافت اروپامحوری است. این نظریه، تقسیم قدرت در جهان را به‌گونه‌ای توضیح می‌دهد که گویا ، سرزمین‌ها و ملت‌ها را به شرقی-غربی تقسیم کرده است. این شیوه از تقسیم‌بندی، را در تقویت می‌کند. تقلا برای عبور از جهان تک‎قطبی و گذار به نظام جهانی چندمرکزی از حیث تئوریک نیازمند نقد و نقض نظریه‌ی هارتلند و تعدیل آن است؛ این مطلوب، همان کاری است که والرشتاین و تیلور دنبال کرده‌اند. این یادداشت ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
🔹آرای سیاسی ، نمونه‌ی بارز یا (Realpolitik) است. چه‌بسا همکاری با نیکولاس اسپایکمن (Nichols spykman) در دانشگاه ییل، عنایت جدی به سیاست میدان را در نزد وولفرز تقویت کرده باشد. 🔸 نظریه‌ی را در برابر نظریه‌ی ارائه کرد که پیش‌تر توسط صورت‌بندی شده بود. این نظریه‌ها برای تغییر در مقیاس جهانی، قواعد جغرافیایی را دستمایه‌ی تبیین خود قرار می‌دهند. آن‌چه آرای وولفرز را به ادبیات و رهیافت‌های ژئوپلیتیک نزدیک می‌کند، توجه به سیاست میدان است. 🔹واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل را می‌توان ترجمانی از رئال پولیتیک دانست. تقلای دولت‌های ملی برای حفظ تمامیت ارضی و در به یک نیاز عمده در آن دوران تبدیل شده بود. همین زمینه‌ی عینی، توجه به رهیافت را تقویت کرد و امکان بسط و توسعه‌ی آن را فراهم آورد. بنابر این رهیافت، «قدرت» زیربنای سیاست محسوب می‌شود؛ بخش مهمی از نیز در گرو شکل و آرایش مرزهای ملی است. 🔸تمحض وولفرز بر ، نه‌تنها او را به کاشف استعدادهای امنیتی جهت جذب در دستگاه‌های اطلاعاتی امریکا تبدیل کرد، بلکه او را که عضو امریکا (the National War College) بود، به این نتیجه رساند که باید دانشگاه چنان سازمان‌دهی شود که تعیین‌کننده‌ی سیاست‌های دولت باشد. بنابر این شواهد، آرای وولفرز زمینه‌ی مناسبی برای مطالعه‌ی نسبت دانش، قدرت و محسوب می‌شود؛ نسبتی که الهیات لوتری تیلیش بر آن سایه انداخته است. https://eitaa.com/doranejad