eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
348 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1هزار ویدیو
161 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر پژوهشگر اسناد خطی،تبارشناسی و فرهنگ عامه 🌐وبلاگ: http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان: #آوات_قلمܐܡܝܕ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 📹 با بزرگان 📌برداشتی از مصاحبه 💠صوتی و تصویری آوات قلم ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
4_5900268381520533643.mp3
2.49M
🌺🎼🎧 🌺🎤۴۳ حافظ ●━━━━━────── ⇆ ◁ ㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻ ‌‌💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 ❖ ﷽ ❖ 🌺 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍂 @edmolavand 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌼
📝 ■زِلیگ،سِلیک،زِلیک: قی چشم ■سِما ، سِماع: رقص ■سِموار ،سِمبار: سَماوَر ، این کلمه روسی هستش مثل استکان و سِمِشکه ■سِوا: جداگانه ،جدا ■سِوا هِکاردِن: جدا کردن ،تقسیم کردن ■سَوُک: سَبُک،کم،بی وزن ■سیُو کِلِش: سیاه سرفه ■شادی: میمون ■شال بِه ،غول بِه: میوه بِه جنگلی ■شِت ، شِد: فاسد و خراب(شِد مِرغانه، شِت آغوز) ■شِفت: ساده لوح ،جاهل و بی عقل ، دیوانه ، خُل ■شَقِله: گردوی درشت و بزرگ و خوشدستی  برای هدف گیری و برنده شدن در آغوزبازی ■شِکاری بِز: بُز کوهی ■شَک شَکی: آدم شکاک و وسواسی،  پُر شک  و تردید ■شِل: شلخته،ضعیف ناتوان،رقیق و آبکی، کسی که در انجام کاری نسبت به بقیه ضعیف تره و عقب می افتد ■شِلاب: باران درشت ِ تند و شدید ■شَلغِم: شلغَم ■شِندِر غاز: کنایه از بسیار ناچیز و اندک ■شُوخی گَر: آدم شوخ طبع با مزه ، شوخی کننده ■شُورِت (اُ): شهرت ،افتخار ■شُونه (اُ): شانه یِ سر ■شونه (او): می رود ■شی خِنه: خانه یِ شوهر ، خانه بخت ■شیر: خیس تَر مرطوب ،  شیر (حیوان)، شیر (غذای مایع خوردنی) ■شِطُون (اُ): شیطان ، کنایه از آدم پر سرو صدا ، پر جنب جوش ، بی توجه ، حقّه باز ، چند چهره ■صَرا: صحرا،مزرعه علفزار  دشت و دمن  مرتع ■عاقِل مرد: آدم فهمیده و عاقل کسی که سرد و گرم روزگارُ چشیده ■عَید گَردِش: عیددیدنی، دید و بازدید عید ■قِراری: مزدگیر،کارگر پیمانی ■قارزِم: گودی و قسمت عمیق رودخانه ، غرقاب ■قرضی: نوعی جبرانِ همکاری و تعاون برای انجام کار مشکل که معمولا بین کشاورزان مازندران رایج بود، مثلاً  آشنایان و همسایگان یک‌ یا چندروز برای انجام کار کشاورزی و دامداری  به مزرعه قنبر میروند  بعد از اتمام کار ، قنبر هم به همراه دیگران، جهت جبران همکاری به کمک و یاریشان میپردازد.این رسم در میان روستاییان ایران "یاوری"خوانده میشود . ■قِسمِت: قِسمَت ،سهم ،سرنوشت ، نصیب ، قضا و قدر ■قَوِر ، قَبِر: قبر ■قَورِسُّون، قبرِستُون: آرامستان ، قبرستان، گورستان ■کارِمسِرا: کاروان سَرا ،توقف گاه کاروانیان ■کُش: کَفش ■کاله: زمینی چند سال کشت نشده ،استفاده نشده، و علف های هرز در آن روییده است ■کاتا ، کِتا: کوتاه ■بِلِند: بُلند ■کَتِل: هیزم کلفت ، کنایه از بی حس و کرختی پا ■کَتول: دام پرورشی، دامدار ، کوه ، کوهستان ■کَتولی: از انواع ترانه های کوهستانی مازندران ■کَر: یک بغل علف یا کاه ،از چند کَسو تشکیل شده است ، دوازده تا کَر  ، یک خروار است خرمن ■کَرزَنی: خرمنکوبی ■کَسو: یک دسته شالی یا گندم ■کَش: پهلو ، جواب،  کنار ، دو طرف شکم ، دفعه و بار ، بغل آغوش(کَش یا کَشه بَیتِن، بغل گرفتن بچه) ■کِش: ادرار ، شاش ، نجاست انسان (خوردِ کِش) ، (گَتِ کِش = مدفوع ) ■کَک ماریم: نیلوفر وحشی با گلهای شیپوری سفید ، گیاه پیچک روی پرچین ■کال: نارِس ، نپخته ، نرسیده ، واحد شمارش گردو و تخم مرغ(آغوز کال ، مِرغانه کال)، لَنگ یا پای ناقص و معیوب ■کَلِز کَلیز: پیمانه شیر و ماست ، کاسه چوبی دسته دار ■کِلِه پِه: کنار اجاق هیزمی روستایی ■کَمِل کشی: حمل کاه از خرمن به خانه یا روستا ■کومه: کلبه و خانه کوچک که در باغ و کشتزار و علفزار صحرا  از چوب و شاخه درختان و نی و کاه درست میکنند محلّ استراحت چوپان و کشاورز و انباری موقت میباشد ■کَئی لَم: ساقه های رَوَنده دراز و طویل بوته کدو (هندوانه لم ، خربزه لم ،خیار لم،تمشک لم،انگور لم) ■کِله: جوی آب یا رود کوچک ،جَر ■کیله: پیمانه و  ظرف چوبی ِ استوانه ای شکل برای وزن و تقسیم کردن گندم جو برنج ■گالِش انگور: نوعی گیاه دارویی ■گالِش: انسانهای دامدار جنگل نشیِن ، دامدار گاوچران و گاوبان یا  گَلّه دار گاو  جنگل نشین ■گَت، گَتی: بزرگ ،رئیس،  عاقل و باشعور، نیا (گَت بِرار =برادر بزرگتر ، گت پیئِر: پدر بزرگ) ■گِرباز: ابزاری شبیه بیل با سر فلزیِ راست وکلفت ونوک تیز جهت کندنِ زمین های خیلی سخت و سفت ■گَرِک: آویز یا وسیله ای آویختنی از سقف اتاق های روستایی شبیه زنبیل آویزان که از ریسمان و علف های هرز خشک درست میشود موادغذایی را داخل آن قرار میدهند تا از رطوبت و دسترسی گربه و بچه های کوچک دور بماند ■گَره جینگا: آبخانه، ■گره جو گهره جو: ظرف ذخیره ادرار کودک در گهواره ■گِلِس: آب دهان و بزاقِ کِشدارِ کودک که همیشه از گوشه لبو دهانش آویزان و جاری است ■گِل گوئی گِل گُوگی: مخلوطی از گِل مخصوص زرد رنگ با پِهِن گاو (پوش) جهت رنگ آمیزی کردنِ (بِندُستِن) قسمت پایین ِ دیوار خانه های روستایی ■کَمِربُر: خطی راست و مستقیم و مرز بین  قسمت رنگ آمیزی شده قهوه ای و سفید دیوار ■گُودوش گِدِر: وقت و زمان دوشیدن گاو صبح یا غروب ■گُوکالُم: طویله گاو ■گوگزا: گوساله شیرخوار http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2981 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 🔳 🔲 ◻️ 🔻🔻 ✅صدراعظم قاجار کجایی بود؟ 🔺🔺 ✍میرزا محمد شفیع" ادملایی مازندرانی فرزند"حاج میرزا احمد" از خدمتگزاران نادر شاه افشار بود. 👈اجداد میرزا شفیع از اهالی اصفهان بوده که در عصر سلاطین صفویه به علت طغیان و عصیان توسط پادشاهان صفویه به اجبار از اصفهان کوچ و در روستای بخش بندپی مازندران، سکونت کردند. 🌿خاندان تقی نیا، تقی زاده و ابراهیمی عمران مقیم ادملا از بستگان او هستند. 👑حضور قاجار در ادملا: آقا محمدخان قاجار در روستای ادملا با مرد خوشنویس؛ میرزا شفیع ادملائی آشنا شد که سیاق نوشتارش ، مورد پسند وی قرار گرفت و از خواست که چند مدتی میرزا شفیع در خدمت او باشد حاکم نیز با این در خواست موافقت کرد. 👈ترقی  از این لحظه آغاز و تا آخر عمر خود در دستگاه قاجاریه ادامه داشت. 📑مستندات: 📜از جمله نامه ی سال ۱۲۰۴ قمری آغامحمدخان مبنی بر ((توقف در قریه ادملا بندپی...)) که وی در پی توطئه ی برادرش رضا قلیخان قاجار در شهر بابل گرفتار شده بود، با درایت سرجوقه و حاجی خانجان [حاکم بندپی] و داماد او را نجات داده و سپس در باکرمحله [ادملا] بندپی اقامت دادند. 👈این سرگذشت از وقایع مشهور جماعت باکر است که برای نخستین بار در کتاب بندپی سرزمین، تاریخ، فرهنگ و در سال ۱۳۹۳ چاپ و منتشر شده است.. ✍ ۱۴۰۲/۱۱/۱۷ http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2982 📑 @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 📜سند رفع نزاع چند طایفه و خاندان در رضی 📌طرفین دعوا پس از نزاع و سپردن دعوا به حاکم در نهایت با مشاورت بزرگان و علما ی منطقه..... جهت حل و فصل دعاوی خویش طی مراحلی با تطهیر جسم و روح [غسل و وضو] و با حضور در مزار امامزاده سید یحیی رضی مدفن قریه ادملا؛ قسم یاد کردند و به این ترتیب رفع نزاع شد. 📌نکته قابل توجه اینکه نام روستای اِدملا در این سند بصورت ((آدملا)) [الف با آ ] نوشته شده است. http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2985 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
👆👆 📩بازخوانی سند: ✍جعلنی الله فداک و رزقنی لقاک المسئول من الله تعالی والمآمول من فضله : اَن یحفظکم و یَسلمکم من سوانح الدهر، و یوفّقکم لترویج شریعه رسوله صلی الله علیه وآله فوق مایمکن ، و 🍃و یوفّقنی الاستفاضه من فیض حضرتکم العالی ، وبعدُ یاسیّدی : انه قد مضت بی مدّتاَ مدیده ، 🍃 ما وفقنی الله فیها لزیارت مرقوماتکم ، و تحصیل الاطلاع بها من حالاتکم ، و ما رجوت ُ ابداَ من الطافکم اَن تنسونی و ترکوکی من خطراتکم فی حالِِ وحین ، فکیف فی زمان طویل ، سیّما فی هذه الازمنه التی کنا مترقبین 🍃 لظهور مراحمکم ، لمّا رایناه و سمعناه حسبما هوالمتعارف بین المتعارفین ، سیّما 🍃من امثال جنابکم مع حفظ للملکات الحسنه والتراقب بافعال الاممدوحه عندالله تعالی ، الناطق بها اَلسنه سفرائه علیهم السلام ، و ما علمتُ لکم فی ذالک عذراَ وجیهاَ ، لیسکّت المتوقّعین ، و انی و اِن لم توقع الّآ... حتّی اِنّ الافهام الاوائل یظّنّون انقلب محبتکم بخلافه و العود بضدّه ، ولکن مِن اوائل حالی قد هیَیّتُ نفسی بان اُحبّکم من دون تعلّل قطّ بعرض دلالتِِ و بعدُ ماطال المدّه و جعل الیآس من بروز الطافکم قد بادرتُ بتجدید التصدیع و بتحریر هذه الوریقه و جُعلت وسیله لذُکرانکم و ذریعه منی ثم انی سَاَجدُ 🍃 کما وقع بین علماءالاعلام ، انی ساخبرکم بما جری فی القضیه الدّخانیه و ان کنتم مطّلعین من اجماله من مسطورات المتعارفین انه لمّا عزم السلطان علی ترویج لباطل و تفویض هذه التجاره بالانحصار بالرجل الکتابی النصرانی ، و وقع ماوقع فی بلاد آذربایجان ، و ما جری فی بلاد فارس و شیراز من اخراج العالم الغیور السیدعلی اکبر(فالی اسیری) و ارساله الی العتبات ‌، و اتفاق اهالی اصفهان تبعاَ لحکم علمائهم علی ترک شرب الدّخان و احراق البذر التّنباک و آلات شربه و صل هذه الاخبار الی سمع حجه الاسلام المیرزا محمدحسن الشیرازی مقلَدالانام و اعلم العلماء الاسلام (الاعلام)ادام الله اطناب ظلاله العالی ، فبینما هو دام ظله یستمع هذه الاقاویل المنقولات ، وصل الیه من اهالی .... Mohsen Baker: •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @edmolavand
هدایت شده از محسن داداش پور باکر
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 💐شهدای 🌍دیار 🌷به یاد شهدایِ قیچاق شعر می گویم 🌹به نام یَلان آذربایجان، ذکر می گویم 🌷محسن می نویسد از شهدا، بنام خدا 🌹که قیچاق مهد عشق است و شهد و وفا 🌷برای یادواره شهدایِ قیچاق، بهانه میاورم 🌹پیامی از دل خونین این باغ، نامه میاورم 🌷هفده پرستو دل از این عرصه شقایق شد 🌹قیچاق برون زِ عالم اسباب، عَلایق شد 🌷چو شمع بر سر هر شهید، بهانه باش 🌹عِطر شهید بخر،برای جاوید، نشانه باش 🌷در گلزارِ این شهدا، دلت جای دیگر است 🌹پرواز کن، اینجا کربلایِ معلایِ دیگر است 🌷تا چشم کار می کند قیچاق آباد است 🌹در گوش رهگذر نجوای شهید فریاد است 🌷یادتان باشد که ما عاشقانه خون داده ایم 🌹در جهاد، صدها لیلی و مردِ مجنون داده ایم 🌷باید همیشه قیچاق در دفاعِ مقدس باشد 🌹بصیر از جنگ نرم و بیزار از خطِ عَبَس باشد 🌷به آنانکه بی پا و سر آمدند،سخن بگوییم 🌹شهیدان از دیار خطر آمدند، سوسن ببوییم 🌷عِطرعباس،نام قاسم و عکس جعفر نکوست 🌹اشکِ اله وِردی،خلیل و بایرام به شهر وضوست 🌷علی و مرتضی و عبدالحسین جاوید الاثرند 🌹صفر و بهلول و محمدحسین در یک سنگرند 🌷اولین شهید قیچاق جلیل احمدی است 🌹که مظلومانه جان داد، دلیل اَبدی است 🌷بنویسم که ابراهیم اشرفی اولین شهید است 🌹وِی گروهبانِ قافله یِ عشق و امید است 🌷مرتضی مرتضوی بر مِنبر اَروند خُطبه خواند 🌹به گوش موجها این غَوّاص روضه خواند 🌷اصغر بی غم را بنگر که زِ تپهِ شهدا خیمه زد 🌹هفت سال به خلوت،در سجادهِ عشق گریه کرد 🌷ز ِسوزِ دلِ جواد ثابتی شلمچه غمگین است 🌹سخن چون بلبل،سر و تن به خون رنگین است 🌷چهار یادگار دارد عباس ولی زاده در این دیار 🌹مرجان آباد زِ جرمِ کوموله فریاد دارد، هموار 🌷پنج گل از شهید محمد حسین در تاریخ است 🌹منافقین به پایِ خونش در تیغ و میخ است 🌷شهید بهلول ببری را بنازم که داماد بود 🌹سر پل ذهاب خونش بِه زِ خاک و آب بود 🌷حسن بزرگی شهیدِ نونهالِ آذربایجان است 🌹یارِ در مجنون،این جوان است 🌷قاسم مرتضوی،مرتضی صادقیان و علی شکری 🌹سال شصت و دو اسیر گشتند و یادشان اَبدی 🌷از گیلان غرب صفر کرمی شهید جانباز شد 🌹ارتفاعات قوجار،اله وِردی نعیمی به پرواز شد 🌷در میاندواب شهید توکلی دبیر، پُر آوازه است 🌹آقا بایرام مهدوی،صاحب یک گل،به خانه است 🌷شعر محسن گرچه کنون در قافیه،انتهاست 🌹چنین نوشتند که سید قاسم سید شهداست 🌷قیچاق مهدِ شهدا وُ جانبازان و پهلوان است 🌹این دیار کهن، بِسانِ نگینِ انگشترِ ایران است 🖋 ۱۴۰۰/۱۲/۱۵مصادف با سالروز ولادت امام حسین علیه السلام ۱۴۰۰ http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2986 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @bakershenasi https://eitaa.com/Bakershenasi 📚ܐܡܝܕ 💥 @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
libary mohsen dadashporbaker
Track128_2023_06_13_15_06_38_452.mp3
111.2K
🍀VOCABULARY 🔻Personal information 🔹️1. nationality 🔸️2. birthplace 🔹️3. hometown 🍀لغات 🔻اطلاعات شخصى 🔹️١. مليت 🔸️٢. زادگاه 🔹️٣. شهرى كه در آن متولد يا بزرگ شده باشيد. @edmolavand
Track 126_2023_06_10_11_12_43_543.mp3
357.4K
🔻Positive adjectives 🔹️1. beautiful 🔸️2. famous 🔹️3. fantastic 🔸️4. great 🔹️5. handsome 🔸️6. terrific 🔹️7. wonderful 🔻صفات مثبت 🔹️١. زيبا 🔸️٢. مشهور 🔹️٣. خارق العاده 🔸️۴. عالى 🔹️۵. خوش قيافه 🔸️۶. فوق العاده 🔹️۷. شگفت انگیز @edmolavand
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 🔸 آیه ۱۶ سوره یونس 🌸 قلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ ۖ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ 🌺 Say, ‘Had Allah [so] wished, I would not have recited it to you, nor would He have made it known to you, for I have dwelled among you for a lifetime before it. Do you not exercise your reason?’ 🌼 بگو اگر خدا نمی‌خواست هرگز بر شما تلاوت این قرآن نمی‌کردم و او هم شما را به آن آگاه نمی‌ساخت، زیرا من عمری پیش از این میان شما زیستم (که دعوی رسالت نداشتم) آیا عقل و فکرتان را کار نمی‌بندید؟ ⚠️آیا عقل و فکرتان را کار نمی‌بندید؟ http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2987 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 🖊ن وَ القَلَم وَ ما یَسطُرون 🌸اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🔎مفهوم شناسی حقیقت: ✨اِن‌شاءَالله، ✨باذن‌ِالله، ✨بحَول‌الله، ✨ماشاءَالله، ✨مَعاذَالله ⬅️ در قرآن 🌸معناشناسی اِن‌شاءَالله برای کارهایی است که انسان، قصد انجام آن را دارد. «لَا تَقولُنَّ لِشَیٍ اَنّٖی فاعِلٌ ذٰلِکَ غَدًا اِلّا اَن یَشاءَالله» هرگاه خواستی کاری را در فردایی انجام دهی نگو که این کار را انجام می‌دهم مگر آن‌که بگویی اگر خدا خواست 🌸نگاهی مفهومی به معنای باِذن‌ِالله برای اموری در قرآن استفاده شده است که آن امور انجام یا انجام ندادنش فقط دست خداست و انسان حق ورود به آن را ندارد مگر خداوند اجازه فرماید. در آیه‌الکرسی می‌فرماید :منْ ذَاالَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلّٰا بِاِذْنِه کیست در نزد خدا بدون اجازه او شفاعت کند پس دقت کردیم، چون امر شفاعت فقط مخصوص خداست و در این آیه تحقق شفاعت را «باذنه» (اجازه خودش) فرموده است 🌸بررسی معنا شناختی بحَول‌ِالله وقتی که خداوند انجام امری را بر بشر خواسته است و او برای شروع یا ادامه کار باید از او مدد بخواهد. مثال در نماز وقتی بلند می‌شویم خدا نماز خواندن را بر ما خواسته است برای ادامه این خواست خداوند از او طلب کمک و استعانت می‌کنیم چرا که خواست خدا به تنهایی شرط کافی نیست و باید از شروع تا پایان ماموریت کمک‌مان کند. 🌸مفهوم شناسی اِن‌شاءالله در برخی جاها نباید ان‌شاءالله گفت. مثلا وقتی از کسی قرض می‌گیریم نباید بگوییم ان‌شاءالله پس می‌دهیم چرا که اگر قرض را ندهیم می‌گوییم خدا خواست من نتوانم قرض را پس بدهم، باید در چنین جایی گفت بحول‌الله در فلان تاریخ پس خواهم داد، یا در پیمان‌ها و سایر عقود مالی باید بحول الله گفت. 🌸نگاهی به مفهوم ماشاءَالله جایی که قدرتی از خدا و عظمت او را می‌بینیم مثال کوه بزرگی یا انسان زیبایی، باید بگوییم ماشاءالله یعنی ببین خدا چه عظمت و زیبایی، خواسته است بر این کوه یا انسان. یعنی این لطف خداست. 🌸معناشناختی مَعاذَالله یعنی پناه می‌برم به خدا از شر خودم، از شر انسان‌ها و شیطان و همه چیزی که مرا ممکن است منحرف کنند. دقیقا کلمه‌ای که حضرت یوسف در مقابل زلیخا گفت. نگفت اعوذبالله، چون این جمله ناقص است. پناه می‌برم به خدا از چه چیز؟؟ وقتی گفت معاذالله چون هم شیطان تهدیدش می‌کرد و هم نفس خودش و هم نفس زلیخا و نقشه‌های او و.... 📌آیه ۲۳ سوره کهف 🖊سیدجلال رضوی همدانی http://mzm22mzm.blogfa.com/post/319 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
327K
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ ⚠️خدا کجاست؟!! چرا نمیبینیمش؟! 👈دانش آموزان مقطع متوسطه اکثر می پرسند که خدا کجاست چرا ما نمی بینیم و ما چیزی را که نبینیم بهش اعتقاد نداریم خواستم استاد محمدی بفرمایند چطور متقاعدشان باید کرد؟ با مثال و ... 📣استاد شاهرودی 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ 💥 @edmolavand @sayedhmirmaryam 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 📜 📜 ✍مدرو و کاریکه دو اصطلاح زیبای چوپانی و گالشی بود، و در نوع خود در گذشته، نشان دهنده دقت و سبک زندگانی منظم دامداران در کوه، دشت و جنگل بوده است و مثل زندگانی مدرن این سال‌های شهری، برای هر عنوان کاری در منازل خود، اتاق مشخصی داشتند. 👈در قدیم منزل و تِلار دامداران بویژه گالش ها، مشتمل بر چند اتاق بود و حقیر در دهه ی پنجاه این نوع از تِلارها را بسیار دیده ام، 📌«مَدرو» ابتدای ورودی داخل تِلار بود که مخصوص کفش ها «کَلوش، چرم و چِره، دِوَندی، چکمه، دَم پایی» بود، 👈از داخل مَدرو با درهای مختلف، می بایست به دیگر اتاق ها راه پیدا می کردند - که جای بحث آن در اینجا نیست - 📌اما یکی از آن اتاق های پرجاذبه با بوی شیر، سرشیر، ماست و سرماست، روغن، پنیر، با انواع و اقسام ظروف چوبی «نو، جولِه، کَلِز، کِتِرا، لاک، کَچه»، اتاقی بود که به آن  «کاریکِه» می گفتند و شاید بتوان برای فهم امروزی، به آن انبار لبنیات گفت. 🟡شوربختانه «مدرو و کاریکه» در این سال‌ها اصلا بر سر زبان ها نیست و به مرور زمان بخاطر از بین رفتن مراتع و درگذشت دامداران قدیمی، رو به فراموشی رفته است اما در سال‌های قبل از دهه شصت، به فراوانی کاربرد داشت و بسیاری از دامداران این واژگان را بطور روزمرّه مورد استفاده قرار می دادند و منازل آنها به دلیل همین سبک معماری سنتی بومی، از شکل و شمایل و نظم خاصی برخوردار بود.  👈چیزی که از آن زمان‌ها، در یاد ماست و بسیار برای ما شیرین، خاطره انگیز و جذاب است، بکارگیری فراوان چوب در اندازه های گوناگون ، در زندگانی دامداران بود، همه چیز شان از جنس چوب بود، از دیوار، سقف منزل گرفته تا ابزار و آلات، ظرف و ظروف شان، چوبی بود، وصف این سبک زندگی که شاید الآن به ندرت بصورت بلااستفاده، آثاری از آن برجا مانده باشد، حس و حالی داشت که از فرطِ زیبایی و دل انگیزی، برایم مقدور نیست و حقیقتا از بیان ظرافت و طراوت این سبک حیات و  زوایای مختلف آن عاجزم، آرزو می کنم، 👈ان شاء الله در آینده، مشتاقان و علاقمندانی  پیدا شوند تا آن زندگانی سرشار از شادابی  را همراه با تصاویرشان برای ما به یادگار بگذارند و از فراموش شدن آن، جلوگیری کنند. 🖊 http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2992 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─