🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت77 مامان مهری نتونست تشر زدنای مامانو تحمل کنه جوا

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت80 بهم بگو رتبه مو لطفا انگار مظلومیت صدام اثر گذ

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت88 از دور دم در اتاق اورژانس مامان مهری و بابابزرگ

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت95 کل مسیر تا برسیم به بیمارستان مهدی دستمو گذاشت

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت101 راضیه راهی اصفهان شد بدون خبر بدون خداحافطی بد

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت103 مامان رو به روی مهدی ایستاده بود و نکاتی رو به

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت106 بعد از نیم ساعت پرواز بالاخره هواپیما نشست و

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت108 اذان گوشیم که به صدا اومد بلند شدم بدون کوچکتر

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت108 اذان گوشیم که به صدا اومد بلند شدم بدون کوچکتر

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت110 نگاهم افتاد بهش اخم غلیظی که روی پیشونی داشت

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت111 مهدی دستمو گرفت و دنبال خودش کشوند موی دماغ د

🍂 الهه 🍂

#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت112 ساعت حوالی ۱۶ بود و من همچنان اجازه نمیدادم م