eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ بسم الله الرحمن الرحیم گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع(4) روضه امام سجادع و پیر مرد جاهل شامی اسارت در بازار شام و قرار دادن اسراء بر سکوی برده فروشان خانواده‏ي پيامبر با دستهاي زنجير شده در کنار مسجد ايستاده و در انتظار آينده بودند. پيرمردي شامي جلو آمد و گفت: خداوند را سپاس که شما را نابود کرد، و يزيد را بر شما مسلط ساخت و سرزمينها را از مردان شما رهايي بخشيد. حضرت زين‏العابدين (ع) فرمود: «پيرمرد آيا قرآن خوانده‏اي؟» گفت: آري. - آيا آيه‏ي " قل لا أسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي " [1] را خوانده‏اي؟» - آري. - «اي پيرمرد، ما قربي هستيم، آيا آيه‏ي، " و اعلموا انما غنمتم من شي فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي " [2] را خوانده‏اي؟» - آري. - «پيرمرد، اين قربي ما هستيم، آيا آيه‏ي: " انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا " [3] را خوانده‏اي؟» - آري. - «اي پيرمرد، ما همان اهل بيتي هستيم که آيه‏ي طهارت در شأن ما نازل شده است.» پيرمرد نادم و مبهوت و ناباور گفت: تو را به خدا، شما همان خاندان هستيد؟ امام (ع) پاسخ داد: «به خدا سوگند بدون هيچ ابهامي ما اهل بيت طهارت هستيم و به جدمان سوگند که همان خاندانيم.» پيرمرد عمامه‏اش را از سر برداشت و در حالي که مي‏گريست و نگاهش را به سوي آسمان دوخته بود، گفت: خداوندا! من از دشمنان آل محمد (ص) بيزاري مي‏جويم و از رفتار خود توبه مي‏کنم. امام (ع) به وي وعده‏ي بخشش داد وقتي يزيد خبر توبه‏ي پيرمرد را شنيد دستور قتل او را صادر کرد. [4] . قاسم بن بخيت گزارش کرده است: هنگامي که فرستادگان اهل کوفه با سر حسين (ع) به مسجد دمشق وارد شدند، مروان بن حکم با ديدن آنها پرسيد: شما چه کرديد؟! آنان پاسخ دادند: هيجده تن از آنها به سوي ما آمدند، به خدا سوگند، همه را کشتيم و هم اکنون اينها سرهاي ايشان است، مروان با شنيدن پاسخ برخاست و از آنها جدا شد، آنگاه يحيي برادر مروان آمد و او نيز پرسيد: شما چه کرديد؟ و همان پاسخ اول را به او نيز بازگفتند. يحيي در حالي که اندوهناک شده بود برخاست و گفت: شما از ملاقات محمد (ص) در روز قيامت محروم شده‏ايد و هيچ‏گاه و در هيچ کاري با شما همکاري نمي‏کنم، سپس از مسجد بيرون شد. [5] . [1] سوره‏ي شوري، آيه‏ي 23. [2] سوره‏ي انفال، آيه‏ي 41. [3] سوره‏ي احزاب، آيه‏ي 33. [4] بحارالانوار، ج 45، ص 129، العوالم، ج 17، ص 429، الدمعة الساکبه، ج 5، ص 89، طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 120، تسلية المجالس، ج 2، ص 382، با اندکي اختلاف، اين خبر بسيار مهم و عبرت‏آموز در کتابهاي تفسير و تاريخ ثبت شد است. تفسير طبري، ج 22 ، 10 ، 15 ، 25، ص 7 ، 5 ، 13 ، 16، تفسير روح المعاني، ج 15 ، 25، ص 62 ، 31، تفسير الدر المنثور، ج 4 ، 6، ص 176 ، 7، جواهر العقدين، ص 318، البرهان، ج 2 ، 4، ص 415 ، 124، نور الثقلين، ج 2 ، 4 ، 3، ص 157 ، 257 ، 155، مجمع البيان، ج 6، ص 411، فضائل الخمسه، ج 1، ص 288، الفتوح، ج 5، ص 242، خوارزمي، مقتل الحسين، ج 2، ص 61، الحقايق الورديه، ج 1، ص 127، تفسير ابوالفتوح رازي، ج 6 ، 9، ص 307 ، 19. [5] تاريخ طبري، ج 5، ص 465، البداية و النهاية، ج 8، ص 196، ابن‏اثير، کامل، ج 3، ص 301، الامام الحسين و اصحابه، ج 1، ص 415، طريحي در المنتخب، ج 2، ص 484. اضافه مي‏کند که يحيي خطاب به سر امام گفت: اي ابا عبدالله مصيبتي که بر تو رفت برايم سخت و دشوار بود، امام غريب کربلا که سر از بدن تو جدا شد از سوي ابن‏زيادي که او را از ارازل عالم است. [6] بعثت بدون وحی-[ صفحه 285] .
دوباره مرغ روحم هواي کربلا کرد دل شکسته ام را اسير و مبتلا کرد زسر گذشته اشکم به لب رسيده جانم که هر چه کرد با من فراق کربلا کرد شود تمام هستي فداي آن دو دستي که غرق بوسه با اشک علّي مرتضي کرد نگشت آني آن دست جدا زدامن دوست اگر چه تيغ دشمن زپيکرش جدا کرد جز از براي داور دو تا نگشت اکبر چه شد که خصم کافر جبين او دو تا کرد سزد همه جوانان حنا ز خون ببندند که جا به حجله خون يتيم مجتبي کرد فداي آن جواني که در نماز ايثار زخون وضو گرفت و به اکبر اقتدا کرد فداي شير خواري که وقت جان نثاري دوچشم خودببست ودولب به خنده واکرد فداي آن شهيدي که زير تيغ قاتل سرش بريده گشت و به شيعيان دعا کرد فداي جسم پاکي که قطعه قطعه گرديد زقطره قطره خونش حسين را صدا کرد فداي آن شهيدي که در کنار سنگر به گريه ياحسين گفت به خنده جان فداکرد برات کربلا را کسي گرفت"ميثم" که رو براي ايثار به سوي جبهه ها رفت
منظر دل های ماست، کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند، پر به هوای حسین یک نگه کربلا به بوَد از صد بهشت جنت اهل دل ست، صحن و سرای حسین دیدن باغ بهشت، مژده به زاهد دهید زاهد و حور و قصور، ما و لقای حسین تربت پاکش بود داروی هر دردمند دار شفای خداست، کرب و بلای حسین ملک سلیمان بوَد در نظرش بی بها آن که گدایی کند پیش گدای حسین هرکه رود کربلا بوسه به خاکش زند بشنود از قدسیان، بانگ و نوای حسین چون به عزاخانه‌اش پا نهی آهسته نه بال ملائک بود، فرش عزای حسین خنده‌کنان می رود، روز جزا در بهشت هرکه به دنیا کند، گریه برای حسین غم نخورد بعد از این، بهر سرای دگر آنکه «شکوهی!»شودنوحه سرای حسین
✅مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَيْنِ وَ بُغْضَ زِيَارَتِهِ ✅اگر خداوند اراده خير و خوبی را براى کسی نماید در قلبش محبّت و محبت زيارت آن حضرت را قرار می دهد. و كسى كه خداوند سوء و بدى را برايش بخواهد در قلبش بغض امام حسين عليه السّلام قرار داده و در دلش بغض زيارت آن حضرت را مى ‏اندازد. كامل الزيارات
💠 لَوْ وُلِدَ لِی مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلا عَلِيّاً اگر صد فرزند هم می‌داشتم دلم می‌خواست همه را «علی» بنامم. 📗 الكافی، ج۶، ص۱۹ فرمود حسین:‌ جلوۀ لم یزلی سالار شهیدِ شاهدان ازلی گر صد فرزند داشتم می‌خواندم نام همه را به نامِ نامیِ «علی»
ای زنده‌ء عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ء کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات
سلامُ الله علی الاَجسادِ العُریان سلام الله علی الاولَادِ العَطشان سلام الله علی الجِسمِ السَّلیبَه سلام الله علی الطِّفل الرَّضیعَه یا ساکنَ کربلا یاسیدَ المَظلوم مَقتولَ فی الطَّفِ ، یا مَذبوحُ و یا مَسموم غریبَ الغُربا یا ابا الشُّهدا ایُّها المَظلوم سلام ای زینت دوش پیمبر سلام ای کشتهء در خون شناور سلام ای وارث غمهای حیدر سلام ای تشنه لب فرزند کوثر میگرید از داغ تو هفت آسمان هر شب وای از دل خون تو وای از دل زینب غریب الغربا یا ابا الشهدا ایها المظلوم یا ساکن کربلا....... سلام ما به خیمه های عطشان سلام ما بر آن لبهای سوزان سلام ما به طفلان پریشان سلام ما بر آن خاک بیابان ای تربت کربلا سجادهء اشکی تو کشتهء اشکی و تو زادهء اشکی غریب الغربا یا ابا الشهدا ایها المظلوم یا ساکن کربلا......
سر به دریای غم‌ها فرو می‌کنم گوهر خویش را جستجو می‌کنم من اسیر توام، نی اسیر عدو من تو را جستجو کو‌ به کو می‌کنم تا مگر بر مشامم رسد بوی تو هر گلی را به یاد تو، بو می‌کنم استخوانم شود آب از داغ تو چون تماشای آب و سبو می‌کنم صبر من آب چشم مرا سد کند عقده‌ها را نهان در گلو می‌کنم تا دعایت کنم در نماز شبم نیمه‌شب با سرشکم وضو می‌کنم هم‌کلامم تویی روز بر روی نی با خیال تو شب گفتگو می‌کنم جان عالم تو هستی و دور از منی مرگ خود را دگر آرزو می‌کنم
سر ميشود زمانه ولی بی تو غرقِ آه جانِ مرا رسانده به لب بغض گاه گاه تو حاضری و ما همه در بندِ غيبتيم آقا نجاتمان بده از اين شب سياه آقا علاجِ رو سِيَهی چيست غير اشک حالا به سوی روضه ات آورده ام پناه ای ملجاء هميشهء ابن سبيل ها جا مانده ام شبيه يتيمی ميان راه يک دم بيا به خيمه ی ما، جانِ مادرت آتش بزن دل همه را با شرار آه بايد شوی تسلی آن قلب مضطرب آقا بيا که روضه رسيده بـه قتلگاه يک جسم نيمه جان و دوصد نيزه و سِنان يک لشکر حرامی و سردار بی سپاه ناگه رسيد زينب کبری فراز تل فرياد زد ز سوز جگر وا محمداه "اين کشتهءفتاده به هامون حسين توست اين صيددست وپازده درخون حسين توست"
: دیدم سرت را ، زیبای زیبا بر روی نیزه ، بودی دل آرا وجه عیان و ، نامحرمان و ، چشمم به سوی نیزه وای از دل من ، شد قاتل من ، رأس تو روی نیزه ( مظلوم حسین جان ۲ مظلوم حسین مظلوم حسین جان ) ۲ ماه مبینم ، نیزه نشینم من با چه حالی ، رأس تو بینم در کوفه ی غم ، با قامتی خم ، اما چه جاودانه بردم پیامت ، هر گوشه نامت ، خواندم چه عاشقانه ( مظلوم حسین جان ۲ مظلوم حسین مظلوم حسین جان ) ۲ این دختر تو ، نیلوفر تو گردیده زائر ، بهر سر تو بر نیزه گاهی ، دارد نگاهی ، باشد اسیر دیدار در بی پناهی ، با سوز آهی ، گوید خدا نگهدار ( مظلوم حسین جان ۲ مظلوم حسین مظلوم حسین جان ) ۲ با بال بسته ، قلبی شکسته داغ غمت بر ، جانم نشسته محزون و بی تاب ، در هجر مهتاب ، ریزم ز چشمم ستاره ره می کنم طی ، تو از سر نی ، کن سوی من نظاره ( مظلوم حسین جان ۲ مظلوم حسین مظلوم حسین جان ) ۲
کاروانی آمد از دشت بلا خون جگر از ماتم کرببلا عاشقان از جام غم ها جرعه گیر جملگی در دست نا اهلان اسیر دست های شاپرک ها بسته بود چهره ها مانند نیلوفر کبود آسمان اینجا به رنگ نیلی است میهمانی ها به ضرب سیلی است کوفیان مهمان نوازی می کنند همچو مستان نغمه سازی می کنند نعره ها آید ز جمعی بد مرام سنگ ها می بارد از بالای بام کوفه هر کس را که مهمان می کند میهمان را تشنه قربان می کند محفلی بر پا شد از اندوه و غم کنج ظلمت خانه ی کاخ ستم یک طرف محنت کِشانِ جام عشق یک طرف گرگان کوفه یا دمشق یک طرف اردوی عشاق الست یک طرف خفاش پست شب پرست یک طرف یاران عاشق در نماز سوی دیگر نغمه ی آواز و ساز جمله ی گل های خاتم یک طرف جمع نامردان عالم یک طرف ساقی اهل ولا سجاد بود آن که در زنجیری از بیداد بود سوزد از تب ، زین جفا جان بر لب است دیده ی نامحرمان بر زینب است آن سر جانانه در محفل چو شمع در بَرَش پروانه ها گردیده جمع با رخ پر خون و پر خاکسترش جلوه ای دارد به چشم خواهرش کودکانش جملگی ماتم نشین دیده ها گریان و دل ها آتشین آرزوی کودکان این گونه بود چون سر جانانه اش رخ می نمود کاش می شد بوسه ای از راه دور می نشست از لب بر آن دریای نور گر چه داغ دلبرش دیرینه بود آرزوها این چنین در سینه بود ظالمی این آرزوها را شکست تا که چوبش بر لب و دندان نشست چوب زد بر بوسه گاه احمدی ناله می آید ز عرش سرمدی قدسیان خاک عزا بر روی سر حوریان برکنده گریان موی سر سر ز پا نشناخته جمع ملک گشته گریان همچو آن روز فدک ناله ی زهرا به پا گردیده چون محشر کبری شده گویا کنون وای امان از کودکانِ خون جگر جمله می گویند با چشمان تر کمتر ای ظالم بر آن لب ها بزن جای آن لب ها به جسم ما بزن .
. ۲۰۴ من از تو دورم ای دوست ، وصل تو را بخواهم تنها وصال رویت ، را از خدا بخواهم بیمار درد هجران ، در محفل فراقم با گوشه چشمی ای دوست ، از تو شفا بخواهم در تار و پود نفسم ، همواره ام گرفتار ای دستگیر عالم ، رمز رها بخواهم شهد محبتت را ، بر عاشقان چشاندی با یک نگاه من هم ، جام ولا بخواهم دانم حقیر و پستم ، من با تو عهد بستم پیمان شکستم اما ، از تو وفا بخواهم ای مهر عالم آرا ، ای ماه حسن دل ها پر روی تو ببینم ، از تو چها بخواهم همره شوق وصلت ، یک عقده مانده در دل من یک مدینه و یک ، کرببلا بخواهم
آن قدر هم خوب دیگر ، مثل رویا نیستیم آن قدر هم ساده و پاک و مصفا نیستیم مثل همت ساده مثل حاج احمد بی ریا آن قدر هم لایق یاری آقا نیستیم در تعارف با تو ماندیم و اگر حرفی زدیم ما ( بیا ) گفتیم اما تو بیا ، ما نیستیم سیزده قرن است چون مرداب ، آب راکدیم مثل طوفان مثل موج آب دریا نیستیم گر چه از این کوچه های ما صفا خالی شده گر چه مثل جبهه ، دیگر پاک و زیبا نیستیم از مسلمانان عالم می رسد اینک ندا آن قدر هم مثل آن ایام تنها نیستیم ما بدیم اما شها ، هستی صدایت می کنند یابن الزهرا العجل ما بی تمنا نیستیم ترسم آیی و نباشم تا ببینم روی تو در سحرگاه فرج هستیم ما یا نیستیم
ما هر چه داریم از تولای حسین است روح دعا رمزش تمنای حسین است عهد الستی بسته ایم و تا قیامت چشمان دل مست تماشای حسین است سرها اگر افتد به پایش جاودان اند هر سر که باشد گرم سودای حسین است به به نمازی که میان قتلگاه است این فخر تنها سهم والای حسین است مرده دلان را عشق او باور نباشد تنها دلِ زنده پذیرای حسین است از نَحنُ وَجهُ الله این باشد مسلّم وجه خدا واللهِ سیمای حسین است در روز محشر که گره بر کار افتد چشم همه بر قد و بالای حسین است او کعبه می باشد همه حُجاج هستیم ما لحظه لحظه بر حسین محتاج هستیم
۳ ۱۴۴۰ بند ۱ نعش شهیدا این چنین ، نقش زمین ، ( افتاده هر سو ) ۲ هر عاشقی همچون نگین ، در راه دین ( جان داده هر سو ) ۲ ( حسین من چه غریب ترین ماندی حسین من غرق خون چنین ماندی حسین من از چه بر زمین ماندی ۲ ) ۲ حسین حسین ای شهید بی کفن ۴ بند ۲ در زیر خورشید ای خدا ، مولای ما ( افتاده بر خاک ) ۲ روح بلندش رفته تا ، عرش اعلی ، ( تا اوج افلاک ) ۲ ( چرا به خون ای تمام نور ، ماندی چرا روی خاک و بر عبور ، ماندی چرا زیر نعلای ستور ، ماندی ۲ ) ۲ حسین حسین ای شهید بی کفن ۴ بند ۳ یوسف ببین بی پیرهن ، دور از وطن( چه مبتلا شد ) ۲ مانده حسین چه بی کفن ، غرق محن ( در بوریا شد ) ۲ ( دلم چه غرق محن شده ، ای وای تنت چه بی پیرهن شده ، ای وای برات حصیری کفن شده ، ای وای ۲ ) ۲ حسین حسین ای شهید بی کفن ۴
🔁 بازنشر 🔁 (عج) علیه السلام سبک: محسن عرب خالقی شعر: 〰〰〰〰〰〰 یابن‌الحسن می‌دونم که صاحب عزایی آقا یابن‌الحسن دلم باز گرفته کجایی؟ کجا یابن‌الحسن نشستم برای گدایی بیا شال عزات و قربون / بغض صدات و قربون هر صبح و شام می‌باری / خونْ گریه هات و قربون حق داری کوه غیرت / سنگینه این مصیبت چون همخوانی نداره / "زینب" "بازار" "اسارت" یابن الزهرا یامولا ۴ 〰〰〰〰〰〰 یابن‌الحسن کجا مجلس روضه داری آقا یابن‌الحسن کجا سر رو دیوار می‌ذاری کجا یابن‌الحسن بخون روضه‌ی بی قراری بیا سرِخورشید به نیزه است / حاملِ نیزه هم مست تماشاچی زیاده / گذرها میشه بن بست کاش حاملینِ این سر / قدری برن جلوتر تا نگاها نیفته / به حرم پیمبر یابن الزهرا یامولا ۴ ______ علیه السلام سبک: محسن عرب خالقی شعر: 〰〰〰〰〰〰 شبِ جمعه محاله نیفتم به یادِ حرم این هفته هم جاموندم آخه رام نداده حرم توو هیأتم همین از سرم هم زیادِ حرم دیر نمیشه ایشالا / یک شب جمعه هم ما زائر قتلگاهیم / با ناله های زهرا ای بی کفن بُنیَّ / خونین دهن بُنیَّ به رو اُفتادی رو خاک / عریان بدن بُنیَّ مادر برات بمیره 〰〰〰〰〰〰 زبانحال امام سجاد علیه السلام 🔻 امامی که شده بین آتیش گرفتار منم امامی که شکسته غرورش هزار بار منم امامی که همه عمر و بوده عزادار منم من بین قتل و غارت / رسیدم به امامت! آتیش خیمه اوّل / اومد برای بیعت خورشید بی پیرهن بود / آسمون سینه زن بود فرارِ اهل خیمه / اوّلْ فتوای من بود واویلتا واویلا 〰〰〰〰〰〰 امامی که با زنجیر کشیدن توو بازار منم امامی که حرم رو دیده بین انظار منم امامی که همه عمر و بوده عزادار منم یادم نمیره غربت / چهل منزل جسارت ملعونی کرد اشاره / به ناموس نبوّت اونکه برام عذابه / یادِ بزم شرابه یادم نمیره دفنِ / سه ساله توو خرابه واویلتا واویلا
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مقتل کُشنده بود، ولی روضه‌خوان نمُرد هر چند گریه کرد، ولی آسمان نمُرد دیدم کتیبه سوخت، عَلم خم شد از غمش با روضه‌ی حسین، زبان در دهان نمُرد گفتند، تشنه بود و گرسنه؛ ولی کسی با نذریِ حسینیه بی آب و نان نمُرد موی زمان هم از غم اکبر سپید شد اما برای روضه‌ی او یک جوان نمُرد «اَلشّمرُ جالِسٌ»؛ سرِ ناحیّه هیچ کس با روضه‌ی زیارتِ صاحبْ‌زمان نمُرد انگشترِ عقیقِ من از گریه سرخ شد نفرین و بغض کرد، ولی ساربان نمُرد سوزِ «غریب مادرش» آمد؛ ولی کسی با ناله‌های مادرِ قامت‌کمان نمُرد روز دَهُم گذشت، پر از اشک و هیچ کس از داغ‌های روز دَهُم همچنان نمُرد «دل مرده‌ام» که از غم گودال، زنده‌ام ! من هر چه کردم این نفسِ نیمه‌جان نمُرد ..
. حدیث مجهول 🔆 متن شایعه " اولين روزي كه امام حسين (ع) روزه گرفتند همه اهل بيت در كنار سفره جمع شدند؛ پيامبر اكرم (ص) رو به امام حسين فرمودند: حسين جان عزيزم روزه ات را باز كن. امام حسين فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟ پيامبر فرمودند: نصف محبتم را به كساني كه تو را دوست دارند مي بخشم. حضرت علي(ع) فرمودند: پسرم حسين جان بفرما. باز امام فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟ حضرت علي فرمودند: نصف عبادت هايم براي كساني كه عاشق تو هستند. حضرت فاطمه(س) فرمودند عزيز دلم افطار كن.امام حسين پرسيدند: جايزه شمابه من چيست؟ حضرت فرمودند: نصف عبادت هايم را به كساني که بر تو گريه مي كنند مي بخشم. امام حسن(ع) فرمودند: برادر جان روزه ات را بازكن و امام همان سوال را پرسيدند. حضرت پاسخ دادند: من تا همه گنهكاران را بر تو نبخشم به بهشت نخواهم رفت. و درهمين حال جبرئيل بر پيامبر نازل شد فرمود خدا مي فرمايد: من از شماها مهربانتر هستم و آنقدر آن كساني كه عاشق تو هستند را به بهشت ميبرم تا تو راضي شوي یا حسین. " 🔆 پاسخ شایعه 1⃣ ماجرای ادعا شده در منابع معتبر یافت نشد! 2⃣ کارشناسانان موسسه دارالحدیث نیز چنین حدیثی را نیافتند! 3⃣ البته روایات متعددی در مورد جایگاه اخروی پیروان امام حسین(ع) و بهره مندی آنها از شفاعت اهل بیت(ع)، دوری از آتش جهنم و بهشتی شدنشان وجود دارد. 4⃣ از انتشار روایات و احادیث فاقد سند و غیر معتبر خودداری کنیم.
متن شعر روضه شب جمعه - حجت الاسلام میرزامحمدی: آن که ما را بر صراط حق هدایت می کند چهارده قرن است بر دل ها حکومت می کند کیست او ؛ فرزند زهرا ؛ شاه عاشورائیان یک نگاه او به یک عالم کفایت می کند تا حسین داریم بی تردید اهل عزتیم شیعه با عشق حسین اخذ شرافت می کند خون و شیر شیعه با عشق حسین آمیخته ست شیعه از نام حسین احساس لذت می کند فاطمه در روز محشر هیئتی ها از شما مطمئن باشید اظهار رضایت می کند در کدامین حزب یک کودک بُوَد صاحب نظر اصغر شش ماهه در محشر شفاعت می کند 👇👇
امام حسین ع
قافله سالار من •♭♯ کجایی ای دوای دردم •♭♯ پی تو هرکجا میگردم •♭♯ تو رو تو قتلگ‌اه گم کردم •♭♯ ای بدن
قافله سالار من •♭♯ کجایی ای دوای دردم •♭♯ پی تو هرکجا میگردم •♭♯ تو رو تو قتلگه گم کردم •♭ ♯ ای بدن صد پاره •♭♯ رو خاک داغ این صحرایی!! •♭♯ چرا مقطع الاعضایی ، بگو کجا برم تنهایی ، (امان از دل زینب ) وای من از عاشورا زمین و آسمون غمگینه •♭♯ یه خواهری داره میبینه •♭♯ یکی میشینه روی سینه •♭♯ وای من از عاشورا باید بمیره از غم دنیا •♭♯ تو قتلگاه به پیش زهرا •♭♯ دوازده ضربه می زد اعدا •♭♯ داغ تو روی سینم که قلب مضطرم میسوزه پاشو ببین حرم میسوزه ببین که معجرم میسوزه رفتی و دور از چشمت، به خیمه ها جسارت بردن به خیمه ها هجوم آوردن همه چیو غنیمت بردن سه ساله ی تو رو آزردن (امان از دل زینب ) لشکر دشمن ای وای، به روی پیکرت می تازه میان همه با نعل تازه دیگه روشون به رومون بازه رفتی و موندم تنها، بگو چی کار کنم با این درد به حرمله میگفتن برگرد نزن تو گوش من ای نامرد (امان از دل زینب )
. ۱۰ (حضرت رقیه س) شمع جمع عالمین،بر حسین نور دو عین بر لب عالم بود،ذکر یا بنت الحسین تو گلی از گلشن پیغمبری فاطمی سیرت ز نسل حیدری یا رقیه الحسین۲ نور چشم اولیا،هستی خون خدا از تو بر جان می رسد،عطر و بوی کربلا ای تمام عالم هستی فدات جنت شیعه بود صحن و سرات یا رقیه الحسین۲ نیستم بیگانه ات،گشته ام دیوانه ات تا نفس آید برون،سایلم بر خانه ات یا رقیه گشته ام مهمان تو ریزه خوار سفره ی احسان تو یا رقیه الحسین۲ شکر لله تا ابد،با تولای توام در تمام طول عمر،در تمنای توام آرزویم دیدن کوی شماست دست های خالی ام سوی شماست یا رقیه الحسین۲ یا رقیه داغ تو،زد شرر بر حاصلم غنچه ی پرپر شده،بهر تو سوزد دلم امشب از سوز غمت جان بر لبم یاد آن ویران سرا و زینبم یا رقیه الحسین۲ سر خونین پدر،وارد ویرانه شد محفل اهل حرم،باز هم غمخانه شد حل شده دیگر تمام مشکلم ای پدر خوش آمدی در محفلم یا رقیه الحسین۲ زجر بی دین از ستم،زخم هایم زد نمک من فتادم از شتر،او مرا می زد کتک من چه گویم از غم و رنج سفر وحشیانه او مرا می زد پدر یا رقیه الحسین۲ دخت معصوم حسین،ناگهان مدهوش شد بلبل باغ حسین،از نوا خاموش شد غنچه ی باغ ولا پژمرده بود در کنار رأس بابا مرده بود یا رقیه الحسین۲ @emame3vom .