حاجمحسن_عربخالقی_خستهام_مثل_نوکری_که_صاحبش_جوابش_کرده_.mp3
7.1M
🔊 #زمینه | #امام_حسین
📝 خستهام مثل نوکری که صاحبش جوابش کرده...
👤 حاجمحسن #عرب_خالقی
خسته ام مثل نوکری که صاحبش جوابش کرده
خسته ام مثل آدمی که زندگی خرابش کرده
خسته ام مثل مجرمی که دنیا آبروشو برده
خسته ام مثل بی گناهی که حقشو ظالم خورده
خسته ام خسته ام خسته ام
خستگی هامو کجا بیارم الا حرمت ای به فدای کرمت
خستگیم در میره با سجده به خاک قدمت ای به فدای کرمت
بذار با خستگیم بیام آقا
من از خدا تو رو میخوام آقا
انقدر دور دور دورم که
به تو نمیرسه صدام آقا
ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله ...
خسته ام مثل نوجونی که درد یتیمی داره
خسته ام مثل پیرمردی که زخم قدیمی داره
خسته ام مثل بیماری که دکترش جوابش کرده
خسته ام مثل جانبازی که شیمیایی آبش کرده
خسته ام خسته ام خسته ام
خستگی هامو تو راه اربعینت میبری کی آخه ما رو میخری ؟!
در میره خستگی زائر تو با نظری کی آخه ما رو میخری ؟!
چه خوبه خستگی تو راهت آقا گرمی راه کربلات آقا
همیشه حسرت ملائک هست تاول پای زائرات آقا
ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله ...
خسته ام مثل اون پایی که هیچ موقع به مقصد نرسید
خسته ام مثل اون که اربعین به هر دری زد نرسید
خسته ام مثل شونه ای که زیر بار غم شکستنش
خسته ام مثل حرمتی که مردم با ستم شکستنش
خسته ام خسته ام خسته ام
خستگی هام به فدای خستگی خواهرت ای فدای زخم سرت
خسته شد بسکه دوید تو بیابونا دخترت ای فدای زخم سرت
به خستگی پای اولادت
به زخم پیشونی اجدات
ما خیلی تو دنیا صدات کردیم
ما رو قیامت نبر از یادت
ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله ...
#زائر_کربلا #فراق_کربلا
زیارت اربعین امام حسین.mp3
5.68M
🏴 #زیارت_اربعین امام حسین (ع) با نوای حاج محمود کریمی
▪️ زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ياذالکرم، منو ببر تا به حرم»
اين قطعه مربوط به مراسم عزاداری شب #اربعین حسینی در سال ۱۳۹۸ مىباشد كه در #هيأت_رايةالعباس (عليهالسّلام) اجرا شده است.
.
#پیامبر_اعظم #رسول_الله
#امام_حسن مجتبی علیهالسلام
#امام_رضا علیهالسلام
#قصیده_واره
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!
رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است
عرشیان، منتظر واقعهای جانسوزند
چشم قدسینفسان، چشمهٔ زمزم شده است
شب تودیع پیمبر، شهدا میگفتند:
آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است
تا که برچیده شد از روی زمین سایهٔ وحی
آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است
مجتبی گلشنی از لاله به لب، کرد وداع
داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است
باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود
لاله، دلتنگتر از حجلهٔ ماتم شده است
میهمانی، که خراسان شد از او باغ بهشت
میزبان غم او عیسی مریم شده است
از همان روز، که زد سکّه به نامش در طوس
شب، پی کشتن خورشید مصمم شده است
تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول
زهر در ساغر انگور فراهم شده است
راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا
کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است
پایتخت دل صاحبنظران است اینجا
مشهد انگشتنمای همه عالم شده است
گر چه بسیار خطا دیدهای از ما، اما
سایهٔ مهر تو، کی از سرِ ما کم شده است؟
گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس!
باز پیوند من و عشق تو محکم شده است..
📝 #محمدجواد_غفورزاده ✍
🕋 #آخر_صفر
.
#امام_رضا علیهالسلام
#چارپاره
🔹یاران چشمانتظار🔹
نفسهای آخر، عطش، روضهخوان شد
که لبهای تشنه، به یادم بیاید
اباصلت! آبی بزن کوچهها را
قرار است امشب جوادم بیاید
قرار است امشب شود طوس، مشهد
شود قبلهگاه غریبان مزارم
اگر چه غریبی شبیه حسینم
ولی خواهری نیست اینجا کنارم
به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا
و قبرٍ بطوسی که خواندم برایش
بگو این نفسهای آخر هم اشکم
روان است از بیت کرب و بلایش
از آن زهر بیرحم پیچیدهام من
به خود مثل زهرای پشت در از درد
شفا بخش هر دردم از بس که خواندم
در آن لحظهها روضهٔ مادر از درد
بلا نیست جز عافیت عاشقان را
تسلای دردم نگاه طبیب است
من آن ناخدایم که غرق خدایم
«رضا»یم، رضایم رضای حبیب است..
اباصلت آبی بزن کوچهها را
به یادِ سواری که با ذوالفقارش
بیاید سحر تا بگردند دورش
خراسان و یاران چشم انتظارش
📝 #قاسم_صرافان
ایام #شهادت_امام_رضا
.
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹مسافر🔹
مدینه! بی تو شب من سحر نمیگردد
شب فراق، از این تیرهتر نمیگردد
مدینه! شب همه شب با ستارههای صبور
بگو که شام غریبان سحر نمیگردد
مدینه! از همۀ نخلهای تشنه بپرس
مگر کسی که سفر رفت برنمیگردد؟
مدینه! سکه به نامم زدند و نیست شبی
که دست و دامنم از اشک، تر نمیگردد
مدینه! سینۀ من تنگ شد در این غربت
چرا مدار فلک تندتر نمیگردد؟
مدینه! گوشۀ غربت چه عالمی دارد
کسی ز راز دلم باخبر نمیگردد
مدینه! در عَجَبم من، که خوشۀ انگور
چرا ز آه دلم شعلهور نمیگردد؟
مدینه! چشم مرا انتظار کرد سپید
چه شد که یوسف من جلوهگر نمیگردد
مدینه حاصل عمرم اگر نمیآید
حدیث عمر، چرا مختصر نمیگردد؟
مدینه! بی گلِ روی «جواد»، دست و دلم
رضا به بستن بار سفر نمیگردد
مدینه! کاش برادر امیدواری داشت
که خواهر از پی او دربهدر نمیگردد
مدینه! کاش به این آرزو دلم خوش بود:
که بعدِ من پسرم خونجگر نمیگردد
مدینه! مردم نوغان گریستند ولی
کسی چو مادر من نوحهگر نمیگردد
مدینه! پشت سر من گلاب اشک بریز
مسافر تو به این شهر برنمیگردد
📝 #محمدجواد_غفورزاده
ایام #شهادت_امام_رضا
......................
.
(حرکت کاروان از شهر #شام)
#اربعین
خداحافظ ای وادی بد مرام
خداحافظ ای مردم شهر شام
خداحافظی از سر شِکوه است
همین اشک سرخ بصر شِکوه است
گشودی تو دروازه کینه را
شکستی دل زخم آئینه را
مگر یادمان میرود چنگتان
سر کاروان ، بارش سنگتان
مگر یادمان میرود هروله
و اهلا" و سهلا"ی بر حرمله
شما سفره طعنه را چیده اید
شما گریه دیدید و خنده اید
شما رقص و مستی شده رزمتان
به ماتم مبدل شود بزمتان
مگر یادمان میرود شامیان
امیر ستم خوی و یک خیزران
لب قاری آسمان چوب خورد
شما گفته اید مرحبا خوب خورد
سرا پرده گی های حجب و عفاف
سرایی نداشتند حد کفاف
سه ساله رقیه گناهی نداشت
به جز یک خرابه پناهی نداشت
تو با این همه ظلم و جور و جفا
به حال دل خسته ام کن وفا
سپردم امانت نگهداریش
مبادا دوباره بیازاریش
جراحات و پا و تن او بس است
شهید سحر بوده و بی کس است
محسن غلامحسینی✍
#حرکت_از_شام_بکربلا
.
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹وداع🔹
پشت سر مسافر ما گریه میکند
شهری که بر رسول خدا گریه میکند
حنانهای که معتکف مسجدالنبیست
اصلاً نپرس از اینکه چرا گریه میکند
از بس که سوزناک خودت گریه میکنی
شانه به شانۀ تو عبا گریه میکند
دستی بکش به قلب پر از درد زینبت
بیتاب در وداع شما گریه میکند
دیدهست شهر تشنه که بر دستت آسمان
سرشار التماس دعا، گریه میکند
زنجیرۀ طلایی نقل حدیثتان
هر یک به سیدالشهدا گریه میکند
یابن الشبیب! گریه به داغ حسین کن
شیعه به یاد کربوبلا گریه میکند
📝 #راضیه_جبهداری
ایام #شهادت_امام_رضا
.
Shab19Safar1401[02].mp3
3.7M
هر جا برم دلم، پر میزنه به کربلا (#زمینه #زائر_کربلا )
🔺بانوای: حاج #میثم_مطیعی
🏴 شب۱۹ #صفر۱۴۰۱
هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا
هر اربعین دلم سر میزنه به کربلا
دل اگه دل باشه شعلهی ماتم کربلاس
دل اگه دل باشه سرخی پرچم کربلاس
هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا
هر اربعین دلم سر میزنه به کربلا
جایی که عشقو به چشم خودم دیدم اینجاس
جایی که راز رسیدنو فهمیدم اینجاس
دل منم ریخت، پای ضریحت
جایی که عطر شهادتو بوسیدم اینجاس
هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا
هر اربعین دلم سر میزنه به کربلا
با گریه، الوداع میخونم
دل میگه، من اینجا میمونم
هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا
هر اربعین دلم سر میزنه به کربلا
شاعر: محمدمهدی سیار✍
نغمه پرداز: سیدمهدی سرخان و مصطفی منتظری✍
44.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 انا لله و انا الیه راجعون
با کمال تأسف شاعر پیشکسوت دیار کرمانشاه؛ استاد کیومرث عباسی، آسمانی شد. روحش شاد و یادش گرامی باد...
📹 شعرخوانی زندهیاد عباسی در دیدار شاعران با رهبر انقلاب
روحش شاد
.
📋 #روضه_امام_حسن
لال شده قلم تو دستم که مدح دریا بنویسم
🏷شهادت #امام_حسن
#شب_هفتم_صفر ۱۴۰۱
🎤 با نوای حاج محمود کریمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لال شده قلم توو دستم که مدح دریا بنویسم
که از یه دنیا غم و غربت، باید یه دنیا بنویسم
از دل مهربون مردی که تنگه قدر آسمونا
از چشایی که راه گرفته؛ خیره شده به دور دورا
اونکه با تیغ تیز صلحش، دستای فتنهگر قلم شد
از برکات صلح اون مرد، پرچم «کربلا» علم شد
کربوبلا هنوز برپاست از پی محکمی که ساخته
غیر خدا و آلعصمت، حسن رو هیچکی نشناخته
ما که تموم عمرمونو غیر کَرَم ازش ندیدیم
فقط به پای درد دلهاش، خوندیم و گفتیم و شنیدیم
فقط شنیدیم که با لطفش، عالمی رو اسیر کرده
غصهی تنهایی حیدر، بین گلوش گیر کرده
شنیدیم از زخم زبونا که صلح بیدلیل کردی
غصه چقد که هی میگفتن مسلمینو ذلیل کردی
درد دلت چقد زیاده، قصهها بسکه گریه داره
هیچکی نمیتونه خودش رو یهلحظه جای تو بذاره
کی میتونه یهلحظه حتّی به پای منبری بشینه
به پای منبری که نُقلش، سَبِ امیر مومنینه
روزا و شبهای کی انقدر با درد و خاطره عجینه
کی میتونه یه عمر هر روز، قاتل مادرو ببینه
یه وقتایی که چشم ابریش به سمت عمق آسمونه
فقط خدا میدونه با ماه چه روضهای داره میخونه
روضهی بیکسی حیدر، روضهی دود و در و دیوار
روضهی نالههای مادر، روضهی خون روی مسمار
طناب دور دست بابا، نشون روی دست مادر
هقهق خواهرش توو کوچه، میون دست و پا برادر
روضهای که نوشته تاریخ، پیر و جوون گفته شنیده
ولی تا مادرش نفس داشت، دم نزد از غمی که دیده
کاشکی قدم بلند تر بود؛ از رو سرم دستی که رد شد
مادر توو کوچهها نشست و فقط بگم که خیلی بد شد
دیدم با چشمای پر از اشک، رو خاکا گوشواره شکسته
دیدم رو خاک کوچه گریون، مادر آسمون نشسته
https://eitaa.com/emame3vom/67743
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
👇
4_5823255310051052418.mp3
32.23M
📌عزاداری روز #هفتم_صفر ۱۴۴۴
🎙 بامدّاحی: #حاج_محمود_كريمى
🕌 هیئــت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
4_6048465386255420090.mp3
15.41M
.
🔊 #زمینه #زائر_کربلا
⭕ متن:ای نفس خرم باد صبا...
🎤 کربلایی #حسین_طاهری
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
ای نفس خرم باد صبا
از برِ یار آمدهای مرحبا
چه خبر از حرم اباعبدالله
حرم محترم اباعبدالله
بگو از، اباالفضل
بگو از بینالحرمین
بگو از، کربلا
بگو از زوار حسین
خانۀ ما کربلا میخانۀ ما کربلا
محفل ما کربلا عشق دل ما کربلا
کربلا کربلا کربلا...
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
گوش کن ای پیک نسیم صبا
گر بروی بار دگر کربلا
دل ما همسفر تو باشد ای کاش
دم بابالقبله به یاد ما باش
جای ما، را بگیر
کربلا، اگر بروی
وعدهٔ، ما همه
اربعین، پیادهروی
خواهش ما کربلا آرامش ما کربلا
ما و دمِ کربلا دیدار همه کربلا
کربلا کربلا کربلا...
#استقبال_زائر #چاوشی
.
.
#شور
#حضرت_رقیه(سلام الله علیها)
#کربلایی_حسین_ستوده
[ ]بند اول
هرکی میگه یارقیه پشت به دنیا میکنه
اسمش قلب مرده رو دوباره احیا میکنه
توی محشر همه میبینن که غوغا میکنه
کوچیکه دستاش اما گره ها وا میکنه
[ ]بند دوم
هردم هردم هر نفسش زندگی سازه رقیه
محرم رازه رقیه
اسمش بی شک برای ما یه
سراغازه رقیه
رمز پروار رقیه
حل میشه کار پیش حسین
با یه کم ناز رقیه
کارش اعجازه رقیه
جانم جانم
نورای حسین حلمای حسین
زهرای حسین جانم که فقط سه سالشه
ام ابیهای حسین
#شب_سوم_محرم
👇
.
#زمینه
#احسان_نرگسی
➖➖➖
هر کیو دیدم رسونده بود خودش رو به حرم
من جا مونده فقط شکسته بود بال و پرم
داغ کربلا یه سالِ دیگه موند رو جیگرم
رفیقام برگشتنو میگن برام از کربلات
میدونم خبر داری چقد دلم تنگه برات
تنها دلخوشیم اینه رام میدی توی روضه هات
حالا که کربلا، قسمتم نیس اقا
برسون دستمو، به ضریح رضا 2
اقا جونم حسين
...........................................
حالا که نشد بیام پای پیاده کربلات
حالا که نشد تو بين الحرمین بشم فدات
نکنه یه وقت بگی که دل بریدی از گدات
منم و جدایی از تو، منم و این دلهره
میدونم که بدیام فراتر از تصوره
ولی جز تو کیه که غصه ی ما رو می خوره
حالا که کربلا، قسمتم نیس اقا
برسون دستمو، به ضریح رضا
آقا جونم حسین
👇.
.
#بازگشت_به_مدینه
#روضه_بازگشت_به_مدینه
🔸بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت
🔸مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّهوغم ریخت
بشیر بن جذلم میگه: هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین دستور داد که ، خیمه ها را برپا کنند و بمن فرمود: اى بشیر! خدا پدرت رو که شاعر بود رحمت کنه، تو هم مى تونى شعر بگى؟
گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، منم شاعرم.
فرمود: وارد مدینه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما رو به مردم مدینه برسان
🔸مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر میزد
🔸صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر میزد
بشیر میگه به مسجد النبى رسیدم و صدامو به گریه بلند کردم و گفتم:
«یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ»
(اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، آخه حسین [آقاى شما] کشته شد و اشک من این گونه سرازیره.
پیکرش در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد).
🔸آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند
🔸تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند
على بن الحسین(علیه السلام) با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند
🔸عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم
🔸 به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم
بشیر میگه:، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر صورت هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند. (هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و بعد از وفات رسول خدا، روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)
🔸بگو به حضرتِ امُّ البنـین چه شد پسرهایش
🔸دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر
بشیر اومد محضر #حضرت_ام_البنین
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
بگو از حسین چه خبر .. ؟
🔸 نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه
🔸 تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه
مردم به سرعت به مکانى که کاروان در آنجا بود، رفتند
دیدم على بن الحسین بیرون آمد، در حالى که پارچه اى در دست داشت که با آن اشک هایش را پاک مى کرد. کسى چارپایه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى که پیوسته اشک هایش جارى بود و نمى توانست جلوى گریه اش را بگیرد.
مردم که این صحنه ها را دیدند، صداى گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست؛
🔸 بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد
🔸نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟!
اما بشنو از عبدالله جعفر شوهر حضرت زینب
آه از ان دم که کاروان امید
دم دروازه مدینه رسید
سوی آن کاروان به صدها آه
بادلی خسته آمد عبدالله
اشک حسرت زدیدگانش سفت
تسلیت برامام چارم گفت
بعد ازآن هرطرف نظر انداخت
زینبش را درآن میان نشناخت
عبدالله بن جعفر هم اومده و داره دنبال خانمش میگرده
،یک به یک محمل ها رو داره سر میزنه،رسید به محمل زینب،نشناخت خانومش و ،پرسید: خانوم من زینبُ ندیدی ؟بی بی یه نگاه کرد به عبدالله،وگفت: عبدالله، حق داری منو نشناسی آره من اون زینبی نیستم که از پیش تو رفتم:
🔸 آنشب که از مدینه سفر کردم اختیار
🔸 همراه بود؛ قاسم و عباس و اکبرم
🔸 مویم سیاه بود ولی معجرم سپید
🔸مویم سفید شد، سیه گشت معجرم
عبدالله جلو چشایِ من سر حسین رو بریدند ...
هی روضه خوند و هی عبدالله گریه کرد
،همه حرفا که تموم شد گفت بی بی یه گلایه دارم ازت ... شنیدم برا علی اکبر زودتر از داداشت رفتی ... بالا سر قاسم رفتی،بالا سر شهدای بنی هاشم رفتی،...
مگه بچه های من قابل نبودند،چرا نرفتی بالا سرشون؟!
گفت عبدالله تو دیگه چرا از من این سوال و میکنی؟بحق داداشم قسم،ترسیدم نگاش به نگاه من بیفته ازمن خجالت بکشه،گفتم حسین ،خجالت زد ام نشه
حسین...
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
،.
کامل الزیارات باب زیارت الحسین علیهالسلام.pdf
1.11M
📗کتاب کامل الزیارات
🕌بابهای مربوط به زیارت امام حسین علیه السلام
💠مناسب برای مطالعه در گوشی با امکان انتخاب باب مورد نظر برای مطالعه سریعتر