eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا حمیده بنت مسلم گریز به گودال گریز به دوران ظهور ای حمیده، یادگار مسلمی گوهر با اعتبار مسلمی بوده ای در کربلا یار حسین کربلا تا شام، یار زینبین محشری از صبر تو برپا شده از حیای تو حیا معنا شده خم به ابرویت نیامد در بلا بر تو و قلب صبورت مرحبا مادرت دخت امیرالمؤمنین بود بابایت سفیر شاه دین از پدر تو برده ای ارث وفا او به کوفه رفته و تو کربلا از جفای کوفه، او شد غرق درد یک تنه با اهل کوفه جنگ کرد عاقبت شد کشته در راه امام شد سرش از تن جدا بر روی بام بی خبر بودی تو از جنگ پدر در حرم بودی تو دلتنگ پدر در هوایش می کشیدی انتظار رفته بود از سینه ات دیگر قرار تا خبر آمد به شاه کربلا شد سفیر تو سرش از تن جدا اول او خود را کنار تو رساند چون تو را بر روی زانویش نشاند بر سرت دست نوازش می کشید از دو چشمش اشک غربت می چکید گفت:زین پس من شدم بابای تو دخترانم همدم غمهای تو دخترانم، خواهرانت می شوند مرهم اشک روانت می شوند ای حمیده از غمت آزرده ام صحبتی دارم گل پژمرده ام گر شدی از داغ بابا محتضر تو ندیدی بی کسی های پدر شکرحق دیگر ندیدی اشک او بین مقتل جای خنجر بر گلو کی سرش بینی به روی نیزه ها کی زنی بوسه به رگهای جدا ای حمیده جان،دگر مانند من نیست بابای تو بی غسل وکفن پیکرش در زیر دست و پا نرفت هر لباسش بر تن اعداء نرفت دیده ای آیا سرش را روی نی در کلیسا و تنور و بزم می سنگ بر پیشانی اش هر جا نخورد خیزران روی لب بابا نخورد می رسد آخر زمان انتقام زخم قلب تو بگیرد التیام مهدی موعود، آخر می رسد منتقم با تیغ حیدر می رسد قلب تو خالی ز محنت می کند چون که بابای تو رجعت می کند😭 در میان داغ با قلب صبور ای حمیده کن دعا بهر ظهور ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .............. شرح حال تنها بازمانده نسل حضرت مسلم علیه السلام: حضرت حمیده علیهاالسلام حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام چهار پسر و دو دختر داشتند دو فرزند ایشان به نامهای عبدالله و محمد در واقعه کربلا پس از علی اکبر علیهم السلام شهید می‌شوند. مادر عبدالله، رقیه کبری دختر حضرت علی علیه السلام ومحمد فرزند یک کنیز بود و فرزندان دیگر ایشان به نام های ابراهیم و محمد که مادرشان از فرزندان جعفر طیار بود، یک سال پس از شهادت مسلم، به شهادت رسیدند.   جناب مسلم فرزندان پسر دیگری نیز نقل کرده اند که اثری از آنان باقی نماند. جناب مسلم بن عقیل دو دختر دیگر به نام های عاتکه و حمیده داشتند که عاتکه در روز عاشورا، همراه ام الحسن و ام الحسین دو تا از دختران امام حسین علیهم السلام ، در زمان هجوم دشمنان به خیمه ها، زیر سم اسبان شهید شدند. حمیده که مادرش ام کلثوم صغری دختر دیگر حضرت علی علیه السلام بود، با پسر عمو و پسرخاله خود، عبدالله بن محمد بن عقیل، که فرزند زینب صغری دختر حضرت علی بود، ازدواج کرد که حاصل این پیوند مبارک، پنج فرزند به نام های قاسم، عقیل، علی، طاهر و ابراهیم بوده است  در راه کربلا که خبر شهادت مسلم به امام حسین علیه السلام رسید، آن حضرت حمیده را بر زانوی خود نشاند و دست نوازش بر سر او کشید. حمیده عرض کرد: با من مانند یتیمان رفتار می ‌کنی؟ پیش از این چنین رفتاری با من نداشتی، گمان می‌ کنم پدرم شهید شده است! امام حسین علیه السلام شروع کرد به گریه کردن و فرمود: من پدرت هستم و دخترانم خواهرت هستند. در این لحظه صدای گریه حمیده بلند شد، به طوری که دیگر فرزندان مسلم متوجّه شهادت او شدند؛ همگی گریستند و فریاد وامسلما و واابن‌ عقیلا سردادند.
Mokhtari-GolchinMoharram1388[20].mp3
1.3M
آرزومونه با یک پرچم سرخ یا حسین با همه سینه زنا بیایم تو بین الحرمین تو کوچه پس کوچه های کربلا دم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم همه از پیر و جوون میزنیم به سینمون جوانان بنی هاشــــم بیـــــاییــد علی را بـــر در خیمـــه رسانید چی می شه یه بار دیگه تو کربلات گریه کنیم توی هر گذر به یاد بچه هات گریه کنیم بزنیم سینه به یاد لاله های پر پرت بخونیم نوحه کنار قتله گاه اصغرت بخونیم در تب و تاب به یاد طفل رباب وای وای به کربلا آب روان قیمت جان شد حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد چی میشه یه بار دیگه اقا بیایم به کربلا بخونیم نوحه به یاد اون امیر سر جدا یاد دسته های قلم بر سر و سینه بزنیم روی سینه یاد نوحه سکینه بزنیم یاد دست های قلم بگیرم با نوحه دم ای اهل حرم میر و علم دار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد این جوان کیست که درقبضه ی اون طوفان است آسمان زیر سم مرکب اون حیران است صف به صف میشکند پشت سپاه دشمن آذرخشی است که غرنده تر از شیران است ابالفضل ابالفضل ابالفضل 🏴___________________________
. آذری 🍃🍃🍃 نمونه یک استثنایی از استاد رسولی در سه گاه و شور عرب و لحظاتی هم در همایون به زبان آذری از عمه سادات س در حال و هوای این شب‌های محرم را بشنوید. 🍁 ایشان با دستگاه سه گاه کار رو شروع می کنند.در حدود اکتاو دو در دانگ چهارم که جز پرده های بالا حساب می شوند. 🍁 حدود ثانیه 55 با گردشی زیبا با اضافه کردن حزن بیشتر به کار به لحن " " یا همان مقام عربی وارد می شوند. 🍁 دقیقه 1:50 مجدد به سه گاه رجوع می کنند، اینجا خوب به تغییر لحن دقت کنید، که دیگر اون حزن قبلی که در شور عرب بود رو نداره و به جای اون، صلابت و حماسه با حزن ترکیب میشه که خصلت دستگاه سه گاه می باشد. 🍁 اما دقیقه 4:20 باز با گردشی استادانه اوج هنرنمایی در شور عرب (مقام صبا) را به اجرا میگذارند، و تا آخر نیز ادامه می دهند، البته باحالاتی از اوخشاماخوانی و تحریرهایی که در اوخشاماخوانی میزنند، که زیبایی کار را دوچندان کرده است. نکته:❗️❗️ دقت کنید، فرق شور عرب در مرحله اول با مرحله دوم که مجدد وارد شور عرب میشوند در گام صداست. اینجا با حدود یک دانگ پایینتر در حدود دانگ سوم در حال اجرا می باشند. نکته مهم اینجاست!!!!! در الحان حزین که قالب محزونتری را تلقین می کند،مانند شور عرب، هر چه گام صدا پایینتر باشد حزن کار بیشتر نمایان می شود. برای همین سوز کار در این قسمت بیشتر نمایان است. استاد رسولی برای اینکه اوج حزن و اندوه در روضه رو به نمایش بگذارند در لحظاتی که میبایست روضه به کمال خود برسد و اینجا قسمت حزین روضه عمه سادات است، با گام پایینتر میخوانند. که این اوج تبحر ایشان در شناخت صدا و الحان را می رساند. 🍁 به تحریر پیوسته و ریز و نزولی ایشان دقت کنید ، این مدل تحریرها در زبان آذری زیاد زده می شود ،در واقع این مدل تحریرها با زبان آذری به خوبی تلفیق شده است ،که استاد رسولی با ایجاد لرزشهای بسیار ریز در حنجره  بصورت استثنایی از این تحریرها استفاده می کنند، بطور مثال دقیقه 2:26 به تحریر روی کلمه "آی امان" و "حسین" دقت کنید. این مدل تحریرها رو در کارهای استاد سلیم هم زیاد می بینید. 🍁 لحظاتی از کار ایشان وارد هم می شوند و به سرعت به شور عرب برمیگردند. در واقع همایون اجرا شده در دل شورعرب هضم شده است، که دلیل آن هم نزدیکی شور عرب به همایون و بویژه گوشه شوشتری است. بطور مثال لحظات آخر کار، دقیقه 9  اون لحظه ای که اوج می گیرند وارد همایون گوشه بیداد می شوند، ولی حدود هفت ثانیه ادامه دارد و با نزولی دوباره لحن حزن انگیز شورعرب را ادامه می دهند و یا در دقیقه 9:19 در کلمه "علی" وارد همایون و در دقیقه 9:33 با نزولی دوباره بازگشت به شور عرب می کنند. 🍁 این مدل کارها که استفاده از نغمات مختلف و البته نزدیک به هم  را در یک اجرا میبینیم، یا یا می نامند، که نیاز به آشنایی نسبی به نغمات و قدرت حنجره دارد. 🍁 توصیه میکنم دوستانی هم که آذری نیستند،این فایل را کامل بشنوند و به تغییر الحان و تحریرها دقت کنند، زیبایی اجرای لحن داره با آدم حرف میزنه،و با وجود عدم آشنایی به زبان آذری، قطعا لذت خواهید برد. بنده نیز آذری نیستم،اما چندین بار این لحن و نمونه مشابه کارهای آذری را گوش دادم و لذت بردم و میشه از نغمات اجرا شده در آن در روضه خوانی فارسی هم استفاده کرد. 🌺🌺 استاد 👇
زمینه شب هشتم محرم ۹۸_کربلایی مرتضی حبیبی.mp3
13.35M
و 🌹🌹🌹🌹🌹 در گام و یک صدا اجرا شده است. فضای ترکیبی بین افشاری و‌ماهور که در حالات و با تحریرهای خاص که نزدیک و منطبق با گوشه هم هست. این‌مدل خواندن را اوخشاما یا اوخشاماخوانی هم میگویند. این فضا در آذری زبانان و با کلام آذری به خوبی سنخیت دارد. البته اینجا به فارسی در این نغمه اجرا شده است. .
محمد میرزایی (مثل حججی هستیم).mp3
961.1K
. مثلِ حُججی هستیم / آماده ی سر دادن ما را نَهَراسید از / دل را به خطر دادن یادی بکنیم امشب / از قاسمِ ایرانی فرمانده ی قدسِ ما / سردارِ سلیمانی 🎙مداح : محمد میرزایی ✍شاعر : مجید بوری
. السلام علیک یا اباعبدالله الحسین هرشب ندایی می رسداز عرش اعظم طوبی لباکین الحسین یا اهل العالم گر بنگری با چشم دل بالای مجلس زهرای اطهر ایستاده با قدی خم باور کنید این گریه‌ها یاری زهرا است او می‌کند اسباب هیات را فراهم این گریه‌ها و روضه‌ها را وعده داده بر دخترش زهرا رسول‌الله خاتم این اشک‌ها قطره به قطره روز محشر طعنه زند بر چشمه‌ی جوشان زمزم بی‌آبرو ها را حسین با آبرو کرد تاثیر خود را می‌گذارد گریه کم‌کم هر کس که هیئت بی‌تفاوت آمد ورفت حسرت خورد در خانه قبرش دمادم این اعتقاد ماست عالم را نمودند با ضرب به دسته سینه‌زن‌ها و منظم ماه محرم هم، کسی که اهل سِرّاست نامِ حسن را می‌نویسد روی پرچم آقا مدینه یک نفر زائر ندارد می‌میرم آخر جانِ آقایم ازاین غم هشدار نوکرها ، که نفروشید روزی یک یا حسین خویش را بر چند درهم یک روز پای ِ مُشتی ارزن اهل کوفه سر از تن آقا جدا کردند باهم .
. یا ماه‌بیت دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن در حسینیه‌ی اشک تو گرفتار شدن با خیالِ حرمت تشنه‌ی دیدار شدن تکیه‌درتکیه به‌عشق تو میاندار شدن دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن آسمان در غم تو غرق ترنم شده است خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است دودمه وردِ زبان همه مردم شده است (باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است) آخرین بار شنیدند که نجوا می‌کرد طلب از گم‌شده‌گانِ لب دریا می‌کرد کم‌کم از تشنگی او دل دریا خون شد از غم اکبر لیلا دوجهان مجنون شد دشت ماتم‌زده از خون تنش گلگون شد کفر اگر نیست بگویید خدا محزون شد او که بر دست جوانان بنی‌هاشم بود موقع بردنش آن‌روز، عبا لازم بود... هرکه مجنون بشود خانه‌ی ما خانه‌ی اوست زینب آن کوهِ صبور است که پروانه‌ی اوست بارِ اندوهِ جهان است که بر شانه‌ی اوست (این‌حسین کیست که‌عالم همه دیوانه‌ی اوست) شده زیر علمش امن‌ترین جای جهان هیچ‌کس نیست به‌اندازه‌ی زینب نگران (یارب آن نوگل خندان که‌سپردی به‌منش) بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش جگرم سوخته از کهنگی پیرهنش جان به‌قربان حسین و پسران حسنش دوش وقت سحر از روضه‌ی‌قاسم می‌خواند روضه آن بود که "حاج اکبر ناظم" می‌خواند عاشقم عاشق آن درد که بی‌درمان است آسمان باخبر از تشنگی طفلان است پس بخوان نوحه از آن داغ که بی‌پایان است (امشبی را شه دین در حرمش مهمان است) ظهر فردا، شود آشوب در این دشت، شروع ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع... تشنه‌ی علقمه هستیم که دلدار آنجاست ماه‌بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجاست ساقیِ تشنه‌لبان، سید و سالار آنجاست آه، ای اهل حرم میر و علمدار آنجاست سال‌ها بر سر این سفره نمک‌گیر شدیم ما غلامیم و در خانه‌ی او پیر شدیم... آه ای قله‌ی سرسختِ هر اندازه بلند ای تبرخورده‌ترین سروِ سرافرازِ بلند باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند (چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند دعوی اش بود که من بازوی حیدر دارم) پدری مثل علی فاتح خیبر دارم. ای رباب آب در این معرکه نایاب شده تیر از چله، به یک چلچله پرتاب شده دل سنگ از غم شش‌ماهه‌ی تو آب‌شده به روی دست پدر بوده و سیراب شده نکند حرمله با تیر و کمان آمده است؟ اصغرت از چه‌زمانی به زبان آمده است؟ حُر که سرمست شد و نعره کشید از شادی بود بر روی لبانش، چه مبارک‌بادی حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی بنده‌ی عشقی و از هر دوجهان آزادی نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد مطرب عشق عجب کرببلایی دارد رو به‌سمت حرم قبله‌ی حاجات کنید با قمر ساده و بی‌پرده ملاقات کنید به طواف حرم عشق مباهات کنید آخر روضه به این شکل مناجات کنید؛ بنبی عربی و رسول مدنی و اخیه اسدالله مسما بعلی... ✍ ............... ▪️نوحه شب عاشورا 👆گوشواره👇 امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع ظهـر فردا بدنش زیر سـم اسبان است ، مکن ای صبح طلوع این شـب آخر عمر شه لب عطشان است ، مکن ای صبح طلوع دفتـر عمـر حسـیـن در ورقِ پایان است ، مکن ای صبح طلوع این شـبِ آخر عمـر شه مظلومان است گوشه ای چهرة مردان خدا خندان است روی لب صوت خوش و زمزمة قرآن است دیـدة اهـل حرمخانـه ولی گریان است مکن ای شمـس فروزنده طلوعـی دیگر تا نمایـان نشـود صبـحِ شروعـی دیگر همه مشـغـول نمازنـد و رکوعـی دیگر فکـر مـیـدان جهادنـد و فروعـی دیگر این شـب آخر عمر شه لب عطشان است ، مکن ای صبح طلوع امشبی را... میزبان در شب آخر شده همچون مهمان فکـر صحـرای بلا باشـد و بـزم میدان شوق رفتـن به دل افکنده به اوج ایمان که سر و جان بسپـارد به هـوای پیمان مثـل پروانـه ، همه گرد رخ یک شَمعـند دور تا دور حسین اهل و عیالش جَمعـند کودکانی که در این غصّه کثیـر الدَمعـند گوش بر صحبـت بابا و سـراپا سَمعـند دفتـر عمـر حسـیـن در ورقِ پایان است ، مکن ای صبح طلوع امشبی را... این شـب آخر عمر شه لب عطشان است ، مکن ای صبح طلوع دفتـر عمـر حسـیـن در ورقِ پایان است ، مکن ای صبح طلوع سخنـان شهِ لـب تشنـه شنیـدن دارد حال یـاران حسیـن لـذت دیـدن دارد هر کسی در سر خود شوق پریـدن دارد میـل دل از دلِ ایـن خانـه بریـدن دارد وارث شیر عرب حضرت عبـاس امشب می دهد گِردِ حریم علـوی پـاس امشب اکبر و قاسم و عُون از سر اخلاص امشب می کنند حال گل فاطمه احساس امشب امشبی را... حرم خـون خـدا حال و هوای دگریست شاهد گریة یک دختـر و اشک پدریست آخر عمـر پـدر ، اول یک در به دریست با سکینه چه بگوید که گُل خونجگریست سروری از شب پایان حسیـن می گوید از حـرمخانـة گریـان حسیـن می گوید از صفـای دل یــاران حسیـن می گوید کربـلا ، وادی پیمـان حسیـن می گوید این شـب آخر عمر شه لب عطشان است ، مکن ای صبح طلوع امشبی را... .
. ناله ام گشته بلند و گشته قلبم ناصبور هر زمان کردم عزیزم ماجرایت را مرور کربلا بودم که دیدم پیکرت غارت شده سر زدم کوفه سرت افتاده دیدم در تنور من خودم دیدم که با پا روی قرآن رفت شمر بین مقتل زیر پا افتاده بود آیات نور گفت پیغمبر که روزی تشنه ذبحت می‌کنند منتهی چیزی نگفت از نیزه و تیر قطور این طرف گرم عزاداریست زینب با رباب آن طرف شمر و سنان دور تو سرگرم سرور ای تن عریان شده پیداست از وضعیت ات پیرهن را کنده اخنس از تنت اما به زور دست در دست جوان ها سمت مقتل آمدند پیرمردانی که در کرب و بلا بودند کور هر کسی از راه آمد رد شد از روی تنت لشگری میخواست تا اینکه شوی زنده به گور سینه ام می‌سوزد اما از نوک مسمار نه دیده ام از سینه ات کردند ده مرکب عبور ✍ .
. 🏴سبک یا روضه ای علیه السلام 🏴بند اول با یاد کربلا چهل سال گریه کردم گریه کردم از سال ۶۱ من هر سال گریه کردم گریه کردم دیدم سر بریده رو نی گریه کردم گریه کردم با یاد شام و مجلس مِی گریه کردم گریه کردم افتادم آخر از نفس میسوزم از زهر جفا جون میدم آخر از غمه کوفه و شام و کربلا بعد یه عمری گریه من راحت میشم از غصه ها راحت میشم از غصه ی مصائب شام بلا واویلتا واویلتا 🏴بند دوم یاد غروب غم فراوان گریه کردم گریه کردم یاد تن صد چاک عریان گریه کردم گریه کردم دیدم هجومی نابهنگام گریه کردم گریه کردم از کربلا تا کوفه و شام گریه کردم گریه کردم دارم منم روی تنم از تازیانه ها نشون شد قامتم از بار غم شبیه عمه ها کمون من هم شنیدم حرف بد از شمر پست و حرمله مونده هنوز رو دست و پام رد طناب و سلسله واویلتا واویلتا 🏴بند سوم تا اینکه رفتم بین اغیار گریه کردم گریه کردم تا رد شدم از کوچه بازار گریه کردم گریه کردم اونجا نگاهه هرزه دیدم گریه کردم گریه کردم حرف کنیزو تا شنیدم گریه کردم گریه کردم دارم هنوزم من گله از شامیای بی حیا از پا نشستم تا سر بابامو دیدم زیر پا جون دادم اونجا که یزید بی حرمتی میکرد به ما بازی میکرد با خیزران با لب و دندون بابا واویلتا واویلتا ۱۴۰۲/۰۵/۱۸ ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
امام حسین ع
. 🏴سبک #زمزمه یا #واحد_سنگین روضه ای #شهادت_امام_سجاد علیه السلام #زمزمه_امام_سجاد #واحد_امام_سجاد #
. دوستان و همراهان عزیز فردا ۱۹ مرداد تولد شاعر و ذاکر محترم جناب آقای است ،از دعای خیرتون این شاعر با اخلاص رو بی نصیب نذارید. ان شاالله که همچنان ذیل توجهات امام زمان عج قلم بزنند و ما هم مستفیذ شویم. یا علی مدد .
مداحی آنلاین - سلام ای چاره بیچاره ها ارباب - بنی فاطمه.mp3
4.91M
💥سبک: 🎙مداح: ▪️مناسبت: دوباره راهی دریاییم ما خیلی ساله که اینجاییم جوونیمون رو دادیم پای حسین کتیبه ها بازم شور دارن سیاهیا چقدر نور دارن به نام نامیِ زیبای حسین میریم با روضه های حسین تا کربلای حسین تموم زندگیمون شده وقف عزای حسین سلام ای چاره ی بیچاره ها ارباب منِ بیچاره رو دریاب برا مصیبتت میسوزم فدای داغ این ده روزم چقدر این اشک ماتم محترمه بدون غصه و تشویشم شبها که زائرِ تو میشم همین مجالس روضت حرمه سیاه که میشه پیراهنم دل از همه میکنم یه روز به داد من میرسه حسین حسین گفتنم سلام ای روضه ی پر ماتمِ هر شب سلام ای هستی زینب سلام ای چاره ی بیچاره ها ارباب منِ بیچاره رو دریاب شبیه تو نشد مخلوقی تویی که بهترین معشوقی که عاشق تو ان خوبان و بدان با این که از غمت آکنده ام برات نمردم و شرمندم عجب سعادتی دارن شهدا دلم میخاد بشم یارِ تو غلام دربارِ تو تا دستمو بذاری توی دست علمدار تو سلام ای صاحب درمونده ها عباس میبینی نوکرت تنهاست سلام ای چاره ی بیچاره ها ارباب منِ بیچاره رو دریاب
2_1152921504628094521.mp3
4.53M
💥سبک: 🎙مداح: ▪️مناسبت: با مادرم، انشاالله اربعین میام حرم سلام بدم، به محضر شما قدم قدم صدات زدم، با دست خالی اینجا اومدم "حسین آقام، همه میرن تو میمونی برام" به این امید، شاید آقا منِ بَدم خرید ولم نکن، بَدَم نگا به این دلم نکن یه خواهشی، دارم ازت که ضامنم بشی "حسین آقام، همه میرن تو میمونی برام" یه عمریه، شده پناه من حسینیه ای آشنا، منِ حقیر کجا شما کجا شه وفا، گره به کارمه گره‌گشا "حسین آقام، همه میرن تو میمونی برام" با ناله‌هام، میگم که من فداییِ شمام با گریه‌هام، میگم که من فقط تورو میخوام با نوحه‌هام، میگم که من گدای کربلام "حسین آقام، همه میرن تو میمونی برام .
. علیه_السلام حضرت سجاد شد مسموم با زهر جفا/ یا اباصالح بیا دیگر او راحت شده از داغ های کربلا/ یا اباصالح بیا 🌸🌸 راوی کربوبلا با زهر کینه داده جان/ العجل صاحب زمان در حقیقت کشته شد از داغ چوب خیزران/ العجل صاحب زمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. با موضوع شهادت حضرت سجاد علیه السلام صاحب عزای حضرت راوی ِ کربلا جانم فدای غربت پیوسته ی شما بین بقیع ، وارث درد و اَلَم شدی زائر برای خاک ِ بدون حرم شدی داری به دیده اشک ِ غم زین العابدین با داغ های کرب وبلایش شدی قرین حالا کنار قبر ِ بدون ضریح او خون گریه می کنی گل زهرا شبیه او او دم به دم ز سوز جگر گریه کرده است سی سال در عزای پدر گریه کرده است یادش نرفته نیمه ی روزی کنار او شد لاله چین ِ قافله اش،کینه ی عدو آتش گرفته عصر ِ جسارت،خیام او وقتی فتاده گوشه ی مقتل،امام او وقتی که رفت از دل ِ اهل حرم قرار دستور از او رسیده: عَلیکُنَّ بِالفَرار با اشک ،شسته پیکر غرق ستاره را بر بوریا نهاده تن پاره پاره را او را سوار ناقه ی عریان نموده اند تا شهر شام رفته دو دستش میان بند بر روی نیزه دیده سر زخمی پدر او هم شبیه فاطمه ها گشته محتضر رفته میان هلهله های حرامیان شد آشنای طعنه و دشنام ِ شامیان مانده به روی پیکر او ردّ ِ سنگ بام او هم کشیده درد نوامیس و ازدحام در مجلس شراب ِ عدو رفته از جفا دق کرده از شرار لب و چوب بی حیا هر چند او گرفته ز زهر جفا امان شد قاتل حقیقی او چوب خیرزان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. بی بی شریفه سلام الله علیها زمینه _ شور سلام ما به شریفه که از تبار حسن بود کریمه و به کرامت آیینه دار حسن بود ز نسل یاس مدینه بنفشه زار حسن بود اسیر دشت کربلا کبود تازیانه ها خدا نشان داده از او مقام بی نشانه ها (صلی الله علی مخدرات کربلا ) سلام ما به شریفه به آن مزار شریفش به کاروان اسیران به خواهران عفیفش عطا نموده شفا را خدا به طبع لطیفش بیا به شهر حله و از کرمش سخن بگو در آستان او فقط ذکر حسن حسن بگو (صلی الله علی مخدرات کربلا) ✍ 👇
. آه وای از شامیا اهل بیت و بردن توی کوچه ها مرد و زن میگفتن حرف ناروا آه وای از شامیا آه وای از شامیا چه بلا ها دیدم روی ناقه ها دختراتو دیدم زیر دست و پا آه وای از شامیا آه وای از شامیا راهمونو بستن بین کوچه ها زینبت رو بردن توو نامحرما آه وای از شامیا آه مارو میزدن بچه هاتو با کعب نی می زدن منو با سنگا پی در پی می زدن آه مارو میزدن آه از بازار حسین زینبت رو بردن با آزار حسین دور ما رقصیدن توو انذار حسین آه از بازار حسین آه از قوم یهود روی دختر ها شد نیلی و کبود توو دل این مردم هیچ رحمی نبود آه از قوم یهود آه حرمت ها شکست قامتم پیش نامحرم ها شکست سر زینب با چوب و سنگا شکست آه حرمت ها شکست آه توو بزم شراب تو رو میزد پیش چشمای رباب چقد آخه کردش قلبم رو کباب آه توو بزم شراب 👇
. چشم ترم سوخت ، این جگرم سوخت غروب عاشورا جلو چشام حرم سوخت تو شعله دامن رقیه خواهرم سوخت یکی می‌گفت عمه ببین موی سرم سوخت زنهای حرم ، موندن بی پناه ، وای از کربلا وای کربلا می رفتن با اسب ، توی قتلگاه ، وای از کربلا وای از کربلا واویلا حسین واویلا حسین واویلا حسین نوحه میخونم ، رو لبه جونم ستاره ای نمونده توی آسمونم کاش میتونستم توی خیمه ها نمونم نشد به لبهای بابام آب برسونم از آب فرات ، شد محروم حسین ، یامظلوم حسین یامظلوم حسین از غصه دلش ، شد مهموم حسین ، یامظلوم حسین یا مظلوم حسین واویلا حسین واویلا حسین واویلا حسین دیدم عذاب و ، شام خراب و جلو رباب به دست هم میدادن آب و پخش میکردن سر هر کوچه شراب و میخندیدن به اشک دخت بوتراب و دور ناقه ها ، کردن ازدحام ، واویلا ز شام واویلا ز شام دیدم غم رو توو ، چشم عمه هام ، واویلا ز شام واویلا ز شام واویلا حسین  واویلا حسین واویلا حسین 👇
. 🏴بند اول: هنوز، جلو چشامه، خاطره های کربلا هنوز، می بینم آتیش، روی دامنِ خیمه ها هنوز، داره میجوشه، روی خاکا خونِ خدا هنوز، انگاری داره، میگه یه خواهر وا اخا کربلا خیلی، ما رو آزردن دست و پا بسته، شهره شام بُردن هفت مصیبت به سره ماها آوردن الشام الشام الشام اول، با نیزه هاشون دورمونو می بستن حرمت اهل بیتو با طبل و ساز شکستن دوم، مقابل ما نیزه ی شُهدا رو گرفتن و اهانت میکردن اون سرا رو آه و واویلا وای از این دنیا 🏴بند دوم: یادم، نرفته هنوز، هلهله و بزم شراب توی، مجلسِ یزید، خیلی ما رو دادن عذاب یادم، نرفته هنوز، خیزرون و تشت طلا می زد، به دندون و لب، جلو چشِ ما بی حیا با حالِ مستی، ما رو داد آزار سهمِمون میشد، خنده ی اغیار هفت مصیبت رو سره ماها شد آوار الشام الشام الشام سوم، زنای شامی از رو بام آتیش و آب رو سرامون می ریختن خیس و می سوختن اصحاب چارم، از صُب تا مغرب ما رو تو کوچه، بازار با زنجیرا می بُردن میون خیلِ اَنظار آه و واویلا وای از این دنیا 🏴بند سوم: شده، این زهرِ کاری، توی جیگره من اثر ولی میسوزم هنوز، از داغِ بابا و پسر اونجا، که بابام اومد، رو سره علی اکبرش می دید، پسرشو که، پاره شده بود پیکرش اما سخت تر شد، بعد از عاشورا شد شروع تازه، غصه های ما هفت مصیبت، سره ما اومد واویلا الشام الشام الشام پنجم، با دستِ بسته بُردن ما رو با خاری دمِ محله های یهودی و نَصاری شیشم، با اسم بَرده قیمت رو ما گذاشتن هفتم، تو یک خرابه ما رو نِگه میداشتن آه و واویلا وای از این دنیا 🎵📝: (طاها تحقیقی) طبق روایتی امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 1⃣ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند. 2⃣سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت. 3⃣زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 4⃣از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!» 5⃣ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید. 6⃣ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 7⃣ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم. 📚: تذكرة الشهداء ملاحبيب كاشاني .👇