eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
837 عکس
198 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
☕ نرگس مردم فریبی داشت شبنم می فروخت با همان چشمی که می زد زخم، مرهم می فروخت 🔥 زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت زندگی- این تاجر طماع ناخن خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب، کم کم می فروخت در تمام سال های رفته بر ما، روزگار شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
کو قطره اشکی که به پای تو بریزم که بمانی؟ بی اسلحه در جنگ نبودی که بدانی چه کشیدم...
♦️ جایگاه در شکل گیری علوم جدید 📝 ◾️علوم جدید که بر پایه سه مولفه اصلی (قانون، آزمایش، پیشرفت) شکل گرفتند و در یک روند تاریخی تکوین یافتند در نهایت به دست کانت در قالب مفهوم نشستند. کانت توانست تمامی ظرفیت های این دوران را در دستگاه مفهومی سامان دهد و در بستر این تحولات فلسفه نوین را خلق کند. ◾️سنجش خرد ناب کانت شاید مهمترین کتاب فلسفی دوران است.هسته مرکزی این کتاب در ارتباط با شناخت و برابر ایستا است که به آن اصطلاحا چرخش کپرنیکی میگویند و این بدین معنی است که شرایط شناخت یک برابر ایستا هم زمان شرایط برابر ایستای شناخت هستند. به این معنی که خود موضوع شناخت واقع میشود. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ به دکتر الهی راد به استبداد روشنفکری ♦️ اگر حوزه علمیه منطقش را تغییر ندهد به زباله دان تاریخ خواهد پیوست ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❁ بلایی که به اسم تاویل برخی از فلاسفه ( دانشمندان) بر سر قرآن آوردند بسیار بی انصافی بود. ❖ • (فلاسفه) وقتى به بحث در پيرامون قرآن پرداختند، سر از تطبيق و تاويل آيات مخالف با آراء مسلم‏شان در آوردند، البته منظور ما از فلسفه، فلسفه بمعناى اخص آن يعنى فلسفه الهى به تنهايى نيست، بلكه منظور، فلسفه بمعناى اعم آن است، كه شامل همه علوم رياضيات و طبيعيات و الهيات و حكمت عملى ميشود. • البته خواننده عزيز توجه دارد كه فلسفه به دو مشرب جداى از هم تقسيم مى‏شود، يكى مشرب مشاء، كه بحث و تحقيق را تنها از راه استدلال معتبر ميداند و ديگرى مشرب اشراق است كه ميگويد حقايق و معارف را بايد از راه تهذيب نفس و جلا دادن دل، به وسيله رياضت، كشف كرد. • مشائيان وقتى به تحقيق در قرآن پرداختند، هر چه از آيات قرآن در باره حقايق ما وراء طبيعت و نيز در باره خلقت و حدوث آسمانها و زمين و برزخ و معاد بود، همه را تاويل كردند، حتى باب تاويل را آن قدر توسعه دادند، كه به تاويل آياتى كه با مسلميات فلسفيان ناسازگار بود قناعت نكرده، آياتى را هم كه با فرضياتشان ناسازگار بود تاويل نمودند. • مثلا در طبيعيات، در باب نظام افلاك، تئورى و فرضيه‏هايى براى خود فرض كردند، و روى اين اساس فرضى ديوارها چيدند، و بالا بردند، ببينند آيا فرو مى‏ريزد يا خير، كه در اصطلاح علمى اين فرضيه‏ها را (اصول موضوعه) مى‏نامند، افلاك كلى و جزئى فرض كردند، عناصر را مبدأ پيدايش موجودات دانسته، و بين آنها ترتيب قائل شدند، و براى افلاك و عناصر، احكامى درست كردند، و معذلك با اينكه خودشان تصريح كرده‏اند كه همه اين خشت‏ها روى پايه‏اى فرضى چيده شده، و هيچ شاهد و دليل قطعى براى آن نداريم، با اين حال اگر آيه‏اى از قرآن مخالف همين فرضيه‏ها بود تاويلش كردند (زهى بى انصافى). • و اما آن دسته ديگر فلاسفه كه متصوفه از آنهايند، بخاطر اشتغالشان به تفكر و سير در باطن خلقت، و اعتنايشان به آيات انفسى، و بى توجهيشان بعالم ظاهر، و آيات آفاقى، بطور كلى باب تنزيل يعنى ظاهر قرآن را رها نموده، تنها به تاويل آن پرداختند، و اين باعث شد كه مردم در تاويل آيات قرآنى، جرأت يافته، ديگر مرز و حدى براى آن نشناسند، و هر كس هر چه دلش خواست بگويد، و مطالب شعرى كه جز در عالم خيال موطنى ندارد، بر هم بافته آيات قرآنى را با آن معنا كنند، و خلاصه بهر چيزى بر هر چيزى استدلال كنند، و اين جنايت خود را به آنجا بكشانند، كه آيات قرآنى را با حساب جمل و باصطلاح بازتر و بيشتر و حروف نورانى و ظلمانى تفسير كنند، حروفى را نورانى و حروفى ديگر را ظلمانى نام گذاشته، حروف هر كلمه از آيات را به اين دو قسم حروف تقسيم نموده، آنچه از احكام كه خودشان براى اين دو قسم حروف تراشيده‏اند، بر آن كلمه و آن آيه مترتب سازند. 📚 ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 11 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
گفتی که دیر و زود به حالت نظر کنم آری کنی، چو بر سر خاکم گذر کنی __
☕ کیفیتی ندارد، طرز نمازِ بی او قبحی است در مجالس، راز و نیازِ بی او شغلی که نیست با او، سرگرمیِ وفات است پروانه‌ای است مرده، برگ جوازِ بی او فیض حضور دارد، آن بت به کعبه ورنه در چشم ما شریف است، چین از حجازِ بی او در هیبت‌اش شکستیم، وقت رکوع قامت هرچند توبه کردیم، ما از نمازِ بی او گر کشف، او ندارد، کاشف وضو ندارد تخته‌ست کار و بارش، آیینه‌سازِ بی او 🔥تنها چه سان بسوزم؟ بی‌کس چه سان بسازم؟ یارب مرا نگه دار، از سوز و سازِ بی او رازی کزو شنیدی، راز است و مابقی فحش از فاحشه است کمتر، ای دوست رازِ بی او قفلی که او ببندد، بر هر دری کلید است دیوار آهنین است، درهای بازِ بی او گر فخر می‌فروشی، بر بندگیش بفروش در کیش ما نیاز است، بی‌پرده نازِ بی او «معنی»! بسوز با او، در حضرت جنابش در اصل شعله‌بازی‌ است، سوز و گدازِ بی او ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖اکثر مردم مانند حیواناتی هستندكه به دنيا آمدند و چريدند و رفتند و در آخرت هم به آنها يك مرتع وسيعى مى‏دهند كه آنجا هم بچرند. ❖ اینطور نیست که در جهنم را باز کنند اکثر مردم را روانه جهنم کنند. ❖ نوع مردم را به بهشت هم راه نمیدهند. ༄ @ensani_islami ✦دسته ديگر كه كثيرى از نوع انسان را تشكيل مى‏دهند، گرچه در مراكز تمدن علمى و عملى بوده‏اند، و ليكن چون اباً عن جدٍّ بر دين منسوخ سابق بوده‏اند و به دين لاحق مشرّف نشده‏اند، ولى نه از باب عناد و نفاق، بلكه از باب قطع به خلاف؛ يعنى آنها اصلًا و ابداً حتى احتمال صحت اسلام را هم نمى‏دهند، همان طورى كه ما اصلًا احتمال نمى‏دهيم كه مسلك بهاييها صحيح بوده و آنها درست گفته باشند؛ چون آنها را باطل صرف مى‏دانيم و لذا متوجهش نيستيم، و جماعت كثيرى هستند كه اسلام را همين طور مى‏دانند، و يا اينكه در جايى هستند كه اسمى از اسلام به گوششان نخورده است؛ مثل بوداييهايى كه در فلان ده فلان جزيره قرار گرفته‏اند. و ليكن اين دسته به دين خودشان كه از سابق بوده معتقدند و فرض اين است كه بر اساس آن دينشان مستقيماً راه رفته و در عقايدشان هم همان طورى كه آن پيغمبر فرموده، معتقدند؛ مثل راهبى كه از اول عمر تا آخر در دير خود زندگى كرده و حضرت عيسى عليه السلام را مى‏شناخته و همين طور كه ايشان فرموده است به قضاياى مبدأ و معاد معتقد بوده و عملش هم عمل صالح و بر ميزان آن طريقه بوده است و چون از اول علم به خلاف داشته، به دين اسلام هم توجه نكرده است، البته نمى‏توان گفت اين چنين شخصى به جهنم خواهد رفت؛ زيرا محال است حضرت احديت با بندگان خود خلاف عدل رفتار كند، پس اين شخص را نمى‏توان تعذيب كرد و چنين كسى هم در جهنم نخواهد بود، و آن كفارى كه خدا در قرآن به آنان وعده عذاب و جهنم داده است، مسلّماً اين دسته از كفار نيستند. ✦اگر انسان به قرآن خوب نگاه كند، مى‏فهمد قرآن با كفارى كه حرف زده و به آنها وعيد مى‏دهد، كفار قريش و معاندين پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بوده‏اند كه در اصطلاح قرآن بر اينها فساق و فاسق هم اطلاق مى‏شود و فاسق در اصطلاح قرآن به اين معنى است. ✦و خلاصه، اين گونه اشخاص مسلّم به جهنم نمى‏روند، البته به بهشتى كه جايگاه مقربين است، راهى نداشته و به طور مسلّم به جايگاه و مقام مؤمنين هم راهى ندارند؛ چون اينها اگر چه خلافى نكرده‏اند، اما چون عملشان واقعاً باطل بوده و حقيقتى نداشته است، صورت واقعيت به خود نمى‏گيرد و آنها از جنت عملى كه از عمل و عبادات و اعمال دينيشان تشكيل مى‏شود بهره‏اى ندارند، ولى آن عمل صالح كه براى خدا انجام شده از قبيل احسان و برّ به والدين و غيره، صورت و ملكه‏اى دارد و چون به مبدأ و معاد هم عقيده‏مند بوده‏اند، اين گونه اشخاص اگر چه به بهشت معهود نمى‏روند، ولى لازم نيست به جهنم بروند. مثلًا الاغ و اسب به بهشت نمى‏روند، ولى به جهنم هم نمى‏روند، پس چنانكه «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ» ممكن است فريقى هم باشد لا فى الجنّه و لا فى النار، و جايى باشد كه آنجا بمانند و يا در مرتبه پايين‏تر از جنت بروند؛ چون مغفور خواهند بود و هيچ عيبى هم ندارد. و اين طور نيست كه در جهنم را باز كنند و مدام جماعت انسان را به جهنم بريزند، خيلى كم هستند كه به جهنم بروند، چنانكه خيلى كم هستند كه به بهشت بروند، بلكه نوع مردم مثل بهائمند كه به دنيا آمدند و چريدند و رفتند و در آخرت هم به آنها يك مرتع وسيعى مى‏دهند كه آنجا هم بچرند. 📚 تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره، ج‏3، ص: 478 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
«تفاوت نگاه فلسفه با فلسفه اسلامی» 📝 @ensani_islami • کانت همانندِ تمام فلاسفه دیگر معتقد است که شناخت ما در دو مرحله حس و فهم رقم می خورد. وقتی شما با امور عالم بر خورد می کنید، یکبار تصور این است که تمام این امور را که می بینید، نفس الامر اشیاء را تشکیل می دهند و حقیقت امور هستند و آنچه که به ذهن ما می اید روگرفته و رونوشته امور است. این همانی بود که در تاریخ فلسفه پیش از دوره مدرن مورد نظر فیلسوفان بوده و معتقد بودند که ماده و صورت این عالم را در واقع خداوند ایجاد کرده، حداقل در قرون وسطی این تفکر حاکم بود، و ذهن انسان قادر است صور اشیاء را انتزاع کند، اخذ کند، تجرید نماید. و تا مرتبه عقل آن را بسطش دهد. در کانت این رویه را به نحوی وارونه می بینید، یا کانت معتقد بود که گذشتگان به طور وارونه نگاه می کردند. در واقع صور امور عالم را ذهن انسان افاضه می کند – اگر اینطور راحت ترید و با فلسفه اسلامی آشناتر هستین، در واقع عقل فعال ذهن انسان می شود منتها ماده عالم را دیگر نمی دهدفقط صورت امور را می دهد. عالم عالمِ خائوس است و به هم ریخته و کازموس نشده است هنوز، یعنی نظم پیدا نکرده است. و این نظم امور عالم، وحدتی که در امور عالم وجود دارد از طرف ذهن انسان است. • اگر بخواهیم از دید هگل نگاه کنیم ، در تاریخ فلسفه همواره نسبت به امور عالم ، یا اشیاء دو دید وجود داشته است. یا کثرت را نسبتِ به ذهن می دادند و وحدت را از آنِ خارج می گرفتند ارسطوییان چنین بودند. (یعنی ما یک حبه قند یا درخت را می بینیم، کثراتی را از این انتزاع می کنیم. کثرت برای ذهن است.) و در جناب کانت قضیه کاملا بالعکس می شود. یعنی کثرت از آنِ خارج است و وحدت بخشی از آنِ ذهن است.چون ذهن صورت را می دهد. و لذا با صورت بخشیدنِ به امور، باعث وحدتِ آنها می شود. درسگفتارهای کانت ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📝 • ضرورت خواندن به معنی ضرورت تقدم خواندن فلسفه غرب به اسلامی نیست. کسی که قبل از تسلط کافی به مباحث وارد فلسفه غرب شود تفکیک تفاوت مفهومی گذاره های این دو فلسفه برای او بسیار دشوار است. این خلط مفهومی باعث خواهد شد خروجی نظام مند فکری فلسفی برای دانش پژوه حاصل نگردد. • البته ملاک از خواندن فلسفه اسلامی لزوما خواندن یک دور کتاب فلسفه نیست بلکه امکان تفلسف با فلسفه اسلامی است که در هر زمان برای ما چنین قوه ای مقدر گردید، نشان از تسلط اولیه برای سیر در مباحث حکمی است. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
دل در این پیر زن عشوه‌گر دهر مبند کاین عروسیست که در عقد بسی دامادست ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
وقتی مطلبی مربوط به اشخاص بزرگ و مشهور است، کمتر کسی جرات می کند آن را غیر قابل فهم بخواند، مبادا خود او متهم به بلاهت شود و همه می کوشند به هر قیمت که شده حتی برای مبهم ترین قسمت های آن معانی عمیقی پیدا کنند. 📚 تاریخ عقايد اقتصادی، ژید، ص ۲۱۶ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ نسبت عشق به من، نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق تَرَم؟ یا تو به من؟! زنده ام بی تو همین قدر که دارم نفسی از جدایی نتوان گفت به جز آهِ سخن 🔥 بعد از این در دل من شوق رهایی هم نیست این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن وای بر من که در این بازی بی سود و زیان پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهدشکن باز با گریه به آغوش تو بر می گردم چون غریبی که خودش را برساند به وطن تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
🔸 آن دسته از انسان ها که دین را از پدر و مادر فقط شنیده و پذیرفته اند و خودشان با مطالعه فلسفی به آن نرسیده اند معاد روحانی نخواهند داشت. ❖ @ensani_islami ✦ ولى كسانى كه از اين معانى بى‏خبرند و يا از مبدأ و معاد جز امر جزئى نمى‏دانند، مثل بسيارى از عوام الناس كه از پدر و مادر خود يك مفهومى شنيده‏اند كه بايد عالَم را موجِدى باشد و به همين اندازه قناعت كرده و مدام در امور و افكار دنيوى خود هستند، البته لازم نيست اين اشخاص، عوام باشند؛ چون ممكن است در علوم ديگر صاحب نظر باشند؛ مثلًا اگر علم اجمالى را به دستش بدهى، خيلى خوب مى‏تواند آن را حل كند و يا در صناعت ديگر طورى مهارت دارد كه كسان ديگر مثل ساخته او نمى‏توانند چيزى بسازند، ولى در قسمت به همان مرتبه ادنى قناعت نموده‏اند. ✦براى چنين اشخاصى معاد روحانى حاصل نخواهد شد؛ چون اينها در خط درك معانى عقليه نرفته‏اند و يا اگر رفته باشند، خيلى با تقصير و تسامح رفته‏اند و لذا نتوانسته‏اند كيفيت قدرت و كيفيت علم احدى را نسبت به تمام موجودات عالم به طورى كه لا يشذّ عن حيطة علمه شى‏ء، و در مرتبه ذات به تمام موجودات عالم باشد، تحصيل كنند. 📚 تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره، ج‏3، ص: 483 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
♦️ همه انسان ها به دنبال فلسفه اند. اما فلسفه چیست؟ 📝 • انسان همواره به وجود خارجى اشياء به عنوان يك موجود خارجى و واقعى علاقه‌مند بوده و مى‌باشد و هرگز به چيزى جز آن توجه نداشته است. پُر واضح است كه داورى عقل به واقعيت اشياء و اعتراف وجدان به وجود خارجى به اين معنا كه در جهان خارج واقعاً موجوداتى هست، از نخستين باورهاى بشرى و ريشه دارترين معارف انسانى است، كه همه صفات و شرايط يك مسئله ضرورى و بديهى بر آن منطبق است. • اگر در حالات كودك نوزادى كه ديده به جهان مى‌گشايد دقت كنيم مى‌بينيم كه با ادراك محدودى كه خداوند در سرشت او به وديعت نهاده است، در آغاز پستان مادر را براى استفاده از شيرى كه برايش تأمين شده است به دهان مى‌گيرد و گاهى چيزهاى ديگرى را به همين منظور به دهان مى‌گيرد ولى پس از چندين بار تجربه چيزى جز پستان را به دهان نمى‌گيرد. هنگامى كه به خوردن غذا و ميوه مى‌پردازد نخست همه چيز حتى سنگ و چوب را به دهان خود مى‌برد و براى جويدن آن تلاش مى‌كند، ولى چون چندين بار اين وضع تكرار شد، ديگر چيزى جز خوردنى‌ها را به دهان نزديك نمى‌كند و از خوردن چيزهايى كه خوراكى نيست به شدت پرهيز مى‌كند. • راز اين رفتار كودك اين است كه نخستين توجه او به واقعيت اشياء و باور او به موجودات حقيقى، او را ناگزير مى‌سازد كه حق را از باطل و درست را از نادرست باز شناسد و پس از شناخت واقعيت از غير واقعيت، واقعيت را پذيرا بوده، از غير آن اعراض نمايد. ما اگر اين تجزيه و تحليل را در مورد همه جوامع بشرى انجام دهيم كه آنها در تمام مراحل زندگى از همين شيوه پيروى كرده، در همين راه گام مى‌سپارند و با تمام نيرو مى‌كوشند كه حق را از باطل و درست را از نادرست بازشناسند و همه كوشش خود را به كار مى‌بندند كه دچار لغزش و اشتباه نشوند و غير واقع را به جاى واقع نپذيرند. • ملت‌هاى گذشته نيز در زندگى فردى و اجتماعى خود همواره واقعيت اشياء را جست‌وجو مى‌كردند تا اشياء واقعى را از غير واقعى بشناسند و آن چه را كه حق تشخيص دادند بپذيرند و هركس دقيقاً زندگى آنها را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد و آن چه را كه از آنان در تاريخ ثبت شده مطالعه و بررسى كند به روشنى اين شيوه را در زندگى آنان خواهد يافت. انسان همواره علاقه‌مند است كه در تمام شئون زندگى خود از اين شيوه پيروى كند و اين درست همان چيزى است كه ما آن را «فلسفه» مى‌ناميم. 📚 مجموعه رسائل علامه طباطبائى، ج‌1، ص: 184 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
الإنسان إذا عجز لسانه تتكلم عيونه. ------------------------ وقتی زبان آدمی قاصر شود، چشمانش به سخن می‌آیند. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❖ و شاید هنوز مشکل ما همین سوال باشد که جواب نداده ایم جمهوری اسلامی چیست..؟ ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☕ تا مرا عشق تو ای خسرو خوبان به سر است پندِ هفتاد و دو ملت به برم بی‌اثر است نه من اندر طلبت بر در دِیر و حرمم هر که جویای جمال تو بُوَد، دربه‌در است می‌نماید که تو از خیل پریزادانی کی به این دلبری و حسن و لطافت بشر است؟ واعظ از عشق رُخت منعِ منِ زار کند گر چه پندش پدرانه است ...ولی بی‌اثر است! دل مبندید به اوضاع جهان، هیچ! که من آزمودم، همه اوضاع جهان بی‌ثمر است! عاشقِ کوی تو، از تیغ نگردانَد روی! تیغ ابروی تو را جان صبوحی سپر است ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
♦️ برای به دست آوردن معارف انبیا راهی جز برهان و فلسفه نیست. 📝 • به راستى به دور از انصاف، بلكه ستمى آشكار است كه در ميان اديان آسمانى و فلسفه الهى جدايى بيندازيم. دين- باسعه و ضيقى كه در اديان آسمانى هست- چيزى جز يك سلسله معارف اصيل اعتقادى (اصول) و مجموعه‌اى از مسائل حقوقى و اخلاقى (فروع) نمى‌باشد. مگر نه اين است كه پيامبران الهى مردان پاكى بودند كه جامعه بشريت را به فرمان خداوندى به سوى زندگى ايده‌آل و سعادت حقيقى رهبرى مى‌كردند؟ و آيا سعادت حقيقى انسان جز در اين است كه انسان در پرتو هوش سرشار و استعداد ذاتى خود به شناخت حقايق نائل آيد و با درك اسرار و رموز جهان هستى، روش درست و معتدلى را در زندگى علمى، پيشه خود سازد؟ و آيا براى به دست آوردن اين معارف، راهى جز استدلال و اقامه برهان در پيش دارد؟ •پس در صورتى كه استدلال و اقامه برهان با سرشت انسان آميخته است، چگونه ممكن است كه اديان آسمانى و پيامبران الهى مردم را برخلاف فطرت و سرشت آنها به پذيرش چيزى بدون دليل فرا خوانند و از آنها بخواهند كه از راه فطرت و طبيعت خود منحرف شوند و مطالب آنها را بدون دليل و برهان بپذيرند؟! پيامبران اگرچه معارف خود را از مبدأ غيبى مى‌گرفتند و پايه‌هاى دعوت خود را بر اساس وحى استوار مى‌كردند، ولى در حقيقت بين روش انبياء در دعوت مردم به سوى حق و حقيقت و بين آن چه انسان با دليل و برهان به آن مى‌رسد فرقى نيست. 📚 مجموعه رسائل علامه طباطبائى، ج‌1، ص: 187 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
♦️ سرنوشت چگونه خواهد بود؟ 📝 • بررسی‌های گفتمانی در تحلیل تطورات معنای حجاب به‌وضوح نشان می‌دهد حجاب در صد سال گذشته، هرگز یک معنای ثابت نداشته و زمانی که از حجاب صحبت شود، بعید نیست که آن چه که در ذهن و قلب هر مخاطب شکل می‌گیرد با دیگران به‌کلی متفاوت باشد؛ لذا معلوم نیست مراد از الزامی بودن یا نبودن حجاب، الزام کدام معنای حجاب است. معنای حجاب در قرن گذشته، روبنای نزاع گفتمان‌هایی بوده که در زیربنا در مورد معنای زن با هم منازعه داشته و تا امروز یکی از پرمناقشه‌ترین مسائل را رقم زده‌اند. • دهه‌ی پنجاه و شصت دهه‌های بازیابی قدرت اجتماعی زن است. زن ایرانی پس از توفیق نسبی در نبردی پنجاه‌ساله با جریاناتی که در سطح روبنا، حجاب و در سطح زیربنا، حرمت زن را هتک می‌کردند، عامل پیروزی یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های مردمی تاریخ شد. تغییر یک نظام سیاسی مستبد با پیشرانی زن را باید حاکی از قدرت اجتماعی او دانست. بر همین اساس، پس از وقوع انقلاب 57 در یک برآیند نسبی، هنوز گفتمان حجاب با مؤلفه‌های نظیر کرامت، شخصیت و جایگاه والای زن در جامعه مفصل‌بندی می‌شود. پذیرش عمومی قانون پوشش و عمومی نشدن مخالفت‌ها با آن در این فضا به‌ویژه مقارن با اتمسفر فرهنگی ناشی از جنگ تحمیلی قابل توضیح است. • اما سال‌های واپسین دهه‌ی شصت مصادف است با بروز برخوردهای خشن و تند مردمی با «بدحجاب‌ها» و متعاقباً دوباره مساله‌شدن حجاب. در دوره‌ی دوم دولت سازندگی و سپس دولت اصلاحات با تقبیح مواجهه‌ی قهری فضای تساهل فرهنگی در موضوع حجاب، فتح بابی برای جریان‌های مدگرا بود. مقارن با پایان جنگ، قرائت‌های سنتی و غیرسیاسی از زن، بر اساس همان تعریف ثانوی‌پندارانه، او را به حاشیه‌ی زندگی اجتماعی سوق می‌داد و هر چه می‌گذشت صحنه بیشتر به نزاع دو نیروی سیاسی نگران از بی‌بندوباری و مایل به آزادی در سبک‌زندگی (با تمایل به سبک زندگی غربی) رقم می‌خورد. در این فضا ما شاهد یک چرخش گفتمانی در حجاب هستیم. هر چه می‌گذرد در هم‌نشینی معنای حجاب، امر جنسی و فحشا، تحریک مردان و... قرار می‌گیرد. یک سوی میدان سیاست، حجاب زن را نه برای تشخص او بلکه برای کنترل تحریک مردانه معنا می‌کند و سوی دیگر این میدان پوشش زن را دقیقاً برای تزئین جهان مردانه توضیح می‌دهد. دست آخر محصول این نزاع مردانه‌ی «غرب‌ستیزی - غرب‌زدگی» فروکاست گفتمان حجاب از منظری هویتی و تشخصی (با دلالت‌های زنانه) به تنظیم‌گری امر جنسی (با دلالت‌های جنسی مردانه) بود. • در تجربه‌ی تاریخی دلالت‌های زنانه که ناظر به هویت و تنظیم جایگاه زن در جامعه بود، توفیقات گفتمانی متعددی کسب کرد (دهه‌ی پنجاه و شصت) اما هم‌زمان با توسعه و تورم ادبیات جنسی با دلالت‌ها و اصالت‌های مردانه از دهه‌ی هفتاد تا کنون شاهد ناکارآمدی گفتمان حجاب هستیم. در حالی‌که از منظر زنانه نه حجاب انگیزه‌ای جنسی دارد و نه کشف آن صرفاً با غایت‌های جنسی قابل تفهم است. • حوادث اخیر را نقطه‌ی معکوس شدن گفتمان اصیل حجاب می‌بینم. گفتمان جدید برخلاف گفتمان دهه شصتی این بار کشف حجاب را با مؤلفه‌هایی چون قدرت و تشخص زن را معنا می‌کند و طبیعتاً ذیل این گفتمان ساختارشکنی حتی در سطح خرد و هرآنچه که بوی مبارزه و قدرت‌ورزی بدهد امری بهنجار و هویت‌ساز (زیربنا) است. حال بیایید به آینده‌ی حجاب و زن ایرانی از منظر گفتمان حجاب فکر کنیم. مشخص است که گفتمان حجاب در دهه‌های اخیر جمهوری اسلامی ناکارآمد و معیوب است و این خلل از ناحیه‌ی تخلیه‌ی معناپردازی‌های زنانه و اصالت‌بخشی به قرائت‌های مردانه از حجاب زن و جوانب آن ایجاد شده است. در سرنوشت حجاب نزاع اصلی این است که چه تصویری دارد؟ باحجاب یا بی‌حجاب؟ درهرصورت آنچه که بدیهی است این است که زن غیرسیاسی، ضعیف و فاقد نسبت‌های روشن با سرنوشت تاریخی از این نزاع بیرون است. ✅ پیشنهاد عضویت در کانال آقای مهدی تکلو پژوهشگر مطالعات اجتماعی جنسیت 🆔 @Mahdi_Takallou ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
و گفت: بر همه چیزی کتابت بُوَد مگر بر آب و اگر بر دریا گذر کنی از خون خویش کتابت کن تا آن کز پسِ تو درآید بداند که عاشقان و سوختگان و مستان گذشته‌اند. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef