eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
460 عکس
76 ویدیو
69 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه. ♨️قسمت سیزدهم. ⬅️اینجا به نقل مویدات متون دینی برای طرز اکتساب مفهوم وجود می‌پردازیم .
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت چهاردهم. ⬅️عام بودن مفهوم وجود...! 💠 پس از بررسی نحوه ی ادراک مفهوم وجود و تشخیص متفاوت بودن مفهوم حاصل از محسوس بالعرض (مانند توپ) و مفهوم حاصل از محسوس بالذات (مانند رنگ توپ) و مفهوم وجود ، به ویژگی های مفهوم وجود می‌پردازیم. 💠 مفهوم وجود هم بر واقعیت مستقلی مانند توپ (محسوس بالعرض) و هم بر واقعیت وابسته ای مانند رنگ توپ (محسوس بالذات) و هم بر واقعیات ذهنی صدق می‌کند . یعنی می‌توانیم بگوییم توپ وجود دارد ، رنگ توپ وجود دارد ، مفاهیم در ذهن هم وجود دارند. 💠گاهی می‌توانیم با محسوس بالذات به واقعیات مستقل دیگری غیر از محسوس بالعرض اول هم پی ببریم ، مثلا با دست زدن به ظرف داغ ، هم به وجود ظرف پی می‌بریم ، هم به وجود کسی که ظرف را داغ کرده است ، گرچه محسوس بالذات نباشد. منتهی برای اثبات وجود محسوس بالعرض دوم باید ادله ای منطقی ارائه بدهیم. 💠نکته ی مهم اینکه خداوند ، به معنایی که عرض کردیم ، محسوس بالعرضی است که مستقیم حس نمی‌شود ، البته برای حس نشدنش دلیل منطقی و بدیهی خواهیم آورد . این یعنی بحث از وجود خداوند بحث از واقعیت است نه افسانه ها ، که بعدها وجودش را اثبات خواهیم کرد . ⬅️برای این نکته نیز مؤید نقلی خواهیم آورد. 💠 بنابراین مفهوم وجود مفهومی عام است که مانعی برای اطلاق آن بر چیزی وجود ندارد ، مگر آنکه به محال بودن بیانجامد . 💠 از این جهت تا اینجا راه برای بحث از وجود ماده و غیرماده باز است و عام بودن مفهوم وجود دالّ بر آن است . 💠کسی که مفهوم وجود را منحصر در ماده می‌داند باید دلایلی بیاورد تا اثبات کند" اطلاق مفهوم وجود بر غیرماده محال است" و این عام بودن مفهوم وجود را محدود کند و یا اثبات کند محسوس بالعرض ها ، همگی مادی هستند. 💠و نیز کسی که قائل به وجود غیرماده است باید اثبات کند ، اما عدم اثباتش نشان از انحصار هستی به ماده نیست. 💠این ویژگی مفهوم وجود امکان بحث از «مابعدالطبیعه» و علم کلی بررسی موجودات را نشان می‌دهد.♥️ 💢 ... . . . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴ﺯﻣﯿﻦ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻔﺮﺩ ﺍﺳﺖ ⬅️نظم شگفت انگیز عالم و ویژگی منحصر بفرد زمین! درپست های قبلی به شما نشان دادیم که دانشمندان از نظم جهان حیرت زده شده اند اما این بار به مقایسه زمین با دیگر سیاره ها نگاهی می‌اندازیم.☑️ 💠ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺳﻮﺋﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻤﻪﯼ 700 ﮐﻮﺍﻧﺘﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺩﻗﯿﻖ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﯿﺮﺕﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮊﻭﺭﻧﺎﻝ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﻧﺠﻮﻣﯽ ﻭ ﮊﻭﺭﻧﺎﻝ Scientific American ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ . 💠اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪﯼ 700 ﮐﻮﺍﻧﺘﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﺧﺎﮐﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺳﺖ...!✅ 💠ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼ ﺳﯿﺎﺭﺍﺕ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﮐﺘﺸﺎﻓﺎﺕ ﻧﺎﺳﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﺗﺎ ﻫﻤﻪﯼ 13.8 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ( ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﮓ ﺑﻨﮓ ) ﺭﺍ ﺑﺎﺯﺳﺎﺯﯼ ﻭ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﮐﻨﻨﺪ . 💠ﻧﺘﯿﺠﻪﯼ ﻏﯿﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ می‌توﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪﯼ 700 ﮐﻮﺍﻧﺘﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺴﺘﺮﻩﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺑﺎﺷﺪ . ﻟﯿﻨﮏ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﮊﻭﺭﻧﺎﻝ Scientific American: https://www.scientificamerican.com/article/exoplanet-census-suggests-earth-is-special-after-all / ﻟﯿﻨﮏ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﮊﻭﺭﻧﺎﻝ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﻧﺠﻮﻣﯽ : http://iopscience.iop.org/article/10.3847/1538-4357/833/2/214 💠ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺣﺠﻢ ﻭﺳﯿﻌﯽ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮐﺜﺮ ﺳﺎﯾﺖﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﻭ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺁﻭﺭﯾﻢ. 💠ﺳﺎﯾﺖ ﻋﻠﻤﯽ Tech Times: ﯾﮏ ﺗﯿﻢ ﺳﻮﺋﺪﯼ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺷﻨﺎﺱ ﺍﺭﯾﮏ ﺯﺍﮐﺮﺳﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﯿﺎﺭﻩﻫﺎﯼ ﺧﺎﮐﯽ ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺍﯾﻦ ﺗﯿﻢ ﺍﺯ ﻫﻤﻪﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ ﺗﻠﺴﮑﻮﭖ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﮐﭙﻠﺮ ﻧﺎﺳﺎ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﮐﺘﺸﺎﻓﺎﺕ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ 700 ﮐﻮﺍﻧﺘﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﺧﺎﮐﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﺗﺼﻮﺭ می‌کرﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﯿﺎﺭﻩﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺣﯿﺎﺕ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺍﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺑﺎ ﺍﺻﻞ ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ می‌شوﺩ ﻭ ﺑﯿﺎﻥ می‌کند ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﯿﺎﺭﻩﺍﯼ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ( ﺍﮐﻨﻮﻥ ) ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ 700 ﮐﻮﺍﻧﺘﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﺧﺎﮐﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﻣﺎ ( ﺯﻣﯿﻦ ) ﻧﯿﺴﺖ . http://www.techtimes.com/articles/135459/20160222/earth-unique-among-700-quintillion-planets-in-known-universe.htm 💠ﺩﯾﻠﯽ ﻣﯿﻞ ( Daily Mail ) : ﺯﻣﯿﻦ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻭﯾﮋﻩ ﻭ ﺧﺎﺹ ﺍﺳﺖ : ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺍﺯ 700 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺗﺮﻟﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩﯼ ﻣﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ . ﺍﺻﻞ ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺑﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﻫﻤﻪﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﮐﺸﯿﺪ . ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺍﺯ 700 ﮐﻮﺍﻧﺘﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ . http://www.dailymail.co.uk/sciencetech/article-3455512/Earth-really-special-None-700-million-trillion-planets-known-universe-similar-study-finds.html 💠ﺳﺎﯾﺖ ﻋﻠﻤﯽ Science Alert : ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ 700 ﮐﻮﺍﻧﺘﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ باﺷﺪ . https://www.sciencealert.com/earth-could-be-unique-among-700-quintillion-planets-in-the-universe-study-finds 💠ﺻﺪﺍﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ( VOA ) : ﺍﺣﺘﻤﺎﻻﺕ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ( ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺮﯼ ) ﺑﺎﯾﺪ 50 ﺑﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﺍﻣﺎ ﻃﺒﻖ ﻣﺪﻝ ﺍﺭﯾﮏ ﺯﺍﮐﺮﺳﻮﻥ , ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻼﻑ ﻗﺎﺋﺪﻩﯼ ﺁﻣﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ . ﻧﺘﯿﺠﻪﯼ ﻏﯿﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺑﺎﺷﺪ . https://www.voanews.com/a/uppsala-study-earth-universe/3209462.html 💠ﺳﺎﯾﺖ ﻋﻠﻤﯽ Discover Magazine : ﻣﺪﻝ ﺍﺭﯾﮏ ﺯﺍﮐﺮﺳﻮﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼ ﺳﯿﺎﺭﺍﺕ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻓﻬﻤﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﻫﻤﻪﯼ 13.8 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ( ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﮓ ﺑﻨﮓ ) ﺭﺍ ﺑﺎﺯﺳﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺟﺪﯾﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ 700 ﮐﻮﺍﻧﺘﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺳﺖ . http://blogs.discovermagazine.com/d-brief/2016/02/22/earth-is-a-1-in-700-quintillion-kind-of-place/#.WUoba8b_rIV 💠ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﺳﯽ ﺳﯽ ﭘﯽ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ : ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺍﺻﻞ ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ ( ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﯾﮏ ﺳﯿﺎﺭﻩﯼ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﯽ ﮐﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ) ﺍﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻭﯾﮋﻩ ﻭ ﺧﺎﺹ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ . https://www.math.usm.edu/lee/mathphys/?p=126 ⬅️ﻟﯿﻨﮏ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﺖ ﻋﻠﻤﯽ phys. Org: https://phys.org/news/2016-02-earth-unique-thought.html . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت چهاردهم. ⬅️عام بودن مفهوم وجود...! 💠 پس از بررسی نحوه ی ادراک مفهوم وجود و تشخی
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت پانزدهم. ⬅️در مطلب قبل عرض شد كه با ارتباط با واقعيت از طريق محسوس بالذات می‌توانيم به محسوس بالعرض هايی پی ببريم . 💠در مورد خداوند هم همينطور است . الله – سبحانه و تعالی – در قرآن كريم می‌فرمايد : 🌺 "الحمدلله رب العالمين" (حمد :2) حمد و ستايش (منحصراً) برای الله ، سوق دهنده ی عالميان به سوی كمالشان ، است. 💠عالم به معنای چيزی است كه با آن كسب علم می‌شود ، هر آنچه غير خداست ، علامت و آيت اوست و آيت نشان دهنده ی صاحبش است و امكان ندارد ارتباطی با صاحب علامت نداشته باشد. عالم ماده هم همين گونه است ، در اثر ارتباط با محسوس بالعرض ، كسب علم می‌شود و از همين راه پی به وجود او خواهيم برد . وقتی از وجود چیزی به وجود چیز دیگر پی می‌بریم یعنی مفهوم وجود بر آن چیز دوم هم صدق می‌کند ، فرقی نمی کند خدا باشد یا چیز دیگر. 💠در سراسر قرآن كريم سخن از "آيت" و علامت است برای حقيقت جويان . اين يعنی هر آنچه غير خداوند است ، " بالذات" ، علامتی از اوست و با او در ارتباط است و تعقل پيرامون آن علامت ، " ضرورتا " ما را به خداوند خواهد رساند . فلسفه هم مبتنی بر اين واقعيت ، عمل می‌كند . 💠مویداتی هم برای عام بودن مفهوم وجود در دسترس است كه پس از بررسی دومين ويژگی مفهوم وجود يعنی مشترک معنوی بودن مفهوم وجود ، مطرح خواهيم كرد . 💠تا اينجا دانستيم كه مفهوم وجود ، مفهومی عام و كلی است و تصور و واقعيتی نمی‌تواند از دایره ی صدق آن خارج باشد.♥️ 💢 ... . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴پروفسور پل دیویس و اصل "آنتروپیک" ⬅️پروفسور پُل چارلز ویلیام دیویس، از دانشمندان مطرح در زمینه فیزیک در دنیا است، ایشان از مدافعان سر سخت توحید در غرب هستند و از اشخاص مطرح که فعالیت های زیادی علیه الحاد داشتنه اند و کتب فراوانی نیز دارند. سابقا از ایشان در کانال مطالبی نقل کردیم ، و این بار بخشی از توضیحات زیبای ایشان درباره نظم ویژه در عالم را برای شما عزیزان آورده ایم... 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴پروفسور پل دیویس و اصل "آنتروپیک" ⬅️پروفسور پُل چارلز ویلیام دیویس، از دانشمندان مطرح در زمینه فیز
🔴پروفسور پل دیویس و اصل "آنتروپیک" ⬅️پروفسور پُل چارلز ویلیام دیویس، از دانشمندان مطرح در زمینه فیزیک در دنیا است، ایشان از مدافعان سر سخت توحید در غرب هستند و از اشخاص مطرح که فعالیت های زیادی علیه الحاد داشتنه اند و کتب فراوانی نیز دارند. سابقا از ایشان در کانال مطالبی نقل کردیم ، و این بار بخشی از توضیحات زیبای ایشان درباره نظم ویژه در عالم را برای شما عزیزان آورده ایم. ⬅️پروفسور پل دیویس درباره تنظیمات ویژه جهان می‌گویند: 💠ﺍﮔﺮ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺁﻏﺎﺯﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻤﯽ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺥ ﺩﺍﺩﻩ ، ﻣﯽﺑﻮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﮔﺮﺍﻧﺶ ﮐﻤﯽ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﯾﺎ ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﯿﻬﺎﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﺒﺐ ﺭﺍﻧﺶ ﺍﺟﺮﺍﻡ ﻣﯽﺷﺪ ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺣﯿﺎﺕ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﭘﺪﯾﺪ ﻧﻤﯽﺁﻣﺪ . ﺁﯾﺎ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ 💠ﻋﺎﻟﻢ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ، ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺳﺖ ، ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺮﺩﺍﺳﺖ ، ﻧﻪ ﺗﺎﺑﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺳﯿﺎﻫﺠﺎﻟﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﻠﻌﺪ . ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺍﺗﻢ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﮑﻮﻝ ﻫﺎ ، ﻗﺪﺭﺕ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻇﺮﯾﻒ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ: 💠۱.ﻗﺪﺭﺕ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﮔﺮﺍﻧﺶ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﮐﻤﯽ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﻋﺎﻟﻢ ، ﻣﺪﺕ ﻫﺎ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭُﻣﺒِﺶ ( ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺰﺵ ) ﺑﺰﺭﮒ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻤﯽ ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻣﺎﺩﮤ ﺍﻭﻟﯿﮥ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﮔِﺮﺩِ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪ. 💠۲.ﯾﮑﻨﻮﺍﺧﺘﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻬﺒﺎﻧﮓ ( ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ) : ﺍﮔﺮ ﺍُﻓﺖ ﻭ ﺧﯿﺰﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﺟﺮﻡ ﻋﺎﻟﻢ ، ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺷﮑﻞ ﻧﻤﯽﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺗﺎﺭﯾﮏ ، ﺑﯽ ﺷﮑﻞ ﻭ ﯾﮑﻨﻮﺍﺧﺖ ﺍﺯ ﺫﺭﺍﺕ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻤﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻋﺎﻟﻢ ، ﭘُﺮ ﻣﯽﺷﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﭽﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﺮﯾﺼﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺮﻡ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻠﻌﯿﺪﻧﺪ. ﮐﯿﻬﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢِ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻬﺒﺎﻧﮓ ﺭﺍ « ﮐﻠﻮﺧﻪ ﺍﯼ » ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ . ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﻮﺩﻩ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺘﺮﺍﮐﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻓﻀﺎ ﭘﺨﺶ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺒﺐ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﺫﺭﺍﺕ ﺑﻨﯿﺎﺩﯼ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎ ﮐﻤﯽ ﻓﺸﺮﺩﻩ ﺗﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﻧﺒﻮﻫﯽ ﺍﺯ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺟﺮﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮ ، ﭘُﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﭽﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﭘُﺮ ﺟﺮﻡ. 💠۳.ﺟﺮﻡ ﺫﺭﺍﺕ ﺯﯾﺮ ﺍﺗﻤﯽ : ﺟﺮﻡ ﻧﻮﺗﺮﻭﻥ ﻓﻘﻂ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﺟﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺫﺭﻩ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻣﯽ ﺷﺪ ، ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﻧﻮﺗﺮﻭﻥ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﺮ ﻣﯽﺑﻮﺩ ، ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺍﭘﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺗﺮﻭﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺍﺗﻢ ﻫﺎﯼ ﻫﯿﺪﺭﻭﮊﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ . ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ، ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﻢ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً 2000 ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺟﺮﻡ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﭘﯿﻮﻧﺪﻫﺎﯼ ﻣﻠﮑﻮﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ . ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺣﯿﺎﺕ ، ﭘﺮﻭﺗﺌﯿﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﮑﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ADN ﺣﯿﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ. 💠۴.ﻗﺪﺭﺕ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻗﻮﯼ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﻫﺎ ﮐﻤﯽ ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻮﺗﺮﻭﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﭼﺴﺒﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻤﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻫﯿﺪﺭﻭﮊﻥ ﺷﮑﻞ ﻧﻤﯽﮔﺮﻓﺖ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻫﺎﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎﺳﺖ ، ﺭﺥ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ . ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﮐﻤﯽ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﺎ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﭼﺴﺒﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺗﻢ ﻫﺎﯼ ﻫﯿﺪﺭﻭﮊﻥ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ( ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﻢ ) ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﺷﺖ. 💢 محقق: . ❌نقل بدون آیدی کانال جایز نمی‌باشد❌ . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت پانزدهم. ⬅️در مطلب قبل عرض شد كه با ارتباط با واقعيت از طريق محسوس بالذات می‌توا
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت شانزدهم. ⬅️مفهوم وجود، مشترک معنوى است! ⬅️و اين مفهوم بر آنچه حمل مى‌شود به معناى "واحدى" حمل مى‌شود. 💠اين نكته روشن است وقتى كه به ذهن خود مراجعه كنيم، هنگامى كه وجود را بر اشياء مختلفى حمل مى‌كنيم يا از آنها نفى مى‌نماييم، مانند آنكه مى‌گوييم <<انسان موجود است>> <<گياه موجود است>> <<خورشيد موجود است>> يا <<اجتماع نقيضين موجود نيست>> <<اجتماع ضدين موجود نيست>>. 💠و چه خوب فرموده است مرحوم آخوند، صدرالمتألهين: <<مشترک معنوى بودن وجود بين ماهيات، قريب به قضاياى اولیه است>>. ⬅️ضمن اینکه اشتراک، دو گونه است: "لفظى" و "معنوى". 💠اشتراک لفظى این است كه لفظ، ميان معانى مختلفى مشترک باشد. يعنى يک لفظ از چند معناى مختلف حكايت كند، و به عبارت ديگر، يک لفظ نماينده چند معناى مختلف باشد، مانند آنكه در فارسى لفظ <<شير>> به شير نوشيدنى، شير درنده و شير آب اطلاق مى‌شود. 💠و اشتراک معنوى این است كه لفظ، معناى واحدى داشته و ميان چند مصداق نابرابر، مشترک باشد، مانند <<انسان>> كه معناى آن ميان مرد و زن، پير و جوان مشترک است. 💠در اينجا لفظ، نماينده چند معناى مختلف، آن طورى كه در اشتراک لفظى بود، نيست. لفظ، يک معنا بيشتر ندارد. اما همان يک معنا سعه و شمول داشته، مصاديق گوناگون را شامل مى‌شود. 💠اما قضیه مهم بحث ،اين است كه آيا لفظ "وجود" مشترک لفظى است، كه معانى مختلف و متغايرى دارد يا مشترک معنوى است كه فقط يک معنا دارد. 💠يعنى <<هست>> لكن مصاديق آن گوناگون مى‌باشد، يكى "وجود بالفعل" است، ديگرى "وجود بالقوه" ، يكى "واجب" است ديگرى "ممكن"، يكى "وجود جوهر" است ديگرى "عَرَض" و هكذا! 💠وجودِ جوهر گرچه یک مصداق از موجود است و آن متفاوت با وجود عَرَض است، اما از نظر مفهوم و از جهتى كه هر دو <<هست>>اند يكسان مى‌باشند. 💠و اینکه گفته شود به چه دلیل مفهوم <<اشتراک لفظی وجود>>باطل است، مهم به نظر می‌رسد، لذا در مطلب بعدی ابطال اشتراک لفظی وجود را شرح خواهیم کرد.♥️ 💢 ... . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴پاسخ به شبهات مخالفان فلسفه اسلامی ⬅️متاسفانه یکی از مواردی که مخالفان از آن سو استفاده می‌کنند، مبحث حدوث و چگونگی شکل گیری خلقت عالم است و اینکه "عالم از چه چیزی ساخته شده؟" می‌باشد. ⬅️این دوستان که همواره ما که از پیروان فلسفه اسلامی هستیم را متهم به کفر و شرک می‌کنند و گمان می‌کنند که اصالت وجود ،یعنی عالم از وجود است، و وجود متعلق به ذات خداست، لذا عالم از ذات(باری)خداست! ⬅️و بعد ادعا می‌کنند عالم از عَدَم خلق شده، و این همان " لا من شیء " است! ⬅️در پاسخ به این عزیزان می‌گوییم: 💠اولا،خلقت از عدم محال است زیرا از عدم وجود صادر نمی‌شود! زیرا بین عدم و وجود سنخیتی نیست. اگر عالم b باشد و وجود حقیقی B ، و عدم A امکان ندارد که A تبدیل به b بشود، چون عدم نقطه مقابل وجود و آگاهی است. 💠ثانیا، فعلیت داشتن ذاتی ماده ای نیز محال است زیرا ماده ای که "حد و حدود" دارد قطعا حادث است! 💠فلاسفه به خلقت از لا من شیء قائل هستند و می‌گویند خداوند هیولی که قوه محض است را به فعل صورت دار تبدیل کرده، هیولی قوه محض است! ⬅️در پاسخ ممکن است اشکال کنید که... ⬅️پاسخ در ادامه.👇🏻👇🏻👇🏻 ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴پاسخ به شبهات مخالفان فلسفه اسلامی ⬅️متاسفانه یکی از مواردی که مخالفان از آن سو استفاده می‌کنند، م
🔴پاسخ به شبهات مخالفان فلسفه اسلامی ♨️ . ⬅️در پاسخ ممکن است اشکال کنید که "ماده در هر مرحله‌ای استعداد صورتی را دارد؟" اين استعدادها در واقع چيست؟ آيا بنا بر اينکه ماده در هر مرحله‌ای استعداد صورتی را دارد، نمی‌توان گفت پس ماده بايد امری مجزای از صورت باشد؟ ⬅️در پاسخ می‌گوییم: 💠ما گاهی ماده اولی را اعتبار می‌کنيم و گاهی ماده ثانيه را. ماده اولی همان هيولای اصلا اولی است که قوه محض است، و ماده ثانيه يعنی ماده در حالی که متعين و متلبس به يک صورت خاص است و مستعد برای صورتی ديگر است؛ مثلا نطفه را که می‌گوييم " ماده ثانيه " به اين معناست که هيولای اولی و قوه محض در آن هست در حالی که اين هيولای اولی الان متلبس به صورت نطفه است؛ نطفه انسان استعداد صورت انسانيت را دارد و نطفه گوسفند استعداد صورت گوسفندی. 💠پس اين استعدادها برای ماده، به يک اعتبار از صورتها پيدا می‌شود؛ يعنی مثلا نطفه انسان که استعداد صورت انسانيه را دارد، اين استعداد مولود ماده است به علاوه صورت نطفه بودن. 💠اينجا حتی موضوع هم دو بيان مختلف ديده می‌شود چون شما عزیزان متوجه آن نمی‌شوید باید توضیحی اجمالی بدهیم. 💠 گاهی می‌گويیم "ماده با هر صورتی ( ماده ثانيه) استعداد صورت خاصی را دارد؛ مثلا دانه گندم که ماده ثانيه است استعداد خوشه گندم شدن را دارد و دانه جو که ماده ثانيه ديگری است استعداد جو شدن را دارد." 💠در اينجا اين استعدادها چيست؟ آيا وقتی ماده صورتی پيدا می‌کند استعدادی در آن حادث می‌شود، يا حقيقت چيز ديگری است؟ حقيقت اين است که صورتها برای ماده بيشتر شکل مانع را دارند نه شکل شرط ،و ما می‌گويیم: در هيولای اولی ،يعنی ماده محض، قوه محض، همان معنا که از همه مراتب طبيعت قابل انتزاع است، استعداد همه صورتها است. 💠اين يعنی: هيولای اولی لاتعين محض است و هرچه شیء غيرمتعين ‌تر باشد قابليتش برای صورتهای گوناگون بيشتر است؛ يعنی استعداد از جنبه عدمی پيدا می‌شود و هرچه شیء بی‌تعين‌تر باشد استعداد صورتهای مختلف در آن بيشتر است. 💠پس اگر ما هيولای اولی را که مجاور عدم محض است اعتبار کنيم، چون فاقد هر فعليتی غير از فعليت قوه است استعداد همه صورتهای عالم را دارد. اما وقتی هيولی متلبس به صورتی شد خاصيت اين صورت اين نيست که به کمک هيولی استعداد جديدی حادث می‌کند، بلکه خاصيت صورت اين است که جلوی همه استعدادها را می‌گيرد الا يک استعداد. هيولای اولی مثل شیئی است که در يک نقطه مرکزی قرار گرفته و براي او در ذات خودش به عدد شعاع‌هایی که از مرکز دايره به محيط آن می‌توان کشيد راه باز است، ولی وقتی هيولی متلبس به صورتی شد مثل اين است که شما برای آن شیء وضعی را به وجود بياوريد که تمام راهها بر او بسته شود غير از يک راه. 💠لذا صورت ملاک تمانع است و صورتها با يکديگر تمانع و تضاد دارند. دانه گندم از آن جهت که دارای ماده اولی است استعداد انسان شدن در او هست، ولی صورت گندم امکان انسان شدن را از او گرفته است؛ همچنين با صورت گندم امکان گوسفند شدن، طلا شدن، جو شدن و... از دانه گندم گرفته شده است، همه امکانات از آن گرفته شده است الا يک امکان و آن امکان خوشه گندم شدن است. 💠پس اين استعدادها حادث نيستند که بگوييد "اين استعدادها از کجا پيدا شده‌اند؟" بلکه استعداد مثل قوه از جنبه عدمی پيدا می‌شود؛ هرچه شیء از نظر صورت ضعيف‌الوجودتر باشد امکانِ شدن در آن بيشتر است و هرچه قوی الوجودتر باشد امکانِ شدن از نظر عرضی برای آن محدودتر می‌شود و از نظر طولی ممکن است بيشتر شود؛ مثلا اگر يک شیء فلان معدن شد امکان اينکه معدنهای ديگر بشود از او گرفته می‌شود، بعد که گياه شد امکانهای بيشتری از او گرفته می‌شود، بعد که حيوان شد امکانهای بيشتری گرفته می‌شود و بعد که انسان شد باز امکانهای بيشتری از او گرفته می‌شود. 💠خلاصه هرچه صورت قوی تر و شديدتر شد امکانات ماده محدودتر می‌شود. پس نقش صورت مانعيت است.✅ 💢 . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت شانزدهم. ⬅️مفهوم وجود، مشترک معنوى است! ⬅️و اين مفهوم بر آنچه حمل مى‌شود به مع
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت هفدهم. ⬅️ابطال و رد اشتراک لفظی وجود! ⬅️در عين آنكه وجود، مشترک معنوى است و صدر المتالهين اين قضیه را یک امر بديهى قلمداد كردند، اما همچنان در ميان متكلمان كسانى بوده اند كه اين امر بديهى را انكار كرده و مدعى شده اند كه وجود، مشترک لفظى است. 💠در نقد متکلمان می‌گوییم: 💠اين حرف سخن درستى نيست، به دو دليل؛ 💠۱.اينكه اگر وجود مشترک لفظى باشد، فايده اى كه در استعمال <<هل بسيطه>> هست، به طور كلى ساقط و فاقد ارزش(!) خواهد شد.  💠۲.همانطور كه در منطق گفته شده <<هل>>به دو صورت است: 💠ما نکاتی داریم به نام "هل بسيط" و "هل مركب". ما با هل بسيط از اصل موجوديت يک موجود سوال می‌كنيم، كارى به خصوصيات آن نداريم. 💠مثلا سوال می‌كنيم كه آيا درخت وجود دارد يا نه، زمين و آسمان وجود دارند يا نه، مجرد و فرشته وجود دارند يا نه، كه جواب همه اينها يكسان است كه بله، درخت وجود دارد، زمين و آسمان وجود دارند، مجرد و فرشته وجود دارند. 💠و در هل مركب سوال از اصل موجوديت يک موجود نيست، بلكه سوال از حالات و خصوصيّات آن موجود هست. مثلا می‌پرسيم كه آيا درخت عالم است يا آسمان آفتابى است. 💠۱.اشكال اول به قائلين اشتراک لفظى اين است كه اگر لفظ وجود، معناى واحدى ندارد بلكه به تعداد هر ماهيتى كه وجود بر آن حمل می‌شود معناى وجود مختلف می‌شود، پس سوال با "هل بسيط" براى شنيدن جواب از اصل موجوديت هر موجود، به طور كلى منتفى و بى فايده مى شود، زيرا لفظ موجود داراى معنايى كه دلالت بر بودن اشياء بكند، نخواهد كرد، بلكه يک معنايى مرادف با ماهيت اشياء خواهد داشت، و ما نخواهيم توانست پاسخ سوال هل بسيط را با كلمه<<موجودُ>>بشنويم. 💠و چون اين سؤال پاسخ خود را دريافت نمى‌كند، پس به طوركلى اين سوال بى فايده و غلط خواهد بود. 💠۲.گفتيم كه ما گاهى به موجوديت يک موجود يقين داريم، ولى شک در ماهيت آن داريم. مثل آنكه به وجود شبحى كه از دور مى‌آيد يقين داريم، ولى نمى‌دانيم كه ماهيت او چيست، حيوان است يا انسان، يا چيز ديگر. يا بالعكس، ماهيت يک چيز را مى دانيم، مثلا مى‌فهميم كه اتفاق و شانس يعنى چه، ولى نمى‌دانيم كه آيا اين دو، وجود دارند يا نه. اينها همه گواه بر آن هستند كه امر متيقن، غير از امر مشكوک است. ماهيت و وجود يک چيز نيستند، بلكه دو چيز و داراى دو حكم مختلف هستند.  💠پس اين سخن مدعى كه <<وجود>> در هر قضيه اى كه استعمال مى‌شود به معناى همان ماهيت و موضوعى است كه بر آن حمل مى‌شود، سخن ناصحيحى است. ماهيت، غير از وجود است. 💠 وقتى مى گوييم <<الانسان موجودُ>>يا <<النبات موجود>> نمى‌خواهيم بگوييم <<الانسان انسان>> يا <<النبات نبات>> بلكه مى‌خواهيم بگوييم انسان و نبات، موجود هستند.♥️ 💢 ... . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴کانت و دین ⬅️کانت از لحاظ دینی آداب ظاهری را به جای نمی آورد و کسی هم نمی تواند مدعی شود که او تمایلات عرفانی داشته است.به هر حال مسیحی خالص العقیده و معتقد به اصول رسمی نبوده،ولی به خدا حقیقتا اعتقاد داشت.هرچند معتقد بود که اخلاق مستقل است، به این معنی که اصول آن ماخوذ از علم کلام،اعم از طبیعی یا الهی، نیست،ولی اعتقاد راسخ داشت که اخلاق مستلزم اعتقاد به خدا و در نهایت امر متضمن آن است... ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴کانت و دین ⬅️کانت از لحاظ دینی آداب ظاهری را به جای نمی آورد و کسی هم نمی تواند مدعی شود که او تم
🔴کانت و دین ⬅️کانت از لحاظ دینی آداب ظاهری را به جای نمی آورد و کسی هم نمی تواند مدعی شود که او تمایلات عرفانی داشته است.به هر حال مسیحی خالص العقیده و معتقد به اصول رسمی نبوده،ولی به خدا حقیقتا اعتقاد داشت.هرچند معتقد بود که اخلاق مستقل است، به این معنی که اصول آن ماخوذ از علم کلام،اعم از طبیعی یا الهی، نیست،ولی اعتقاد راسخ داشت که اخلاق مستلزم اعتقاد به خدا و در نهایت امر متضمن آن است. 💠اگر بگوییم که او هیچ گونه تصوری از تجارب دینی نداشت،اغراق گفته ایم.اگر کسی چنین سخنی گوید،شک نیست که مخالفان این سخن تعرض کنان به تعظیم کانت در برابر آسمان پر ستاره ی بالای سر و قانون و اخلاقی درون دل اشاره خواهند کرد.با این حال کانت توجه حقیقی به اعمال پرستش و دعا و آنچه "بارون فن هوگِل" عنصر عرفانی دین میخواند نداشت. 💠ولی این بدان معنی نیست که، هرچند نحوه ی تقرب او به دین عملا و منحصرا از راه آگاهی به تعهد اخلاقی بود،حرمت خدا را نگه نمی داشت. کانت در عرصه ی سیاست جمهوری خواه بود،مشروط بر اینکه حکومت سلطنتی مشروطه با قانون اساسی را هم بتوان ضمن اصطلاح به حساب آورد.او با امریکایی ها در جنگ استقلالشان همدردی داشت و بعدا لااقل با مرام انقلابیون فرانسه موافق بود. 📚منبع:تاریخ فلسفه ی غرب کاپلستون جلد ششم ص ۲۰۴،۲۰۵. . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت هفدهم. ⬅️ابطال و رد اشتراک لفظی وجود! ⬅️در عين آنكه وجود، مشترک معنوى است و صدر
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت هجدهم. ⬅️چگونگی استدلال و کشف حقایق وجودی! ⬅️در حقیقت دو نوع برهان جهت استدلال بر حقایق وجود، وجود دارد که عبارتند از: اِنی و لِمی. 💠برهان لمی عبارت است از پى بردن از علت به معلول. مانند اینکه، وقتى دانستيم اين مايع بنزين است، خواهيم دانست كه علت احتراق و علت محركه موتور ماشين نيز هست. اين برهان، افاده يقين مى‌كند. يعنى وقتى علت را شناختيم، خواهيم توانست به نحو قطع، معلول آن را نيز بشناسيم. در فلسفه از اين برهان استفاده نمى‌شود، زيرا موضوع فلسفه، كه موجود هست، بيرون از حقيقتى وجود ندارد، تا علت آن باشد و ما از طريق علت آن به معلولش منتقل شويم. 💠بيرون از وجود، عدم است. عدم هم كه صلاحيت عليت وجود را ندارد.✅ 💠و اما برهان اِنی! برهان اِنی خود نیز از دو قسم تشکیل شده. يكى پى بردن از معلول به علت، مانند از پريدن رنگ يک بيمار پى ببريم كه سرطان دارد. 💠اين برهان، یقینی نیست، زيرا ممكن است كه علت رنگ پريدگى سرطان نباشد، بلكه ترس يا سرماخوردگى يا يک چيز ديگر باشد. 💠لذا در استدلالات فلسفى از شکل اول برهان اِنی استفاده نمى‌شود.  💠شکل دوم برهان اِنس، كه همان سلوک و ره پيمودن از يک ملازم به ملازم ديگر است، مثلا از اينكه خداوند <<ماهيت>> ندارد، منتقل شويم به اينكه پس او <<امكان>> هم ندارد. 💠انتقال از ماهيت نداشتن به امكان نداشتن، سلوک از يک ملازم به ملازم ديگر است. زيرا اين دو، ملازم يک ديگرند.  💠همانگونه كه انتقال از امكان نداشتن به نبودن احتياج و فقر براى واجب تعالى، سلوک ديگرى از يک ملازم به ملازم ديگر است. استدلالات فلسفى عموما به همين طريق صورت مى‌گيرد و از يک حكم فلسفى به حكم فلسفى ديگر كه ميان آن دو ملازمه برقرار است، منتقل مى شويم. 💠اين نحو انتقال موجب حكم يقينى است، زیرا برهان اِنی نوع دوم از اين جهت مانند برهان لمی مى‌ماند، زيرا هر دو ایجاد يقين مى‌کند. 💠از يک ملازم عام به ملازم عام ديگر منتقل مى‌شويم، قيد عام از اين جهت ذكر شده است كه اگر آن دو ملازم، خاص باشند، براى هر كدام علت مخصوص به خود هست و سلوک يقينى در آنها منحصر در برهان لمی است. ولى اگر ملازم، مانند ملازمات وجود، عام و فراگير بود و تمام اقسام و شعب وجود را شامل شد، سلوک يقينى منحصر به برهان انى از نوع دوم مى‌گردد. 💠لذا از وحدت وجود كه يک ملازم براى وجود هست، به فعليت او منتقل مى‌شويم، همانطورى كه در باب صفات حق از صفت علم به سميع و بصير بودن او منتقل مى‌شويم.♥️ 💢 ... . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari