🔴بدعت های کتاب (سیر حکمت در اروپا)
#قسمت_دوم
⬅️از جمله اشتباهات نسل اول ودوم غرب پژوهان ایران بدعتی است که توسط محمد علی فروغی،درکتاب سیر حکمت دراروپا طرح ریزی وپایه گذاری شد
محمد علی فروغی این تصور اشتباه را در ذهن ما ایرانیها بوجود آورد که اختلاف اساسی درمیان فلاسفه مدرن بین دو نحله فکری ومعرفتی عقل گرایان وحس گرایان میباشد
⬅️جلد اول کتاب« سیر حکمت در اروپا »در سال ۱۳۱۰ منتشر شد. جلد دوم و سوم به ترتیب در سالهای ۱۳۱۸ و ۱۳۲۰انتشار یافت. این کتاب نخستین اثر دقیق و منظم از فلسفه غرب در ایران بود
فروغی فایدهٔ تألیف این کتاب را دو چیز میداند
۱- آشنایی دانشاندوزان با افکار حکمای باختر
و
۲- «دیگر اینکه مفتاح و روش نگارش فلسفهٔ جدید را به زبان فارسی امروزی به دست» میدهد
@falsafeh_nazari
⬅️ اين كتاب نخستين و تنها مجموعهی تاريخ فلسفهی غرب از يونان تا اوايل قرن بيستم است كه توسط يك ايراني تأليف شده و با استفاده از تعابير هگلي، نخستين بار است كه يك ايراني كوشيده تا فلسفهی جديد اروپايي را به زبان فارسي بياموزد. سير حكمت نه تنها فهم آکادمیک (هنوز هم در برخی دانشگاهها از جمله گروه فلسفه دانشگاه تهران، این کتاب جزو منابع اصلی است) و حتی عمومي و غیرآكادميك ايرانيان از فلسفهی غرب را شكل داده، بلكه جزو منابع اصلي و شاید بتوان گفت مهمترین منبع غربشناسي فلسفي بسیاری از چهرهای تأثیرگذار تاریخ معاصر ایران بوده است
بنابراین کتاب سیر حکمت از لحاظ تاريخي و در مسير آشنايي ايرانيان با فلسفههاي جديد غرب كه عميقترين صورت ارزيابي فرهنگ غربي است اهميت خاصي دارد و خواهناخواه از لحاظ مسئلهی تجدد، نقطه عطفي در تاريخ فرهنگ معاصر ايران به شمار ميرود.
⬅️البته آنچه دراین بین باعث شده که به نگارش این مقاله انتقادی بپردازیم،اهمیت(بدعت)و(کج فهمی)است که پس از نگارش این کتاب در ذهن ایرانیها بوجود آمد.
لذا دراین نوشتارسعی بر ارائه انتقاداتی بر نحوه طرح مباحث کتاب سیر حکمت در اروپا داریم
@falsafeh_nazari
🔵گزینشی بودن کتاب:
آنچه در درجه اول نظر خواننده را به خود جلب میکند گزینشی عمل کردن فروغی در نقل مکاتب فلسفی است
فروغي مانند هر تاریخنگار فلسفه دست به گزينش زده و خود به اين نکته واقف و معترف است.
⬅️اما آنچه باعث حساسیت این مطلب در کتاب سیر حکمت شده این است که فروغی تنها به ذکر فلاسفه «لیبرال»و«ضدمذهب»که گرایشهای «فراماسونری» داشتند پرداخته
✅توجه به فلاسفه«لیبرال»:
بااینکه وی ملاك گزينش را «بزرگي» فلاسفه ميداند، به نظر ميرسد به جهات زبانی (اینکه فروغی با منابع فرانسه مأنوس بوده) به فلاسفهی درجه 2 و 3 فرانسوي پرداخته و حجم بيشتري را به آنان اختصاص داده است،
⬅️ولی هیچ اشارهاي به برخي فلاسفهی درجه اول غيرفرانسوی (انگليسی، آلماني) وضد لیبرال ندارد. در اين ميان غيبت «ماركس»و«انگلس» به عنوان بزرگترین منتقدان نظام سرمایه داری لیبرال وهمچنین منتقد عملکرد سازمانهای یهودی فراماسون(مارکس در کتاب مسأله یهود انتقادات تندی را متوجه سازمانهای یهودی وفراماسونری میکند) از همه معنادارتر است و در بحث از «فلسفهی علمي» و پوزيتیويسم آگوست كنت، كمتر اشارهاي به بزرگان فلسفهی تحليلي همچون فرگه، مور و ويتگنشتاين ميشود
و همچنین فلاسفهی هرمنوتيك همچون شلايرماخر، ديلتاي و هوسرلِ پديدارشناس هم جايگاهي در سير حكمت اروپايي ندارند
✅عدم اشاره به جریانهاوحوادث مذهبی غرب:
از سوی دیگر در طرح تاريخياي كه از يونان تا قرونوسطي و از قرونوسطي تا رنسانس و دورهی جديد ترسيم ميكند، هيچ اشارهاي به جریانهای مذهبی ودینی غرب وحتی نهضت اصلاح ديني پروتستانتیسم نميكند
⬅️ گرچه وی درفصول هفتم و هشتم به بررسی ظهور مسیحیت و فلسفه مدرسی (اسکولاستیک) میپردازداما بسیار مختصربه سیر فلسفه در۱۴۰۰سال تاریخ قرون وسطی میبپردازد به نحوی که تنهااندیشههای آباء اولیه کلیسا قبل آنسلم و آلبرت کیسر مطرح شده و شرحی مختصر از فلسفه آکویناس آمدهاست.
والبته آنچه بسیار تعجب برانگیزاست این نکته جالب میباشد که از بزرگترین فیلسوف ومتکلم مذهبی قرون وسطی یعنی «سنت آگوستین قدیس»جز نامی اشارهای به آراء او نمیکند
⬅️تأکید برفلاسفه سکولار وفراماسونرعصر روشنگری:
اين گزينشي بودن در حجم اختصاصدادهشده به فلاسفه هم محسوس است، بهطوريكه حجم اختصاصدادهشده به فلاسفهی روشنگري (ولتر، منتسكيو، ديدرو و روسو) بيش از حجم اختصاصدادهشده به فلاسفهی عقلگرا (دكارت، لايب، اسپنوزا) و تجربهگرا (لاك، باركلي و هيوم) است. عجيب است كه فروغي فلاسفهی روشنگري را بيشتر متعلق به تاريخ ادبيات ميداند تا تاريخ فلسفه!
#محسن_بهرامی
#بدعت_های_کتاب_سیر_حکمت_در_اروپا_۲_
ادامه دارد.....
➖➖➖➖➖➖
💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
🔴بدعت های کتاب( سیر حکمت دراروپا)
#قسمت_سوم
⬅️نکتهی دیگر اینکه داوريهاي فروغي در مورد فلاسفه و برخي تطبيقهاي او حقيقتاً اعجابآور است. در اینجا به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
@falsafeh_nazari
⬅️ يونان پيشسقراطي؛ زندگاني اقوام يوناني تا مائهی پنجم پيش از ميلاد زندگاني بسيار ساده و تقريباً به همان پايهی تمدن عرب جاهليت بود. (سیرحکمت در اروپا_صفحه ۱۸۸)
⬅️سقراط؛ اين شخص اگر در مشرقزمين بود او را امام و پيغمبر ميخواندند و به سمت او ميگرويدند، اما چون مردم يونان به امر بعثت و رسالت آشنا نبودند، او را حكيم و فيلسوف خواندهاند.(همان_ ص۲۷۸)
⬅️دكارت؛ امروزه به مشاهده و تجربه و دليل و برهان، عقيدهی دكارت ثابت شده و مسلم گرديده است كه ادراكات ما با حقيقت منطبق نيست. (همان_ص۵۲۵) [فروغي اين تعابير را پس از اشاره به تئوري مطابقت فلاسفهی مسلمان ميآورد.]
⬅️پاسكال؛ اگر پاسكال را از حكما بشماريم، بايد او را عارف بخوانيم، چون در الهيات پاي استدلاليان را چوبين ميداند و فلسفه را بيحاصل ميانگارد. حق اين است كه پاسكال از فلاسفه به شمار نميآيد(همان_ص۵۸۶)
⬅️ايدئاليسم آلماني؛ اين فيلسوفان (فلاسفهی ایدئالیست آلمانی) بهحسب ظاهر همه با هم مخالفند، اما در واقع نوع عقايدشان به يكديگر نزديك است و چون درست بشكافيم، همه وحدت وجودي هستند و ازاينجهت در حقيقت مريد اسپنيوزا هستند. اين فلسفه را فلسفهی رمانتيك ناميدهاند كه در واقع بايد فلسفهی شاعرانه ترجمه كرد ازآنرو كه به خيالات شعري نزديك است و شور و ذوق در تأسيس آن دخالت تمام داشته است و ازهمينرو با عرفان و تصوف ما هم مناسبت دارد. (همان_۵۸۷)
@falsafeh_nazari
⬅️هگل؛ البته مسيحيت را برتر و كاملتر از همه [اديان] ميپندارد و از اين امر به عقيدهی ما باكي نيست، چون اسلام را كه هگل در او وارد نشده، اگر به قشرش نگاه كنيم، از انواع ديانت است، اما اگر به حقيقت و روحش بنگريم، منطبق با حكمت ميشود كه به عقيدهی هگل، آخرين منزل سلوك عقل در مراحل روح مطلق است. (همان_ص ۵۴۳)
هگل در تاريخ فلسفه هم كتابي دارد كه بسيار قابل توجه است و سير عقل انسان را در وصول به حكمت تام بيان ميكند. (همان_ص۷۲۲)
⬅️فيخته؛ اين فلسفه [فيخته] به عقايد عرفا و حكماي اشراقي ما [بسيار] نزديك است و فقط در شیوهی بيان تفاوت دارد و شايد بتوان گفت علميتر است و البته اين فلسفه هم تمام نيست. (همان_ص۷۲۳)
⬅️نيچه؛ مذهب سوفسطائيان يونان را تجديد كرد كه در امر اخلاق ميگفتند، ميزان نيكي و بدي شخص انسان است،(همان_ص۷۲۴)
اين بود بسیار مختصري از فلسفهی نيچه، اگر بتوان اين سخنان را فلسفه ناميد، وليكن اگر جا داشتيم و جملاتي چند از عين عبارات او را به فارسي درميآورديم، ميديديد كه بيان حكيمانه نيست، شاعرانه است، بلكه عربدهی مستانه است. (همان_ص۷۲۴)
جا دارد ترديد كنيم در اينكه خود نيچه هم اين سخنان را از روي جدل گفته باشد. (همان_ص۷۲۴)
@falsafeh_nazari
🔵عدم ذکر منابع اصلی تألیف کتاب:
از جمله انتقادات مهمی که به کتاب سیر حکمت وارد است این مسأله میباشد که فروغی به ذکر هیچ کدام از منابعی. که در نگارش کتاب به آنها رجوع کرده نپرداخته
حتی برای نقل قولهای که از کتب فلاسفه انجام داده وقاعدتا باید منابع آنهاراذکر کند ،هم هیچ ارجاعی نداده
مطلب فوق این مساله رابه وجود آورد که اساسا فروغی خود این کتاب رابه نگارش در نیاورده بلکه آنرا از آثارمورخین وفلاسفه فرانسوی ترجمه کرده وبه نام خود منتشر کرده
احسان طبری در کتاب(زوال زمین داری سنتی در ایران)اعتقاد دارد که فروغی کتاب سیرحکمت در اروپا را «ازبرخي تاريخ فلسفهها به زبان فرانسه همچون تاريخ فلسفهی آلفرد فويه و اميل برهيه »ترجمه ونسخه برداری کرده وآنگاه به نام خود منتشر کرده
#محسن_بهرامی
#بدعت_های_کتاب_سیر_حکمت_در_اروپا_۳_
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت پنجم. ⬅️ارزيابی دليل اول كرايگ: 💠ماتسون مینويس
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی
♨️قسمت ششم.
⬅️اسـميت در نقـد كرايـگ مـینويسـد:
⬅️وقتـی وی دريافت های شهودی مـا دربـاره امـور محـدود را بـه حوزه امور نامحدود هم سرايت میدهد، مصـادره بـه مطلوب میكند، چون كرايگ میگويد ايـن نـامعقول است كه مثلاً مجموعه B كه زير مجموعـه A اسـت،در عين حال با آن برابر باشد و میگويد چگونه مـیتوان پذيرفت كه مجموعه كتاب های قرمز برابر با كل كتـاب هـای قرمـز و مشـکی باشـد. اسـميت يـاد آورمیشود كه اين اساسا جزو شاخصه های مجموعه های نامتناهی كانتور است. در اين مجموعـه هـا يـک زيـرمجموعه میتواند با اصل مجموعه تناظر يک به يـک داشته باشد. اين مشخصه مجموعه های محدود اسـتكه يک زير مجموعه از اصل مجموعه كوچکتر است، اما در مجموعه های نامتناهی اساسـاً در صـورتی زيـرمجموعه C زير مجموعه بايست برای مجموعـه Aاست كه با آن تناظر يک بـه يـک داشـته باشـد؛ مـثلاً مجموعه اعداد طبيعی را در نظر گيريد(A) و مجـذور اين اعداد را هم در نظر گيريد(C).
⬅️با اينكه مجموعه(C) زير مجموعه (A) است، بـا ايـن همـه بـين آن هـاتناظر يک به يک وجود دارد: ,0 0,1 1, 2 4...3 9, 4 16 و مشـكلی هـم در كـار نيسـت(Smith,1993:85).
💠جان داور نيز میگويد همه شگفتی های ذكر شـده در پارادوكس های كرايگ ناشی از همـين امـر اسـت.
وقتی انسان برای اولين بار میشنود كه مجموعه هـایی وجود دارد كه بين اصـل مجموعـه بـا زيـر مجموعـه تنـاظر يـک بـه يـک وجـود دارد، احسـاس شـگفتی میكند، اما رياضيدانان مدتهاست كه به چنين چيزی خو گرفته اند و صرف شگفتی نشـانه وجـود معضـل این است؛ صرفاً نشانه اين است كه كه تصورات ما كه به امر محدود خو گرفته، بناست به حوزه امور نامحـدود وارد شود:
💠عدد های صحيح با اعداد اول دارای تنـاظر يک به يک هستند، با اين كه بديهی اسـت كـه اعـدادصحيح بيشتر از اعداد اول هستند، چـون همـه اعـداد اول عدد صحيحاند، اما اعداد صحيحی هستند كه عدد اول نيستند و برهان های مربوط به مجموعههـایی كـه در آن چنين تنـاظری وجـود دارد، دارای هـيچ كـم وكاستی نيست و چون كرايگ بر دستاوردهای رياضـی كانتور صحه میگذارد و میپذيرد كـه اساسـا تنـاظر يــک بــه يــک ميــان ايــن مجموعــه هــا بــا زیــرمجموعههايشان امـری صـحيح اسـت، بايـد چـارهای ديگر بينديشد و از همين روست كه كرايگ میگويد:
💠پوچی وقتی رخ مینمايـد كـه نتـايج رياضـی را بـه حوزه عالم واقـع نيـز سـرايت دهـيم، امـا جـان داور میكوشد تا اين تلاش كرايگ را عقيم كنـد:
💠نظـر به اینکه كرايـگ طبـق فـرض مجموعـه هـای كـانتور را پذيرفته است كه مثلاً اعـداد زوج كـه زيـر مجموعـه اعداد صحيح هستند، با كل اعداد دارای تناظر يک بـه يک اند، اينک كافی است كه روی كتاب های كتابخانـه ياد شده شماره گذاری كنيم؛ آنگاه واقعيـت رياضـی بر واقعيت فيزيكی منطبق میشود و نمیتـوان يكـی را پذيرفت و ديگری را رد كرد، بين كتابهای دارای شماره زوج با كل كتابها تناظر يک بـه يـک وجـود دارد(Dever,1998:5).
💠پس میتوان گفـت: سلسـله اعـداد از ايـن حيـث خنثی است و قابل اطلاق بر هـر مجموعـهای اسـت؛اعم از اينكه مجموعهای كوچک باشد يا مجموعـهای بزرگ يا بینهايت. اينک اگر فرض كنيم مجموعه ای بینهايت از رخـدادها وجـود دارد، در ايـن صـورت قوانين مجموعه هـای نامتنـاهی كـانتور بـر آن منطبـق میشود و زير مجموعه مـیتوانـد بـا اصـل مجموعـه دارای تناظر يک به يک باشد.اما میتوان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای اعداد نامتناهی وجود ندارند. وقتی میگوييم سلسـله اعداد «بینهايت اند» يا مجموعهای نامتنـاهی از اعـداد "وجود دارد"، وجود دارد، به اين معنا نيست كه اينهادر عالم واقع وجود دارند؛ حتی در حـوزه ذهـن هـم سلسله بینهايتی در كار نيست.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#غزالی.
#نامتناهی_بالفعل.
#نامتناهی_بالقوه.
#حدوث.
#کرایگ.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
اسفار2.pdf
9.01M
🔴کتاب اسفار اربعه
♨️جلد دوم.
💠نویسنده: صدرمتالهین شیرازی.
💠مترجم: محمد خواجوی.
💠اسفار اربعه، سرآمد کتب فلسفی جهان، نتیجه ی زیبای حکمت متعالیه و از افتخارات بزرگ تشیع، تقدیم به اعضای کانال.🌺🍃
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴فیلسوف قدرت
اگر بخواهیم اندیشۀ فیلسوفان بزرگ تاریخ را تنها در یک کلمه خلاصه کنیم
میتوان گفت خلاصه فلسفه افلاطون «مُثُل» است،ارسطو(علل اربع) ،بوعلی سینا(صورت وماده)و سهروردی(نور)، ملاصدرا(وجود)، رنه دکارت(ذهن) جان لاک (ایدهها) ، ومیتوان برای جان استوارت میل کلمه (آزادی) را آورد. در فلسفۀ متأخر کلمۀ ژاک دریدا (متن) کلمۀ جان رالز(عدالت)و جودیت باتلر(جنسیت) بود.طبقِ این بازی کوچکِ خانوادگی، کلمه ای که نشان دهنده فلسفه میشل فوکو باشد قطعاً کلمه (قدرت) خواهد بود.
@falsafeh_nazari
او در طول سالهای متمادی، بسیار به (قدرت) اندیشید، تعریفهای قدیمی ما از این مفهوم را در هم شکست و شیوههای زیرکانه و بسیار پنهانِ عملکرد قدرت در جامعه را مرئی کرد. بدون شک میشل فوکو یکی از مهمترین اندیشمندان قرن بیستم است و طبق برخی فهرستها، مهمترین چهره در علوم انسانی و علوم اجتماعی میباشد. دو کتاب بسیار برجستۀ او یعنی مراقبت و تنبیه: تولد زندان(۱۹۷۵) و اراده به دانستن(۱۹۷۶) منابع اصلی تحلیلهای او از قدرت است.
فوکو همانند نیچه میپذیرد که تمام زندگی (قدرت) است، ولی به جای انکار ناممکن قدرت، به دنبال تعدیل آن است.قدرت عامل تعیین کننده تغییرات تاریخی بوده و در همه سطوح و زوایای اجتماعی گسترده است. منحصر به یک گروه و طبقه نیست و لذا دارای ماهیتی سیال مییاشد و هرگز نمیتوان آنرا بی اثر و متلاشی کرد. تحلیل فوکو از قدرت، بیانگر ذات(اغواکنندگی)و(سرکوبگر) آن است.به اعتقاد وی پشت ظاهر جوامع مدرن، خواستِ سلطه پنهان نهفته و فرد در جامعه مدرن تحت عنوان حقیقت یا رهایی، تن به سلطه میدهد.
@falsafeh_nazari
جامعه انسانی همواره بر نظام قدرت استقرار یافته و لذا تغییر یک نظام، در واقع انتقال از یک نظام قدرت به یک نظام قدرت دیگر است و از آنجایی که هر قدرت، خود را حقیقت میداند، لذا گریز از قدرت به وضعیت آزادی خیالی بیش نیست.
کوشش فوکو این است که از برتری مفهوم سرکوبگری قدرت، تبارنامهای در تاریخ اندیشه تبیین کند. کارکرد قدرت از نظر فوکو [نظارت، برانگیختن، خلق کردن] است.
فوکو عمل قدرت را از مقوله هدایت رفتارها میداند نه عمل جنگی و حقوقی، لذا (قدرت) مجموع اعمالی است در برابر اعمال ممکن.بنابراین هیچ رابطه قدرتی بدون تشکیل حوزهای از دانش متصور نیست و هیچ دانشی نیست که متضمن روابط قدرت نباشد.
#محسن_بهرامی
#میشل_فوکو
#قدرت
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
🔴اکتشاف کروی بودن زمین توسط دانشمندان مسلمان
.
@falsafeh_nazari
⬅️نوشتههایی از ابوریحان بیرونی در دست است که به وضوح در آنها از گردشِ زمین به دورِ خودش نام برده میشود.در کتابِ«استیعاب الوجوهالممکنةفی صنعةالاسطرلاب» ابوریحان بیرونی میگوید:
.
⬅️«از ابو سعید سجزی، اُسطرلابی از نوع واحد و بسط دیدم که از شمالی و جنوبی مرکّب نبود و آن را اسطرلاب زورقی مینامید و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب تحسین کردم چه اختراع آن متکی بر اصلی است قائم به ذات خود و مبنی بر عقیدهٔ مردمی است که زمین را متحرّک دانسته و حرکت یومی را به زمین نسبت میدهند و نه به کرهٔ سماوی. بدون شک این شبههای است که تحلیلش در نهایتِ دشواری؛ و قولی است که رقع و ابطالش در کمال صعوبت است.
مهندسان و علمای هیئت که اعتماد و استناد ایشان بر خطوط مساحیه(= مدارات و نصف النهارات و استوای فلکی و دائرةالبروج) است؛ در نقضِ این شبهه و رد آن عقیدت بسی ناچیز و تهی دست باشند و هرگز دفع آن شبهه را اقامت برهان و تقریر دلیلی نتوانند نمود. زیرا چه حرکت یومی را از زمین بدانند و چه آن را به کرهٔ سماوی نسبت دهند در هر دو حالت به صناعت آنان زیانی نمیرسد و اگر نقض این اعتقاد و تحلیل این شبهه امکانپذیر باشد موکول به رای فلاسفهٔ طبیعی دان است.»
@falsafeh_nazari
ضمناً بیرونی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبهٔ شعاع زمین ارائه میکند (بوسیلهٔ افتِ افق وقتی از ارتفاعات به افق نگاه میکنیم). بعدها در کتابِ «قانون مسعودی» ابوریحان عملی کردن این روش توسط خود را گزارش میدهد. اندازه گیریِ او یک درجهٔ سطح زمین را ۵۸ میل بدست آوردهاست که با توجه به اینکه هر میل عربی ۱۹۷۳٫۳ متر است، شعاعِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسبِ واحدهایِ امروزی) به دست میآید که تا حدِ خوبی به مقدارِ صحیحِ آن نزدیک است.
خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماهگرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه به زیر مطالعه برد.
#محسن_بهرامی
#تمدن_اسلامی
#اکتشافات_مسلمین
#کشف_کرویت_زمین
#ابوریحان_بیرونی
➖➖➖➖
💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت ششم. ⬅️اسـميت در نقـد كرايـگ مـینويسـد: ⬅️وقتـ
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهان کلامی
♨️قسمت هفتم.
⬅️اما میتوان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای اعداد نامتناهی وجود ندارند، وقتی میگوييم سلسـله اعداد «بینهايت اند» يا مجموعه ای نامتنـاهی از اعـداد"وجود دارد"، وجود دارد، به اين معنا نيست كه اينها در عالم واقع وجود دارند؛ حتی در حـوزه ذهـن هـم سلسله بس نهايتی در كار نيست نامتناهی بودن؛ يعنی ادامه بی وقفه سلسله؛ يعنی شمارش هـيچ گـاه پايـان نمیپذيرد و به تعبير ديگـر سلسـله همـواره مفتـوح است و مفتوح بودن سلسـله؛ يعنـی قابـل افـزايش وكاهش بودن؛ يعنی نامتناهی بالقوه بودن.
💠و درست اين خاصه مفتوح بودن اسـت كـه باعـث صـدق قـوانين کانتور شده است اگـر بنـا باشـد نامتنـاهی قطعيـت وتعین يافته باشد به خاطر پارادوكس های كرايـگ نـوع جديدی از نامتناهی است؛ يعنـی نامتنـاهي بسـته كـه دیگر قوانين كانتور بر آن صدق نخواهد كرد. به تعبيرديگــر كرايــگ نامتنــاهی بالفعــل را در حــوزه ذهــنمیپذيرد، اما تلاش میكند با تمايز ميان عالم واقـع وعالم ذهن، از سرايت يافتن آن به عالم واقع جلوگيری كند و امثال داوِر و اسميت میكوشـند آن را بـه عـالم واقع هم سرايت داده، تلاش كرايگ را عقيم كنند، امابهتر آن میبود كه كرايگ مـیگفـت حتـی در عـالم ذهن هم نامتناهی بالفعـل وجـود نـدارد و در عرصـه ذهــن هــم نامتنــاهی همــواره گشــوده اســت و ايــن گشودگی يا بالقوه بودن است كه باعث صدق قـوانين کانتور شده است.
💠ماتسون داور وساير متفكران شيفته حقايق رياضی و مجموعه های نامتناهی كانتور میخواهند بـه اسـتناد اين حقايق، عالم واقع را با آن وفق دهند و میگوينـد اگر در اين حوزه، كل میتواند از جزء خـود بزرگتـرنباشد، عيبی ندارد در عالم واقع نيـز بـه همـين سـان مجموعه های نامتناهی ای از رخـدادها وجـود داشـته باشد؛ هر چند لازمه تحقـق آن، تحقـق تسـاوی ميـان جزء و كل باشد.
💢 #ادامه_دارد...
#غزالی.
#کرایگ.
#نامتناهی_بالفعل.
#نامتناهی_بالقوه.
#حدوث.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴خدا، واقعيت مطلق و مبدأ هستی
⬅️شهید مطهری:
💠انسان موجودی واقعيتگراست. نوزاد انسان از ساعت اول زندگی که در جست و جوی پستان مادر است، پستان مادر را به عنوان يک واقعيت جستجو میکند. تدريجاً که جسم و ذهن کودک رشد میکند به آنجا میرسد که ميان خود و اشياء تفکيک میکند، اشياء را به عنوان اموری بيرون از خود و جدا از خود مینگرد. با اينکه رابط او و اشياء يک سلسله انديشه است، او از انديشه به عنوان يک وسيله، يک رابطه عمل، استفاده میکند و میداند واقعيت اشياء غير از انديشههايی است که او در ذهن خويش دارد.
واقعيت هايی که انسان از راه حواس خود درک میکند که مجموع آنها را «جهان» میناميم، اموری هستند که خصوصيات ذيل از آنها جداناشدنی است.
♨️به نقل از کتاب "جهان بینی توحیدی."
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهان کلامی ♨️قسمت هفتم. ⬅️اما میتوان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی
♨️قسمت هشتم.
⬅️اما واقع اين است كه حقايق رياضی بـرای احـراز حقيقت بودن خود بايد با عالم واقع منطبق باشند و نه بر عكس. حقايق رياضـی دارای وجـودی مسـتقل از
عالم اعيان نيستند، بلكه ناظر به آن و بيانگر وجهی ازوجوه آن هستند.
💠پس اگر در عالم واقع تساوی جـزء و كل ممكن نباشد، آن گونه كه مثال های كرايگ نشان میدهد، در عالم رياضی نيز نبايـد چنـين تسـاوی ای امكان پذير باشد ( و به همين دليل رياضيدانان ترجيح میدهند از واژه تناظر يک به يک استفاده كننـد و نـه واژه تساوی)، اما در عالم واقع به نظر مـیآيـد حتـی تناظر بين كل و جزء نيز ممكن نباشد؛ پس چـه شـده است كه اين امر در حوزه رياضی ميسـر شـده؟ بايـد گفت حقايق رياضی مربوط به امور نامتنـاهی بالفعـل نيست، بلكه به نامتناهی بدون قيد فعليت مرتبط است و اساساً رياضيدان ولو تصريح نكند، امـا تصـورش از نامتناهی مجموعه گشـوده ای اسـت كـه اعضـای آن بدون وقفه قابل افزايش است و به اسـتناد ايـن گونـه حقايق رياضی كه مربوط بـه مجموعـه هـای گشـوده است، نمیتوان درباره یک مجموعه تماميـت يافتـه وقطعيت يافته حكمی صادر كرد.
⬅️اما در نهايت اشكال جدی تری كـه مـیتـوان بـه كرايـگ وارد دانسـت، ايـن اسـت كـه وی و شـايد عامدانه، از تعريف نامتناهی از منظر ارسطو،ابن سـيناو آكويناس فاصله میگيرد.
💠آنها نـا متنـاهی بالفعـل را نامتناهی ای میدانند كه به يک باره وجود داشـته باشـد؛اما در نهايت اشكال جدی تری كـه مـیتـوان بـه كرايـگ وارد دانسـت، ايـن اسـت كـه وی و شـايد عامدانه از تعريف نامتناهی از منظر ارسطو،ابن سـينا و آكويناس فاصله میگيرد. آنها نـا متنـاهی بالفعـل رانامتناهی ای میدانند كه به يک باره وجود داشـته باشـد؛ یعنی افراد آن اجتماع در وجود داشته باشـند. ارسـطودر فيزيک كتاب سوم، فصل ششم به مسأله نامتنـاهی میپردازد و مینويسد از يک سو نمیتوان نامتناهی را پذيرفت، چون مشكلاتی به بار میآورد؛ مثلاً پـذيرش و اجزای نامحدود بين دو حد، لازمه اش حصر نا متناهی بين حاصرين است و از سویی نمیتـوان آن را انكـاركرد، چون میبينيم مقادير تا بینهايت قابل تقسيم انـديـا اعـداد بـی نهايـت انـد!
💠پـس چـاره چيسـت؟ وی میگويد بايد بين معانیِ مختلف هست تفكيـک قائـل شد، چون هستی در موارد مختلف به يک معنا نيست.
💠وقتی هستی را به اسب نسبت میدهيم، با وقتی كه آنرا به بازی يا مثلاً به روز نسـبت مـیدهـيم، تفـاوت دارد. بازی يا روز دفعتا موجود نيست، بلكه بـه طـور تدريجی در حال تحقق است.
💠اگر بازی كنان يک لحظه مكث كنند، ديگـر بـازی بـازی نيسـت؛ يعنـی بـازی فرايندی در حال تحقق است و اگـر بـه آن بـه حـال ايستا نگاه كنيم، ديگر بازی نيست.
💠از سويی بايد بـين نامتنـاهی بالفعـل بـا نامتنـاهی بـالقوه تفكيـک كـرد.
میگويد نامتناهی بالفعل وجود ندارد وتوضيح میدهدكه نامتناهی در حال افزايش و كاهش است، مقدار هم بالفعل نامتناهی نيست بلكه از طريق تقسیم نامتناهی است(Aristotle,1995,88).
💢 #ادامه_دارد...
#حدوث.
#غزالی.
#نامتناهی_بالفعل.
#کرایگ.
#حدوث.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari