سرو سپید
شبیه شبنم اگر زآسمان زلال رسیدیم
به پیش پاکی گلها به انفعال رسیدیم
به شوق بارگرفتن به باغ پای نهادیم
ولی به فصل رسیدن ببین چه کال رسیدیم
به آفتاب شبیهیم از آنجهت که در آفاق
به سایههای ملالآور زوال رسیدیم
به شوق رَستن و رُستن قدم زدیم و دریغا
غروب بود که با باری از ملال رسیدیم
چه چشمبندی تلخی که چشم تا که گشودیم
به بیخیالی خوابآور خیال رسیدیم
به جای حکمت و اندیشه در محافل عرفان
به جمع مردهپرستان به قیلوقال رسیدیم
خیال کودکی از سر نرفته بود که ناگه
گذشت عمر و چه ساده به شصتسال رسیدیم
به جای دیدهء اسفندیار همچو خدنگی
رها ز شست زمانه به چشم زال رسیدیم
مُحال بود به چشمم، خیال بود به خوابم
چه حال بود که زینسان بدین مُحال رسیدیم
به جای آنکه عصای کمال دست بگیریم
ببین که در سر پیری به ابتذال رسیدیم!
اگرچه سرو سپیدیم، بههرزه قد نکشیدیم
به زیر سایهء مهرت بدین کمال رسیدیم
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
#شصت_سالگی
@faslefaaseleh
برچسب
نان حلال گرهمه از کسب میخوری
گویند لقمهایست که از غصب میخوری!
همراه این جماعت نادان چو نیستی
از چپّ و راست یکسره برچسب میخوری
بوشسب، دیو چُرت، به ما غالب است و تو
اندوه خواب امّت بوشسب میخوری!
بهتان نصیبهایست که از صدق میبری
دشنام حاصلی که از این کسب میخوری
در فکر ماتکردن تو صف کشیدهاند
از فیل اگر نخوردهای از اسب میخوری
برحسب میل حضرت عالی زمانه نیست
معزول عالمیّ و غم نصب میخوری!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
#برچسب_ممنوع
#طنز
@faslefaaseleh
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در حاشیة تهرانگردی مسئول سیاست خارجی اتّحادیّة اروپا
در شهر گشت و وسعت اقلیم را ندید
ایران پرشکوه اقالیم را ندید
با خود خیال کرد که ما جان سپردهایم
آمد به ختم و مجلس ترحیم را ندید!
زخمی گران به شانة مردم نشسته بود
بر شانهها نشانة ترمیم را ندید
هرجای شهر آینه بود و در آینه
جز زخمهای کهنة بدخیم را ندید
امّا به هر طرف که نگه کرد هیچجا
در چهرهها نشان غم و بیم را ندید
در رنگهای آنهمه پرچم به بام شهر
رنگ سفید پرچم تسلیم را ندید
برجاممان به وعده فروریخت شهدها
در کاممان هلاهل تحریم را ندید
بیچاره ملّتی که به امّید سیم و زر
تسلیم زور گشت و زر و سیم را ندید
گیج است آنکه دفتر تاریخ را نخواند
گول است آنکه آخر تقویم را ندید
#جوزپ_بورل
#برجام
#ایران
#تحریم
#حقوق_بشر
@faslefaaseleh
افول ایفل
نَشگِفت اگر گُل به خزان ریخته باشد
خورشید به دامان شب آویخته باشد
پوسیدهدرختی ز درون را چه نصیبی
گر شاخه گلی چند برانگیخته باشد؟!
قانون جهان است بفرساید و ریزد
گر کوه هم از بنیان بگسیخته باشد
گر برج اساطیری بابِل بشوی، مرگ
با هستی هر آجرت آمیخته باشد
هنگام افول است، ولی پیکر ایفل
بایست از این پیش فروریخته باشد
در ظلمت شرمی ابدی باید این برج
از شومی آن حادثه بگریخته باشد؛
آنگاه که شد غرقه به خون خلق «جزایر»
تا اسوۀ هر ملّت فرهیخته باشد
حاشیه: در اخبار آمده بود که برج کهنسال ایفل، به سبب پوسیدگی درونی، در آستانۀ فروریختن است. امیدواریم این اتّفاق نیفتد، امّا این برج نماد تمدّنی است استعمارگر که فقط در الجزایر، همین شصتسال پیش، خون بیش از یکمیلیون انسان بیگناه را فروریخت. اگر نمادین بنگریم فروریختن این برج، مثل سقوط برج اسطورهای بابِل که «بَلبَلۀ بابِلی» را در پی داشت، میتواند نماد زوال اقتداری پولادین باشد که عصیانگری یک تمدّن را در پس نوعی ظرافت و هنر پنهان کرده است؛ بیآنکه بداند موریانۀ مرگ از درون ستونهای هر تمدّن عصیانگری را میخورد و فرومیریزد!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
#برج_ایفل
#فروریختن_برج_ایفل
#سالگرد_انقلاب_الجزایر
#استعمار_فرانسه
#فرانسه
مرگ هم زندگیست
چشم بر هم نهاده است امشب، تا مگر استراحتی بکند
از پس سالهای بیخوابی، امشبی خواب راحتی بکند
گرچه فرصت ندارد امشب هم، چشمش این رنجدیدة خاموش
از سحرگاههای بیخوابی، بنشیند شکایتی بکند
مهربان بود با همه جز خود، با همه جز خودش تعارف داشت
شاید امشب به روی بستر مرگ خویشتن را رعایتی بکند
ولی او اهل خواب راحت نیست، غالباً مرد استراحت نیست
جاده شاید به تاول پایش چارقی از جراحتی بکند
مرگ هم کار تازه یا طرحیست، پیش چشمش که پیش باید برد
مرگ هم زندگیست، روز از نو...، عشق باید که همّتی بکند
فرصت زندگی اگر بگذشت، فرصت مرگ همچنان باقیست
راههای نرفته در پیش است مرد باید که فرصتی بکند
خبری سهمگین رسید امشب، قلب ما باز هم پریشان شد
اشک باید کمک کند امشب، بغض باید حمایتی بکند...
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
#سوگنامه
#حسن_ذوالفقاری
#دکتر_حسن_ذوالفقاری
@faslefaaseleh
ایستگاه
گرچه داس مرگ را
یا هراس مرگ را
بارها به چشم دیدهایم
گرچه قصّهها از ان شنیدهایم،
ایستادهایم مرگ
پا به خانهمان نهد
ناگهان
دست روی شانهمان نهد
تا نمردهایم
مرگ را برای دیگران
حق شمردهایم؛
تا شبیه جامه در برش نکردهایم
هیچگاه باورش نکردهایم
مرگ در نگاه ما
یک یقین احتمالی است
یا حقیقتی خیالی است؟
علّت تمام این بهانهها
وهمها، گمانهها
هیچ نیست غیر ازاینکه در نهان خویش
یک خدایگان بیکرانهایم،
جاودانهایم
جاودانگی مسیر ما
سرنوشت ناگزیر ماست
مرگ ایستگاه کوچکیست
در مسیر...
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#نیمایی
#زندگی
#مرگ
#جاودانگی_انسان
@faslefaasleh
تنهایی علی ع
جامعهای که علی و آرمانهای بلندش را که بهوسعت هستی بود، درک نمیکرد، نمیتوانست بر بیعت غدیر پایبند بماند.
این بود که حتّی عدالت او را نیز برنتابیدند و در برابرش ایستادند و بعد از کشتنش به دستبوس و پابوس ستمبارگانی رفتند که در افق ادراک آنان حکومت میکردند!
هزاربار برای تو شاخوشانه کشیدند
هزار خطّ و نشانه به هر بهانه کشیدند
مگر نگین عدالت پس از تو نقش نبندد
چه نقشهها که ستمخواهگان شبانه کشیدند
تو برق عاطفه بودی به دیدگان یتیمان
ولی بهیاوه تو را نقش تازیانه کشیدند
در آن زمان که تو بودی چه ظلمها به تو کردند
ولی پس از تو چه خواری که از زمانه کشیدند
به دستبوس ستمبارگان شدند همانها
که پا ز عدل تو آنگونه ابلهانه کشیدند
شهامتی که نمیخواست آن درشتسخنها
که پیش روی تو آزاد در میانه کشیدند
پس از تو نمنمک آن زخمها به چرک نشستند
پس از تو کمکمک آن شعلهها زبانه کشیدند
چه جمع اندک و غمدیدهای در آن شب تیره
به کوفه پیکر پاک تو را به شانه کشیدند
....
رهی دراز نداری، به او نیاز نداری
علی امام کسانیست که پَر ز لانه کشیدند؛
همانکسان که دل از دام دامودانه بریدند
همانکسان که شررها در آشیانه کشیدند
#علی_ع
#عدالت_مظلوم
#غدیر
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
@faslefaaseleh
غریبه
ای غریبه در زمین
آسمان آبیَت کجاست؟
در هوای دمگرفته از غبار و سرب و دود
دم چگونه میزنی؟
آسمان پرستارة شبت
قصّههای عاشقانه در شبان ماهتابیت کجاست؟
چون غرابها به اوجهای پست خوگرفتهای
اوجهای پرشکوه
آسماننوردی عقابیت کجاست؟
شعرهای تو
ضجّههای کرکسی پر از ستیزه
نالههای خوکی از تلاطم غریزه است
در فضای ظلمتی چنین
مثل مولوی
شعرهای آفتابیت کجاست؟
در میان کوچههای خلوت و بزرگراههای بستة شلوغ
پرشتاب میروی؛
غرق اضطراب میروی
رمز التهاب و اضطراب تو
مقصد عبورهای پرشتابیت کجاست؟
راه را، قبول کن که اشتباه آمدی
راه بازگشت از این سراب،
همّت گذار از این خرابیت کجاست؟!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#نیمایی
#مدرنیته
#زندگی_ماشینی
#بحران_محیط_زیست
#بن_بست_مدرنیته
@faslefaaseleh
نامحروم
شاید شما هم این اصطلاح را که به معنی "محروم" است، در تداول عامّه، خصوصا" در برخی شهرستانها، شنیده یا در برخی از آثار معاصر خوانده باشید؛ جعفر شهری در شکر تلخ (ص۲۸۳)، به عنوان مثال نوشته است:
"آی، امامرضا نامحرومت نکنه، این پیر عیالدارو نامحروم نکن!"
این تعبیر که امروزه غریب و از نظر ادبا غلط مینماید در متون قرن گذشته رواج بیشتری داشته است؛ در طومار جامع نقّالان "هفتلشکر" (ص۲۶۹) از زبان رستم میخوانیم:
"پدرت سهراب را کشتم و خانهء خود را خراب کردم و تو را از دیدن پدرت نامحروم گردانیدم"
دهخدا این تعبیر را در لغتنامه مدخل کرده و در معنی آن نوشته است: "در تداول عوام این کلمه را به جای محروم به کار برند: از دیدار شما نامحروم شدم."
معین در فرهنگش این تعبیر عامیانه را غلط دانسته است.
این تعبیر مشابهاتی در زبان فارسی دارد؛ مثلا "ناپروا" که قاعدتا" باید به معنی "بیپروا" باشد، در پارهای از متون کهن به معنی ترسان و پروامند است.
در افغانستان هم "ناغلطی شد" به معنی "غلط شد" به کار میرود.
طبعا" تعبیری که به فرهنگها راه یافته و در متون معاصر و دست کم یکقرن قبل شواهدی دارد، نباید غلط مسلّم باشد. گویا مردمی که نمیخواستهاند تعبیر منفی "محروم" را بر زبان بیاورند، آن را، از باب تفاّل، به نامحروم تبدیل کردهاند.
آیا شما هم تعبیر مشابهی را سراغ دارید؟
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#زبان_فارسی
#نامحروم
#ناپروا
#ناغلطی
#شکر_تلخ
#هفت_لشکر
#لغتنامه_دهخدا
#فرهنگ_معین
@faslefaaseleh
قربانی بزرگ خشونت!
شیعه قربانی بزرگ خشونت است. عاشورا تنها یک صحنه، البتّه بسیار فجیع و باشکوه، از خشونت هولناکی است که علیه این اقلّیّت در تاریخ روا داشتهاند.
کم نبودهاند حاکمانی که در طول تاریخ انگشت در جهان میکردند و قرمطی (شیعه) میجستند و بر دار میکشیدند. این مظلومیّت مخصوص دوران محکومیّت شیعه نبود که در دورههای حاکمیّت او نیز بهشدّت ادامه داشته است. هزاران شهید شیعه در دوران صفوی و قاجار که خونشان در دشت چالدران و جهاد با کفّار روس و....بر زمین ریخت، گوشههایی دیگر از این تاریخ خونین را رقم زدهاند تا برسیم به دوران دفاع مقدّس و سیلاب سرخی که دشتهای این سرزمین را رنگ زد و....
در همین سالهای نزدیک کمتر روزی است که در عراق و سوریه و افغانستان و پاکستان و سعودی و بحرین و باکو و یمن و نیجریّه و کشمیر و ... شیعیان را تنها به جرم شیعهبودن تکّهتکّه نکنند!
جالب اینکه شیعه، حتّی در اوج این سلّاخیهای وحشیانه خون کسی را مباح نشمرده و فتوا به قتل دیگران نداده است.
خشونت بزرگتر این است که شیعه، باوجود تمامی مظلومیّتش، همواره به خشم و خشونت متّهم شده و خونخواهی او از شهیدان کربلا و نفرین و لعنتهای پیداوپنهانش را و این را که همواره منتظر منتقمی بزرگ است تا تقاص تمامی خونهای بهناحقریخته را بستاند، نشان خشونتطلبی این طایفه شمردهاند!
واقعیّت آن است که شیعه در تمامی این ۱۴۰۰ سال با این برسروسینهزدنها و خروش و نالهها خشم تاریخی نهادینهشده در اندرونش را تسکین داده و خود را به این شیوه تسلیت داده است.
خشم شیعه یک بحران عاطفی نیست که مشمول مرور زمان شود و غبار روزگارش از یاد ببرد. این بغض فروخورده خشمی فلسفی است که از داغ هابیل سرچشمه گرفته و با خون سیاووش در بستر اساطیر درآمیخته و در کربلا به اقیانوسی عظیم تبدیل شده است. این خشم انسانی ومقدّس با هر بیعدالتی و خشونتی علیه انسانها شعلهورتر میشود. طبعا" نه کرونا از رونق آیینهای سوگواری شیعه میکاهد و نه لودگیهای سخیف و جلف رسانههای بهایی و وهّابی و...میتواند خشمی را که از متن اساطیر و تاریخ تنوره میکشد به فراموشی بسپارد.
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#تشیع
#شیعه
#تاریخ_تشیع
#عاشورا
#مظلومیت_شیعه
@faslefaaseleh
نهان شد آفتاب سایه!
چو خالی کرد کهنهخرقه پیر پرنیاناندیش
خدای آسمان او را فراخوان کرد سوی خویش،
یکی فرمود: او هرگز نبوده شاعری نوجو
مقلّد بوده و پیرو؛ نه چیزی کم، نه چیزی بیش!
یکی افزود: موسیقی به داد او رسید، ارنه
زبان شعر او را بود صدها لغزش و تشویش!
یکی هم گفت: او از دشمنان شاه مرحوم است
چرا که تودهای بودهست آن ملعون و کافرکیش!
یکی گفت او، چو نامش، سایهای بودهست بیمایه
کجا بودهست او در شعر مولانای شمساندیش!؟
هزارانتن هم از این خلق ظاهربین به ریش او
نظر کردند کاینریش است بیشک درخور تجریش!
خلاصه هرکسی از ظنّ خود شد یار یا خصمش
یکی گفت آفرین و دیگری بر مردهاش زد نیش!
کسی حرفی نزد از دردها و عشق و امّیدش
نهان شد آفتاب سایه در ابهام گرگومیش
مریدان گنگ بودند از ثنایش پیشازاین، گویا
گرفته لالمانی ناقدان محترم زینپیش!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
#طنز
#هوشنگ_ابتهاج
#سایه
@faslefaaseleh