💠 #خلع_بدن در کلام #ميرداماد:
🔹و سفر قدّيسين متألّهين را در رحيل الى اللّه، "اول منازل" "ملكه" خلع جسد و رفض بدن است كه گفتهاند: «لا يعدّ الإنسان من الحكماء ما لم يطّلع على الجهة المقدّسة التى هى الجهة الكبرى، و لا من المتألّهين ما لم تحصل له ملكة #خلع_البدن حتّى يصير البدن بالنسبة إليه كقميص يلبسه تارة و يخلعه اخرى؛ ثمّ إذا خلع: فإن شاء عرج إلى عالم النور...
📚جذوات و مواقيت، میرداماد، ص74.
🔹لا يعدّ الانسان من الحكماء ما لم يحصل له ملكة #خلع_البدن الظّلمانىّ، و العروج الى العالم النّورانىّ، حتّى يصير البدن بالنّسبة اليه كقميص يلبسه تارة و يخلعه اخرى...
📚مجموعه مصنفات شيخ اشراق:ج1، ص113.
__________________________________
🔰اقول:
1⃣اول منازل سلوک، سياحي، و سباحي با ملکه خلع بدن آغاز ميشود که تا حصول اين مقام مشکلات عديده اي را بايد پشت سر گذاشت. اول اتفاقي که براي تائب يا سالک بالمعني الاعم ميافتد بعد از خوابهاي خوش استماع اصوات است، بطوري که انسان با جانش ميشنود بعضي معاني را اعم از اصوات رحماني و احيانا وسوسه خناسين اجنه(که بسيار اذيت کننده و در صورت اشتغال شخص به آنها حتي گمراه کننده است)، شخص در اين مقام ميتواند ما في الضمير ديگر اشخاص را قبل از اينکه آن را اظهار کنند بشنود. شخص در اين مقام ميتواند به اختيار هيچ صوت خارجي را نشنود. شخص در اين مقام ميتواند در صورت "مصاحبت مباشر" با اهالي اين مقام بدون ايجاد صوت ساعتها تکلم کند.
بعد از اين مقام نوبت به رؤيت ميرسد. شخص ميتواند در حالت توجه بالاختيار هيچ نبيند تا به مرور بعضي مشاهدات برايش در، بيداري(بصورت غير شفاف)رخ دهد. شخص در اين مقام، هنگام تلاوت قرآن به هيچ نور فيزيکي نياز ندارد و ميتواند به نورانيت قرآن و صورتش به تلاوت بپردازد. مشاهده وقايع قرآني در هنگام تلاوت قرآن مثل مشاهده ي بالعيان طوفان و کشتي نوح و ديگر وقايع قرآني و روضه ي مکشوفه ي حسين ابن علي(عليهما السلام) بعد از هضم و طي اين مقامات و جان سالم بدر بردن از وسوسه هاي جنيان و آرميده شدن شخص ميباشد. تا رسيدن به همين مقاماته کوچک و غير قابل اعتنا مشکلاتِ بسياري را بايد پشت سر گذاشت تا پس از اين خلع بدن بصورت موردي دست دهد و کم کم با جان کندن تبديل به ملکه شود.
2⃣به جهت عدم صلاحيت به هيچ سوال سلوکي پاسخ نداده خواهد شد!
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #خلع_بدن در کلام #ميرداماد: 🔹و سفر قدّيسين متألّهين را در رحيل الى اللّه، "اول منازل" "ملكه" خلع
💠 #خلع_بدن:
🔹و حكى المعلم الاول عن نفسه هذه الانوار العظيمة، و قد اتّفق كلّهم على ان من قدر على خلع جسده و رفض حواسّه صعد الى العالم الاعلى، و اتّفقوا على ان هرمس صعد بنفسه الى العالم الاعلى و غيره من اصحاب المعارج، "و لايكون الانسان من الحكما ما لم يحصل له مللکه #خلع_البدن و الترقى"، فلا يلتفت الى هؤلاء "المتشبّهة بالفلاسفة المخبّطين، المادّيّين"...
📚مجموعه مصنفات شيخ اشراق،ج۱،ص113
______________________________________
🔰اقول:
نفس در حکمت متعاليه جسمانية الحدوث و روحانية البقا ميباشد و آنکه موفق به موت اختياري و گذر از حيوانيت نشده نه عاقل است و نه انسان، چه رسد به حکيم. آنکه سلطنت قوا را از وهم به عقل داده، هم غضب دارد و هم شهوت لذا هم با مردم مياميزد و هم از اطعمه و اشربه تغذيه و تنميه ميکند اما آلوده نميشود، لذا اينکه حضرت ختمي(ص)فرمود:((لا رهبانية في الإسلام)) هم نهي از ترک زن خواستن است و هم دعوت به ترک تعلق. چه خوش فرمود:(هم زن بخواه و هم مجرد باش)؛(مقالات شمس). اما دعوت به ترک، از جانب حضرت عيسي(ع)مشعر به تنقيص شريعتشان در مقايسه با شريعت محمدي(ص)است. لذا بعضي از اولياي دين محمدي(ص)حالشان اينطور بوده که غذا خوردن برايشان مثل اين ميماند که دارند کيسه پر ميکنند، نه اينکه ترک طعام کنند. و اين مشعر به خلع بدن و وصول به مقام روحانية البقاء و الانسان ميباشد.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠استحاله مجعوليت اعيان ثابته(حقايق علميه/قوابل اقدسيه): 1⃣اگر اعيان ثابته مجعول باشند حادثند و لذا
💠 #تفسیر_انفسی :
📜 اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ.
🔹در تفسیر انفسی آیه ی فوق، به لسان عرفان چنین میتوان گفت که، این آیه اشاره به «خرق جامه ی عارضی متلبس اعیان دارد»، اعنی تلبس هر عین در سیر و سیاحت قوسین به احکام و صفاتی که عارضی ذات و عین ثابته ی آنان است، و آخرالامر خرق البسه ی بیگانه و تلبیس هر عین به خلعت ذاتی ابدی خود.
🔹به زبان ساده «ذات مومن در دو قوس نزول و رجوع، متلبس به لباس جامه هایی می گردد که با ذات او مناسبت و موافقتی ندارد پس ذات وی که طینت آن مطهر و منزه است، با غلبه به صفات عارضی که در این دو سیر عارض وجود وی گشته، جامه ی صفات عارضی را خرق می نماید.(در مورد کافر و فاسق نیز بر عکس این قضیه صادق است، اعنی «کل شئ یرجع الی اصله»).
🔹و اگر در آیات و شواهد قرآنی زیر بنگری، تفسیر فوق را تایید خواهی نمود، که این چه ظلمتی ست که مومن از آن خارج شده و این چه نوری ست که وجود کافر و فاسق از آن خلع خواهد شد؟؟
1⃣قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.
2⃣كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُون.
3⃣بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ.
4⃣ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ.
5⃣كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا.
🔹و در این آیات شریفه اشاره به رجوع هر شی به اصل ذاتی خویش دارد، هر چند که آن شی با دیگر اعیان و احکام آنان مختلط گردد چرا که از لحاظ ذات، برزخی مابین هر عینی حایل آنان است که هرگز حکم آن رفع نمی شود بلکه مخفی می گردد، برای اینکه در کشور وجود چیزی نیست مگر آنکه بین او و دیگر اشیاء مناسبتی الهی حاکم است که اقتضای اشتراک و اتحاد مابین آن دو شئ مینماید، و اموری دیگر هست که اقتضای جدایی و امتیاز بین آن دو میکند. لبّ کلام: «کل شی یرجع الی اصله»... انتهي ما اردناه من نقل کلامه.
📚فواکه العرفان
______________________________________
🔰اقول:
((حبّ عليٍ حسنة لا يضر معها سيئة و بغضها سيئة لا ينفع معها حسنة))؛ به جهت عدم مجعوليت اعيان ثابته ((السعيد سعيد في بطن امه و الشقي شقي في بطن امه)) لذا المحب(لامير المومنين)محب في بطن امه و المبغض(لامير المومنين)مبغض في بطن امه؛ و اين حکمي است ازلي. مسئله و نشانه ي مهم محب اين است که به فرموده ي امام باقر(ع)در حديث طينت محب حضرت مولي اصرار بر گناه نميکند؛ گرچه ممکن است گناه کند. در مقابل مبغض حضرتش ممکن است فردي مبادي آداب و داراي اخلاق حميده باشد. نکته اي که هست اينکه در قيامت حسنات و اخلاق حميده ي مبغض(بجهت بغضش به لسان استعداد)از او ستانده ميشود و به محب داده ميشود و همچنين سيئات محب که در واقع بسانِ لباسِ عارضي بر تن او بوده، از او کنده ميشود(بجهت محبتش و لسان استعداد يا عين ثابتش) و به مبغض داده ميشود. و اينگونه حق متعال به وفق لسان استعداد هر شخص آنچه سوال(درخواست)کرده داده ميشود و اين استجاب سواله زبان عين ثابت اشخاص عين عدل است. آنچه گفته آمد به وفق معراج تحليل در قوس صعود و قاعده ي شريف (النهايات هي الرجوع الي البدايات) ميباشد.
#طرح_درس #طينت
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
هدایت شده از فِي الحِکمَة
💢گروه فِي الحِکمَة
🆔http://eitaa.com/joinchat/4043112461Cd441373875
🔸مخصوص مباحث فلسفي و عرفاني و همچنين تبادل اطلاعات بين اعضا.
💠صلوات ابن عربي بر امام حسن مجتبي عليه السلام:
صلوات اللّه و ملائکته و حملة عرشه و جميع خلقه من ارضه و سمائه علي الثاني مِن شروط لا اله الا اللّه، رَيحانة محمد رسول اللّه، رابع الخمسة العبائية، عارف اسرار عمائيه، موضع سرّ الرسول، حاوي کليات الاصول، حافظ الدين، و عيبة العلم، و معدن الفضائل، و باب السّلم، و کهف المعارف، و عين الشهود، روح المراتب و قلب الوجود، فهرس العلوم اللدني، لؤلؤ صدف انتَ منّي، النور اللامع من شجرة الأيمن، جامع الکمالين، أبي محمد ابن الحسن، عليه الصلوة السلام.
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
خدا، خداي آدمهاي خلافکار هم هست... 🆔 @felhekmat
توجيه و تفسير اقوال مندرج در تصوير به بيان فلسفي و عرفاني:
1⃣آدمها به خوب و بد تقسيم نميشوند. سخن صحيح آن است که يک انسان داريم و يک شِبهِ انسان؛ با اين حال بين عوام الناس دائر است که شبه انسان را تقسيم به خوب و بد ميکنند در حاليکه لافرق بين محسنينهم(عند العوام) و بين عباد الاصنام الا في الفظ(في الحقيقة) که يکي را مسلم خوانند و ديگري را کافر. به بيان آخر بين افراد جسمانية الحدوث باهمديگر تقريبا هيچ تفاوتي نيست.
2⃣به تعبيري خدا(حق نه ربّ) يکيست نه آدمهاي خلافکار و درستکار يکسانند. خداي رسول اللّه ص هيچ تفاوتي با خداي ابوجهل ندارد و خداي هردو يکيست. و به اين ترتيب تجليات الهي بطور کاملا يکسان بر عين ثابتِ هر فرّ و برّي نازل ميشود. اما افراد به حسن اختيار و سوء اختيار به تجليات الهي قيد ميزنند.
3⃣چون خدا فاعل بالقصد نيست لذا مبرّي از فرق گذاشتن بين بندگانش هم هست.تامل.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
💠 #خلع_بدن در کلام #ميرداماد:
روح انسانى بايد بمرتبتى رسد كه بتواند معاينه عالم محسوس را با مشاهده عالم غيب در هم آميزد و قادر باشد از بدن مخلوع شود و بندهاى طبيعت را در هم شكند تا اينكه باتّصال و اتّحاد عالم قدس ملكوت نائل گردد و با ارواح مقدّسهاى كه از مشارق نورانى، پرتو نورانيّت خود را بروى مىافشانند محشور و همراز گردد. احدى را اذن دخول در ساحت روحانيّت اوليا نيست مگر آنكه قدرت منفك شدن از طبيعت و تخليع جسم را بدست آورده باشد، تا حدّى كه بتواند جسم خود را مانند پيراهنى در بر كند يا از خود دور سازد و برهنه شود.
📚الرواشح السماوية
📚 القبسات،،ص۱۰۰
______________________________________
🔰اقول:
1⃣اگر محيي خبير در اين مقام بدون اذن ولي مشاهداتش را براي اغيار بازگو کند علمِ حيّ او مائت و تبديل به صور ذهنيه ي بي جان ميشود. و صور ذهنيه ي بي جان محکوم به نسيان و فراموشي هستند؛ لذا کتمانِ سرّ دستوري عام براي تمامِ سلاک است.
2⃣با مشاهده ي ملکوتِ اشياء سالک داراي علم تاويل شده و با رجوع ملکوت اشياء به صورِ ملکيِ آنها اصطلاحا تعبير کرده است. "متمکن" در اين مقام در هر شي خارجي وجهه ي حقاني آن را مشاهده ميکند و با هر شيئي به سمت جانان رهنمون ميشود و اينگونه تمام اشياء را رسولانِ حضرت جانان ميابد زيرا فناء تمام اشياء برايش ظهور کرده.
#خلع_بدن #عرفان_عملي
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #تفسیر_انفسی : 📜 اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ
⚜بعنوان تتمه و تکميل پست قبلي کلام شيخ اکبر در اين مقام تقديم ميشود:
💠 سنخيت و تناسب علم با بهشت و جهل با جهنم:
بدان که حق تعالي در روز قيامت جهلِ مومنِ مقلدِ عالِم در اين دنيا را به کسيکه به امور دقيق داناست اما مومن نيست ميدهد و او به جهت همين جهل وارد آتش ميشود چون از اهل آن است اما آتش، عالمان را نميپذيرد و از ديگر سو علمِ آن شخصِ دانا را به مومنِ جاهل ميدهد و بدين صورت آن مومن، وارد بهشت ميشود چون بهشت، خانه ي جهل نيست. پس چون مومنِ ابلهِ مقلد، جهلي را که در او بوده است در آن عالِم(غير مومن)ميبيند از آن صفت و زشتي آن به خدا پناه ميبرد و خدا تعالي را بر نعمتي که بدو ارزاني داشته است سپاس ميگويد که چگونه او را از آن لباس(لباسِ جهل) که در آن بود بيرون آورد و خلعت يعني علمِ آن عالِمِ(غير مومن)را بدو پوشاند. از سوي ديگر آن عالِم(غير مومن)به او مينگرد و پيوسته حسرتي بر حسرتهايش افزوده ميشود. و ميداند که دار آخرت، خود، اين حقيقت ها را اقتضا کرده است سپس ميگويد:((يا ليتنا نردّ و لا نکذّبَ بآياتِ ربنا و نکون من المومنين))؛(انعام،27)... .
📚کتاب المعرفة، مسئله188.
#طينت #عدم_مجعوليت_اعيان_ثابته
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
◾️به مناسبت سالگردِ ايامِ وقايعِ کوچه ي بني هاشم:
🔹من عرف فاطمة (سلام اللّه عليها) حق معرفتها فقد ادرک ليلة القدر.
🔹انا انزلناه في ليلة القدر... .
🔹نظر مفسران درباره مرجع ضمير هاء در واژه ي انزلناه گوناگون است. اما در اين بين حضرت آيت اللّه شاه آبادي(ره)مرجع ضمير را علم حق متعال ميدانند. به اين ترتيب شب قدر ظرف نزول علم حق متعال و قرآن صامت است. همينطور هم حضرت صديقه طاهره مطهره زکيه مبارکه رضيه مرضيه، عصمت اللّه الکبري فاطمة الزهراء که ابي و امي و اخي و مالي و روحي له الفداء، ظرف نزول يازده قرآنِ ناطق است لذا مروي است که((... لو لا فاطمة لما خلقتکما)).
پس اگر چنانچه طبق فرموده ي حضرت آيت اللّه شاه آبادي(ره)مرجع ضمير را علم حق بدانيم مطلب اين چنين ميشود که شب قدر مجلايِ تمام فيض حق متعال از عالمِ اوليا به عالمِ دنيا ميشود که اگر شبِ قدري نبود هيچ فيضي نازل نميشد و اگر اين تنزلِ فيض تا اسفل رخ نميداد و قوس نزولي نبود طبيعتا عالمِ دنيايي هم وجود نداشت(تمام فيض حق دفعتا در شب قدر نازل ميشود و در طول سال تدريجا بين موجودات انتشا پيدا ميکند). همينطور مادر معصوم(سلام اللّه عليها) مجلاي تمام فيضي است که حق متعال به نحو انزال از عالَم اوليا به عالم سفلي نازل فرموده است که لولا فاطمه(سلام اللّه عليها)لما خلتکما.. .
◾️متن مشوش آمد تا بيروني بگريزد، اما چند نکته براي تانيس دلِ آشنا:
1⃣ تو ميداني که کلام شريف الهي در هر يک از عوالم وجوديه مطابق با آن عالم نامي دارد و در احديت مطلقه به آن قرآن گويند.
2⃣ تو ميداني که علم حق به ذات و صفات و اسماء و لوازم اسماء و لوازمِ لوازمِ اسماء عين ذاتش است، فثبت امران الاول انزالِ هويت غيبيه و سريانِ و ما امرنا الا واحدة و ظلّ هويت غيبيه؛ والثاني أنّ هي سلام اللّه عليها امّ أبيها. يتأمل.
3⃣گرچه زهراء و مضي است لکن فاطمه هم هست و کسي را به کنهش راه نيست.
#فاطمة_الزهراء #امّ_ابيها
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
🔸انسان کارخانه اي است که معاني را ميگيرد و در عالم خيال بصورت اشباح و اشکال در مياورد همانطور که اين
💠 #انسان_کارخانه_الهي:
اي درويش عالم دو چيز است، نور و ظلمت يعني دريايِ نور است و دريايِ ظلمت. اين دو دريا در يکديگر آميخته اند، نور را از ظلمت جدا ميبايد کرد تا صفات نور ظاهر شوند، و اين نور را از ظلمت اندرونِ حيوانات، جدا ميتوانند کرد از آنجهت که در اندرونِ حيوانات کارکنان اند و هميشه در کاراند؛ و کار ايشان اين است که اين نور را از ظلمت جدا ميکنند. اول غذا در دهان نهادند، دهان کار خود را تمام ميکند و به معده ميدهد و معده کار خود تمام ميکند و به جگر ميدهد، و جگر کار خود تمام ميکند و به دل ميدهد، و دل کار خود تمام ميکند و به دماغ ميدهد. چون به دماغ رسيد و دماغ کار خود تمام کرد و عروج تمام شد و نور از ظلمت جدا گشت و صفات نور پديد آمدند و حيوان دانا و شنوا و بينا گشت و اين اکسير است و حيوانات دائم در اکسيرند و آدمي اين اکسير را به نهايت رسانيد، و اکسير اين است که آدمي ميکند به هر چيزي که ميخورد جان آن چيزها ميستاند و زبده و خلاصه ي چيزها ميگيرد. يعني نور را از ظلمت چنان جدا ميکند که نور خود را کماهي ميداند و ميبيند. و اين جز در انسان کامل نباشد.
📚کتاب الانسان الکامل،رساله اول، فصل دهم.
______________________________________
📋نکته:
آنچه #عزيز_الدين_نسفي (ره) در تصنيفش آورد فقط شامل سير صعود است و در اين قسمت اشاره اي به سير نزول و اصطياد انسانِ کامل مَر صور را، نشده است. پس اجمالِ سير نزول را از پستِ ريپلاي شده بايد خواست.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #انسان_کامل: إعلم، أن کل شي طالب لکماله، و کمال کل شي هو اصله، فکل شي طالب لأصله و يرجع اليه. و ا
💠مقاماتِ انسان از تحصيل مراتب قلب حاصل ميشود:
1⃣اولين منزل از منازل قلب نفس است که به منزله ي بيت انسان ميباشد، و سفر، خروج از بيت بسوي خدا و رسولش ميباشد((و من يخرج من بيته مهاجرا الي اللّه و رسوله ثمّ يدرکه الموت فقد وقع اجره علي اللّه...)). براي نفس نيز مقاماتي است، نفس منغمر در عالم طبيعت و مبعّد عالم آخرت داراي خصوصياتي است که مهم ترين آن عدم استفاضه از اشراقات رحماني و ناتواني از ادراک معاني ميباشد و خيالشان واجد هيچ نورانيتي نيست.
2⃣مرتبه ي ديگر اتصال به عالم ملکوت و استفاضه از حقايق نوريه ميباشد؛ که از اين مقام تعبير به #قلب شده است.( #فتح_قريب)
3⃣مرتبه ي ديگر ارتقا و بلوغ قلب به مقام عقل و ادراک روح است. صعودِ قلب به (( #قاب_قوسين)) و #قرب_نوافل با: 1_سير محبّي. 2_حصول اسماء و ظهور تجليات اسماء بر قلب سالک؛ است. در اين مقام حقيقت قلبيه به احديت جمعيه واصل ميشود و مستعد قبول تجليات الهي و فيضِ جمعي کماليِ احاطي ميشود. ( #فتح_مبين / تقدم سلوک بر جذبه)
4⃣مرتبه ي بعديِ قلب، (( #أو_أدني)) و قرب فرائض است. در اين مقام، قلبِ سالک چنان وسعتي ميابد که آسمانها و زمين آن گنجايش را ندارند. اين مقام، مقامِ امانت و استخلاف است؛ از اين مقام تعبير به #حق_مستجن ميشود. در اين مقام قلب سالک محلِ حق ميشود و چون تمام ديگر اعضا و جوارح تابع قلب هستند لذا سمع و بصر و يد و... عبد، ميشود سمع و بصر و يد و... حق. ( #فتح_مطلق / #سير_محبوبي / تقدم جذبه بر سلوک)
______________________________________
📋نکته:
در عرف عرفان قلب ظرف علم و ملکوت سالک است. لذا هرچه صفاي قلب بالاتر رود و نفس از کدورات دورتر شود گنجايش اين ظرف بيشتر خواهد شد.
📋نکته:
قلب آنأ فآنأ بواسطه پذيرش تجلياتِ اسماء جمالي و جلاليِ حق در تقليب و انقلاب است. لذا از آن به قلب تعبير ميشود.
📋نکته:
وسعتِ قلبِ عارف از رحمت حق بوده لکن خودِ قلبِ عارفِ کامل وسيع تر از رحمت حق ميباشد. زيرا رحمت حق گنجايش اسم اللّه را ندارد، در حاليکه قلبِ عارفِ کامل پذيراي همه اسماء و همان عرش اللّه است.
#طرح_درس
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
توفیق_التطبیق_فی_اثبات_أن_شیخ_الرئیس
17.93M
🔹 #کتاب توفیق التطبیق فی اثبات ان #الشیخ_الرئیس من الامامیة الاثنی عشریة.
🔸مولف: #علي_ابن_فضل_اللّه_الجيلاني
🆔 @felhekmat
💠 فقه جوارحي و #فقه_روحاني:
🔹و بالجمله چون قدم در اين مرحله نهاد:اول چيزيکه او را لازم است علم به احکام طب روحاني است که مصالح و مفاسد و فضائل و رذائل و دقايق و خفايا و حيل مکايد نفس و ساير جنود ابليس را بداند؛ و اين فقه نفس است؛ چنانچه فروع فقه جوارح است و معلم فقه نفس عقل است، چنانچه معلم فقه جوارح فقيه است. و حديث ((العقل دليل المؤمن)) و حديث ((إنّ للّه علي الناس حجّتين ظاهرة و باطنة اما الظاهره فالرسل و الانبيا، و أمّا الباطنة فالعقول)) به اين دال است.
🔹لکن چون اکثر عقول بواسطه دخول در عالم طبيعت و مکاوحت جنود وهم و غضب و شهوت مکدّر، و از درک مکائد جند الشيطان و طريقه غلبه بر ايشان قاصر لهذا در اين مرحله نيز رجوع به شرع و قواعد مقرره در آن، چنانکه فرموده است ((بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق)) ناچار است.
🔹پس طالب را در اين مرحله نيز رجوع به راهنما يا خليفه و نائب آن يا فهم از کلمات آن چاره اي نيست. و استنباط اين مرحله و استخراج دقائق آن و شناختن امراض نفسانيه و معالجات آن و مصالح و مفاسد و مقدار دواي هر شخصي و ترتيب معالجه آن بخصوصه در انجام آن ضرور است، چونکه امريست بسي خفي و صعب و دقيق. و صاحب اين استنباط را عقلي بايد تمام و نظري ثاقب و قوه اي قويّه و ملکه اي قدسيه و علمي غزير و سعيي کثير، و به اين سبب حصول اين علم قبل از عمل به آن امريست متعسّر بلکه متعذّر. لهذا طالب را چاره اي از رجوع به راهنما يا قائم مقام او که تعبير از او به استاد يا شيخ ميشود نيست.
🔹و همچنانکه از براي استادِ فقهِ جوارحي شرائطي است مقرره، و رجوع[اشخاص] به آن[استاد] قبل از معرفت به آن[شرايط] جايز نيست، و بدون آن[معرفت به جامع الشرايط بودن]عمل[ ِ اشخاص]باطل است، همچنين در #فقه_نفس و #طب_روحاني نيز چنين است. و معرفت استاد در اين فن اصعب و شرايط آن اکثر است.
🔹و فرقي ديگر هست ميان استاد فقه جسماني که فقيهش خوانند، و استاد فقه روحاني که شيخش گويند:و آن اينست که راه فقه جوارح کلي و ظاهر و راه همه کس واحد و "دزدان" و "قاطعان طريق" راه خدا در آن قليل و ظاهرند....بخلاف راه فقه نفس و طب روحاني که راه هرکس به تفاوت و مرض هر شخص مختلف و تقدير مرض غير مقدور و مقدار دواء غير مضبوط و شناختن مرض هر شخصي مشکل و ترتيب علاج صعب و عقبات راه بي حد و گريوه راه بي نهايت و دزدان پنهاني بي غايت و شناختن ايشان مستصعب، چه بسي از ايشان به لباس درويش ملبس اند.
📚رساله سير و سلوک، منسوب به #علامه_بحر_العلوم ره، ص107.
______________________________________
⭕️اگر خدا بخواهد بقدر ميسور و لازم شرح داده خواهد شد⭕️
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠عالم #عيسوی_مشرب است: 🔹 #عالِم عيسوی مشرب است، چون خود به #علم زنده شده و ديگران را به آن زنده می
⚜((...قد علم کلّ اناس مشربهم...))⚜
🔸 انبياء بواسطه تجليات حق متعال( و هو قسمان:الاول تجلي بر فيض اقدس که هويدا ميکند استعدادات اعيان را در فيض اقدس و الثاني تجلي به فيض مقدس که همان استعدادات در صورتي خاص در مرتبه عين ظاهر ميشود) و استعداداتي که در حضرت علم پذيرفته اند هر يک مظهر اسمي از اسماء اللّه اند، وصول به مقام آن اسم در حضرت واحديت، وسعت حق است که برابر با قلب نبيّ در همان مرتبه اسمي است. قلبِ هر نبيّ، محلِ تجليِ حقِ مشهودِ آن نبيّ در اسماء و قلبِ پيامبر خدا(ص)، محلِ نزولِ حق با همه ي اسماء و صفات است.
🔹حقيقت محمديه(ص)مظهر اسم اعظم و محيط بر تمام ديگر اسماء است. همينطور مظاهر اسماء جزئيه هم محاط و تحت پوشش مظهر اسم اعظم هستند؛ فلهذا تمام انبياء نبوتشان را و تمام مرسلين رسالتشان را و تمام اوليا ولايتشان را از حضرت خاتم(ص)ميگيرند؛ پس تمام ديگر انبياء نبيّ بالنيابة هستند نه نبيّ بالاصالة((کنت نبيّ و آدم بين الماء و الطين اي بين العلم و الجسم)).
🔹انبياء وارثان طبقه ي اول هستند پس اگر رعيت(مردم عادي/آحاد ناس) بخواهند استفاضه کنند امري را لاجرم بايد از نبيّ مخصوص به آن امر(که شاگرد طبقه اول و مستفيض بلاواسط هست) استفاضه کنند آن امر را(چنانکه کسي که علم تعبير ميداند لاجرم بايد کاري يوسفي کرده باشد و مِن مقامه ياخذ) و اخذ بلاواسطه محال است و رعيت، شاگردان و وارثانِ مع الواسطه ي حضرت ختمي(ص)هستند لذلک کان بعضهم علي قدم ابراهيم و بعضهم علي قدم يوسف و بعضهم علي قدم موسي و... صلوات اللّه عليهم اجمعين.
🔸ملخص:
1⃣انبياء و مرسلين شاگردان بلاواسطه اند.
2⃣هر يک از انبياء بر حسب حسه ي وجوديِ خود از اسم اعظم مدد ميگيرند.
2⃣ رعيت شاگردان مع الواسطه هستند نه شاگردان بلاواسطه.
3⃣رعيت هرکدام ظهور خاصي دارند و هرکدام بر حسب حسه ي وجوديشان فيض خاصي را بواسطه ي نبيِّ مربوطِ به همان حسه از حضرت رسول اکرم(ص)دريافت ميکنند.
4⃣هر فرد مشربي دارد و فراخور مشربش با يکي از انبياء مناسبت پيدا ميکند و بواسطه ي آن نبيّ از حقيقت محمديه(ص)اخذ ميکند و پرورش ميابد.
📚 #الحان_لاسواط_الهجران
#طرح_درس #تفسیر_انفسی
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
◾️شهادت حضرت امام حسن عسکري علیه السلام تسليت باد. صلوات ابن عربي بر امام حسن عسکري عليه السلام:
صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِن أرضِهِ و سَمائِهِ علی البَحرِ الزّاخِرِ، زَینِ المَفاخِرِ، الشّاهِدِ لأربابِ الشُّهودِ، الحُجَّةِ علی ذَوی الجُحُودِ، مُعَرِّفِ حُدُودِ حقائِقِ الرَّبانیَّةِ، مُنَوِّعِ أجناسِ العالَمِ السُّبحانیّة، عَنقاء قاف القِدَم، العالی عَن مَرقاة الهِمَمِ، وِعاءِ الأمانةِ، مُحیط الإمامةِ، مَطلَع الأنوارِ المُصطَفَوی، الحَسَن بن علیِّ العَسکری، علیه صلوات الله المَلِکِ الأکْبَر.
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 فقه جوارحي و #فقه_روحاني: 🔹و بالجمله چون قدم در اين مرحله نهاد:اول چيزيکه او را لازم است علم به ا
🔰اقول:
1⃣شخص بايد به اين مرحله برسد و حداقل از شهوت و غضب مرده باشد تا بعد در پي تحصيل نحوه ي فقه روحاني برآيد وگرنه مشغوليت قبل از اين خود به حمل شايع کيد نفس است. به عنوان مثال کسيکه ثروتمند نيست و آه در بساط ندارد نميتواند از اسواق و غرفه هاي آنچناني به ابتياع اجناس بپردازد پس اول بايد ثروتمند بود و بعد در صدد جستجوي راه و رسم اغنياء برآيد وگرنه فقير را چه به اين بازيها.
2⃣اما پس از حصول آنچه گفته شد. چون شخص هنوز کاملا به تولد دوم نرسيده و در وادي سلوک قوت نگرفته و نوپا و تازه کار است و راه دور و دراز و بسي صعب و مستصعب است لذا ناگريز از مراجعه ي به کتل طي کرده و راهنمايي دارد که در اين راه جان کنده باشد. به جهت فراواني مشکلات هرچه هم شخص کيّس باشد باز امکان به خطا رفتن و اسير شدن برايش هست(قريب به اتفاقِ کسانيکه بدون استاد براي بار اول وارد اين مرحله ميشوند زمين ميخورند و چه بسا ديگر جانِ شروع نداشته باشند).
3⃣چون به عدد انفاس خلائق به سوي محبوب راه هست و مشکلات و امراض روحاني هرشخص متفاوت است لذا هر شخصي را راهي مخصوص به خود و دوائي مخصوص به خود هست و بي نهايت بودن ميزان در عرفان هم زيره سر همين بي نهايت بودن طرق الي اللّه هست. پس فقط استاد کامل است که "در اين مرحله" ميتواند شخص را نجات دهد نه استاد اخلاق و نه دستورات عام.
4⃣دزدان راه و قاطعان طريق:همانطور که توده ي مردم مسلّما خود را مومن و مسلمان و محب اهل ولا ميپندارند(چه اينکه اگر اينطور نبود سراسيمه و مضطرب در پي تحصيل دوا بر ميامدند)و عارفِ خبير ميداند که اين پندار و دروغي مخالف واقع است. همينطور هم بعضي افراد به مجرد طي کردن بعضي مراحلِ ابتدايي و کمي راه رفتن و ديدن چند خواب خوش و حتي توانايي ضبط خيال و چند مشاهده و... ديگر مرحله اي بالاتر تصور نميکنند و خود را ولي مسلم الهي ميپندارند و در خلوت و جلوت ذکر و دستور ميدهند!(مشکل اينها بسي بزرگ تر و صعب تر از مشکل راه نرفتگان و کافران است). پس اولا عده اي توهم استاد بودن دارند و ثانيا شروط احراز صلاحيت استاد بسيار دقيق و فراوان است لذا براي جلوگيري از سر در گمي: کسانيکه "به اين مرحله رسيده اند"بايد به کساني رجوع کنند که آن افراد استجازه از استادي کامل داشته باشند يا استاد بودنشان بين اهل خبره متواتر و مسلم باشد و در غير اينصورت عجول بودن و رجوع به متوهمين حداقل مشکلي که در پي دارد کافر شدن و العياذ باللّه احيانا سوء عاقبت است. بعنوان مثال طلبه اي بود مشتاق به تحصيل بعضي شاخه هاي علوم غريبه و (يکي از اقسام) تسخير، که از بي خبري دستوري براي اين منظور گرفته بود و از شروط واجبه ي آن دستور کشيدنِ دايره اي دور خود بود به نحوي که اين دايره ابدا منقطع نباشد اما در دستوري که آن متوهم به آن طلبه ي عجول داده بود اصلا خبري از دايره نبود... فوقع ما وقع و دودمان آن طلبه به باد رفت...!
5⃣همچنين عده اي هستند که به سرعت منازل را طي کرده اند که اينان در فرضِ اينکه واصل باشند ولي به علت عدم آشنايي با بعضي مشکلاتِ راه آنچنان براي مقام استادي مناسب نميباشند.
6⃣کسيکه به اين مرحله رسيده باشد به وضوح بوي معطر از نيکانِ گمنام به مشامش ميرسد اما استادِ کامل را حرفي ديگر است و کسيکه به اين مقام رسيده حق عملِ خودسرانه و بدونِ قرينه هاي کافي در اختيار کردن استاد را ندارد.
#سلوک #عرفان_عملي
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
💠علم #کیمیا و #اکسیر:
و آن علمی است به کیفیت تبدیل قوئ و اجرام معدنی تا حاصل شود ذهب و فضه از باقی فلزات. و در این علم کتب و تصانیف بسیار است، چون سبعه و سبعین و شذور الذهب و مجریطی و میزان و اشعار خالد و طغرائی [و] حضرت مولانا سلطان ولد.
و در نزد بعضی آن است که عمل اکسیر امکان ندارد، و تبدیل حقایق و طبایع مستحيل أست، و آنچه گفته اند و نوشته اند و کرده اند از مقوله تلوین و اعمال قلابيّات است، و ذهب حقیقی از جوهر نحاس حاصل نمی شود، و اختلاف وزن و حجم را بر این دليل ميسازند. و نزد اهل تحقيق خلاف آن مقرر است، و کيفيت عمل، به وجهي که در کتب مذکوره مسطور است، بغايت صعب و دشوار است و مبتني است بر صنايع مکسره. در هر کدام مراعاتِ غرايب نکات و لطايف صناعات لازم است، که اگر دقيقه اي از آن جمله نامرعي بماند، بالکليه باطل و عاطل باشد.
💠علم #ريميا و #شعبدات:
و آن عبارت است از علم به اصول و قواعدي که به آن وسيله تصرف در خيالات توان نمود، با عجايب و غرايب مخيّل گردد، و چنان نمايد که از خارج به همان وجه است که در خيال ناظران؛ و چنان نباشد؛ و آن نوعي از سحر است؛ و در نواميس افلاطون و مختصر جالينوس و خلاصه ي کتب باليناس، و رساله سحر العيون ابي عبداللّه مغربي، بعضي از اصول مذکوره تجربه يافته، و در امثله ي آتيه توضيح حقيقتِ آن ميشود؛ و از جمله اعمال آن عملِ ((قيل الصّراف)) است، و در پرتو چراغي که از فتيله روشن باشد، جمله ي حاضران در او کريه نمايند.
💠علم #سيميا:
و آن عبارت است از علم به کيفيتِ تسخيرات، و معرفتِ دعوات کواکبِ سبعه، و شرايط آن تسخير روحانيّات انسان و عزايم چنان کيفيت بخورات و اقداح و منادل و خواتيم و ترتيب عظام و صنعتِ رمادات و مداوات، تا به وسايل مذکوره فواعل علوي را با چيزي از قوابل سفلي ارتباطي و عنايتي پديد آيد، و به آن وسيله، اظهار غرايب عجيبه، و بل مطالب و مقاصد عظيمه، ميسّر گردد.
💠 علم #هيميا:
اين علمي است به خواص جواهر ارضي، و کيفيت امتزاج بعضي به بعضي، تا از آنجا فعل غريب به ظهور رسد؛ و اين علم لايق حال نريمان و معرکه گيران است؛ و از آن جمله، عمل ملعوب والاقدام است؛ و بعضي آن را در ريميا آورده اند، و ظاهر آن است که از ريميا باشد... .
✍شيخ ابوالقاسم(ره).
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
💠 #تفسير_انفسي :
📜 قلب مقام تفصیلی روح است که جمال و جلوات روح در آن مقام خود را آشکار میکند. این قلب ظلّ مقام واحدیت است کما اینکه روح ظلّ مقام احدیت میباشد. اینرا یوم الجمع نیز میگویند و قلب را یوم فصل!
📜 حکما روح را عقل مجرد و قلب را نفس مجرده نامیدهاند. علی ایحال، قلب محل تفصیل و تبیین عقل مجرد است و بر مبنای رصین و شریف تطابق کونین، عالم انسانی به حسب مراتب با عالم کیانی منطبق است. پس قلب انسانی، یوسف وجود آدمی است که عقل کمالات جمعی خودش را در او آشکارا میبیند و اگر این قلب که در تقلب است از حقیقت خودش منصرف به امور جزئی شود و صرفا به تدبیر جسم و جسمانیات بپردازد اعنی قوای ظاهریه و باطنیه به استثنای متفکره و شهوت و غضب که یازده برادر او هستند او را در غیابت جب خود مخفی کنند، عقل از رویت تفصیلی حقایق خود کور و ناتوان خواهد شد، بلکه صحیح تر از نابینایی این است که به تعبیر قرآنی بگویم «وابْیضَّتْ عَیْنٰاه» اعنی چشم عقل سفید میشود، و سفیدی کنایه از بساطت و اجمال است که در آن، الوانِ تفاصیل معین و مشخص نمیباشند.
📜 قلب را سلیم از این جهت گفتهاند که اگر آینه عقل باشد سلیم است و اگر در حدود قوای مذکوره و مقتضیات آنها محبوس شود غیر سلیم. غیابت جب مخفی گاه چاه است. نفس را مخفی گاههاست؛ «الٰهی أَوْقِفْنِي عَلَى مَرَاكِزِ اضْطِرَارِي». ترا گمان باشد که به حق مشغولی اما چنان قلب را در مخفی گاههای خودش پنهان میکند که؛ «یَحْسَبونَ اَنَّهُم یُحْسِنونَ صُنْعًا» بدین جهت علمای علم اخلاق در شناخت و طهارت قوا کتابها نگاشتهاند و دستورها صادر کردهاند مثل طهارت الاعراق... یعنی این اعراق و قوا را بايد از اغواء نفس اماره تطهیر کرد تا قلب از چاه نفس بدر آید و عزیز مصر وجود شود به تفصیل کلیات الهیه! ورنه آن قوا تا قلب را به انغمار در ماده نکشند و یا او را از ساحت عقل دور نکنند و در ارض طبیعت رهایش نگردانند، آرام نمیگیرند؛ «اُقْتُلوا یُوسُفَ اوِطْرَحوهُ اَرضاً یَخْلُ لکم وَجْهِ ابیکُم»...
📜 سیاره، نفس لوّامه است. یوسف را از چاه در میآورد اما زود به ثمن بخس میفروشد بعد دوباره به جستجوی او میپردازد البته اگر مداومت کند سرانجام به وصال یوسف در مقام تمکین برسد. ندیدی حق به اوقسم خورد؟! «فلااُقسِمُ بالنَّفْسِ اللَّوّامَه»
📜 قوای ظاهری و خیال و وهم دوست دارند قلب در چراگاه آنها بخورد و بازی کند اما عقل میگوید؛ «يَا أَبَانَا أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ». عقل میداند که اگر قلب در مرتع جسم و جسمانیات واقع شود و به لعب آنها مشغول شود گرگ نفس امّاره او را از بین خواهد برد. لذا میفرماید: «إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ». جز این هم نيست، به محض اینکه نفس از عقل جدا شود طعمه گرگ خواهد شد. برادران یوسف او را در چاه گرگ نفس خود مخفی کردند و گفتند گرگ او را خورد و غافل بودند که یعقوب نبی به علم الهی میداند که قوای مادون نمیتوانند قوه مافوق را بخورند بلکه میتوانند به مدد نفس مُسوّله او را مخفی کنند: «وَ جَاءُوا عَلَىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ»...
📜 این صبر تا وقتی است که قوا در حد اعتدال قرار گیرند و نفس یا قلب را بر اساس عقل و شرع به خود مشغول کنند در اینصورت آن یازده برادر یازده گرگ نخواهند بود بلکه یازده کوکب خواهند شد...
✍ح_م.
#تفسير_انفسي
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠دريافتي از #فصّ_يوسفي ع: 🔹نازل مِنَ السّماء و صاعد الي السّماء، عابر از #مثال_مقيد هست؛ فوجب انبسا
💠دستور العملی از علامه طباطبایی در نفی خواطر و منوّر شدن خيال:
🔹و اگر مىخواهى درستى سخن ما را بيازمايى:
1️⃣مكان خلوتى را انتخاب كن كه هيچ مشغولكنندهاى از قبيل نور و صدا و اثاث منزل و غيره در آنجا نباشد، سپس طورى بنشين كه مشغول به كارى نشوى و حواست پرت نگردد
2️⃣ و چشمانت را بسته نگهدارى،
3️⃣آنگاه صورتى را مثلًا صورت ((ا)) را در خيال خود مجسم نمايى كه كاملًا توجّهات به آن معطوف گردد و هشيار باشى كه هيچ صورت خيالى وارد محوطه صورت ((ا)) نشود؛
🔹پس در اين هنگام كه ابتداى كار است در مىيابى كه صورتهاى خيالى ديگر مزاحم تو شده و ذهن تو را مىخواهند تاريك و مشوّش نمايند، صورتهايى كه بسيارى از آنها قابل تشخيص و شناسايى از يكديگر نيست، صورتهايى كه از افكار روزانه و شبانه و مقاصد و خواستههاى توست، حتّى اين افكار چه بسا درباره اين باشد كه يك ساعت بعد از بيدارى در فلان جا خواهى بود يا با فلان شخص ملاقات خواهى كرد يافلان عمل را انجام خواهى داد؛ اين در حالى است كه تو در خيال خود فقط به صورت ((ا)) نظر دارى و به آن توجه مىكنى و اين تشويش ذهن مدّتى با تو خواهد بود و تداوم خواهد داشت.
🔹پس اگر چند روزى به تخليه و پاكسازى اين خيالات مزاحم اقدام نمايى، بعد از مدّتى مشاهده مىكنى كه آن خيالات و خواطر رو به كاهش گذاشته و هر روز كم مىشود و #خيال نيز نورانى مىگردد تا اينكه احساس مىكنى هر چه به دل و ذهن تو خطور مىكند، چنان روشن است كه گويا آن را با چشم حسّ خود مشاهده مىكنى آنگاه اين خواطر به طور تدريجى روز به روز كمتر مىشود تا اينكه هيچ صورتى با صورت ((ا)) باقى نمىماند. اين مطلب را خوب تحويل بگير!
📚طريق عرفان(ترجمه رساله الولايه)،ص110.
______________________________________
🔰 اقول:
عمل به اين دستور و دستورات مشابه بدون رعايت شروط و ايجاد صلاحيت مشکلات و خطراتِ قطعي را در پي خواهد داشت. حداقل محذوري که براي عملِ خودسرانه به اين دستور و ديگر دستوراتِ مشابه هست اينکه فرد ناخواسته بابِ ارتباط با اشباح و اشيايي را باز ميکند که نظاره به آنها براي انسانهاي عادي بسي وحشتناک و اضطراب آور است تا جايي که امکان به خطر افتادنِ سلامتي شخص يا مجنون شدنِ وي هست. بعنوان مثالي دورا دور حال کسي که بدون رعايت شروط به اينگونه امور اقدام ميکند مثل کسي است که بدون ورزش و تمرينِ صحيحِ زير نظر استاد و مربي انواع و اقسام داروها را تناول و استعمال و تزريق ميکند تا جسمش تنومند شود و حال اينکه خود را بيمار و هلاک ميکند نه تنومند. بله! گلاويز شدن با بلياتِ اين راه مردي سر سپرده و جان بر کف ميخواهد و اين راه شيوه ي مردانِ بلاکش هست. افراد عادي و عموم مردم را هم هيچ خبر از بلياتِ اين راه نيست.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠دستور العملی از علامه طباطبایی در نفی خواطر و منوّر شدن خيال: 🔹و اگر مىخواهى درستى سخن ما را بياز
نفی خواطر مثال علامه.mp3
14.85M
💠بیان استاد یزدان پناه در خصوص #نفي_خواطر به دستور علامه طباطبايي:((... هرگونه عمل کردن صحيح نيست...))
🆔 @felhekmat
💠دلائل افضلیت سمع بر بصر:
1) زائل شدن عقل با زائل شدن سمع مقارن است نه بصر؛ چنانکه خدای سبحان می فرمایند: ((افانت تسمع الصم و لو کانوا یعقلون))[یونس/42] آیا تو کران را می شنوانی و لو اندیشه نکنند؟
2) شنوائی با قلب قرین شده و مراد از فلب همان عقل است، ((ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع)) همانا این یادآوری برای کسی است که دارای دل است یا گوش شنوا داشته باشد.
3) سمع شرط نبوت است برخلاف بصر، فلذا خداوند پیامبر کری نفرستاده است در حالی که در بین انبیاء کسانی بودند که به نابینائی مبتلا بودند، مانند حضرت یعقوب(ع).
4) به وسیله گوش نتائج عقول به همدیگر انتقال داده می شود.
5) سمع سبب استکمال عقل است در حالی که بصر تنها بر محسوسات واقف است.
6) سمع در جهات ششگانه کار می کند، بصر فقط روبرو را می بیند.
7) وقتی سمع از بین برود نطق هم از بین می رود، در حالی که اگر بصر از بین برود نطق از بین نمی رود.
8) سمع مثل عقل علت خلاصی از سعیر است، ((لو لنّا نسمع او نعقل ما کنّا من اصحاب السعیر)) [ملک/10]
9) مفرد بودن دلیل بر احاطه دارد ((ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم.))
📚ترجمه و شرح عیون مسائل النفس،نیکنام عربشاهی،ص171.
#طرح_درس #سمع_و_بصر
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
⚜((...قد علم کلّ اناس مشربهم...))⚜ 🔸 انبياء بواسطه تجليات حق متعال( و هو قسمان:الاول تجلي بر فيض اق
⚜...و بالنجم هم يهتدون...⚜
🔹همانطور که بواسطه ي نجومِ ظاهري سلوک ظاهري ميسر است؛ سلوک باطني هم بي نياز از نجم نيست که و بالنجم هم يهتدون، و نجم باطني برهان رباني است که از سماء عقل ميدرخشد و سالک راه را بقوت آن ميپيمايد تا با رجل باطن و قدمِ سلوک که محفوف به سراء و ضراء است ايوبي مشرب رکض نمايد و بعد از قرب به بارگاه قدس و انس با آن به آب حقيقي برسد((ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب))که هم مغتسل است و هم بارد و هم شراب. و اين آب باطني هم شوينده ي تنافر ظاهري است و هم از بين برنده ي امراض و اغيار باطني از جان سالک. بعد از اينکه اين ماء از غيب ظهور کرد، سالک محيي ميشود که ((و جعلنا من الماء کل شي حي)) اما اين حياتِ لاحق با حيات سابق متفاوت است و تباينش در طيبه بودنش است که ((...فلنحيينّه حياة طيبة...)).طوبي له و حسن مآب.
📚 #الحان_لاسواط_الهجران
______________________________________
🔰اقول:
1⃣همانطور که آب ظاهري زير پايِ ظاهري است ماء حقيقي هم(طبق مبنا و شروطِ ماخوذ در متن)زير قدمِ سلوکي است.
2⃣همه ي اشيا من جمله آب ظاهري محيي به ماء حقيقي و نفس رحماني هستند لکن علم مرکب به اين معيت و انس با آن امري است و علم بسيط به آن امرٌ آخر.
3⃣بعد از مشاهده ي مبتلي و ممتحن در متن بلا، بُعد و عدم انس با عالم قدس براي سالک موجب وحشت از مسئلت ميشود لذا ناگريز از صبر بر بلا هست تا با قدمِ سلوکي قرب و مستتبع آن انس حاصل شده و اینگونه سبب اظهار ماء باطني شود.
4⃣در اين سياهه ي ظلماني اگر تو را نوري هست، سزاوار است نظاره کني بين خطابه ي((مسني الشيطان بنصب و عذاب))و اعوذ بک من کربٍ و بلا و اگر نيست ارکض برجلک تا انشااللّه هو يأتيک منها بقبسٍ حتي يوجد علي النار هدي و نظاره گر باشي که:((مريد پير مغانم ز من مرنج اي شيخ_که وعده تو کردي و او بجا آورد)).
#تفسير_انفسي #حيات_طيبه #سلوک #فص_ايّوبي
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat