eitaa logo
فِي الحِکمَة
954 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فِي الحِکمَة
💠جايگاه سلام اللّه به بيان عرفاني: 🔸 سلام الله علیها است: اگر شیعه خلّص امیرالمومنین علیه السلام بخواهد به مقام منیع واصل شود و اتحاد وجودی با حضراتشان حاصل نماید بایستی از این ورود نماید. با اینکه شیعه مخلص علی علیه السلام دارای مرتبه ای است که هنگامه تجلی[اين مرتبه]بر جبل طور موسویه،در حد طاقت حضرت موسی صلوات الله علیه و علی نبینا نبود؛ولیکن[شيعه مخلص]برای وصول به حریم ولایت،به شفاعت سلام الله علیها محتاج است.و به همین جهت است که شهر قم،حرم اهل بیت تلقی شده است و حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: (تدخل بشفاعتها شیعتی الجنه باجمعهم). در جنت،تمامی شیعیان برای وصول به حریم ولایت،محتاج شفاعت سلام الله علیها هستند.زیرا کأنّه ایشان تالی تلو اهل بیت عصمت و طهارت است. "هی عرش الابرار و فرش ائمه الاطهار" سلام الله علیها،جمع اطوار و مراتب وجودی انبیاء است.فلذا در زیارت نامه ایشان(که به انشاء حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام است)به جملگی انبیاء اولو العزم در مرآت وجودی حضرتش سلام داده می شود. البته این سلام ها بر جمله مومنین و مومنات صادق است.ولیکن به حمل رقیقت.بدین بیان که مومنین و مومنات، رقیقه وجودی انبیاء محسوب میشوند ولیکن برای ایشان به حمل حقیقت است،زیرا ایشان حقیقت انبیاست؛و انبیاء رقیقه وجودی ایشان اند الّا خاتم الانبیاء صلوات الله علیه. ! ( زيد عزه) 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠جايگاه #حضرت_معصومه سلام اللّه به بيان عرفاني: 🔸 #حضرت_معصومه سلام الله علیها #باب_ولایت است: اگر
🔰أقول: 1⃣مقام و مرتبه ي شيعه ي مخلَص مولي امير الملت و الدين(ع) مقام است، و اين مقامْ مخصوصِ امت محمدي(ص) است که ((...و خرّ موسي صقعا...)) اشاره به عدم قابليت دارد،چه اينکه بين عطاياي الهي و قوابل مناسبت است. 2⃣جمع غير از مجموع است، اولي ناظر به اندماج و دومي ناظر به اندراج است؛ جمع زبده و عصاره است مع اضافةٍ؛ که به موجبِ اين جمع و آن اضافةٍ حضرت معصومه سلام اللّه عليها شافع في الجنة هستند؛ بقوت اين اشاره در معناي جنة تامل نما تا سرّ فداها ابوها برايت آشکار شود. 3⃣همچنين بدان که براي انبياء و اولياء عليهم السلام مراتبي است.حقيقت غير مجعوله هر يک و عين ثابت و اسم حاکم بر هر است که متعلق اراده ي الهي واقع ميشود،قوله تعالي:((اللّه اعلم حيث يجعل رسالته)) متعلق علم الهي و حيثيت، ناگزير از ثبوت هست تا اراده به آن تعلق گيرد؛ و آن امر ثابت اسم و عين هر نبي در علم الهي است و ميداني که اسماء را مراتبي است، لذا و هم مراتبي دارند: 1)محدّث:آنکه به او خبر ميرسد و الهام ميگيرد. 2)نبيّ:آنکه به او خبر ميرسد و الهام ميگيرد و مامور به رساندن است و ممکن است صاحب کتاب نباشد. 3)رسول:آنکه خبر ميگيرد و بايد خبر را برساند و صاحب کتاب نيز هست. 4)اولوالعزم:تکليفي سنگين تر از رسول دارد که امام است. 5)ختم:عصاره ي همه ي آنچه گفته شد. حضرتش(س)نه رقيقه بلکه حقيقت تمام انبياء است، الا خاتمهم(ص). پس به استمداد اين سياهه نيک بنگر جايگاه والايش را که ساليانِ سال اولياي محمدي(ص) در گِردش جمع شده و به برکتشْ بدون نياز به خلع نعلين و انطواء قدمين و به راحتي طي منازل و سير در معارج علمي ميکنند. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
⭕️ظهور توهم ضعيف و قشري مسلکيه جريان #تفکيک و #اخباريگري در يوم الدين و تشابه سرگذشت معاندين و مستکب
💠 و کمَر رسول اللّه(ص): 1⃣[علامه طباطبایی]، بدگوئی‌ از فلسفه‌ و عرفان‌ را که‌ دو ستون‌ عظیم‌ از ارکان‌ شرع‌ مبین‌ است‌ ناشی‌ از جمود فکری‌ و خمود ذهنی‌ می‌گفتند؛ و می‌فرمودند: از شرّ این‌ جُهّال‌ باید به خداوند پناه‌ برد؛ اینان‌ بودند که‌ کمر رسول‌ الله‌ را شکستند. آنجا که‌ فرموده‌ است‌: قصَمَ ظَهْرِی‌ صِنْفَانِ: عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ. 2⃣و همچنین‌ نسبت‌ به کسانی که‌ دارای‌ قوّۀ عقلیّه‌ بوده‌ و حکمت‌ و فلسفه‌ را خوانده‌ بودند ولی‌ در امور شرعیّه‌ ضعیف‌ بودند، اعتنائی‌ نداشتند و می‌فرمودند: حکمتی‌ که‌ بر جان‌ ننشیند و لزوم‌ پیروی‌ از شریعت‌ را به دنبال‌ خود نیاورد حکمت‌ نیست‌. 📚مهرتابان. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #کل_شي_فيه_کل_شي: در مقام بيان اين #قاعده_عرفاني به بيان فلسفي ميتوان گفت؛ چون وجود بسيط است نه خ
🌺قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ ﴿۷۹/یوسف﴾یوسف گفت: پناه به خدا كه جز آن كس را كه كالاى خود را نزد وى يافته ايم بازداشت كنيم زيرا در آن صورت قطعا ستمكار خواهيم بود. 🌺تاویل این آیه ی شریفه اشاره به اصلی اصیل دارد که چنین است: علم به تناسب هر شی برای عشق و تعشق به یکدیگر و عدم وجدان هر کس کالای ادراکات خویش را مگر نزد آن چیزی که با او مناسبتی دارد، و در لسان طایفه ی عرفان این حکم حکیم علیم است که: ♦️"این به آن جز به آنچه که در آن از این است شناخته نمی شود." 🌺یا به زبان دیگر: ناظر به سرّ تناسب هر شی برای میل و آمیزش با یکدیگر و عدم وجدان هر عین کالای مطلوب ذاتی خویش را مگر نزد آن چیزی که با او مناسبتی دارد، این آیه قصد بیان این حکم حکیم مطلق را دارد که: 🌺طالب و مطلوب جز به آنچه که در این (مطلوب) از آن (طالب) است - یا بر عکس - مایل و شایق یکدیگر نگشته و طلب نکاح در آنان محقق نخواهد شد. 📚 💢شقوق العشق 🆔 @shogogoleshg ______________________________________ 🔰اقول: 🔹همانطور که بايد بين غذا و مغتذي تناسب وجود داشته باشد تا تغذيه صورت گيرد، و همانطور که بايد بين مدرِک و مدرَک تناسب باشد تا ادراک صورت پذيرد، لاجرم شرطِ فهمِ معاني عاليه و درکِ اطوار قرآن تکوين و بواطن قرآن تدوين، ايجاد مناسبت است. بين اقسام مناسبت آنچه در اين مقام موضوعيت دارد مناسبت رتبي است و مناسبت رتبي با سلوک و اتصاع نفس ناطقه ي انساني حاصل ميشود. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #سریان_عشق: 🔹عشق در همه ساری ست ناگزیر جمله ی اشیاست، و کیف تنکر العشق و ما فی الوجود الا هو، و ل
💠تفاوت : 🔹 حفظ الموجود است و شوق طلب المحبوب. سالک اگر به بعضي کمالات محبوب برسد، نسبت به بقيه شايق است و اگر به هيچ کمالي از محبوب نرسيده باشد، فقط شائق است و اگر به محبوب بطور کامل واصل شود، فقط عاشق است؛ لذا در مورد حق شوقي در کار نيست و او عشق محض است. 📚تقريرات مخطوط درس استاد جوادي از شرح اشارات به قلم حجت الاسلام سعيد جوادي، دفتر4، ص6. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠دلائل افضلیت سمع بر بصر: 1) زائل شدن عقل با زائل شدن سمع مقارن است نه بصر؛ چنانکه خدای سبحان می ف
💠دلائل : 1⃣قول فرعون بر ایمان و تصدیق خدا:((آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ))[يونس: 90].خداوند ايمان آوردن فرعون را تصديق كرده است. زيرا در جواب آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي ... فرمود: ((آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ))[يونس: 91]پس قول خداوند دلالت بر إخلاص فرعون در ايمانش دارد و اگر در ايمانش مخلص نمىبود، درباره او چنان مىفرمود كه درباره اعراب فرمود:((قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ))[حجرات: 14]و در باره شیطان فرمود: ((فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى‌ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ))[بقره/34] او از کافران بود ولی در باره فرعون فرمود: از مفسدان بودی نه از کافران پس خداوند به ايمان فرعون شهادت داد و آن را تأیید نمود. 2⃣خداوند به موسى و هارون فرمود:((اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى))[طه: 44] و لعل براى ترجى است، مانند عسى كه اين هر دو كلمه براى ترجى مىباشند و هر يك كلمه ترجىاند و ترجى الهى وقوع مىيابد بلكه واقع است و سرانجام فرعون به ايمان و خشيت همان طور كه خداوند اخبار به ترجى فرمود هلاك شد. و اما آیه ((فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ إلّا قوم يونس))[یونس/98]مفاد قول خداوند اين است كه عذاب دنيا از آنان به حكم سنت الهى در دنيا رفع نشد. اين دليل نيست كه ايمان ايشان در آخرت هم به حال آنان نافع نيست. در باره فرعون هم چنین است یعنی توبه او در آن حال برای دفع عذاب دنیوی برای او نافع نبود و آن دلالت نمی کند که در آخرت هم بر حال او نافع نباشد. 3⃣ایمان فرعون هنگام رویت عذاب نبود بلکه هنگام رویت عنایت الهی بود بر قوم موسی فلذا امیدوار شد به رحمت الهی. 4⃣اگر ایمان هنگام رویت عذاب قبول نباشد پس چگونه ایمان بنی اسرائیل هنگام رویت عذاب(قرار گرفتن کوه بر روی سرشان) قبول شد:((وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ))[بقره/63] و (ای بنی اسرائیل یاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم، (و دستور دادیم که) احکام تورات را با عقیده محکم پیروی کنید و پیوسته آن را در نظر گیرید، باشد که پرهیزگار شوید. 5⃣اهل عذاب بودن دلالت بر کفر نمی کند چون خیلی از مؤمنان به جهت اعمال خلاف و گناهانی که دارند در عذاب خواهند بود و تاوان اعمال خود را خواهند داد اما عاقبت کارشان رحمت و نعمت و جنت خواهد شد. 6⃣جهنمی بودن آل فرعون دلالت بر جهنمی بودن فرعون ندارد چون خیلی ها اطرافیانش به خاطر طغیان و افراط جهنمی می شوند در حالی آن شخص اهل رحمت می باشد. ✍استاد نيکنام عربشاهي. 💠عالم ربّاني: اگر معنى و عالمان ربّانى هستند كه داراى مقام معرفة اللّه و تخلّق باخلاق اللّه و تهذيب نفس به عبادت و و مجاهده است ومخالفت هواى نفس وتزكيه روح وپاك ساختن دل از عشق ومحبت ماسوى اللّه است وهدايت وتربيت خلق به معرفت و خداشناسى واخلاق حسنه وعلم وعمل خالص و ذكر و فكر در اسماء و اوصاف الهى است و ترك شهوات حيوانى و فضولات دنيوى و احسان و خدمت بى‏ريا به خلق است و دستگيرى از بيچارگان و اعانت مظلومان و ارشاد گمراهان وادى توحيد و خداشناسى است به حقيقت آنان شاگردان عالى مدرسه انبيا و اين طريقه قرآن و مدرسه قرآن است كه خلق را بر آن دعوت فرموده و ....بايد دانست كه مصداق تصوّف و صوفى و عارف باللّه به اين معنى نادرى را در دوران عالم مى‏توان يافت مانند زيد و اويس قرن و کميل و ميثم و خواجه ربيع و ابوبصير و هشام حكم و پسر ادهم و امثالهم در زمان ابونصر و ابوعلى و ابوالحسن و ابوسعيد ابوالخير و خواجه طوسى و محيى الدين و عارف.رومى و سنائى و حافظ و سعدى و شيخ اشراق و صدرا و فيض و حكيم سبزوارى بوده‏اند و يا اينان خود از آن عارفان و صوفيان صفايند. 📚حكمت الهى‏، آیه الله الهی قمشه ایی، ص۲۷۶. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠عالم ربّاني: اگر معنى و عالمان ربّانى هستند كه داراى مقام معرفة اللّه و تخلّق باخلاق اللّه و تهذيب نفس به عبادت و و مجاهده است ومخالفت هواى نفس وتزكيه روح وپاك ساختن دل از عشق ومحبت ماسوى اللّه است وهدايت وتربيت خلق به معرفت و خداشناسى واخلاق حسنه وعلم وعمل خالص و ذكر و فكر در اسماء و اوصاف الهى است و ترك شهوات حيوانى و فضولات دنيوى و احسان و خدمت بىريا به خلق است و دستگيرى از بيچارگان و اعانت مظلومان و ارشاد گمراهان وادى توحيد و خداشناسى است به حقيقت آنان شاگردان عالى مدرسه انبيا و اين طريقه قرآن و مدرسه قرآن است كه خلق را بر آن دعوت فرموده و ....بايد دانست كه مصداق تصوّف و صوفى و عارف باللّه به اين معنى نادرى را در دوران عالم مىتوان يافت مانند زيد و اويس قرن و کميل و ميثم و خواجه ربيع و ابوبصير و هشام حكم و پسر ادهم و امثالهم در زمان ابونصر و ابوعلى و ابوالحسن و ابوسعيد ابوالخير و خواجه طوسى و محيى الدين و عارف.رومى و سنائى و حافظ و سعدى و شيخ اشراق و صدرا و فيض و حكيم سبزوارى بودهاند و يا اينان خود از آن عارفان و صوفيان صفايند. 📚حكمت الهى، آیه الله الهی قمشه ایی، ص۲۷۶. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #خلع_بدن در کلام #ميرداماد: روح انسانى بايد بمرتبتى رسد كه بتواند معاينه عالم محسوس را با مشاهده
💠 : من، ظاهر تَطَوُّعاتِ(عباداتِ مستحبي)خود را بر پدر ظاهر نمىكردم. باطن را و احوال باطن را چگونه خواستم ظاهر كردن! نيك مرد بود و كَرَمى داشت. دو سخن گفتى، آبش از محاسن فروآمدى، الّا نبود. مرد نيكو ديگر است و عاشق ديگر. 📚مقالات شمس تبريزى، دفتراول، ص۱۱۹. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💢گروه فِي الحِکمَة 🆔http://eitaa.com/joinchat/4043112461Cd441373875 🔸مخصوص مباحث فلسفي و عرفاني و همچنين تبادل اطلاعاتِ حاصل از "تحقيق و تتبع" بين اعضا.
فِي الحِکمَة
💠مقاماتِ انسان از تحصيل مراتب قلب حاصل ميشود: 1⃣اولين منزل از منازل قلب نفس است که به منزله ي بيت ا
💠معنای و وجه تسمیه آن: 🔹به «قلب» از آن نظر قلب می گویند که دائماً در حال دگرگونی و انقلاب است. 🔹قلب دارای دو وجهه ملکی و ملکوتی است. بنابر اعتبار ملکی، دائم در دگرگونی و انقلاب و تغییر است؛ اما از جهت ملکوتی و نورانی، مهبط توجهات و تجلیات الهیّه و «بیت الله» و «حرم الله» است که در آن معرفت شهودی حق متحقق می شود و به همین اعتبار متوجه عالم غیب می باشد. 🔹در صورتی که انسان صاحب قلب شود، غیب بر او تجلی می کند و سرّ بر او کشف می شود و حقیقت بر او آشکار می گردد و متحقق به انوار الهی شده، در اطوار ربوبی متقلب می گردد، زیرا مرتبه قلبی موجب ولادت دوم(ولادت ملکوتی) است؛ چنانکه حصرت مسیح(ع) فرموده است:((لن یلج ملکوت السماء من لم یولد مرّتین)). ✍استاد نيکنام عربشاهي 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #ليبرال: 🔸نسبت خناسانِ ليبرالِ داخلي و اشباه الرجالِ تکنوکرات به يهود عينا نسبت قبيله ي ملعون بن
💠بیان احوال : 🔹گویا این زردشت، مردی بوده است در عهد شاه گشتاسب از ملوک عجم، نزدیک به زمان موسی - علی نبینا و عليه السلام - و در اول این مرد، به علم نجوم و احکام او، دانا بوده است و از خالق و مبدأ اندک آگاهی ای داشته، و قابلیت و راستی ای و صدفی و عدلی، فطری در نفس او بوده است، و همانا به مدد احکام نجوم، اندک مایه شعوری یافته است از ظهور موسیه[ع] به طریق اجمال و معلوم کرده است که شخصی در این عالم پیدا خواهد آمد که او را به سبب نور آتش و طلب آن، تجلی ای از خالق و مبدأ روی نماید، و آن سبب دعوت او شود مرخلق را. 🔹پس داعیه ای در او پیدا آمده است بر آن امید که مگر آن برگزیده او باشد، و به حکم آن داعیه برریاضات و مجاهدات عظیم اقدام نموده، و به خلوت و عزلت از خلق مشغول گشته، و بعد از مدتی ملازمت جوع و سهر وصمت و عزلت مثل انواری که به سبب، خلوت و ریاضت، بر بعضی خلوتیان، اکنون ظاهر می شود، چنان که خلوتخانه به یکبار، از آن انوار روشن می گردد، براین زردشت آشکارا گشته است، و به سبب عدم مرشد، آن انوار فتح باب دخول شیطان شده است براو، آن را به صورت آتش بدو نموده و از میان آتش به وی خطابها میکرده، و سخنان معقول حکمت آمیز مناسب اعتقاد او، در راستی کم آزاری با او می گفته، و او آن خطابها را وحی گمان برده، و خود را پیغامبر پنداشته و خلق را به راستی و کم آزاری و امانت دعوت کرده. 🔹و چون شیطان از میان آن انوار با وی خطاب کرده است، که این نور عين آتش است، خلق را به عبادت آتش دعوت کن، او بنابر آن علم و شعور ناتمام خود، آن را قبول کرده است، و چیزی از آن انوار به خلق نموده است، و همه آن انوار را به آتش تشبیه کرده اند، پس به پرستش آتش، خلق را دعوت کرده است و آن آتش که برافروخته است و خلق را به پرستش آن دعوت کرده إلى الآن، منتفي نشده است، و اول خود در آن آتش در آمده است، چون خلق دیده اند که آن آتش او را نسوخت، دعوت او را به کلی قبول کرده اند، و دین او گرفته و شاه گشتاسب هم دین او را پذیرفته است، و آن مخاطبات که از میان آن انوار شنیده است، آن را جمع کرده است، و کتاب زند نام نهاده. 🔹پس می گوید که: زردشت و بعضی از قومش چون در طلب من بودند، و در آن غلوا و شدت طلب، چیزی از اشعه نور من، برایشان پیدا گشت، ایشان آن را به آتش تشبیه کردند و به اشعه نار و پرتو آن انوار از نور مطلق من و طلب او گمراه و معرض گشتند، پس از آن جهت که مطلوب و مقصود ایشان در اول من بودم، و به پرستش آتش از جهت آن مشغول شدند که مرا آن آتش پنداشتند، نوعی از عذر دارند، و به سبب حصر و تقیید من، در آن آتش، در کفر و گمراهی افتادند و جهل، حجاب ایشان شد؛ پس ایشان نیز من جميع الوجوه، بیکار و گمراه مطلق نیستند از این وجه. والله الهادي. 📚مشارق الدراري. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠بیان احوال #زردشت: 🔹گویا این زردشت، مردی بوده است در عهد شاه گشتاسب از ملوک عجم، نزدیک به زمان موس
🔰اقول: 1⃣مصدر کلام مصدّر به واژه ي گويا شده لذا اصلِ گمراه بودنِ سرسلسله ي زردشت و روآوردنِ خاطر نفساني و شيطاني به وي، محل تامل است؛ کما اينکه شيخ اشراق (ره) خلاف اين عقيده را دارد. 2⃣اما نکته اي که از اين کلام و امثال اين کلام(که صادر از اکابر محققين ميباشد) استفاده ميشود اين است که في الحال، اغلب اديان بويي از حقانيت به مشامشان رسيده و اينطور نيست که من جميع الوجوه بيکار و گمراه باشند، گرچه محرّف باشند(و تشخيص مواضع تحريف شده ي غير علمي و خلافِ عقلِ سليم هم، اهلش را ميطلبد). البته منکر اين نيستيم که بعضي عقايد رأسا ضال و مضّل هستند. پس هم کسانيکه از اساس تمامي عقايد را نادرست پنداشتند و هم کسانيکه قائل به صحّت تمامي اديان و پلوراليسم شدند، کج فهمي و خامي کردند. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
یا علی! ساعة العالم یتکی علی فراشه ینظر فی العلم خیر من عبادة سبعین سنة. ای علی! یکساعت که عالم برب
1⃣بنگر نشسته چون ماه 2⃣با يک جهان نباهت 3⃣مرد عرفان 4⃣در مسند فقاهت ✍حضرت آيت اللّه انصاري شيرازي(ره) 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
🔰أقول: از انضمام قاعده شريف عرفاني #کل_شي_فيه_کل_شي به ما سبق، ميتوان کلمه ي مبين را در کريمه ي:((إ
🔹إن عظيم الأجر لَمَعَ عظيم البَلاء و مَا أحبّ اللّهُ قوما إلا ابتَلاهمْ... . 🔸ترجمه:همانا اجر و پاداش بزرگ همراه با بلا و سختي بزرگ است. و خداوند قومي را دوست ندارد، مگر آنکه ايشان را گرفتار بلا ميکند. 📚الکافي، ج2، ص252 ______________________________________ 🔰اقول: 🔹لازمه ي ادعا ابتلا و مدعي همواره مبتلي است. وجهِ آن اين است که بلا کمالِ جلا و استجلاء را موجب ميشود:((إنّ هذا لهو البلاء المبين))؛ بجهت لازم و ملزوم بودنِ ادعا و ابتلا هرقدر اسمِ حاکم بر فردْ وسيع تر و عين ثابته ي وي محيط به (نه محيط بر) ساير اعيان باشد، بجهتِ حصولِ کمال جلا و استجلا به وي، بلايِ نازل بر وي هم عظيم خواهد بود. پس دايره ي عين ثابتْ مصحّح بلاي نازل ميباشد؛ که هر قدر عظيم باشد مستتبع آن بلا هم عظمت خواهد داشت؛ و از اين باب حضرت ختمي (ص) فرمودند:((ما اوذي نبيّ مثل ما اوذيت)). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💢گروه فِي الحِکمَة 🆔http://eitaa.com/joinchat/4043112461Cd441373875 🔸مخصوص مباحث فلسفي و عرفاني و همچنين تبادل اطلاعاتِ حاصل از "تحقيق و تتبع" بين اعضا.
فِي الحِکمَة
💠 #تاثر_نفس_از_بدن: وگاه، بدن از هيئتي نفساني، غير از آنچه ذکر نموديم، منفعل ميشود؛ مانند:تصوراتِ ا
💠 : 🔹 : 1⃣نفس معروض بعضي عوارض مفارق است و عوارض مفارق فقط معروض به جسم و امر جسماني ميشوند. 2⃣قول به قدمِ نفس مستلزم تناسخِ باطلْ و قول به حدوثِ نفس در فرضِ تجرّد آن مخدوش است؛ زيرا مجرّدْ جهتِ قوه و استعدادي ندارد تا ملحوق عوارض غريب واقع شود. 3⃣قول به تجرّد نفوس عن الأبدان حالَ حدوثهم، مستلزم اين است که نفوس نه متکثر باشند و نه واحد:مناط تکثر يا علت مادي است، که چون نفوس را مجرّد مفروض گرفته ايمْ علت مادي نميتواند مناطِ کثرت باشد؛ يا علت صوري است، که چون نفوسْ عند القومْ وحدت نوعيه دارند و صورتشان ذاتشان است لذا علت صوري هم نميتواند مناط تکثر باشد؛ يا علت فاعلي و يا علت غايي است، که اين هر دو علت هم واحدند و نميتوانند مناط تکثر باشند. اما واحد نميتوانند باشند زيرا:قبول کثرت (ابدان متکثره) بعد از وحدت، خصوصيتِ مقدار و عوارض مربوط به مقدار است و حال اينکه النفس ليس کذا. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #جسمانية_الحدوث_و_روحانية_البقاء: 🔹 #دلايل: 1⃣نفس معروض بعضي عوارض مفارق است و عوارض مفارق فقط
💠 : 🔹اقسام تناسخ: 1⃣علي سبيل الإتصال: همان حرکت جوهري و مطابق با واقع است. 2⃣علي سبيل الإنفصال( ): 1_2_نزولي: 1_1_2_ :انسان سعيد بر حسب ملکاتش تبديل به انسان شقيّ بشود. 2_1_2_ :انسان تبديل به حيوان بشود. 3_1_2_ :انسان تبديل به نبات بشود. 4_1_2_ :انسان تبديل به جماد بشود. 2_2_صعودي: پس از اينکه انسانِ سعيد در سير نزولي واقع شد و مثلا جماد شد، از جماد خلع ميشود و تبديل به نبات ميشود و اين سيرِ صعودي را تا انسان شدن طي ميکند(اين مراحل برخلافِ حرکت جوهري يکي پس از ديگري و بنحو خلع و لبس است نه لبس فوق لبس). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
امام باقر عليه السلام فرمودند: امام حسين از کربلا نامه اي براي محمد بن حنفيه فرستاد که متن آن چنين بود: بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ نامه اي است از حسين بن علي به محمد بن علي و ديگر بني هاشم؛ اما بعد مثل اينکه دنيا اصلا وجود نداشته و آخرت هميشگي و دائم بوده و هست. وَ اَلسَّلاَمُ 📚كامل الزيارات، ج ۱، ص ۷۵. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #جسمانية_الحدوث_و_روحانية_البقاء: 🔹 #دلايل: 1⃣نفس معروض بعضي عوارض مفارق است و عوارض مفارق فقط
💠 : 1⃣فعل و انفعال نفوس: 🔸نفس نباتي: 1_يولدوا=مولده. 2_يربوا=ناميه. 3_يغتذيه=غاذيه. 🔸نفس حيواني: 1_يدرک الجزئيات. 2_يتحرک بالاراده. 🔸نفس ناطقه ي انساني: 1_يدرک الکليات. 2_يفعل افاعيل الکائنة بالاختيار الفكري و الاستنباط بالرأي. 2⃣سه مبنا و نظريه درباره نفس انساني: 1_انسان داراي نفوس متعدد نباتي و حيواني و انساني است؛ که هر يک را فعلي است مخصوص به خود و همچنين هر فعلي از يک نفس صادر ميشود. 2_انسان يک نفس بيشتر ندارد که داراي قواي متعددي است و تمام امورات متعدده بجز تعقل که مخصوص انسان است، از آنها صادر ميشود. 3_نه تنها انسان يک نفس بيشتر ندارد بلکه تمام امورات متعدده هم صادر از نفس ناطقه ي انسانيست و نفس عين قوايش است. 3⃣امور منشعب از قول سوم که مختص به صدرالمتالهين است: 1_ بودن نفس. 2_انسان يک حقيقتِ نفسي بيشتر ندارد(برخلاف قول اول). 3_نفس داراي قوا نيست، بلکه خودِ نفس بعينه کل القوي است(برخلافِ قول دوم). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
🔰بخشي از وصيتنامه #شيخ_کبير(صدرالدين قونوي): 🔸...وصيت ميکنم اصحابم را به اينکه بعد از من خوض در مشک
💠 [عجّل اللّه تعالي فرجه]: 🔹هذا و إن خروج السيد المهدي عليه السلام، لا بد منه ولو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم و جاء بالسيد المهدي مع أشراط الساعة. و بيان هذا اليوم المذكور هنا مأخوذ من قول النبي (ص) «إن صلحت امتي فلها يوم وإن فسدت فلها نصف يوم»، يعني من أيام الربّ المشار إليها بقوله تعالى: «وانّ يوما عند ربك ألف سنة مّمّا تعدون» (الحج: 47). قال بعض العارفین: وأول الألف محسوب من وفاة سيدنا علي ابن أبي طالب رضي الله عنه آخر الخلفاء لأن تلك المدة كانت من جملة أيام نبوته (ص) و رسالته فمهد الله تعالى للخلفاء الأربعة البلاد. و مراده (ص) أن بالألف مدة سلطان شريعته إلى انتهاء الألف ثم تأخذ في ابتداء الاضمحلال إلى أن يصير الدين غريبا كما بدا، و ذلك الاضمحلال يكون بدايته من مضي ثلاثين سنة في القرن الحادي عشر، فهناك يترقب خروج المهدي و «هو من اولاد حسن العسكري و مولده عليه السلام ليلة النصف من شعبان يجتمع بسيدنا عيسی عليه السلام فیكون عمره إلى وقتنا هذا ثمان و خمسين و تسعمائة سنة فصار عمره تسعمائة و ثلاث و ستین». 🔹وعبارة الشيخ محيي الدين بن العربي رضي الله عنه في الباب السادس والستين وثلثمائة من الفتوحات، قال: اعلموا أنه لا بد من خروج المهدي ولو لم يكن من الدنيا إلا بيوم واحد لطول الله تعالى ذلك اليوم حتى یلي ذلك الخليفة، و «هو من عترة رسول الله من ولد فاطمة رضي الله عنها جده [ع]، و والده حسن العسكري ابن الإمام النقي بالنون بن محمد التفي بالتاء ابن الإمام علي الرضا بن موسى الكاظم ابن الإمام جعفر الصادق ابن الإمام محمد الباقر ابن الإمام زین العابدين ابن الإمام الحسين بن علي بن أبي طالب رضي الله عنه»، يوطىء اسمه اسم رسول الله ، يبايعه المسلمون بين الركن و المقام، يشبهه رسول الله في الخلق بالفتح و ينزل عنه بالخلق بضمها، إذ لا يكون أحد مثل رسول الله في أخلاقه والله تعالى يقول: (و انّك لعلى خلق عظيم). 🔹وهو أجس الجبهة أقني الأنف أسعد الناس فيه أهل الكوفة، يقسم المال بالسوية و يعدل في الرعية ، يأتيه الرجل فيقول یا مهدي أعطني وبين يديه المال فيحشي له في ثوبه ما استطاع أن يحمله، یخرج على فترة من الدين يزع به ما لا يزع بالقرآن، یمسي الرجل جاهلا و جبانة و بخيلا فيصبح عالمة شجاعة كريمة، يمسي النصر بين يديه يعيش خمسة أو سبعة أو تسعة، يقفو اثر رسول الله (ص) يعطي له ملك يسدده من حيث لا يراه، يحمل الكل ويعين الضعيف و يساعد على نوائب الحق، و يفعل ما يقول و يقول ما يفعل، و يعلم ما یشهد، يعلمه الله في ليلة بفتح المدينة الرومية بالتكبير مع سبعین ألف من المسلمين من ولد إسحاق، يشهد الملحمة الكبرى مأدبة الله بمرج عكا يبيد الظلم و أهله و يقيم الدين، و ينفخ الروح في الإسلام یعز الله به الإسلام بعد ذله و يحييه بعد موته، يضع الجزية و يدعو إلى الله بالسيف، فمن أبي قتل ومن نازعه خذل، يظهر من الدين ما هو عليه في نفسه حتى ولو كان رسول الله (ص) حياً لحکم به فلا يبق في زمانه إلا الدين الخالص عن الراي، يخالف في غالب أحكامه مذاهب العلماء فينقبضون منه لذلك لظنهم أن الله تعالى ما بقي يحدث بعد أئمتهم مجتهدة، وأطال في ذکر وقائعه معهم. ثم قال واعلم أن المهدي إذا خرج يفرح به جميع المسلمون خاصتهم و عامتهم، وله رجال إلهيون يقيمون دعوته وينصرونه هم الوزراء له، ينحملون أثقال المملكة ويعينونه على ما قلده الله تعالی له، ينزل عیسی بن مریم علیه السلام بالمنارة البيضاء شرقی دمشق متكئاً على ملكين ملكا عن يمينه و ملكة عن یساره والناس في صلاة العصر، فيتنحى له الإمام عن مكانه فيتقدم فيصلي بالناس يأمر الناس بسنة محمد (ص) ، يكسر الصليب ويقتل الخنزير و يقبض الله المهدي إلیه طاهرة مطهرة، و في زمانه بقتل السفياني و يخسف بجيشه في البيداء، و من كان مجبورة من ذلك الجيش مكرهة یحشر على نیته، وقد جاء کم زمانه و أظلكم أوانه قد ظهر في القرن الرابع اللاحق بالقرون الثلاثة الماضية قرن رسول الله (ص) و هو قرن الصحابة ثم الذي یلي الثاني، ثم جاء بينهما فترات وحدثت أمور وانتشرت أهواء فاختفى إلى أن يجيء الوقت الموعود، فشهداؤه خير الشهداء وأمناؤه أفضل الأمناء. والله سبحانه وتعالى أعلم و بعباده ارحم.. انتهى يواقيت. 📚 شجرةالنعمانیه، بشرح صدرالدین القونوی. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠استحاله مجعوليت اعيان ثابته(حقايق علميه/قوابل اقدسيه): 1⃣اگر اعيان ثابته مجعول باشند حادثند و لذا
💠 : 📜 اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ. 🔹در تفسیر انفسی آیه ی فوق، به لسان عرفان چنین میتوان گفت که، این آیه اشاره به «خرق جامه ی عارضی متلبس اعیان دارد»، اعنی تلبس هر عین در سیر و سیاحت قوسین به احکام و صفاتی که عارضی ذات و عین ثابته ی آنان است، و آخرالامر خرق البسه ی بیگانه و تلبیس هر عین به خلعت ذاتی ابدی خود. 🔹به زبان ساده «ذات مومن در دو قوس نزول و رجوع، متلبس به لباس جامه هایی می گردد که با ذات او مناسبت و موافقتی ندارد پس ذات وی که طینت آن مطهر و منزه است، با غلبه به صفات عارضی که در این دو سیر عارض وجود وی گشته، جامه ی صفات عارضی را خرق می نماید.(در مورد کافر و فاسق نیز بر عکس این قضیه صادق است، اعنی «کل شئ یرجع الی اصله»). 🔹و اگر در آیات و شواهد قرآنی زیر بنگری، تفسیر فوق را تایید خواهی نمود، که این چه ظلمتی ست که مومن از آن خارج شده و این چه نوری ست که وجود کافر و فاسق از آن خلع خواهد شد؟؟ 1⃣قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ. 2⃣كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُون. 3⃣بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ. 4⃣ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ. 5⃣كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا. 🔹و در این آیات شریفه اشاره به رجوع هر شی به اصل ذاتی خویش دارد، هر چند که آن شی با دیگر اعیان و احکام آنان مختلط گردد چرا که از لحاظ ذات، برزخی مابین هر عینی حایل آنان است که هرگز حکم آن رفع نمی شود بلکه مخفی می گردد، برای اینکه در کشور وجود چیزی نیست مگر آنکه بین او و دیگر اشیاء مناسبتی الهی حاکم است که اقتضای اشتراک و اتحاد مابین آن دو شئ مینماید، و اموری دیگر هست که اقتضای جدایی و امتیاز بین آن دو میکند. لبّ کلام: «کل شی یرجع الی اصله»... انتهي ما اردناه من نقل کلامه. 📚فواکه العرفان ______________________________________ 🔰اقول: ((حبّ عليٍ حسنة لا يضر معها سيئة و بغضها سيئة لا ينفع معها حسنة))؛ به جهت عدم مجعوليت اعيان ثابته ((السعيد سعيد في بطن امه و الشقي شقي في بطن امه)) لذا المحب(لامير المومنين)محب في بطن امه و المبغض(لامير المومنين)مبغض في بطن امه؛ و اين حکمي است ازلي. مسئله و نشانه ي مهم محب اين است که به فرموده ي امام باقر(ع)در حديث طينت محب حضرت مولي اصرار بر گناه نميکند؛ گرچه ممکن است گناه کند. در مقابل مبغض حضرتش ممکن است فردي مبادي آداب و داراي اخلاق حميده باشد. نکته اي که هست اينکه در قيامت حسنات و اخلاق حميده ي مبغض(بجهت بغضش به لسان استعداد)از او ستانده ميشود و به محب داده ميشود و همچنين سيئات محب که در واقع بسانِ لباسِ عارضي بر تن او بوده، از او کنده ميشود(بجهت محبتش و لسان استعداد يا عين ثابتش) و به مبغض داده ميشود. و اينگونه حق متعال به وفق لسان استعداد هر شخص آنچه سوال(درخواست)کرده داده ميشود و اين استجاب سواله زبان عين ثابت اشخاص عين عدل است. آنچه گفته آمد به وفق معراج تحليل در قوس صعود و قاعده ي شريف (النهايات هي الرجوع الي البدايات) ميباشد. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠تفاوت های علم فلسفه و علم عرفان: 1⃣اولا؛ موضوع عرفان ذات احدیت است _از آنجا که هیچ علمی به اثبات موضوع خود نمی پردازد، بلکه آن را ثابت شده تلقی می‌کند و به عوارض موضوع می‌پردازد _ لذا صفات و تجلیات آن را مورد بحث قرار می‌دهد. موضوع فلسفه الهی وجود مطلق است و وجوب که از عوارض آن است در این علم مورد بررسی قرار می‌گیرد. ش 2⃣ثانیا؛ مقولات کلی یا معقولات ثانیه از دیدگاه فلسفه و عرفان کاملا متفاوتند. فیلسوف حقائق جهان هستی را به واحد و کثیر، واجب و ممکن، علت و معلول و... تقسیم می‌کند و هستی را چند گونه می‌شناسد در حالی که عارف به هستی چند گونه معتقد نیست. عارف هستی را یکتا و یگانه می‌بیند و جز وحدت و وجوب و وجود که عین یکدیگرند، به حقیقتی ورای ذهن معتقد نیست. 3⃣ثالثا؛ تفاوت در شناخت عنصر تداوم در هستی؛ بنابر تفکر رایج در فلسفه اسلامی قدیم، اگر علت موجودی باقی باشد، وجودش ادامه خواهد یافت و این تداوم وجود به معنای بودن یک چیز در بیش از یک زمان است. در این دیدگاه، اشیاء وجود همیشگی دارند و مادامی که علت آنها باقی است، آن وجود همیشگی نیز تداوم دارد. اما تفکر عرفانی، تداوم هستی را اینگونه نمی‌پذیرد و معتقد به خلق جدید یا پیدایش نو به نو است،لذا هیچ چیز نمی‌تواند در بیش از یک لحظه وجود داشته باشد. 4⃣رابعا؛ هرچند از حیث غایت و غرض فلسفه و عرفان اشتراک در دستیابی به سعادت ابدی و به تعبیر دیگر کمال انسانی دارند اما تفاوتشان به تصویر و تعریفی ست که هر کدام از انسان کامل ارائه می‌دهند. فیلسوف میگوید: «انسان کامل کسی است که درونش صورت کامل و جامعی از جهان بیرون باشد و البته راز سعادت ابدی انسان در همین است.» ولی عارف میگوید: «انسان کامل کسی است که به خدا پیوسته و در او فانی شده و جز او را نبیند و نخواهد.» 📚آيت اللّه اراکي، در آمدي بر عرفان اسلامي. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
⚜((و هو يُطعِمُ و لا يُطعَم))⚜ طعام هم شامل ماکولات ظاهري ميشود و هم شامل ارزاق معنوي. همانطور که ر
💠کیفیت : 🔹سلوک الی الله با مراعات دستوراتی که در برای دستیابی به انقطاع رسیده است، همچون : توبه، انابه، محاسبه، مراقبه، صمت، جوع، خلوت و بیداری، آغاز می شود؛ و سالك با عمل به دستورات و انجام عبادات به مجاهدت با نفس می پردازد تا اینکه منجر به کامل و غفلت از نفس و توجه تام به خداوند سبحان می گردد... . 🔹در این هنگام طالعي از غیب درخشیدن می گیرد و به دنبال آن نفحات الهی و جذبات رحمانی پی در پی فرا می رسند و موجب محبت و گرایش بیشتر به معبود که همان ذکر و یاد خداست می شوند؛ سپس برقی می درخشد که هیچگاه فروکش نمی کند و ای طالع می گردد و اشتیاقی دست می دهد تا اینکه سلطان در دل استقرار می یابد و ذکرْ بر نفس مستولی و چیره می گردد، و به می رسد و امر پایان می یابد. 📚مجموعه رسائل علامه طباطبایی، ج2، ص86 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #تاثر_نفس_از_بدن: وگاه، بدن از هيئتي نفساني، غير از آنچه ذکر نموديم، منفعل ميشود؛ مانند:تصوراتِ ا
💠 🔹مزاج الجسم تابع لأخلاق النفس: 🔹ينبغي للطبيب أن يوهم المريض أبدا بالصحة و يرجيه بها، و إن كان غير واثق بذلك. فمزاج الجسم تابع لأخلاق النفس... . 🔸سزاوار است كه طبيب، هميشه بيمارش را به بهبودى اميدوار سازد؛ هرچند خود مطمئن نباشد؛ زيرا كه مزاج جسم تابع اخلاق نفس است. 📚محمد بن زكريا رازی، الحاوي، ج ۱۲، ص۱۹. 📚محمد بن زكريا رازی، الطب الملوكي، ص۷۰. 🔹چاره بسيارى از بيماريها تنها دارو نيست، بلكه تدبير نفسانى طبيب حاذق و روحانيت و تأثير كلام وى راه علاج آنست. 📚هزار و يك كلمه، ج1، ص15. ______________________________________ 🔰اقول: از لوازمِ جسمانيّتِ حدوثِ نفس، رابطه ي اتحادي نفس با بدن است؛ که اين اتحاد مستدعي تاثير و تاّثر نفس از بدنْ ميباشد. وگرنه اگر قائل به تجرد نفس و اضافه ي آن به بدن شويم، روا نيست بين نفسِ مجرّد از جسمِ مادي و بالعکس تاثير و تاثري باشد. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #جهل و کمَر رسول اللّه(ص): 1⃣[علامه طباطبایی]، بدگوئی‌ از فلسفه‌ و عرفان‌ را که‌ دو ستون‌ عظیم‌ ا
💠 : 🔹...أنّ الشرع و العقل متطابقان في هذه المسأله کما في سائر الحکميات، و حاشا الشريعة الحقة الالية البيضاء أن تكون أحكامها مصادمة للمعارف اليقينية الضرورية، و تبّأ لفلسفة تكون قوانينها غير مطابقة للكتاب و السنّة. 📚الحكمة المتعالية، السفر الرابع، باب سادس، الفصل الثاني. ______________________________________ 🔰اقول: 🔹شرع و عقل دو حجت الهي بر خلق اند و اعطاء دو حجتِ مخالفِ باهمْ بر خلق، محال است؛ و بين حجتين نه تنها تهافتي نيست بلکه تعاضد و توافق و هماهنگيِ کامل وجود دارد. 🔹به اين ترتيب عقل حجت مشترک بين خلق و خالق است؛ که هم به عقل يحتَجُ العبد علي المولي و هم به عقل يحتَجُّ المولي علي العبد. اما حجّت مخصوص خدا بر خلقْ نقل و وحي و رسالت ميباشد که از راهِ وحي يحتَجُّ المولي علي العبد. 🔹نسبت بين عقل و وحي کأنه نسبت بين چراغ و راه است؛ لذا هيچکدام از عقل و شرع به تنهايي کافي نيستند؛ چرا که اگر چراغ نباشد صراط مستقيم(شرع)از غير آن تشخيص داده نخواهد شد؛ و همچنين اگر وحي و شرع نباشد با داشتن چراغ مشکل حل نخواهد شد زيرا اين راه است که مسافر را به مقصد ميرساند نه چراغ. 🔹عقل يک شرعي است از درون و شرع يک عقلي است از بيرون لذا اگر کسي فاقد شرع الهي و دين خدا بود، در حقيقت ديوانه و مجنون است؛ و به همين دليل در لسان دينْ کافر، ديوانه و سفيه ناميده ميشود. 🔹حق متعال در قرآن فرموده است که:((وَ مَن يَرغَبُ عَنْ ملّةِ ابراهيمَ إلا من سفه نفسه...))، (بقرة، 130)؛ حق متعال در اين کريمه، اعراض از روش حضرت ابراهيم خليل(س) را دليل بر سفاهت معرفي فرموده؛ لاجرم اقبال کننده ي به اين روش عاقل و عالم خواهد بود. به بيان دوم ادبار از روش توحيدي نشانه ي سفاهت، و اقبال بدان نشانه ي عقل و علم خواهد بود که:((العقلُ ما عبد به الرّحمن...)). پس اگر عقل نباشد شرع نقشي ندارد زيرا((رُفِعَ القلم عن المجنون حتي يفيق))؛ و اگر شرع نباشد عقل اساسي ندارد. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat