eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
6.1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب ادیان و مذاهب – عرفان های کاذب مهدویت – مدعیان دروغین مهدویت آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی بر تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@ferghe_mavara 🎥 مستند : استون هنج سازه ای اسرارآمیز 🔺 قسمت (پایانی) 1️⃣1️⃣ ♦️ این مستند ( 11 قسمتی ) به برسی اینکه این سازه باستانی « استون هنج » توسط چه کسانی و به چه منظور ساخته شده است می پردازد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
هیچ منبعی تاریخ دقیق « میلاد حضرت مسیح (ع) » را مشخص نکرده ✝️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ 🔻 اسقف اعظم ارامنه آرداک مانوکیان در کتاب «جشن‌های کلیسای ارمنی» می‌نویسد: 🔷 «درباره تاریخ تولد عیسی آگاهی‌ های دقیق و موثقی در دست نیست. انجیل ‌ها نیز در این باره آگاهی ‌های ناچیزی می‌دهند. هیچ منبعی هم در دست نیست که با آن بتوان تاریخ دقیق میلاد مسیح را نشان داد. 🔶 تا سده چهارم میلادی، همه مسیحیان میلاد مسیح را روز ششم ژانویه جشن می ‌گرفتند، امّا در این سده، کلیسای کاتولیک رم تصمیم می‌ گیرد که روز تولد عیسی مسیح را در 25 دسامبر جشن بگیرند». 🔷 در منابع دیگر کریسمس شکل مسیحی شده جشن «روز تولد خورشید شکست ناپذیر» در امپراطوری رم ذکر شده است که به عنوان نماد زایش خورشید و اتمام زمستان برگزار می شده است. 🔶 این جشن نیز یک آیین شرک آلود بوده است که در آن رومیان هر ساله از ۱۷ تا ۲۵ دسامبر برای تشکر از سیاره کیوان یا خدای کشت و زرع به جشن و شادخواری مشغول می شدند. 🔷 میترائیسم یا آیین پرستش ایزد در ایران باستان از دیگر ریشه های کریسمس مسیحی ذکر شده است که در آن در 25 دسامبر مردم انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به بهانه میلاد الهه میترا جشن می‌گرفتند و رومیان فراوانی نیز ایرانیان را در این جشن همراهی می کردند. 🔶 به طور کلی به نظر می رسد نوید آغاز بهار و گذر زمستان برای تمامی آیین های چند خدایی پیش از مسیحیت به نوعی با شادی و جشن همراه بوده است. 🔷 در تحلیل چگونگی عقب نشینی زعمای مسیحی در قرون اولیه در مورد به کارگیری رسم و رسوم پاگانی باید گفت به احتمال قوی این کار برای جذب پیروان ادیان شرک آلود به آیین مسیحیت انجام شده است. 🔶 در واقع کلیسای کاتولیک با تعیین روز ۲۵ دسامبر به عنوان روز میلاد عیسی مسیح خواسته است به مراسم های زمستانه پیروان پاگانیسم در آن زمان، اعم از معتقدان به خدایان رومی و یونانی و میترا و نیز ادیان باستانی مصر که همگی به طور متفق القول جشنی زمستانی در کیش خود داشته اند؛ معنا و مفهوم مسیحی داده و بر پیروان خود بیافزاید. 🔷 با این حال اختلافاتی که در مورد تاریخ برگزاری جشن میلاد مسیح بین عیسویان وجود دارد نشان دهنده آن است که این سیاست کلیسا مورد تایید تمامی رهبران و مومنین مسیحی نبوده و مخالفت هایی نیز وجود داشته است. هرچند نه به شدت مخالفت های دو قرن اول. 🔶 بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک رم و پیروان آیین پروتستان، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن می گیرند. 🔷 برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین و فلسطین جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا می کنند و ارامنه نیز به طور منحصر به فردی روز میلاد مسیح را در ششم ژانویه جشن می‌گیرند. 🔶 بر این اساس، بیشتر مسیحیان غربی هستند که 25 دسامبر را به عنوان روز تولد مسیح به رسمیت شناخته اند؛ اما مسیحیان ارتدوکس شرق، ششم ژانویه را برای جشن میلاد پیامبر خود، به رسمیت می شناسند. 🔻 اختلافات بر سر جشن های کریسمس در جهان مسیحیت گاهی به مناقشات بزرگی منجر شده است. ♦️ مثلا در انگلستان در دوران حکومت کرومول در اواسط قرن هفدهم میلادی، پیوریتن ‌ها که اعتقادات مسیحی محکمی دشاتند با جشن‌ گرفتن کریسمس به عنوان سنتی پاگانی و آمیخته با رسوم مشرکین مخالفت کردند و حتی پارلمان انگلستان مدتی جشن گرفتن کریسمس را ممنوع اعلام کرد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
مسیحت (تحریف شده) و « میترائیسم » دو روی یک سکه ✝️🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ در نهایت میترا سوار بر ارابه خورشید شده و به آسمان عروج می‌کند تا در آخرالزمان دوباره به زمین بازگردد. در مسیحیت(تحریف شده) عیسی در روز پنتیکاست در جلوی چشم شاگردانش به آسمان عروج می کند. 🔷 در پایان کار جهان، آتشی بزرگ همه جهان را در بر میگیرد و تنها پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود. در مسیحیت آخرزمان با وحشت و کشتار و قتل و عام و جنگ و آتشهای مهیب شروع می شود و با ظهور عیسی فقط پیروان اون آسوده و پیروز خواهند بود. 🔶 درآئین زروانی، داوری بر عهده میترا است. در مسیحیت(تحریف شده) داوری بر عهده عیسی است. همانگونه که میترا میانجی میان خداوند و بشر است، مسیح نیز واسطه خدا و انسان می باشد. 🔷 درب و پنجره های اصلی معبدها میترا پرستان رو به خورشید باز می شد، در حال حاضر درب خروجی کلیسا که به سمت طلوع خورشید ساخته می شود که نشان پیوستن به خورشید و همراهی با آن است که در مسیحیت (تحریف شده) ملکوت نام گرفته است. 🔶 در ورودی معابد میترا پرستان حوضچه های آب مقدس وجود داشت برای تطهیر و یا غسل تعمید. در ورودی کلیساهای مسیحی نیز چنین حوضچه هایی وجود دارد برای تطهیر و تعمید. 🔷 مهر در برج بره، بره به دوش دارد و عیسی نیز بره‌ای در آغوشش گرفته‌است و خود خدایی به صورت بره می باشد. 🔶 مسیحیان اولیه نه تنها اعتقادات مذهبی، بلکه شماری از تعالیم اخلاقی و مسلک کسانی که به مسیحیت می گرویدند را به نفع خود جذب و به نام مسیحیت استفاده می نمودند. مانند تعالیم رواقیان که سقراط مورد تقدیس آنان بود. 🔷 پیوند میترا با خورشید و گاو و ماه برای ما روشن است و روشن است که علامت + که آن را چلیپا می‌‌گفته‌اند سمبل خورشید بوده است که در مسیحیت(تحریف شده) تبدیل به صلیب مقدس گردید. 🔶 ارتباط مسیحیت (تحریف شده) با بت پرستی به اندازه ای زیاد است که اگر اصولا یک هسته مسیحیت یهودی نیز در کار باشد، مسیحیت کنونی از آن بهره اندکی دارد. 🔷 باید به خاطر داشت که پس از عیسی به ندرت به او معلم گفته شد. وی مسیح، نجات دهنده، پسر خدا، خود خداوند، تجلی خدا، واسط بین خدا و انسان، و خداوندگار مسیحیان شده بود!! 🔶 میترا پرستی با نام دیگری به نام مهر پرستی نیز یاد می شود. مهر پرستی و میترا پرستی یکی است، که همان دین مهر یا میترا نیز نامیده می شود که در حال حاضر به میترائیسم نیز مشهور است. 🔷 مهر یا میترائیسم، آیینی رازآمیز بود که بر پایه پرستش ایزد ایرانی، خدای خورشید، عدل و داد، پیمان و جنگ، یعنی میترا (مهر)، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. 🔶 بر اساس گفته های هرودوت میترائیسم هشت قرن قبل از میلاد مسیح وجود داشته است. این آئین تا سده های دوم و سوم میلادی همچنان وجود داشته است. 🔷 زمانی که آئین مهر ایرانی به وسیله سربازان ایرانی به روم باستان رفت تقریبا تمام اروپا آن را پسندیدند و آنجا مهر ایرانی به میترا تبدیل شد و در تمام اروپا فراگیر گشت. میترائیسم در سرزمینهای امپراتوری ایران، روم، اروپا، شمال افریقا برپا بوده است. 🔶 گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور روم کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین رفته رفته محو شد، اما تاثیری بسزا بر ادیانی چون مسیحیت، مانویت، آتون (دین مصری)، شوالیه های معبد، فراماسونری بر جای گذاشت. ♦️ بطور خلاصه : مسیحیت (تحریف شده) تقریبا تمام المانهای آئین مهرپرستی (میترائیسم) را گرفتند و آن را وارد مسیحیت کردند و با اندکی تلخیص به نام مشخصات دین مسیحیت به مردم معرفی نمودند. این خلاصه ای از آن چه اتفاق افتاده بود می باشد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
پایان جهان یا رستاخیز در اساطیر جهان 🔻 قسمت (پایانی) 7️⃣ ♦️ در اسطوره هندی این باد برای صد سال وزیدن می‏گیرد و ابرهای توفانی را می‏پراکند. بقیه سالهایی که، از این هزار مهایوگا ـ که شب عمر جهان است ـ باقی می‏ماند، ویشنو به خواب می‏رود و جهانی نیز همراه با او آرام می‏گیرد[11] 🔷 اسطوره هندی درباره پایان جهان، هر دو دلیلی را که برای بوجود آمدن اساطیر پایان جهان، ذکر کردیم در خود دارد: آن که «قیامت بزرگ» است و در پایان هزار مهایوگا رخ می‏دهد، در برابر داستان آفرینش پدید آمده است و دیگری که «قیامت کوچک» است و پایان عمر یک مهایوگاست، توجیه و تفسیری فلسفی برای پاسخ به ایرادات و نابسامانیهای اجتماعی می‏باشد که در طی آن به خاطر وضعیت غیر قابل بهبود اجتماع، خداوند تصمیم به نابودی نوع بشر می‏گیرد. 🔶 آنچه که در این دو نوع قیامت قابل توجه است، بر خلاف اساطیر دیگر ملل متمدن؛ مانند ایرانیان و عبریان، پایان جهان در اساطیر هند به قصد نابودی صورت می‏گیرد و زندگی دیگری برای مردمان فعلی در پس آن ویرانی متصور نیست؛ زیرا در آفرینش بعدی همه چیز از نو شکل می‏گیرد، بدون حضور موجودات قبل؛ در حالی که قیامت در اساطیر ایرانی و دیگر ادیان یک تحول عظیم به قصد اصلاح جهان و جامعه انسانی است نه نابودی کامل مردمان و جهان. 🔻 اساطیر بومیان آمریکا 🔷 از بین اقوام بومی ساکن آمریکای جنوبی دو قوم «مایا» و «آزتک»، برای دنیا پایانی قائل‏ اند. آزتکها تقویمی دارند که براساس آن در روزهای مشخصی عمر هر یک از ادوار قبلی جهان به پایان رسیده است. هر یک از دنیاهای قبلی دارای خورشیدی مشخص بوده‏اند که در پایان آن دوره، آن خورشید نیز نابود شده است. 🔶 به نظر آنان، علت ویرانیهای پیشین، اختلاف بین دو ایزد مهم این قوم؛ یعنی «کتسال کوآتل» و «تسکاتلیپوکا» بوده است. هر کدام از آن دو، اقدام به آفرینشی می‏کند و دیگری آن را ویران می‏سازد. 🔷 آنها تاریخ حدوث ویرانیهای قبلی را چنین مشخص کرده‏اند: «ببر ـ 1»، «باد ـ2 »، «باران ـ 3» و «آب ـ 4» و دنیای ما، دنیای پنجمین خورشید است که روزی به نام «زلزله ـ ۴» ویران خواهد شد[12] 🔶 آزتکها در پایان هر دوره پنجاه و دو ساله، انتظار وقوع این حادثه هولناک را داشته‏اند. در پایان هر دوره پنجاه و دو ساله، مراسم بیدار ماندن اضطراب آلودی برپا می‏کرده و آتشی می‏افروخته‏اند. 🔷 آنها معتقد بودند که اگر برپایی این آتش جدید با موفقیت همراه نشود، ستارگانی هیولایی به نام «تسی تسی میمه» کنترل جهان را به دست می‏گیرند[13] 🔶 مایاها نیز به چهار دوره برای جهان اعتقاد داشتند و فکر می‏کردند سه دوره قبلی با حادثه‏ای به پایان رسیده‏اند. به نظر آنان در دوران اول، فقط کوتوله‏ها می‏زیستند. آنها فکر می‏کردند که این کوتوله‏ها شهرهای بزرگی را که آثار آنان برجای مانده است، ساخته بوده‏اند. 🔷 زمان آنها در تاریکی بود؛ زیرا هنوز خورشید خلق نشده بود. هنگامی که خورشید تابیدن گرفت، همه آنها به سنگ تبدیل شدند و دنیای آنان با طغیان آب ویران شد. 🔶 در دومین دنیا، مجرمان و متخلفان می‏زیستند که باز طغیان آب آن را ویران کرد. در دنیای سوم تنها مایاها می‏زیستند که نژاد قبلی این قوم بوده‏اند و با آب ویران شده است. 🔷 چهارمین دنیا، عصری است که همه انسانها در آن زیست می‏کنند که باز با طغیانی دیگر ویران خواهد شد[14]٫ مایاها در پایان هر سال ۳۶۵ روزه، انتظار این ویرانی را می‏کشیدند. به همین خاطر پایان سال برای آنان، زمانی بسیار خطرناک بود و در هول و اضطراب به سر می‏بردند. 🔶 شاید این اضطراب پایان سال مایاها را بتوان با مراسم های آشوب و هرج‏ومرج بین‏النهرین باستان قیاس کرد. 🔷 در بین ‏النهرین باستان نیز مردمان در پایان سال و قبل از عید «اکیتو»، که در اوایل بهار برپا می‏شد، به کوچه‏ها و خیابانها می‏ریختند که آن را سمبل آشفتگی و هرج و مرج نخستین کیهانی می‏دانستند که به عقیده آنان خدایان از آن آشفتگی نخستین، جهان را نظم بخشیده‏اند که به مناسبت این نظم جهانی، عید اکیتو برپا می‏شد. ♦️ البته قابل ذکر است که ۲۰۱۲ و پایان جهان از پبشگویی مایا ها نشئت گرفته این همان پایان تقویم مایاها ست . پی ‏نوشتها : [11] روزنبرگ، دونا (۱۳۷۵)، اسطوره‏های خاور دور، ترجمه مجتبی عبداللّه‏نژاد، مشهد: انتشارات ترانه، ص۱۹٫ [12] کندری، مهران (۱۳۷۲)، دین و اسطوره در آمریکای وسطا (پیش از کلمب)، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، ص۱۵۰٫ [13] توب. کارل (۱۳۷۵)، اسطوره‏های آزتکی و مایایی، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مرکز، ص۱۹٫ [14]کندری، مهران، پیشین؛ ص۲۴۳ . به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
« شیطان پرستی » از گذشته تا حال 👹🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ بعد از اجرای مراسم « بلک مَس » نوزاداني به دنيا آمدند که پدران شان معلوم نبود و مادران شان نيز آن ها را نمي خواستند. در اين جا بود که ابتکار « کاترين دِشي » ( با نام مستعار لاوازين ) مراسم « اتاق درخشان » طراحي و آيين شيطان پرستي تکميل شد. 🔷 اين مراسم، بازتوليدِ آيين قرباني انسان بدوي بود. اتاق درخشان کاملاً سياه پوش و تنها منبع روشنايي آن يک شمع بود. نوزادان در اين اتاق، قرباني مي شدند و خونشان به شيطان تقديم مي شد. 🔶 اين قضيه پس از مدتي افشا شد و عده اي بازداشت و مجازات شدند؛ اما هنگامي که شخصيت هاي بلندپايه ي کشوري در معرض اتهام قرار گرفتند، مقامات، دستور توقف پي گيري را صادر کردند و اين مراسم به طور مخفيانه و محرمانه ادامه يافت. 🔷 البته برخي بر اين عقيده اند که شيطان پرستي مدرن را عده اي از اَشراف انگلستان درحدود قرون چهارده و پانزدهم ميلادي، (که عضو گروه فراماسونري « اردو تمپل ارينتز » به رهبري « سرفرانسيس دشوود » بودند در قالب باشگاه « آتش جهنم » در شهر لندن بنيان نهادند. شهر لندن از اوايل قرن نوزدهم مرکز شيطان پرستان در اروپا شد. 🔶 اين آيين ها در طول قرن هاي هفدهم و هجدهم در قالب گروه هاي سري ادامه يافت که اشراف ايجاد و آن ها رهبري مي کردند؛ گروه هايي نظير « ژرمن باکسن »، « پسران نيمه شب »، « موهاکس ها » و « نفرين شدگان ». 🔷 بعضي از اين گروه ها مثل باشگاه آتش جهنم بسيار گسترده بودند و شاخه هاي متعددي داشتند. سرانجام اين گروه ها به شکل گيري انجمن هاي فراماسونري در انگلستان و فرانسه و از مجموع آن ها « گراند لژها » ايجاد شد و سپس در تمام اروپا، امريکا و به تدريج در تمام دنيا رخنه کرد. 🔶 در قرن نوزدهم براي ترويج و ايجاد مقبوليت شيطان پرستي، کوشش هايي صورت گرفت. ديانا وگان در کتابي با نام « اعترافات داستان زنان »، شيطان پرستي را مطرح کرد. او نقل مي کند که چگونه در اين گروه ها و محافل براي پرستش شيطان اعمال غير انساني انجام مي دادند و در انتظار روزي بودند که اصول اخلاقي مقبول جامعه را براندازند. 🔷 البته بعدها دروغ بودن اين داستان مشخص شد؛ ولي تأثير خود را براي معرفي و ترويج شيطان پرستي و سنجش اقبال مردم به آن گذاشته بود. 🔶 در آغاز قرن بيستم، چهره ي برجسته ي شيطان پرستي، به نام « آليستر کراولي تحقيقاتش را درباره ي حقيقت بشر و اعمال شيطاني در سال 1898 م هنگام پيوستن به گروه « هرمتيک اوردر » آغاز کرد. سپس به جامعه ي جادوگران انگليسي زبان محلق شد که افرادي مثل « دبليو بيتس »، « آرتورمکن » و « ديون فورچون » از اعضاي آن بودند. 🔷 وي بعدها به طور شخصي، اعمال شيطاني بي سابقه اي را ابداع کرد و طرفداراني را نيز براي خود فراهم آورد که انجمن « شيطان براي شيطان » را به رهبري وي تشکيل دادند. 🔶 اين امر باعث شد پايگاهي دائمي در جزيره ي چفالو واقع در سيسيل داير کند و نام آن را « صومعه ي تِلِما » بگذارد. او در سال 1947 م از دنيا رفت و در مراسم تدفينش مراسم بلک مس اجرا شد. 🔷 مراسم شيطان پرستي مدرن، مراسمي براي دعوت از شيطان باطني و حس اهريمني دروني است که با اعمال جنسي آرام و ارضا مي شود. 🔶 آن ها جسم پرست اند و اعتقاد دارند هر آن چه وجود دارد، مديون آلت تناسلي آدمي است و انسان بايد کامل ترين لذت جسماني و جنسي را در اين دنيا ببرد. 🔷 آن ها هم چنين معتقدند بعد از مرگ، روح کساني که در دنيا لذت جسماني لازم را نبرده اند، به اين دنيا بر مي گردد تا لذت جنسي خود را کامل کند. ♦️ در چنين مراسمي، مخلوطي از اسپرم، همراه ادرار با عنوان « آب مقدس » بر روي حاضران پاشیده میشود . به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
راز« جمجمه های کریستال» اسرار آمیز باستانی چیست ⁉️💀👽🔻 قسمت (پایانی) 6️⃣ ♦️ از اینرو مخچه بر اثر نفوذ جریانهای مغناطیسی وارد شده از حفرههای چشم جمجمه به مخزن نیروهای مغناطیسی مبدل میشود . و بدینسان رابطه ای از جریان مداوم نیروی مغناطیسی میان شخص خیره شونده و کریستال برقرار میشود . مقدار انرژی منتقل شده از جمجمه سرانجام با تاثیر بر قطبهای مغز در ناحیه بالای چشم ها ، باعث ایجاد پدیده های ذهنی و روحی می گردد . 🔷 «تام بیـردن» متخصص در رشته «سِــیکوتـِـرانیک » (وابسته به علم روانشناسی) ، معتقد است که جمجمه کریستال به عنوان یک واسطه گر هوشمند و متمرکز کننده نیروهای روحی نه تنها در جهت برانگیختن نیروهای شعور و زندگی به واسطه انرژی الکترومغناطیسی و دیگر پدیده های فیزیکی بکار می رود ، بلکه با تنظیم ارتعاشات خود جهت تطبیق با ذهن و فرکانس های شخص بیمار و متمرکز کردن انرژی های شفابخش بر میدان انرژی بیمار و تحت تاثیر قرار دادن آن ، در شفادهی نیز کاربرد دارد . 🔶 بنابراین جمجمه کریستال باید بعنوان تقویت کننده و منتقل کننده انرژی های روحی و قدرت های موجود در جهان مورد استفاده قرار گیرد. 🔷 هنگامیکه مجموعه توانایی ها و فرازندگی های موجود در جمجمه «میشل هدگیز» ملاحظه شود ، دانش امروزی در برابر توجیه آن سرگردان می ماند. چنانچه » گاروین _ نویسنده » بطور مختصر در جمله ای گفته است « این غیر ممکن است که امروز ، در زمانی که بشر از کوههای ماه بالا رفته است ، نتوان نمونه ای مشابه از این دستاورد را ارائه کرد » 🔶 عدسی ها ، فیبر نوری ، و منشور ها تنها توانایی های فنی است که بشر امروز در زمینه کریستال بتازگی به آنها دست یافته است . در واقع امروزه کسی نیست که توانای حکاکی نمونه ای از جمجمه کریستال را داشته باشد . 🔷 جمجمه کریستالی بریتانیایی واقع در موزه ملی لندن که از سال ۱۸۹۸ در آنجا بوده است . یک جمجمه کریستال یک تکه و از کوارتز شفاف . 🔶 جمجمه کریستال پاریس واقع در موزه «ترو کِـی درو» پاریس – فرانسه . که دارای یک تورفتگی جزئی (سوراخ) روی سر است ، بعبارت دیگر حفره ای شبیه جای قرار گرفتن چیزی . 🔷 در طول قرن نوزدهم جمجمه های کرستال برای همگان شناخته شد . موزه های بیشماری در جهان علاقه مند به نمایش آثار باستانی تمدن های گذشته مثل مصر ، یونان ، مزوآمِـریکا و غیره شدند. 🔶 در سال ۱۸۷۸ در موزه آثار باستانی پاریس و در سال ۱۸۹۸ در موزه آثار باستانی لندن هر دو جمجمه کوارتز شفافی را نمایش داده اند ( هر دو از مکزیک در مدت اشغال فرانسویها در سال ۱۸۶۰ خارج شده اند ) ♦️ جمجمه ET 🔷 جمجمه کوارتزی ET به رنگ دودی است که در مرکز آمریکا در قرن بیستم یافت شده است . این نام مستعار بدلیل اغراق آمیز بودن حالت جمجمه که مشابه جمجمه موجودات بیگانه است بر آن نهاده شده است . ET بخشی از کلکسیون خصوصی «جوک وندیتان » است ، کسی که با جمجمه های خود سفر میکند تا قدرت شفا بخشی آنها را به اشتراک بگذارد که به اعتقاد خود او توانایی این کار را دارند . 🔶 نمونه هایی از جمجمه کریستال که بیشتر مربوط به حجاری انسانهای ما قبل تاریخ است . آنها در اوایل سال ۱۹۰۰ میلادی در گواتمالا و مکزیک یافت شدند و توسط یک کشیش در سال ۱۹۷۹ به آمریکا آورده شدند . 🔷 این دو جمجمه بسیار شبیه یکدیگرند . شبیه جمجمه « میشل هدگیز» ، هر دوی آنها در «هیولت پکرد» مورد مطالعه قرار گرفتند . و آنها نیز بطور اسرار آمیزی مخالف محور تقارن کوارتز تراش داده شده بودند . 🔶 ظاهرا برخی از جمجمه های نزد افراد بومی میباشد ، چه بسا نزد «شامن» ها ، افرادی که آثار باستانی خود را حفظ کرده اند ، در صورتی که بقیه جمجمه ها در دست دیگران هستند و از ارزش آنها بی خبرند. ( [شامن] کشیش یا کاهن یا جادوگری از قبیله که با استفاده از نیروهای ماوراءالطبیعه اقدام به پیشگویی آینده یا شفا دادن بیماران می کنند) ♦️ فرضیه های زیادی در این مورد وجود دارد مبنی بر اینکه جمجمه های کریستال میراث موجوداتی با هوش برتر یا مسافران فضایی باستانی هستند که احتمالا نوع بشر را بنیان نهادند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
« ایوان کوپال » یکی از بزرگترین جشنهای تقویم اسلاوها 🌞🔥🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
جبرگرایی مطلق در عرفان تولتک 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ ما حتی زبان خود را انتخاب نکرده‌ایم، هیچ‌کدام از دانسته‌ها، باورها و ارزش‌ها انتخاب خود ما نیست، به ما هیچ فرصتی برای تصمیم و انتخاب نداده‌اند. ما فقط می‌توانیم باورها و رؤیاهای سیاره‌ی زمین را ذخیره کنیم و به آن‌ها ایمان آوریم. 🔷 توجه انسان هم بر اساس تلقین‌های دیگران شکل می‌گیرد، ما تنها به اموری توجه می‌کنیم و آن‌را تشخیص می‌دهیم که از باورهای دیگران باشد. ما انسان‌ها در چنین فرایندی اهلی شده‌ایم و با اهلی شدن نمی‌توانیم واقعیت را آن‌گونه که هست دریابیم.[1] 🔻 تحلیل و بررسی؛ 🔷 آن‌چه در این دیدگاه به وضوح به چشم می‌آید دو گونه بدبینی افراطی است؛ یکی بدبینی به انسان. دیدگاه تولتک‌ها مشتمل بر بدبینی زیادی نسبت به انسان است. 🔶 در این دیدگاه انسان موجودی بی‌اراده و بسیار ضعیف فرض شده است در حالی که انسان موجودی است با اراده که می‌تواند مسیر خود را برگزیند، خوب و بد را تشخیص دهد و برای آینده خویش تصمیم بگیرد، عنصر اراده یکی از ویژگی‌هایی است که در فرهنگ اسلامی برای انسان به صورت جدی در نظر گرفته شده است. 🔷 خداوند هرگز خواهان بدی نیست اما به انسان اجازه می‌دهد براساس عنصر اراده و حق انتخاب، مسیر بد را برگزیند. او حتی به شیطان اذن داده است تا به انسان القائات درونی به نام «وسوسه» داشته باشد و از این طریق زمینه را برای گزینش و انتخاب انسان فراهم کند. 🔶 در قرآن آیات فراوانی به چشم می‌خورد که این حقیقت مهم را بیان می‌دارد که انسان دارای اراده است و می‌تواند انتخاب کند، می‌تواند تصمیم بگیرد و می‌تواند آینده‌اش را خودش بسازد و حتی می‌تواند راهی برگزیند که خدا به آن راضی نیست: «إِنَّا هَدَيْنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًۭا وَإِمَّا كَفُورًا.[انسان/3] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!» 🔷 در کلمات تولتک‌ها بدبینی دیگری هم به چشم می‌آید و آن بدبینی نسبت به جامعه است. آن‌ها فرض کرده‌اند هرآن‌چه از طریق رؤیاهای بیرونی یا رؤیای سیاره‌ی زمین به نظام باورهای ما وارد می‌شود و در این فرایند خوب و بدها را برای ما می‌سازد همه‌ی آن‌ها بد، خلاف و نادرست است. 🔶 در حالی‌که برخی از باورها و اعتقاداتی که از جامعه به کودکان تحت تعلیم القاء می‌شود، درست و حقیقی است و می‌توان به آن‌ها اعتماد کرد، این‌گونه نیست که از یک‌سو انسان موجودی کاملا بی‌اراده و تهی باشد و از سوی دیگر هر آن‌چه از طریق جامعه در این ظرف خالی ریخته می‌شود نادرست و زشت باشد. 🔷 واقعیت این است که هم انسان موجودی انتخاب‌گر و با اراده است و هم فهم عمومی جامعه به باورهای درست راه می‌یابد و می‌تواند آن‌ها را به شاگردان و کودکان منتقل کند. روا نیست تا بدین حد به انسان و جامعه بدبین بود. 🔶 گذشته از این‌که انسان ظرفی تو خالی نیست تا فقط از طریق تلقین‌ها و القائات جامعه پر شود، این‌گونه سخنان انسان را به یاد اندیشه‌های مارکسیسم می‌اندازد که معتقد بود انسان هم‌چون لیوان خالی است که تنها از طریق باورها اجتماعی پر می‌شود؛ به عبارت دیگر آن‌ها معتقد به اصالت جامعه بودند و اصالت و هویت فرد را به طور کلی زیر سؤال می‌بردند. 🔷 از نظر اسلام، خداوند در انسان استحقاق رشد، کمال، تعالی، خداشناسی و عشق به او را قرار داده است. ♦️ یعنی در تمامی انسان‌ها سرشت و فطرتی پاک وجود دارد که ندای آن آشتی با خداست، دیدگاه اسلام در این رابطه اصالت جامعه به همراه اصالت فرد است که استاد شهید مرتضی مطهری با زیبایی تمام آن را روشن و استدلالی ساخته است.[2] 🔻پی‌نوشت: [1]. رجوع شود؛ شمنیزم- تولتک، الماسیان، ج1، ص 23-31. [2]. رجوع شود؛ جامعه و تاریخ، مرتضی مطهری، صدرا؛ جامعه و تاریخ در قرآن، مصباح یزدی. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
« جام مقدس عیسی مسیح » و « دوازده حواری شاه آرتور» و « دوازه شوالیه میزگرد » ✝️🔻 قسمت (پایانی) 1️⃣1️⃣ ♦️ اگر کتاب من را بخوانید خواهید دید که دایره البروج در سرتاسر تاریخ آرتوری حضور دارد, و حتی در بخش پایانی آن, جایی که آوالون مطرح می شود. 🔷 (یک جزیره افسانه ای مهم در افسانه شاه آرتور است و مکانی که در آن شمشیر جادویی شاه آرتور به نام اسکالیبر ساخته شد و بعد از آن آرتور برای بهبود یافتن زخم هایش از نبرد کاملن به آنجا رفت-ویکیپدیا). 🔶 آوالون از این جهت عجیب است که بعضی عناصر زیربنایی آن در سایر بخشهای تاریخ آرتوری غایب است. 🔷برای مثال شمشیر اسکالیبر به ندرت تاریخ آرتوری مطرح شده است, و خود آوالون تنها یک بار مطرح شده است. در پایان کتابم بخشی را به آوالون اختصاص داده ام. 🔶 در این بخش البته از حدس و گمان هم استفاده کرده ام. تنها چیزی که درباره آوالون می دانیم این است که در غرب واقع شده است. 🔷 با توجه به معنای آرامی دایره, به نظر می رسد آوالون با دایره ارتباط دارد. با حرکت به طرف غرب به استون هنج میرسیم. 🔶 شباهت های فراوانی بین توصیف آوالون با توصیف استون هنج در تاریخ مانماوث وجود دارد. مانماوث نوشته استون هنج به عنوان مقبره پندراگون (پدر شاه آرتور) بنا شد. ما البته می دانیم که استون هنج بسیار بسیار قدیمی تر از این است. 🔷 استون هنج محل دفن پدر و پسر شاه آرتور خوانده شده است. استون هنج بر اساس زودیاک بنا شده است. تمام تاریخ آرتوری نیز مرتبط با دایره البروج است. من با ارتباط دادن این دو به هم احتمال داده ام که استون هنج همان آوالون تاریخ آرتوری باشد. پس شاه آرتور ممکن است در استون هنج دفن شده باشد. 🔶 در کتابم نوشته ام که عیسی مصلوب شد, اما بعد از صلیب پایین کشیده شد و به قلعه دیوا در چستر واقع در انگلستان تبعید شد. بنابراین از سال هفتاد میلادی تا زمان مرگش در این قلعه در تبعید زندگی کرد. در این قلعه یک معبد دایره البروج بنا کردند. مشابه چنین معبدی در سراسر قلمرو امپراتوری روم وجود ندارد. 🔷 پرسش این است که چه کسی این معبد را در قلمرو امپراتوری روم بنا کرد❓ 🔶 معابد مشابه در یهودا وجود دارند, یعنی در جایی که یهودیان ناصری زندگی می کردند. بنابراین به نظر من عیسی به قلعه دیوا تبعید شد, اما پس از مرگش رومیان با جسدش چه کردند❓ 🔷 او یک شورشی خطرناک بود و به همین دلیل او را به نقطه ای از قلمرو امپراتوری روم فرستاده بودند که بیشترین فاصله را با یهودا داشت. او را از یهودا در سوریه به دورترین نقطه یعنی چستر در انگلستان فرستادند. 🔶 فرستادن بقایای او به یهودا به معنای به راه انداختن یک شورش یهودی دیگر بود. سوزاندن او بر خلاف آیین یهودیت بود و حدس می زنم میخواستند پایان کار او بر اساس آیین یهودیت محترمانه برگذار شود. روش یهودی دفن این بود که جسد را بر روی توده ای استخوان قرار میدادند تا بپوسد. 🔷 سپس استخوان های باقیمانده متوفی را در جعبه ای قرار می دادند. به نظر من منطقی می رسد که رومیان در حدود سال 95 میلادی با بقایای عیسی چنین کنند: آخرین دروئیدها در حدود سال 86 میلادی از میان برداشته شدند. 🔶 استون هنج در زمان مرگ عیسی دیگر یک معبد فعال نبود. تنها یک بنای باقیمانده و یادبودی قلمداد می شد. منطقی به نظر می رسد که به عیسی به عنوان یک یهودی ناصری تدفینی محترمانه در استون هنج داده شود, جایی که بر اساس دایره البروج بنا شده بود و در عین حال از یهودا دور بود. ♦️ شواهد چندانی بر محل تدفین او وجود ندارد اما اینها حدسیات من بود که در پایان کتابم مطرح کردم: شاه آرتور یا شاه عیسی در استون هنج دفن شد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا آئین هندوئیسم مبنای مشخصی دارد❓ ☯️🕉☸️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ در نخستین ورود، خدایان فراوان می‌بینیم با شکل‌های عجیب و غریب که روشن نیست به چه کار می‌آیند و در اسطوره‌های بی‌پایان در هم می‌آمیزند...». 🔷 آنگاه مالرب در زمینه مبانی نظری هندوئیسم می‌نویسد: «مانند بیشتر دین‌ها، افکار دین هندو از جهان هستی به پیروی از تراز فرهیختگی پیروان آن گونه‌گون است... در دین هندو آنچه بنیادی است چیز دیگری است. 🔶 تنها این را بگوییم که بنابر متون کهن مرکز کیهان یک کوه است، کوه مرو و سه جهان وجود دارد: زمین، آسمان و یک فضای میانگین بین زمین و آسمان. 🔷 نکته‌ی مهم‌تر این است که هندویسم کیهان را به آن معنا که مسیحیت و اسلام باور دارند، آفریده نمی‌شناسد. به واجب‌الوجودی باور دارد که چون یک ذات مطلق که در زمان و مکان نمی‌گنجد، از دایره‌ی احساس بیرون است و نام او «برهما» است. کیهان برآمده از اوست همچو هوا که از دم برآوردن در فضا می‌پراکند. 🔶 با این همه براهما که در زمان و مکان نمی‌گنجد و از دایره‌ی احساس بیرون است دو، تن در ایزد دیگر در می‌آید که مردم به آن‌ها دسترسی دارند. 🔷 یکی از این دو «شیوا» نام دارد که خدایی است پر جنب‌وجوش که چون زندگی ما پی‌درپی می‌سازد و ویران می‌کند. 🔶 نام ایزد دوم «ویشنو» است. او بر خلاف ایزد نخست ایستا است. از جا نمی‌جنبد و سامان جهان را نگهدارنده است».[1] 🔷 در کتاب هندوئیسم آمده است: «در اساطیر بعدی هندو سه خدا: براهما، ویشنو و شیوا با هم نشان‌دهنده‌ی سه جلوه‌ی برترین‌اند. براهما آفریننده و ویشنو نگهدارنده و شیوا ویران کننده‌ی جهان‌اند. 🔶 ما این سه فعالیت را در دور و بر خود می‌بینیم و تصور می‌شود که این سه خدا نشان دهنده‌ی «برترین» در این نقش‌های متفاوت باشند. از این سه خدا، شاید پرستش برهما کهن‌تر باشد».[2] 🔷 همچنین در کتاب ادیان جهان باستان آمده است، نخست باید از مفهوم «برهمن» یا مطلق متافیزیک نام برد. همه چیز از برهمن سرچشمه می‌گیرد و همه‌چیز به او باز می‌گردد. 🔶 برهمن فی‌نفسه ناشناخته و ناشناختنی است. اما انسان می‌تواند او را در شکل chit ,sat , anahda تجربه کند یعنی به صورت منشاء و تجسم واقعیت و سعادت. 🔷 دومین مورد مفهوم «آتمان» روح یا نفس است. معنای این مفهوم در اعتقاد هندوها در این حقیقت نهفته است که نفس واقعی همه آدمیان با برهمن یکی است و هنگامی که این تطابق و وحدت تحقق یابد جستجو برای رستگاری به پایان می‌رسد. اما روح فردی که هنوز وحدت خود را با برهمن درنیافته است، تحت عنوان «جیوآتمان» مورد بحث قرار می‌گیرد. 🔶 مرحله حیاتی در فرآیند کسب آگاهی از وحدت، «موکشا» نامیده می‌شود که به معنای رهایی و نجات است. 🔷 مفهوم اصلی این فرآیند آزاد ساختن نفس از بند خواهش‌هایی است که نفس را به نیازهای تن مقید می‌سازد و این خود راه تحقق وحدت با برهمن است . 🔶 اما آدمی در طی زندگی خویش تنها در موارد معدودی موفق به تزکیه‌ی کامل نفس می‌شود و در نتیجه فقط شماری ناچیز از آدمیان می‌توانند به حصول موکشا بیش از مرگ جسمی که خانه روح آنان است امیدوار باشند. 🔷 اما روح باقی است و به هستی خود در اشکال جدید ادامه می‌دهد و این حرکت تا زمان رسیدن به تزکیه کامل قطع نمی‌گردد. 🔶 در واقع روح پیش از این در اشکال بی‌شماری تولد و مرگ را تجربه کرده است. 🔷 این نتایج پیوسته یا این اقیانوس تولد و مرگ تا زمانی که نشانی از خواهش‌های نفسانی کور باقی مانده است ادامه خواهد یافت. ♦️ هندویان این سیر پیوسته تولد و مرگ را «سامسارا» می‌نامند.[3] 🔻 پی‌نوشت: [1] . میشل مالرب، انسان و ادیان، ترجمه مهران توکلی، تهران: نشر نی، ۱۳۹۰، ص ۱۵۰، ۱۴۹. [2] . ک.م.سن، هندوئیسم، ترجمه: ع. پاشایی، تهران:نشر فکر روز، ۱۳۷۵، ص ۷۵. [3] . اسماعیل منصوری لاریجانی، عرفان اسلامی، تهران: نشر بین‌الملل، ۱۳۸۸، ص ۲۷۹. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
« عولاه » در آئین یهود چیست ⁉️🕎🔯🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ اولین استفاده از لغت عولاه در کتاب مقدس در داستان نوح(ع) است. 🔷 “از هر حیوان وحشی پاکیزه، و هر پرنده پاکیزه گرفت و آنها را به صورت قربانی سوخته درقربانگاه پیشکش کرد” (کتاب پیدایش، ۸:۲۰). 🔶 در داستان قربانی کردن اسحاق توسط ابراهیم (ع) نیز واژه عولاه مورد استفاده قرار گرفته است. 🔷 در این داستان ابراهیم(ع) قصد داشت اسحاق را به صورت قربانی سوخته به خداوند تقدیم کند “او را به صورت قربانی سوخته در بالای یکی از کوهها پیشکش کند” (کتاب پیدایش ۲۲:۲۲). 🔶 سومین اشاره به عولاه قبل از زمان معبد سلیمان در زمان شعیب پدرزن موسی است. (کتاب خروج، ۱۸:۱۲). 🔷 منبع دستور عولاه در قانونی که به موسی(ع) داده شد در کتاب خروج ۲۰:۲۴ و سپس در کتاب اعداد ذکر شده است. 🔶 به آن ها بگو، این قربانی غذایی است که باید به پروردگار تقدیم کنید: دو گوسفند یکساله که دارای هیچ عیبی نباشند، تا به صورت روزانه هر روز سوزانده شوند. – عهد عتیق، کتاب اعداد، ۲۸:۳ 🔷 چگونگی قربانی کردن گوسفند در کتاب لاویان ۱:۱۱ ذکر شده است: و آن باید در کنار قربانگاه قربانی شود درحالی که به سمت شمال در برابر خداوند است و خون آن باید توسط فرزندان هارون کاهن (کوهنها) بر روی قربانگاه و اطراف آن پاشیده شود. 🔶 از این رو قربانی روزانه کوربان عولاه دو مرتبه در روز انجام میشد. این کار یکبار در صبح و بار دیگر در عصر انجام میگردید. قربانی حتماً باید یک گوسفند می بود. 🔷 کوربان عولاه معمولاً به عنوان کفاره گناهان، پایان قول نذرین، بعد از بهبود بیماری پوستی، توسط یک زن بعداز زایمان، بعد ازخروج مایعات غیرطبیعی از بدن، گرویدن یک جنتیل به یهودیت، یا به صورت داوطلبانه انجام میشد. 🔶 در این حالتها حیوان قربانی میتوانست حیوانات دیگری نظیر گاو، بز، کبوتر باشد. ابتدا حیوانات برای نداشتن هر ایرادی مورد معاینه قرار میگرفتند. سپس حیوان به شمال قربانگاه منتقل میشد و به صورت کوشر ذبح میشد. 🔷 خون قربانی توسط کاهن به صورت دقیقی جمع میشد و بر روی قربانگاه پاشیده میشد. سپس پوست حیوان کنده میشد و پوست آن به کاهنان معبد داده میشد. گوشت حیوان به قطعات مختلف تقسیم شده و بر روی آتش قرار میگرفت. 🔶 بعداز اینکه گوشت حیوان به خاکستر تبدیل شده بود، یک کاهن در روز بعد آن خاکستر را جمع کرده و به محلی پاکیزه بیرون از معبد میبرد. در ترجمه یونانی کتاب مقدس لغت عبری عولاه معمولاً به لغت هولوکاست ترجمه میشود. ♦️ در کتاب پیدایش ۲۲:۲ قربانی شدن اسحاق توسط پدرش ابراهیم به عنوان یک هولوکاست مطرح شده است. همچنین به صورت تعجب آوری قربانی شدن انسان توسط آهاز برای خدای بعل به صورت هولوکاست ترجمه شده است. م ) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
غایت مسیر عرفانی شمنیسم ، وهم و خیال است 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ یکی از آن نحله‌ها شمنیسم‌ها هستند ؛ شمن کسی است که قدرت جادویی دارد و می‌تواند با نیروهای مؤثر بر طبیعت ارتباط برقرار کند و در مداوای بیماران، رفع مشکلات قوم خود، طلب روزی و افزایش برکت، آن نیروها را به کار گیرد.[2] 🔷 این مکتب می‌کوشد با ایجاد تغییر در شالوده‌های عادی احساس و ادراک، جهان را به گونه‌ای دیگر ببیند و از نیروهای پنهان در طبیعت به نفع خود و قبیله استفاده کند. 🔶 نیروهای فوق طبیعی و به بیان دقیق‌تر، پنهان در طبیعت یا نافذ بر آن به صورت رؤیاهای موهوم برای شمن نمودار می‌شود. این رؤیاها، معمولا مطابق با اسطوره‌های قبیله‌ای است که شمن به آن‌ها باور داشته، روی آن‌ها فکر می‌کند و متمرکز می‌شود. 🔷 حتی هواداران پر و پا قرص شمنیسم در میان مردم‌شناسان، روان‌شناسان و محققانی، نظیر هرمانس کاستاندا مشاهدات شمنیستی را موهوم می‌دانند.[3] 🔶 غایت سلوک معنوی شمن، متحد شدن، ادراک نیروی طبیعت در حال محو و البته برجا بودن است که با دیدن رؤیا همراه است و با استفاده از مواد توهم‌زا، موسیقی، آواز و رقص تند و یک‌نواخت صورت می‌گیرد. 🔷 از اواخر قرن نوزدهم استفاده از مواد توهم‌زا در میان شمنیست‌ها (به ویژه بومیان آمریکا) برای دست‌یابی به بصیرت بسیار رایج‌شده است.[4] 🔶 در اواخر قرن بیستم نیز جوانان غربی (که از قفس آهنین تمدن مادی به تنگ آمده‌اند) با روی آوری به این شیوه‌های غیرعادی، برای تخلیه روانی و معنوی خود جریان‌هایی مثل «هوی متال» را پدید آورده‌اند. 🔷 آنان در برنامه‌های خود با استفاده از مواد مخدر، رقص و موسیقی تند، طول موج تشعشعات مغزی خود را چنان مغشوش کرده، از خود بی‌خود می‌شوند که رفتارشان از کنترل خارج می‌شود. 🔶 برخی از این فرقه‌ها (مثل گانزان رزز) حتی به خوردن مدفوع در مجالس رقص می‌پردازند.انسان در این وضعیت مغزی به چه کمالی می‌رسد؟ 🔷 آفتی که در شمنیسم وجود داشت، این بود که ممکن است کسی مورد هجوم ارواح شریر قرار گیرد و بتواند بر نیروی آن‌ها بدون کمک نیروهای خیر مسلط شود. آن‌گاه او به جادوی سیاه خواهد رسید و هرجنایت و شرارتی از او ممکن است؛ چنان‌که دون خوان می‌گوید: استاد من جادوی سیاه داشت. 🔶 امروزه همین باورها منشأ پیدایش گروه‌هایی از جوانان (به ویژه در آمریکا) شده است که خود را شیطان‌پرست معرفی و به‌راستی در ظاهر و رفتار و کنسرت‌های‌شان شیطان را مجسم کرده‌اند. 🔷 در بهترین صورت، شمنیسم برتری انسان را بر سایر موجودات و حیوانات انکار می‌کند؛ حتی تشرف به القاب حیوانی، نظیر خرس بزرگ، گوزن سیاه، سگ زرد و... ویژه شمن‌ها و براساس رؤیاهایی است‌که هنگام اتحاد با نیروهای پنهانی طبیعت مشاهده می‌کنند. 🔶 در نهایت همۀ این کوشش‌ها برای درمان بیماری‌ها و حفظ قبیله از هجوم و بدخواهی ارواح شریر و شیاطین است. ♦️ پرواضح است که غایت مسیر عرفانی شمنیسم، وهم در وهم بوده و معطوف به اتحاد، فنا، شهود نیروی پنهان طبیعت و صورت‌های موهوم منسوب به آن است. 🔻پی‌نوشت: [1]. جهان مذهبی ادیان در جوامع امروز، جمعی از نویسندگان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ج1، ص 43. [2]. عرفان، آشتیانی، جلال الدین، شرکت سهامی انتشارات، تهران، 1376، ص 17. [3]. همان، ص 197. [4]. جهان مذهبی ادیان در جوامع امروز، جمعی از نویسندگان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ج1، ص 78. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
از « میترا » تا « ماتریس » واقعیت یا تخیل 🔻 قسمت (پایانی) 6️⃣ ♦️ در آثار داستانی یا فیلمهایی که بر اساس کیمیاگری ساخته شده یک چیز موضوعیت عمومی دارد: 🔷 هفت آرکان که کنترل جهان ما را در دست دارند کشته میشوند و سپس دوباره خلق میشوند. انسانهایی هستند که روح این خدایان را در بدن خود مأوی داده اند و کشته میشوند. 🔶 سپس استاد کیمیاگر با آمیختن خون و بدن آنها و جدا کردن روحشان, به تغییر دادن بدن آنها میپردازد و در نهایت بدنهایی جدید خلق میکند که میزبان ارواح کسانی باشد که در آغاز این روند قربانی شدند. 🔷 ماه نو و خورشید نو خلق میشوند که شاه و ملکه جهان جدید هستند و پنج تن دیگر یا پنج سیاره کلاسیک دیگر را متولد میکنند. 🔶 ارواح خدایان را فریب میدهند و به بدنهای انسانی روی زمین میکشند, آنها را به تله می اندازند و قربانی میکنند تا بتوانند جهانی جدید خلق کنند. امکان دانستن اینکه عملاً به این شکل جهانی جدید خلق کرده اند یا نه برای ما وجود ندارد. 🔷 ممکن است خلق کرده باشند و ما اکنون ساکنین آن جهان باشیم. من این موضوع را به این شکل تصور میکنم که میتوان در جهانی زندگی کرد و جهان هایی دیگر درون و بیرون از جهان محل سکونت خود خلق کرد. 🔶 در این حالت دریافتن اینکه درون جهانی قرار داری یا بیرون آن بسیار مشکل میشود. 🔷 بیرون یا درون بودن امری نسبی میشود و از نقطه ای به بعد, تعیین درون و بیرون بودن یا بالا و پایین بودن غیرممکن میشود. 🔶 چگونه ممکن است زحل خدای بلند مرتبه ترین بخش آسمان ها باشد اما در عین حال در تارتاروس که زیر پای ما قرار دارد زندانی شده باشد؟ 🔷 تنها راه حلی که به نظر من رسید این بود که آنچه در خاطره فرهنگ ما باقی مانده مرور کنیم, وقایع را به ترتیب زمانی تنظیم کنیم و آنها را همچون لایه ای بر فراز لایه دیگر انباشته کنیم. 🔶 به این ترتیب ما در حال حاضر بر فراز تارتاروس قرار داریم که باقیمانده دوران طلایی, یا به عبارتی, باقیمانده جهانی دیگر را در خود دارد. 🔷 هر کس که زیر انباشتی از چیزهای دیگر قرار دارد قاعدتاً بار نگه داشتن آنچه بالاتر از او است را بر دوش میکشد و به نظر من موضوع اطلس و نگه داشتن آسمان بر شانه هایش اشاره به همین موضوع دارد. 🔶 بخشی از برده بودن ما حاصل اجبار به بر دوش کشیدن بار چیزی است که بر فراز ما قرار گرفته است. 🔷 هرگز به فکر شما رسیده که این جهان یک ماشین ناکارامد است؟ این همه تلاش و کار نتیجه ای به دست میدهد که درخور تلاش به کار رفته نیست. ناکارامدی این ماشین و ناچیز بودن بهره حاصله از آنچه در آن صرف میکنیم برای من نشانه ای است دال بر اینکه کسی بالاتر از ما مشغول مکیدن شیره جهان ما است. 🔶 داستانی درباره تارتاروس وجود دارد که از سه زن صحبت میکند که مجازات شان این است که هر یک کوزه ای را حمل کنند که سوراخی در کف دارد و در نتیجه محتویات این کوزه ها مدام از آنها نشت می کند. ♦️ ناکارامدی جهان ما نشان میدهد که نشتی به بیرون وجود دارد, اما این نشت و ناکارامدی همه بخشی از طراحی جهان ما بوده است. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
12 سنگ اسرا آمیز « یهود » 🕎🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ اورشلیم شهری کهن، افسانه ای و نفوذ ناپذیر بنا شده بر روی 12 سنگ قدرتمند همانند زمرد می باشد. بدین صورت مادر طبیعت با نماد زمرد سالی پر بار را برای آنها به ارمغان می آورد. در این سرزمین افسانه ای 12 قوم زندگی می کردند از 12 پسر یعقوب نبی 🔷 حضرت هارون برادر حضرت موسی می باشد. او جزء اولین کسانی است که به خاصیت ماورائی سنگ ها اعتقاد داشت. در روایتی از تورات خداوند، موسی را به سمت کوه سینا خواند و موسی همراه برادر خویش هارون نبی و 70 تن از بزرگان یهود به سمت کوه عازم گشتند. 🔶 خداوند به موسی فرمود: «برادر خود هارون و پسرانش ناداب، ابیهو، العازار را از مردم قوم یهود جدا ساز و به مقام کاهنی تعیین کن و لباس هایی مخصوص برای هارون تهیه نما تا معلوم باشد که او برای خدمت به من جدا شده است» و در جایی دیگر: 🔷 «برای کاهن یک زره جهت خواست خداوند درست کن.... چهار ردیف سنگ قیمتی روی آن نصب که هریک از سنگ ها علامت یکی از قبایل بنی اسرائیل خواهد بود و نام آن قبيله روی آن سنگ حک خواهد شد. که آن به Breastplate Of Judgement معروف گشت.» 🔻 پنج مورد رمز آلود و حل نشده در مورد زره هارون 🔷 اولین مورد این است که آن را زره قضاوت می نامیدند. 🔶 مورد دوم 12 سنگی که نماد 12 قوم یهود بوده است. 🔷 ایفود سومین مورد است که سنگ ها بر روی آن نصب می شده و تأکید شده که آن همیشه موقع عبادت خداوند همراه او باشد. 🔶 چهارمین مورد اشاره به محل قرار گیری سنگ ها دارد که باید در نزدیکی قلب کاهن نصب شود. 🔷 پنجمین مورد قرار گرفتن اوریم و تميم مرموز است که در داخل زره قرار می گرفتند وتا به حال کسی نتوانسته معادلی برای آن ذکر کند. به کاربرد آن ها اینگونه اشاره شده که کاهن به کمک آن ها می توانسته به خواست خداوند پی ببرد. 🔶 در 1444 قبل از میلاد و بعد از پایان حکومت حضرت سلیمان زره همراه با تابود عهد و10 فرمان حضرت موسی در معبد حضرت سلیمان بعد از حمله بابلیان، برای همیشه مفقود و مدفون شد. 🔷 لشکر یهود همیشه این سه را در پیکارها همراه خود داشته اند. آنها معتقد بودند که این 3 نماد نیروی خاصی به آن ها می دهد. 🔶 در سال 500 قبل از میلاد با تصرف بابل توسط کورش و آزادی یهودیان، آن ها به سوی سرزمین خود باز گشته، به بازسازی اورشلیم دست زده وزره دوم را ساختند. آنان اعتقاد داشتند که این زره ارزش بیشتری نسبت به زره هارون دارد و چند سنگ در آن متفاوت با زره اول است. 🔷 به طور مثال در زره اول در ردیف دوم در تورات اشاره به وجود یاقوت کبود و الماس دارد که در زره دوم جای آن با سنگ ماه و لاجورد عوض شده است. در سال 70 میلادی،600 سال پس از ایجاد امپراطوری دوم روم، آن ها مانند بابلی ها به رهبری Vespasian به اورشلیم هجوم برده وبه غارت و تجاوز دست زدند و زره دوم هم به دست آن ها به غنیمت گرفته شد. 🔶 علوم اسرار آمیز از دیرباز 12 سنگ کهن را به 12 صورت فلکی وهر کدام از ماه های سال نسبت می داده اند. 🔷 به طور مثال از شواهدی که در لهستان قرن هجدهم موجود است مردم برای دور ماندن از جادو و خطر در هر ماه یک نوع سنگ خاص را استفاده می کردند که این رسم تا به امروز ادامه دارد و مردم هرماه را به یک سنگ خاص اختصاص می دهند و خواص گوناگونی را برای آن ذکر می کنند. 🔶 رابطه سحرانگیزی بین این سه داستان وجود دارد و تعداد زیادی از سنگ های ذکر شده در این سه داستان مشابه یکدیگرند و تفاوت اندکی بین آن ها وجود دارد. ♦️ با این حال تأثیر آداب ورسوم، سلیقه ها وترجمه های گیج کننده از آن ها باعث شده است که از ریشه های کهن و تاریخی خود دور شوند و ما تا به امروز نتوانیم اطلاعات کاملی از آن ها داشته باشیم. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
چرا فرقه های « ارامنه » منسوب به فرقه‌های سه گانة مسیحیت نیستند ⁉️✝️🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ غسل تعمید: 🔷 وقتی نوزاد از مادر متولد شد، پس از یک هفته تا ده روز، نوزاد را برای «غسل تعمید» به کلیسا می‌برند . کشیش آبی را که در جام مقدسی است بر روی نوزاد می‌پاشد ، مسیحیان آن قدر برای این غسل اهمیّت قائلند که می‌گویند: تا کودک را غسل تعمید ندهند، مسیحی نیست.[14] 🔶 فرق مذهبی ارامنه پس از نشر مسیحیت در میان ارامنه و پیدایش فرق گوناگون در این مذهب، گروهی از ارامنه نیز به این فرقه‌ها پیوستند. 🔷 «گریگوریان»‌ها اکثریت ارامنة ایران را تشکیل می‌هند، هم‌اکنون پنج فرقة دیگر نیز در ایران (و فرقه‌های دیگری در کشورهای دیگر) به سر می‌برند که گرچه همه ارمنی و همگان پیرو حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ هستند، امّا از نظر معتقدات و آداب و رسوم مذهبی اختلافات زیادی با هم دارند: ♦️ ارامنة کاتولیک: مانند سایر کاتولیک‌های جهان تابع پاپ و دربار واتیکان هستند. 🔻 ارامنة گریگوری: 🔷 ارامنة گریگوری: تابع گریگور بوده و اکثریت ارامنة ایران و (ارمنستان) را تشکیل می دهند ... گریگورین‌ها اکنون از کاتولیکوس اعظم «فورن اوّل» که مقر او در لبنان است، پیروی می‌کنند. لقب کاتولیکوس «اجمیازین» می‌باشد. ضمناً باید گفت که فقط گریگورین‌های مقیم ارمنستان از «اجمیازین» پیروی نمی‌کنند. 🔻 ارامنة ارتدکس: 🔷 ارامنة ارتدکس: که بیشتر آنها در آذربایجان سکونت دارند و مذهب شان چون سایر مسیحیان ارتدکس جهان است. در حال حاضر تعداد این دسته از ارامنه بسیار ناچیز است.[15] که شمار آنان را در حدود بیست هزار نفر تخمین می‌زنند که در تبریزحدود 9 هزار نفر، ارومیه حدود هزار نفر، مراغه و میاندوآب و مهاباد و دهات اطراف حدود هزار نفر و دهات ارسباران حدود هزار نفر، سکونت دارند.[16] 🔻 ارامنة شنبه‌دار: 🔷 ارامنة شنبه‌دار: که به جای روز یکشنبه، روز شنبه را تعطیل می‌گیرند، بنای این عقیده را عدّه‌ای از کشیشان آمریکایی نهادند و معتقد بودند که چون حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ تعطیل روز شنبه را منع نکرده است، لذا بایستی همان روز را تعطیل کرد. در ایران «شنبه‌دار» ها تشکیلات وسیعی دارند . 🔻 ارامنة کرملیت: 🔷کرملیت‌ها شعبه‌ای از فرقة کاتولیک‌ها هستند که اولین گروه کشیشان آنها در سال 1625 میلادی از کرمل به ایران آمده و در میان ارامنه به تبلیغ پرداختند و پیروانی هم پیدا کردند. ولی اکنون تعداد آنها بسیار کم است و کلیسای خصوصی هم ندارند. 🔻 ارامنة پروتستان: 🔷 ارامنة پروتستان: تشکیل شعبة «ارامنة پروتستان» در ایران از جمله فعالیت‌های مذهبی آمریکائیان می‌باشد که از سال ها قبل آغاز گردیده و نتیجة مطلوبی نیز به دست مبلّغین آمریکائی داده است.[17] 🔶 ارامنه مانند سایر اقوام دیگر، مذهب و آداب و رسوم مخصوص به خود دارند. 🔷 این قوم نیز دارای شعبات و فرق متعددی می‌باشد و منسوب به یک مذهب خاصّی نیستند. 🔶 بعضی از فرقه‌های ارامنه منسوب به مذاهب سه گانة مسیحیت می‌باشند و تابع کلیسای آنها هستند: مانند ارامنه، کاتولیک، ارامنة ارتدکس و ارامنة پروتستان. ♦️ ولی بقیة فرقه‌ها اختلافات عقیدتی عمده‌ای با مذاهب دیگر دارند، مانند : شنبه‌دارها، کرملیت‌ها و به خصوص گریگورین‌ها ( که در باب الوهیت تام مسیح اختلاف اساسی با کاتولیک‌ها دارند.) 🔻 پاورقی: [1] . رائین، اسماعیل، ایرانیان ارمنی، تهران، امیرکبیر،1356ش، ص6. [2] . همان، ص 5. [3] . گروهی از نویسندگان. سروش، تهران، صدا و سیما، 1358ش، ش4، ص37. [4] . ر.ک:همان، ش3. [5] . ر.ک: همان، ش 1، ص 65. [6] . یرانیان ارمنی، ص 7. [7] . Monophysites [8] . دهقانی، علی، سرزمین زرتشت اوضاع ...، تهران، ابن سینا،1348 ش، ص68ـ65. [9] . مرندی، بنی حسین، حاج سیدصادق، ادیان و مذاهب جهان، قم، 1372 ش، ص1032. [10] . ر.ک: سروش، ش1، ص 59 ـ 57 . [11] . همان. [12] . همان، ش4، ص37. [13] . تاورینه، ژان باتیست، سفرنامة تاورینه، تأیید سنایی، تهران،1369 ش، ج4، ص431 . [14] . ایرانیان ارمنی، تهران، امیرکبیر،1356 ش، ص65. [15] . ر.ک: سروش، ش 3، ص 72. [16] . سرزمین زرتشت اوضاع ... ص 66. [17] . ایرانیان ارمنی، ص 72. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
چرا ایران از منظر باطنی مهم است ⁉️🔻 قسمت (پایانی) 8️⃣1️⃣ ♦️ این نکته را در نظر بگیرید که ترکیه در همسایگی ایران خود عملا یک کشور ماسونی و اران یا جمهوری جعلی آذربایجان نیز عملا همه جوره تحت نفوذ صهیونیست ها و اسرائیلی ها است. 🔷 اما با اینحال اینکه شیخ ..... اینگونه بر روی مسئله اقلیم تاکید می نمایند و اینکه چه اتفاقاتی در حال انجام در آن دیار است جدا جای تامل و بررسی دارد. 🔶 می دانم که در بُعد باطنی عده ای از بهاییان ساکن عکا در فلسطین اشغالی و عضو انجمن های مخفی در اقلیم اخیرا مستقر شده اند و رفت و آمدهایی به داخل کشور دارند . 🔷 همچنین در بُعد ظاهری هم آمریکایی با ساختن چندین پایگاه در اقلیم حضوردارند ، که فکر نمی نمایم همه این پایگاه ها تنها پایگاه نظامی صرف باشد و همه اینها ربطی به ساکنین اقلیم کردستان و مردم کُرد زبان ندارد که آنان هم میهن ما می باشند و جزوی از ایران بزرگی هستند که امروزه از بد حادثه چند پاره شده است. 🔶 در پایان بار دیگر تاکید می نمایم که تمام هدف دشمن در سطح باطنی این است که برهه فعلی با آرامش نسبی به برهه پیش رو متصل نشود. برهه ای که ما آن را برخلاف اکثر معاصرین تقریبا شروع آخرالزمان می دانیم. نه خود ظهور حضرت حجت عجل الله. 🔷 اینکه مسئولین در این چند سال چه خواهند کرد و چه گلی به سر ما مردم می زنند را نمی دانم. روی سخنم با آن دسته از شیعیان است که ممکن است بدلیل نارضایتی به حق از وضع معیشتی و سوءتدبیرهای و عدم پاسخگویی هایشان و ... در آشوب های به خیابان بیایند. از این امر بپرهیزید و آب به آسیاب دشمنان نریزید. 🔶 هرگونه آسیبی به نظام در شرایط فعلی خسرالدنیا و الآخره است. چه این آسیب از سمت مسئولینی باشد که این امانت الهی را که به آنان داده شده است را قدر ندانند. و چه از سمت مردم باشد. ♦️ همه چیز در گروه خواست خداوندی و عملکرد و تصمیم مسئولین و مردم است. زمان مشخص خواهد کرد که ما سالهای آینده را چگونه پشت سر خواهیم گذاشت و با چه کیفیتی این مرحله به آن مرحله متصل خواهد شد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
قربانی انسان برای « خدای باران » در قوم مایا 🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ «دیه گو دو لاندا» نیز در کتاب خود به وجود این چاهها اشاره کرده واز گودال عمیقی نام برده بود که در اعتقاد مردم مایا به «خدای باران » تعلق داشت و آن را « چاه قربانی می نامیدند » . 🔷 به نوشته او ، مردم مایا خدای باران را « یوم چاک » می گفتند و معتقد بودند که «یوم چاک» در اعماق آن گودال عمیق و در لابه لای آن آبهای سرد و زلال ان زندگی می کند . 🔶 او اگر چه اژدهایی بود به شکل یک مار بزرگ که بدنی پوشیده از پر اشت ، اما به قدری نازک طبع و لطیف بود که اگر غمگین می شد ، قحطی به بار می آورد و مزرعه های ذرت را ، که غذای اصلی قوم مایا بود ، از بی آبی خشک و نابود می کرد ! . 🔷 رضایت خاطر «یوم چاک» زمانی فراهم می شد که پیروانش هدایایی برای او به درون چاه می ریختند . کاهنان معبد بزرگ می گفتند که بهترین هدیه برای یوم چاک ، قربانی کردن دوشیزه ای از میان دختران قوم و افکندن او به عنوان «عروس باران» به « چاه قربانی » بود . 🔻اما نگاهی به مراسم وحشتناک « عروس باران » 🔷 ماههاست که قطره ای باران از آسمان فرو نریخته و مزارع ذرت در حال نابودی است ، زمین تشنه و خشک است . دعاهای مردم به نتیجه نمی رسد . 🔶 کاهنان معبد بزرگ می گویند که خدای باران « یوم چاک » از آنها راضی نیست . باید هدیه ای تقدیم او کنند تا شادمان شود و ابرها را فرمان دهد از هر سو بیایند و ببارند ! 🔷 به دعوت کاهن بزرگ ، گروه گروه مردم، شبانه از هر سو به چی چن ایتزا می آیند و با هدایایی خود پیرامون معبد بزرگ حلقه می زنند . با بر آمدن افتاب ، مراسم آغاز می شود . 🔶 کاهنان در یک صف ، در حال خواندن ورد و دعا از پله های معبد بزرگ پائین می ایند . طبلها در دو سوی جاده سنگفرشی که به چاه قربانی ختم می شود ، به ترتیبی خاص می نوازند و مردم آوازی بر لب دارند . 🔷 پشت سر صف کاهنان ، دوشیزه ای آراسته با پارچه هایی زیبا و جواهرات گرانبها روی تخت روانی که بر دوش مردان قوی هیکل قبیله قرار دارد ، دراز کشیده است و با چهره ای رنگ پریده و چشمانی لبریز از اشک ، به عاقبت شوم و هولناک خود می اندیشد . 🔶 او ، عروس باران و هدیه مردم به «یوم چاک» است که به زودی باید در «چاه قربانی» سرنگون شود ! 🔷 پشت سر عروس باران ، جادو گران در حالی که ماسک حیوانات مختلف را به چهره زده و پوست بدن خود را رنگ آمیزی کرده اند ، در حال پایکوبی و دست افشانی جلو می ایند . 🔶 در صف بعد بزرگان قوم با لباسهای با شکوه و گردنبند های درخشان قدم بر می دارند و در پی آنها ، غلامان با ظرف های پر از هدیه حرکت می کنند . این هدیه ها ، جهیزیه عروس باران است که همراه او به درون چاه قربانی ریخته خواهد شد . 🔷 دیری نمی گذرد که این کاروان بزرگ و پر سر و صدا به نزدیکی چاه می رسد . به اشاره کاهن بزرگ ، طبلها از نواختن با ز می مانند . مردمی که سرود می خواندند و دعا می کردند ، ساکت می شوند . غلامان ، با ظرفهای هدیه پیش می ایند و آنها را به درون چاه می افکنند . 🔶 اکنون، نوبت «عروس باران» است . تخت روان به آهستگی پیش می آید و از روی دوش مردان بر روی زمین قرار می گیرد . «عروس باران» از وحشت نیم خیز می شود . دو مرد قوی هیکل ، بازوان او را از دو طرف می گیرند و بلند می کنند . 🔷 از شدت وحشت در پاهای دوشیزه نگون بخت نیرویی برای راه رفتن نیست . او را تقریبا کشان کشان به لبه چاه می آورند و دریک آن ، همچون پر کاه به فضای مقابل پرتاب می کنند . 🔶 «عروس باران» جیغ جگر خراشی از دل بر می آورد و لحظه ای بعد به میان ابهای سرد می افتد و پس از آن که چند غوطه می خورد ، از نظرها ناپدید می شود . در این حال ، فریاد خوشحالی و رضایت از مردم بلند می شود و مراسم به پایان می رسد . “ ♦️ این داستان هولناک را که «دیه گو» در کتاب خود از مراسم مایا ها نوشته بود کسی به آن صورت باور نکرد ، اما تامسون پذیرفت که این داستان بر اساس واقعیت نوشته شده و براستی قوم مایا روزگاری چنین آداب ورسومی داشته است . به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2