eitaa logo
📚📖 مطالعه
72 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
83 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
▬▬▬▬▬▬ ➱
امروز بار خود را سبک کن! ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ امام(علیه السلام) در این قسمت از وصیّت نامه نورانى خود بار دیگر به مسأله سفر طولانى و پرخوف و خطر قیامت باز مى گردد و مسیر راه را به دقت روشن ساخته و وسیله نجات را یادآورى مى کند. نخست مى فرماید: «(فرزندم!) بدان پیش روى تو گردنه صعب العبورى هست که سبکباران (براى عبور از آن) حالشان از سنگین باران بهتر است و کُندروان وضعشان بسیار بدتر از شتاب کنندگان است»; (وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَکَ عَقَبَةً کَئُوداً(۱)، الْمُخِفُّ(۲) فِیهَا أَحْسَنُ حَالاً مِنَ الْمُثْقِلِ(۳)، وَ الْمُبْطِئُ عَلَیْهَا أَقْبَحُ حَالاً مِنَ الْمُسْرِعِ). منظور از این گردنه صعب العبور یا و سکرات آن است یا عالم و یا پل صراط (و یا همه اینها). بدیهى است براى عبور سالم از گردنه هاى صعب العبور باید بار خود را سبک کرد و به سرعت گذشت؛ زیرا در این گونه گردنه ها ممکن است راهزنان و یا حیوانات درنده نیز وجود داشته باشند. این تعبیر برگرفته از قرآن مجید است آنجا که مى فرماید: «(فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ * فَکُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعامٌ فِى یَوْم ذِى مَسْغَبَة...); ولى او از آن گردنه مهم نگذشت، و تو چه مى دانى که آن گردنه چیست؟ آزاد کردن برده اى، یا غذا دادن در روز گرسنگى».(۴) برخى از مفسّران در شرح این آیات، عقبه را به معناى هواى نفس و بعضى دیگر به گردنه هاى صعب العبورِ روز قیامت تفسیر کرده اند که کلام حضرت متناسب با همین تفسیر دوم است. آن گاه در ادامه سخن مى فرماید: «و (بدان که) نزول تو بعد از عبور از آن گردنه به یقین یا در بهشت است و یا در دوزخ»; (وَ أَنَّ مَهْبِطَکَ بِهَا لاَ مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّة أَوْ عَلَى نَار). سپس مى افزاید: «بنابراین پیش از ورودت در آنجا وسایل لازم را براى خویش مهیا ساز و منزلگاه را پیش از نزول، آماده نما؛ زیرا پس از مرگ راهى براى عذرخواهى نیست و نه طریقى براى بازگشت به دنیا (و جبران گذشته)»; (فَارْتَدْ(۵) لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ، وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ، «فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ(۶)» وَ لاَ إِلَى الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ(۷)). شایان توجّه است که جمله «لَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ» نخستین بار در کلام پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است آنجا که مى فرماید: «لَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ أَکْثِرُوا مِنْ ذِکْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصِ الشَّهَوَاتِ; بعد از مرگ راهى براى عذرخواهى و جلب رضایت پروردگار نیست؛ بنابراین بسیار به یاد چیزى باشید که لذات را در هم مى کوبد و شهوات را بر هم مى زند».(۸) جمله «وَ لاَ إِلَى الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ; راه بازگشتى وجود ندارد»، حقیقت و واقعیّت واضحى است که در آیات قرآن و روایات به طور گسترده به آن اشاره شده است. قرآن مجید مى فرماید: «(حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ...); (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند) تا زمانى که مرگ یکى از آنها فرا رسد، مى گوید «پروردگارا! مرا بازگردانید; * شاید در برابر آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم» (ولى به او مى گویند:) چنین نیست!».(۹)
در خطبه ۱۸۸ نهج البلاغه درباره مردگان آمده است: «لاَ عَنْ قَبِیح یَسْتَطِیعُونَ انْتِقَالاً وَ لاَ فِی حَسَن یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیَاداً; نه قدرت دارند از عمل زشتى که انجام داده اند کنار روند و نه مى توانند بر کارهاى نیک خود چیزى بیفزایند». آرى منزلگاه هاى این عالم قابل بازگشت نیست، همان گونه که فرزند ناقص هرگز به رحم مادر براى تکامل بیشتر باز نمى گردد و میوه اى که از درخت جدا شد به شاخه بر نمى گردد، کسانى که از این دنیا به عالم برزخ مى روند نیز امکان بازگشت به دنیا را ندارند. برزخیان نیز هنگامى که به قیامت منتقل شوند هرگز نمى توانند به عالم برزخ بازگردند و این هشدارى است به همه ما که بدانیم ممکن است در یک لحظه همه چیز تمام شود، درهاى توبه بسته شود و راه تحصیل زاد و توشه مسدود گردد و با یک دنیا حسرت، چشم از جهان بپوشیم.   ________ ➖ پاورقی : ۱ . «کئود» به معناى پر مشقّت و صعب العبور است، از ريشه «کئد» بر وزن «عهد» به معناى شدّت و سختى گرفته شده است. ۲ . «مخفّ» به معناى سبک بال از ريشه «خفّ» بر وزن «صف» به معناى سبک شده گرفته شده است. ۳ . «مثقل» يعنى سنگين بار از ريشه «ثقل» است. ۴ . بلد، آيه ۱۱-۱۴. ۵ . «ارْتَد» به معناى انتخاب کن از ريشه «ارتياد» است که در بخش قبل تفسير شد. ۶ . «مُسْتَعْتَب» مصدر ميمى است و به معناى عذر خواهى و رضايت طلبيدن است از ريشه «عتب» بر وزن «عطف» گرفته شده که معانى متعدّدى دارد و يکى از معانى آن رضا و خشنودى است و کسى که عذرخواهى مى کند در واقع رضايت طرف را مى طلبد؛ لذا اين واژه به معناى عذرخواهى به کار رفته است. ۷ . «مُنْصَرف» نيز مصدر ميمى به معناى بازگشت است. ۸ . مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۴، ح ۱۶. ۹ . مؤمنون، آيه ۹۹ و ۱۰۰. در آيات ۲۸ سوره انعام و ۳۷ سوره فاطر نيز به همين معنا اشاره شده است. ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
تو به ما یاد دادی میشود جنگید، برای عقیده‌ای که یک دنیا مخالف دارد، میشود جنگید و نترسید و به هدف رسید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷 اصل اساسی نگاه دارنده این نظام🇮🇷 ولی فقیه است. 🗓 روز "بصیرت و میثاق امت با ولایت "یوم الله ۹دی" گرامی باد. ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | فتنه تحریم‌ساز 🎼 در این نماهنگ به‌مناسبت سالروز حماسه مردمی ۹ دی بخش‌هایی از کتاب و تأثیر فتنه ۸۸ در وضع تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران مرور شده است. همچنین بخش‌هایی از صحبت‌های نمایندگان نامزدهای انتخابات۸۸ در دیدار ۱۳۸۸/۳/۲۶ با رهبر انقلاب در این نماهنگ منتشر شده است. 🗯 کتاب «فتنه تغلب» شامل پنج خرده‌روایت از فتنه ۸۸ است که بیانات و مواضع رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی این موضوع را تلخیص و تنظیم نموده و می‌تواند راهنمایی برای علاقه‌مندان به فهم دقیق‌تر منظومه‌ی فکری و عملکردی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله العالی درباره‌ی فتنه باشد. 🎙 کتاب صوتی فتنه تغلب را میتوانید از اینجا دریافت نمایید: http://book.iranseda.ir/DetailsAlbum/?VALID=TRUE&g=384614 🗓 سالروز حماسه ۹دی۸۸ Farsi.Khamenei.ir ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | أین عمار... ✏️ رهبر انقلاب: من در سال ۸۸، مسئله‌‏ى را مطرح کردم؛ عدّه‌‏اى این را مسخره کردند، «بصیرت» را مسخره کردند؛ مسخره نداشت، واقعیّت بود؛ الان هم واقعیّت است. 🗓 بازنشر به مناسبت سالروز حماسه ۹دی۸۸ 📥 سایت | آپارات Farsi.Khamenei.ir ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(ره): ⚠️ « مخصوصاً در آینده یک مقداری شاید مشکلات باشد؛ سعی و کوششتان باشد از مقام رهبری جدا نباشید؛ خدا می داند. اگر صحبت هایی شد، حرف هایی شد- بنده بین خودم و خدای خودم این را احساس کردم که تذکر بدهم- از مقام رهبری جدا نشید؛ خدا می داند. 🗣 اگر صدایی، حرفی جایی شنیدید اعتنا نکنید. ⭕️ بَینی و بَین الله من خودم این را احساس کردم و از بعضی از بزرگان هم شنیدم و به شما هم دارم نقل می‌کنم. » ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 ویژه ۹دی 🇮🇷✊🇮🇷 📹 بیانات رهبر انقلاب در روز ۳۰ تیرماه ۸۸ درباره ۸۸ ✏️ رهبر انقلاب: آقای موسوی اعلام کرد که در این انتخابات تقلب شده و این منشأ همه‌ی حرف‌های بعدی شد. سوال این است: شما از کجا فهمیدید در انتخابات تقلّب شده، چه دلیلی اقامه شد؟ خود من هم خیلی سعی کردم، همان روز شنبه عصر که ایشان ظهرش اطلاعیه داده بود، فرستادم یک نفر را پیش ایشان، برگشت حرف‌هایی که زد من را خیلی متعجب کرد، خیلی متعجب کرد... 🖼 روایت کامل این دیدار در کتاب فتنه تغلب منتشر شده است. Farsi.Khamenei.ir ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ - رؤیای صادقانه ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ عبد صالح پرهیزگار مرحوم حاج محمد هاشم سلاحی - رحمة اللّه علیه - چندی قرحه ای در داخل دهانش پیدا شد و چرک و خون از آن خارج می گردید و سخت ناراحت بود و برای معالجه آن به آقای دکتر یاوری مراجعه می کرد تا آنکه دکتر به ایشان گفت این قرحه را باید به وسیله برق در یک لحظه معالجه کرد و فعلا دستگاه برق در شیراز نیست و باید به تهران بروی و به بیمارستان شوروی مراجعه کنی. آن مرحوم به بنده می گفت می ترسم به تهران بروم و از روزه ماه مبارک رمضان و فیوضات آن محروم شوم و اگر نروم می ترسم که چرک و خون فرو برم و مبتلا به أکل حرام گردم و بالأخره تصمیم گرفت به تهران نرود. یک روز صبح آقای دکتر یاوری با کتاب طبی که در دست داشت به منزل آمد و گفت شب گذشته در خواب شخصی به من گفت چرا محمدهاشم را معالجه نمی کنی؟ گفتم باید به تهران برود. فرمود لازم نیست، درد او و دوایش در فلان صفحه از فلان کتابی که داری موجود است. 🥱 از خواب بیدار شدم. 📖 کتاب را برداشتم باز کردم همان صفحه که فرموده بود آمد و بالجمله به وسیله استعمال همان دوایی که حواله فرموده بودند خداوند به ایشان شفا داد و از اول ماه مبارک موفق به روزه شد - رحمت بی پایان خداوند به روانش باد. مرحوم حاج محمدهاشم سلاحی که سالیان متمادی از اصحاب مسجد جامع بود واقعاً مردی وارسته و مورد اطمینان عموم بود و عجائبی از آن مرحوم ظاهر شده از آنجمله عجائبی که در مرض موتش واقع گردیده که شنیدنی‌ست؛ نامبرده تا دم مرگ در برابر درد بیماری بردبار و شکرگزار بود و با قیافه باز با عیادت کنندگان مواجه میشد با اینکه از شدت درد بخود می پیچید از خوردن داروهای مایع که از ترکیبات الکلی ساخته شده بود خودداری مینمود و تکیه کلامش این بود که ″در حرام شفا نیست″. بالجمله در همان مرض بود که شب جمعه ای در خواب می بیند آیه شریفه (لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبّون) یعنی هرگز به نیکی نمیرسید مگر وقتی که بدهید از آنچه دوست میدارید، در برابر چشمش نقش می بندد و در همان حال درک میکند که مقصود اینست که جانت را باید بدهی (که هر کَس جانش را از همه چیز بیشتر دوست میدارد) و صدائی میشنود که دوستانت شفاء تو را از خداوند متعال خواسته اند ولی مرگ حتمی تو رسیده است. سلاحی گفته بود میخواهم جبران مافات را بنمایم؛ جواب شنیده بود که آن هم با ما است‌؛ از آن به بعد با اکراه دارو میخورد و منتظر مرگ بود و بیشتر بخواندن سوره یس و دعای عدیله میپرداخت. راستی که مرحوم سلاحی در تقوا کم نظیر بود؛ حتی در همان بیماری موتش روزی یکی از عیادت کنندگان شروع به غیبت یکنفر کرد. مرحوم سلاحی ابتداء او را از غیبت کردن منع و عمل آن شخص غیبت شده را حمل بصحت نمود؛ لکن آن شخصِ عیادت کننده بمطلب خود اصرار نمود. مرحوم سلاحی برای دومین مرتبه او را نصیحت کرد و از غیبت شده دفاع نمود (طبق وظیفه شرعی که در کتاب گناهان کبیره بحث غیبت مفصلا ذکر شده است) و چون آن شخص باز اصرار کرد سلاحی خواست از بستر بیماری و اطاق خارج شود که آن شخص متوجه شد و رشته صحبت را تغییر داد. در شب آخر عمرش که مصادف با شب جمعه بود مُلهَم شده بود که تا فردا صبح تکلیفش یکسره میشود. سر شب گفت امشب آمپول تزریق نمیکنم و بدنم را به الکل آلوده نمیسازم و دارو نمیخورم، چنانچه تا فردا صبح زنده ماندم معالجه را ادامه میدهم. دستور داد بسترش را رو به طرف قبله بکشند، هر شب به همه اهل منزل دستور میداد بمحل استراحت خود بروند ولی آن شب به دامادش آقای محمد هژبری گفت در این اطاق بخواب. ایشان کنار بسترش نشستند گفت سوره یس بخوان، ایشان شروع به تلاوت میکند و مرحوم سلاحی نیز همراهش میخواند و در بین، بیهوش میگردید و نامبرده از ادامه تلاوت خودداری مینمود تا باز بهوش آید. ایشان گوید من فراموش میکردم تا کجا تلاوت شده ولی مرحوم سلاحی از همان قسمتی که قطع شده بود مشغول خواندن میشد؛ پس از سوره یس، دعای عدیله را از حفظ خواند. اینک نیمه شب بود گفت تو بخواب من هم استراحت کردم. ناگهان از خواب بیدار شدم دیدم آن مرحوم زمزمه میکند که الان درب حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام باز است و زوار در جوار حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام مشغول خواندن و هستند. زمزمه میکرد، ناله مینمود، نوحه میخواند، گریه میکرد، ناگهان بدون اینکه صدای اذان صبح بشنود یا بساعت بنگرد فرمود صبح شد. بنده به ساعت نگاه کردم دیدم دقیقاً صبح شده و مقارن طلوع فجر است. در همان وقت حال مرحوم سلاحی دگرگون میشود و خود را در حالت نزع می یابد و خلاصه با گفتن قرآن بیاورید و سه مرتبه گفتن یا حسین علیه السلام در لحظات آخر، جهان فانی را بدرود میگوید. رحمت بی پایان خداوند به روان پاکش باد. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/46381 ╭═══════๛- - - │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۹ 📜 متن : وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الاَْرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، تَکَفَّلَ لَکَ بِالاِْجَابَةِ، وَ أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ، وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ، وَ لَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ، وَ لَمْ یُعَاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ، وَ لَمْ یُعَیِّرْکَ بِالاِْنَابَةِ، وَ لَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضِیحَةُ بِکَ أَوْلَى، وَ لَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الاِْنَابَةِ، وَ لَمْ یُنَاقِشْکَ بِالْجَرِیمَةِ وَ لَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً، وَ حَسَبَ سَیِّئَتَکَ وَاحِدَةً، وَ حَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْراً، وَ فَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ، وَ بَابَ الاِسْتِعْتَابِ، فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ، وَ إِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَأَفْضَیْتَ إِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ، وَ أَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِکَ، وَ شَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ، اسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ، وَ اسْتَعَنْتَهُ عَلَى أُمُورِکَ، وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لاَ یَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ، مِنْ زِیَادَةِ الاَْعْمَارِ، وَ صِحَّةِ الاَْبْدَانِ، سَعَةِ الاَْرْزَاقِ. ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدَیْکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَکَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ، فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ، وَ اسْتَمْطَرْتَ شَآبِیبَ رَحْمَتِهِ، فَلاَ یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِیَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّیَّةِ، وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الاِْجَابَةُ، لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لاَِجْرِ السَّائِلِ، وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الاْمِلِ. وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْءَ فَلاَ تُؤْتَاهُ، وَ أُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عَاجِلاً أَوْ آجِلاً، أَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ أَمْر قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلاَکُ دِینِکَ لَوْ أُوتِیتَهُ، فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَى لَکَ جَمَالُهُ، وَ یُنْفَى عَنْکَ وَبَالُهُ; فَالْمَالُ لاَ یَبْقَى لَکَ وَ لاَ تَبْقَى لَه. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
🗞️ : ↓↓↓↓↓↓ 📄 ... (فرزندم!) بدان آن کَس که گنج هاى آسمان ها و زمين در دست اوست، به تو اجازه دعا و درخواست را داده و اجابتِ آن را تضمين نموده است؛ به تو امر کرده که از او بخواهى تا عطايت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند. خداوند ميان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفيعى پناه برى و خداوند در صورتى که مرتکب بدى شوى تو را از مانع نشده (و درهاى آن را به روى تو گشوده است). در کيفر تو تعجيل نکرده (و آن را به موجب اينکه ممکن است توبه کنى به تأخير انداخته) هرگز تو را به سبب توبه و انابه سرزنش نمى کند (آن گونه که انتقام جويان، توبه کاران را زير رگبار ملامت و سرزنش قرار مى دهند) و حتى در آنجا که رسوايى سزاوار توست تو را رسوا نساخته (آن گونه که تنگ نظرانِ بى گذشت فوراً اقدام به رسواسازى و افشاگرى درباره خطاکاران مى کنند) و در قبول توبه بر تو سخت نگرفته است (آن گونه که معمولِ افرادِ کوتاه فکر است) و در محاسبه جرايمِ تو دقت و موشکافى نکرده (بلکه به آسانى از آن گذشته است). هيچ گاه تو را از رحمتش مأيوس نساخته (هرچند گناه تو سنگين و بزرگ باشد) بلکه بازگشت تو از را حسنه قرار داده (و از آن مهم تر اينکه) گناه تو را يکى محسوب مى دارد و حسنه ات را ده برابر حساب مى کند و درِ توبه و بازگشت و عذرخواهى را (هميشه) به رويت باز نگه داشته به گونه اى که هر زمان او را ندا کنى نداى تو را مى شنود و هرگاه با او نجوا نمايى آن را مى داند؛ بنابراين حاجتت را به سويش مى برى و آن چنان که هستى در پيشگاه او خود را نشان مى دهى، غم و اندوه خود را با وى در ميان مى گذارى و حل مشکلات و درد و رنج خود را از او مى خواهى، و در کارهايت از او استعانت مى جويى، مى توانى از خزاين رحمتش چيزهايى را بخواهى که جز او کسى قادر به اعطاى آن نيست مانند فزونى عمر، سلامتى تن و وسعت روزى. سپس خداوند کليدهاى خزاينش را با اجازه اى که به تو درباره درخواست از او عطا کرده، در دست تو قرار داده است؛ پس هرگاه خواسته اى داشته باشى مى توانى به وسيله دعا درهاى نعمت پروردگار را بگشايى و باران رحمت او را فرود آورى و هرگز نبايد تأخير اجابت دعا تو را مأيوس کند؛ زيرا بخشش پروردگار به اندازه نيّت (بندگان) است; گاه مى شود که اجابت دعا به تأخير مى افتد تا أجر و پاداش درخواست کننده بيشتر گردد و عطاى آرزومندان را فزون تر کند و گاه مى شود چيزى را از خدا مى خواهى و به تو نمى دهد در حالى که بهتر از آن در کوتاه مدت يا دراز مدت به تو داده خواهد شد يا آن را به چيزى که براى تو بهتر از آن است تبديل مى کند. گاه چيزى از خدا مى خواهى که اگر به آن برسى مايه هلاک دين توست (و خداوند آن را از تو دريغ مى دارد و چيزى بهتر از آن مى دهد) بنابراين بايد تقاضاى تو از خدا هميشه چيزى باشد که جمال و زيباييش براى تو باقى بماند و وبال و بديش از تو برود (و بدان مال دنيا اين گونه نيست) مال براى تو باقى نمى ماند و تو نيز براى آن باقى نخواهى ماند! ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
▬▬▬▬▬▬ ➱
درهاى توبه و دعا به روى تو گشوده است. ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه پر نورش به چند موضوع مهم اشاره مى فرماید: نخست به سراغ مسأله مى رود که بسیار سرنوشت ساز و پر اهمّیّت است مى فرماید: «(فرزندم) بدان آن کَس که گنج هاى آسمان ها و زمین در دست اوست، به تو اجازه دعا و درخواست را داده و اجابتِ آن را تضمین نموده است، به تو امر کرده که از او بخواهى تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند»; (وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الاَْرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالاِْجَابَةِ، وَ أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ). در این چند جمله، امام(علیه السلام) براى تشویق به دعا کردن به نکاتى اشاره فرموده است: نخست مى گوید: از کسى تقاضا مى کنى که همه چیز در اختیار اوست. زمین و آسمان و مواهب و نعمت ها و روزى ها و در یک جمله تمام گنجینه هاى آسمان ها و زمین؛ بنابراین درخواست از او به یقین به اجابت بسیار نزدیک است. در جمله دوم مى فرماید: به تو اجازه داده و در واقع دعوت کرده تا به درگاهش روى و دعا کنى و این نهایت لطف و مرحمت است که کسى نیازمندان را به سوى خود فرا خواند و بگوید: بیایید و درخواست کنید. اشاره به آیاتى همچون (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّى لَوْ لا دُعاؤُکُم)(۱) و مانند آن دارد. در جمله سوم مى فرماید: او تضمین کرده که دعاى شما را مستجاب کند که اشاره به آیاتى مانند (ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم)(۲) و امثال آن است. در جمله چهارم مطلب را از اذن و اجازه فراتر مى برد و مى گوید: به شما امر کرده است که از او درخواست کنید و طلب رحمت نمایید تا خواسته شما را عطا کند و این به آیاتى نظیر: (وَسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللهَ کانَ بِکُلِّ شَىْء عَلیماً) اشاره دارد.(۳) در جمله پنجم مى فرماید: «خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى»; (وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ). اشاره به اینکه اساس اسلام بر این است که انسان ها مى توانند رابطه مستقیم با پروردگار خود پیدا کنند، همان گونه که همه روزه در نمازهاى خود از آغاز تا پایان، مخصوصاً در سوره حمد، با پروردگارشان خطاب مستقیم دارند به گونه اى که هیچ واسطه اى میان آنها و او نیست. این افتخار بزرگى است براى اسلام و مسلمانان که اسلام راه ارتباط مستقیم با خدا را بر همه گشوده و جاى جاىِ قرآن مجید، شاهد وگواه بر آن است؛ به ویژه آیاتى که خداوند را با تعبیر «رَبّنا» یاد مى کند. بر خلاف بعضى از مذاهب باطله که پیر و مرشد و شیخ خود را واسطه مى دانند و گاه ارتباط مستقیم با خدا را روا نمى پندارند. ❓در اینجا این سؤال پیش مى آید که مسأله در اسلام ـ شفاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، امام معصوم(علیه السلام) و حتى فرشتگان و مؤمنان صالح العمل ـ وارد شده است و آیات فراوان و روایات بسیار دلالت بر شفاعت شفیعان در دنیا و آخرت مى کند، آیا شفاعت با برقرارى ارتباط مستقیم منافات ندارد؟ ✅ پاسخ این سؤال با توجّه به دو نکته روشن مى شود: اولاً: دلیلى بر نفى ارتباط مستقیم نیست، بلکه ارتباط مستقیم با خدا در جاى خود محفوظ است و مسلمانان شب و روز از آن استفاده مى کنند و شفاعت هم در جاى خود ثابت است و به تعبیر دیگر هر دو در کنار هم قرار دارند و دو راه به سوى رحمت خداوندند. ثانیاً: در آیات قرآن مکرر به این نکته اشاره شده که شفاعت نیز به اذن خدا است؛ بنابراین کسى که دست به دامان پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) براى شفاعت مى زند باید در کنار آن از خدا بخواهد که اذن شفاعت به آنها بدهد؛ پس مکمل آن نیز ارتباط مستقیم با خداست. به بیان دیگر من حوایج خویش را مستقیماً از خدا مى خواهم ولى گاه حاجت به قدرى مهم و پیچیده است یا من آنقدر آلوده و گنه کارم که احساس مى کنم به تنهایى توفیق رسیدن به خواسته خود را ندارم. در اینجاست که دست به دامان شخص بزرگ و آبرومندى مى شوم که به اذن الله تعالی در پیشگاه خدا براى من شفاعت کند; مثلا برادران یوسف بعد از آن همه جنایت درباره برادر خود احساس کردند گناهشان به قدرى عظیم است که نمى توانند مستقیما عفو خود را بخواهند، لذا دست به دامن پدر شدند و گفتند: (یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئین).(۴) سپس امام(علیه السلام) بعد از مسأله دعا به مسأله توبه مى پردازد و با تعبیراتى بسیار گویا و پرمعنا لطف الهى را به گنه کاران توبه کار شرح مى دهد و در هشت جمله بر آن تأکید مىورزد. ↓↓↓
۲. ۱) «خداوند در صورتى که مرتکب بدى شوى تو را از توبه مانع نشده (و درهاى آن را به روى تو گشوده است)»; (وَ لَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ). ۲) «در کیفر تو تعجیل نکرده (و آن را به موجب اینکه ممکن است توبه کنى به تأخیر انداخته)»; (وَ لَمْ یُعَاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ). ۳) «هرگز تو را به سبب توبه و انابه سرزنش نمى کند (آن گونه که انتقام جویان توبه کاران را زیر رگبار ملامت و سرزنش قرار مى دهند)»; (وَ لَمْ یُعَیِّرْکَ بِالاِْنَابَةِ). ۴) «حتى در آنجا که رسوایى سزاوار توست تو را رسوا نساخته (آن گونه که تنگ نظران بى گذشت فورا اقدام به رسواسازى و افشاگرى درباره خطاکاران مى کنند)»; (وَ لَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضِیحَةُ بِکَ أَوْلَى). ۵) «در قبول توبه بر تو سخت نگرفته است (آن گونه که معمولِ افراد کوتاه نظر است)»; (وَ لَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الاِْنَابَةِ). ۶) «در محاسبه جرایمِ تو دقت و موشکافى نکرده (بلکه به آسانى از آن گذشته است)»; (وَ لَمْ یُنَاقِشْکَ(۵) بِالْجَرِیمَةِ). ۷) «هیچ گاه تو را از رحمتش مأیوس نساخته (هرچند گناه تو سنگین و بزرگ باشد) بلکه بازگشت تو از گناه را حسنه قرار داده (و از آن مهم تر اینکه) گناه تو را یکى محسوب مى دارد و حسنه ات را ده برابر حساب مى کند»; (وَ لَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ(۶) عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً، وَ حَسَبَ سَیِّئَتَکَ وَاحِدَةً، وَ حَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْراً). ۸) «درِ توبه و بازگشت و عذرخواهى را (همیشه) به رویت باز نگه داشته»; (وَ فَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ، وَ بَابَ الاِسْتِعْتَابِ(۷)). این تعبیرات در واقع برگرفته از آیات مختلف قرآن است که و آثار توبه و الطاف و عنایات الهى را در زمینه آن بازگو مى کند. در یک جا مى فرماید: «(وَ تُوبُوا إِلَى اللهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ); و اى مؤمنان همگى به سوى خدا بازگردید، تا رستگار شوید».(۸) در جاى دیگر در مورد قبولى توبه مى فرماید: «(وَ هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ); او کسى است که توبه را از بندگانش مى پذیرد و بدى ها را مى بخشد».(۹) در مورد عدم تعجیل عقوبت مى فرماید: «(وَ رَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ یُؤاخِذُهُمْ بِما کَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ); و پروردگارت آمرزنده و داراى رحمت است; اگر مى خواست آنان را به سبب اعمالشان مجازات کند عذاب را هر چه زودتر براى آنها مى فرستاد»(۱۰) درباره عدم یأس از رحمت با عبارتى مملوّ از لطف و محبّت به پیامبرش مى گوید: «(قُلْ یا عِبادِىَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ); بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خداوند همه گناهان را مى آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».(۱۱) در مورد تبدیل سیئات به حسنات مى فرماید: «(إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات); مگر کسانى که توبه کنند و آورند و انجام دهند خداوند سیئات آنان را به حسنات مبدّل مى کند».(۱۲) درباره ثبت سیئات به اندازه خودش و ثبت خوبى ها به ده برابر مى فرماید: «(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلاّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ); هر کَس کار نیکى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کَس کار بدى انجام دهد، جز به مانند آن، کیفر نخواهد دید; و ستمى بر آنها نخواهد شد».(۱۳) به یقین توبه اوّلین گام براى پیمودن راه حق است و به همین دلیل، سالکان مسیر الى الله تعالی آن را منزلگاه اوّل مى شمرند و اگر در فرمایش امام(علیه السلام) به دنبال دعا ذکر شده براى آن است که توبه نیز نوعى دعاست; دعا، تقاضاى عفو و رحمت خداست و تا این گام برداشته نشود و روح و دل از غبار گناه شستشو نگردد و حجابِ معصیت از برابر چشم دل کنار نرود، پیمودن این راه مشکل یا غیر ممکن است.
۳. در دعاها و روایات معصومین(علیهم السلام) نیز اشارات زیاد و تعبیرات لطیفى در این باره دیده مى شود; از جمله در مناجات تائبین (نخستین مناجات از مناجات هاى پانزده گانه حضرت سیّدالساجدین(علیهم السلام)) مى خوانیم: «إلهی أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَى عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ: «تُوبُوا إِلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِه; معبود من تو همان هستى که درى به سوى عفو و رحمت خودت به روى بندگانت گشوده اى و نام آن را توبه نهاده اى (سپس اذن عام دادى) و گفتى: همگى توبه کنید و به سوى خدا بازگردید توبه اى خالص از هرگونه ناخالصى ها پس کسانى که از ورود بر این باب رحمت غافل مى شوند چه عذرى دارند». آرى امام(علیه السلام) به عنوان راهنمایى آگاه و پر تجربه، دست فرزند جوانش را گرفته و از منزلگاه هاى این مسیر یکى پس از دیگرى عبور مى دهد تا به جوار قرب الهى واصل گردد. آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه این سخن فرزندش را به مناجات و راز و نیاز با خداوند و تقاضاى حاجت از او دعوت مى کند و مى فرماید: «هرگاه او را ندا کنى نداى تو را مى شنود و هر زمان با او نجوا نمایى آن را مى داند؛ بنابراین حاجتت را به سویش مى برى و آن چنان که هستى، در پیشگاه او خود را نشان مى دهى و غم و اندوه خود را با وى در میان مى گذارى و حل مشکلات و درد و رنج خود را از او مى خواهى و در کارهایت از او استعانت مى جویى»; (فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ، وَ إِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَأَفْضَیْتَ(۱۴) إِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ، وَ أَبْثَثْتَهُ(۱۵) ذَاتَ نَفْسِکَ، وَ شَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ، وَ اسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ، وَ اسْتَعَنْتَهُ عَلَى أُمُورِکَ). امام(علیه السلام) در این قسمت از کلام خود راه مناجات با خدا را به فرزندش مى آموزد و مى فرماید: حاجتت را از او بخواه و سفره دلت را براى او بگشا و غم  و اندوه هاى خود را به او بازگو کن و برطرف کردن درد و رنج هایت را از او بطلب و در تمام کارها از او یارى بخواه. این پنج نکته، محورهاى مناجات بندگان با خداست که در عبارات کوتاه فوق به آن اشاره شده است. آن گاه امام(علیه السلام) چگونگى درخواست از خداوند و نعمت هاى مهمى را که باید از درگاهش طلب کرد، بر مى شمرد و مى فرماید: «مى توانى از خزاین رحمتش چیزهایى را بخواهى که جز او کسى قادر به اعطاى آن نیست; مانند فزونى عمر، سلامتى تن و وسعت روزى»; (وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لاَ یَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ، مِنْ زِیَادَةِ الاَْعْمَارِ، وَ صِحَّةِ الاَْبْدَانِ، وَ سَعَةِ الاَْرْزَاقِ). امام(علیه السلام) در اینجا پس از آنکه مى فرماید خداوند مواهبى در خزانه رحمتش دارد که در اختیار هیچ کَس جز او نیست، به سه موهبت اشاره مى کند: ۱. طولانى که انسان بتواند در آن خودسازى بیشتر کند و حسنات افزون ترى فراهم سازد. ۲. سلامتى و تندرستى که بدون آن زیادى عمر جز درد و رنج و گاه دورى از خدا ثمره اى نخواهد داشت. ۳. روزى فراوان؛ زیرا انسان بدون امکانات مالى قادر بر انجام بسیارى از حسنات نیست; حسناتى مانند صله رحم، کفالت ایتام، کمک به نیازمندان، ساختن بناهاى خیر، نشر علوم اسلام و اهل بیت علیهم‌السلام و ضیافت افراد باایمان. البتّه این در صورتى است که ارزاق را تنها به معناى ارزاق مادى تفسیر کنیم; اما اگر معناى رزق به معناى وسیع کلمه گرفته شود که شامل علوم و دانش ها، قدرت و نفوذ اجتماعى و نیروى جسمانى و مانند آن شود، مطلب روشن تر مى گردد. بى شک طولانى شدن عمر و صحت بدن و وسعت روزى در مواردى به تلاش و کوشش خود انسان ارتباط دارد که امور بهداشتى را رعایت کند و از  عوامل زیان بار بپرهیزد و براى به دست آوردن روزى تلاش و کوشش بیش تر نماید. ولى به طور کلى و کامل، تنها بسته به مشیت الهى است و عواملى که او مى داند و مقرر مى دارد و از چشم ما پوشیده و پنهان است و به تعبیرى که امام(علیه السلام)فرموده: از خزاین رحمت الهى است که جز او کسى قادر بر آن نیست. قرآن مجید نیز به این موضوع در مورد درخواست هاى حضرت ابراهیم(علیه السلام)اشاره کرده و از قول او مى فرماید: «(الَّذِی خَلَقَنِى فَهُوَ یَهْدِینِ * وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی و یَسْقِینِ * وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ * وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ); همان کسى که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم مى کند، و کسى که مرا طعام مى دهد و سیراب مى نماید، و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مى دهد، و کسى که مرا مى میراند و سپس زنده مى کند».(۱۶) روشن است که مواهب الهى منحصر به زیادى عمر و صحت بدن و وسعت روزى نیست; ولى بى شک ارکان اصلى را این سه چیز تشکیل مى دهد، زیرا عمده کارهاى خیر در پرتو این سه امر انجام مى گیرد.
۴. امام(علیه السلام) در بیان کلیدهاى این خزاین رحمت، چنین مى فرماید: «سپس خداوند کلیدهاى🔐 خزاینش را با اجازه اى که به تو درباره درخواست از او عطا کرده، در دست تو قرار داده است»; (ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدَیْکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَکَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ). از این تعبیر روشن مى شود که دعا و مسئلت از پیشگاه خداوند، اثر عمیقى در نیل به خواسته ها و بهره مندى از خزاین بى پایان پروردگار دارد و نقش دعا را بیش از پیش روشن مى سازد. البتّه دعا با شرایطش؛ از جمله این که انسان آنچه در توان دارد به کار گیرد و براى آنچه از توان او خارج است به دعا متوسل گردد. سپس نتیجه مى گیرد: «پس هرگاه خواسته اى داشته باشى مى توانى به وسیله دعا درهاى نعمت پروردگار را بگشایى و باران رحمت او را فرود آورى»; (فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ، وَ اسْتَمْطَرْتَ شَآبِیبَ(۱۷) رَحْمَتِهِ). روشن است که خزاین پروردگار همان مجموعه نعمت هاى مادى و معنوى اوست و کلید درهاى این خزاین دعاست. در بیان دیگرى، امام(علیه السلام) نعمت هاى خدا را به باران رحمت و حیات بخش تشبیه مى کند که با دعا انسان مى تواند آن را از آسمانِ لطف خداوند بر زمین وجود خویش فرود آورد. در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِیدُ الْفَلاَحِ وَ خَیْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْر نَقِیّ وَ قَلْب تَقِیّ; دعاها کلیدهاى پیروزى و وسیله گشودن قفل🔒 هاى رستگارى است و بهترین دعا دعایى است که از سینه پاک و قلب با تقوا برخیزد».(۱۸) ❓در اینجا سؤال مهم و معروفى است که امام(علیه السلام) بلافاصله به پاسخ آن مى پردازد و آن اینکه چرا بسیارى از دعاهاى ما به اجابت نمى رسد یا اجابت آن مدت هاى طولانى به تأخیر مى افتد; اگر دعا کلید درهاى رحمت خداست چرا این کلید همیشه در را نمى گشاید یا دیر مى گشاید؟ در حالى که آیاتى که دعا را کلید اجابت مى شمرد از شمول اطلاق بهره مند است; در یک جا مى فرماید: «(ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم); مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم»(۱۹) در جاى دیگر مى فرماید: «(وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعان); و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم».(۲۰) امام(علیه السلام) در پاسخ این سؤال به چهار نکته اشاره مى کند: نخست اینکه گاه مى شود که نیّت دعا کننده آلوده است و از قلب پاک و شستشو یافته از گناه سرنزده است; مى فرماید: «و هرگز نباید تأخیر اجابت دعا تو را مأیوس کند؛ زیرا بخشش پروردگار به اندازه نیّت (بندگان) است»; (فَلاَ یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِیَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّیَّةِ). در حدیث بالا که از کتاب کافى نقل شد نیز خواندیم که دعایى به اجابت مى رسد که از سینه پاک 💚 و قلب پرهیزکار💖 برخیزد؛ بنابراین اگر بخشى از دعا به اجابت رسد و بخشى نرسد معلول آلودگى نیّت بوده است و روایاتى که مى گوید یکى از شرایط استجابت دعا توبه از گناه است نیز به همین معنا اشاره دارد. حضرت به دومین مانع اشاره کرده و مى فرماید: «گاه مى شود که اجابت دعا به تأخیر مى افتد تا اجر و پاداش درخواست کننده بیشتر گردد و عطاى آرزومندان را فزون تر کند»; (وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الاِْجَابَةُ، لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لاَِجْرِ السَّائِلِ، وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الاْمِلِ). به بیان دیگر خداوند اجابت دعاى بنده اش را به تأخیر مى اندازد تا بیشتر بر در خانه او باشد و نتیجه فزون ترى نصیب او گردد و این نتیجه علاقه اى است که خدا به او دارد. آن گاه درباره سومین مانع چنین مى فرماید: «گاه مى شود چیزى را از خدا مى خواهى و به تو داده نمى شود در حالى که بهتر از آن در کوتاه مدت یا دراز مدت به تو داده خواهد شد یا آن را به چیزى که براى تو بهتر از آن است تبدیل مى کند»; (وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْءَ فَلاَ تُؤْتَاهُ، وَ أُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عَاجِلاً أَوْ آجِلاً). اشاره به اینکه گاه چیز کوچکى از خدا مى خواهى و خداوند به مقتضاى عظمتش و گستردگى رحمتش آن را به تو نمى دهد و از آن برتر را زود یا دیر در اختیار تو مى گذارد; مانند کسى که به سراغ شخص کریمى مى رود و از او  تقاضاى خانه محقر معینى مى کند و او درخواستش را نمى پذیرد; اما بعداً خانه اى وسیع و آباد و مرفه در اختیار او مى گذارد. سپس حضرت از علت چهارم سخن مى گوید که از مهم ترین علت هاست و مى فرماید: «گاه چیزى از خدا مى خواهى که اگر به آن برسى مایه هلاک دین توست (خداوند آن را از تو دریغ مى دارد و چیزى بهتر از آن مى دهد)»; (أَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ أَمْر قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلاَکُ دِینِکَ لَوْ أُوتِیتَهُ).
۵. بسیارى از ما بر اثر بى اطلاعى از عواقب امور گاه چیزهایى را با اصرار و با تمام وجود از خدا مى خواهیم در حالى که مایه هلاکت و بدبختى ما مى شود. خداوند که عالِم به عواقب امور است دعاى ما را به اجابت نمى رساند; ولى ما را دست خالى هم برنمى گرداند و چیزى که صلاح ماست مى بخشد. قرآن مجید نیز اشاره اى به این معنا دارد که مى فرماید: «(وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ); چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است; و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است».(۲۱) در حدیثى نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خداوند مى فرماید: «قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ عِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِی الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَعِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ السُّقْمِ فِی أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ السُّقْمِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ; بعضى از بندگان من افرادى هستند که اصلاح امر دین آنها جز به غنا و گستردگى زندگى و صحت بدن نمى شود، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح مى کنم و بعضى از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و مسکنت و بیمارى اصلاح نمى شود، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح مى کنم و آنان را به وسیله آن مى آزمایم».(۲۲) در طول تاریخ و حتى در زمان صحابه (صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) نیز نمونه هاى روشنى از آن دیده شده که بعضى از افراد کم ظرفیت پیوسته از خدا به وسیله پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا امامان معصوم(علیهم السلام) تقاضاى وسعت مى کردند و بعد از اصرار که در حق آنها دعا شد وسعت روزى به طغیان و سرکشى آنها انجامید و حتى بعضى از آنان تعبیراتى گفتند که بوى ارتداد مى داد، همان گونه که در داستان معروف ثعلبة بن حاطب انصارى آمده است که پیوسته از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تقاضاى دعا براى مال فراوان مى نمود. پیغمبر(صلى الله علیه وآله) که وضع حال و آینده او را مى دانست به او فرمود: «قَلِیلٌ تُؤَدِّی شُکْرَهُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیر لاَ تُطِیقُه; مقدار کمى که شکرش را بتوانى ادا کنى بهتر از مقدار زیادى است که توانایى اداى حقش را نداشته باشى» آیا بهتر نیست به پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) تأسى جویى و به زندگى ساده اى بسازى؟ اما ثعلبه دست بر دار نبود. سرانجام پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حق او دعا کرد و ثروت کلانى به ارث از جایى که امیدش را نداشت رسید; گوسفندانى خرید که زاد و ولد فراوانى کردند آنچنان که نگاهدارى آنها در مدینه ممکن نبود. ناچار به بادیه هاى اطراف مدینه روى آورد و آنچنان سرگرم زندگى مادّى شد که بر خلاف رویه او که در تمام نمازهاى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) شرکت مى کرد، نماز جماعت و حتى نماز جمعه را نیز ترک کرد. پس از مدتى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مأمور جمع آورى را نزد او فرستاد تا زکات اموالش را بدهد او از پرداخت خوددارى کرد و به اصل تشریع زکات اعتراض نمود و گفت: این چیزى مثل جزیه اى است که از اهل کتاب گرفته مى شود، ما مسلمان شده ایم که از پرداخت جزیه معاف باشیم. هنگامى که این خبر به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)رسید دو بار فرمود: «یا وَیْحَ ثَعْلَبَةَ; واى بر ثعلبه».(۲۳) آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه سخنان خود در یک نتیجه گیرى روشن مى فرماید: «بنابراین باید تقاضاى تو از خدا همیشه چیزى باشد که جمال و زیباییش براى تو باقى بماند و وبال و بدیش از تو برود (بدان مال دنیا این گونه نیست) مال براى تو باقى نمى ماند و تو نیز براى آن باقى نخواهى ماند»; (فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَى لَکَ جَمَالُهُ، وَ یُنْفَى عَنْکَ وَبَالُهُ; فَالْمَالُ لاَ یَبْقَى لَکَ وَ لاَ تَبْقَى لَه). نکته: شرایط استجابت دعا بعضى چنین مى پندارند که تعبیراتى نظیر: «(ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم); مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم»(۲۴) هیچ قید و شرطى ندارد و انسان هر دعایى که مى کند باید انتظار داشته باشد که از لطف خدا به اجابت رسد در حالى که چنین نیست.