هدایت شده از کميته امداد امام خمینی (ره)
🔸کمیته امداد امام خمینی(ره) آماده دریافت کمکهای مردمی برای مردم مظلوم غزه است.
مشارکت از طریق
💳شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۷۹۵۰۰۰۰۰۳۵ بانک ملی
و
📲کد دستوری #۱۲*
@komiteye_emdad
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
♨️#پیشنهاد_ویژه
📛 نگفتن از مبارزه و جهاد برای بچهها توطئه تمدن غرب است. بچهها باید بدانند اسرائیل دشمن بشریت است...
🔸من اول برای نوجوانها مینوشتم بعد سراغ بزرگسالها آمدم و الان در عین حالی که بزرگسالها را نگه داشتم دوباره سراغ مخاطب کودک و نوجوان رفتم...
🔸هدف اصلیام از نوشتن این کتاب این است که بچهها دشمن امروز را خوب بشناسند و راه نفوذ او به جامعه اسلامی را هم خوب بشناسند.
🔸 در جلد اول درباره نفوذ افراد در جامعه اسلامی صحبت کردم در جلد دوم درباره نفوذ اقتصادی صحبت کردم؛ اینکه تفکر ربا محور اقتصاد صهیونیستی چطوری میتواند جوامع را از تولید محروم و غافل کند...
💥این تنها بخشی از مصاحبه جذاب و خواندنی حجتالاسلام#محسن_عباسی_ولدی با خبرگزاری تسنیم درباره مجموعه #ایلیا_و_حیفیا میباشد.
آدرس مصاحبه کامل🔻🔻🔻
🌐https://tn.ai/2973895
‼️پیشنهاد میکنم مطالعه این مصاحبه جذاب را از دست ندهید. نکات تربیتی مهمی را حاج آقا مطرح کردند.
@abbasivaladi
#غزه_نوشت
#مادرانه
تازه یاد گرفته ای روی زمین بنشینی.
شیرین کاری هایت نقل زبان همه فامیل شده...
هرچقدر که بیشتر می خواهی دنیای اطرافت را کشف کنی، در و دیوار خانه انگار بیشتر تو را محدود می کنند...
سرت به چارچوب آهنی در اتاق که میخورد، شوکه می شوی... سکوت میکنی... اما نه سکوتی که نشانه رضایت است... سکوتی که نشانه ترس و شکایت است...
ترس و درد و خشمت را یکجا روانه چشم هایت میکنی و با اشک هایت می خواهی بگویی که آغوش امنم کجاست؟ من ترسیده ام... دلم پناهگاه همیشگی ام را می خواهد...
و من تمام عشق و محبت و رحمتم را از قلبم روانه زبانم میکنم و می گویم جااااااانم... و تو را محکم تر از قبل در آغوشم می فشارم...
و همین که صدای مرا می شنوی و گرمای محبتم را احساس میکنی گریه ات بند می آید و کم کم تبدیل می شود به یک سکوت آرامش بخش و بعد هم لبخند...
فرزندم! کاش می توانستم بلند بلند پیش تو فکر کنم...
میدانی به چه فکر میکنم؟
به اینکه مادر که باشی حاضری خودت زمین بخوری اما فرزندت حتی پایش به یک دست انداز کوچک هم گیر نکند...
مادر که باشی اگر کل خانه را آب اشک هایت پر کند برایت ملالی نیست اما وای به حال روزی که قطره اشکی از فرزندت را ببینی...
حال چه برسد که مادر باشی و فرزندت در آغوش خودت گرم بازی باشد و به تو لبخند بزند و تو ندانی که به لبخندش ذوق کنی یا به گریه ای که چند لحظه بعد ممکن است از ترس انفجار نزدیک گوشش، سر بدهد دل بسوزانی...
مادر که باشی، غصه زمین و زمان را حاضری بخری تا فرزندت لبخند را حتی برای لحظه ای به لبهایش هدیه دهد...
خدا کند که یا مادر نباشی یا اگر مادر بودی، مجبور نباشی پشت لبخندی که به فرزندت میزنی، ترس و درد و نگرانی و غصه ی انفجار های پیاپی خانه ات را مخفی کنی...
زهرا محقق
به وقت ۱ آبان ۱۴٠۲
دو هفته بعد از آغاز طوفان الاقصی.
به کانال شعر، قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇
https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
داستان تمثیلی دربارهٔ فلسطین
نویسنده: زهرا محقق
کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری
🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸
به نام خدا
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
تو سرزمین زیتون ها مورچه های سیاه زیادی کنار هم زندگی می کردند.
اونا خیلی همدیگرو دوست داشتن و باهم مهربون بودن.
گوشه گوشه اون سرزمین لونه ساخته بودن و هرروز مشغول دونه پیدا کردن بودن.
اما درست برعکس این مورچه ها، تو سرزمین های اطراف، مورچه های قرمز رنگی زندگی می کردن که خیلی بداخلاق و زورگو بودن و باهمه دعواشون میشد.
مورچه های قرمز میخواستن جایی زندگی کنن که فقط خودشون و دوستاشون باشن.
چون فکر میکردن فقط خودشون از بقیه مورچه ها بهترن.
برای همین یک روز تصمیم گرفتن برن به سرزمین زیتون و اونجا رو شهر خودشون بکنن.
اما چجوری؟ اون جا که مال مورچه های سیاه بود!
پس لازم بود اول به یه بهونه ای وارد شهر بشن.
مورچه های قرمز به مورچه های سیاه وعده دادن و گفتن:
اگه شما بذارید ما بیایم تو زمین های شما و لونه بسازیم ما هم به شما قول میدیم از انواع دونه های خوشمزه سرزمین های دیگه بهتون غذا بدیم.
مورچه های سیاه که از نقشه مورچه های قرمز خبر نداشتن حرف اونا رو قبول کردن.
و اینجوری شد که کم کم مورچه های قرمز تو یه زمین کوچیک از سرزمین مورچه های سیاه لونه هاشونو ساختن.
مدت ها گذشت.
مورچه های سیاه مشغول زندگی خودشون بودن.
اما اون وسط مورچه های قرمز تعدادشون داشت روز به روز بیشتر میشد.
آخه اونا یه تونل مخفی زیر زمین ساخته بودن تا کم کم دوستاشونو دعوت کنن به این سرزمین.
بعد یه مدت که مورچه های قرمز تعدادشون زیاد شد دوباره رفتن پیش مورچه های سیاه و گفتن:
ما دیگه خیلی تعدادمون زیاد شده.
بچه هامون زیاد شدن و باز هم نیاز به لونه بیشتر داریم. شما باید به ما زمین بیشتری بدین تا بتونیم لونه های بیشتری بسازیم.
مورچه های سیاه جواب دادن:
اینجا شهر ماست. لونه هامون همه اینجاست. دونه هامون همه اینجاست.
نمیتونیم شهر خودمونو به شما بدیم.
و این شد شروع یک دعوای بزرگ.
مورچه های قرمز عادت نداشتن از کسی نه بشنون. برای همین وقتی مورچه های سیاه حاضر نشدن به اونا زمین بیشتری بدن، شروع کردن به زورگویی و قلدری.
هرروز میرفتن تو مسیر مورچه های سیاه و دونه هاشونو به زور میگرفتن.
لونه هاشون رو خراب می کردن.
گاهی به سمتشون سنگریزه پرت می کردن و گاهی هم توی لونه شون رو پر از آب می کردن تا همه مورچه هایی که داخلن بمیرن.
خلاصه این دعواها روز به روز بیشتر می شد.
همه خسته شده بودن.
مورچه های سیاه تا جایی که می تونستن از خودشون دفاع می کردن و نمیذاشتن کسی خونه شونو بگیره.
اوایل سنگ های کوچیک رو پرت می کردن به سمت مورچه های قرمز.
اما یکم که گذشت، سلاح هاشون هم بهتر و قوی تر شد.
مثل تیر کمان تخمه ای که باهاش لونه های دشمن شونو تخمه بارون می کردن، یا ماکارونی نیزه ای هایی که به سمت زمین دشمن پرتاب می کردن و...
خلاصه گذشت و گذشت تا اینکه مورچه های قرمز یه بخش زیادی از سرزمین مورچه های سیاه رو با زور گرفتن.
حتی خیلی از مورچه های سیاه رو هم نابود کردن.
مورچه های سیاه که دیگه خسته شده بودن از این همه زورگویی، به فکر افتادن که یه نقشه حرفه ای بکشن.
اونا تصمیم گرفتن یه منجنیق بزرگ درست کنن.
بعد گروه گروه برن بالای درخت تا زیتون جمع کنن.
و بعد اون زیتون ها رو با کمک منجنیق پرت کنن به سمت مورچه های قرمز.
یه روز صبح زود، این نقشه عملی شد.
مورچه های قرمز همگی خواب بودن که یه دفعه همه شون با صدای جیغ بلند یکی از مورچه ها از خواب بیدار شدن.
واااااای... چی شده بود؟... یه زیتون بزرگ افتاده بود روی یکی از مورچه ها و اونو له کرده بود.
چیزی نگذشته بود که زیتون بعدی هم روی سر یه مورچه دیگه فرود اومد.
مورچه های قرمز که فهمیده بودن چه بلایی سرشون اومده فریاد زدن: حمله شده... حمله زیتونی... فرار کنید...
و همه دار و دسته شون از ترس اینکه زیتون توی سرشون فرود نیاد فرار کردن و تا جایی که میتونستن از لونه هاشون دور دور شدن.
همون لونه هایی که به زور از مورچه های سیاه گرفته بودن.
و اینجوری بود که مورچه های قرمز بدجنس پا به فرار گذاشتن و دیگه اون طرفا پیداشون نشد.
چون اونجا سرزمین واقعی و اصلی مورچه های سیاه بود.🇵🇸
#قصه
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
به کانال شعر، قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇
https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
14020806 03 طوفان الاقصی.mp3
13.08M
📣📣سومین سخنرانی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی دربارۀ عملیات #طوفان_الاقصی
🔴 مثل دو سخنرانی قبلی حاوی نکات بسیار مهم و راهبردی در مواجهه با حوادث خونبار #غزه
‼️حتما تا آخر گوش کنید
🔹با انتشار این صوت رزمندۀ جهاد تبیین باشید!
@abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
❓چه کسانی باید این سخنرانی رو گوش کنند؟
🔸همۀ فعالان سیاسی و فرهنگی که مخاطب مردمی دارند.
🔹اونایی که مسئلۀ جبهۀ مقاومت رو به گرایشهای مذهبی اهل تسنن تقلیل میدن.
🔸کسایی که باور نمیکنند برگ برندۀ پیروزی دست گروههای مقاومته و دوست دارند دلیلش رو بدونند.
🔹اونایی که تنها با روایت مظلومیت مردم غزه و غفلت از اقتدار جبهۀ مقاومت، به جبهۀ رسانهای دشمن کمک میکنند.
🔸اونایی که دوست دارند قصۀ #فلسطین و غزه رو از زاویهای که قرآن به ما یاد داده نگاه کنند.
🔹اونایی که با دامن زدن به بعضی از اختلافات، به انسجام جبههٔ مقاومت لطمه میزنند.
@abbasivaladi
✅ اینجا لندن است، همان شهری که طرح اشغال فلسطین توسط صهیونیست ها در آن ریخته شد.
🔸 اما امروز فلسطین به #وجدان جامعه بشری تبدیل شده است، که به این معنی است: برای نخستین بار پس از دو قرن، قدرت نرم آمریکا و غرب تضعیف شده است، و برای نخستین بار، قدرت نرم مسلمین با روندی صعودی در اوج قرار گرفته است. غزه قلب جهان نیست، وجدان جهان است. الحمدلله
#فلسطین_وجدان_بشریت
#غزه_وجدان_جهان
📸 : تظاهرات حمایت از فلسطین در لندن
هدایت شده از لالایی خدا
قصه ای از شهید بابایی.mp3
4.35M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻لحظاتی پیش از شهادت سه دختر لبنانی چه گذشت؟/ درخواست عجیب مادر شهیدان از سید حسن نصرالله
🔹چند روز گذشته درست در ۱۶ آبان وقتی هدی حجازی مادر لبنانی به همراه سه دختر و مادرش در راه عزیمت به خانه شان بودند، اسرائیل خودرو آنها را مورد هدف قرار داد و جز خانم حجازی که در بیمارستان بستری است بقیه سرنشینان به شهادت رسیدند. اسرائیل مدعی شده بود که خودروی رزمندگان حزب الله را هدف گرفته است!
🌿روحیه عجیب این مادر و امثال اوست که مقاومت را پیروز هر میدان نبردی خواهد کرد.
🔸هدی حجازی در این فیلم ارادت خود را به سید حسن نصرالله و آرزویی که دارد بیان می کند...
#طوفان_الاقصی
#لبنان
MiladHazratZeinab1400[02].mp3
3.34M
🌸 ولادت خانم حضرت زینب مبارک باد🍃
🎙بانوای : #حاج_میثم_مطیعی
هدایت شده از کتاب فطرت | سبک زندگی 💚
📚🌹📚🌹
🌹📚🌹
📚🌹
🌹
🌸 انتشارات آیین فطرت هفته کتاب را تبریک میگوید.
💚 انتشاراتی که بنا دارد با چاپ کتابهای سبک زندگی و تربیت دینی، قدمی در زیبا شدن زندگیتان بردارد.
😃 %۲۰ تخفیف ویژهٔ هفته کتاب، برای تمامی محصولات
📋 فهرست کتابها (کلیک کنید)
👈کد تخفیف: کتاب فطرت👉
⏳مهلت: ۳۰ آبان
🛍 برای خرید به سایت کتاب فطرت مراجعه کنید و کد تخفیف رو بالای صفحه پرداخت وارد کنید👇
🌐 http://ketabefetrat.com
🌹کتاب های سبک زندگی را از ما بخواهید👇
╭━━⊰ ❀ 💚 ❀ ⊱━━╮
@ketabefetrat
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
هدایت شده از لالایی خدا
قصه گردنبند با برکت.mp3
7.74M
هدایت شده از کتاب فطرت | سبک زندگی 💚
🏴 تخفیف ۱۸ درصدی، به مناسبت ایام شهادت بانوی دو عالم، حضرت فاطه زهرا سلام الله علیها ویژهٔ مجموعه "ریحانه خدا"
📚مجموعۀ #ریحانه_خدا ، اتّفاقی نو، در میان کتابهایی با موضوع حضرت زهرا علیهاالسلام، نوشتۀ استاد#محسن_عباسی_ولدی.
1⃣«منبع نور بهشت، خندۀ تو فاطمه» اوّلین کتاب از مجموعۀ «ریحانۀ خدا» است که دوست داره مقام ملکوتی حضرت زهرا سلام الله علیها رو به تصویر بکشه .
2⃣«بانو! اجازه»، کتاب دوم از مجموعۀ «ریحانۀ خدا»، چهارده تا درس کلیدی از سبک زندگی حضرت زهرا سلام الله علیهاست که دنیای جدیدی رو در مقابلمون به نمایش میذاره.
3⃣چه قدر به این جمله فکر کردیم که امام زمان علیه السلام فرمودن: «همانا در دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله برای من الگوی نیکویی است»؟
«فاطمهای که تو یادمان دادی» کتاب سوم از مجموعۀ «ریحانه خدا»، دلنوشتههای مهدوی با رنگ و بوی فاطمیهست.
4⃣همۀ ما به روضههای بانو حسّاسیم.
کتاب چهارم این مجموعه سری زده به محلّۀ واژهها و چهارده مجلس، روضه به پا کرده. «واژههای خیس» رو میشه خوند و یه دل سیر گریه کرد.
🖤 کد تخفیف (روی کلمه کلیک کنید کپی میشود):
یا زهرا🔸 لینک تهیه کتاب🔻 🌐 http://ketabefetrat.com 🌹کتاب های سبک زندگی را از ما بخواهید👇 ╭━━⊰ ❀ 💚 ❀ ⊱━━╮ @ketabefetrat ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
هدایت شده از شعر، قصه، معرفی کتاب
💚 قصه هایی از حضرت مادر... 💚
گروه شعر و قصه درمسیر مادری
قصههایی از زندگانی مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها
را تقدیم میکند:
(روی جملات آبی رنگ ضربه بزنید🙏)
قصه تولد حضرت زهرا سلام الله علیها
قصه کمک فرشته ها
شعر کودکانه لی لی لی لی حوضک
(در مدح حضرت مادر)
قصه گنجشک کوچولو و نور زیبای حضرت زهرا سلام الله علیها
(چرا به ایشان زهرا میگویند؟)
قصه چادر نورانی (ماجرای مسلمان شدن هشتاد یهودی به واسطهی چادر نورانی حضرت)(نسخه بالای چهارسال)
قصه چادر نورانی (نسخه زیر چهار سال)
قصه حدیث کسا
شعر حدیث کسا
قصه دانههای بهشتی (بخشش انار)
قصه عروسی آسمانی
قصه سورهی انسان (داستان فداکاری خانواده مولا علی علیه السلام در قرآن)
قصه عرب بادیه نشین
قصه عروسی بابرکت (عروسی یهودیان و لباس بهشتی حضرت)
(نسخهی بالای چهار سال)
قصه عروسی بابرکت (نسخهی زیر چهار سال)
قصه گردنبند با برکت
قصه تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها
نمایشنامه (علت مخفی بودن قبر حضرت)
از برنامه های کانال لالایی خدا
شعری کودکانه در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
🌺🌺🌺🌺🌺
با انتشار این پیام در ثواب آشناکردن بچهها با شخصیت نورانی حضرت مادر سهیم باشیم🙏
مادران عزیز به کانال شعر،قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇
@gheseshakhsiatemehvari
و حتما پیام سنجاق شده در کانال را بادقت مطالعه بفرمایید 🙏🙏🙏
#شخصیت_محوری
#قصه
#شعر
#کودک
#رسانه_باشیم
هدایت شده از شعر، قصه، معرفی کتاب
🖤 شعری کودکانه در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها 🖤
کاری از گروه شعروقصه درمسیرمادری
عمو زنجیرباف بله
زنجیر منو بافتی؟ بله
پشت کوه انداختی؟
کدوم کوه؟
همون که غاری داره
بالای کوه سواره
پیامبرش تو اون غار
راز و نیازی داره
کدوم کدوم پیامبر؟
همون که آخرینه
محمد امینه
اون که یه دختر داره
سوره کوثر داره
کدوم کدوم دختره؟
همون که یادگاره
فاطمه نام داره
هرکی باهاش دوست بشه
قصر بهشتی داره
کی دوست داره دوست بشه؟؟
من، من، من، من!
چجوری باهاش دوست بشیم؟
اگر به لطف خدا
با کمک اماما
قرآن زیاد بخونیم
حرفاشو خوب بدونیم
میشه با اخلاق خوب
تو قلب اون بمونیم 😍
#حضرت_زهرا
#شعر
#شخصیت_محوری
#مدح
#کودک
مادران عزیز به کانال شعر،قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇
@gheseshakhsiatemehvari
و حتما پیام سنجاق شده در کانال را بادقت مطالعه بفرمایید 🙏🙏🙏
🔸 *پور زیتون*
کودکش را به سینهاش چسباند
دست بر جعد گیسوانش برد
پاک میکرد اشک چشمش را
دست بر پیچ ابروانش برد
چند روزی گرسنه میخوابد
خواب زخمی ز غرّش موشک
دهر چرخید، مادری مضطر
باز هم آب، تشنگی، کودک
زنده شد باز آه دیرینم
بهت، شرمندگی، پدر، غربت
همچو هاجر، رباب، یوکابد
وقتِ ایمان، رضا، دعا، نصرت
همسرش نیست، کاش بر میگشت
روسپیدی که ارغوانی بود
گرم درمان کینهها میشد
او پرستار معمدانی بود
کاش در این دیار نیلی بود
کودکش را به آب بسپارد
همچو صبر عجیب این مردم
کاش دیوار و سقف تاب آرد
صورتش روی صورت کودک
حسبنا الَّه به آه در آمیخت
اشک غلتید روی گردنبند
یادگاری به گردنش آویخت
ارث جدّت، کلید خانهشان
در حوالی مسجد الاقصی
گر نبودم، بدان که کی هستی
پور زیتون، ستبر چون سینا
✍پریسا غلامی
به کانال شعر، قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇
https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
هدایت شده از شعر، قصه، معرفی کتاب
بسته فرهنگی فاطمیه نهایی.pdf
2.7M
🏴 بسته فرهنگی فاطمیه🏴
شعر،قصه،کاردستی،بازی،نقاشی
کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری
تلاشی مادرانه
برای پیاده سازی بحث مهم و کلیدی شخصیت محوری (تربیت الگویی)
استاد عباسی ولدی
📣اگر با این بحث آشنا نیستید روی جمله آبی رنگ بالا ضربه بزنید تا کلیپ رو ببینید
و حتما این کانال رو دنبال کنید👇
https://eitaa.com/shakhsiatemehvari
فایل عکس های قابل چاپ بسته فرهنگی فاطمیه
(برای دانلود فایل روی جمله بالا 👆ضربه بزنید)
🌿 هزینه معنوی استفاده ازاین بسته صلوات بر محمد و آل محمد و ارسال آن برای دیگران 🌺
ما را در بله و ایتا دنبال کنید👇
@gheseshakhsiatemehvari
#فاطمیه
#شخصیت_محوری
#استاد_عباسی_ولدی
#تربیت_الگویی
#قصه
#شعر
#کاردستی
#بازی