یک نفر هست غزلهای مرا میخواند
شاد و سرمست غزلهای مرا میخواند
در و دیوار محل یکسره شاعر شده اند
ته بنبست غزلهای مرا میخواند
خود او شاعر خوبی است، غزل میگوید
ولی از قصد غزلهای مرا میخواند
کاش میشد که غزلهای خودش را میخواند
چون که حیف است غزلهای مرا میخواند
میشود گفت که ما شاعر خوبی هستیم
تا از این دست غزلهای مرا میخواند
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
مثل دیوار که با سایه ی خود تنها بود
ماه روی لبه ی تاریکی اش پیدا بود
آنقدر پرسه زنان گشت به دنبالت باد
تا که از شاخه ی شب برگ نگاهت افتاد
شاعری گفت:تو را فاصله هادزدیدند
همه ی پنجره ها گم شدنت را دیدند
من،او،ما،همه اما خبری از تونبود
اول و آخر دنیا،خبری از تو نبود!
رفتنت،گم شدنت، کاش خیالی باشد
همه هستند چرا جای تو خالی باشد…
#سعیده_اصلاحی
@golchine_sherش
من که میدانم دلت خوش روزگارت عالی است
در کنار من ولی جایت همیشه خالی است
بعد تو با درد این غصه نمی آیم کنار
زندگی بی تو برایم قصه ای پوشالی است
تا که بودی زندگی رنگین کمان عشق بود
طرح بی روحش کنون مانند نقش قالی است
در شبم عطر تنت دیگر نمی پیچد دریغ
عطر شب بو ها گواه حال این بد حالی است
ماه هم امشب در آمد بی فروغِ بی فروغ
هر طرف رو میکنم پروینِ بداقبالی است
آنچه آرامم کند در این سیاهیها ی شب
یاد تو با خاطرات سبز دشت شالی است
جای تو گلدانی از جنس نجابت کاشتم
حیف در گلخانه ام گلدان شوقت خالی است
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
قد کشیدی تا جوانی پا به پایم حیف شد
دست دوران کرد،از دستت جدایم حیف شد
خوب یادم هست گاهی با مداد قرمزت
رنگ می کردی لبانت را برایم حیف شد
ما دو تا از کوچه های کودکیهای همیم
گرچه حالا تو کجا و من کجایم حیف شد
دستِ من بود و لب و ابرو و چشم و موی تو
لحظه هایی که سرت را روی پایم…حیف شد
حاج خانمی! شدی ده سال بعد و من هنوز
مثل سابق بین مردم مشتبایم حیف شد
رفتی و دیگرنخواندم کوچه هم محروم شد
سالها از گرمی سوز صدایم حیف شد
این جوانی جز تو خیلی چیزها را هم گرفت
از دوچرخه تا تفنگ و تیله هایم حیف شد
قدر انگشتان دستم دوستت می داشتم
دیر فهمیدم که کم بود ادعایم حیف شد
#مجتبی_سپید
@golchine_sher
بر چهره ی تو شرم نمایان شدنی نیست
هر بی سرو پا یوسفِ کنعان شدنی نیست
دیریست که از دست ِ تو خورشیدِ وجودم
قربانیِ ابری است که باران شدنی نیست
ایمان تو بر معجزه ی عشق دروغ است
فرعون ستم کار ، مسلمان شدنی نیست
افتاده دل بت شکن معبد چشمت
درآتش هجری که گلستان شدنی نیست
ویران نشده خانه ام از سیل غم تو
کاشانه ی بردوش ، که ویران شدنی نیست
انگشتر خاتم هم اگر داشته باشی
دیوی است درونت که سلیمان شدنی نیست
ازخوردن سیب تنت ای دختر شیطان
این آدم مغرور پشیمان شدنی نیست
بیهوده چرا منکر چشمان تو باشم
عاشق شده ام ، عشق که کتمان شدنی نیست
این قصه ی تکراری ماه است و پلنگی
این قصه ی دردی است که درمان شدنی نیست
#صادق_فغانی
@golchine_sher
باز هم گل کرده لبخندت میان قاب ها
باز غوغا می کنی در سینه ی بی تاب ها
اینقَدَر در چشم های هرکسی پیدا نباش
دورتر شو بعد از این از چشمه و مرداب ها
در میان کوچه ی بی عابر و خلوت نرو
ماه پشت ابر باش از فتنه ی مهتاب ها
عطر گیسوی تو پر کرده تمام شهر را
ناز کمتر کن نرو دکان این قصاب ها
گفته بودی بیشه ی قلب تورا سلطان منم
پس چرا سر می کشی در لانه ی سنجاب ها
توده ای بارانی از سمت دلم در حرکت است
خواهشا چیزی نگو می ترسم از سیلاب ها
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
او دست های پر ترک و قلب شاد داشت
علامه بود!، پنجم نهضت سواد داشت
جز مهربانی از پدرم هیچکس ندید
دستی دهنده با دل روشن نهاد داشت
دخلش نبود در خور خرجش،عجیب بود
مهمان همیشه خانه ی بابا زیاد داشت
هشتش نبود در گرو نُه، چرا که او
دائم به لطف و قول خدا اعتماد داشت
یا روضه بود خانه ی ما یا سرور و جشن
انگار شعبه از خود باب المراد داشت
هر جا گره به کار پدر بود، مادرم
ذکر توسلی به امام جواد(ع)داشت
با نُه سر عائله پدرم پای انقلاب
جان را گذاشت ،گرچه به آن انتقاد داشت
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#پدرم
@golchine_sher
صخرهای آکنده از غمهای دنیا نیستم
بعد از این سیلیخور امواج دریا نیستم
از تبار آفتابم، با تمام بیکسی
تا تو هستی در مدار عشق تنها نیستم
علم یا ثروت؟ بدون عشق چیزی مبهم است
در دل خود راضی از موضوع انشا نیستم!
چوبهی داری برای خود مهیّا کردهام
با أناالحق گفتنم در شهر پیدا نیستم
بیتو ای آرامش امروزی دنیای من
خوب میدانی حریف این غزلها نیستم...
#سعید_بابایی
@golchine_sher
برای_زائرین_مدینه؛ قبرستان_بقیع؛ حج
آتش بزن ای غم تمام پیکرم را
لبریز کن از خونِ دل، چشم ترم را
ای آه و ناله! راه بغضم را بگیرید
تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را
خانه خرابم کرد سیل اشک، وقتی
کردم نظاره تربت پیغمبرم را
بگذار تا از غربت زهرا بگویم
بر پنجرههای بقیع او سرم را
ای کاش چون پروانهای در ماتم او
آتش بسوزاند همه بال و پرم را
اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه؟
این غم شراره زد دل غم پرورم را
هرگز نمیبخشم تو را شهر مدینه
من در کجا جویم مزار مادرم را؟
آتش مزن بر دفتر شعر «وفائی»
ای اشکِ غم! رنگین نمودی دفترم را
#سیدهاشم_وفایی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
همصحبت من پس از تو آیینه شود
انبار تمام دردها سینه شود
تنهایی من پس از تو بغضش ترکید
باید که درون من قرنطینه شود
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
هفته به هفته منتظر دیدن توایم
صبحت بهخیر آرزوی روزگار ما...
السلام علیک یا وعدالله الذی ضمنه
#ناهید_خلفیان
@golchine_sher
من تا كمی قبل از تو زن بودم
با گيسوانی لخت بر شانه
يک دامن چيندار كوتاه و
يک آينه يک كيف يک شانه...
من تا كمی قبل از تو زن بودم
يک زن كه حتی وقت تنهايی
احساس امنيت نمیكردم
جز پشت ميز آشپزخانه
پيش از تو زن بودم زنی مثل
زنهای امروزی كمی عاشق
یک خرده شاد و بيشتر خسته،
بسيار عاقل سخت ديوانه
پيش از تو... خيلی پيشتر از تو،
در عصر يخ يا پيش از آن حتی
زن بودم و خوابيده بود آرام
بر دامنم یک جفت پروانه
تو آمدی روح مرا آنقدر
مانند انجيری تكان دادی
تا ريخت سبز و سرخ و شيرين از سرشاخههايم دانهبهدانه
هم برگهايم را تكاندی هم
پروانههايم را پراندی هم
خوابی زمستانی اسيرم كرد
مانند خرسی پير در ﻻنه...
وقتی كه باران آمد و كمكم
همراه من بيدار شد جنگل
یک خرس پير خشمگين بودم
معجونی از ژنهای مردانه!
#پانتهآ_صفایی
@golchine_sher
در این زمانهی بی های و هوی لال پَرست
خوشا به حالِ کلاغانِ قیل وقال پرست
چهگونه شرح دهم لحظه لحظهی خود را
برایِ این همه ناباورِ خیال پرست؟
به شبنشینیِ خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهیِ زُلال پرست
رسیدهها چه غریب و نچیده میافتند
به پایِ هرزه علفهایِ باغِ کال پرست
رسیدهام به کمالی که جز اَناالحق نیست
کمالِ دار برای منِ کمال پرست
هنوز زندهام و زنده بودنم خاریست
به تنگچشمی مردمِ زوال پرست
#محمد_علی_بهمنی
با آرزوی سلامتی برای استادبهمنی
@golchine_sher
ای درآمیخته با هر کسی از راه رسید !
می توان از تــو فقط دور شد و آه کشید
پرچــم صلــح برافراشته ام بر سر خویش
نه یکی ؛ بلکه به اندازه ی موهای سفید
سال ها مثل درختی که دم نجاری ست
وقت ِ روشن شدن ارّه وجــودم لرزید
ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من
به تقاضــای خود اصـــرار نباید ورزید
شب کوتاه وصالت به «گمان» شد سپری
دست در زلف تــو نابرده دو تا صبـــح دمید
من از آن کوچ که باید بروی کشته شوی
زنده برگشتم و انگیــزه ی پـرواز پرید
تلخـــی وصل ندارد کـــم از اندوه فراق
شادی بلبل از آنست که بو کرد و نچید
مقصد آنگونه که گفتند به ما ، روشن نیست
دوستان نیمـــه ی راهید اگــــر ، برگردید !
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
دریاست ایستاده ، یا آسمان نشسته
در عمق چشمهایت ، رنگین کمان نشسته
وقتی قرار باشد از چشم تو بگویم
در شعر ناگزیر است، گر آسمان نشسته
این بوم سبز آبی، تصویری از بهشت است
بال و پر فرشته است ، در چشمتان نشسته
این گوی های رنگی، افسونگر جهانند
گویی که جاودانه ، با جادوان نشسته
...
ای اصفهان خمار جلفای چشمهایت
در مستی نگاهت صد اصفهان نشسته
#بهرام_احدی
@golchine_sher
فخر است برایش که بخوانند فقیرش
شاهی که به درگاه تو افتاد مسیرش
پیش تو که بر خاک و بر افلاک امیری
خاکش به سر آنکس که بخوانند امیرش
هرکس که به انکار تو و قدر تو پرداخت
سلطان هم اگر بود کشیدند به زیرش
بیمهر تو این گمشده سیارەی تاریک
آبستن رنج است چه دریا چه کویرش
دل سوی تو آورده پناه از غم دنیا
این طفل، یتیم است در آغوش بگیرش
پیش تو مرا پیشکشی نیست جز این شعر
منت به سر من بگذار و بپذیرش
#فاضل_نظری
@golchine_sher
تقدیر بود ! پای کسی در میان نبود
آن روزها که صحبتی از این و آن نبود
می شد زمانه وار بخواهم تو را ولی
وصلی چنین که لایق عشقی چنان نبود
یک روز رنج بی پر و بالی مرا شکست
یک روز بال بود ولی آسمان نبود
وقتی که دوست آینه ام را شکست و رفت
هیچ انتظار دیگری از دشمنان نبود
از خنده ی ترحم مردم که بگذریم
با من کسی به غیر غمت مهربان نبود
#پوریا_شیرانی
@golchine_sher
هر چشمی
به اندازهای که دوستت دارد، تو را میبیند...
#نزار_قبانی
@golchine_sher
به سمت جادهی دلخواه میروم در خواب
به بینهایتِ ناگاه میروم در خواب
شبیه کودکیام، بادبادکی در دست
دوان دوان به سوی ماه میروم در خواب
گرفته خواب مرا چشمهای آهویی
به شوق او به کمینگاه میروم در خواب
کجای شب به تو ایمان بیاورم ای عشق!
برای یافتنت راه میروم در خواب
مرا صدا زدی؛ اما صدا صدای تو نیست
چقدر بی تو به بیراه میروم در خواب
همیشه میپرم از خواب خود، نمیدانی
چگونه در شب جانکاه میروم در خواب؟
چقدر ساده به من شب به خیر میگویی
مرا ببین که به اکراه میروم در خواب
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
چقدر ساده به هم ریختی روانِ مرا!
بریده غصه ی دل کندنت امانِ مرا
قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد
به هر زبان بنویسند داستانِ مرا
گذشتی از من و شب های خالی از غزلم
گرفته حسرتِ دستانِ تو، جهانِ مرا!
سریع پیر شدم! آنچنان که آینه نیز
شکسته در دل خود صورتِ جوانِ مرا!
به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه
خدا گرفت به دستِ تو امتحان مرا!
نه تو خلیل خدایی، نه من چو اسماعیل
بگیر خنجر و در دم بگیر جانِ مرا!
چه روزگار غریبیست، بعد رفتنِ تو
بغل گرفته غمی کهنه آسمانِ مرا
تو را به حرمتِ عشقت قسم بیا برگرد
بیا و تلخ تر از این نکن دهانِ مرا
تو نیم دیگر من نیستی؛ تمامِ منی
تمام کن غم و اندوهِ سالیانِ مرا...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
امیرالمومنین_ع_مدح
مرمت میکند سرمایهی ویران امت را
بنای عدل محکم میکند ارکان امت را
پس از فقدان پیغمبر، خیال خلق آسودهست
اگر در دست میگیرد علی سُکان امت را
در این دریای پرطوفان، علی آن نوح کشتیبان
هدایت میکند کشتی سرگردان امت را
خلافت با علی، بر تن ردای عدل میپوشد
که میزان میکند میزانِ نامیزانِ امت را
علی پیداترین اعجاز پنهان پیمبر بود
که میدانست هم پیدا و هم پنهان امت را
پیمبر جان امت بود و مولا تا به تن جان داشت
حفاظت کرد با شمشیرِ غیرت، جان امت را
مسلمانان! چه میجویید در تنهایی محشر
که میسنجند با حُبِ علی، ایمان امت را
علی از سادهلوحان زخمهای بدتری خورده
خدایا دور کن شر کجاندیشان امت را
میان گودی محراب یا در پهنهی میدان
علی، تنها علی پس میدهد تاوان امت را
#مجتبی_حاذق
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر برای صدمین بار
کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
تا عطرِ سپیده در فضا میپیچد
در شهر صدای آشنا میپیچد
هر صبح میان شادیِ گنجشکان
خورشید به باغِ دلِ ما میپیچد
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher