ببین! تشییع گل در اصفهان پایان ندارد
عبور رودی از تابوت؟! این امکان ندارد
ببخشی سیصد و هفتاد گل را در خزانی
سخاوت تا به این اندازه را باران ندارد
گرفته زیر هر تابوت را یک شهر، مجنون
که لیلی تا به این حد عاشق حیران ندارد
از آن روزی که معنا شد بهاران در خیابان
گمانم اصفهان فصلی به جز آبان ندارد
سرازیرست اشک از جان کاشیهای مسجد
که جز بارانِ اشک این مأذنه، جانان ندارد
به جای گوی با سر عشقبازیهای چوگان...
که شوری مثل این در خاطرش میدان ندارد
به هم هِی شانهها تابوت میبخشند امروز
ترازوی سخاوت ظاهراً میزان ندارد
#حماسه_اصفهان
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#عضوکانال
@golchine_sher
در زیر آسمان و در این بیکرانهها
روی زمین پهن و شلوغی خانهها
در لابلای مردم شهری که مرده اند
در هایوهوی خویش و سکوت رسانه ها
تنها نشستهام به امید نگاه تو
دل بستهام به ناله ی باد و ترانهها
جان دلم بگو به کجا کردهای سفر؟
لب باز کن بگو سخن از محرمانهها
گاهی بیا به خواب گدایت بیا که من
دل خوش نمودهام به شکوه اعانهها
میآیی و بهار به این باغ میرسد
سر میزند به خار دل ما جوانهها
یک روز میرسی ز تکاپوی جادهها
ای تک سوار قصهی عشق و زمانهها
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
گاهی در وجودمان به قبرستانی محتاجیم
برای چیزهایی که درونمان میمیرند.
#محمود_درویش
@golchine_sher
طبع شعرم بویی از عشق و شهامت می دهد
شهر خوبم ( اصفهان ) بوی شهادت می دهد
(ماه آبان) (شهر سلمان) بویی از غم می دهد
با عُروج لاله ها بوی (مُحرم ) می دهد
( اصفهان ) نصف جهان شد از قدمهای شهید
چونکه (صدها) لاله ی پرپر به شهر ما رسید
آخرِ ( آبانِ سال شصت و یک) در اصفهان
می روند آلاله ها بر روی دست عاشقان
از پَر پروازشان آوازه ها بر لب گرفت
چونکه نام این حماسه ( رمز یا زینب ) گرفت
این شهادت ها دوباره شهر ما زیبنده کرد
یاد عاشورای سال شصت و یک را زنده کرد
یا رب این خیل شهیدان با حسین محشور کن
روحشان را بر سرِ خوان علی مَسرور کن
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#عضوکانال
#۲۵آبان_سال_۱۳۶۱_شمسی
#عملیات_محرم
#تشییع_۳۷۰شهید_دریکروز
#شهدای_مظلوم_اصفهان
@golchine_sher
خدا می خواست با رویای تو همگام تر باشم
و از پایان هر تقویم،خوش فرجام تر باشم
خدا کندوی لبهای تو را در خانه ام آورد
که از زنبورهای باغ، شیرین کام تر باشم
تو را مثل جزیره دوخت بر پیراهن موجم
که از پهنای اقیانوس ها" آرام" تر باشم
زبان چشمه ی ییلاق هایم- واضح و روشن-
به سمتم کوچ کن تا باز بی ابهام تر باشم
میان قارچ های سمّی و مشهور جایم نیست
همان بهتر که از هر غنچه ای گمنام تر باشم!
تنور خود پرستی ها عجب سوزانده نان ها را!
چه خوشبختم که می خواهم از این هم خام تر باشم !
من آن میخانه ی شادم که تعطیلی نخواهد داشت
خدا می خواست از هر شاعری " خیام" تر باشم!
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
۲۵ آبان ۱۴۰۲
@golchine_sher
کنون یا رب که گم کردم شکوه آسمانم را
چسان باید گشایم پیشِ تو قفل دهانم را ؟
ز حال و روز خود از بسکه غافل مانده ام اینک
ز خاطر بُرده ام گویی همه نام و نشانم را
ز بس جور و جفا دیدم من از یاران خود اینک
که جای دوستان ترجیح دادم دشمنانم را
گمانم بود از اول ، نمی پاید وفای تو
شکستی عهد خود را پس یقین کردم گمانم را
چو بلبل از چمن رفتم ز جور باد پاییزی
به وقتی که به غارت رفته دیدم آشیانم را
در این دریای طوفانی ندیدم رنگ آسایش
نشد گوشِ کسی پیدا که دریابد فغانم را
ملول و خسته ام در محبسِ تاریکِ این دنیا
خوشا بگشایم آخر بند از روح و روانم را
چو ققنوسی اگر ( شایق) در آتش شعله ور گشتم
که می خواهم بسوزانم میان شعله جانم را
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
چه جای صحبتِ سال و ماه و بهار و خزان
که دل گرفتهام از روزگارِ دور از تو...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
تعبیر خوابهای پریشانیام، بیا
دلتنگ بوسهات شده پیشانیام، بیا
وقتی کنار بستر شعرم تو نیستی
تنهاترین ترانهی بارانیام، بیا
در پیچوتاب ذهن گرهخوردهام فقط
مشغول فن خاطرهدرمانیام، بیا
حالوهوای دفترم از بغض پر شده
در جستوجوی خندهی پنهانیام، بیا
حرف از ترنج، دست، زلیخای دیگری
از جان برید این دل قربانیام، بیا
تنها دلیل رقص قلمهای بی رمق
یک سطر مانده تا ته ویرانیام، بیا
#ژیلا_نظری
@golchine_sher
هرچه میگردم دلیل عشق را پیدا کنم،
یا جوابِ این دلِ بیچاره ی رسوا کنم ،
یا که با تنهایی ام آتش به تنهایی زنم ،
در دلم رویای شیرینِ وصالت جا کنم،
نیستی! دنیا تمامش می شود غرقِ سوال
تا کجا در شب خروش صبح را برپا کنم؟؟؟
ای تمامِ محتوای زنده بودن تا به کی
باغرورت در نبودت پشتِ غم را تا کنم؟!
مرهمِ مهتابِ زخمی اشکهای عاشق است
آه دنیا! صبر کن تا یارِ خود پیدا کنم
#رسول_مومنی
#عضوکانال
@golchine_sher
وقتی که مسیرمان خیابان باشد
همراه تو شادیام فراوان باشد
با تو چِقَدر قدمزدن میچسبد
مخصوصا اگر که زیر باران باشد
#جواد_محمدی_دهنوی
#عضوکانال
@golchine_sher
من بی تو نیستم، تو بی من چه میکنی؟
بیصبح ای ستارهی روشن چه میکنی؟
شب را به خوابدیدن تو روز میکنم
با روزهای تلخ ندیدن چه میکنی؟
این شهر بی تو چند خیابان و خانه است
تو بین سنگ و آجر و آهن چه میکنی؟
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
من شعله شعله دیدهام ای آتش درون
با خوشه خوشه خوشهی خرمن چه میکنی!
پرسیدهای که با تو چه کردم هزار بار
یک بار هم بپرس تو با من چه میکنی؟!
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
میخواستم که سیر ببینم تورا نشد!
ای چشمِ بیقرار چه جای خجالت است
#حسین_دهلوی
@robaiiyat_takbait
بر پَرتو روی یار، گُل بايد ریخت
چون جلوه هر بهار، گل باید ریخت
صبح است و طلوع دیگری آمده است
بر خالق روزگار، گل بايد ریخت
#محمدعلی_هادیان_ندوشن «درود»
#عضوکانال
@golchine_sher
این همان خانه ی قدیمی ماست،آمدم خسته پشت دیوارش
چه کج افتاده روی کاشی ها شبح پیرمرد گچ کارش
این همان کوچه است وباز فقط، سنگفرشی عریض تر دارد
این همان کوچه و نمی بینم، دو سه گنجشک بر سپیدارش
این همان خانه است و مادر نیست تا بیاید به پیشواز پسر
می تراود از این حیاط اما بوی چادر نماز گلدارش
این اتاقی که تا ستاره ی صبح، شاهد شب نخوابی من بود
پسری بود نیمه جان از درد، مادری تا سحر پرستارش
در شب شاهنامه می خواندم، در همین خانه، خوان پنجم را
زن جادوگر آفتابی بود، پهلوان محو زخمه ی تارش...
گاه گاهی حماسه می خواندم،داستان هایی از "رییسعلی"
و در اوهام خود تفنگ به دست،درپس نخل های دلوارش
چه مُردَّد میان شک و یقین، چشم بر کارگاه کوزه گری
دیدم آنجا سبوی خیام ست، بر سرم ریخت ابر انکارش
دست من را کشید خواهر و با هق هق از حال و روز مادر گفت
که محمد حسین! کاری کن، می کشد سرفه های کشدارش
بعد زنگ حساب، سیل آمد و بر آن پل نرفته، افتادم
مادرم آمد و به کوچه گریست، که خدایا خودت نگه دارش
بعد از آن سال ها من آمده ام، من همان کودک یتیمی که
قلکش را شکسته و دارد ترس بی مورد از طلبکارش
من و احمد مسیر مدرسه را چه سراسیمه می دویم امشب
من که جامانده خط کشم به اتاق، او به جدول گم است پرگارش
در همین خانه است کودکی ام، در سکوت اتاق کوچک من
می شوم با تمام موجودی ضرب در زندگی خریدارش
#محمدحسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
ذوقی نداشت عطر بهاری که رفتنی ست
دلخوش شدن به قول و قراری که رفتنی ست
باران پشت شیشه و نقاشی دو قلب
با دست خیس، روی بخاری که رفتنی ست
جز رنج بی دلیل به یادم نمانده است
از خاطرات روزشماری که رفتنی ست
چون جاده دل نبند به هر رهگذر که نیست
در ایستگاه، عشق قطاری که رفتنی ست
با روزهای رفته فراموش کن مرا
دستی بکش به گرد و غباری که رفتنی ست
ما غیر داغ، باغ و بهاری نداشتیم
باغی که رفتنی ست، بهاری که رفتنی ست....
#عبدالجبارکاکایی
@golchine_sher
زیباست فاطمه، چه دل آراست فاطمه
آیینه ای برای تماشاست فاطمه
از بوسه های سبز پدر تازه میشود
مادر برای حضرت باباست فاطمه
در سجده بود و گفت علی جان بگویمت....!
یعنی که سر محشر کبراست فاطمه
پنهان ترین راز خدا بوده از ازل
گنجی نهانی است ،معماست فاطمه
مهریه اش شراب طهورای آبهاست
باران و نور و چشمه و دریاست فاطمه
عالم به گرد چادر او می کند طواف
مشعر ،منا و کعبه و بطحاست فاطمه
گل کرده غنچه های اجابت به رنگ عشق
عطر گلاب و مادر گلهاست فاطمه
لولا..... لما خلقتکما عین راز بود
حوریه ای که جلوه ی طاهاست فاطمه
ناسوت را کشیده به لاهوت با دعا
دستان عرش سبز معلاست فاطمه
مزد رسالت است ولی بعد مصطفی
در بین جمع یکه و تنهاست فاطمه
هیزم ،سقیفه،خانه ی حیدر، فشار در
دلواپس ولایت مولاست فاطمه
الجار ثم دار .....که ای تو حدیث عشق ؟
مهرت قسم روایت انشاست فاطمه
یک ،سوم از سلاله ی سادات شد شهید
مظلومه مثل حضرت مولاست فاطمه
ماه و شراب و آب و قنوت است مهر او
دنیا که هیچ جنت وعقباست فاطمه
او بازتاب نور خدا بوده در زمین
ریحانه است و کوثر و زهراست فاطمه
هرگز نگیر مهر خودت را بهار نور
ذکر مدام روی لب ماست فاطمه
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
این که از عشق تو فرمان ببرم شیرین است
سالم از معرکه اش جان ببرم شیرین است
زندگی بی تو محال است! محال است! محال !
عمـــر را با تو به پایان ببرم شیرین است
#عــلی_صــفری
@golchine_sher
زمین و ماه و ستاره مطیع امر علیست
"به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است"
#میلاد_الماسی
#عضوکانال
@golchine_sher
زینب است او شفیعه ی دوسرا
مثل مادر یگانه بی همتا
کس ندیده به علم وحلم و ادب
دختری مثل دختر زهرا
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
این دوستانی که دم از جنگ می زنند
از تیرهای نخورده چرا لنگ می زنند
هم سفره های خلوت آن روزها ببین
این روزها چه ساده به هم انگ می زنند
هر فصل از وحشت رسوا شدن هنوز
مارا به رنگ جماعتشان رنگ می زنند
یوسف به بدنامی خود اعتراف کن
کز هر طرف به پیرهنت چنگ می زنند
بازی عوض شده و همان همقطارها
از داخل قطار به ما سنگ می زنند
بیهوده دل مبند بر این تخت روی آب
روزی تمام اسکله ها زنگ می زنند
#روزبه_بمانی
@golchine_sher
😍تو ایتا محاله مثل این کانال پیدا کنی
بیا حالت رو خوب کن😍
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در سفرهی تو هنوز قند است ای عشق!
پیچک شدهای دست تو بند است ای عشق!
چون دال شدم ولی الف ماندی تو
دود از سر کُندهات بلند است ای عشق!
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait