eitaa logo
گلچین شعر
12.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
189 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق را بی تو به قلبم لحظه ای دعوت نکردم عشق را جز در نگاهت پیش از این رویت نکردم بغض هایم را به تنهایی فرو خوردم همیشه خنده هایم را بجز تو با کسی قسمت نکردم تکیه گاه غصه هایم شانه های محکمت بود تا نسوزی پا به پایم گریه راحت نکردم شاخ و برگ آرزو های قشنگم را بریدم از درخت عشق مان ...نه! لحظه ای غفلت نکردم دل بریدن سخت باشد؟! نه ، خیالت تخت باشد جز به دل کندن به چیز دیگری عادت نکردم دست هایت را گرفتم قلبم آنجا گرم تر شد دیگر از دنیای سردم با خدا صحبت نکردم هر کجا باشی همانجا هست آرام و قرارم دوستت دارم که هرگز شکوه از غربت نکردم @golchine_sher
رهایم چون پرستویی که از کنج قفس رسته‌ست پرستویی که از آزاد بودن بیشتر خسته‌ست پر از دلشوره عشقم، ولی در ظاهر آرامم چو مردابی که از دنيا به عکس ماه دل بسته‌ست به حدی دوستش دارم که می‌میرم اگر روزی بفهمم دل بریده‌ست از من و با غير پيوسته‌ست چه جای غم اگر از طعنه‌هایت قلب من رنجید؟ ِ سفالِ سختِ جان دل ترک خورده‌ست، نشکسته‌ست اگر از من بپرسی هيچ تضمينی به دنيا نيست که اين بدعهد با ما هرچه پیمان بسته بگسسته‌ست @golchine_sher
دور سرم بپیچ کمی از کلاف عشق چون میشود همیشه به قلبم اضافه عشق از قصه های عاشق و معشوق خوانده ام صد دل پریش عشق و سری هم کلافه... عشق بی بهره است و باده کوثر نمیخورد آنکس که میزند فقط از عشق لاف عشق دست خودم نبوده اگر ریخت آبرو... من شهره ام به ساکتی ام... بر خلاف عشق جان میستاند از همه چشمان ساقی*و آماده ام که جان بدهم در مصاف عشق زایل شدست عقلم از این رو که عاشقم بی عقلی است اگر بروی کوه قاف عشق دشمن ز چشم بسته تو خوف میکند کافر کش است تیغ علی در غلاف عشق @golchine_sher
(پیوند قدسی) امشب زمین و آسمان لبریز نورند افلاکیان در مستی و عیش و سرورند دست فلک بر بیت حیدر گل فشانده بر گوش عالم مژده حق را رسانده امشب شب وصل امیرالمومنین است پیوند دو نور مقدس در زمین است امشب خدا شاهد محمد خطبه خوان است از عشق شان خُرسند قلب قدسیان است امشب علی و فاطمه هم کفوا و یارند بر عالم ایجاد عشق و اعتبارند برپاشده کوچه به کوچه جشن پیوند راضی از این پیوند افلاکی خداوند @golchine_sher
شک کرده‌ام به آمدنش؟شک نمی‌کنم ! یا این‌که به نیامدنش شک نمی‌کنم؟ این یوسف من است که در باد می‌وزد هرگز به عطر پیرهنش شک نمی‌کنم یک صبح با نسیم می‌آید به دیدنم به عطر یاس و نسترنش شک نمی‌کنم خورشید گفته است که یک صبح می‌رسم هرگز به صحّت سخنش شک نمی‌کنم بی او پرنده‌ای که به فردای کوچ رفت آوارگی شده وطنش،شک نمی‌کنم این چشم انتظاری هر روز غرق اشک یعنی به صبح آمدنش شک نمی‌کنم شک کرده‌ام که پشت در خانه‌ام کسی‌ است اما به طرز در زدنش شک نمی‌کنم @golchine_sher
در نبودت گریه ها کردم،در آغوشم بگیر گریه کردم، گریه ها هر دم، در آغوشم بگیر ابر دلتنگی کمی لبریز باران ها شده زیر چتر آهسته و نم نم در آغوشم بگیر با همان شرم و حیای ناز و معصومانه ات چشم خود بگذار روی هم، در آغوشم بگیر آنقدر دلتنگ تو هستم که وقتی آمدی تو بدون صحبتی محکم در آغوشم بگیر گرچه می دانم بعید است انتظارم ،لااقل در درون دفتر شعرم در آغوشم بگیر @golchine_sher
ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع شبِ عروسی‌تان آسمان مصفّا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرار غم و ماندن خوشی‌ها شد که بین عرش خدا بزم شور برپا شد "دلم ز پرده برون شد، کجايی ای مطرب؟" هوا هوای جنون شد، کجايی ای مطرب؟ رمق به جان غزل‌ها دميده شد امشب جنون به مرز تماشا کشيده شد امشب همين‌که صحنه‌ی اين عقد ديده شد امشب ندا رسيد که "عشق آفريده شد" امشب " معاشران! گره از زلف يار باز کنيد " به سمت فاطمه‌ و‌ مرتضی نماز کنيد زمان بخشش هر اشتباه آمده است شب سياه به پايان راه آمده است به شام تار، هوای پگاه آمده است شب عروسی خورشيد و ماه آمده است "دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش‌باد" که غنچه گل شده با نغمه‌ی مبارک‌باد شب وصال دو دل‌داده و دو دل‌بند است به اين دليل دل کل خلق خرسند است لب رسول از اين عقد، غرق لبخند است که عاقدِ علی و فاطمه خداوند است "سرود مجلس امشب فلک به‌رقص آرد" از آسمان گل ياس و سپيده می‌بارد دونيمه شد شب معراج سيب پيغمبر که نيم آن شده زهرا و نيم با حيدر ولی رساند خدا اين دو را به هم‌ديگر زبان شاعر از اين وصف الکن است آخر... "به پير ميکده گفتم که: چيست راه نجات؟" نوشت: "نذر ظهور گل علی صلوات" @golchine_sher
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
چشم و دل عـــــــاشقانه دارد خورشید هم وزن سحر تـــــــرانه دارد خورشید گرم آمده است ،مـــــــیزبانش بــــــاشیم هر گوشه ی شهر خانه دارد،خورشید @golchine_sher
تو دردهای دلم را چه خوب فهمیدی و زخم های غرور شکسته را دیدی به دوش خویش کشیدی تمام دردم را شبی که زندگی ات را به عشق بخشیدی و پا به پای دلم مثل یک ترانه شدی دوباره زنده شدی در تنم درخشیدی شبیه رقص کبوتر به دور گنبد عشق ! و مثل قاصدکی در بهار رقصیدی چقدر تازه شدم با نگاه تو ای خوب ! اگر چه با رگ خواب دلم تو خوابیدی هنوز در شب من رد پای توست به جا بیا که درد دلم را تو خوب فهمیدی @golchine_sher
ما را برای رونق بازار می‌خواهی ای باغبان! تا چند گُل را خوار می‌خواهی اسفند و فروردین ما فرقی نخواهد داشت تقویم را بیهوده در تکرار می‌خواهی پاداش حرف حق زدن جز سربلندی نیست حق با من است اما مرا بر دار می‌خواهی ای دل چرا دست از سر من برنمی‌داری تا کی مرا از زندگی بیزار می‌خواهی؟ ای عشق! ای سنگ صبور روزهای من! امشب خودت هم محرم اسرار می‌خواهی @golchine_sher
همه کَلمات عِشق را می‌سوزانم تا کسی غیر از من آنها را برای تو نَنویسد و همه مَرزهای دیوانگی را اِشغال می‌کنم تا کسی غیر از من دیوانه تو نَشود... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با منِ دردآشنا ، ناآشنایی بیش از این؟ ای وفادارِ رقیبان، بی‌وفایی بیش از این؟ گرمِ احساس منی، سرگرم یاد دیگران، من کجا از وصل خشنودم، جدایی بیش از این؟ موجی و بر تکه‌سنگی خُرد، سیلی می‌زنی با به‌خاک‌افتادگان، زورآزمایی بیش از این؟ زاهد دلسنگ را از گوشه‌ی محراب خود ساکن میخانه کردی، دلربایی بیش از این؟ پیش از این زنجیرِ صدها غم به پایم بسته بود حال، تنها بنده‌ی عشقم، رهایی بیش از این؟ @golchine_sher
یک نفر هست غزل‌های مرا می‌خواند شاد و سرمست غزل‌های مرا می‌خواند در و دیوار محل یکسره شاعر شده اند ته بن‌بست غزل‌های مرا می‌خواند خود او شاعر خوبی است، غزل می‌گوید ولی از قصد غزل‌های مرا می‌خواند کاش می‌شد که غزل‌های خودش را می‌خواند چون که حیف است غزل‌های مرا می‌خواند می‌شود گفت که ما شاعر خوبی هستیم تا از این دست غزل‌های مرا می‌خواند @golchine_sher
مثل دیوار که با سایه ی خود تنها بود ماه روی لبه ی تاریکی اش پیدا بود آنقدر پرسه زنان گشت به دنبالت باد تا که از شاخه ی شب برگ نگاهت افتاد شاعری گفت:تو را فاصله هادزدیدند همه ی پنجره ها گم شدنت را دیدند من،او،ما،همه اما خبری از تونبود اول و آخر دنیا،خبری از تو نبود! رفتنت،گم شدنت، کاش خیالی باشد همه هستند چرا جای تو خالی باشد… @golchine_sherش
من که میدانم دلت خوش روزگارت عالی است در  کنار من ولی جایت همیشه خالی است بعد  تو  با درد این غصه نمی آیم کنار زندگی بی تو  برایم قصه ای  پوشالی است تا که بودی زندگی  رنگین کمان  عشق بود طرح بی روحش کنون مانند نقش قالی است در شبم عطر تنت دیگر نمی پیچد دریغ عطر  شب بو ها گواه حال این بد حالی است ماه هم امشب در آمد بی فروغِ بی فروغ هر طرف رو میکنم پروینِ بداقبالی است آنچه آرامم کند در این سیاهی‌ها ی شب یاد تو با خاطرات سبز دشت شالی است جای تو گلدانی از جنس نجابت کاشتم حیف در گلخانه ام گلدان شوقت خالی است @golchine_sher
قد کشیدی تا جوانی پا به پایم حیف شد دست دوران کرد،از دستت جدایم حیف شد خوب یادم هست گاهی با مداد قرمزت رنگ می کردی لبانت را برایم حیف شد ما دو تا از کوچه های کودکیهای همیم گرچه حالا تو کجا و من کجایم حیف شد دستِ من بود و لب و ابرو و چشم و موی تو لحظه هایی که سرت را روی پایم…حیف شد حاج خانمی! شدی ده سال بعد و من هنوز مثل سابق بین مردم مشتبایم حیف شد رفتی و دیگرنخواندم کوچه هم محروم شد سالها  از  گرمی سوز  صدایم  حیف  شد این جوانی جز تو خیلی چیزها را هم گرفت از دوچرخه تا تفنگ و تیله هایم حیف شد قدر انگشتان دستم  دوستت  می داشتم دیر فهمیدم که کم بود ادعایم حیف شد @golchine_sher
بر چهره ی تو شرم نمایان شدنی نیست  هر بی سرو پا یوسفِ کنعان شدنی نیست  دیریست که از دست ِ تو خورشیدِ وجودم  قربانیِ ابری است که باران شدنی نیست  ایمان تو بر معجزه ی عشق دروغ است  فرعون ستم کار ، مسلمان شدنی نیست  افتاده دل بت شکن معبد چشمت  درآتش هجری که گلستان شدنی نیست  ویران نشده خانه ام از سیل غم  تو  کاشانه ی بردوش ، که ویران شدنی نیست  انگشتر خاتم هم اگر داشته باشی  دیوی است درونت که سلیمان شدنی نیست  ازخوردن سیب تنت ای دختر شیطان  این آدم مغرور پشیمان شدنی نیست  بیهوده چرا منکر چشمان تو باشم  عاشق شده ام ، عشق که کتمان شدنی نیست  این قصه ی تکراری ماه است و پلنگی  این قصه ی دردی است که درمان شدنی نیست @golchine_sher
باز هم گل کرده لبخندت میان قاب ها باز غوغا می کنی در سینه ی بی تاب ها اینقَدَر در چشم های هرکسی پیدا نباش دورتر شو بعد از این از چشمه و مرداب ها در میان کوچه ی بی عابر و خلوت نرو ماه پشت ابر باش از فتنه ی مهتاب ها عطر گیسوی تو پر کرده تمام شهر را ناز کمتر کن  نرو دکان این قصاب ها گفته بودی بیشه ی قلب تورا سلطان منم پس چرا سر می کشی در لانه ی سنجاب ها توده ای بارانی از سمت دلم در حرکت است خواهشا چیزی نگو می ترسم از سیلاب ها @golchine_sher
او دست های پر ترک و قلب شاد داشت علامه بود!، پنجم نهضت سواد داشت جز مهربانی از پدرم هیچ‌کس ندید دستی دهنده با دل روشن نهاد داشت دخلش نبود در خور خرجش،عجیب بود مهمان همیشه خانه ی بابا زیاد داشت هشتش نبود در گرو نُه، چرا که او دائم به لطف و قول خدا اعتماد داشت یا روضه بود خانه ی ما یا سرور و جشن انگار شعبه از خود باب المراد داشت هر جا گره به کار پدر بود، مادرم ذکر توسلی به امام جواد(ع)داشت با نُه سر عائله پدرم پای انقلاب جان را گذاشت ،گرچه به آن انتقاد داشت @golchine_sher
صخره‌ای آکنده از غم‌های دنیا نیستم بعد از این سیلی‌خور امواج دریا نیستم از تبار آفتابم، با تمام بی‌کسی تا تو هستی در مدار عشق تنها نیستم علم یا ثروت؟ بدون عشق چیزی مبهم است در دل خود راضی از موضوع انشا نیستم! چوبه‌ی داری برای خود مهیّا کرده‌ام با أناالحق گفتنم در شهر پیدا نیستم بی‌تو ای آرامش امروزی دنیای من خوب می‌دانی حریف این غزل‌ها نیستم... @golchine_sher
برای_زائرین_مدینه؛ قبرستان_بقیع؛ حج آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن از خونِ دل، چشم ترم را ای آه و ناله! راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک، وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا بگویم بر پنجره‌های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه‌ای در ماتم او آتش بسوزاند همه بال و پرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه؟ این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی‌بخشم تو را شهر مدینه من در کجا جویم مزار مادرم را؟ آتش مزن بر دفتر شعر «وفائی» ای اشکِ غم! رنگین نمودی دفترم را @golchine_sher
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080