eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
694 عکس
252 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم   آشفته ام…زیبایی ات باشد برای بعد من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم   از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم   می خندم و آیینه می گرید به حال من دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم   در را به رویم باز کن! اندوه آوردم امشب برای گریه کردن شانه می خواهم @golchine_sher
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شب دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش چه بی آزار بادیوار نجوا می کنم هر شب کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب @golchine_sher
به گونه مانده نشانی زبوسه‌ی سحرت فرو نشانده لبت، آتشِ دلِ ما را قلم به دست بگیر و قیام کن ای‌ عشق! به موجِ شعر بکوبان عصای موسا را @golchine_sher
مسیرِ_اربعین مسیر اربعین سمتِ ظهور است نخستین شرطِ آن عشقِ حضور است نجف تا کربلا پای پیاده دلِ هر عاشقی غرقِ سرور است ارادت می برد منزل به منزل که در هر منزلی دل غرقِ نور است ندای یا حسین ،هنگامِ رفتن برای عاشقان رمز عبور است نترسد زائر از بُعدِ مسافت دلش هنگام دشواری صبور است چو( شایق) عاشقانه می سرایم مسیر اربعین سمتِ ظهور است @golchine_sher
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟ ستاره‌ها نهفتم، در آسمان ابری دلم گرفته‌ای دوست ، هوای گریه با من @golchine_sher
من بی تو نیستم، تو بی من چه می‌کنی؟ بی‌صبح ای ستاره‌ی روشن چه می‌کنی؟ شب را به خواب‌ِ دیدن تو روز می‌کنم با روزهای تلخ ندیدن چه می‌کنی؟ این شهر بی تو چند خیابان و خانه است تو بین سنگ و آجر و آهن چه می‌کنی؟ گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد می‌پوشمش هنوز، تو بر تن چه می‌کنی؟ من شعله شعله دیده‌ام ای آتش درون با خوشه خوشه خوشه‌ی خرمن چه می‌کنی! پرسیده‌ای که با تو چه کردم هزار بار یک بار هم بپرس تو با من چه می‌کنی؟! @golchine_sher
امام_زمان_عج_مناجات_اربعین حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع زیارت_اربعین اگر سوار و اگر که پیاده می‌آییم به‌شوق توست که جاده‌ به‌ جاده می‌آییم هزارشکر که در اوج این همه سختی به دیدن حرم تو چه ساده می‌آییم بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند بدیهی است که با خانواده می‌آییم اگرچه سختی و دشواری است، اما ما به خُلق باز و به رویِ گشاده می‌آییم "به‌رغم مدعیانی که منعِ عشق کنند" به حکم عشقِ الهی زیاده می‌آییم شکوهمندترین نوعِ انتظار این است همین که خسته ولی ایستاده می‌آییم در این مسیر فقط در پیِ رضای توأیم که فکر غیر تو از سر نهاده، می‌آییم بیا به دیدن ما ای امام صاحب‌امر که ما به شوق تو با این اراده می‌آییم @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
آیینه و صبح و دولت نور رسید الطاف سحر دوباره بر ما تابید شب رفت به استراحت و خواب شود روز آمد و شد نوبت کار خورشید @golchine_sher
نمیتوانم ننویسم نوشتن مثل نَفَس است برای زندگی مثل پرواز برای کبوتر مثل هوا برای انسان مثل آب برای ماهی و مثل ... کلمه ها را بردار و در جای خودشان بگذار و به آنها نقش بده یکی فاعل و یکی مفعول و یکی... و آنگاه آفرینش اتفاق می افتد قلم را بردار @golchine_sher
"شامِ آخر" می توانی جواب رد بدهی،پاسخش دیده ی تَرَم باشد ! بعد از این ها فقط؛فقط و فقط ،عاشقی توی دفترم باشد ! با خودم هِی خیال می کردم ،آمدی باز کوچه آبی شد کوچه تان را مرور کردم و بعد،گفتم این بار آخرم باشد ! نامه های تو را که ازحفظم، بین شومینه دود می شد و حیف ! بوسه بر پاکتش زدم آرام، تا ابد منّتش سَرَم باشد ! گرچه از ذهن ، پاک می کُنمت، تو زیادم نمی روی امّا با خیال تو دلخوشم بی تو، تا همین شانس دیگرم باشد ! من که هفت آسمان دنیا را، یک ستاره نداشتم هرگز می کِشم یک ستاره مصنوعی، تا در این شعر اَخترم باشد ! قبل از این که یواش برخیزی، تا برای همیشه ترک کنی قبل از این کاش سیلی ام بزنی،تا که این قصّه باورم باشد ! من مسیح تو می شوم تا با،خاطری خوش ز هم جدا بشویم شاید این خنده ها ی پایانی است، شاید این شامِ آخرم باشد ! @golchine_sher
هستی‌ام رفت و دلم سوخت و خون شد جگرم باخبر باش که بعد از تو چه آمد به سرم در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی نکته اینجاست که من رازنگه‌دارترم گرچه آزردی‌ام ای دوست محال است که من چون تو از دوست به بیگانه شکایت ببرم راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست! باشد ! از خیر رسیدن به تو هم می‌گذرم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید طنین نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ می‌خندم مگر به شیوه‌ی دیگر مرا مجاب کنید در انجماد سکون پیش از آنکه سنگ شوم مرا به هرم نفس‌های عشق آب کنید مگر سماجت پولادی سکوت مرا درون کوره‌ی فریاد خود مذاب کنید بلاغت غم من انتشار خواهد یافت اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید @golchine_sher
همان آغاز باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار اول، باید استغفار می‌کردم ‌ ملاقات نخستین کاش بار آخرین‌ام بود تو را دیگر میان خواب‌ها دیدار می‌کردم ‌ «به روی نامه‌هایت قطر‌ه‌ی اشک است، غمگینی؟» تو می‌پرسیدی و با چشم خون انکار می‌کردم ‌ در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود به پای مرگ می‌افتادم و اصرار می‌کردم @golchine_sher
اربعین پیاده_روی امام_حسین علیه السلام دل شکسته به شوق عمود راه افتاد و اشک قطره شد و همچو رود راه افتاد نفس نفس ، زد و ذکر حسین بر لبها به سمت مضجع خیر الوجود راه افتاد تمام قافله پر شد ز عطر و بوی حسین و دل به شوق وصال و شهود راه افتاد به لطف نغمه حب الحسین جمعی ما دلیرکه منتظر و خسته بود راه افتاد یکی به موکب شربت یکی به موکب چای به زیر گنبد سرخ و کبود راه افتاد نماز ظهر خواندیم به یادعاشورا چه هق‌هقی که میان سجود راه افتاد پس از نهار که یک روضه بود چاشنی‌اش ((بساط شوخی و گفت و شنود راه افتاد)) برای طوف حرم با دو چشم پر باران زمین تشنه پرش را گشود راه افتاد ((و باز با غم و حسرت پریدم از این خواب)) و اشک حسرت جامانده زود ... @golchine_sher
چهل روز است چون مِیْ در خروشم لبالب  آتشم  داغم به جوشم چهل روز است دربزمِ عزایت به جز خون از سبوی دل ننوشم اربعین سرور وسالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بر همه ی عاشقان حضرتش تسلیت باد @golchine_sher
به دستم شاخه‌ی گل می‌دهی یا خار ای دنیا نقاب دوستی از صورتت بردار ای دنیا کسی دیگر سراغ از عشق و شیدایی نمی‌گیرد چه آوردی به روز دلبر و دلدار ای دنیا گرفتی دست ظالم را هزاران بار و با اجبار گرفتی بارها از بی‌گناه اقرار ای دنیا در این بیهودگی هر روز گرد خویش می‌گردی چه سودی می‌بری از این همه تکرار ای دنیا چرا انکار؟! من عمری تو را می‌خواستم اما نمی‌خواهم تو را دیگر، چرا اصرار ای دنیا @golchine_sher
جدال عقل و دل همواره در من ماجرا دارد شبیه سرزمینی که دو تا فرمانروا دارد شبیه سرزمینی که یکی در آن به پا خیزد یکی در من شبیه تو خیال کودتا دارد منِ دلمرده و عشق تو ، شاید منطقی باشد گل نیلوفر اغلب در دل مرداب جا دارد تو دلگرمی ولی همپا و همدستی نخواهد داشت کسی که قصد ماندن با من بی دست و پا دارد خودم را صرف فعل ” خواستن ” کردم ولی عمری ست ” توانستن ” برایم معنی نا آشنا دارد زیاد است انتظار معجزه از من که فرتوتم پیمبر نیست هر پیری که در دستش عصا دارد @golchine_sher
گم کن مرا و فکر کن اصلا نبوده ام غرقم کن و خيال کن اين من نبوده ام اصلا بگو نديده و نشنيده ای مرا اصلا بگو مجاز به بودن نبوده ام دور سر تو گشته ام و پرت...هيچوقت دلگير از مرام فلاخن نبوده ام نشکن مرا زياد مزاحم نميشوم تا بوده ام وبال به گردن نبوده ام انکار کن مرا و من اقرار ميکنم يک لحظه در تصور اين زن نبوده ام @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️بحث و جدل دختر جوان با استاد ازغدی درباره حجاب و پاسخ جالب ایشان @golchine_sher
بسم الله النور «بیرق» ما راهیان مست دل از دست داده ایم با چای داغ موکب تو گرم باده ایم با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم «در زیر بیرقت همه یک خانواده ایم» یا صاحب الزمان تو علمدار عالمی شکر خدا که پشت سرت ایستاده ایم وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما با خانواده راهی دریای جاده ایم با خون هر شهید به راه آمدیم ما سر را به شاهراهِ شهیدان نهاده ایم پر زرق و برق نیست اگر زندگی ما مانند اشک روضه ی تو صاف و ساده ایم چیزی نمانده است به نابودی خَسان مانند آب های روان با اراده ایم پر می شود مشام جهان از شمیم ما ما نامه نامه عطر گلی سرگشاده ایم @golchine_sher
برخیز به لب خوانی نور از لب خورشید برخیز بخوانیم دو خط آیه ی  توحید چون ذره  بزن چرخ  که خورشید * مکانیم ای خاک به افلاک  بزن خیمه ی امید تفکیک شو از دانه که دُردانه ی عشقی برچین ز دلت پرده ی بی پرده ی تردید برقی بزن و  غلغله انداز به آفاق باران بزن ای ابر که این مزرعه خشکید ازهمت چشم تو مگر عشق بزاید از خاک عقیمی که چنین یائسه گردید ای صبحِ دل آرام نوایی  بزن از عشق تا مست شود هرکه از این زمزمه نوشید @golchine_sher
از تو پنهان می‌کنم رنگ صدایم را هنوز پیش چشمت می‌کنم گم دست و پایم را هنوز غربتم را با تو قسمت می‌کنم از راه دور می‌پذیری دست‌های بی‌نوایم را هنوز بشنو آواز مرا از سایه‌ها و سنگ‌ها مُردم امّا نیست پایان، ماجرایم را هنوز چیست آیا جُرم انسان جز به دنیا آمدن آن که می‌آرد نمی‌بخشد خطایم را هنوز در زمین جایی ندارم آرزویم مردن است آسمان نشنیده می‌گیرد دعایم را هنوز ‌ @golchine_sher