eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
772 عکس
268 ویدیو
11 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم! بی تو ای آرام جان، یا ساختم یا سوختم! سوختم از آتش دل، در میان موج اشک شوربختی بین، که در آغوش دریا سوختم! @golchine_sher
سجّاده ی سجّاد همانند صَدَف غلتان شده بر دامن او دُرِّ نَجَف از سجده که برخاست جهان روشن شد پیشانی خورشید از او یافت شَرَف @golchine_sher
در بغض قنوت گرچه در فریادند شادند که از اهل حسین آبادند آنان که به ذکر، یا دعا مشغولند در سجده شکر حضرت سجادند @golchine_sher
قسم به چشم نجیبت به عمق تنهایی قسم به ثانیه هایی که دیر می آیی مگر بمیرم از این عشق دست بردارم قسم به اسم عزیزت که دوستت دارم مرا ببخش نمی خواهم از تو دور شوم مرا ببخش که با عشق بی غرور شوم چقدر حرف نداری! چقدر فریادی سکوت کردی و فریاد یاد من دادی تو را به سینه نهادم که غیر از این ننگ است.. اگر چه جای تو در قلب کوچکم تنگ است جهان بی تو برایم حقیر و ناچیز است و "من" بدون "تو" یک واژه ی غم انگیز است برای این من تنها هوای بی تو بد است منی که از همه دنیا فقط تو را بلد است @golchine_sher
با تو حتي راضي ام، حاضر به تبعيد از بهشت؛ گاز خواهم زد تمام سيب هاي كال را!... @golchine_sher
از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم تا نیست غیبتی نبود لذت حضور @golchine_sher
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی سنگ را با چه زبانی به سخن وا دارم ؟ @golchine_sher
پاییز و رقص خش خش احساس تبدار موسیقی باران و عطر کوچه ی یار لبریز بودم از صدای بغض خاموش در گوشه ای تاریک و خلوت کنج دیوار فریاد می‌زد گریه پشت قاب خنده میگفت از حال نزار و قلب بیمار می‌رفت سوی پنجره پای نگاهم یادآور تاب و تب‌ دل وقت دیدار از دور می‌دیدم سراب روی ماهش ذهنم پر از تشویش و چشمم سرد و نمدار او رفته اما پس چرا باور ندارم هر چند با خود بارها رفتم کلنجار می‌ترسم از روزی که دیگر بر نگردد با من بماند لحظه های تلخ و غمبار @golchine_sher
من آن ستاره ی نامرئی ام که دیده نشد صدای گریه ی تنهایی اش شنیده نشد... @golchine_sher
یادت می آید از آن روز ؛آن روز سرگشته درباد گفتی خداحافظ و من ،آیینه از دستم افتاد گفتی خداحافظ و من ،هرگز جوابی نگفتم برگونه ام اشک لغزید ،یعنی خداحافظت باد! بار سفر بستن تو ،انداخت از پا دلم را آهسته تر بال بگشای،آه ای پرستوی آزاد! ای بانوی خاطراتِ فصل بهار وخزانم ! گل خنده سرخِ لب هایت رنگ زردی مبیناد! درچشم های من و تو ،رازی نهفته ست ،بگذار این راز پنهان بماند ،از مردم شادی آباد دیدی که مدفون شد آخر ،رویای شیرینمان در دشتی که گندم نمی کرد،باغی که سیبی نمی داد اینک من وتو دو تنها آواره دربی کران ها با تار و نِی می سراییم فریاد از این عشق ،فریاد! @golchine_sher
کشتیّ نجات او امان می بخشد جان بر لب و جان به خیزران می بخشد با راس بریده هم میان گودال انگشتری اش به ساربان می بخشد @golchine_sher
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند @golchine_sher
بگذار سر به سينۀ من تا كه بشنوي آهنگ اشتياق دلي درد مند را شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق آزار اين رميدۀ سر در كمند را بگذار سر به سينۀ من تا بگويمت اندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان عمريست در هواي تو از آشيان جداست دلتنگم، آنچنان كه اگر بينمت به كام خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت شايد كه جاودانه بماني كنار من اي نازنين كه هيچ وفا نيست با مَنَت تو آسمان آبي آرام و روشني من چون كبوتري كه پَرم در هواي تو يك شب ستاره هاي تو را دانه‌چين كنم با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو بگذار تا ببوسمت اي نوشخند  صبح بگذار تا بنوشمت اي چشمۀ شراب بيمار خنده هاي توام، بيشتر بخند خورشيد آرزوي مني، گرم‌تر بتاب... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‌@golchine_sher
لبخند ملیحی که به رخسار حسین است از یُمن قدمهای سپهدار حسین است گل بوسه ز بستان پسر چیده پدر چون این غنچه ی سرخی است که تب دار حسین است آفاق به یک گل نشود گر چه گلستان دستان قمر حلقه ی گلزار حسین است برگرد طواف حرمش خیل ملائک عباسِ علی نقطه ی پرگار حسین است بر هاشمیان گشته قمر چونکه یقینا ماه است و فروزنده ی انوار حسین است این چشمه ی جوشان کرامات ابالفضل شفّاف چو آئینه ی تکرار حسین است راز لب عطشان حسین است، شفاعت یا شافع محشر یَدِ سردار حسین است اشک قلم از گونه دفتر شده جاری وقتی سخن از مشک و علمدار حسین است خون جگر پاره ی مشک است گواهش دریای به خون خفته بدهکار حسین است @golchine_sher
پدر در خاطرم یک قهرمان است محبت در دلش دُرّی نهان است اگر باران ببارد غم ندارم پدر زیباترین چتر جهان است... @golchine_sher
من سال هاست بعد ِ تو مُردم ولی هنوز عطرت که می وَزد کفنم تیر میکشد ...! @golchine_sher
"ای خالق راز و نیاز عاشقانه در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه ای آسمان پیشانی‌ات، ای ابر ای کوه سجادۀ تو دشت‌های بی‌کرانه دارند در دستانِ هنگامِ قنوتت گنجشک‌های بی‌شماری آشیانه تسبیح می‌گویی تمام طول شب را با اشک‌هایت دانه دانه دانه دانه فرزند زمزم! کیستی، اهل کجایی؟ در چشم‌هایت داری از کوثر نشانه فریاد عاشوراست موج پرچمی که وادی به وادی می‌بری بر روی شانه وقتی که در حال مرور کربلایی عالم سراسر می‌شود پروانه‌خانه این بیت آخر با خودش دارد درودی بر مادرت، آن شهربانوی زمانه" @golchine_sher
دلِ بی عشق چه در سینه نگه داشته‌اید؟ @golchine_sher
به گوش قاصدک آرام، تو را من آرزو کردم اگرچه خوب میدانم، عزیزم، از  محالاتی @golchine_sher
خوابِ خوبِ منی و حسرت بیداری هام... @golchine_sher
شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده است آسمانا!کاسه صبر درختان پر شده است زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده است چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است بس که گل هایم به گور دسته جمعی رفته اند دیگر از گل های پرپر خاک گلدان پر شده است دوک نخ ریسی بیاور یوسف مصری ببر شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده است شهر گفتم!؟شهر!آری شهر!آری شهر!شهر از خیابان!از خیابان!از خیابان پر شده است @golchine_sher
موج‌های بیقرار و گوش‌ماهی‌ها که هیچ   عشق گهگاهی نهنگی‌را به‌ساحل می‌کشد!  @golchine_sher
شبیه قطره بارانی که آهن را نمی‌فهمد دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی‌فهمد نگاهی شیشه‌ای دارم، به سنگ مردمک‌هایت الفبای دلت معنای «نشکن»! را نمی‌فهمد هزاران بار دیگر هم بگویی «دوستت دارم» کسی معنای این حرف مبرهن را نمی‌فهمد من ابراهیم عشقم، مردم اسماعیل دل‌هاشان محبت مانده شمشیری که گردن را نمی‌فهمد چراغ چشم‌هایت را برایم پست کن دیگر نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی‌فهمد دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می‌گویم فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی‌فهمد برای خویش دنیایی شبیه آرزو دارم کسی من را نمی‌فهمد، کسی من را نمی‌فهمد @golchine_sher
باروتِ درون جعبه در انباریم با نیتِ انتقامِ او بیداریم دست از سر و پا خطا نکن ای دشمن فرمان برسد، ما همگی سرداریم @golchine_sher
بارشِ بی وقفه ی این چشم ها بی فایده است آتشِ افتاده در سینه، دوایش آب نیست... @golchine_sher