eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌸 ولادت پربرکت امام جواد(ع) امام جواد(ع) سال ۱۹۵ قمری در مدینه به دنیا آمد. درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع، تولد او را در ماه رمضان دانسته‌اند. برخی روز آن را ۱۵ رمضان و برخی دیگر ۱۹ رمضان گفته‌اند. شیخ طوسی در «مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد» تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است. از برخی روایات برمی‌آید که قبل از تولد جوادالائمه، برخی از واقفیان می‌گفتند علی بن موسی چگونه می‌تواند امام باشد در حالی که از خود نسلی ندارد. از این‌رو وقتی که جوادالأئمه(ع) به دنیا آمدند، امام رضا(ع) او را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد. با این حال حتی پس از تولد او نیز برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند. آنان می‌گفتند جوادالائمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه چهره شناسان را حاضر کردند و آنان امام جواد(ع) را فرزند امام رضا(ع) دانستند. 📚منبع ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۲۷۳ اعلام الوری، شیخ طبرسی، ج۲، ص۹۱ مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۸۰۵ کافی، شیخ کلینی، ص۳۲۰ .
. 🔹 نمونه‌هایی از سخاوت امام جواد علیه‌السلام امام علیه السلام در آغاز هر ماه صدقه می‌داد(۱) آنچه به دست می‌آورد عمده‌اش را به علویان اختصاص می‌داد. مقداری از بیت المال که به ایشان پرداخت می‌شد را نیز انفاق می‌کرد. همچنین درآمدهای ناشی از موقوفات اجداداش را که خود شخصاً بر روی باغها و مزارع آنها کار می‌کرد، صرف اهداف عالیه خود و نیازهای جامعه اسلامی می‌کرد. درآمد آنچه را که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در مدینه وقف نموده و در اختیار امام علیه‌السلام بود را نیز بین خویشاوندان و فقرا تقسیم می‌نمود . همچنین هنگامی که قصد داشت بغداد را به سوی مدینه ترک کند، هر آنچه داشت در راه خدا انفاق کرد. اسماعیل بن عباس هاشمی می‌گوید از تنگی معشیت نزد امام علیه‌السلام شکایت نمودم. امام علیه‌السلام قطعه‌ای طلای خالص که وزنش ۱۶ مثقال بود به من داد.(۲) مردی به حضور امام جواد علیه‌السلام رسید و عرض کرد: مرا به اندازه مروت خودتان احسان کنید. امام علیه‌السلام فرمودند: «اکنون در وسعت من نیست.» سائل عرض کرد پس به مقدار مروت و مردانگی خودم احسان فرمائید. امام علیه‌السلام به خدمتگزار خود فرمود: «مبلغ دویست دینار به او عطا کنید.»(۳) در روایتی آمده است امام جواد علیه‌السلام در سن سه یا چهار سالگی بود که پدر بزرگوارش امام رضا(علیه‌السلام) به او مرقوم فرمود: «باید بخشش و بذل و عطای تو کمتر از پنجاه درهم نباشد و بیشتر از آن در اختیار توست.» از این رو حضرتش به هر فقیر و بینوا این مقدار و بیشتر عطا می‌فرمود و جایزه‌های چندین هزار درهمی داشت که طبق اخبار روایت شده به جهت جود و بخششی که حضرتش داشته او را جواد و بخشنده گفته‌اند.(۴) امام علیه السلام با اینگونه بخشش به شیعیانش آموخت که دنیا را باید برای آخرت خواست و مال را برای انفاق در راه خدا فراهم کرد.(۵) 📚منبع (۱) الدروع الواقیه، ابن طاووس، ص ۴۲ (۲) الخرایج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج ۱، ص ۱۰۵ (۳) حلیةالابرار، سیدهاشم بحرانی، ج ۲، ص ۴۰۸ درس زندگی از سیره عملی حضرت جواد علیه السلام، حمیدرضا کفاش (۴) محمد بن علی علیه السلام، امام جواد، مرضیه محمدزاده، ص ۳۱۵ (۵) همان، ص ۵۷ .
. ❇️ علم و ادب امام جواد(ع) سخنان و مناظرات امام جواد(ع) و حل مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان و پژوهشگران اسلامی اعم از شیعه و سنی را برانگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام واداشته است و هر کدام او را به نحوی ستوده‌اند. به عنوان نمونه استاد شیعه شیخ مفید از آن حضرت چنین یاد می‌کند: «مأمون شیفته او شد، زیرا می‌دید که او با وجود سن کم از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلی به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ‌یک از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیده‌اند.»(۱) جاحظ عثمانی معتزلی که از مخالفان خاندان علی(ع) بود، امام جواد(ع) را در شمار ۱۰ تن از طالبیان آورده که درباره آن چنین گفته است؛ هر یک از آنان عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاک نهادند. برخی از آنان خلیفه و برخی نامزد خلافت می‌باشند و تا ۱۰ تن هر یک فرزند دیگری است آنان عبارتند از: حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی. هیچ یک از خاندان‌های عرب و عجم دارای چنین نصب شریفی نیستند.(۲) 📚منبع (۱) الارشاد، شیخ مفید، ص۳۱۹؛ روضةالواعظین، فتال نیشابوری، ص۲۶۱ (۲) نگاهی به زندگی سیاسی امام جواد(ع)، مرتضی العاملی، سید جعفر، ترجمه سید محمد حسینی، ص ۱۰۶ .
. ✳️ همنشینی با همه اقشار جامعه امام جواد(ع)، برتری انسان‌ها را به واسطه علم آنان می‌دانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که: «الشَّریفُ کلُّ الشَّریفِ مَن شَرّفَه عِلْمُه.» «با شرافت‌ترین از همه شریف‌ها کسی است که شرفش به واسطه علمش باشد.» از این‌رو، به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست می‌کرد. برخی از نویسندگان حدود ۱۰ تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمرده‌اند. نقش انگشتری او، «حَسْبِی اللَّهُ حَافِظِی» به معنای «بس است مرا خدایی که حافظ من است» بوده است. 📚منبع کشف الغمه، اربلی، ج۲، ص۳۵۰ مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی، ص۹۱ .
👆 ✅ یک نکته: سلام رفقا نکات آقا سید مهدی حسینی رو حتما بشنوید. چالش این روزهای برخی اشعار و ساخت تصورات تاریخی برای مخاطب و خارج شدن از چارچوب اصلیشه 😔 و عدم رجوع به منابع، دامن برخی از شعرای عزیز و مادحین بزرگوار رو گرفته که خود ما هم ازش مستثنی نیستیم. یکی از اون موارد که متاسفانه دقت نشده و جدیدا پر و بال گرفته کیفیت بردن حضرت امام هادی علیه السلام به مجلس متوکل علیه العنه هستش. ظاهرا در جایی نقل محکمی مبنی بر "بستن دست" و "کشوندن حضرت پشت مرکب" نداریم. آقا عبدالله باقری به خوبی توی زمزمشون به این مطلب اشاره کردن. 👇
. علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مگه میشه یادم بره / تخریبِ سامرا حال و هواش هنوز برام/ عجیبه سامرا حرفا دارم امشب و با / غریبِ سامرا یه ساله چش به رام - ماه رجب بیاد سیا(ه) بپوشم برا تو - مثل امام جواد خودم رو توو غمت - شب مصیبتت به آب و آتیش بزنم - کم بشه غربتت ۲ غریبی توو کلّ سال حتی میون هیأت شرمنده‌ایم جز امشب روضه نخوندیم واست 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به ساحت مقدست / نذاشتن احترام حتی شنیدنِ غمات / سخته آقا برام روضه هاتون دل منو / می‌بره شهر شام خواستن که بشکنن - حرمتتو آقا عمداً یه روز نشوندنت - توی خرابه‌ها خواستن که روحتو - بیشتر بدن عذاب تو رو به زور کشوندنت - به مجلس شراب ۲ باز خدا رو شکر! روضه‌ت مصیبت اعظم نیست ناموس تو مابین یه عده نامحرم نیست 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ریختنِ توو خونه‌ی تو / کار حرومیاس توو کوچه‌ها بُردن تو رو / یه عده ناسپاس روضه‌ی تنهاییت چقدر / به گوشم آشناس بُردن تو رو ولی - دست تو بسته نیست با ضربه‌ی لگد درِ - خونه‌ت شکسته نیست آتیش و دود نبود - میون معرکه از میخی که پشت دره - خونی نمیچکه ۲ مسافری توو راه بود این غصه کُشت مولا رو دستش روی پهلوش بود که میزدن زهرا رو .👇
4_6025885510524731517.mp3
1.53M
‍ ‍ 📘📘📘📘📘📘📘📘📘 👇 ما اگر خودمان گریه کن باشیم مستمع هم گریه می کند لازم به گریه ی مصنوعی کردن نیست. مدّاح اگر خود اشک نداشته باشد ظرف خالی است که با قاشق درون قابلمه می زنند و صدا می دهد. ما اگر احترامی بین جامعه داریم فقط برای اهل بیت علیهم السلام است. اگر این گونه بودیم هر یک از ما یک سرباز هستیم و در غیر اینصورت سیاهی لشکر هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✅مرحوم علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) به نقل از «الخرائج و الجرائح» مرحوم «قطب الدین راوندی(۵۷۳ق) نقل می کند که؛ در زمان حکومت متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که حضرت زینب(سلام الله علیها) است! متوکل به او گفت : 📋《أَنْتِ اِمْرَأَةٌ شَابَّةٌ وَ قَدْ مَضَى مِنْ وَقْتِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) مَضَى مِنَ اَلسِّنِينَ》 ♦️تو زن جوانی هستی و از زمان حضرت رسول اکرم(ص) سالیانی گذشته است.  آن زن گفت : 📋《إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) مَسَحَ عَلَيَّ وَ سَأَلَ اَللَّهَ أَنْ يَرُدَّ عَلَيَّ شَبَابِي فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ لَمْ أَظْهَرْ لِلنَّاسِ إِلَى هَذِهِ اَلْغَايَةِ فَلَحِقَتْنِي اَلْحَاجَةُ فَصِرْتُ إِلَيْهِمْ》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. اما اکنون احتیاج مرا واداشت که خود را به مردم معرفی کنم. در این هنگام؛ متوکل عباسی پسران ابی طالب(ع) و فرزندان عباس بن عبدالمطلب و قریش را خواست و با آنان مشورت کرد. آنان گفتند : در فلان تاریخ، زینب کبری(س) دختر حضرت فاطمه(س) وفات یافته است. ولی آن زن به می گفت : 📋《كَذِبٌ وَ زُورٌ فَإِنَّ أَمْرِي كَانَ مَسْتُوراً عَنِ اَلنَّاسِ فَلَمْ يُعْرَفْ لِي حَيَاةٌ وَ لاَ مَوْتٌ》 ♦️روايت دروغى است که از خودشان ساخته‌اند! من از نظر مردم پنهان بوده‌ام و كسى از مرگ و زندگى من اطلاعی نداشته است. متوکل به آنان گفت : 📋《هَلْ عِنْدَكُمْ حُجَّةٌ عَلَى هَذِهِ اَلْمَرْأَةِ غَيْرَ هَذِهِ اَلرِّوَايَةِ؟》 ♦️غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد؟ آنان گفتند : خیر! متوکل گفت : من از جدم عباس بيزار باشم اگر او را مانع از ادعايش شوم مگر با دليل! آنان گفتند : 📋《فَأَحْضِرِ اِبْنَ اَلرِّضَا(ع) فَلَعَلَّ عِنْدَهُ شَيْئاً مِنَ اَلْحُجَّةِ غَيْرَ مَا عِنْدَنَا》 ♦️ابن الرضا[امام هادى(ع)] را احضار كن تا شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد. متوکل شخصی را پى امام هادی(ع) فرستاد و جريان آن زن را برايش نقل كرد. امام هادی(ع) فرمود : 📋《كَذَبَتْ فَإِنَّ زَيْنَبَ(س) تُوُفِّيَتْ فِي سَنَةِ كَذَا فِي شَهْرِ كَذَا فِي يَوْمِ كَذَا》 ♦️دروغ مى‌گويد! حضرت زينب(س) در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است. متوکل گفت : اينها نيز همين روايت را نقل كردند ولى من قسم ياد كرده‌ام كه مانع ادعايش نشوم مگر با دليل! امام(ع) فرمود : 📋《وَ لاَ عَلَيْكَ فَهَاهُنَا حُجَّةٌ تَلْزَمُهَا وَ تَلْزَمُ غَيْرَهَا》 ♦️چيز مهمى نيست! دليلى بياورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند. متوکل گفت : آن دلیل چیست؟ امام(ع) فرمود : 📋《لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ(س) مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلاَ تَضُرُّهَا》 ♦️گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است، او را وارد گودال درندگان كن اگر از فرزندان فاطمه(س) باشد درندگان با او كارى ندارند. متوکل رو به زن کرد و گفت : چه می گویی؟ زن گفت : 📋《إِنَّهُ يُرِيدُ قَتْلِي!》 ♦️او قصد کشتن من را دارد و قبول نکرد! امام هادی(ع) فرمود : 📋《فَهَاهُنَا جَمَاعَةٌ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ(ع) وَ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَأَنْزِلْ مَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ!》 ♦️اينجا از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) زيادند،هر كدام را مايلى پيش درندگان بفرست. در اين هنگام، رنگ از چهره همه حضار پريد. سپس برخی از مبغضین امام هادی(ع) به متوکل گفتند : 📋《هُوَ يُحِيلُ عَلَى غَيْرِهِ! لِمَ لاَ يَكُونُ هُوَ؟》 ♦️او مى‌خواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد! چرا خودش نمی رود؟ متوكل نيز با اين پيشنهاد اظهار تمايل كرد، چون ميل داشت بدين وسيله امام هادی(ع) از بين برود، بى‌آنكه او در خونش دخالت كرده باشد. پس متوکل خطاب به امام هادی(ع) گفت : 📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! لِمَ لاَ تَكُونُ أَنْتَ ذَلِكَ؟》 ♦️ای ابالحسن(ع)! چرا خودتان نمی رويد؟ امام هادی(ع) فرمود : 📋《ذَاكَ إِلَيْكَ!》 ♦️اگر شما مايل باشيد، مي روم! متوکل گفت : این کار را انجام دهید. در این هنگام نردبانی آوردند و راه وارد شدن به محل شیران که تعدادشان شش عدد بود، گشودند و امام هادی(ع) پایین رفت. 📋《فَلَمَّا دَخَلَ وَ جَلَسَ صَارَتِ اَلْأَسْوَدُ إِلَيْهِ فَرَمَتْ بِأَنْفُسِهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ مَدَّتْ بِأَيْدِيهَا وَ وَضَعَتْ رُءُوسَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ فَجَعَلَ يَمْسَحُ عَلَى رَأْسِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهَا ثُمَّ يُشِيرُ إِلَيْهِ بِيَدِهِ إِلَى اَلاِعْتِزَالِ فَتَعْتَزِلُ نَاحِيَةً حَتَّى اِعْتَزَلَتْ كُلُّهَا وَ أَقَامَتْ بِإِزَائِهِ》 ادامه مطالب :👇
♦️هنگامی گه امام هادی(ع) داخل شد، ميان شيرها نشست، آنها اطراف امام(ع) را گرفتند و دست‌هاى خود را روى زمين پهن كرده و سر بر روى دست خويش نهادند. امام(ع) دست بر سر يكايك آنها كشيد و به هر كدام اشاره مى‌نمود كه فاصله بگيرد و كنار برود. و شيرها به جانبى كه امام(ع) دستور داده بود رفتند و در مقابل امام(ع) ايستادند. در این هنگام وزیر متوکل به متوکل گفت : 📋《مَا هَذَا صَوَاباً فَبَادِرْ بِإِخْرَاجِهِ مِنْ هُنَاكَ قَبْلَ أَنْ يَنْتَشِرَ خَبَرُهُ》 ♦️اين كار بر ضرر تو است، بگو قبل از اينكه جريان منتشر گردد از آنجا خارج شود. متوکل سراسیمه گفت : 📋《يَاأَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! مَا أَرَدْنَا بِكَ سُوءاً وَ إِنَّمَا أَرَدْنَا أَنْ نَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِمَّا قُلْتَ فَأُحِبُّ أَنْ تَصْعَدَ》 ♦️ما نظر بدى در باره شما نداشتيم، منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود اكنون خوب است بالا بيائيد. 📋《فَقَامَ وَ صَارَ إِلَى اَلسُّلَّمِ وَ هِيَ حَوْلَهُ تَتَمَسَّحُ بِثِيَابِهِ فَلَمَّا وَضَعَ رِجْلَهُ عَلَى أَوَّلِ دَرَجَةٍ اِلْتَفَتَ إِلَيْهَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ أَنْ تَرْجِعَ فَرَجَعَتْ وَ صَعِدَ》 ♦️امام(ع) از جاى حركت كرد و نزديك نردبان آمد و شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند. همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت اشاره كرد برگرديد و همه رفتند و ايشان بالا آمد و فرمود : 📋《كُلُّ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلْيَجْلِسْ فِي ذَلِكَ اَلْمَجْلِسِ》 ♦️هر كسى مدعى است فرزند فاطمه(س) است، ميان اين درنده‌ها برود. متوکل به آن زن گفت : پایین برو! آن زن شروع به التماس نموده و گفت : 📋《اَللَّهَ اَللَّهَ اِدَّعَيْتُ اَلْبَاطِلَ وَ أَنَا بِنْتُ فُلاَنٍ حَمَلَنِي اَلضُّرُّ عَلَى مَا قُلْتُ》 ♦️به خاطر خدا به من رحم کنید! من به دروغ گفتم! من دختر فلان كس هستم و شدت از فقر و تنگدستى اين ادعا را كردم. سپس متوکل دستور داد که آن زن را در ميان درندگان ( ها) بیاندازند که در این هنگام با درخواست مادر متوکل، آن زن را بخشیدند.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۱۴۹، ح۳۵ .
. مقتل (ع)-پسر بر بالین پدر در وقت شهادت فقط امام حسن عسکری(ع) بر بالین پدر حاضر بودبنابر قول شیخ صدوق و بعضى دیگر، معتمد عباسى برادر معتز آن حضرت را مـسـمـوم كـرد(1)و در وقت شهادت آن امام غریب غیر از امام حسن عسكرى علیه السـلام كـسـى نـزد بـالیـن آن جـنـاب نـبـود و چـون حضرت از دنیا رحلت فرمود جمیع امرا و اشـراف حـاضـر شـدنـد. و امام حسن علیه السلام در جنازه پدر شهید خود گریبان چاك زد و خـود مـتـوجـه غـسـل و كـفـن و دفـن والد بـزرگـوار خـود شـد و آن جـنـاب را در حـجـره اى كه محل عبادت آن حضرت بود دفن كرد(2) 📚:1.مناقب ابن شهر آشوب      🔹منتهی الامال-زندگانی امام هادی(ع) . 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 مقتل امام هادی(ع)-گریبان چاک نمودن امام عسکری(ع) امام حسن عسکری(ع) در تشییع پیکر پاک پدرشان گریبان چاک نمودندامام حسن عسگری علیه السلام در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش، امام هادی علیه السلام، گریبان چاک کرد. کسی به نام ابو عون برای او نامه نوشت که: «چه کسی از اولیای خدا را دیده‌ یا شنیده‌ای که در عزای کسی گریبان چاک کرده باشد؟» امام حسن عسگری علیه السلام در پاسخش نوشت: «ای نادان! تو چه می‌فهمی؟ بدان که موسی علیه‌السلام در عزای برادرش هارون گریبان چاک کرد. 🔹متن عربی روایت:  [رجال الكشی‏] أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ كُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ ع وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَكَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ ع یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیكَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ.(1) اما دلها بسوزد...زینب(س) در مجلس یزید با دیدن سر نورانی برادر گریبان چاک زد  و اما زینب (س) چون سر مبارك برادر خود را بدید از شدت ناراحتى گریبان را چاك زد . سپس به آواز غمناك فریاد یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى  برآورد به گونه ای كه ناله اش دلها را خراشید. راوى گوید: به خدا سوگند كه همه آن كسانى كه در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساكت بود. 🔹متن عربی: وَ اءَمّا زَیْنَبُ، فَانَّها لَمّا رَاءَتْهُ اءَهْوَتْ الى جَیْبِها فَشَقَّتْهُ، ثُمَّ نادَتْ بِصَوْتٍ حَزینٍ یَفْزَعُ الْقُلُوبَ: یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى .قَالَ الرّاوى : فَاءَبْكَتْ وَاللّهِ كُلُّ مَنْ كانَ حاضِرا فى الْمَجْلِسِ، وَ یَزیدُ ساكِتُ.(2) ✅ منبع: 🔹1.  رجال كشى 2/842. 🔹بحارالأنوار ج : 50 ص : 1912.  🔹لهوف ابن طاووس- المسلك الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ. .
. (ع) -مصائب- بر هم زننده بزم شراب هنگامى كه بدخواهان در نزد متوكل، از امام هادى‏علیه السلام سعایت و بدگویى كرده و گفتند: در منزل او سلاح و نوشته‏ها و اشیاى دیگرى است كه از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد، متوكل گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد، آنان شبانه به خانه امام‏ علیه السلام هجوم بردند، ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند كه حضرت تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى كه جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاكى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال دستگیر كرده و نزد متوكل بردند و به او گزارش دادند كه در خانه‏اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم كه قرآن مى‏خواند. متوكل چون امام را دید، از عظمت و هیبت امام بى‏اختیار ایشان را احترام نموده و در كنار خود نشانید و با كمال گستاخى جام شرابى را كه در دست داشت‏به امام علیه السلام تعارف نمود. امام سوگند یاد كرده و فرمود: «گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!» متوكل حضرت را معاف نمود و گفت: شعرى بخوان! حضرت فرمود: «من شعر كم مى‏خوانم‏». متوكل گفت: «باید بخوانى!» امام هادى علیه السلام آن گاه كه اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود كه تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین كوبیدند. اشعار امام چنین بود: بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ           غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ ‏ [گردنكشان] بر قله كوهساران شب را به روز آوردند در حالى كه مردان نیرومند از آنان پاسدارى مى‏كردند، ولى قله‏ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ  وَاسْكِنُوا حُفَراً یَا بِئْسَمَا نَزَلُوا آنان پس از مدتها عزت از جایگاه‏هاى امن به زیر كشیده شدند و در گودال‏ها جایشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندى! نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ          أَیْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّیجَانُ وَ الْحُلَلُ ‏ پس از آن كه به خاك سپرده شدند، فریادگرى فریاد برآورد: كجاست آن دست‏بندها، تاجها و لباسهاى فاخر؟ أَیْنَ الْوُجُوهُ الَّتِی كَانَتْ مُنْعِمَةً            مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْكِلَلُ‏ كجاست آن چهره‏هاى در ناز كه به احترامشان پرده‏ها مى‏آویختند؟ فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِینَ سَاءَلَهُمْ            تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَیْهَا الدُّودُ تَقْتَتِلُ‏ گور به جاى آنان پاسخ داد: اكنون كرمها بر سر خوردن آن چهره‏ها با هم مى‏ستیزند! قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا            وَ أَصْبَحُوا الْیَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا آنان مدت درازى در دنیا خوردند و آشامیدند ولى بعد از خوردن طولانى، خود خورده شدند! 🔹🔹🔹 پس از خواندن این اشعار متوکل و هر که در مجلس بود گریستند تا انجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد. سپس چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد. کراجکب در کنز الفوائد نقل کرده که متوکل (پس از شنیدن این اشعار) جام شرابش را بر زمین کوفت و در آن روز عیششان منقّض گردید. ♦️متن عربی روایت:♦️ أَقُولُ قَالَ الْمَسْعُودِیُّ فِی مُرُوجِ الذَّهَبِ، سُعِیَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوَادِ ع أَنَّ فِی مَنْزِلِهِ كُتُباً وَ سِلَاحاً مِنْ شِیعَتِهِ مِنْ أَهْلِ قُمَّ وَ أَنَّهُ عَازِمٌ عَلَى الْوُثُوبِ بِالدَّوْلَةِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَةً مِنَ الْأَتْرَاكِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ وَ قَالُوا لَهُ لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْكَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَكِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْكَأْسَ الَّتِی كَانَتْ فِی یَدِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ فَقَالَ أَنْشِدْنِی شِعْراً فَقَالَ ع إِنِّی قَلِیلُ الرِّوَایَةِ لِلشِّعْرِ فَقَالَ لَا بُدَّ فَأَنْشَدَهُ ع وَ هُوَ جَالِسٌ عِنْدَهُ .... 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #امام_هادی(ع) -مصائب- بر هم زننده بزم شراب #شهادت_امام_هادی هنگامى كه بدخواهان در نزد متوكل، از
.👆 قَالَ فَبَكَى الْمُتَوَكِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَكَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ ع أَرْبَعَةَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُكَرَّماً .  أَقُولُ رَوَى الْكَرَاجُكِیُّ فِی كَنْزِ الْفَوَائِدِ، وَ قَالَ فَضَرَبَ الْمُتَوَكِّلُ بِالْكَأْسِ‏الْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِكَ الْیَوْمِ.(1) اما دلها بسوزد...راوى گوید: بعد از آن ، سر نازنین امام حسین علیه السّلام را با زنان و كودكان آن امام مبین ، به مجلس یزید بى دین بردند به هیئتى كه همه ایشان را به یك ریسمان بسته بودند... در این بین یزید لعین چوب خیزران طلبید مكرر با آن چوب به دندان مبارك فرزند رسول الله صلى الله علیه و آله مى زد. ♦️متن عربی:♦️ قَالَ الرّاوى : ثُمَّ اءُدْخِلَ ثَقَلُ الْحُسَیْنِ ع وَ نِساؤُهُ وَ مَنْ تَخَلَّفَ مِنْ اءَهْلِهِ عَلى یَزیدَ، وَ هُمْ مُقَرَّنُونَ فى الْحِبالِ... قالَ: ثُمَّ دَعا یَزیدُ بِقَضیبِ خَیْزُرانَ، فَجَعَلَ یَنْكُتْ بِهِ ثَنَایَا الْحُسَیْنِ ع(2) ✅.منبع: 🔹1.مروج الذهب مسعودی-کنز الفوائد- 🔹بحارالأنوار ج : 50 ص : 2132.        🔹لهوف ابن طاووس- المسلك الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ. .
4_5942738839209513095.mp3
13.95M
1⃣اقدامات متوکل دلیل تخریب قبر سیدالشهدا!!!! 2⃣بی احترامی به امیرالمومنین و حضرت زهرا توسط متوکل و قتل او 3⃣برخی از مصائب امام هادی علیه السلام 4⃣روضه خوانی امام هادی برای حضرت علی اکبر 🔹مقتل صوتی امام هادی علیه السلام 🔹حجت الاسلام
💠 صلوات خاصه امام هادی علیه‌السلام 💠 ▪️ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ‏ أَئِمَّةِ الدِّينِ‏ وَ الْحُجَّةِ عَلَى‏ الْخَلَائِقِ‏ أَجْمَعِينَ‏ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُوراً يَسْتَضِي‏ءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ‌ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلَالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ‌مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِين‏َ.» 📚 زادالمعاد، ص٣١٢ .
. ✏️ | یمنی ها را بهتر بشناسیم 🇾🇪 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻قوم یمن در قرآن قوم سبا که در زمان حضرت سلیمان وجود داشتند، ابتدا خداپرست نبودند ولی بعد از نامه سلیمان نبی به آنها، خداپرست شدند. سبا بخشی از یمن امروزی میباشد. 🇾🇪سوره نمل؛ آیه۲۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻پادشاه خانوم تنها پادشاه خانومی که در قرآن از آن نام برده شده ملکه سبا (بلقیس) میباشد. او حکومت بسیار قوی و با عظمتی در یمن ایجاد کرده بود ولی خورشید پرست بود. بعدها با دعوت حضرت سلیمان به خداپرستی، یکتاپرست شد. برخی میگویند تنها حکومتی که ذوالقرنین نتوانست آن را فتح کند، حکومت بلقیس بوده. 🇾🇪مجمع البیان؛ ج۷؛ ص۳۷۲ / تاریخ مدینة دمشق؛ ج۶۹؛ ص ۶۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻بانوان و کار سیاسی با توجه به داستان ملکه سبا در قرآن، مقالاتی در بررسی نگاه قرآن به مدیریت و حضور فعال زنان در جامعه نوشته شده است. بنابراین بانوانی که کار سیاسی میکنند قدردان یمنی ها باشند لطفا؛ چون میگویند بلقیس بعد از ایمان آوردن به حضرت سلیمان، با تایید ایشان تا چند سال حاکم یمن باقی ماند. 🇾🇪تاریخ مدینة دمشق؛ ج ۶۹؛ ص ۶۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻ازدواج با سلیمان نبی بعد از ایمان آوردن به خدا، بقلیس و حضرت سلیمان با هم ازدواج کردند و حضرت برایشان خانه بسیار زیبایی از بلور ساختند که روی آب قرار داشت... 🇾🇪بحارالانوار؛ ج۱۴؛ ص۱۱۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻اروپا یا یمن؟! در سوره نمل از نعمات و سرسبزی بسیار زیاد یمن (قوم سبا) سخن گفته شده. به قدرى این سرزمین پر بركت بود كه در تواريخ آمده: اگر كسى سبدى بر روى سر مى‌گذاشت، و در فصل ميوه از زير درختان عبور مى‌كرد، آن قدر ميوه در آن مى‌ريخت كه، بعد از مدت كوتاهى سبد پر مى‌شد!| 🇾🇪تفسیر نمونه؛ ج۱۸؛ ص۷۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻شیعه شدن توسط ایرانی ها رهبر انقلاب: از همین مازندران ما و گیلان ما – منطقه ی شمال رشته کوه البرز – یک عده یی از ایرانی های ما بلند شدند و به یمن رفتند و حکومت شیعه زیدی (زید بن علی، فرزند امام سجاد) را در آن جا برپا کردند. یمنی ها شیعه زیدی هستند و حکومت زیدی داشتند؛ این به وسیله ی سربازان ایرانی و مجاهدان و مدافعان اسلام و تشیع صورت گرفت. 🇾🇪بیانات ۱۳۸۳/۱۲/۰۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻آخوندها و یمن خاندان اشعری، گروهی از یمن بودند که به دلیل سختگیری‌های حجاج بن یوسف به شیعیان، از کوفه به قم مهاجرت کردند و قم را محل سکونت خود و مرکز ترویج تشیع در ایران ساختند. از آن به بعد بود که قم، قم شد. 🇾🇪السیرة النبویة؛ج۱؛ ص ۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻اولین حاجی ها بعد از اینکه خداوند به حضرت ابراهیم ماموریت داد تا وجوب حج را بر مردم بیان کند، میگویند اولین گروهی که دعوت جناب ابراهیم را برآورده کردند، اهل یمن بودند. 🇾🇪الكافي؛ ج‏۴؛ ص۲۰۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻علاقه پیامبر به یمن ابن عباس (پسر عموی) پیامبر میگوید: حضرت محمد هر وقت اهل یمن را میدید، با رویی خوش به آنها میفرمود: مرحبا به خویشاوندان شعیب و دانشمندان شایسته موسی! 🇾🇪بحار الأنوار؛ ج‏۵۷ ؛ ص۲۲۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻دو برادر معروف یمنی کمیل یکی از یاران خاص امام علی و امام حسن اهل یمن بود. دعای کمیل از یادگاری های اهل یمن برای شیعیان است که توسط امیرالمومنین به او آموزش داده شده است. جالب است بدانید برادر کمیل، قاتل طفلان مسلم بوده است!!! 🇾🇪نهج البلاغه دشتی؛ ص۵۹۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻یمنی ها در کربلا بسیاری از شهداء معروف کربلا اهل یمن بوده اند مثل عابس، بُریر، نافع بن هلال و... تا حدی که برخی میگویند ۳۴ نفر از ۷۲ شهید کربلا، یمنی بوده اند. 🇾🇪نقش قبائل یمنی در حمایت از اهل بیت؛ ص۳۳۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻پیامبر یمنی پیامبر اکرم: بهترین ایمان و حکمت در یمن است، اگر ماموریت هجرت از مدینه به مکه نبود، من هم اهل یمن بودم و به آنجا میرفتم. 🇾🇪 کافی؛ ج۸؛ ص۷۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻دوست یمنی ها امیرالمومنین میفرمودند: حضرت محمد به ما میگفتند: هر کس اهل یمن را دوست دارد، گویا من را دوست دارد و هر کس با آنها دشمنی کند، گویا با من دشمنی کرده است. 🇾🇪كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج‏۲ ؛ ص۵۴۱ 📎 🇾🇪 .
. 🌹 امامت امام جواد(ع) در کودکی امام جواد(ع) در حدود ۸ سالگی به امامت رسید. به دلیل پایین بودن سن وی، میان شیعیان درباره امام پس از حضرت رضا(ع) اختلاف شد. برخی به دنبال عبدالله بن موسی، برادر امام رضا(ع) رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند. برخی به احمد بن موسی برادر دیگر حضرت رضا(ع) گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند. با این حال، بیشتر اصحاب علی بن موسی الرضا(ع) به امامت فرزندش جواد(ع) معتقد شدند. منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه(ع) دانسته‌اند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت می‌دانستند. البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا(ع) در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالائمه را مطرح می‌کردند به نبوت حضرت عیسی(ع) در کودکی استناد می‌کرد و می‌فرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.» همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد(ع) را مطرح می‌کردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی و سخن گفتن حضرت عیسی در گهواره استناد می‌شد. خود او نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح می‌کردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره می‌کرد و می‌گفت: «هنگامی که حضرت سلیمان(ع) کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داود(ع) او را جانشین خود کرد؛ اما علمای بنی‌اسرائیل آن را انکار می‌کردند.» 📚منبع فرق الشیعه، نوبختی، ص۸۸ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۳ کافی، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۳۲۲ 📚 .
. 🌸 من هم مانند علی علیه‌السلام ۹ سال دارم علی بن اسباط می‌گوید: روزی به امام جواد علیه‌السلام عرض کردم: ای مولای من! مردم به کوچکی سن شما ایراد می‌گیرند و به این جهت از پذیرفتن امامتتان سر باز می زنند. امام در پاسخ فرمودند: «چرا آنان این نکته را بر من ایراد می‌گیرند؟ به خدا سوگند! خداوند متعال به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود»: «قُل هذِهِ سَبیلی اَدْعُو ا الی اللهِ عَلی بَصیرةٍ اَناومَنِ اتَّبَعَنی.» (۱)؛ «بگو: این راه من است! من و هر کسی که پیرو من باشد، با بصیرت کامل، [همه مردم را] به سوی خدا دعوت می‌کنیم.» «و غیر از علی علیه‌السلام در اول اسلام، کسی از رسول الله صلی الله علیه و آله پیروی نکرد. و آن حضرت در آن هنگام ۹ ساله بود و من هم ۹ سال دارم. [که با بصیرت کامل مردم را به سوی خدا هدایت می‌کنم؟»(۲) 📚منبع (۱) سوره یوسف،آیه ۱۰۸ (۲)تفسیرقمی، ج۱، ص۳۵۸ . 🔶 کودک بودن او در امامتش، مشکل ایجاد نمی‌کند روزی صفوان بن یحیی به حضرت رضا علیه السلام عرضه داشت: قبل از آنکه خداوند متعال فرزندت – حضرت ابوجعفر – را به شما عطا کند، می‌فرمودید که خداوند به من پسری خواهد بخشید. اینک خداوند متعال او را به شما ارزانی کرد و چشم ما به جمالش روشن شد. حال می‌پرسیم، – خدای نکرده – اگر خبری شد [و شما از دنیا رفتید!] بعد از شما ما به چه کسی رجوع کنیم؟ امام رضا علیه‌السلام به فرزندش حضرت جواد علیه‌السلام – که پیش رویش ایستاده بود – اشاره کرد. صفوان بن یحیی با کمال تعجب گفت: ایشان که کودکی سه ساله هستند؟! [چطور می‌شود یک کودک امام باشد؟] امام فرمودند: «و ما یضره من ذلک شی ء قد قام عیسی بالحجه و هو ابن ثلاث سنین.» «کودک بودن او در امامتش مشکل ایجاد نمی‌کند، عیسی علیه السلام در سه سالگی به حجیت الهی قیام نموده [و به نبوت رسید].» 📚منبع تفسیرالمیزان، علامه طباطبایی، ج۱۴، ص۵۵ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #امام_جواد_علیه_السلام #امامت_در_کودکی 🌸 من هم مانند علی علیه‌السلام ۹ سال دارم علی بن اسباط می‌
. 🟠 ما به يحيای پيامبر(عليه‌السلام) در دوران كودكی فرمان نبوت داديم روزی، علی بن اسباط (يكی از شيعيان كوفی) در دوران كودكی امام جواد(عليه‌السلام) به حضور آن حضرت شرفياب شد. او می‌گويد: من دقيقا به قد و قامت آن بزرگوار خيره شده و قيافه و حركات و سكناتش را زير نظر داشتم تا در موقع مراجعت، شكل و شمايل امام جواد(عليه‌السلام) را بهتر برای يارانم در مصر نقل كنم. درست در همين هنگام كه با اين انديشه به او نگاه می‌كردم، آن حضرت نشست و رو به سوی من كرد و گفت: «ای علی بن اسباط! خداوند كاری را كه در مسئله‌ی امامت كرده، همانند كاری است كه در مسئله‌ی نبوت انجام داده است.» در قرآن می‌فرمايد: «و آتيناهُ الحكمَ صبيًّا (مريم/۱۲).» ما به يحيای پيامبر(عليه‌السلام) در دوران كودكی فرمان نبوت داديم.» و می‌فرمايد: «حتي اِذا بَلَغَ اَشُّدَّهُ و بَلَغَ اربعينَ سَنَةً. (احقاف/۱۵)» «تا زمانی كه به كمال قدرت و رشد عقلی برسد و به چهل سالگی بالغ گردد.با توجه به اين آيات همانگونه كه ممكن است خداوند متعال حكمت را به انسانی در كودكی بدهد، در قدرت اوست كه آن را در چهل سالگی بدهد.» و به اين ترتيب هرگونه شك و شبهه را در مورد امامتش از ذهن علی بن اسباط زائل نمود. 📚منبع اصول کافی، شیخ کلینی، ج۱، ج۴۹۴ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ج۱، ص۵۱۳ .
. 🔵 زنده كردن گاو مرده توسط امام جواد(ع) در سفر امام جواد(ع) از مدينه به بغداد، وقتی حضرت به سرزمين زباله [منطقه واقع در نزديكی كوفه رسيدند] زن ضعيفی را مشاهده كردند كه بر بالای جسد گاوی مرده در كنار راه نشسته و گريه می‌كند؛ حضرت علت گريستن زن را از او پرسيد. زن در جواب گفت: يا بن رسول الله، من زنی ضعيفم، قدرت هيچ كاری را ندارم و اين گاو همه سرمايه زندگی‌ام بود كه اكنون مرده است. حضرت فرمود: «اگر خدای متعال آن را زنده كرد چه خواهی كرد؟» عرض كرد ای پسر رسول خدا همواره سپاسگزار او خواهم بود. آنگاه حضرت دو ركعت نماز بر جای آورد و دعا كرد؛ سپس با پای مبارک خود به پهلوی گاو زد و حيوان زنده شد. در اين هنگام زن فرياد زد كه اين آقا عيسی بن مريم است. حضرت فرمود: «نه، بلكه او بنده‌ای از بندگان مورد عنايت خداست، اين از اوصيای پيامبران است.» 📚منبع الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص ۵۰۳ مسند الامام الجواد(ع)، عطاردی قوچانی، ص ۱۲۵ . 🟢 خاک به برکت دست امام جواد(ع) طلا شد از اسماعیل بن عباس هاشمی نقل شده که گفت: روز عیدی خدمت حضرت جواد ـ علیه‌السّلام ـ رفتم و از تنگی معاش خود نزد حضرت شکایت کردم، آن حضرت از محل نماز خود یک مشت خاک برداشت. خاک به برکت دست آن حضرت پاره طلایی گداخته شد پس آن را به من عطا کرد و من به بازار بردم که ۱۶ مثقال بود. 📚منبع الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج ۱، ص ۳۸۳ ........ 📢 میوه دادن درخت سدر هنگامی که امام جواد ـ علیه‌السّلام ـ با ام‌الفضل همسر خود از بغداد به مدینه مراجعت می‌فرمود، در کوفه به خانه مسیب رسید و آن هنگام غروب آفتاب بود. پس حضرت داخل مسجد شد و در صحن مسجد درخت سدری بود که میوه نمی‌داد، حضرت کوزه آبی طلبید و در زیر آن درخت وضو گرفت و نماز مغرب را به صورت جماعت به جا آورد. وقتی که مردم کنار درخت آمدند، دیدند که میوه بسیار خوبی دارد. تعجب کردند و از سدر آن خوردند، دیدند که شیرین است و دانه ندارد، سپس مردم با آن حضرت وداع کردند و ایشان به مدینه تشریف بردند. 📚منبع کشف الغمه، إربلی، ج ۲، ص ۳۵۷ ....... 🟩 آگاهی از حال درونی افراد امام معصوم، به اذن الهی از همه اخبار آشکار و مخفی عالم آگاهی دارد و می‌تواند بر احوال درونی افراد نیز اطلاع یابد. همه عالم در محضر اوست و به خصوص از حال دوست داران خویش آگاهی داشته و نسبت به آن دغدغه دارند. از جمله در مورد امام جواد(ع) داستان‌های متعددی نقل شده است که احاطه علمی حضرت نسبت به حال و افکار درونی افراد موجب یقین آنها به امامت ایشان شده است. شخصی نقل می‌کند صبح روزی که حضرت‏ جواد (ع) با دختر مأمون عروسی کرده بود، اولین کسی بودم که خدمت آن حضرت رسیدم و شب دوایی خورده بودم و در اثر خوردن دارو در شب قبل، تشنه شده بودم، ولی نمی‌خواستم آب طلب کنم، پس حضرت جواد(ع) در روی من نگاهی کرده فرمود: «چنین می بینم که تشنه‌‏ای؟» گفتم: آری. فرمود: «ای غلام آبی برای ما بیاور!» من پیش خود گفتم: هم اکنون آب زهرآلودی برایش می‌آورند و از این رو غمناک شدم، پس غلام آمد و آب آورد، حضرت به روی من لبخندی زد و فرمود: «ای غلام آب را به من ده.» پس آب را گرفته آشامید، سپس به من داد و من آشامیدم و یک بار دیگر هم همین اتفاق افتاد. پس گفتم: وَ اللَّهِ إِنِّی أَظُنُّ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ یَعْلَمُ مَا فِی النُّفُوسِ کَمَا تَقُولُ الرَّافِضَة. به خدا من گمان دارم که همان طور که شیعیان می‌گویند حضرت جواد از آنچه در دل‌هااست آگاه است. 📚منبع ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۹۲ .
. ✳️ هدایت گمراهان با آیات الهی قاسم بن عبدالرحمن به مذهب زیدیه گرایش داشت، اما با شنیدن آیاتی از قرآن که امام جواد علیه‌السلام بر وی قرائت کرد، با حقیقت آشنا شده و به امامت امام جواد علیه‌السلام و سائر ائمه اعتقاد پیدا کرد. او در این مورد می‌گوید: من زمانی به مذهب زیدیه تمایل داشتم تا اینکه به بغداد سفر کردم و مدتی آنجا بودم، در همان ایام روزی در یکی از خیابانهای بغداد، دیدم مردم با شور و شوق وصف ناپذیری به یک نقطه معلومی متوجه هستند؛ بعضی می‌دوند، بعضی بالای بلندیها می‌روند، بعضی ایستاده و آنجا را تماشا می‌کنند. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: ابن الرضا! (حضرت جواد فرزند امام رضا علیه‌السلام) می‌آید. گفتم: من هم باید او را ببینم. تا آنکه حضرت جواد علیه السلام سوار بر قاطر نمایان شد. من همچنان که به او خیره شده بودم، پیش خودم گفتم: خداوند گروه امامیه را از رحمت خود دور کند، آنها اعتقاد دارند که پروردگار متعال، اطاعت این جوان را بر مردم واجب گردانیده است! همین که این اندیشه در ذهن من خطور کرد، آن حضرت راهش را به سوی من کج کرد و رو به من کرده، این آیه را قرائت کرد: «اَبَشَرًا مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ اِنَّا اِذًا لَفی ظَلالٍ و سُعُرٍ» (۱) «[قوم ثمود گفتند:] آیا ما بشری از جنس خود را پیروی کنیم؟ در این صورت ما در گمراهی و جنون خواهیم بود.» با شنیدن این آیه – که از دل من گواهی می داد – با خود اندیشیدم که: مثل اینکه او ساحر و پیشگو است که از اندیشه‌های نهانی من خبر می‌دهد؟ حضرت جواد علیه السلام دوباره مرا خطاب کرده و این آیه را تلاوت فرمود: «ءَاُلقِیَ الذِّکرُ عَلَیهِ مِن بَینِنا بَل هُوَ کَذّابٌ اَشِرٌ.» (۲) «آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، بلکه او آدم بسیار دروغگو و خودپسندی است.» وقتی که متوجه شدم حضرت جواد علیه‌السلام واقعا از اندیشه‌های قلبی من خبر می‌دهد و این برای افراد عادی ممکن نیست، فهمیدم که او ولی خدا و امام مسلمین است. بعد از آن از مذهب زیدیه دست برداشته، اعتقادم به آن بزرگوار کامل شد و به امامت حضرتش اقرار کرده و اعتراف نمودم که او حجت خدا بر مردم است.(۳) 📚منبع (۱) سوره قمر آیه ۲۴ (۲) سوره قمر آیه۲۵ (۳) کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج۳، ص۲۱۶ معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خویی، ج۱۵، ص۲۶ ایام 📚 .