فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷اختصاصی کانال
#آموزش
🔰فایل شمارهی ۷
🔺معیارهای سرایش یا انتخاب شعر مناسباجرا در هیأت
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖الف) خوانش یک غزل از حافظ
📖ب) پیشنهاد درنگ بر اشعار کاربردی
و تبیین سه ویژگی آن
📖ج) تبیین ظرایف بیان سهل ممتنع در غزل حافظ:
* ساده اما نه سطحینگرانه
* عامیانه اما نه عوامانه
* مخاطبمحور
* پندمحور، همراه با بیان هنرمندانه
*مطابق با فطرت زبان مردم
* خُنیایی و موسیقیمحور
* اعتدال در کاربرد زبان و بیان
#شعر
#سهل_ممتنع
#زیبایی_شناسی
#آسیب_شناسی
#الی_الحبیب
.
🔰استاد میرباقری:
📢 اگر نتوانیم در فضای محرّم، از تعلقات و تعینات دست برداریم، قاعدتاً بعید است روز عاشوراء، لااقل در نیت، بتوانیم در صف اصحاب سیدالشهداء، جان خودمان را تقدیم کنیم.
🔹 اگر نتوانیم در فضای محرّم، از تعلقات و تعینات دست برداریم، قاعدتاً بعید است روز عاشوراء، لااقل در #نیت، بتوانیم در صف اصحاب سیدالشهداء، جان خودمان را تقدیم کنیم. در «زیارت جامعة ائمة المؤمنین»، یک جملهای آمده که اگر ما در صفین، جمل، نهروان یا کربلاء نبودیم، بالنیات و القلوب در کنار شما هستیم. این حضورِ با نیت و قلب، وقتی است که انسان به امام حسین _ علیهالسلام _ که میرسد، دیگر همه چیز را فراموش میکند.
🔹 کسی که در کنار سیدالشهدا(ع) به یاد گذشته و آیندهها و در گرو آرزوهای طولانی است، نمیتواند مهاجر الی الله باشد و با حضرت سیر کند. به همین جهت است که آن حضرت از مکه که آمدند در خطبهشان فرمودند: «مَنْ کانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَائِنَا نَفْسَهُ فَلْیرْحَل مَعَنا»؛ کسی که حاضر است خون دلش را در راه ما بدهد و آماده لقاءالله است، با ما همراه شود. چون بین ما و لقاءالله فاصلهای نیست.
#الی_الحبیب
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷اختصاصی کانال
#آموزش
🔰فایل شمارهی ۸
🔺معیارهای سرایش یا انتخاب شعر مناسباجرا در هیأت
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖راهکارهای ارتقای سطح هنری و فکری مخاطب
📖ضرورت انتخاب اشعار قوی و تازه
📖ضرورت انتخاب شیوههای متنوع برای ارائه شعر، از جمله:
١. دکلمه خوانی
٢. تعدد اجرای یک شعر
٣. خوانش شعر در قالبهای سینه زنی در هیئت، با هدف آشناسازی مخاطب با اشعار جدید.
📖راهکارهای رساندن مخاطب به التذاذ هنری و محتوایی شعر
📖ضرورت باور این نکته که: مخاطب، آمادگی پذیرفتن شعر جدید را دارد
📖ضرورت توجه به هنر اجرا در کنار انتخاب شعر برتر و تازه
📖نتایج آشنایی مخاطب با اشعار تازه در سطوح عالی
#شعر
#سهل_ممتنع
#زیبایی_شناسی
#آسیب_شناسی
#الی_الحبیب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 تربیت را فدای هیچ چیز نکنیم...
مخاطب سیاهیلشکر تو نیست!
دوندونهش انسانه و برات موضوعیت داره!
ما تکلیف داریم...
🔸حاج رحیم آبفروش
🔰 «برشی از نوزدهمینهمایش
هیأتهای محوریوبرگزیده
کشور»
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسین_اند
#الی_الحبیب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷اختصاصی کانال
#آموزش
🔰فایل شمارهی ٩
🔺معیارهای سرایش یا انتخاب شعر مناسباجرا در هیأت
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖الف) معرفی و خوانش یک غزل با ویژگیهای خاص:
١. محتوای بدیع و عالی
٢. بیان مراثی با شگرد تداعی
٣. توجه به تلمیحات و اشارات تاریخی به شکل غیر مستقیم
📖ب) توجه به اصل مخاطبمحوری
١. ضرورت ارتقای سطح ادراک مخاطب
٢. تکنیکها و شگردهای مأنوس کردن شعر در ذهن مخاطب
#شعر
#سهل_ممتنع
#زیبایی_شناسی
#آسیب_شناسی
📌#الی_الحبیب
Sokhanrani_Shab_4_Moharam 1403-04-19 [mahdisalahshour_1.mp3
21.82M
#شب_چهارم_محرم ۱۴۴۶
📜 #سخنرانی
استاد سیدحسین مومنی
📆 سه شنبه ۱۹ تیرماه ۱۴۰۳
Sokhanrani_Shab_6_Moharam 1403-04-21 [mahdisalahshour.mp3
24.24M
#شب_ششم_محرم ۱۴۴۶
📜 #سخنرانی
استاد سیدحسین مومنی
📆 پنجشنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۳
.
#روضه_طفلان_حضرت_مسلم
#قسمت_دوم #روضه و توسل به دوطفلان حضرت مسلم علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
*شب چهارمه، شب #اصحاب، من یکی از اصحاب سیدالشهدا را براش میخونم امشب میخوام از اون دو تا آقازاده ی مسلم بخونم، امشب متوسل میشیم به آقا زاده های مسلم تا به دل ما نگاه بندازن، هم آقا مسلم هم آقازادههاشون دست ما را بگیرند...
مادرشون دختر جعفر بن ابیطالبِ... دو تا نقل در تاریخ هست مقدمه ی این دو تا آقازاده رو متفاوت نوشتند، یک نقل اینه تو کربلا بودند گریختند و تو کوفه به اسارت در اومدند، نقل دیگه اینه که به نظر من حقیر نزدیکتره اینه با مسلم کوفه بودن و وقتی دید مردم کوفه بیوفا شدن، دیگه مطمئن شد، شناختشون، دوتا آقازاده را به شریح قاضی سپرد، فرمود امانت پیش تو، وقتی مسلم به شهادت رسید شریح موند با این دوتا چه کنه سپردشون به پسرش گفت محمد و ابراهیم رو یه جوری بفرست مدینه قافلهای داشت میرفت مدینه با اینها بفرستشون اینها تا رسیدن قافله رفته بود... این پسر بیمعرفتش هم اینها را رها کرد هرچی دویدن به قافله نرسیدند شب شد این بچهها در بیابان ترسیده بودند، اینها زیر ده سن داشتن، دلت کجا رفت؟ حالا اینها پسرن، خدا نکنه دختری نیمه شب تو بیابون باشه...
یه روایت اینه: بعد از ساعتها یه کوفی اینها را پیدا کرد آورد به دست عبیدالله سپرد، ابن زیاد پیرمردی رو مامور کرد تا اینها را زندانی کنه و به اینها سخت بگیره، غذا درست و درمون بهشون نده یک سال تو زندان بودن، تو زندان روزها روزه میگرفتن، شبا یک قرص نان و یک کمی آب سهم اینها بود، بعد یک سال آقازاده ابراهیم که کوچکتر بود به داداشش و محمد گفت: ما یک ساله تو این زندان خودمونو معرفی نکردیم شاید زندانبان ما خودمونو معرفی کنیم دلش بسوزه...
شب زندانبان آمد محمد گفت زندان بان! اجازه هست با هم حرف بزنیم گفت بفرما گفت آیا تو پیغمبر رو میشناسی؟ گفت: بله، گفت آیا جعفر بن ابیطالب رو میشناسی، گفت: بله او کسی است که خدا بهش دو تا بال در بهشت داده، گفت: علی بن ابیطالب رو میشناسی؟ گفت: بله، تا گفت: بچهها گریه کردن گفتن به خدا ما از اهل بیت پیامبر هستیم، گفت ما پسران مسلم هستیم، پدربزرگه ما جعفر بن ابیطالبه، تا اینو گفت زندانبان در رو باز کرد گفت تو رو خدا حلالم کنید اما در زندان رو بهتون باز میکنم هرجا خواستید برید....
اینها شب تا صبح پیاده رفتن دیدن باز هم حوالی کوفه است نقل ها مختلفِ، ولی یه نقل اینه شبانه رفتن، خسته شدن، آخر شب به خونه پیرزنی رسیدن در رو زدن، در را باز کرد خواستن تا وارد خانه بشن، پیر زن گفت: چه نوری در چهره شماست، گفتن: پیرزن تا صبح ما اینجا استراحت میکنیم صبح مزاحم تو نمیشویم میرویم...پیر زن شروع به گریه کردن کرد، گفت افتخار میکنم به وجود شما، فقط خدا کند امشب داماد من خبیث است نیاید، حارث نیاید کار سخت میشه..رفتن بچه ها تو حجره انگار اصلاً به دلشون افتاده بود که امشب شب آخر هستش انقدر همدیگرو بغل کردن بغل در بغل هم خوابیدند، حارث نیمه شب خسته اومد، اول پیر زن سعی کرد حارث نیاد داخل، اما گفت خستهام، گفت: علت خستگیت چیه؟ گفت دو تا پسر مسلم از زندان کوفه فرار کردن، تا الان دنبالشون بودیم ولی پیداشون نکردیم، خیلی عبیدالله عصبانیه، یهو دوتا آقازاده از خواب بیدار شدن..کوچکه گفت: داداش من یه خوابی دیدم تو بهشت پیغمبر، فاطمه ی زهرا، امیرالمومنین، حسنین، بابامون مسلم، پیغمبر رو کرد به بابامون گفت: مسلم چطور دلت اومد اینها را تنها بذاری؟ بابا رو کرد به پیامبر گفت اینها فردا مهمان ما هستند...گفت: داداش! منم همین خواب رو دیدم حارث شنید اومد تو اتاق یه نگاه کرد گفت:...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_طفلان_مسلم
#طفلان_حضرت_مسلم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇👇
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به #دوطفلان_مسلم علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
فهمیدم این همه گشتیم، تو خونه خودمون پیداتون کردم، گفتن حارث ما عترت پیامبریم، کارمون نداشته باش، اول مفصل کتکشون زد، بعد این دو آقازاده را از دو کتف به هم بست و انداختشون گوشه حجره، گفت صبح به حسابتون میرسم صبح شد به غلامش گفت برو کار اینها رو کنار شریعه فرات تموم کن سرشون رو بیار ،غلام اومد گفتن: ما بچههای مسلمیم، غلام به دست و پاشون افتاد، از راه فرات رفت، گفت من روی اینها تیغ نمیکشم. حارث پسرشو فرستاد پسر حارثم همین کارو کرد و برگشت... حارث گفت خودم باید کار اینها رو تموم کنم رفت کنار شریعه فرات نقل تاریخ اینه تیزی شمشیرو دیدن گریه کردن آخه سنی نداشتن دوتاشون هم بچه بودن به حارث گفتن حارث به ما رحم کن گفت خدا تو دل من رحمی بابت شما نذاشته من باید سرتون رو پیش عبیدالله ببرم تا محبوب اون بشم گفتن ما رو ببر حداقل پیش خود عبیدالله باهاش حرف بزنیم گفت نه گفتن: حداقل ما رو ببر بازار برده فروشات بفروش پولشو بگیر به زندگیت بزن باز هم قبول نکرد گفت بذار حداقل یکم نماز بخونیم گفت نماز آزادین هر چقدر دلتون میخواد بخونید نوشتن چهار رکعت نماز خوندن بعد دست به آسمان بردن و دعا کردن...حارث رفت سراغ محمد، ابراهیم پاشو گرفت، گفت: نه اول من، رفت سراغ ابراهیم،محمد پاشو گرفت، نوشتن تا تیغ به حلقوم محمد کشید، گفت بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله، سر محمد رو جدا کرد انداخت توی توبره، همه مورخین نوشتن تا اومد سر ابراهیم رو جدا کنه رفت سراغ تن بی سر داداشش نوشتم خودشو تو خون برادرش میغلتوند میگفت:میخواهم با خون برادرم مقابل پیامبر خدا قرار بگیرم اينقدر این آقازادهها پا به زمین کوبیده بودن زیر پاهاشون گود شده بود...بزارید از دختر مسلم حمیده هم بگم، همه بچههای مسلم بن عقیل فدای امام حسین شدند، تعداد بچههاشو از دو سه تا بیشتر نوشتن تا چهارده تا هم نقل شده ولی میگن همه بچههاش فدای امام حسین شدن تو مسیر کربلا وقتی خبر مسلم ابن عقیل رو آوردن ابی عبدالله فرمود بگین حمیده بیاد.دیدن داره دست میکشه رو سر حمیده، گفت: آقا یه جوری نوازشم میکنی انگار من یتیم شدم ابی عبدالله فرمودند: عمه زینب، مادرت، من جای پدرت..یه گریز بزنیم، وقتی ابی عبدالله داشت میرفت سمت میدان دیدن اسب حرکت نمیکنه دیدن خانومی پاهای اسبو گرفته سکینه خانم بود گفت بابا اول از اسب بیا پایین، چی شده؟ گفت: بابا! یادته خبر شهادت مسلم رو آوردن شما حمیده رو نوازش کردی، این دختر دیگه فهمیده بود یتیم شده، گفت: بابا منم میدونم یتیم میشم منم نوازش کن...
حالا سرنوشت این حمیده رو بگم دور تا دور خیمهها رو امام حسین دستور داده بودن خندق حفر کنند تعداد سپاه دشمن زیاد بود اینا نتونن بیان فقط یه راه بزارن وقتی به خیمهها حمله کردن آتیش زدن امام سجاد علیه السلام فرمودند: "علیکن بالفرار" بگین فرار کنن برای حمیده نوشتن همین اسبها از همین یک راه وارد محوطه خیمه شدند، اسبها، اسب سوارها باید از این راه فرار میکردند تا گرفتار آتیش نشن، ولی حمیده زیر دست و پای اسبها جان داد، خواست فرار کنه گرفتار شد، ولی بعضیا تونستن فرار کنن راوی میگه دیدم دامنش آتیش گرفته راوی میگه فرار کرد دید من پشت سرشم ترسید هی میدوید به زمین میخورد بلند میشد دوباره ادامه میداد تا بهش رسیدم دو تا دستشو بالا گرفت گفت آقا منو نزن من بابا ندارم یتیم هستم گفتم نترس اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم من رهگذرم چیزی میخوای؟ گفت: آقا من خیلی تشنهام، آب نخوردم... ظرف آبی رو به دستش دادم هی نگاه میکرد هی گریه میکرد، نگاه به آب مینداخت صورتش خاکی بود اشکها از میان صورت خاکیش میریخت، گفت آخه بابام لباش خشکیده بودمیخوام ببینم به بابام آخر آب دادن ای حسین...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_طفلان_مسلم
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜👇
روضه - حاج محمدرضا بذری(4).mp3
38.39M
|⇦•به اشک روضه..
#روضه و توسل به طفلان حضرت مسلم علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری
.
#لشگر_تک_نفره
#حضرت_عباس
رفت محضرِ ابی عبدالله، تا به ابی عبدالله فرمود آقاجان سینهم دیگه سنگینه، آقا اجازه بده برم .. دیگه نمی تونم بمونم .. ابی عبدالله فرمود کجا میخوای بری؟! يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي .. تو علمدارِ منی .. عباسم إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .. حضرت فرمود عباسم اگه تو بری لشگرم از هم می پاشه .. من یه سوال دارم؛ کدوم لشگر!! دیگه برا حسین لشگری باقی نمونده .. نه اصحابی .. نه بنی هاشمی .. همه رفتن .. یعنی عباسم تو یه نفری یه لشکری برا من ..
یه جمله بگم شبِ تاسوعاست .. ابی عبدالله هر بار از صبحِ عاشورا میرفت تو دلِ میدان با خیالِ راحت مینشست بالاسرِ شهدا .. با شهدا حرف میزد، نجوا میکرد .. با خیالِ راحت؛ چرا!! چون دلش آرام بود عباس تو خیمه هست .. اما وقتی اومد کنارِ علقمه دیدن هی بر میگرده عقبُ نگاه میکنه .. دلواپسِ خیمه هاست .. نکنه بریزن سرِ زینب ..
.ای حسین....
..............
امام حسین علیه السلام، عباسش رو که می تونست جنگ رو به نفع امام برگردونه، نگه داشت تا آخر که از مخدرات و ناموس رسول الله محافظت کنه ، حتی تا لحظه ی آخر هم خود امام از حریم مخدرات ، دفاع میکنه آنجا که فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید...
انوقت ما خیلی راحت از مخدرات و نوامیس اهلبیت و قد و قامت و موی بلندی که سوخت و غیره میگوییم.!
.
#روضه_حضرت_عباس
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای کتک خوردن شمر تعزیه از مردم و جان دادنش و اتفاقات عجیب بعد از آن😭
.
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_زمینه
جوون جوون
رفتی و خاک غم به سرم ریخته
مثل خزون
رو خاک کربلا پسرم ریخته
نبود زینب من … اینجا میمردم
برای جسمت … عبا آوردم
ارباً ارباً اربا میبینمت
با عمه رو عبا میچینمت …وای
جای تو بین آغوشم بوده
تابوتت عمری رو دوشم بوده … وای
وای یا ولدی…
روی زمین
مثل حسن منم جگرم ریخته
خواهر! ببین
رو خاک کربلا پسرم ریخته
ببین لرزه تو … صدام افتاده
سر پیری من … عصام افتاده
آه عَلَی الدنیا بعدک العفا
تنهام گذاشتی رفتی باوفا …. وای
غمت شادی این مردم شده
گریه هام تو خنده ها گم شده … وای
وای یا ولدی
گرد غربت
از بعد رفتنت به حرم ریخته
ای وای ای وای
روخاک کربلا پسرم ریخته
میمونه داغت ، همیشه تازه
روی جسم تو ، جای مِقراضه
روضه هات روضه ی مکشوفیه
اینجا ابن مسعود کوفیه … وای
اومده ببینم زندم یا نه
باید باتو برگردم تنها نه… وای
وای یا ولدی
#امیر_طلاجوران
.👇
.
#شور
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_شور
جوون امام حسین
جوونیم فدای تو
الهی یه روز منم
پیر بشم به پای تو
خلق و خوی تو چقد مثل رسول الله س
بایدم همه بخونن اشبه الناست
این که پایینِ پای حسینه قبر تو
غبطه میخوره به حالت عمو عباست
عشق کل هستی ، علی اکبراستی
من هنوز نبودم آقا تو دلم نشستی
پدر تو شاه ، تموم عالمه پس
تو جهان یه شاهزاده باشه اون تو هستی
جوون امام حسین
جوونیم فدای تو
چقدر بوده حسین
عاشق صدای تو
سجده میکنه فلک به خاک درگاهت
ماه میگرده به دور صورت ماهت
تو اذون بگو که دل میبره از ارباب
اشهد أن علیا ولی اللهت
ای قرار ارباب ، باغ و بهار ارباب
طاقت دوریتو یک لحظه نداره ارباب
بس که خاطر تو ، پیش بابات عزیزه
تو اگه چیزی بخوای نه نمیاره ارباب
جوون امام حسین
جوونیم فدای تو
مثل مرتضی علی
بوده ضربه های تو
با عمو وقتی تو معرکه پا میزارید
انگاری که حمزه و جعفر طیارید
یکی تون برا یه لشکر بسه واللهِ
وای از اون دم که دوتایی تیغ بر دارید
جگر حسینی ، تاج سر حسینی
مثل عباسی و شیر لشکر حسینی
برق تیغت از بس ، شبیه ذوالفقاره
جا داره همه بگن که حیدر حسینی
#شعر_مذهبیرضیعالحسین
👇👇
Kashani-14030420-KodamHosayn-05-Hkashani_Com.mp3
35.23M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ – فصل چهارم؛ قسمت پنجم
📆 چهارشنبه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۳؛ مصادف با شب پنجم محرم
▪️ هیئت محترم عبدالله بن الحسن علیهما السلام
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ گزاره ی درست و نتیجه ی غلط
▫️ تطبیق غلط بر آیه قرآن کریم
▫️ معصوم انگاریِ خود!
▫️ خلاف شرع به نامِ نقدِ دینی!
▫️ خیلی از مجادله ها اینطور است
▫️ بحث کنیم یا نه؟
▫️ روضه و توسّل به حضرت عبدالله بن الحسن علیهما السلام
#حامد_کاشانی 🎤
.
#شب_هفتم_محرم
صلّی الله عليك يا أبا عبد الله
____
📎 و چقدر جانسوز مرحوم "سید حیدر حلی" لحظهی پرپر شدن شیرخوارهی سید الشهدا علیهما السلام را به تصویر کشیده است:
ومُنعَطِفٍ أهوَى لِتقبِيلِ طِفلِه
فقبَّـل مِنهُ قَبلَه السَّهمُ مَنحَرا
خم شد...خواست طفلش را ببوسد ولی قبل از او تیر گلوگاه طفل را بوسه زد...
📜 دیوان سید حیدر حلی (۱۳۰۴هـ.ق)، چاپ سنگی_بمبئی، ۱۳۱۲ هـ.ق، ص ۲۱۶
.
4_5801081794061147117.mp3
35.51M
🎙فـایل صـوتــی
سخنرانی|حجتالاسلام #طباخیان
#محرم_۱۴۰۳ | #شب_پنجم
#هیئتمکتبالرضاعلیهالسلام
مسجدروحالله
4_5803184468315345829.mp3
41.88M
🎙فـایل صـوتــی
سخنرانی|حجتالاسلام طباخیان
#محرم_۱۴۰۳ | #شب_ششم
#هیئتمکتبالرضاعلیهالسلام
مسجدروحالله
4_5807823277808161392.mp3
42.8M
🎙فـایل صـوتــی
سخنرانی|حجتالاسلام طباخیان
#محرم_۱۴۰۳ | #شب_هفتم
#هیئتمکتبالرضاعلیهالسلام
مسجدروحالله
4_5809711177927759262.mp3
36.64M
ج10_شرحخطبهیامامحسینعلیهالسلامدرمدینه_محرم1446ق.pdf
920.4K
#امام_حسین علیه_السلام
#دهه_اول_محرم
#محرم1446
#فیش_محرم
#فیش_منبر
◾️ [جلسهی دهم _ شبدهممحرم، آخری]
#دهه_ی_اول_ماه_محرم_1446_ق
تیر ۱۴۰۳شمسی
👈🏼 فیش منبرهای #محرم1446
👈🏼 دههی اول_ ماهمحرم الحرام ۱۴۰۳شمسی
👈🏼 شرحخطبهی امام حسین علیهالسّلام در مدینهی طیّبه
📚 مطالب مطرح شده:
۱. مدح امام زمان عجلاللهتعالیفرجه
* درماندهام بهپای شکسته توان ببخش
* شب عاشورا آجرك الله آقا
* ای روضهخوان صبحومساء صاحبالزمان
۲. مواظب باشیم در دام شیطان نیافتیم
الف) علت دشمنی شیطان با انسان
ب) وجود شیاطین جنی و انسی در آیات و روایات
ج) دشمنی بنیامیه با اهلبیت ع
گذری تاریخی بر بنیأمية
د) سیزده جنایت بنیامیه در کربلای ۶۰ق
۳. داستانهای حسینی ع
* عنایت امام حسین ع بهعزاداران
* عنایت امام حسین ع بهعزادران عاشورا
* عنایت امام حسین ع بهخواننده زیارتعاشورا
* دفع بلای مردم سامرا با زیارت عاشورا
* احترام بهعزاداران حسینی
* تاثر از اینکه هر روز عاشورا نخواندم
* نجات از مرگ بهواسطه زیارت عاشورا
#مطالبنابدرمنبر