.
#اصحاب
#حضرت_حر
آقا موقع وداع آخر اومد بیرون دید خیمه ی بنی اعمام خالیه، خیمه ی اصحاب خالیه لذا
*پسر فاطمه دیگه تنها شده...
یه وقت صدا زد:"یا مسلمَ بن عقیل! یا هانی بن عروه! یا مسلمَ بنَ عوسَجه! یا حبیب ابن مظاهر! یا بُرَیر! یا زُهَیر!قومو عن نَومَتِکُم اَیُّهاالکرام! "بلند شید..."وَادفَعوا عَن حَرَمِ الرَّسول.."بیاید دفاع کنید...دخترام تنها موندن...*
*امشب می خوام روضه حر رو بخونم...همون آقایی که وقتی اومد مقابل لشگر ایستاد،صدای غریبی بلند کرد...راوی میگه: "وَاضطَرَبَ قُلبُه،وَ دَمَعَت عَیناه فَخَرَجَ باکیاََ مُتَضَرِّعاََ... " یه مرتبه دلش آشوب شد...شروع کرد گریه کردن...یه گوشه ای ایستاد...تصمیم خودش رو گرفت..." فَضَرَبَ فَرَسَه قاصداََ نَحوَالحُسَین.. " چندتا کارم انجام داد...اول سپر رو واژگون کرد...یعنی من برای جنگ نیامدم ..."وَ یَدُهُ عَلی رأسِه" دست ها رو روی سر گذاشت... شروع کرد با خودش حرف زدن... خودش رو توبیخ کردن... مناجات کردن...یه وقت صدا زد:" اللّهُمَّ الیک اَنَبتُ و تُب عَلَیَّ.."من توبه کردم...توبه من رو قبول کن...مگه چه کار کردی؟!" فَقَد هَرَبتُ قُلوبَ اَولیائک و اولاد بنتِ نبیّک صلی الله علیه و آله ...."من دل دخترای حسین رو لرزوندم...اومد مقابل آقا ایستاد..."اِرفَع رأسَکَ یا شَیخ! "سرت رو بلند کن...رفت میدان یه حرفی به مردم زد...مقابل لشگر ایستاد...گفت:آی مردم! آبی که ماهیان دریا ازش متنعمند؛ وحشِ بیابون ازش می خوره؛ شما به پسر پیغمبرتون نمیدید؟! حر وقتی رو زمین افتاد آقا رو صدا نزد... یه هو یه دست مهربونی سر رو بلند کرد،رویِ دامن گذاشت... "فَجَعَلَ الحُسین یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِه..."شروع کرد خاک ها رو پاک کردن... آی باوفا!... ساعتی نگذشت که آقای ما تنها شد... وقتی به گودیِ قتلگاه افتاد...وقتی سینه مبارکش سنگین شد...فقط یه نفر به دادش رسید... یه صدایی شنیده شد..."بُنَیَّ.... بُنَیَّ.... قَتَلوکَ... ذَبَحوکَ... وَ مِنَ الماء مَنَعوکَ..." پس خواهرش چه کار می کرد...؟!می نشست... بلند می شد.... با صورت به زمین می افتاد....صدا می زد:یکی به برادرم کمک کنه....
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
.
.
#اصحاب
بعضی نقل ها نوشتن وقتی حر با سپر وازگون و دستهای برسر گذاشته و سربزیر خدمت امام اومد، خودِ ابی عبدالله دست برد زیرِ محاسنِ حر سرشُ آورد بالا ..
تو از اولشم برا ما بودی .. حر دو تا ادب کرد، این دو تا ادب نجاتش داد .. ادبِ اول رو زمانی مرتکب شده که نشان داد اهلِ نجاتِ .. گفتگوی میانِ ابی عبدالله و حر به اذان ظهر ختم شد .. موقع اذان ابی عبدالله به حر گفت متوقف کن حرف زدن رو الان وقتِ نمازِ .. حر، من با لشکرم به نماز می ایستم تو هم برو با لشکرت نماز بخوان.. بعد نماز دوباره با هم حرف میزنیم.. یه نگاه به ابی عبدالله کرد گفت آقاجان شما باشید من خودم نماز بخوانم؟!! دستور داد همه به ابی عبدالله اقتدا کردن ایستاد پشتِ سر امام .. دشمنِ امامِ به ظاهر اما گفت تو فرزندِ رسول خدایی .. ادب دومم وقتی ابی عبدالله اون جملۀ معروف رو فرمود که مادرت به عزات بشینه .. این جمله احساساتِ حر رو تحریک کرد ، تا حضرت فرمود «ثکَلتک اُمک» .. این نفرین نیست ، این ناسزا نیست .. عرب یه زمانی که میخواست اوجِ ناراحتیش رو نشون بده این جمله رو بکار میبرد .. حضرتم میدونست نقطه ای که حر رو بر میگردنه اینجاست اصلاً این حرفُ زد که حر این جواب رو بده .. تا گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین .. گفت آقاجان هر کسی غیر شما اسم مادرم رو میاورد خونش رو میریختم .. اما چه کار کنم مادرِ شما فاطمه ست .. شما فرزندِ دخترِ رسول خدایید ..*
روضه بخوانم .. همچین که حر افتاد رو زمین لحظه های آخر .. یه لحظه به خودش اومد دید رو خاک داره میغلته .. فرقِ سرش شکافته نفس های آخرِ .. به خودش نهیب زد نکنه توقع داری حسین بیاد بالاسرت .. آخه شنیده بود بعضیا رو ابی عبدالله خودش میره بالاسرشون .. بعضی از شهدا رو ابی عبدالله رفت بالاسرشون نزدیک به نه شهید خودِ ابی عبدالله اومد بالاسرشون، یکی از اون شهدایی که خودِ الی عبدالله اومد؛ حر ابن یزید ریاحیِ .. یه لحظه چشمشُ باز کرد دید به دستِ مهربان سرش رو برداشت .. یه لحظه نگاه کرد دید سر تو بغلِ حسینِ .. مقتل میگه خاک رو صورتش نشسته بود .. دید صورت حر خاکیه با گوشۀ آستین خاک ها رو پاک کرد .. ابی عبدالله یه بار اسم مادرِ حر رو برد فرمود مادرت به عزات بشینه میدونست این تو دلِ حر مونده میخواست از دلش در بیاره اینجا تلافی کرد سر رو که بغل کرد گفت تو حُری .. چقدر اسم قشنگی مادرت روت گذاشته .. تو آزاده ای ..
ابی عبدالله نگاه کرد دید فرق حر بد شکافت خورده خون داره فواره میزنه هر کاری کرد با دست فرقُ ببنده نشد ، دستمالی درآورد سر و پیشانی حر رو بست تا خون بند بیاد .. یه جمله ای بگم اهل روضه صدا ناله شون بلند شه .. سادات ببخشن، بزرگترا، علما ببخشن .. آدم وقتی سرش زخم میشه با دستمال زخمشُ میبنده با دستمال خون رو پاک میکنه .. بمیرم خودش وقتی روزِ عاشورا سنگ به پیشانیش خورد دیگه دستمالی نداشت خونش رو پاک کنه .. بگم ناله ت بلند بشه؟!!.. چه کرد!! پیراهنِ عربیش رو بالا زد .. همچین که پیراهنُ بالا زد سفیدی سینۀ حسین پیدا شد .. یا اباعبدالله کاش دستمال داشتی خونِ سرتُ با دستمال پاک میکردی .. وقتی حرمله دید صدرالحسین نمایان شد سه شعبه رو گذاشت تو کمان .. یه جوری قلبِ حسینُ زد ..
حسین ..
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.
.
#مناجات
#اصحاب
#حکایات
#حضرت_حر
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة
*مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی .. مگه میشه عزای محرم بیاد پرچمهای محرم بیاد مگه میشه نیای؟! تو صاحب عزایی .. تو حاضری اونی که غایبِ منم .. چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید..*
*آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم .. من همونی ام که از عرفه جاموندم .. من همونی ام که از شبای احیا جا موندم .. اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم .. دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده .. مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرمود بی بی دو عالم تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه .. اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..*
*اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم.. از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتی امسال روضه ها چی میشن، میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه .. یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..*
امشب اومدم اعتراف کنم رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم ..
*امشب اجازه دارم نام حر رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ..*
مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع .. کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه .. مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة .. مگه نفرمود هرکی گم شده راه رو با حسین پیدا کنه .. خوش به حاله اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه آی دلای کربلایی .. آقا چان قول میدم شبِ حر آدم بشم .. قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر ..
میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح . همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه .. حسین جان ما تو دنیا گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم .. قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن .. ما تو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن .. اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید .. اومد محضر ابی عبدالله هل لی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم .. ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد ..
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.
.
#امام_زمان
#گریز_زیارت_عاشورا
امان از بادها... سوزان وزیدند
امان از تیغ ها برّان رسیدند
ألا یا اهلَ العالم جد من را
به روی خاک ها عریان کشیدند
ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه
سرش را با لب عطشان بریدند
سواره ده نفر ناپاک زاده
به روی آن تن بی جان دویدند
جسارت بر تنش کردند اما
فقط از رأس او قرآن شنیدند
سرش را داده اند و با بهایش
نمیدانم چقدری نان خریدند؟!
محمد جواد شیرازی
#روضه_امام_زمان
#عاشورا #شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
🔹🔷《اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمَنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ》🔷🔹
✅امام علی(علیه السلام) درباره امام زمان(علیه السلام) فرمود :
📋《صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ》
♦️صاحب این امر، آواره، رانده، تک و تنهاست.(۱)
امام صادق(علیه السلام) در روایتی فرمود :
📋《يُنَادَى بِاسْمِ اَلْقَائِمِ(ع) فِي لَيْلَةِ ثَلاَثٍ وَ عِشْرِينَ وَ يَقُومُ فِي يَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ هُوَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَكَأَنِّي بِهِ فِي يَوْمِ اَلسَّبْتِ اَلْعَاشِرِ مِنَ اَلْمُحَرَّمِ قَائِماً بَيْنَ اَلرُّكْنِ وَ اَلْمَقَامِ》
♦️امام زمان(عج) در شب بيست و سوم به نام امام قائم در روز عاشورا قيام می كند و آن روزى است كه حسين بن على(ع) در آن كشته شده، گويا آن جناب را مي نگرم كه در روز شنبه دهم محرم در [کعبه] ميان ركن و مقام ايستاده است.(۲)
و در این هنگام، پنج مرتبه ندا سر میدهد و میفرماید :
📋《أَلَا! يَا أَهلَ الْعَالَمِ!》
♦️ای عالمیان! آگاه و بیدار باشید!
و پنج ندا سر می دهد به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی، و این ندای او به همه میرسد؛ به هر کسی و به لغت و زبان خودش!
📋《أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اَنَا الاِمَامُ القَائِمُ،
أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اَنَا الصَّمصَامُ الْمُنْتَقِم،
أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) قَتَلُوهُ عَطشَانَاً،
أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) طَرَحُوهُ عُريَانَاً،
أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) سَحَقُوهُ عُدوَانَاً》
♦️آگاه باشید! ای جهانیان که منم امام قائم!
آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده!
بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین(ع) را تشنه کام کشتند!
بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین(ع) را عریان روی خاک افکندند.
آگاه باشید ای جهانیان که جدّ من حسین(ع) را از روی کینه توزی پایمال کردند.(۳)
شیخطوسی در کتاب امالی خود از امام صادق(ع) نقل میکند که آن حضرت(ع) فرمود:
📋《لَمَّا كَانَ مِنْ أمْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) مَا كَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إلَى اللهِ وَ قَالَتْ:
يَا رَبِّ! يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْن(ع)ِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ!
قَالَ:فَأقَامَ اللهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ(ع) وَ قَالَ :
بِهَذَا أنْتَقِمُ لهَذَا مِنْ ظَالِمِيِهِ!》
ِ♦️پس از شهادت امام حسین(ع)، ملائکه ناله کرده و گفتند:
پروردگارا! با حسین(ع)، برگزیدهات و پسر پیامبرت(ص) اینگونه رفتار نمودند!
خداوند سایه قائم(عج) را به آنها ظاهر کرد و فرمود:
بهوسیله این (قائم)، انتقام خون او (حسین) را از ظالمان میگیرم.(۴)
امام حسین(ع) خود در این باره در فرموده است :
📋《وَاللهِ لا یَسْکُنُ دَمی حَتّی یَبْعَثَ اللهُ الْمَهدیَّ(عج)》
♦️به خدا قسم، خون من از جوشش نمی افتد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برای انتقام خونم برانگیزاند.(۵)
وقتی امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به امام حسین(ع) می فرماید :
📋《فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ》
♦️صبح و شب برای تو ناله میکنم و بجای اشک بر تو خون میگریم.
این کار را به خاطر حسرت خوردن بر تو و از روی ناراحتی و بلایی که بر تو وارد شده و از روی اندوه و حزن بر تو انجام میدهم تا این که از غم مصیبتها و غصه ناراحتی بمیرم.(۶)
امام صادق(ع) می فرماید :
وقتی امام زمان(عج) ظهور کند؛
📋《يَقْتُلُ وَ اَللَّهِ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِاَلْحُسَيْنِ(ع) بِفِعَالِ آبَائِهَا》
♦️اعقاب كشندگان سيّدالشّهداء(ع) را به واسطه عمل آباء و اجدادشان، خواهد كشت.(۷)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ای یوسف غریب، به کنعان نیامدی
تنهاترین مسافر دوران، نیامدی
گویند بوی پیرهنت میرسد، ولی
ما ماندهایم و وعدۀ خوبان نیامدی
👇
.👆
دارد هنوز نسل جوان پیر میشوند
طولانی است قصۀ هجران، نیامدی
خون حسین منتظر انتقام توست
زینب تو را صدا کند از جان، نیامدی
👤محمود ژولیده
📚منابع :
۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۳۶۱
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۷۹
۳)إلزام الناصب یزدی حائری، ج۲، ص۲۳۳
۴)امالی شیخ طوسی، ص۴۱۸
۵)مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۸۵
۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۱
۷)كامل الزيارات ابن قولویه قمی، ص۶۳
#روضه_امام_زمان
🔰 #روزشمار_محرم قسمت ۳
۲ محرم
ورود کاروان سیدالشهدا به کربلا
_ مردم بندگان دنیا
_ نامه عبیدالله به حُر
.
#شب_چهارم_محرم
#روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_اطفال_حضرت_زینب
🔸دید زینب چون به دشت کربلا
🔸گشته بی یاور حسینش از جفا
تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده...
صدای غربتش بلنده...
حسینش دیگه یاری نداره...
بچه هاش رو اماده کرد...
🔸کرد بهر یاری آن ممتحن
🔸هر دوطفل خویش را در بر کفن
صدا زد... عزیزانم...
ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده...
دیگه یاری نداره...
عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم...
برید جانتون رو فدای آقاتون کنید...
قربان معرفتت بی بی جانم.. زینب...
🔸بوسه زد از مهربانی رویشان
🔸زد گلاب و شانه بر گیسویشان
خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر...
میدونی بالاترین لذت دنیا چیه...
بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده...
مقابل چشمات قد بکشه...
بزرگ بشه...
جوون بشه...
جلوت راه بره...
به قد و بالاش نگاه کنی...
اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم...
اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه...
الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه...
خدایا خیلی سخته برای زینب...
صدا زد... عزیزان من...
برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید...
بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله...
آقا جان اذن میدان بده...
هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه...
اصرار کردن...
آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم...
طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم...
طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم...
ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم...
آقا بزار جانمون رو فدات کنیم حسین
🔸مکن نا مهربانی ای برادر
حالا حرف دل زینب...
🔸مکن نا مهربانی ای برادر
🔸مسوزان این چنین تو قلب خواهر
خودم و بچه هام فدای تو حسین...
🔸پسرهای مرا از خود مرنجان
🔸غلام اکبرند و عبد اصغر
انقدر اصرار کردن بلاخره...
هر طوری بود اقا اجازه داد...
گلهای زینب رفتن میدان...
جنگ نمایانی کردند...
خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند...
اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد...
یا حسین...
آقا به دادمون برس...
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند...
کنار بدن پاره پاره گلهای زینب...
اومد بچه ها رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
وقتی آقا زاده ها نگاه کردند...
دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون...
آماده ای بگم یا نه...
اما ساعتی بعد...
گودی قتلگاه...
وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه...
والشمر جالس علی صدره...
شمر رو سینه اش نشسته...😭
از سویدای دلت صدا بزن یا حسین
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
.......
گذشت کاروان برگشتن مدینه ، بشیر خبر آورد . یه وقت دیدن عبدالله اومد گفت خانومم زینبُ کجاست .. گفتن جناب عبدالله اون محمل ، محملِ زینبِ .. تا همچین که پرده رو کنار زد زودی روشو برگردوند. گفت ببخشید میشه به من بگید خانومم زینب کجاست؟ گوشه ی محمل صدا ناله ش بلند شد .. عبدالله حق داری زینبُ نشناسی .. خانم چرا انقدر پیر شدی ، شکسته شدی؟ عبدالله آخه اون چیزی که من دیدم تو ندیدی .. مگه چی دیدی عبدالله می خوای بهت بگم؟
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر ، او از حسین دل ..
انقدر گریه کردن گفت خانم جان فقط یه سوال برام باقی مونده ، (چیه عبدالله؟) گفت از صبح هر کی رو زمین افتاد ، بعد حسین تو اومدی استقبال .. اما شنیدم دو تا بچه هام رو زمین افتادن تو از خیمه بیرون نیومدی .. گفت عبدالله ترسیدم داداشم خجالت بکشه ... ای حسین ..
#روضه_طفلان_حضرت_زینب
.
#شب_آخر_مجلس
چهارپاره روایی ورود حضرت زهرا به صحنه محشر
#مهدی_کبیری
➖➖➖
نه کسی قدرت سخن دارد
نه کسی نای سر تکان دادن
همه ی اختیارها جبر است
شده وقت دوباره جان دادن
روز محشر شده، زبان ها لال!
جن و انس و ملک، نظر پایین!
حال وقت عبور فاطمه است..
همه انداختند، سر پایین
گرم تسبیح و مجمری از عود
با سپاه فرشته مالامال
آمده از میان جمعیت
مریم و آسیه به استقبال
رفته بر روی منبری از نور
دور تا دور او ملک پیداست
جبرئیل از خدا خبر آورد
عرش تحت ولایت زهراست
همه ی هستی خودش را داد
حق خودش گفته وقت جبران است
به تلافی بندگی هایش
هرچه زهرا طلب کند آن است
فاطمه در برابر خالق
دستها را که میبرد بالا
با سر غرق خون فرزندش
روضه ای تازه میکند برپا
با دلی زخم خورده میگوید
که برای شکایت آمده ام
داغ روی دلم گذاشته اند
با غمی بی نهایت آمده ام
از چه دردی کنم شکایت که
همه ی لحظه هام پر دردند
یوسفی داشتم که لب تشنه
گرگها پاره پاره اش کردند
نیمه جان روی خاکها بود و
با عصا میزدند بر بدنش
دل من را به درد آوردند
بسکه پا میزدند بر بدنش
میرسد امر خالق قهار:
ظالمان را در آتش اندازید
قاتلان حسین را ببرید
همه شان را در آتش اندازید
***
+گفت وارد شو ای حبیبه ی من
پیش پایش گشود درها را
-گفت هرگز نمیروم به بهشت
تا نفهمند قدر زهرا را_
فاطمه خوانده ای مرا ز ازل
بخدا اینچنین نخواهم رفت
زودتر از همه محبانم
به بهشت برین نخواهم رفت
صبر کردم میان رنج و بلا
تا که فصل عنایتم برسد
نوکران حسین منتظرند
تا به آنها شفاعتم برسد
با اشارات چادر خاکی
عرش را جابجا کند زهرا
مثل "مرغی که دانه برچیند
دوستان را جدا کند زهرا"*
*مرحوم استاد مؤید
➖➖➖
.
.
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_عبدالله
#موضوع تحلیل : حال مداح ـ روضه تحقیقی ـ گریز در گریز ✅
✏️✏️
#متن_روضه 👇
می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد
مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد
از خیمه یا گودال گودال انتخابش بود
تا که در آغوش امامش بیشتر باشد
می خواست تا که با عمو نجوا کندآنجا
راهی برای بردنش پیدا کند آنجا
افسوس اما لشکر دشمن مزاحم شد
اینبار هم شمربن ذی الجوشن مزاحم شد
داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند
با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند
آی حرمله دستت قلم بشه، دو سه تا تیر زده کربلا خیلی دل ابی عبدالله رُ سوزونده، یکی تیری بود که به چشم عباس زد، یکی اون تیری بود که به گلوی علی اصغر زد، یکی هم تیری بود که به این بچه زد رو سینه ابی عبدالله. می دونی درس آموز کیه عبدالله؟ می دونی از کی یاد گرفته این جمله رُ؟ که فریاد میزد و می دوید سمت گودال میگفت والله لا افارق عمی به خدا از عموم جدا نمیشم. از عمش زینب یاد گرفته، عمشم وقتی خیمه هارُ داشتن آتیش میزدن خودشُ انداخته بود رو بدن زین العابدین می گفت: والله ازت جدا نمیشم، می خواید بکشید منم باهاش بکشید، عمش از کی یاد گرفته؟ مادرش تو کوچه ها دنبال علی می دوید دامن علی رُ گرفته بود، می گفت از علی جدا نمی شم، نانجیب گفت قنفذ چرا دست فاطمه رُ از دامن علی جدا نمی کنی؟ چنان با غلاف شمشیر به بازوی مادرش فاطمه زد....
📘
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
4_5904405779351339424.mp3
5.26M
#تحلیل_مداحی
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#حاج_مهدی_سلحشور
🔴 روضه تحقیقی و گریز در گزیز🔴
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#تحلیل_مداحی #شب_پنجم_محرم #حضرت_عبدالله_ابن_حسن #حاج_مهدی_سلحشور 🔴 روضه تحقیقی و گریز در گزیز🔴
.👆
#تحلیل_مداحی
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
تحلیل مداحی #حاج_مهدی_سلحشور
تحلیلگر: #دکتر_محمد_فراهانی
🔸🔸🔸🔸🔸
#نکات 👇
✅حال مداح: مهمترین شاخصه در روضه خوانی، حال مداح است که اگر این حال نباشد مستمع تأثیری نخواهد گرفت، این حال با رعایت تقوا، اخلاص، صداقت و به طور کلی بندگی، به دست می آید. کسی که در خلوت اهل بکاء و توسل نباشد در مجلس حالی نخواهد داشت.
در این جلسه حال و سوز و گداز در ذاکر محترم کاملا محسوس است.
✅ #روضه_تحقیقی: روضه ها به طور کلی یا احساسی هستند یا سخت و سنگین. روضه های احساسی و سخت و سنگین خود انواعی دارند که یکی از این اقسام، روضه تحقیقی است. در روضه تحقیقی روضه های مختلف از جهتی دسته بندی می شوند و این دسته بندی در جلسه بیان می شود. خواندن روضه با این دسته بندی ها نوعی نوآوری به حساب می آید و نشانه اهل تحقیق بودن مستمع است، و همین امور اثرگذاری کلام مداح را بالا می برد.
در این جلسه روضة تیرهایی که حرمله در کربلا زده است و در گریز روضه دفاع از ولی خدا توسط حضرت عبدالله بن حسن(ع)، حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س)؛ جزء روضه های تحقیقی محسوب می شود.
گریز در گریز: گاهی اوقات از دل ✅گریز اول، گریز دیگری بیان می شود؛ این روش هم نوعی نوآوری در روضه است. در این روش بایستی دقت شود، گریزها با توجه به سوز وگدازشان ذکر شوند و جانسوزترین گریز در آخر بیاید.
در این جلسه ابتدا به روضه شام غریبان گریز زده می شود و سپس به روضه حضرت زهرا(س).
نکته اینکه این گریز جزء گریزهایی است که کمتر در روضه حضرت عبدالله بن حسن(ع) خوانده شده است و همین امر این گریز را از کلیشه ای بودن خارج می کند.
نکته دیگر پیامی است که در این گریز نهفته است و آن هم دفاع از ولایت تا پای بذل جان است.
🔻🔻🔻🔻
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
YEKNET.IR - shoor - hafteghi - 1400.08.28 - ebadi.mp3
5.48M
⏯ #شور احساسی
🍃پدر و مادرم فدات پدر و مادر حسین
🍃جوونیه منم فدا علی اکبر حسین
🎤 #اکبر_عبادی
.
#شور
#امام_حسین علیه السلام
#مهدی_ستارزاده🎼
#احمدرضا_اسماعیل_نژاد✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پدر و مادرم فدا / پدر و مادر حسین ۲
جوونی منم فدا / علی اکبر حسین
توو قیامت دلم خوشه / که براتو سینه زدم
ملائکه به هم میگن / این بوده نوکر حسین
نوکرتم - یه عمره دربه درتم
با این که با کارام همیشه آقا دردسرتم
آره بدم - ولی با امید اومدم
تو رو خدا از در خونت نکنی منو ردم
[هوای حسین / هوای حرم دارم
به دل هوس / شبای حرم دارم] ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زیباترین دم جهان / دَمِ حسین فاطمه ۲
میمیرم آخرش من از / غَمِ حسین فاطمه
لطفی که کردی آقا به / من حتی مادرم نکرد
زیاده والله از سرم / کمِ حسین فاطمه
مدیونتم - من بی سر و سامونتم
فدای تو میشم آخه آقا بلاگردونتم
دل میبری - با نگاهْ مشکل میبری
کشتی شکست خورده ها رو تا خود ساحل میبری
[هوای حسین / هوای حرم دارم
به دل هوس / شبای حرم دارم] ۲
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اصحاب #روضه_اصحاب خیلی از همراهان امام ، وقتی خبر شهادت مسلم رو شنیدند رفتند .. *امشب، شب بهتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
رُقيّة بثّت رِسالتها في التاريخ
أنَّ الحياة بلا حُسَينْ عَدم...
رقیه پیام خود را در تاریخ ابلاغ کرد؛
که زندگی بدون حسین معنایی ندارد!
.
📝 #دو_خط_روضه ...
همین که کاروان اباعبدالله خواست حرکت کند، حرّ و لشکریانش راه را بر آنها بستند و مانع حرکت آنان شدند.
امام علیهالسلام در این هنگام خطاب به حرّ فرمود:
ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ! مَا تُرِيدُ؟ مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟
حرّ جواب داد:
أَمَا لَوْ غَيْرُكَ مِنَ الْعَرَبِ يَقُولُهَا لِي وَ هُوَ عَلَى مِثْلِ الْحَالِ الَّتِي أَنْتَ عَلَيْهَا مَا تَرَكْتُ ذِكْرَ أُمِّهِ بِالثُّكْلِ كَائِناً مَنْ كَانَ وَ لَكِنْ وَ اللَّهِ مَا لِي إِلَى ذِكْرِ أُمِّكَ مِنْ سَبِيلٍ إِلَّا بِأَحْسَنِ مَا يُقْدَرُ عَلَيْه؛ اگر كسى از عرب جز تو در چنين حالى كه تو در آن هستى، اين سخن را به من می گفت، من نيز هر كه بود نام مادرش را به عزا گرفتن میبردم، ولى به خدا من نمى توانم نام مادر تو را جز به بهترين راهى كه توانائى بر آن دارم، ببرم.
روز عاشورا فرا رسید.
در این روز امام حسين علیهالسلام با صدای بلند از مردم ياري خواست و فرمود:
أَ مَا مِنْ مُغِيثٍ يُغِيثُنَا لِوَجْهِ اللَّهِ؟ أَ مَا مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؟
آیا دادرسی هست که به خاطر خدا، به یاری ما بشتابد؟ آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دفاع کند؟
حر با شنيدن سخنان جانسوز امام علیهالسلام، مضطرب و پريشان شد، با ناراحتی نزد عمربن سعد آمد و به او گفت:
آيا مىخواهی با حسين(علیهالسلام) بجنگی؟
عمربن سعد با کمال بي شرمی گفت:
إِي وَ اللَّهِ قِتَالًا أَيْسَرُهُ أَنْ تَطِيرَ الرُّءُوسُ وَ تَطِيحَ الْأَيْدِي؛ آری، چنان نبردی کنم که کمترين آن، بريده شدن سرها و جدا شدن دستها را به دنبال دارد.
پشیمان اومد خدمت امام و عرض کرد:
أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى! فَهَلْ تَرَى لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟
حال پشيمان و توبه کنان آمده ام، آيا توبه ام پذيرفته مي شود؟
حضرت اباعبدالله علیهالسلام فرمود:
آری، توبه ی تو پذیرفته است.
اجازه میدان خواست امام علیهالسلام به او اجازه میدان رفتن داد و پس از آنکه به ميدان آمد، شروع به رجز خواندن كرد و جانانه جنگید.
لشکریان یکی پس از دیگری به او حمله ور شدند، تا اینکه درگيرى شدّت گرفت.
ساعاتى به همين گونه جنگيد، تا اینکه پياده نظام دشمن بر حرّ يورش بردند و حرّ به شهادت رساندند.
هنگام شهادت حرّ، امام حسین علیهالسلام به بالین او رسید.
فَجَعَلَ يَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ
با دست مبارک خود، گَرد و غبار از صورت حرّ پاك مي كرد و مى فرمود:
أَنْتَ الْحُرُّ كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ حُرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ
همچنان كه مادرت تو را ناميد واقعاً تو آزاد مردى، آزاد در دنيا و آخرت.
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#شب_چهارم_محرم
✍حسین ابراهیمی
...................
📝 #چند_خط_روضه...
اباعبدالله اومد با لشگریان عمر سعد صحبت کنه یک وقت ملعونی سنگی به طرف آقا پرتاب کرد. به پیشانی مبارکش خورد. خون بر صورتش جاری شد.
پیراهن عربی را بلند کرد تا خون را از صورت کنار بزند، تیر سه شعبه زهرآلوده به قلب نازنین آقا نشست.
صدا زد: بسم الله و بالله و على ملة رسول الله.
ثم أخذ السهم فأخرجه من وراء ظهره فانبعث الدم كانه میزاب.
تیر را گرفت بیرون کشید...
دیگه تاب جنگیدن نداشت و در جای خود ایستاد هر کس از دشمن که می آمد باز می گشت و نمیخواست دامنش بخون حسین آلوده باشد
یه وقت شمر گفت منتظر چی هستید؟ حمله کنید به سمت حسین...
دور تا دور امام حلقه زدند.
فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ
یکی می زد به تیرو آن دگر می زد به شمشیرش
ندانم زاده زهرا چه بود آن روز تقصیرش
کاری کردند که وقتی حضرت زینب به قتلگاه آمد، زبان حال هست که بدن برادرش را دید با تعجب صدا زد:
أ أنتَ أخی؟
آیا تو بردر زینبی؟
تو سر نداری، من سرِ رفتن ندارم
ماندی به رویِ خاك و عالم كربلا شد
بندِ دلم بودی و هر بندِ تنِ تو
انگار جایِ گندمِ ری آسيا شد
در كربلا هنوز زنی گريه میكند، زينب كُش است ناله جانسوزِ همسرش...
روضه تمام گشت ولی مادری هنوز
آيد صدای ناله اش از بين كوچه ها...
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#شب_دهم_محرم
#روز_دهم_محرم
✍حسین ابراهیمی
.
14020427_پادکست؛ حداث الحسین ع کیستند؟.mp3
1.4M
🎞 پادکست | حدّاث الحسین علیه السلام
◾️ حدّاث الحسین علیه السلام گروهی از یاران امام هستند که در روز قیامت بدون نگرانی از وقایع هولناک آن روز با ایشان مشغول صحبت کردن می شوند.
🎙گفتاری کوتاه از طلبه عمران سالخورده
🗓 27 تیر 1402 | #شب_اول_محرم 1445
.
معاوية بن وهب گويد:
بر حضرت صادق عليه السّلام وارد شدم در حالى كه امام عليه السّلام در محراب خويش بنماز مشغول بود،من كنارى نشستم تا از نماز فارغ شد و بسجده رفته بدعا پرداخت،شنيدم چنين مناجات ميكرد:
اى كه ما را بكرامت و بزرگى مخصوص نمودهاى،و وعدۀ شفاعت عطا فرمودهاى،و پيام رسالت بر عهدۀ ما نهادهاى،و ما را وارث پيامبران قرار دادهاى،و سلسلۀ امم را بما پايان بخشيدهاى،و منصب وصايت را ويژه ما خاندان ساختهاى،و علم گذشته و آينده را بما ارزانى داشتهاى،و دلهاى مردم را بسوى ما توجّه دادهاى،بيامرز مرا و برادران دينيم را،و نيز زائرين قبر پدرم حسين بن علىّ عليهما السّلام را،آنان كه مخارجى متحمّل شده و بسوى ما كوچ كردهاند بجهت ميل و رغبتى كه در صله و نيكى بما دارند،و باميد اجر و پاداشى كه در محبّت و دوستى با ما نزد تو است، و براى شادى و سرور قلب پيغمبرت محمّد صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم،و پذيرش امر و دستور و ولايت ما، و خشمگين ساختن دشمنان ما،قصدشان در تمام اين امور رضايت و خشنودى تو است،پس پاداش ده ايشان را از جانب ما ببهشت و مقام رضايت،و محفوظ بدار آنان را در شب و روز،و خانواده و فرزندانشان را در نبودن ايشان ببهترين وجه سرپرستى نما و يارشان باش،و دور گردان از آنها شرّ و فساد هر سركش بد كردار مخالف حق را،و شرّ هر ناتوان يا توانا و هر شيطانى از انس و يا جن را،و بديشان عطا فرما آنچه آرزو دارند از پاداش در اين غربت و دورى از وطن و مقدّم داشتن ما بر فرزند و خانمان و خويشانشان. بار الها دشمنان ما اين سفر را بر زائرين ما عيب گيرند و آن را نامعقول شمرند،و آنان را سرزنش كنند ولى اينها بهيچ وجه جلوگير دوستان ما از اقدام بدين عمل و شتافتن آنها بسوى ما نشود،و على رغم دشمنان ما بدان تصميم گرفته و مبادرت مىورزند،پس پروردگارا بر اين رخسارها كه از تابش آفتاب در اين راه رنگش دگرگون گشته،و بر اين گونهها كه بقبر حسين عليه السّلام سائيده شده و بر اين ديدگانى كه از سوز دل براى ما اشكش جارى شده،و بر اين دلها كه در مصيبت ما بيتاب گشته و سوخته،و بر اين فغان و خروشها كه براى مظلوميّت ما بر كشيده شده رحمت آور. بار الها من اين جانها و اين جسمها را بتو ميسپارم تا در آن روز كه تشنگى همه را فرا ميگيرد از حوض كوثر سيرابشان فرمائى. پس امام عليه السّلام همچنين اين دعا را در آن حال(در حال سجده)تكرار ميفرمود و چون فارغ شد عرض كردم قربانت گردم آنچه را كه من از شما شنيدم اگر در بارۀ كسى بود كه خدا را هم نمىشناخت گمانم اينست كه آتش دوزخ بهيچ چيز او دست نمىيافت و براستى كه آرزو كردم اى كاش بحجّ مستحبّ نمىرفتم و بزيارت حسين عليه السّلام مىشتافتم. امام عليه السّلام فرمود:منزل تو كه بقبر حسين عليه السّلام نزديك است پس چه چيز تو را مانع از زيارت آن شده و چرا آن را ترك كردهاى؟عرض كردم:قربانت شوم نميدانستم كه تا اين حد داراى اهميّت است،فرمود:اى معاويه دعاكنندگان در بارۀ زائرين آن حضرت در آسمان بيشترند از دعاكنندگان آنها در روى زمين، ترك مكن آن را از ترس هيچ كس زيرا هر كس ترك كند آن را از ترس آنقدر حسرت برد و ندامت بيند كه تمنّا كند اى كاش قبرش در دسترس او ميبود،آيا دوست ندارى كه خداوند پيكر و سياهى تو را در گروهى بنگرد كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم در بارۀ ايشان دعا مىكند؟آيا خوش ندارى كه فرداى قيامت جزء آن جمعيّت باشى كه فرشتگان با آنها دست ميدهند و مصافحه مىكنند؟آيا مايل نيستى كه در قيامت از آن دسته و زمره باشى كه وارد شوند و بار گناهى بر دوش ندارند تا بعقوبتش گرفتار آيند؟آيا ميل ندارى كه در قيامت از گروهى باشى كه با رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم دست ميدهند و مصافحه مىنمايند؟
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ج ۱، ص۲۱۳
.