eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام "گرچه حسین جنس غمش فرق می‌کند" اما عزای چیز دیگر است با اینکه گریه‌ها همه معطوف کربلاست اما حسین گریه کنه این برادر است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ‌.
. 🏴 سوزاندن درب خانه توسط عمر از سلیمان بن قیس هلالی نقل شده است: عمر آتش خواست و بر در آتش افکند و آن را سوزاند و شکست، فاطمه(ع) جلوی او را گرفت و فریاد زد: «پدرجان یا رسول الله.» عمر شمشیر را با غلاف آن بالا برد و بر پهلوی او کوفت، فاطمه(س) ناله کرد، عمر تازیانه بر بازوی او زد، فاطمه فریاد زد: «پدرجان.» در این هنگام علی علیه السلام برجست و گریبان عمر را گرفت و او را فرو کشید و بر زمین کوفت و بینی و گردن او را رنجه کرد و می‌خواست او را بکشد اما گفتار رسول خدا(ص) که او را به صبر و طاعت وصیت فرموده بود به یاد آورد و فرمود: «به خدایی که محمّد(ص) را به پیامبری مکّرم داشت ای پسر صهّاک اگر تقدیر و فرمان الهی از قبل نبود هر آینه در می‌یافتی که نمی‌توانی به خانه‌ی من داخل شوی.» عمر کمک طلبید و گروهی آمدند و به خانه وارد شدند و بر علی(ع) ازدحام کرده او را گرفتند و ریسمانی به گردن او افکندند و او را کشان کشان می‌بردند، فاطمه(ع) جلوی منزل میان آنان و علی (ع) حائل شد و مانع آن گردید که علی علیه السلام را ببرند. قنفذ به او حمله کرد و با تازیانه چنان فاطمه(س) را مضروب ساخت که هنگام وفات هنوز اثر تازیانه بر بازوی زهرا(س) همچون دستبندی آشکار بود و نیز زهرا(س) را میان در و دیوار قرار داده فشرد به طوری که یک دنده او شکست و جنینش سقط شد و به همین جهت همواره بیمار و بستری بود تا به شهادت رسید، صلّی الله علیها. 📚منبع اسرار آل محمد، سقیفه، سلیم بن قیس هلالی، ص ۸۲ .
. بیچاره ام بسیار؛ یازهرا(س) أغیثیني از دستِ روزگار؛ یازهرا(س) أغیثیني برگشته ام با توبه مثلِ آدم و حوّا ای رمزِ استغفار؛ یازهرا(س) أغیثیني شرمنده ام از اینکه فاطمیه می آیم هر بار عصیانکار...یازهرا(س) أغیثیني ذکرِ توسّل بر تو مرهم داده بر دردم گفتم هزاران بار: یازهرا(س) أغیثیني این "دو عبارت" رویِ دربِ خانه ام حک شد "ألجّار ثُمّ الدّار"، "یازهرا(س) أغیثیني" حاجتروا شد بی برو برگرد هر کس گفت: در سجده با اصرار؛ یازهرا(س) أغیثیني لبریز کن اشک مرا بسیار! حالا که داغت شده سرشار...یازهرا(س) أغیثیني لعنت به شورایی که در آن حق، به غارت رفت آماده شد آزار... یازهرا(س) أغیثیني هر کوچه در خود داشت چندین منکرِ حیدر شهری پُر از مکّار؛ یازهرا(س) أغیثیني آشوبم و ای وای... با خشم و تشر آمد ابلیس پایِ کار؛ یازهرا(س) أغیثیني از هیزمی که داشت فکر آتش افروزی از قوم ِ لاکردار؛ یازهرا(س) أغیثیني همراهِ "در" شد شعله ور! آهی کشید و شد- ذکرِ لبِ دیوار؛ یازهرا(س) أغیثیني وارد نمیشد بیهوا هرگز به پهلویَت میگفت اگر مسمار: یازهرا(س) أغیثیني جانِ حسن(ع) "عجّل وفاتي" را نگو دیگر ای مادرِ بیمار؛ یازهرا(س) أغیثیني زل میزنم با گریه بر تابوت...میگویم- با حیدرِ کرّار: یازهرا(س) أغیثیني جانش به لب آمد علی(ع) هنگام ِ غسلِ تو غم از دلش بردار؛ یازهرا(س) أغیثیني! ✅مرضیه عاطفی- پاییز ۱۴۰۳ .
. سلام‌الله‌علیها 🩸 یابن أبي طالب! اگر خارج نشوی، خانه را روی سرتان آتش میزنم... عمر گفت: هر چه زودتر هیزم جمع کنید. پس عمر همراه قنفذ و سربازانش به سمت خانه علی علیه السلام حرکت کردند. اُبیّ بن کعب گوید: 📋 ﻓﺴَﻤﻌﻨﺎ ﺻَﻬﻴﻞَ ﺍﻟﺨَﻴﻞِ ﻭ ﻭَقعَقةَ ﺍﻟﻠَّﺠﻢ ▪️ما صدای پای اسب ها و سربازان و شمشیر هایشان را شنیدیم و از خانه هایمان خارج شدیم تا به در خانه علی علیه‌السلام رسیدیم. 📋 وَ ﻛﺎﻧَﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻗَﺎﻋﺪةً ﺧَﻠﻒَ ﺍﻟﺒﺎﺏِ، ﻓﻠَّﻤﺎ ﺭَﺃَﺗْﻬﻢ ﺃَﻏﻠَﻘَﺖّ ﺍﻟﺒﺎﺏَ ﻓﻲ ﻭُﺟﻮﻫِﻬﻢ ﻭ ﻫِﻲَ ﻟﺎ ﺗَﺸُﻚّ ﺃَﻥْ ﻟﺎ ﻳُﺪﺧﻞَ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺍﻟّﺎ ﺑِإِﺫﻧﻬﺎ ▪️فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت در نشسته بود و همینکه که دید عمر همراه سپاهیانش نزدیک شدند، در خانه را به رویشان بست و شکی نداشت که این ها بدون اذن به خانه اش وارد نمی شوند. 📋 ﻓَﻘﺮَﻋﻮﺍ ﺍﻟﺒﺎﺏَ ﻗَﺮﻋﺎً ﺷﺪﻳﺪﺍً ▪️آنها آمدند و در خانه را محکم کوبیدند؛ و صدایشان را بالا بردند و اهل خانه را با جملات گوناگون به بیعت با ابوبکر دعوت کردند. عمر فریاد زد: 📋 ﻳَﺎﺑﻦَ أﺑﻲ ﻃالب ! ﺍِﻓﺘَﺢِ ﺍﻟﺒﺎﺏَ ﻭﺍﻟﻠﻪِ ﻟَﺌِﻦْ ﻟَﻢ ﺗَﻔﺘﺤﻮﺍ ﻟﻨُﺤﺮﻗَﻨَّﻪ ﺑِﺎﻟﻨّﺎﺭ ▪️ای پسر ابوطالب! در را باز کن و الا خانه را آتش می زنیم. 📚 الهجوم علی بیت فاطمه سلام الله علیها ص١١٧ .
. سلام‌الله‌علیها 🩸شرح دردناک جمله « و بَطْنٍ فَتَقُوهُ » ... در دعای صنمی قریش که از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده است و آن حضرت، طبق روایت، در قنوت نمازهایشان، پیوسته این دعا را می خواندند، این تعبیر فوق آمده است که از جنایت های عمر و ابوبکر و اتباعشان، و در واقع یکی از مصائب سنگینی که در قضیه هجوم اتفاق افتاد، این بود که عمر، علاوه بر ضرب لگد و تازیانه و سیلی و فشار در و دیوار و...، با خنجر، به شکم مبارک صدیقه کبری علیها السلام ضربه ای وارد کرد و آن بانوی مظلومه با این وسیله نیز مجروح کرد. چند عبارت که در کتب حدیثی و تاریخی در این باره ذکر شده، را ذکر می کنیم: 🔘 ... وكانَ قاتلُ الزهراء (هو الخليفة الثاني نصّاً) الذي ضربَ البابَ على بَطنِها وثقبَ البابَ بالسكينَ على بَطنها وضَرَبها قنفذُ بالسَوط وكسَر يدَها . ▪️و قاتل فاطمه زهرا سلام الله علیها، خلیفه ثانی بود که درب خانه را به شکم او زد و از سوراخ در، چاقو بر شکم مبارك آن حضرت زد و قنفذ، غلام او، تازیانه زد و دست مبارك او را شکست. 📚تذكرة الائمه علیهم السلام، علامه مجلسي،ص ۶١.(چاپ سنگي ص ٩٨) 🔘 و في رواية: إنَّ عمرَ جَعَلَ السيفَ مِن ثَقبةِ البابِ علَي جَنبها،فَرفعَت فاطمةُ صوتَها و نادت: يا أبتها يا رسولَ الله ▪️ به روایتی عمر شمشیر را از شکاف در، بر پهلوی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زد، و حضرت زهرا علیهاالسلام صدایش را بالا برد و فرمود ای پدرجان! ای رسول خدا! 📚 الموسوعة الكبري عن فاطمة الزهراء عليهاالسلام،ج ١١ ص۴۶به نقل از رسالة في التاريخ احوال الزهراء.(خطی) 🔘و در دعای صنمی قریش هم این تعبیر آمده که مولا علی علیه السلام اینگونه دعا کردند: اللَّهُمَّ الْعَنْهُمَا وَ أَتْبَاعَهُمَا وَ أَوْلِيَاءَهُمَا وَ أَشْيَاعَهُمَا وَ مُحِبِّيهِمَا ... وَ بَطْنٍ فَتَقُوهُ وَ ضِلْعٍ كَسَرُوه . ▪️خدایا لعنت کن آن دو و پیروانشان و یارانشان و گرویدگان به آن دو و دوستانشان را،... به خاطر آن شکمی را که شکافتند و پهلویی را که شکستند. 📚المصباح للكفعمي ص ۵۵٢ ............ انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم ................. اللهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلى ذلِکَ، ............ «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ........ . ✳️ هر وقت به او نگاه می‌کردم رنجها و اندوه هایم بر طرف می‌شد امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «به خدا سوگند (در سراسر زندگی مشترک با فاطمه ـ علیهاالسلام ـ) تا آنگاه که خدای عزیز و جلیل او را قبض روح فرمود هرگز او را خشمگین نساختم و بر هیچ کاری او را اکراه و اجبار نکردم و او نیز مرا هرگز خشمگین نساخت و نافرمانی من نکرد؛ هر وقت به او نگاه می‌کردم رنجها و اندوه هایم بر طرف می‌شد.» 📚منبع کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج۱، ص۴۹۲ .
. گریز به کربلا سلام‌الله‌علیها 🩸هجومِ نابرابرانه‌ای که به ارث رسید... امان از دو حملهٔ نابرابرانه و ظالمانه‌... یکی در بین «خانه» و دیگری در بین «گودال» ... یکی برای یک «مادر» و دیگری برای «فرزندش» ... 🥀 وقتی که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بین آن نانجیبان و امیرالمومنین علیه‌السلام حائل شد تا نتوانند مولا علی علیه‌السلام را به زور به مسجد ببرند، تاریخ می‌نویسد: 📋 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمَها! ▪️عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانه‌ها بر جسم شریف آن حضرت فرود می‌آمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا که خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 این واقعه دردناک از مادر به پسرش هم به ارث رسید... «مقاتل» می‌نویسند: آنچنان سیدالشهداء علیه‌السلام مثل یک شیر غضبناک در دل میدان می‌جنگید که شمر ملعون با مشاهده این مبارزهٔ بی‌بدیل ، به نزد عمر بن سعد ملعون آمد و گفت: 📋 أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرنا مُبارِزَةً! ▪️ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد. ➖ عمرسعد گفت: چه کنیم؟ شمر گفت: 📋 نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثَ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ ▪️باید سه دسته بشویم؛ عده‌ای تیر بیاندازند؛ عده‌ای با شمشیر و نیزه او را بزنند؛ عده‌ای نیز، پاره‌های آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند ؛ و بر او باید شتاب کنیم. 📋 فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ... ▪️پس تیرها را به سمت امام علیه‌السلام پرتاب می‌کردند و با نیزه‌ها به او ضربه می‌زدند. 📋 فَجَعَلَ يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف ▪️آن حضرت هم تیرها را با دست از بدن مطهرش در می‌آورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب می‌کرد و می‌فرمود: 📋 هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي.و خَرَّ صَريعاً مَغشيّاً عَلَيْهِ ▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات می‌کنم؛ اینگونه جدم را می‌بینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت می‌برم و در همین حال بی هوش بر روی زمین افتاد.(۲) 📚(۱)مؤتمر علماء بغداد، ص۶۳ 📚(۲)معالی السبطین، ج۲ ص۳۶؛ و وسيلة الدّارين، ص۳۲۱ .