کوفیا نامردن
تو خودت پسر داری پسر عمو
چنتایی قمر داری پسر عمو
چی کشیدم که اونا بزرگ بشن
از دلم خبر داری پسر عمو
با خودت بیار فقط فدات بشن
الهی شهید کربلات بشن
قابل تو رو ندارن پسرام
بچه هام قربون بچه هات بشن
اولش گَرم و الان سردن حسین
چقد این کوفیا نامردن حسین
اینا ارزون دادن اون دنیاشونو
واسه دِرهَم با تو لَج کردن حسین
کی میگه درده اینا دینه؟ نیا!
دست رد زدن به این سینه نیا!
شاید این نامه به دستت برسه
دو شبه دعام فقط اینه! نیا!
اینجا حتی ندارم یه دادرسی
کاش به روز من نیفته هیچ کسی
دست من بشکنه که نوشت بیا
حالا من موندم و این دل واپسی
هیچ کسی پشت سرم نماز نخوند
هیچ کسی دوروبرم دیگه نموند
خدا خیرش بده این پیره زنو
توی این بی کسی آب به من رسوند
چش چرونای بی بند و بارشون
اکثراً کنیز دارن کنارشون
حالا که داری میای بیا....فقط
دختراتو جون من نیارشون
رسول عسگری
#رسول_عسگری #شعر_ایام_مسلیمه #شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_مرثیه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دلشوره دارم
این روزها دلشوره دارم بیش از پیش
کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش
این روزها قلب مرا ماتم گرفته
باز این لبم نام شمارا دم گرفته
این روزها دلشوره دارم مثل هرسال
هر شب گریزی میزنم تنها به گودال
اما همه ترسم جدایی از تو شد ، آه
اینکه نباشد دستک از ماه تو کوتاه
ای کاش با عشق تو در روضه بمیرم
من ، این منه بی ننگ و بی عرزه بمیرم
ای کاش با گریه توانم را بگیری
امسال بین روضه جانم را بگیری
ای کاش این ماه محرم با تو باشم
ای کاش در این روضه مَحرم با تو باشم
تا اینکه مارا مادرت درهم ببیند
مارا سیه پوش غم و ماتم ببیند
کاری بکن غیر از غمت ، غم را نبینم
ماهی بجز ماه محرم را نبینم
زهراست مارا راهی این جاده کرده
مارا برای نوکری آماده کرده
فهم محرم را به ما امشب عطا کن
راه حسین ابن علی را راه ما کن
هر چند که صحرایی از غم تشنه اوست
او تشنه بود اما دوعالم تشنه اوست
امیرفرخنده
#امیر_فرخنده #شعر_اهل_بیت #شعر_روضه #شعر_مناجات_امام_حسین #شعر_هیئت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا مسلم ابن عقیل
کوفه همان شهری که مسلم کوچه گردش بود
کوفه همان شهری که تنها طوعه مردش بود
یک پیرزن تنها پناه ناله هایم بود
خون دل و اشک بصر تنها غذایم بود
اینها فقط اقا بیا اقا بیا کردند
بیعت شکستند و مرا تنها رها کردند
شهر ریا و فتنه و عیاش ها کوفه
پر گشته از ولگردها کلاش ها کوفه
چیزی که من دیدم ریا و بی حیایی بود
ظاهر خدایی بود باطن بی خدایی بود
گفتم بیا آقا سفیرت را حلالش کن
نعم الامیری و اسیرت را حلالش کن
دیگر رسیده جان من بر لب پشیمانم
اقا به جان خواهرت زینب پشیمانم
آقا به جان مادرت جان عموی من
برگشتنت گشته تمام آرزوی من
برگرد تا روی سرت خود سایبان داری
تا یک قمر دور و بر این کاروان داری
مسلم فدای قامت اکبر شود برگرد
زود است اهوی حرم بی سر شود برگرد
اینجا کسی فکر تو و نیلوفرانت نیست
اینجا به جز شمشیر چیزی میزبانت نیست
این مردها از غارت معجر نمی ترسند
از غارت خلخال از دختر نمی ترسند
حرف از گلوی اصغر و تیر و کمان هم بود
در پشت بامی سنگ در دست زنان هم بود
دیدم که در شب لشگر اوباش ها مستند
حرف از سر عباس بود و شرط میبستند
حرف از طلا و درهم و سوغات زیور هست
خورجین برای بردن و اوردن سر هست
بی سر شدن پای تو اقا ارزویم بود
در لحظه ی اخر دو چشمت روبرویم بود
من از سر دارالاماره داد خواهم زد
تنها فقط اسم تو را فریاد خواهم زد
تقدیر مسلم تشنگی بود و لب پاره
سر بر در دارالاماره تن به قناره......
امیر علوی زاده(پلک تر)
#امیر_علوی #شعر_ایام_مسلیمه #شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_مرثیه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
گریه هایم
گریه هایم می شود از شرمساری بیشتر
هر دقیقه می شود این بی قراری بیشتر
جای این زخم زبان ای کاش تنها می زدند
طعنه از هر تیغ دارد زخم کاری بیشتر
هر چه سنگین می شود بار خجالت در دلم
می شود باریدن ابر بهاری بیشتر
بیشتر در کوچه سنگش می زنند این بام ها
هر چه می آید به کوفه صوت قاری بیشتر
هر قَدر من نا امیدم در میان شهر غم
حرمله دارد ولی امیدواری بیشتر
خاِردر چشمم اگر چه تیغ هاشان شد ولی
از سه شعبه می رود بر چشم خاری بیشتر
گرچه در دارالعماره خون من را ریختند
از سرم هرکوچه دارد یادگاری بیشتر
گوشواره گرچه دارد دختر شهر طمع
از پدر می خواهد اما گوشواری بیشتر
از اسیری خودم در کوفه فهمیدم حسین
میکشند اینجا عزیزان را به خواری بیشتر
موسی علیمرادی
#شعر_ایام_مسلیمه #شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_مرثیه #موسی_علیمرادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مردِ غمگین
وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید
خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید
در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشتِ در نیاید
سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید
دیر است اما کاش می شد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید
بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
ای کوفه باتو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست
در کوچهها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند
در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند
از بس که زخمم میزدند از حال رفتم
بینِ جماعت بودم و گودال رفتم
عمامهی من را که غارت کرد نامرد
با نیزهای آمد جسارت کرد نامرد
دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد
دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد
طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند
آقا جسارت را به دندانت نبینند
با سنگهای خود سرِ من را شکستند
انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند
ای کاش میشد لحظهی آخر نیاید
یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید
وای از دلِ زینب چه میآید سرِ او
وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید
یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم
نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید
بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است
هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_ایام_مسلیمه #شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_مرثیه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ابنالرضا
شمیم عطر رحمت میوزد از کوچهها امشب
دوباره دیده شد در آینه وجهِ خدا امشب
میان گاهواری که ملک گهواره جنبان است
به جلوه آمده روی علیِ مرتضی امشب
بخوان چندین فراز از جامعه در نیمه شب امشب
که حال دیگری دارد مناجات و دعا امشب
چرا باید به دارو و دوا و نسخه دل بندم
چرا که نام هادی میشود درد و دوا امشب
ز یمن مقدم مولود زهرا حضرت هادی
شده آیینهبندان خانهی ابنالرضا امشب
شبیهِ کنج ایوانِ طلا در کنج این هجره
نشستن پای گهواره عجب دارد صفا امشب
دخیلِ دامن این نازدانه شهر پیغمبر
نمایان شد که فرقی نیست در شاه و گدا امشب
نه اینکه در مدینه کوچههای شهر روشن شد
چراغان میشود از نور او عرض و سما امشب
شب میلاد ساقی پر کند جام مرا از مِی
چه شوری در زمین و آسمان گشته به پا امشب
شده عرش برین شهر پیمبر لیک میدانم
خبرهایی است در هر جای جایِ سامرا امشب
دمِ بابالجواد آنگونه خیل زائران دیدم
که گفتم هست این میخانه هم دارالشفا امشب
رضا باقریان
#رضا_باقریان #شعر_هیئت #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حضرتِ باران
خَبَرش آمده که عرش چراغان شده است
خنده مهمانِ لبِ حضرتِ باران شده است
گُلِ لبخـند که آمد به لبِ مادرتان
همه یَ عرشِ خدا شاد وُ غزلخوان شده است
سفره ای پُر بَرَکت پَهـن شده در دنیا
نان خورَش حـاتم وُ ایّوب وُ سلیمان شده است
خوش به حالِ دلِ هرکس که به او دل داده
میـهمانِ حـرَمَش زائرِ سبحان شده است
دَم به دَم شکرِ خدا کُن که به او دل دادی
گِـرِه اُفـتاده به کارَت تو بگـو یا هادی
مکتَبَـش مصطفوی وُ نَسَبَش مولایی
نَفَـحات وُ حـرکات وُ نَفَسَش زهرایی
وارثِ صبر وُ کراماتِ عمویَش حسن است
خُلق وُ خویَش...بَر وُ رویَش...همه عاشورایی
آبرودار شـود سائل وُ مِسکـینِ حرم
خوش به حالِ دلِ ما که شده سامّرایی
آمد و شادی وُ سبزی وُ طراوت آورد
وَ به یُمنِ قدمَش خاک شده رویایی
صف ببندید مَساکـینِ حـرم با شادی
صِلِه یِ کرب وُ بلا می دهد امشب هادی
آمده تا دلِ طـوفان زده آرام شود
حج نَرَفته حرمی صاحبِ اِحرام شود
علوی نام وُ مَرام است عجب نیست اگر...
وارثِ بیـرقِ جاءَالحَـقِ اسلام شود
او نگاهی بُکُند فُلک وُ فَلَک می گردد
شیرِ حَق کرد نَظَر شیرِ ژیان رام شود
قابی از سجده یِ سجّاد وُ کلامِ باقر...
با دَمِ صادق وُ کاظم اگر اِدغـام شود
می شود صفحه یِ خشکِ دلِ ما آبادی
زائرِ سامِـرِه شد هر که صـدا زد هادی
زائران حرم وُ صحن وُ سَرا را عشق است
عاشقانِ نقی وُ اسمِ شما را عشق است
هر کسی جامعه می خواند وُ حالی دارد...
در حریمِ پسرِ جود وُ سَخا را عشق است
نوه یِ حضرتِ سلطان وُ مسیرِ فرج وُ...
دلبرِ خوش سخن وُ میرِ وِلا را عشق است
سامرایی شده ها ماهِ نَوا نزدیک است
گریه وُ سینه زنی...کرب و بلا را عشق است
مشهد وُ سامرهُ و کرب وُ بلا می گویند...
صاحب الاَمر کجایی وُ تو را می جویند
حسین ایمانی
#حسین_ایمانی #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
چشم کریمت
اگر رزق من سامرایی نمی شد
نصیبم مقام گدایی نمی شد
اگر قابلیت نمی داشت قلبم
ز چشم کریمت عطایی نمی شد
به اذن تو سجاده را پهن کردم
لب من که وا به دعایی نمی شد
یقینا اگر مادر تو نمی خواست
دل من برایت هوایی نمی شد
اگر که ضریح تو جلوه نمی کرد
ز باغ جنان رونمایی نمی شد
شبیه جهنم جهان بود اگر که
به نور رخت روشنایی نمی شد
تو در جامعه شرح توحید دادی
که بی جامعه دل خدایی نمی شد
اگر آن زیارت نمی ماند از تو
دل عارفی کبریایی نمی شد
و هر سالکی سیر کامل نمی کرد
اگر از تو این رهگشایی نمی شد
کلیمانه مداحی خویش کردی
تو را بهتر از این ثنایی نمی شد
شما مهبط نور وحی الهید
بشر بی شما رهنمایی نمی شد
شما معدن رحمت و گنج علمید
نبودید، دنیا که جایی نمی شد
چو ویرانه می شد، لجن زار می شد
یقین غیر ظلمت سرایی نمی شد
شما باب ایمان و سر خدایید
خدا می شدید حق چو آیینه می شد
نبودید اگر که پناه خلائق
از این تنگناها رهایی، نمی شد
اگر در سقیفه خیانت نمی شد
به فرزند زهرا جفایی نمی شد
نمی شد تعارف به او جامی اصلا
در آنجا چنین ماجرایی نمی شد
خدایا چه می شد که از زهر، قلبش
جوادی نمی شد، رضایی نمی شد
به دنبال مرکب پیاده نمی رفت
اسیر مسیر بلایی نمی شد
چنین که شده زخم پاهایش، ای کاش
دگر دختری پاحنایی نمی شد
دل شب پی ناقه ای در بیابان
ز سیلی شکسته صدایی نمی شد
دگر آبروی رقیه نمی رفت
اگر احتیاجش عصایی نمی شد
ائمه اگر به شهادت رسیدند
یکی مثل آن کربلایی نمی شد
همه لااقل یک کفن داشتند و
تنی دفن با بوریایی نمی شد
و یا پیکری زیر پایی نمی ماند
سری قاری نیزه هایی نمی شد
رضا رسول زاده
#رضا_رسول_زاده #شعر_مذهبی #شعر_هئیت #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شروع عشق به نام خدا به نام شما
من آفریده شدم تا شوم غلام شما
هزار شکر نبوده هنوز روی سرم
به غیر سایه ی لطف علی الدوام شما
کبوتر دل من که نمی پرد همه جا
از آن زمان که گرفتار شد به دام شما
به پاسبانی صحن تو صد چو جبرائیل
نشسته اند شب و روز، روی بام شما
خوشا به حال کسی که شده در این دنیا
مسیر زندگی اش روشن از کلام شما
شما تمامی دار و ندار ما هستید
همیشه آبرو و اعتبار ما هستید
جهان به زیر قدوم تو خار می گردد
نفس بزن که دو عالم بهار می گردد
برای عرض ارادت به محضرت، خورشید
به سمت گنبد تو رهسپار می گردد
یکی دو شب که نه، هر شب به سامرا، مهتاب
دم رواق تو مثل غبار می گردد
اگر که تیغ دو ابروت می کشد، جانم
هزار بار به پایت نثار می گردد
اگر به عشق تو مردم، شما نخور غصه
یک عاشقت کم از این صد هزار می گردد
به عشق، زنده بود هر کسی فدای تو شد
و خوش به حالش اگر خاک سامرای تو شد
دلم بهانه گرفته، بهانه ات هادی
نشسته سائل تو پشت خانه ات هادی
اگر به نیمه ی ذی الحجه اعتکاف کنم
شوم مقیم، در آن آستانه ات هادی
بخوان تو جامعه ای که دوباره دلتنگم
برای زمزمه ی عاشقانه ات هادی
به عرش، نقل محافل، بیان مدح شماست
بیان منقبت بی کرانه ات هادی
تو آمدی که گرفتاری ام شروع شود
شوم اسیر تو و آب و دانه ات هادی
تو آمدی که بدانم جلال یعنی چه!
تو آمدی که ببینم جمال یعنی چه!
بخوان حدیث محبت، دل مرا ببری
بگیر دست مرا تا به سامرا ببری
ببین که دور و بر من غریبه بسیار است
بگیر دست مرا، سوی آشنا ببری
تو رهنمای منی، تا نیامده شیطان
بگیر دست مرا تا سوی خدا ببری
همه یقین من این است، راه حق آنجاست
به هر کجا که دلت خواسته مرا ببری
به آن ضریح تو سوگند می دهم آقا
مرا تو یک شب جمعه به کربلا ببری...
...که روضه خوان بشوم در حریم خون خدا:
میان آن همه لشکر...حسین شد تنها...
رضا رسول زاده
#رضا_رسول_زاده #شعر_آیینی #شعر_مذهبی #شعر_هیئت #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ما گدای سامرایت
ای نگاهت در مسیر کهکشان ها ماندگار
وسعت دستان تو بر سایه بان ها ماندگار
می شود ثابت به من در هر فرازِ «جامعه»
نام تو بین همه خطّ امان ها ماندگار
ما گدای سامرایت! سفره ها از لطف تو
پهن خواهد شد! در آن ها آب و نان ها ماندگار
شک ندارم از کرم آباد چشمانت هنوز
باغ آباد است و شوق باغبان ها ماندگار
چونکه همنامِ علی(ع) خواندت پدر٬ شد تا ابد
أشهدُ انّ علی(ع) بین اذان ها ماندگار
فعلتان خیر است و احسان عادت هر روزتان
تا ابد هستند آری مهربان ها ماندگار
سائل آمد پشتِ در٬ وقت سحر٬ حین غروب
اینچنین پایِ حرم شد آستان ها ماندگار
رفت با دستانِ پُر بی آنکه بشناسد تو را
می شوند اینگونه بی نام و نشان ها ماندگار
ده چراغِ عرش روشن! أنتَ هادیَ ٱلاُمم
آیه هایت هست در شمس و دخان ها ماندگار
سامرا با عشق تو آباد خواهد شد ولی
حرف تو این است باشد جمکران ها ماندگار!
مرضیه عاطفی سمنان
#شعر_مذهبی #شعر_هیئت #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_هادی #مرضیه_عاطفی_سمنانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نور چشم
تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین٬سرت سالم
غزال اُم ولد” نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم
پدر غریب پدر آشنا پدر مظلوم
پسر مراد پسر مجتهد پسر عالم
نشانه های امامت تمام شد وقتی
شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم
تو با لباس سپیدی و بالباس سیاه
برای دیدن تو کعبه می شود عازم
درست نیمه ی ذی الحجه بعد حج هر سال
تو مَحرمی و حرم می شود تو را مُحرم
زیارتی به بلندای جامعه از توست
زیارتی که شب قدر می شود لازم
زیارتی که خودش هست محتشم”پرور
درست کرده به کرّات اکبر ناظم”
دوتا فقط همه ی راز جامعه ست بگو
فقط”بکم فتح الله” فقط بکم یختم”
مهدی رحیمی زمستان
#شعر_مذهبی #شعر_هیئت #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_هادی #مهدی_رحیمی_زمستان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
محضر خورشید
نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است
گم شده در جاده ایم راهنما باش
حضرت هادی بفکر این فقرا باش
وقت گذر نور باش رهگذران را
باز بدستت بگیر نبض زمان را
جان بده با یک حدیث پیر و جوان را
پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را
ای همه ی آفتاب ها لب بامت
مومن و کافر همه فدای مرامت
دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت
حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت
پیچش عمامه ات ز عرش نما ساخت
برد هرانکس که قبله سمت شما ساخت
ذکرتو بر دردها دواست همیشه
کعبه حجاج سامراست همیشه
ما سروسامان نداشتیم تو دادی
مرهم و درمان نداشتیم تو دادی
شوق کریمان نداشتیم تو دادی
میل بقرآن نداشتیم تو دادی
پربه هوای تو میزنیم چه بهتر
پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر
از قبل جامعه قرار گرفتیم
خط به خطش حس افتخار گرفتیم
شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم
راه بسوی همین دیار گرفتیم
درحرمت مثل کعبه شور و صفا هست
گنبد و گلدسته هات دردل ما هست
درشب تاریک نور ماه مرا کشت
دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت
خلوتی `سر من راه” مرا کشت
گریه زوار زا به راه مرا کشت
موشک و خمپاره سمت و سوی حرم خورد
حضرت حجت چقدر پای تو غم خورد
تابه ابد در دلت عزای حسین است
گریه هرروزه ات برای حسین است
چشم ترت وقف روضه های حسین است
مرهم درد تو کربلای حسین است
شکر،خدا پاسخ دعای تورا داد
قبه ارباب ما شفای تو را داد
جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود
برجگرش داغ مرگ تازه جوان بود
هم بدنش در حصار نیزه زنان بود
هم که نگاهش سوی خیام زنان بود
از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند
زنده جاوید را به نیزه کشیدند
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_ایینی #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹