هر نفست نغمه ی هو
ای که از هر نفست نغمه ی هو می ریزد
لب خود غنچه نکن سر مگو می ریزد
یوسف مصر که ناز از دم او می ریزد
نزد جعد سمن آرای تو مو می ریزد
دیده مگشا که خدا بر دل ما رحم کند
آخر از ناحیه ی پلک ، سبو می ریزد
چشم خمخانه به خمّیدن جام لب توست
سمع ، مستانه پی گفتن یک یا رب توست
بلبل طبع من ار لب به سخن باز کند
گره از ناحیه ی زلف چمن باز کند
قمر آمد به کنار تو خجالت زده شد
خواست از خاک زمین تا که دهن باز کند
تو ز قبرم مگذر محض رضای همه چون
خیزد از جا تن من بند کفن باز کند
دل ز شمس و قمر و لیل ربودی بخدا
آنچه خوبان همه گفتند تو بودی بخدا
باز کن در که گدا پشت گدا می آید
بهر بوسیدن دست تو دعا می آید
همه ی خلق گدایند و به تخت ملکوت
تاج شاهی به تو با رنگ طلا می آید
تو اگر زلف رها سازی و بر باد دهی
خود به خود بوی خوش کرببلا می آید
وقت ایجاد، ز لبخند لب خوش سخنت
جبرئیل آمد و یک بوسه گرفت از دهنت
بشنو این نکته که این نکته شنیدن دارد
هوش من نزد لبت میل پریدن دارد
یک نگاهی ، نظری ، گوشه ی چشمی بنما
چه قدر ناز نگاه تو کشیدن دارد
جان عباس بیا تذکره را امضا کن
دل من تا حرمت شوق رسیدن دارد
مرغ جلد توام و بام تو دام است مرا
نام تو میبرم این ختم کلام است مرا
جعفر ابوالفتحی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#جعفر_ابوالفتحی #شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_ولادت_علی_ابن_الحسین
یا ولی الله
با روی سیه ، با دل زنگار گرفته
با این قلم رنگ ز اغیار گرفته
امروز کمی اشک و کمی آه نوشتم
امروز دلم از غمت انگار، گرفته
شاید که خبرهاست در این ساعت اندوه
داغ تو مرا از چه به اقرار گرفته؟
حق ده نکنم باورش این حال و هوا را
یعنی دل من بهر تو اینبار گرفته؟
در دوره ی هجران تو جز درد ندیدم
گویا که دلم در بغلش خار گرفته
یک عارف دل سوخته میگفت که مهدی
از دست شما دست به دیوار گرفته
ای پشت در پرده ی پندار ، نهفته
چشمان مرا پرده ی پندار، گرفته
لعنت به جهانی که در آن عشق، غریب است
انظار، خمیده همه افکار، گرفته
جعفر ابوالفتحی
#جعفر_ابوالفتحی #شعر_اهل_بیت #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مدح_امام_زمان #شعر_مناجات_امام_زمان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا عزیز الله
خار با مهر تو مانند شقایق می شود
سنگ هم با دیدن روی تو عاشق می شود
بی ولایت طائر قدس است چون مرغی اسیر
حضرت جبریل با حب تو لایق می شود
در خیالش منکرت طی طریقت می کند
بی گمان گم میکند ره را ... منافق می شود
باد هم در اعترافات اخیرش گفته است
سوی او با سوی هوی تو موافق می شود
تا کسی پا روی دریای حقایق می نهد
بهر او دستان پر مهر تو قایق می شود
قلب من وابسته به دنیای فانی گشته و
در جوار تو تهی از این علایق می شود
ما به تو قول شرف دادیم آبادش کنیم
باش خاطر جمع قبرت مثل سابق می شود
جعفر ابوالفتحی
#جعفر_ابوالفتحی #شع_اهل_بیت #شعر_روضه #شعر_شهادت_امام_صادق #شعر_مرثیه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دلبر تو باشی
دلبر تو باشی باید از دلبر بخوانم
شرک است اگر نام کس دیگر بخوانم
رفتم به کرسی ادب تکیه کنم تا
مدح تو را از روی آن منبر بخوانم
قرآن به روی چشم جانم باز کردم
تا اینکه معنای تو را بهتر بخوانم
باید که تاویل تو را ” حیدر” بدانم
یا اینکه در تفسیرت از کوثر بخوانم
وقتی ولی الله و عین الله هستی
یعنی که با هر ذره ای همراه هستی
ابن الصفا ابن السخا ابن الکریمی
برگ خلاصی از منیّت از جهیمی
در عقل و روح و جسم ما با ما سهیمی
هادی جان هایی هدایت را زعیمی
با گنبدت خورشید را هم محور کردی
با صحن هایت بانی دارالنعیمی
وقتی که تو مولای شاه عبدالعظیمی
هم سامرا هستی و هم در ری مقیمی
در جان ما بر مسند عزت نشستی
نرخ کرامت را در این عزت شکستی
ما را هدایت بی نهایت کرده ای تو
اصلا هدایت را هدایت کرده ای تو
شاهی و تخت شاهی ات قدری حصیر است
بر تکه ای از نان کفایت کرده ای تو
با زندگی خویش قرآن خدا را
یک دور، از اول حکایت کرده ای تو
از عرش بالاتر زدی ای حامل عرش
آنقدر که در خود درایت کرده ای تو
بابا بزرگ مهدی زهرا نگاهی
بر این من دلبسته بر دنیا نگاهی
ای دل اگر امسال سامرّا نرفتی
یعنی که پایین ماندی و بالا نرفتی
ای قطره از چه در پی دریا نرفتی؟
بیچاره... زیر سایه ی طوبا نرفتی
تا کربلا رفتی و برگشتی به خانه؟
پر زد دلت تا سامرا اما نرفتی؟
یک جای کارت لنگ میزد که آقا
برگ براتت را نزد امضا نرفتی
من دوست دارم تا به سامرّا بیایم
برگ براتم را بزن امضا بیایم
جعفر ابوالفتحی
#جعفر_ابوالفتحی #شعر_مذهبی #شعر_هیئت #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
با روضه های کرببلا
آنانکه روح را به تن مرده می دمند
اشرف ز خلق و ما خلق الله عالمند
اضلاع یک مثلث قائم به خالقند
گاهی حسین ، گاه حسن ، گاه خاتمند
شاه و گدا ز دیده ی آنها برابر است
آنان جدا نکرده خریدار درهمند
با روضه های کرببلا لطمه می زنند
گریه کنان هر شب ماه محرمند
ماه محرم است ببارید مثل ابر
آنها که عاشقند همه غرق شبنمند
حتی درخت کوچه به تعظیم رفته است
حتی مناره های مساجد ز غم خمند
اینجا حسینیه است محل بکاء عرش
در تکیه ی حسین همه مست ماتمند
حی علی العزا که محرم رسیده است
فصل عزای آن شه اعظم رسیده است
جعفر ابوالفتحی
#جعفر_ابوالفتحی #شعر_اهل_بیت #شعر_روضه #شعر_ساهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم #شعر_ورود_به_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین من
بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم
جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم
مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم
ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم
منت از دست طبیبان نکشیدیم دمی
چون به دستان شفابخش تو ایمان داریم
جانمان خرج عزایت نشود می میریم
ما فقط بین حسینیه به تن جان داریم
همه چشمیم، بِنه پا ، به خدا دلتنگیم
چند یعقوب در این کلبهی احزان داریم
ما شنیدیم برات حرمت دست رضاست
انتظار نظر از شاه خراسان داریم
كرم دست تو بدجور گدا می طلبد
بی سبب نيست اگر ميل كريمان داريم
نام تو برده شد و مادرت از راه رسيد
باز هم شکر ِ خداوند كه مهمان داريم
جعفر ابوالفتحی
محمدحسن بیات لو
#جعفر_ابوالفتحی #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹