ای ماه
بگردم در کجا دنبالت ای ماه؟
چه وقت آیم به استقبالت ای ماه؟
هزار و یکصد و اَندی است مانده
جهان در امر اِستهلالت ای ماه
کجا یابم نشان از ردِ پایت؟
بپرسم از چه کس احوالت ای ماه ؟
زمین دور تو می گردد زمان هم
شده سایه نشینِ بالت ای ماه
ملالی نیست بر ما غیرِ هجران
تو هم قَدری بگو از حالت ای ماه
کدامین جمعه... آخر می نشیند؟
زمین... در سایه یِ اقبالت ای ماه
منصوره محمدی مزینان
#شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت #مناجات_امام_زمان #منصوره_محمدی_مزینان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سوزاند غم کوچه و مادر جگرش را
چیدند در آن کوچه یِ غم ...بال و پرش،را
کابوس مجسم شده در خواب و خیالش
آن روضه که خم کرده، قیامِ کمرش را
سیلی زد و مادر به زمین خورد و حسن مُرد
وقتی که نشد دفع نماید ...خطرش را
می دید که رد شد ز سرش دستِ حرامی
افسوس نشد سد کند آن لحظه سرش را
با اشک و سکوتش همه جا دوخته عمری
بر رشته یِ آن چادر خاکی ،نظرش را
بالشتِ سرش چادر خیسی شده هرشب
از بس که کشیدَسْت... بر آن چشمِ ترش را
جز او که شنیدَست زِمهمان...سَرِ سفره
در جای تشکر... بد و سَبِّ پدرش را
عمری ست که با خون جگر...حبس نموده
در سینه یِ خود آهِ دلِ پُر شَـررَش را
با خط خودش وقف حسین بن علی کرد
در کرب و بلا نخل امید و ثمرش را
ای کاش نمی دید حسن در دل غربت
زیر سم اسبان، قدِ سَروِ پسرش،را
#منصوره_محمدی_مزینان
#هفتم_صفر
@hadithashk
او که عطر نفسش را به بهاران میداد
جام باران به لب خشک بیابان میداد
همچو طوبای بهشتی که پراز عطر خداست
شاخه اش جای گل سرخ، مسلمان می داد
با سکوتش به جهان درسِ حیا می آموخت
صبر او حوصله بر موسیِ عمران می داد
مثل خورشید که نورش همه جا می تابد
با نگاهش به زن مُغنیه ایمان می داد
صحن سجاده اش از غربت او بارانی
موجِ اشکش خبر از روضه یِ پنهان می داد
غل و زنجیر چه مستانه طوافش میکرد
او که دستور به زنجیره ی کیهان می
داد
باوجــودِ ســتمِ وافـرِ زنــدانبانَش
وقتِ افطار به او هم رطب و نان می داد
نفسش رفت و کریمانه نفس داد به ما
چه مسیحانه به این قوم عجم جان می داد
خواست خاک عجم از عطر تنش پربشود
همه ی هستی خود را که به ایران می داد
می شکست آینه در محبس و انوارش را
به قم و قبله ی شیراز و خراسان میداد
#منصوره_محمدی_مزینان
#شعر_شهادت_حضرت_موسی_ابن_جعفر_ع
@hadithashk
یکشنبه که بر ضریح شب برف نشست
در موج بلا ساحت آیینه شکست
طوفان زد و قلب ملت ما پژمرد
وقتی که رئیسی به رجائی پیوست
#منصوره_محمدی_مزینان
#شهید_خدمت
#شهید_ابراهیم_رییسی
@hadithashk
آقای من
آشفته تر از من کسی در بین مردم نیست
پیداست در اینجا کسی جز من چنین گم نیست
دورم نکن از خود بیا آتش بزن جان را
این استخوان ها در حد یک مشت هیزم نیست؟
تا مهرتو جا در دلم وا کرد فهمیدم
عشق بدون تو به جز سو تفاهم نیست
تا دارمت حتی به حاتم رو نخواهم زد
آنجا که دریا هست پس جای تیمم نیست
جلد حرم بودن دلیل بهتری دارد
چشم کبوترهای تو دنبال گندم نیست
وقتی که چشم پنجره ابریست یعنی که
فولادهم اینجا درونش بی تلاطم نیست
بیهوده دنیا رو نمیگردم که درمانم
در نسخه ای غیر از بلیط مشهد و قم نیست
شیراز،مشهد،قم،مسیر مطلع الشمس است
ایران به غیر از خانه خورشید هفتم نیست
منصوره محمدی مزینان
#شعر_شهادت_امام_رئوف #شعر_شهادت_امام_رضا #شعر_شهادت_امام_هشتم #شعر_شهادت_علی_ابن_موسی_الرضا #منصوره_محمدی_مزینان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پیمبر زاده هستی شیوه ی اعجاز میدانی
بگو با عاشقان قدری از آن اسرار پنهانی
چنان نوری شتابان جاری از اقصای تاریخی
که بخشیدی بیابان را نجات از حجم ویرانی
صدایت میزنم در خود امیری یا ابالمهدی
صدایت میزنم در دل به پا کردی چه طوفانی
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که پشت ابر تیره کی شود خورشید زندانی
نسیم مهربانی تا وزید از دستهای تو
بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی
تو روح عدلی و حقا توانستی به حرف حق
ستون کاخ ظلمت را چو طوفانی بلرزانی
دلی که بی تو میماند بیابان است میخشکد
نگاهت نور خورشید است دریک صبح بارانی
شبیه بادسرگردان،میان صحن میچرخم
و میگویم به آنهایی که می آیند مهمانی
گدای سامرا بودن شرف دارد به اربابی
بیا مسکین در این خانه که پشت در نمیمانی
بیا که سفره احسان در این بیت الکرم پهن است
چه خوانی وچه احسانی چه روزی فراوانی
منم آنکه کریمی چون تو را دارد و تو آنی
که دستم را گرفتی بارها در کمتر از آنی
پریشانم پریشان هوای آستان تو
زیارت چیست؟ پایان دل انگیز پریشانی
#منصوره_محمدی_مزینان
#شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری
@hadithashk
سلام مادر باران... سلام عطر نسیم
سلام روضه ی رضوان... سلام خُلقِ عظیم
کرامتی و نشسته به دامنِ تو کریم
فرشتگان مقرٓب به خانه ی تو ندیم
تو ریسمان زمین را به آسمان بستی
بنای عرش خدا را تو پلکان هستی
تو ماورای بهشتی و کوثری بانو
در آسمان هدایت منوری بانو
تو ذوالفقارِ امیر دلاوری بانو
به کار زارِ ولا، از همه سری بانو
به صدقِ خطبه ی طوفانی فدک... زهرا
قسم که دستِ خدایی بدون شک... زهرا
تو عشق اهلِ سمایی چه شد که اینجایی؟!
چرا چو اهلِ زمین سر به خاک میسایی؟
فروغ چشمِ پدر .. ای کمال زیبایی
چقدر پیشِ علی با وقار می آیی
جوان شده به نگاهت دوباره عالم پیر
به ذره ذره یِ هستی رسیده خیر کثیر
دلیل خلقت عالم .... اصول ایمانی
محبت تو شده ... ضامن مسلمانی
بروج و طارقی و انشراح و فرقانی
تو شرحِ منزلتِ آیه های قرآنی
نشان به آیه ی کوثر به هل اتی و دخان
که آیه آیه ی مدحت شکفته در قران
منم همان که تورا نور ماسوی داند
همان که نام تو را دافع البلا داند
مریض عشق فقط عشق را شفا داند
تو کیستی و که بودی فقط خدا داند
"بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد"
مگر دعای تو تاثیر تازه بگذارد
کسی زِ نسل شما انقلاب خواهد کرد
تمام عالمیان را مجاب خواهد کرد
دعای ما همه را مستجاب خواهد کرد
ستون کاخِ ستم را خراب خواهد کرد
" ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد "
تمامِ دار و ندارت نصیبِ نرجس شد
#شعر_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#فاطمیه
#منصوره_محمدی_مزینان
@hadithashk