هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مناظرات_دو_زبانه_یکدقیقه_ای_شیسنی
#قسمت_نوزدهم🎬
🖌با زیرنویس انگلیسی
💠موضوع : چرا دوازده امام؟
💠Sabject: Why Twelve Imams?!
#شیسنی:ترکیب دو کلمه شیعه و سنی
✔️با دیدن این مناظرات هم زبان انگلیسی تان را تقویت کنید هم اعتقاداتتان را.😊
خاطراتی از شهید حججی😍💖
🌹#حجت_خدا🌹
#قسمت_هفتم
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..😌👌🏻
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد.
بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای #فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "😉
با این وجود، یکبار پیشنهاد #سپاه رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال #شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌
این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد.
افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍
در به در دنبال #شهادت بود.😇💚
.
°°°°°°°°°
سپاه قبولش نمی کرد.😢
بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐
برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮
خیلی این طرف و آن طرف رفت.
آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻
این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩
آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗
آخر سر قبولش کردند.😇🤗
خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم #گلزارشهدا سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎
.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم #مشهد. تا دم ظهر کلاس بودیم.
بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮
یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨
#بغض راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب #گدایی نکردیم. "😢
فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔
گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇
ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به #نمازشب. مثل باران توی قنوت نماز شبش #اشک می ریخت.😭😢
آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄
#حال_معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌
بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!"
گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗
#ادامه_دارد… ♥️
#خاطرات_شهید_محسن_حججی😍💖
#قسمت_هشتم
چند باری من را با خودش برد #اصفهان سر مزار #شهیدکاظمی.😍
آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها.
#موتور هوندایش شرایط آتیش می کرد و از #نجف_آباد می کوبید می رفت تا اصفهان.😎
یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به #گلزار که میرسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇
دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد #سلام می داد.🤗
بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر.
اول یک دل سیر #گریه میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر میکردم محسن آمده سر قبر بابایش.
اصلا نمی فهمیدمش.😳🙄
با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر #رفیق باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄
وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب میآمد انگار که بخواهد از حرم امامزادهای بیرون بیاید.
نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞
♥♥♥♥♥
مسئول #هیئت بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم #خادم این هیئت بشم. ممکنه؟"🤩✌🏻
سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمیکردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍
و #معنویت از توی صورتش میبارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود.
رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."😯
گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای #سنگین و #سخت رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای #پشت_صحنه. نمیخوام توی دید باشم." #اخلاص توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم.
ماه #محرم که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و میآمد اصفهان هیئت.😯 ساعتها خدمت میکرد و #عرق می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت میکرد. کفش را جفت می کرد. ☺️
یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار میکرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.😶
تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅
نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید #سر داد!!!😔
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بعضی موقع ها که توی جمع #فامیل میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒
به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به #رهبری. می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها #احترام می گذاشت به تک تک شان.🤗💚
ΠΠΠΠΠΠΠΠΠΠ
بعضی موقع ها #علی کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.😌
نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به #روضه خواندن و #گریه کردن و سینه زدن.😭
#مجلس تماشایی داشتند. مجلس #دونفره پدر و پسری.
بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش میآمد.😢
میرفتم میدیدم نشسته سر #سجاده اش و دارد برای خودش روضه می خواند.
می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💚
میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم."
روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی #حساس بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭👌🏻
یک شب هم توی خانه سفره حضرت #رقیه علیهاالسلام انداختیم.💝
فقط خودم و محسن بودیم.
پارچه #سبز ی پهن کردیم و #شمع و #خرما و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄
نمی دانم از کجا یک #بوته_خار پیدا کرده بود.
بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔
نشست سر سفره. #بغض گلویش را گرفته بود.
من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار.
طاقت نیاورد.زد زیر #گریه من هم همینطور.
دو تا یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭
#ادامه_دارد...♥️
4_6021521535989188593.mp3
2.57M
#صوت_مهدوی
آیا گنهکاران نزد حضرت دارای جایگاه نیستند و نمیتوانند خدمت حضرت مشرف شوند⁉️ راهکار ارائه دهید:
💡پاسخ: #ابراهیم_افشاری
❀
#سخن_علما_و_بزرگان ۲۳
رسم منحوس بین مومنان...
🌸مسجدی یکه، عالمِ دینی ای که، ومومنی که به مهدویت نپردازد، یک دین 《بنی اسرائیلی》را ترویج می کند!/ بنی اسرائیلی به موسی میگفتند: تو وخدایت بجنگید، ما همینجا عبادت می کنیم !
🌸نپرداختن به مهدویت امروز یک رسم منحوس درمیان برخی از مومنین شده است. درجامعه ما این رسم دینداری، اخلاق مداری و معنویت گرایی بدون مهدویت، بایدفرو بریزد!
🌸بسیج اگر در بر گزاری 《دعای ندبه 》پیشتاز نباشد از 《هویت》خودفاصله گرفته است. دعای ندبه مال افرادی نیست که حال مناجات دارند، (بلکه) مال کسانی است که 《مبارزه》دارند.
📚حجه الاسلام پناهیان -۱۹/۰۹/۱۳۹۵- عید بیعت -میدان امام حسین
┄┅═✧❁✧═┅┄
هدایت شده از حرم
#روایت
✅امام صادق علیه السلام درباره #دعای_عهد فرمودند:
🌸«هر کس با این دعای #عهد چهل صبح به سوی خدا دعا کند از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم عج خارج خواهد ساخت و حتی در مقابل هر کلمه ای هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند».
📚 بحار الانوار، جلد 83، ص284، حدیث 47 به نقل از کتاب امام مهدی عج،تنظیم:اکبر اسد علیزاده
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هدایت شده از حرم
3_453884580403872619.mp3
1.82M
#دعای_عهد♡
#استاد_فرهمند
کجایى ...؟؟
اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت!
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤🌦🌤
دوباره صبح شد و☀️
حالم روبه راه شد
وقت سلام وعرض
ارادت به شاه کربلا شد🕌
عالم تمام خاک
کف پای شاه عشق💚
شاهی که برتمام
جهان سرپناه شد💚
صلی اللَّه علیْك یٰا اباعبدِاللّٰه الْحُسَیْنِ💚
@haram110
هدایت شده از حرم
Ziyarat e Ashura Farahmand_120516170200.mp3
4.27M
💠 زیارت #عاشورا
🎤🎤 #فرهمند
@haram110
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سلام
بنام آفریدگار مهربانی
امروز : سه شنبه 23 / 10 / 99
" حسادت .... "
بعضی آدمها به دیگران حسادت می کنندوناراحت می شوند ، نبایداشتباه
کرد چون این بخاطر بد بودن تونیست
بعضی ازمردم به آدم های بد که حسودی نمی کنند !!
حتما توخوب بودی ...
حتما درکارت اشتباه نداشتی ...
آنقدر خوب و آنقدر درست که خودشان را در حدرقابت با تو ندیده اند ...
رسم آدم ها همین است !!
برای حل یک موضوع و تجزیه و تحلیل که نتوانندپاسخ دهندتلاش می کنندکه
صورت مسئله را پاک کنند ...
به خودت ببال وافتخارکن ...
همیشه دور از دسترس ترین و سخت ترین معادله زندگیشان باش ...
بگذار یاد بگیرند لیاقت هرگز بااجباروتحمیل به دست نمی آید ...
خریدنی هم نیست ... !
لیاقتِ هرکس درون قلب و مغزش جا دارد !
تو درست رفته ای ...
آدم هایی که دارای اشتباه هستندتحمل
دیدن موفقیت دیگران را ندارند ...
عبارت تاکیدی :
راهت را ادامه بده ...
باور کن موردحسادت واقع شدن دراین مورد ارزشمند هستش
" خدایا سپاسگزارم "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻رسانه و اینده شناسی
⛔میکروچیپ ها در اینده ای نزدیک ساختار جهان را بهم خواهند زد
🔻با توجه به عدم استفاده صحیح از تکنولوژی توسط انسانها در اینده نزدیک امنیت و حریم شخصی انسانها از بین خواهد رفت
❌این یک هشدار جدی است !
🔸🔹🔸🔹
4_5850713821953394685.mp3
7.16M
🚬 #ترک_اعتیاد_سیگار_مواد_مخدر
💠#صوت5
🔍دیدگاه طب اسلامی سنتی براعتیاد چیست...❓
🤔چگونه یک فردمعتادبه موادمخدر راترک دهیم...❓
🍷جایگزین سیگاروموادمخدرچیست...❓
🎧موادمخدروآهنگهادراول گرم ودرآخر #سرد_و_خشک هستند...❓
🎤 #استاد_سید_حسین_افشار_نجفۍ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفـرج_الساعه🤲🏻
❤️ *با کلام بیان کنید ، نه با رفتار*❤️
روی ویترین یک کتابفروشی در شهری نوشته شده:
🔸همیشه دلخوری ها را...
🔸نگرانی ها را....
به موقع بگویید....
حرفهای خود را به یک دیگر با "کلام" مطرح کنید؛ نه با " رفتار"
که از کلام همان برداشت می شود که شما می گویید؛ولی از رفتارتان هزاران برداشت....
قدر بدانید" داشتنها " را
مهربان بودن مهمترین قسمت انسان بودن است .
🌹آقای خانه!
✨ وقتی به خانه برمیگردید از همسرتان بپرسید که آیا روز خوبی را پشت سر گذاشته یا نه؟! به حرفهایش توجه کنید، اما در مورد کارهایش قضاوت نکنید. با او همدردی کنید، بگذارید هر چه میخواهد گله و شکایت کند.
💖خانم خانه!
🍃 حتماً هنگام ورود همسرتان به خانه لبخند به لب داشته باشید، حتی اگر کوهی از مشکلات بر دوشتان سنگینی میکند. اصلاً خوب نیست که موقع ورود همسرتان به تلویزیون چسبیده باشید و یا در آشپزخانه یا اتاق پنهان شده باشید!
❤️✨❤️✨❤️
28.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
سبک ازدواج اسلامی - ایرانی
بخش دهم
اگر در رابطه دوستی قبل از ازدواج ، ضوابط دین رعایت شود ، اشکالی دارد ؟
#استاد_دهنوی
#سبک_ازدواج_اسلامی_ایرانی
#داستان_کودکانه_احترام_به_بزرگتر
یکی بود، یکی نبود. یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن.
نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود. پویا کوچولو یک سالش شده بود و میتونست راه بره و مامان و بابا بگه. نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت.
یک روز قشنگ پاییزی که هوا خیلی سرد نبود، مادر بزرگ میخواست بره پیاده روی. نهال، از مامان خواست که همراه مادربزرگ برن. مامان ،قبول کرد. همگی آماده شدن و به سمت پارک محله به راه افتادن.
وقتی خواستن از درب بیرون برن، مامان به مادر بزرگ تعارف کرد و گفت: بفرمایید مامان جون.
مادربزرگ، بیرون رفت و برای مامان دعا کرد.
توی خیابون، همه جا مامان پشت سر مادر بزرگ راه میرفت. نهال هم جلوتر میدوید. به نزدیک پارک که رسیدن، دید مامان خم شده و داره خاک های چادر مادربزرگ رو تمیز میکنه. همونجا وایساد تا مادربزرگ و مامان برسن.
وقتی مامان رسیدن، مامان دست مادربزرگ رو گرفت که از پله بالا بیان. بعد هم خاک های صندلی رو تمیز کرد تا مادربزرگ بشینه.
مامان، کنار مادربزرگ نشست و گفت: برو دخترم بازی کن. منو مادربزرگ همینجا هستیم.
نهال، به طرف تاب و سرسره ها رفت. نیم ساعتی بازی کرد. وقتی بازیش تموم شد، پیش مامان رفت و دید یه خانم دیگه کنار مادربزرگ نشسته. پویا هم توی کالسکه خواب بود و مامان نبود. دور و برش رو نگاه کرد و دید مامان با لیوان آب داره میاد. مامان، لیوان اب رو به اون خانم مسن داد.
نهال، به طرف مامان رفت و به همه سلام کرد. مامان گفت: بازی کردی؟ تموم شد؟
نهال گفت: بله مامان.
مامان گفت: اون دختر کوچولو که باهاش دوست شدی کی بود؟
نهال گفت: نمیدونم، تاحالا ندیده بودمش.
مامان گفت: حالا بریم خونه؟
نهال گفت: بله بریم.
بعد هم از اون خانم مسن خداحافظی کردن و به طرف خونه راه افتادن.
توی راه، نهال گفت: مامان، چرا شما همیشه پشت سر مامان بزرگ راه میرین؟ چرا خاک لباس مامان بزرگ رو تمیز میکنین؟ چرا برای اون خانم غریبه آب آوردین؟
مامان گفت: عزیزم. مامان بزرگ مادر من هستن و احترامشون واجبه. اون خانم هم بزرگتر هستن وظیفه منه بهشون احترام بذارم.
نهال گفت: یعنی چی؟
مامان گفت: یعنی اگر کاری دارن براشون انجام بدیم. صدامونو بلند نکنیم براشون. باهاشون بی ادبانه حرف نزنیم. اگر کسی باهاشون بد صحبت کرد ازشون دفاع کنیم. پشت سرشون هم ازشون دفاع کنیم. زودتر بهشون سلام کنیم. پیششون دراز نکشیم و پاهامون رو دراز نکنیم.
نهال گفت: جقدر سخت مامانی. پس از این به بعد، من چطوری بخوابم؟ آخه شبا شما برام قصه میگین.
مامان، خندید و گفت: عزیز دلم، شما هنوز کوچیکی. همینقدر که با احترام صحبت کنی و حرفای خوب بگی، کافیه.
نهال، یک دفعه چشمش به مادر بزرگ افتاد که چادرشون خاک گرفته بود. سریع دوید و گفت: مامان بزرگ، صبر کنین. چادرتون کثیف شده.
مادر بزرگ وایساد. نهال، خاک های چادر مادربزرگ رو تکوند. مادربزرگ، برای نهال دعا کرد و صورتش رو بوسید. نهال هم دست مادر بزرگ رو بوسید. بعد هم دست مادربزرگ رو گرفت و به سمت خونه رفتن...
💢بهتر است در کنار تربیت فرزندان، بر تربیت خود هم تمرکز کنیم:
◇ داد نزنیم
◇ زور نگوییم
◇ برای تخلیه خشم و عصبانیت مان بچه ها را تنبیه نکنیم
◇ مقایسه نکنیم
◇ توهین نکنیم
◇ ناسزا نگوییم
◇ برچسب نزنیم
◇ از اشتباهات بی خطر کودکان نترسیم
◇ خستگی خود را روی آنها خالی نکنیم
◇ آنها را مسئول ناکامی های خود ندانیم.
♡والد آگاه اول خود را تربیت می کند.
4_5987773070251657154.mp3
9.94M
#بانوی_آسمانی 17
تاریخ رنجهای حضرت فاطمه
سلام الله علیها
قسمت 17
چه کسی پیامبر خدا را کُشت؟
مخصوص نوجوانان 👉
مخصوص معلمین 👉
#شهادت_رسولخدا
#عایشه #حفصه
#زن_یهودی #خیبر
#خط_فکری_یهود
از مجموعه #دین_زیباست
✅ لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه
✴️ چهارشنبه 👈 24 دی 99
👈 29 جمادی الاول 1442 👈 13 ژانویه 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🏴 وفات محمد بن عثمان عمروی نایب دوم امام زمان علیه السلام " ۳۰۵ ق " .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛 صدقه اول صبح لازم است .
📛 نویسندگی و نگارش و قسم دادن افراد خوب نیست .
📛 گرفتن چیزی از افراد و وصیت نامه نوشتن خوب نیست .
👶 مناسب زایمان و نوزادش صبور و شجاع خواهد شد . ان شاء الله
🚘مسافرت :
مسافرت خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم.
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ جراحی .
✳️ برداشت محصول .
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ امور زراعی و کشاورزی .
✳️ کندن چاه و کانال .
✳️ و وام و قرض نیک است .
💑 حکم مباشرت امشب (شب پنج شنبه) ،
فرزند ممکن است یاور ستمگران گردد .
💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث نجات از بیماری می شود .
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث پرهیز از خلق ( و گوشه گیری و انزوا) می شود.
😴🙄 تعبیر خواب .
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 30 سوره مبارکه " روم " است .
فاقم وجهک للدین حنیفا ....
و مفهوم آن این است که خواب بیننده را امری پیش آید که جماعتی می خواهند او را از آن کار منصرف کنند و او سخن آنان را گوش نکند و همین درست است . ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
4_5859247565488261010.mp3
7.89M
#ام_اس_پارکینسون_خبل_اوتیسم_اختلال_مغزی
🔰#صوت6
🤔چندنوع اماس داریم❓
✴️دلیل بیماریهای سخت ولاعلاج چیست❓
⚡️درمانشان درطب سنتی چگونه است❓
🍲تغذیه گرم وپرهیز از سردیجات چه نقشی در درمان دارند❓
🎤 #استاد_سید_حسین_افشار_نجفۍ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفـرج_الساعه🤲🏻
هدایت شده از حرم
4_435750524105523510.mp3
5.16M
❣ #سه_شنبه_هاے_جمڪرانی
همہ هسٺ
آرزویـم
ڪہ ببینـم از تـو
رویـی 😍
دعاے #توسل امشب فراموش نشود❤️
#اللﮩـم_عجـل_لولیڪ_الفـرجــ
🎤 حاج مهدی میرداماد
@haram110
🔴🥀 هیچ کس بجز چهار نفر به یاری مولانا امیرالمومنین حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام نیامد😔.
آی اهل دنیا، آقام علی مظلومه
📢قَالَ سَلْمَانُ فَلَمَّا أَنْ كَانَ اللَّيْلُ حَمَلَ عَلِيٌّ فَاطِمَةَ عَلَى حِمَارٍ وَ أَخَذَ بِيَدَيِ ابْنَيْهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَلَمْ يَدَعْ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَدْرٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ لَا مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَّا أَتَاهُ فِي مَنْزِلِهِ فَذَكَّرَهُمْ حَقَّهُ وَ دَعَاهُمْ إِلَى نُصْرَتِهِ فَمَا اسْتَجَابَ لَهُ مِنْهُمْ إِلَّا أَرْبَعَةٌ وَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا فَأَمَرَهُمْ أَنْ يُصْبِحُوا [بُكْرَةً] مُحَلِّقِينَ رُءُوسَهُمْ مَعَهُمْ سِلَاحُهُمْ لِيُبَايِعُوا عَلَى الْمَوْتِ فَأَصْبَحُوا [فَلَمْ يُوَافِ] مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا أَرْبَعَةٌ فَقُلْتُ لِسَلْمَانَ مَنِ الْأَرْبَعَةُ فَقَالَ أَنَا وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ الزُّبَيْرُ بْنُ الْعَوَّامِ ثُمَّ أَتَاهُمْ عَلِيٌّ ع مِنَ اللَّيْلَةِ الْمُقْبِلَةِ فَنَاشَدَهُمْ فَقَالُوا نُصْبِحُكَ بُكْرَةً فَمَا مِنْهُمْ أَحَدٌ أَتَاهُ غَيْرُنَا ثُمَّ أَتَاهُمُ اللَّيْلَةَ الثَّالِثَةَ فَمَا أَتَاهُ غَيْرُنَا فَلَمَّا رَأَى غَدْرَهُمْ وَ قِلَّةَ وَفَائِهِمْ لَهُ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَقْبَلَ عَلَى الْقُرْآنِ يُؤَلِّفُهُ وَ يَجْمَعُهُ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ حَتَّى جَمَعَهُ وَ كَانَ فِي الصُّحُفِ وَ الشِّظَاظِ وَ الْأَسْيَارِ وَ الرِّقَاعِ
سلمان می گوید: وقتی شب شد علی (صلوات الله علیه) حضرت زهرا (صلوات الله علیها) را سوار برالاغی نمود و دست دو پسرش امام حسن و امام حسین (صلوات الله علیهما) را گرفت، و هیچ یک از اهل بدر از مهاجرین و انصار را باقی نگذاشت مگر آنکه به خانه هایشان آمد و حقّ خود را برایشان یادآور شد و آنان را برای یاری خویش فرا خواند.
☑️ولی جز چهل و چهار نفر، کسی از آنان دعوت او را قبول نکرد.
حضرت به آنان دستور داد هنگام صبح با سرهای تراشیده و در حالی که اسلحه هایشان را به همراه دارند بیایند و با او بیعت کنند که تا سر حد مرگ استوار بمانند.
وقتی صبح شد جز چهار نفر کسی از آنان نزد او نیامد.
(سلیم می گوید:) به سلمان گفتم:
چهار نفر چه کسانی بودند؟ گفت: من و ابو ذر و مقداد و زبیر بن عوام🔥
🔴 امیر المؤمنین صلوات الله علیه در شب بعد هم نزد آنان رفت و آنان را قسم داد.
گفتند: (صبح نزد تو می آئیم). ولی هیچ یک از آنان غیر از ما نزد او نیامد. در شب سوم هم نزد آنان رفت ولی غیر از ما کسی نیامد.
وقتی حضرت عهدشکنی و بی وفایی آنان را دید خانه نشینی اختیار کرد و به قرآن رو آورد و مشغول تنظیم و جمع آن شد، و از خانه اش خارج نشد تا آنکه آن را جمع آوری نمود در حالی که قبلا در اوراق و تکه چوبها و پوستها و کاغذها (نوشته شده) بود.
📓كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 580
📓الإحتجاج (طبرسي)، ج1، ص: 81
📓مرآة العقول، ج26، ص: 184
📓بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج22، ص: 329
📓منهاج البراعة (خوئى)، ج3، ص: 22
#برعمر_تاصبح_محشر_لعنت_لعنت_لعنت
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..