🌸#شباهت_های_حضرت_زهرا_و_امام_عصر_علیهما_السلام
@haram110
🕊حضرت #زهرا و حضرت #مهدي (سلام الله علیهما) هر دو فرياد رس هستند
🍁 حضرت #زهرا سلام الله علیها فرياد رس است:
✍ علامه مجلسي روايت ميكند، كه اگر حاجتي داشتي و سينه ات به خاطر او تنگ گشته، دو ركعت نماز بخوان؛
بعد از سلام نماز، سه مرتبه تكبير بگو و تسبيحات حضرت #زهرا (عليهاالسّلام) را بخوان؛
سپس به #سجده
برو و صد مرتبه بگو: يا مولاتي يا #فاطمه اغيثيني؛ پس گونه راست را بر زمين بگذار و همين را صد مرتبه بگو؛ سپس به سجده برو و همين را صد مرتبه بگو؛
و بعد از آن گونه چپ را بر زمين بگذار و همين را صد مرتبه بگو؛
و سپس به سجده برو و صد و ده مرتبه بگو، وحاجت خود را ياد كن؛
👈 به درستي كه خداوند برآورده ميكند ان شاء الله تعالي. [1].
. 🍁 حضرت #مهدي (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) فرياد رس است:
✍ در زيارت آل يس (عليهم السّلام) ميخوانيم:
السلام عليك اَ يّها العَلَم المنصوب والعِلم المَصب وب والغَوث والرحمَه الواسِعَه. [2].
سلام بر تو اي پرچم افراشته و دانش ريزان و فرياد رس و رحمت واسعه حق.
#مؤيد مطلب. اينكه، قطب الدين راوندي از ابوالوفاي شيرازي نقل ميكند، كه در زندان ابن الياس گرفتار شده بودم؛
تصميم قتل مرا گرفته بود، كه متوسل به امام #سجاد (عليه السّلام) شدم.
خواب بر من غلبه پيدا كرد؛ وجود مبارك پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) را ديدم.
دستوري عملي براي #توسل به ائمه (عليهم السّلام) دادند.
فرمودند: #متوسل نشو به من و نه به دختر من و نه دو پسرم براي متاع دنيا؛
بلكه از براي آخرت متوسل شو و اما برادرم حضرت امیرالمومنین علي (عليه السّلام)، از #ظلم كننده به تو انتقام ميكشد و امام سجاد (عليه السّلام)، براي #نجات از سلاطين و از شرور شياطين و امام #باقر و امام #صادق (عليهما السّلام)، براي آخرت و امام #كاظم (عليه السّلام)، براي طلب عافيت و امام #رضا (عليه السّلام)، براي نجات در سفرهاي زميني و دريايي و امام #جواد (عليه السّلام)، براي نزول رزق از خدا و امام #هادي (عليه السّلام)، براي قضاي نوافل و نيكي اخوان و امام #عسكري (عليه السّلام)، براي آخرت
👈و حضرت #مهدي (عجل الله تعالی فرجه) اگر شمشير به محل ذبح تو (پيامبر (صلي اللّهُ عليه وآله وسلّم) با دست خود به گلو اشاره فرمود) رسيد، پناه ببر به او؛
به درستي كه او به فرياد تو ميرسد؛
چرا كه او #فرياد_رس است و پناه است براي كسي كه به او #استغاثه كند.
فقل: يا مولاي يا صاحب الزمان! انا مستغيث بك. [3].
پس بگو: اي سرورم! اي #صاحب زمان! من به تو پناه آوردهام و از تو طلب فريادرسي ميكنم.
پس من گفتم: يا مولاي يا #صاحب الزمان! به فريادم برس.
ناگهان ديدم شخص اسب سواري از آسمان فرود آمد؛ در حالي كه سلاحي از #نور در دست داشت.
✍ عرض كردم: اي مولاي من! شر كسي كه مرا اذيت ميكند، دفع كن.
فرمود: شر او را از تو برطرف كردم؛ كار تو را انجام دادم؛
من درباره تو از خدا خواستم و خداوند دعاي مرا اجابت كرد.
🌤 صبح كه طلوع كرد، ابن الياس مرا خواست و خودش زنجير را باز كرد و مرا آزاد كرد و سؤال كرد:
به چه كسي #پناه بردي و از چه كسي كمك گرفتي؟
💫 گفتم: به كسي كه فريادرس طالبان #فريادرسي هستند. [4]
پی نوشت ها: 📚
[1]بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۵۴، ح ۱۳ -حاشيه مفاتيح الجنان، نماز استغاثه به حضرت زهرا (عليهاالسّلام).
[2] بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۱، توقيع ۵، به نقل از احتجاج. مفاتيح الجنان. زيارت حضرت صاحب الزمان (عليه السّلام)
[3] (نجم الثاقب،، باب ۹، ص ۷۲۹
[4] الدعوات، راوندي، ص ۲-۱۹۱؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۲۴ الثاقب، باب ۹، ص ۷۲۹.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┏━━━━◦•●◉✿◉●•◦━
@haram110
┗━━━━◦•●◉✿◉●•◦━
💠 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وَ العافیَه وَ النَّصر 💠
4_5918255202045001743.mp3
8.71M
🌺🌺🌺 #کرامت بسیار زیبا از حضرت اباالفضل(؏)
#موقع انتقال #ضریح حضرت اباالفضل(؏) مرد ارمنی برای #شفای دخترش که دکترا #جوابش کرده بودن و رو به #موت بود به ضریح حضرت عباس(؏) #متوسل شد ....
#یا_باب_الحوائج🌷❤️
#فوق_العاده_زیباو تاثیرگذار
عاشقان #مولا_اباالفضل
التماس دعاے فرج🙏
🎤 حجت الاسلام نیازی
@haram110
ویژه #عقد_کرده_ها
#مهارتهای_انتخاب_همسر
👈توسل ،ریسمانی آسمانی
ازدواج نقطۀ اتصال تو به #آسمان است،
پس در این راه به ریسمانی چنگ بزن
که تو را به #اوج آسمان برساند، نه به عمق زمین.
این نکته بر تمام نکتهها حکومت میکند.
از ابتدا تا #انتهای مسئلۀ ازدواج، توسّل را فراموش نکنید.
⚠️حتّی اگر کسی نخواهد در هیچ کدام از مسائل زندگی، به اهلبیت علیهم السلام توسّل کند، در ازدواج باید #متوسّل شود؛ زیرا هر چه قدر هم که نکات گفته شده در این نوشتار را به دقّت مراعات کنید، باز هم احتمال اشتباه وجود دارد.
🔆 پس باید #تکیهگاه مطمئنّی پیدا کرد و آن تکیهگاه مطمئن، چیزی جز آستان مقدّس اهل بیت علیهم السلام نیست.
✅وقتی خواستید #جواب مثبت هم بدهید، به درِ خانۀ اهل بیت علیهم السلام بروید و بگویید: «من وظیفهام را انجام دادهام.
#احساسی و عاشقانه تصمیم نگرفتهام. معیارهایم را فراموش نکردهام.
#تحقیق کردهام و پیش مشاور هم رفتهام.
حالا به این نتیجه رسیدهام که این شخص به دردم میخورد. این، #نتیجهای است که من به آن رسیدهام؛ امّا شما که #مظهر علم خدا هستید و صلاح و فساد کارم را بهتر از من میدانید، اگر واقعاً این مورد به #صلاح من نیست و ما نمیتوانیم زندگی موفّقی داشته باشیم، #خودتان قبل از ازدواج به هر بهانهای
که شده، آن را منتفی کنید.
اگر هم به هر دلیلی در زندگی دچار
#مشکل شدم، مشکلات زندگی را مایۀ
#رشد من قرار دهید».
📛جدایی از اهل بیت علیهم السلام و
#اعتماد بر یافتههای خویش در مسئلۀ ازدواج، چیزی نیست که بگویید:
#امتحانش مجّانی است!
این امتحان، گاهی آن قدر
#گران تمام میشود که باید گفت:
قیمت آن، یک# زندگی است.
📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۰۸ _ ۱۰۷
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
استاد #عباسی_ولدی
❤️🍃❤️
🔴 #توسل ، #ریسمانی_آسمانی
📌ازدواج نقطۀ اتصال تو به #آسمان است، پس در این راه به ریسمانی چنگ بزن که تو را به #اوج آسمان برساند، نه به عمق زمین.
🔰این نکته بر تمام نکتهها حکومت میکند.🔰
از ابتدا تا #انتهای مسئلۀ ازدواج، توسّل را فراموش نکنید.
⚠️حتّی اگر کسی نخواهد در هیچ کدام از مسائل زندگی، به اهلبیت علیهم السلام توسّل کند، در ازدواج باید #متوسّل شود؛ زیرا هر چه قدر هم که نکات گفته شده در این نوشتار را به دقّت مراعات کنید، باز هم احتمال اشتباه وجود دارد.
🔆 پس باید #تکیهگاه مطمئنّی پیدا کرد و آن تکیهگاه مطمئن، چیزی جز آستان مقدّس اهل بیت علیهم السلام نیست.
✅وقتی خواستید #جواب مثبت هم بدهید، به درِ خانۀ اهل بیت علیهم السلام بروید و بگویید: «من وظیفهام را انجام دادهام. #احساسی و عاشقانه تصمیم نگرفتهام. معیارهایم را فراموش نکردهام. #تحقیق کردهام و پیش مشاور هم رفتهام. حالا به این نتیجه رسیدهام که این شخص به دردم میخورد. این، #نتیجهای است که من به آن رسیدهام؛ امّا شما که #مظهر علم خدا هستید و صلاح و فساد کارم را بهتر از من میدانید، اگر واقعاً این مورد به #صلاح من نیست و ما نمیتوانیم زندگی موفّقی داشته باشیم، #خودتان قبل از ازدواج به هر بهانهای که شده، آن را منتفی کنید. اگر هم به هر دلیلی در زندگی دچار #مشکل شدم، مشکلات زندگی را مایۀ #رشد من قرار دهید».
📛جدایی از اهل بیت علیهم السلام و #اعتماد بر یافتههای خویش در مسئلۀ ازدواج، چیزی نیست که بگویید: #امتحانش مجّانی است! این امتحان، گاهی آن قدر #گران تمام میشود که باید گفت: قیمت آن، یک #زندگی است.
📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۰۸ _ ۱۰۷
#مجردانه
هدایت شده از حرم
4_5918255202045001743.mp3
8.71M
🌺🌺🌺 #کرامت بسیار زیبا از حضرت اباالفضل(؏)
#موقع انتقال #ضریح حضرت اباالفضل(؏) مرد ارمنی برای #شفای دخترش که دکترا #جوابش کرده بودن و رو به #موت بود به ضریح حضرت عباس(؏) #متوسل شد ....
#یا_باب_الحوائج🌷❤️
#فوق_العاده_زیباو تاثیرگذار
عاشقان #مولا_اباالفضل
التماس دعاے فرج🙏
🎤 حجت الاسلام نیازی
@haram110
حرم
#خاطرات_شهید_محسن_حججی😍💖 اسارت و شهادت شهید بی سر😭🌹 #قسمت_دوازدهم ادامه قسمت قبل🌱🌷 …دست هایش را از
🌷#خاطرات_شهید_محسن_حججی🌷
#قسمت_سیزدهم_آخر
🌹بعد از شهادت🌹
تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.😕
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.😌
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.😢💙
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.😯💪🏻
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.😏😤 پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"😯
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"😭
😠بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.😈🔫
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.☹️
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"😫
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."😮
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.😥
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭🙏🏻
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.😮
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😌😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.😶
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.😌
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم😥
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."😇
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم.😓 تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی?"😢
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭😫
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭😢
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."😌💝
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"♥️😭
.
.
.
#پایان....🌹
هدایت شده از حرم
🌸#شباهت_های_حضرت_زهرا_و_امام_عصر_علیهما_السلام
@haram110
🕊حضرت #زهرا و حضرت #مهدي (سلام الله علیهما) هر دو فرياد رس هستند
🍁 حضرت #زهرا سلام الله علیها فرياد رس است:
✍ علامه مجلسي روايت ميكند، كه اگر حاجتي داشتي و سينه ات به خاطر او تنگ گشته، دو ركعت نماز بخوان؛
بعد از سلام نماز، سه مرتبه تكبير بگو و تسبيحات حضرت #زهرا (عليهاالسّلام) را بخوان؛
سپس به #سجده
برو و صد مرتبه بگو: يا مولاتي يا #فاطمه اغيثيني؛ پس گونه راست را بر زمين بگذار و همين را صد مرتبه بگو؛ سپس به سجده برو و همين را صد مرتبه بگو؛
و بعد از آن گونه چپ را بر زمين بگذار و همين را صد مرتبه بگو؛
و سپس به سجده برو و صد و ده مرتبه بگو، وحاجت خود را ياد كن؛
👈 به درستي كه خداوند برآورده ميكند ان شاء الله تعالي. [1].
. 🍁 حضرت #مهدي (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) فرياد رس است:
✍ در زيارت آل يس (عليهم السّلام) ميخوانيم:
السلام عليك اَ يّها العَلَم المنصوب والعِلم المَصب وب والغَوث والرحمَه الواسِعَه. [2].
سلام بر تو اي پرچم افراشته و دانش ريزان و فرياد رس و رحمت واسعه حق.
#مؤيد مطلب. اينكه، قطب الدين راوندي از ابوالوفاي شيرازي نقل ميكند، كه در زندان ابن الياس گرفتار شده بودم؛
تصميم قتل مرا گرفته بود، كه متوسل به امام #سجاد (عليه السّلام) شدم.
خواب بر من غلبه پيدا كرد؛ وجود مبارك پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) را ديدم.
دستوري عملي براي #توسل به ائمه (عليهم السّلام) دادند.
فرمودند: #متوسل نشو به من و نه به دختر من و نه دو پسرم براي متاع دنيا؛
بلكه از براي آخرت متوسل شو و اما برادرم حضرت امیرالمومنین علي (عليه السّلام)، از #ظلم كننده به تو انتقام ميكشد و امام سجاد (عليه السّلام)، براي #نجات از سلاطين و از شرور شياطين و امام #باقر و امام #صادق (عليهما السّلام)، براي آخرت و امام #كاظم (عليه السّلام)، براي طلب عافيت و امام #رضا (عليه السّلام)، براي نجات در سفرهاي زميني و دريايي و امام #جواد (عليه السّلام)، براي نزول رزق از خدا و امام #هادي (عليه السّلام)، براي قضاي نوافل و نيكي اخوان و امام #عسكري (عليه السّلام)، براي آخرت
👈و حضرت #مهدي (عجل الله تعالی فرجه) اگر شمشير به محل ذبح تو (پيامبر (صلي اللّهُ عليه وآله وسلّم) با دست خود به گلو اشاره فرمود) رسيد، پناه ببر به او؛
به درستي كه او به فرياد تو ميرسد؛
چرا كه او #فرياد_رس است و پناه است براي كسي كه به او #استغاثه كند.
فقل: يا مولاي يا صاحب الزمان! انا مستغيث بك. [3].
پس بگو: اي سرورم! اي #صاحب زمان! من به تو پناه آوردهام و از تو طلب فريادرسي ميكنم.
پس من گفتم: يا مولاي يا #صاحب الزمان! به فريادم برس.
ناگهان ديدم شخص اسب سواري از آسمان فرود آمد؛ در حالي كه سلاحي از #نور در دست داشت.
✍ عرض كردم: اي مولاي من! شر كسي كه مرا اذيت ميكند، دفع كن.
فرمود: شر او را از تو برطرف كردم؛ كار تو را انجام دادم؛
من درباره تو از خدا خواستم و خداوند دعاي مرا اجابت كرد.
🌤 صبح كه طلوع كرد، ابن الياس مرا خواست و خودش زنجير را باز كرد و مرا آزاد كرد و سؤال كرد:
به چه كسي #پناه بردي و از چه كسي كمك گرفتي؟
💫 گفتم: به كسي كه فريادرس طالبان #فريادرسي هستند. [4]
پی نوشت ها: 📚
[1]بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۵۴، ح ۱۳ -حاشيه مفاتيح الجنان، نماز استغاثه به حضرت زهرا (عليهاالسّلام).
[2] بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۱، توقيع ۵، به نقل از احتجاج. مفاتيح الجنان. زيارت حضرت صاحب الزمان (عليه السّلام)
[3] (نجم الثاقب،، باب ۹، ص ۷۲۹
[4] الدعوات، راوندي، ص ۲-۱۹۱؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۲۴ الثاقب، باب ۹، ص ۷۲۹.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┏━━━━◦•●◉✿◉●•◦━
@haram110
┗━━━━◦•●◉✿◉●•◦━
💠 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وَ العافیَه وَ النَّصر 💠
🌷#خاطرات_شهید_محسن_حججی🌷
#قسمت_سیزدهم_آخر
🌹بعد از شهادت🌹
تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.😕
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.😌
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.😢💙
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.😯💪🏻
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.😏😤 پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"😯
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"😭
😠بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.😈🔫
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.☹️
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"😫
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."😮
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.😥
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭🙏🏻
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.😮
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😌😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.😶
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.😌
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم😥
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."😇
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم.😓 تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی?"😢
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭😫
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭😢
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."😌💝
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"♥️😭
.
.
.
#پایان....🌹
🌸#شباهت_های_حضرت_زهرا_و_امام_عصر_علیهما_السلام
🕊حضرت #زهرا و حضرت #مهدي (سلام الله علیهما) هر دو فرياد رس هستند
🍁 حضرت #زهرا سلام الله علیها فرياد رس است:
✍ علامه مجلسي روايت ميكند، كه اگر حاجتي داشتي و سينه ات به خاطر او تنگ گشته، دو ركعت نماز بخوان؛
بعد از سلام نماز، سه مرتبه تكبير بگو و تسبيحات حضرت #زهرا (عليهاالسّلام) را بخوان؛
سپس به #سجده
برو و صد مرتبه بگو: يا مولاتي يا #فاطمه اغيثيني؛ پس گونه راست را بر زمين بگذار و همين را صد مرتبه بگو؛ سپس به سجده برو و همين را صد مرتبه بگو؛
و بعد از آن گونه چپ را بر زمين بگذار و همين را صد مرتبه بگو؛
و سپس به سجده برو و صد و ده مرتبه بگو، وحاجت خود را ياد كن؛
👈 به درستي كه خداوند برآورده ميكند ان شاء الله تعالي. [1].
. 🍁 حضرت #مهدي (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) فرياد رس است:
✍ در زيارت آل يس (عليهم السّلام) ميخوانيم:
السلام عليك اَ يّها العَلَم المنصوب والعِلم المَصب وب والغَوث والرحمَه الواسِعَه. [2].
سلام بر تو اي پرچم افراشته و دانش ريزان و فرياد رس و رحمت واسعه حق.
#مؤيد مطلب. اينكه، قطب الدين راوندي از ابوالوفاي شيرازي نقل ميكند، كه در زندان ابن الياس گرفتار شده بودم؛
تصميم قتل مرا گرفته بود، كه متوسل به امام #سجاد (عليه السّلام) شدم.
خواب بر من غلبه پيدا كرد؛ وجود مبارك پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) را ديدم.
دستوري عملي براي #توسل به ائمه (عليهم السّلام) دادند.
فرمودند: #متوسل نشو به من و نه به دختر من و نه دو پسرم براي متاع دنيا؛
بلكه از براي آخرت متوسل شو و اما برادرم حضرت امیرالمومنین علي (عليه السّلام)، از #ظلم كننده به تو انتقام ميكشد و امام سجاد (عليه السّلام)، براي #نجات از سلاطين و از شرور شياطين و امام #باقر و امام #صادق (عليهما السّلام)، براي آخرت و امام #كاظم (عليه السّلام)، براي طلب عافيت و امام #رضا (عليه السّلام)، براي نجات در سفرهاي زميني و دريايي و امام #جواد (عليه السّلام)، براي نزول رزق از خدا و امام #هادي (عليه السّلام)، براي قضاي نوافل و نيكي اخوان و امام #عسكري (عليه السّلام)، براي آخرت
👈و حضرت #مهدي (عجل الله تعالی فرجه) اگر شمشير به محل ذبح تو (پيامبر (صلي اللّهُ عليه وآله وسلّم) با دست خود به گلو اشاره فرمود) رسيد، پناه ببر به او؛
به درستي كه او به فرياد تو ميرسد؛
چرا كه او #فرياد_رس است و پناه است براي كسي كه به او #استغاثه كند.
فقل: يا مولاي يا صاحب الزمان! انا مستغيث بك. [3].
پس بگو: اي سرورم! اي #صاحب زمان! من به تو پناه آوردهام و از تو طلب فريادرسي ميكنم.
پس من گفتم: يا مولاي يا #صاحب الزمان! به فريادم برس.
ناگهان ديدم شخص اسب سواري از آسمان فرود آمد؛ در حالي كه سلاحي از #نور در دست داشت.
✍ عرض كردم: اي مولاي من! شر كسي كه مرا اذيت ميكند، دفع كن.
فرمود: شر او را از تو برطرف كردم؛ كار تو را انجام دادم؛
من درباره تو از خدا خواستم و خداوند دعاي مرا اجابت كرد.
🌤 صبح كه طلوع كرد، ابن الياس مرا خواست و خودش زنجير را باز كرد و مرا آزاد كرد و سؤال كرد:
به چه كسي #پناه بردي و از چه كسي كمك گرفتي؟
💫 گفتم: به كسي كه فريادرس طالبان #فريادرسي هستند. [4]
پی نوشت ها: 📚
[1]بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۵۴، ح ۱۳ -حاشيه مفاتيح الجنان، نماز استغاثه به حضرت زهرا (عليهاالسّلام).
[2] بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۱، توقيع ۵، به نقل از احتجاج. مفاتيح الجنان. زيارت حضرت صاحب الزمان (عليه السّلام)
[3] (نجم الثاقب،، باب ۹، ص ۷۲۹
[4] الدعوات، راوندي، ص ۲-۱۹۱؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۲۴ الثاقب، باب ۹، ص ۷۲۹.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┏━━━━◦))
💠 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وَ العافیَه وَ النَّصر 💠
4_5918255202045001743.mp3
8.71M
🌺🌺🌺 #کرامت بسیار زیبا از حضرت اباالفضل(؏)
#موقع انتقال #ضریح حضرت اباالفضل(؏) مرد ارمنی برای #شفای دخترش که دکترا #جوابش کرده بودن و رو به #موت بود به ضریح حضرت عباس(؏) #متوسل شد ....
#یا_باب_الحوائج🌷❤️
#فوق_العاده_زیباو تاثیرگذار
عاشقان #مولا_اباالفضل
التماس دعاے فرج🙏
🎤 حجت الاسلام نیازی
حرم
* 💞﷽💞 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 #قسمت_صد_ودوم _سلام عزیزم _هدیه هات کجان؟ -تو ماشین.پیش ما
* 💞﷽💞
📚 رمان زیبای
#هرچی_تو_بخوای 🌈
#قسمت_صد_وسوم
-من نمیخوام اذیتت کنم،نمیخوام ناراحت باشی وگرنه جز تو هیچکس نیست که دلم بخواد تو اون مواقع کنارم باشه.
-من میخوام تو سختی ها کنارت باشم.اینکه ازم پنهان میکنی اذیتم میکنه.
مدت طولانی ساکت بود و فکر میکرد.بعد لبخند زد و گفت:
_باشه،خودت خواستی ها.
چهار ماه گذشت...
دخترهام پنج ماهشون بود.مدتی بود که وحید سه روز کامل خونه نمیومد،دو روز میومد،بعد دوباره سه روز نبود.
دو روزی هم که میومد بعد ساعت کاری میومد.من هیچ وقت از کارش و حتی مأموریت هاش #نمیپرسیدم.چون میدونستم #نمیتونه توضیح بده و از اینکه نتونه به سؤالهای من جواب بده اذیت میشه.ولی متوجه میشدم که مثلا الان شرایط کارش خیلی سخت تر شده.اینجور مواقع بسته به حال وحید یا #تنهاش میذاشتم تا مسائلشو حل کنه یا بیشتر بهش #محبت میکردم تا کمتر بهش فکر کنه.تشخیص اینکه کدوم حالت رو لازم داره هم سخت نبود،از نگاهش معلوم بود.
وقتی که نبود چند بار خانمی با من تماس گرفت و میگفت وحید پیش منه و من همسرش هستم.از زندگی ما برو بیرون...
اوایل فقط بهش میگفتم به همسرم #اعتماد دارم و حرفهاتو باور نمیکنم...زود قطع میکردم.من به وحید اعتماد داشتم.
اما بعد از چند بار تماس گرفتن به حرفهاش گوش میدادم ببینم حرف حسابش چیه و دقیقا چی میخواد.ولی بازهم باور نمیکردم.چند روز بعد عکس فرستاد.
عکسهایی که وحید کنار یه خانم چادری بود.
حجاب خانمه مثل من نبود،ولی بد هم نبود، محجبه محسوب میشد.تو عکس خیلی به هم نزدیک بودن.
وحید هیچ وقت به یه خانم نامحرم اونقدر نزدیک نمیشد. ولی عکس بود و #اعتمادنکردم.
اونقدر برام بی ارزش و بی اهمیت بود که حتی نبردم به یه متخصص نشان بدم بفهمم واقعی هست یا ساختگی.
بازهم اون خانم تماس گرفت.گفت:
_حالا که دیدی باور کردی؟
گفتم:
_من چیزی ندیدم.
تعجب کرد و گفت:
_اون عکسها برات نیومده؟!!!
-یه عکسهایی اومد.ولی آدم عاقل با عکس زندگیشو بهم نمیریزه.
به وحید هم چیزی از تماس ها و عکسها نمیگفتم.
دو روز بعد یه فیلم فرستادن....
تو فیلم تصویر و صدای وحید خیلی واضح بود.اون خانم هم خیلی واضح بود.همون خانم محجبه بود ولی تو فیلم حجابش خیلی کمتر بود.اون خانم به وحید ابراز علاقه میکرد،وحید هم لبخند میزد....
حالم خیلی بد شد.
خیلی گریه کردم.نماز خوندم.بعد از نماز سر سجاده فکر کردم.بهتره زود #قضاوت نکنم..
ولی آخه مگه جایی برای قضاوت دیگه ای هم مونده؟دیگه چه فکری میشه کرد آخه؟ باز به خودم تشر زدم،الان ذهن تو درگیر یه چیزه و ناراحتیت اجازه نمیده به چیز دیگه ای فکر کنی.
گیج بودم.دوباره #نماز خوندم.ولی آروم نشدم. دوباره #نماز خوندم ولی بازهم آروم نشدم.نماز حضرت فاطمه(س) خوندم.به حضرت #متوسل شدم،گفتم کمکم کنید.بعد نماز تمام افکار منفی رو ریختم دور ولی چیز دیگه ای هم به ذهنم نمیرسید....
صدای بچه ها بلند شد.رفتم سراغشون ولی فکرم همش پیش وحید بود.
با وحید تماس گرفتم که صداش آرومم کنه.گفت:
_جایی هستم،نمیتونم صحبت کنم.
بعد زود قطع کرد.اما صدای خانمی از اون طرف میومد،گفتم بیاد خب که چی مثلا.
فردای اون روز دوباره اون خانم تماس گرفت. گفت:
_حالا باور کردی؟وحید دیگه تو رو نمیخواد. دیروز هم که باهاش تماس گرفتی و گفت نمیتونه باهات صحبت کنه با من بوده.
خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم. گفتم:
_اسمت چیه؟
خندید و گفت:
_از وحید بپرس.
با خونسردی گفتم:
_باشه.پس دیگه مزاحم نشو تا از آقا وحید بپرسم.
تعجب کرد.
خیلی جا خورد.منم از خونسردی خودم خوشم اومد و قطع کردم.
گفتم
بدترین حالت اینه که واقعیت داشته باشه، دیگه بدتر از این که نیست.حتی اگه واقعیت هم داشته باشه نمیخوام کسی که از نظر #روحی بهم میریزه #من باشم.
سعی کردم به خاطرات خوبم با وحید فکر کنم. همه ی زندگی من با وحید خوب بود.
یاد پنج سال انتظارش برای پیدا کردن من افتادم.
یک سالی که برای ازدواج با من صبر کرده بود.
نه..وحید آدمی نیست که همچین کاری کنه...
من همسر بدی براش نبودم.وحید هم آدمی نیست که محبت های منو نادیده بگیره..ولی اون فیلم....
دو روز گذشت و فکر من مشغول بود....
ادامه دارد...