eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
626 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
💠﷽💠 🔴 👱🏻 پسری با اخلاق و نیک‌سیرت، اما به خواستگاری دختری می‌رود... 👨🏻 پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و ندارد، پس من به تو دختر نمی‌دهم...!! 👱🏻پسری ، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر می‌رود... 👨🏻 پدر دختر با ازدواج می‌کند و در مورد اخلاق پسر می‌گوید: انشاءالله خدا او را می‌کند...! 👱🏻 دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که می‌کند، با خدایی که روزی می‌دهد دارد؟؟!!!!... 💠امام صادق علیه السلام فرمودند: هر که از ترس ازدواج نکند ، به خدای متعال گمان بد برده است. خدای متعال می‌فرماید: «اگر باشد خداوند از خود توانگرشان می‌سازد.» 📙 تفسیر نورالثقلین،ج۳، ص۵۹۷ 🍃❤️ 🌴🌴 همرا باشید با ما در 🌹🌹 کانال جذاب حرم 🌹🌹 👉👉 @haram110
امام علی(ع): به سبب غيبت مهدي(علیه السّلام) سردرگمي به وجود مي آيد که گروهي گمراه مي شوند و گروهي ديگر بر #هدايت مي مانند بحار،ج 51، ص118
🥀 متن شاهکار ادبی حضرت علیه السلام 👥👥 روزی جمعی از اصحاب صلوات الله بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟🤔⁉ ↶ معلوم شد حرف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد. علیه السّلام حضور داشتند. 🖋 ... 📓 کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که مولا امیرالمومنین بدون تأمّل و فی البداهه ای فرمودند. چنانکه ماند و نام این خطبه را گذاشتند؛ یعنی در و و ، است. فرمودند : 👇🏼قسمت اول خطبه بدون الف { حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَ بَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ حَمِدتُ حَمَدَ مُقِرٍّ بِرُبوبیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبودیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِن خَطیئتِهِ، مُعتَرِفٍ بِتَوحیَدِهِ، مُستَعیذٍ مِن وَعیدِهِ، مُؤَمِّلٍ مِن رَبِّهِ مَغفِرَةً تُنجیهِ، یَومَ یُشغَلُ عَن فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَستَعینُهُ، وَ نَستَرشِدُهُ، وَ نُؤمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیهِ، وَ شَهِدتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخلِصٍ موقِنٍ، وَ فَرَّدَتُهُ تَفریدَ مُؤمِنٍ مُتقِنٍ، وَ وَحَّدَتُهُ تَوحیدَ عَبدٍ مُذعِنٍ لَیسَ لَهُ شَریکٌ فی مُلکِهِ، وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌّ فی صُنعِهِ، جَلَّ عَن مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَن مِثلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ، فَقَهَرَ، وَعُصیَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ، لَم یَزَل وَ لَم یَزولَ، وَ لیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وَ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ ... ☝🏼ستایش می کنم کسی را که است و و بر گرفته است.➧ 👈🏼 و او یافته و است خواست او و و بر است.➧ ☝🏼ستایش می کنم، به سان سپاس آن که معترف به ربوبیّتش و پر خضوع دربندگی اوست. و از خویش و شده و به او اقرار می نماید. و از و به خود او می برد.➧ ↶ و از درگاه پروردگارش امیدوار است که او را بخشد، در روزی که را به خویش و از و غافل می سازد.➧ 👈🏼 از او و می جوییم و به او داریم و بر او می کنیم. از ضمیری با و ، برای او به گواهی می دهم و او را به یکتایی می شناسم. 🥀یکتا شناسی فردی و در .➧ ⇐ و او را می شمارم، یگانه دانستن بنده ای . نه در خود دارد و نه در .➧ ↵ برتر از آن است که و داشته باشد و است از داشتن و .➧ 🍃 بر یافت و پوشیده داشت. و از گردید و بدان است و و چیرگی دارد.➧ 🔹 کرد و گسترد؛ و برتر از شائبه ی هر و عیبی است و آنچه ی هر چیزی بود، به او فرمود. ↶ همیشه و و هیچ گاه نمی یابد. و چیزی نیست. و او پیش از هر است و پس از هر چیزی.↻📎 ادامه دارد📝 Ĵ⊕iη❃➔ @haram110 ─┅═ೋ❅🥀❅ೋ═┅─
❤️🍃❤️ 💟رابطه زناشویی مثل یک است، باید آنرا کرد. 👈شما می توانید یک کشتی را هم به حال خود رها کنید، ولی اگر غرق شدید یا کشتی تان به جایی برخورد کرد، تقصیر را به گردن قسمت و تقدیر نیندازید. ❌ 👌مسئول آنچه اتفاق افتاده فقط شما هستید که با موقعیت کاملا منفعل برخورد کرده اید. 👈❌شانس و قسمت اسمی است که ما روی خود میگذاریم. 👇👈خانم عزیز و آقای محترم 👌مواظب 👈 باشید.
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠 (عج)💠 « یافتن به راه به امام علیه السلام» سوده که یکی از مشایخ زیدیّه بود و به برکت حضرت صاحب الزّمان علیه السلام هدایت یافت می‌گوید: گاهی به زیارت حضرت اباعبداللّه حسین بن علی علیه السلام می‌رفتم و بعضی اوقات آنجا می‌ماندم، شبی آنجا بودم، نماز عشاء را خواندم و مشغول تلاوت شدم. جوان خوش لباسی را دیدم که در حال خواندن سوره «حمد» بود. صبح با هم از خانه بیرون آمده، به کنار فرات رسیدیم. ایشان فرمود: «تو به کوفه می‌روی؟ » گفتم: «بلی. » فرمود: «برو. » و راه دیگری را در پیش گرفت و من بر جدایی او متأسّف و پشیمان شدم، پس بدنبال او روانه شدم و به وی رسیدم و بعد از لحظه، خود را پشت نجف اشرف دیدم و بعد از زیارت، در خدمت او به مسجد سهله رسیدم. او فرمود: «این منزل من است. » آن حضرت در وقت سحر برخاست و دست بر زمین زد و با دست خویش گودالی را کند، ناگهان آبی ظاهر شد. پس وضو ساخت و سیزده رکعت نماز شب خواند و بعد از آن، نماز صبح را خواند. بعد از نماز به من گفت: «تو مردی پریشان و عیالمند هستی! وقتی به کوفه رسیدی به خانه ابوطاهر رازی برو و درب بزن. او از خانه بیرون خواهد آمد و دستش از خون قربانی که ذبح کرده، خون آلود خواهد بود به او بگو جوانی که صفتش چنین و چنان بود فرمود: «کیسه ای که در زیر تخت مدفون است را به من بده. » از او پرسیدم: «نام خود را بگو. » فرمود: «محمّد بن الحسن» وقتی به کوفه رسیدم به خانه ابوطاهر رفتم و درب زدم، پرسید: «کیستی؟ » گفتم: «سوده. » گفت: «با من چکار داری؟ » گفتم: «پیغامی دارم. » با دست خون آلود بیرون آمد. من پیام را رساندم، او گفت: «اطاعت می‌کنم. » و روی مرا بوسید و مرا به درون خانه برد. سپس از زیر پایه کرسی کیسه ای بیرون آورد و به من داد و مرا مهمان نموده و دست بر چشم مالید و گفت: «او صاحب العصر و الزّمان بود. » من از برکت آن حضرت هدایت یافته و بینا شدم و مذهب زیدیّه را کنار گذاشتم و آن کیسه مرا غنی و ثروتمند ساخت. 📚(- حدیقة الشّیعه) ---------------
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ یک مسلمان سالخورده، بر روی یک مزرعه همراه با نوه جوانش زندگی می‌کرد پدربزرگ هر روز صبح زود بر روی میز آشپزخانه می‌نشست و قرآن می‌خواند نوه اش تمایل داشت عین پدربزرگش باشد و از هر راهی که می‌توانست سعی می‌کرد از پدربزرگش تقلید کند یک روز آن نوه پرسید: پدربزرگ من تلاش می‌کنم که مثل شما قرآن بخوانم اما آن را نمی‌فهمم و آنچه را که من نمی‌فهمم سریع فراموش می‌کنم و در نتیجه آن کتاب را می‌بندم چکار باید انجام بدهم که آن قرآن را خوب بخوانم؟ پدربزرگ به آرامی از گذاشتن زغال سنگ در کوره بخاری دست کشید و جواب داد: این سبد زغال سنگ را داخل رودخانه بگذار و برگشتنی برای من یک سبد آب بیاور! پسر آن کار را انجام داد همچنان که به او گفته شده بود، اما همهٔ آب قبل از اینکه او دوباره به خانه بیاورد به بیرون نشت می‌کرد پدربزرگ خندید و گفت: تو مجبور هستی که اندکی سریع‌تر زمان آینده را جابجا کنی و او را به طرف رودخانه فرستاد تا دوباره با آن سبد تقلا کند این دفعه آن پسر سریع تر دوید، اما آن سبد خالی می‌شد قبل از اینکه او به خانه برگردد پسر جوان به پدربزرگش گفت که حمل کردن آب با سبد یک کار غیر ممکن است و به همین دلیل او رفت و به جای سبد یک سطل آورد پیرمرد گفت: من سطل آب نمی‌خواهم من یک سبد آب می‌خواهم تو به اندازه کافی تلاش نکردی و سپس پیرمرد از در خارج شد تا تلاش دوباره پسر را تماشا کند در این مرحله، پسر می‌دانست که این کار بی فایده است اما او می‌خواست به پدربزرگش نشان دهد که هر چقدر هم سریع بدود، با این حال آب به بیرون نشت می‌کند قبل از اینکه او به خانه برگردد پسر دوباره آن سبد را داخل رودخانه کرد و سخت دوید، اما زمانی که رسید نزد پدربزرگش، سبد دوباره خالی بود پسر گفت: دیدی پدربزرگ، این بی‌فایده است پیرمرد گفت: واقعاً تو فکر میکنی که آن بی‌فایده است؟ نگاه کن به داخل سبد! پسر به داخل سبد نگاه کرد و برای اولین بار متوجه شد که آن سبد تغییر کرده بود آن سبد زغالی قدیمی کثیف، تغییر شکل یافته بود و اکنون داخل و بیرونش تمیز بود این است رویدادی که تو زمانی که قرآن می‌خوانی! شاید تو درک نکنی و یا بخاطر نیاوری همه چیز را، اما درون و بیرون تو تغییر خواهد کرد این کار خـداست در زندگی ما! یعنی 💠🔹رسول اڪرم صلی الله علیه وآله خانـه‌ای ڪه در آن قـرآن خوانده شود خيـر آن بسيـار گردد و بہ اهـل آن وسعـت داده شـود و بـراى آسمـانيان بدرخشـد چنانكه ستـارگان آسمـان بـرای زمينيان می‌درخشنـد. ↫◄ اصول كافى، جلد۲، صفحه۶۱۰ مــ🌙ــاه رمضـــــان بهـــــــار قـــ📖ـــرآن اسـت قـدر ایـن لحظـه‌هـا را بدانیـم ‌─┅─═इई🌸🌺🌸ईइ═─┅─
متن شبهه : ⬇️ حضرت علی در ی #۲۰۶ در رابطه با و سپاهش میفرمایند : اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ ⬅️ پروردگارا ، خون ما و خون آنها را حفظ كن . مصدر : ، مترجم :  ، جلد : 1 ، صفحه : 503 برای سپاه حضرت دعا میکند که خونشان حفظ شود . هیچوقت کسی برای سپاه دعا نمیکند که خونش حفظ شود . : ⬇️ لشگریان گمراه و جاهل بودند , اما دعا میفرمایند که خداوند آنان را بیدار کند تا از جدا شوند و خونشان ریخته نشود . دعای برای کافر تا زمانی که کاملا نا امید از هدایتشان نشده باشیم اشکالی ندارد . لذا دعا ی خیر و استغفار کردن برای و تا زمانی که امید در مورد آنها برود اشکال ندارد ؛ اما پس از آن که یقین حاصل شد که افراد مذکور عامدا با حق مخالفت می کنند و پس از اتمام حجت ، نمی آورند ، در این صورت نباید برای آنان و کرد . می فرماید : برای و شایسته نیست که برای (از خداوند) طلب آمرزش کنند ، هر چند از نزدیکانشان باشند ، پس از آنکه برای آنها روشن شد که این گروه اصحاب . (سوره توبه ، آیه 113) 🔷طبق این معنا می توانند برای دوستان و بستگان مشرکشان مادام که در قید حیاتند و امید هدایت آنها می رود استغفار و دعا کنند ؛ ولی پس از آنکه دانسته شد که امیدی به هدایت آنها نیست و در حال و از دنیا رفتند دیگر نباید برای آنها دعا و استغفار کرد . (تفسیر نمونه ، جلد 8 ، صفحه 160) 🔶 می فرماید : استغفار برای عمویش به خاطر وعده ای بود که به او داد اما هنگامی که برای او آشکار شد که او خداست از او جست و برایش نکرد . (سوره توبه ، آیه 114) از این آیه نیز به خوبی استفاده می شود که انتظار داشت که آزر از این طریق جذب به سوی ایمان و توحید شود و استغفار و دعای او نیز در این حقیقت این بود که خدایا او را هدایت کن و گناهان گذشته او را ببخش اما هنگامی که و دشمنی برای محرز شد و در همین حالت چشم از دنیا بست دیگر جایی برای هدایت او باقی نماند و استغفار و دعا ی خود را برای او کرد . 🟡در روایتی نقل است که علیه السلام فرمودند : مانعی ندارد که برای نصرانی (تا زمانی که امید هدایت در او باشد) کنید ، اما اگر آن نصرانی عامدا با حق و حقیقت مخالفت کرده باشد ، دعای شما برای او نفعی ندارد و خداوند آن را نمی کند . (الکافی ، جلد 2 ، صفحه 650 - وسائل الشیعه ، جلد 7 ، صفحه 118)
✨﷽✨ 🔖 (13) 💎 ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ 💢محبت دوست داشتن مولا صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ نشان زادگی.. 💢 ✅ ... عَنْ أَنَسٍ , قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَشْهَر عَلِيًّا فِي مَوْطِنٍ أَوْ مشهد، علا عَلَى رَاحِلَتِهِ وأَمَرَ النَّاسَ أَنْ يَنْخَفِضُوا دُونَهُ , وَأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شهر عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ خَيْبَرَ، فَقَالَ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي خَلْقِهِ، وَأَنَا فِي خُلْقِي، وَإِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي خَلّتهِ، وَإِلَى مُوسَى فِي مُنَاجَاتِهِ وَإِلَى يَحْيَى فِي زُهْدِهِ، وَإِلَى عِيسَى فِي سُنَنِهِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، إِذَا خَطَرَ مِثْلَ الصَّقْرِ كَأَنَّمَا يَنْقَلِعُ مِنْ صَخْر أَوْ يَنْحَدِرُ مِنْ صَبَبٍ، يَا أَيُّهَا النَّاسُ امْتَحِنُوا بِحُبِّهِ أوْلادَكُمْ؛ فَإِنَّ عَلِيًّا لا يَدْعُو إِلَى ضَلالَةٍ , وَلا يَبْعُدُ عَنْ هُدًى، فَمَنْ أَحَبَّهُ فَهُوَ مِنْكُمْ , وَمِنْ أَبْغَضَهُ فَلَيْسَ مِنْكُمْ» . قَالَ أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ: فَكَانَ الرَّجُلُ مِنْ بَعْدِ يَوْمِ خَيْبَرَ يَحْمِلُ وَلَدَهُ عَلَى عَاتِقِهِ، ثُمَّ يَقِفُ عَلَى طَرِيقِ عَلِيٍّ , فَإِذَا نَظَرَ إِلَيْهِ تَوَجَّهَ بِوَجْهِهِ تِلْقَاءَهُ , وَأَوْمَأَ بِإِصْبَعِهِ أيْ بُنَيَّ تُحِبُّ هَذَا الرَّجُلَ الْمُقْبِلَ؟ فَإِنْ قَالَ الْغُلامُ: نَعَمْ، قَبَّلَهُ وَإِنْ قَالَ: لا، خَرَقَ بِهِ الأَرْضَ وَقَالَ لَهُ: الْحَقْ بِأُمِّكَ، وَلْتَلْحَقْ أُمُّكَ بِأَهْلِهَا، وَلا حَاجَةَ لِي فِيمَنْ لا يُحِبُّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ. 💠«اسماعيل بن قاسم بن اسماعيل ابوالقاسم حلبي» از اهل سنّت در قرن چهارم هجری قمری به اسناد خود از بن مالک چنین نقل می‌کند: ☑️هرگاه خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ می‌خواست بن ابیطالب صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را معرّفی کند و او را به مردم بشناساند، او را روی شتر خود بالا می‌برد و به مردم دستور می داد که در جایگاهی پایین‌تر از وی قرار بگیرند، ایشان در روز علی صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را این چنین توصیف فرمودند: ↩️ ای مردم! کسی که می‌خواهد به آدم، و خوی من، خلیل اللهی ابراهیم، موسی، یحیی و و منش عیسی عَلَيْهِم السَّلاَمُ بنگرد، پس به بن ابی‌طالب صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ نگاه کند.💯💯 او کسی است که در مواقع حساس و پرمخاطره بسان شکاری حاضر می‌شود. ای مردم! فرزندانتان را با علی صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ بیازمایید؛ چرا که علی صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ دعوت به نمی‌کند و هیچ‌گاه از دور نمی‌شود. ✅پس هر کس او را بدارد، از شما [فرزند شماست] و هر که او در سینه داشته باشد، از شما [فرزند شما] نیست.. 💯💯 انس بن مالک می‌گوید: پس از این کلام خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ در روز خیبر، اوضاع به گونه ای بود که پدر فرزندش را روی دوش خود می‌نشاند و سر راه صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ می ایستاد، زمانی که صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را می‌دید، صورت فرزندش را به سمت صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ می‌گرداند و با انگشت او را به فرزندش نشان می‌داد و می‌پرسید: 👈 فرزندم این شخصی که در حال آمدن است را دوست می‌داری⁉️ اگر پاسخ مثبت می‌داد، او را می‌بوسید. ولی اگر می‌گفت: نه، او را روی زمین می‌انداخت و به او می‌گفت: برو به مادرت ملحق شو.. مادرت نیز باید به اهلش ملحق شود مرا با کسی که بن ابی طالب صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را دوست نمیدارد، کاری نیست. 📚 مشخصات نسخه خطی: الجزء فيه من حديث أبي القاسم الحلبي تأليف: إسماعيل بن القاسم بن إسماعيل أبوالقاسم الحلبي الخياط المؤدب(قرن ٤)، کتابت شده در قرن ششم هجری به خط حافظ ابن عساکر، نگه‌داری شده در کتابخانه‌ی ظاهریه_ دمشق، مجموعه شماره ۲۴ ورق ۱۰۸ _ ۱۱۵