eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.8هزار ویدیو
726 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پ
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 او در توضيح سخن اربلى توضيحى دارد: «همان گونه كه صحيح نيست گفته شود نبوّت پيامبر بر كنار از عملكرد سودى ندارد صحيح نخواهد بود اگر گفته شود امامت امام بر كنار از عملكرد سودى ندارد، زيرا فايده، تنها در عملكرد منحصر نيست، زيرا وجود آن‌ها كافى است تا حجّت، روشن گردد و راه، نمايانده شود و دانش، گسترده گردد، و حتّى اگر امكان اين را هم نيابند فايده آن‌ها اين است كه وجودشان حجّت خداست بر بندگان و دفع كننده عذر آن ها، چنان كه خداوند در شأن پيامبران مى فرمايد: لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ [نساء/ ۱۶۵؛]، پس همان گونه كه پيامبر، حجّتى است كه نبوّتش با حبس يا عدم حضورش باطل نمى گردد همان گونه كه پيامبر ما در غار پنهان شد و موسى از قومش كناره گرفت، امام نيز چنين است و طول غيبت يا انحصارش به يك فرقه و گروه، تأثيرى بر مسأله نمى نهد. » بنگريد به سخن سيّد مرتضى عسكرى در 📚معالم المدرستين ۱/ ۳۴۱- ۳۳۶. او در همين 📚مأخذ ۱/ ۳۳۰ مى گويد: «رسول خدا (ص) در روايات خود بر امامت امام اوّل على بن ابى طالب (ع) بيش از ديگر ائمه تأكيد كرده است و به امام آخر حضرت مهدى (عج) بشارت داده فرموده است كه شمار امامان دوازده تن است. زيرا اگر امام اوّل و آخر و شمار آن‌ها اثبات گردد ديگر جايى براى ترديد در اين باقى نمى ماند كه اين دوازده امام كيانند كه نخستين شان امام على و آخرين شان حضرت مهدى- سلام اللَّه عليهم اجمعين- است. » او پس از آوردن پاره اى از الفاظ اين حديث در همين مأخذ/ ۳۳۶ مى گويد: 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۲۶ _________ _ «از آن چه گفته آمد نتيجه مى گيريم كه: شمار امامان در اين امّت دوازده تن پياپى است و پس از اين دوازده تن عمر جهان به پايان مى رسد. در حديث اوّل چنين آمده است: «همچنان اين دين برپاست تا رستخيز به پا شود يا دوازده خليفه بر شما بگردد.. » اين حديث، مدّت برپايى دين را معلوم مى كند و اين مدّت را با فرا رسيدن رستخيز، مشخّص مى سازد و شمار امامان را در اين امت دوازده تن معيّن مى كند. در حديث پنجم آمده است: «پيوسته اين دين، موجود است تا دوازده خليفه از قريش. پس هر گاه آن‌ها نابود شدند زمين اهل خود را مى بلعد. » اين حديث دلالت دارد بر پايايى وجود دين تا دوازده خليفه كه پس از آن زمين در هم كوبيده مى شود. در حديث هشتم، شمار اين خلفا منحصر در دوازده است: «جانشينان پس از من به شمار اصحاب موسى هستند. » اين حديث دلالت دا بر آن كه خليفه اى پس از پيامبر نيست مگر اين دوازده تن. ....‌ ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پ
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 محتواى اين روايت‌ها تصريح دارد بر اين كه شمار خلفا در دوازده منحصر است و پس از ايشان پريشانى پيش مى آيد و زمين، درهم كوفته مى شود و رستخيز بر پا مى گردد. محتواى احاديث ديگرى كه احتمالا درك نمى شود با اين تصريح، روشن مى گردد. بر اين اساس ناگزير بايد عمر يكى از آن‌ها خارق العاده باشد چنان كه عملا عمر دوازدهمين امام و وصىّ پيامبر (ص) چنين شده است. » 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۲۸ (۱) در كتاب مناقب «۱»- به نقل از ابو سعيد خدرى آمده است كه پيامبر (ص) فرمود: نزديك است كه فرا خوانده شوم و پاسخ گويم. من در ميان شما دو امر گران سنگ نهاده ام: كتاب خدا كه ريسمانى است كشيده شده از آسمان به زمين و خاندانم كه همان اهل بيت منند، و خداوند لطيف خبير، مرا آگاهانيده است كه اين دو هرگز از هم جدا نگردند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند. پس بنگريد بعد از من در خصوص اين دو چه پيش مى فرستيد. «۲» _____________ _ (۱)📚 مناقب ابن مغازلى/ ۲۳۵، ح ۲۸۳. (۲) سيّد حامد حسين در خلاصة عبقات الانوار ۲/ ۳۳۳- ۲۶۹ در دلالت اين حديث فصلى فراگير را در آن چه از رجال اهل سنت در تبيين اخبار ثقلين رسيده است مى آورد كه ما با حذف شواهد، چكيده آن را بيان مى داريم: «اين حديث دلالت دارد بر آن چه اهل حق ادّعا مى كنند و بيان آن در چند بند به شرح زير است: الف- محتواى حديث، وجوب پيروى است: محتواى اين حديث، وجوب پيروى از اهل بيت است در همه اقوال و احكام و افعال و اعتقادات، و به نظر مى رسد كه اين شأن از اين نگاه، تصوّرى ندارد مگر براى كسى كه به زعامت كبرى رسيده باشد و پس از رسول خدا از امامت عظمى برخوردار باشد. پس امير المؤمنين (ع) سرور اهل بيت و همان امام و خليفه است و كسى است كه امت بايد پس از پيامبر به او اقتدا كند و تنها از او پيروى نمايد و از هدايت او ره بجويد و احكام را از او برگيرد و اوامرش را فرمان برد. ب- پيروى اهل بيت همچون پيروى پيامبر: پيامبر (ص)، پيروى از اهل بيت و اقتداى به ايشان را همچون پيروى از قرآن و تسليم در برابر اوامر و دست كشيدن از نواهى آن در وجوب و لزوم مى داند. پيامبر (ص) در اين باره حجّت را به كامل ترين شكل تمام نموده و روشن است كسى كه اقتداى به او پس از پيامبر همچون اقتداى به قرآن باشد نيست مگر خليفه و امام، و بدين ترتيب آشكار مى شود كه اهل بيت، تنها جانشينان پيامبر (ص) هستند، زيرا نمى توان احكام و افعال ديگران را در وجوب فرمان برى همچون احكام قرآن دانست، به علاوه آن كه هيچ يك از مسلمانان مطلقا چنين چيزى را نگفته است. با اين بيان روشن شد كه جانشينان پيامبر همان اهل بيت اويند و نه مردمان ديگر و به همگان دستور داده شده است از اهل بيت (ع) پيروى كنند. ج- پيروى از اهل بيت، فريضه اى بر امّت: محتواى اين سخن پيامبر (ص): «مادامى كه به اين دو چنگ درزنيد پس از من گمراه نگرديد» همان وجوب پيروى از اهل بيت (ع) است. پيامبر (ص) اين را بر امّت فرض شمرد تا پس از او گمراه نشوند و همچون زيانكاران به قهقرا باز نگردند. بدون ترديد واجب شمردن پيروى از آن‌ها دليلى است متين و برهانى است استوار بر امامت و خلافت ايشان و به همين سبب هنگامى كه خلافت و امامت را به اهل بيت (ع) تحويل ندادند و با پيامبر خدا (ص) به مخالفت برخاستند گمراه شدند و به كژراهه افتادند و به قهقرا رفتند چنان كه خداوند سبحان، خود فرموده است. د- واژه «ثقلين» دليلى است بر وجوب پيروى. پيامبر اكرم (ص) در اين حديث براى كتاب خدا و عترت خود، واژه «ثقلين» را به كار برده است ..... ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پ
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 پيامبر اكرم (ص) در اين حديث براى كتاب خدا و عترت خود، واژه «ثقلين» را به كار برده است و صرف همين كاربرد، دليلى روشن و برهانى آشكار است در وجوب پيروى از اهل بيت و عترت طاهره، و سبب آن هم سخن بسيارى از پيشوايان حافظ اهل سنّت در وجه تسميه اين تعبير است: تلاش و گرفتن آن دو و فرمان برى از آن دو و پاس داشت حقوق آن دو را رعايت اين حقوق و آن چه براى آن دو ضرورت دارد كارى نفيس و گران است. روشن است كه گرفتن و عمل كردن به احكام قرآن، فريضه است و عترت نيز چنين است و اين همان 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۲۹ _____ _ مطلوب ماست. ه- امر به چنگ زدن به ريسمان خدا، دليلى بر وجوب ولاء: جماعت از پيامبر (ص) نقل كرده اند كه فرموده است: من در ميان شما آن به يادگار مى نهم كه اگر پس از من بدان چنگ زنيد گمراه نگرديد: كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم. در روايتى از جعفر بن محمّد آمده است كه او ريسمان خدا را در اين سخن پروردگار: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً تفسير كرده است. در اين جا گفتنى است كه شافعى بِحَبْلِ اللَّهِ را ولاء اهل بيت تفسير كرده و در بيان آن اين ابيات را به نظم كشيده است. هنگامى كه مردم را ديدم كه مذاهبشان آن‌ها را به درياهاى گمراهى و نادانى مى كشانند با نام خدا بر كشتى نجات نشستم كه همان اهل بيت پاك خاتم پيامبران هستند. و به ريسمان خدا چنگ در زدم كه همان ولاء ايشان است چنان كه دستور داده ايم به اين ريسمان چنگ زنيم تا پايان ابيات. نيز شايسته گفتن است كه برخى از آن‌ها حبل را در آيه كريمه وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً با استناد به حديث ثقلين به عترت طاهره تفسير كرده اند، و حديث به گونه اى رسيده است كه آشكارا دلالت بر آن دارد كه مقصود از حبل همان اهل بيت اند كه خداوند دستور داده بديشان چنگ زنند. علاوه بر اين برخى از علماى اهل سنّت حديث ثقلين را با آيه: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ همراه ساخته اند و بدين ترتيب در صدد اثبات چنگ زدن به اهل بيت (ع) برآمده اند. و- واژه اخذ در حديث، دليل وجوب پيروى است: در حديث ثقلين آمده است: «من در ميان شما آن به يادگار نهاده‌ام كه اگر آن را «اخذ» كنيد هرگز گمراه نگرديد: كتاب خدا و عترت من اهل بيتم»، كه اين نيز مفيد وجوب پيروى از اهل بيت (ع) است. ز- واژه «پيروى» در برخى نصوص اين حديث: پيامبر (ص) با بيان اين سخن: «هرگز گمراه نمى شويد اگر از آن دو پيروى كنيد» وجوب پيروى از اهل بيت (ع) را روشن كرده است، و اين كه اهل بيت تا روز رستخيز از گمراهى جلوگيرنده هستند، و اين مفهوم، ملازم است با امامت حقّه و خلافت شرعى. ح- تكرار در حديث دليلى بر وجوب پيروى از اهل بيت: اين فرموده پيامبر (ص): «خداى را در باره اهل بيتم به ياد شما مى آورم» امر است به امّت در فرمان برى از اهل بيت (ع) و پيروى از ايشان و چنگ درزدن بدان ها... ط- همراه ساختن عترت با قرآن، دليلى بر وجوب پيروى: پيامبر (ص) با اين سخن: «اين دو از يك ديگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد آيند» به امّت دستور مى دهد به اهل بيت (ع) چنگ درزنند. 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۳۰ _____ _ ى- امر پيامبر به رعايت اهل بيت (ع): اين فرموده پيامبر (ص): «پس بنگريد در باره آن دو چه پيش مى فرستيد» دليل ديگرى است بر وجوب پيروى از اهل بيت (ع)...... ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پ
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 ك- قرآن و اهل بيت، دو همراه: اگر پيامبر (ص) نمى گفت جز «من دو امر را در ميان شما به يادگار مى نهم، يكى از آن دو كتاب خدا و ديگرى اهل بيتم» باز هم دليلى كافى بود در امامت ايشان (ع)، زيرا آن چه به ذهن مى نشيند چنين است: اين دو امر را پس از من حاكم قرار دهيد و خود را محكوم آن دو بدانيد و از آن دو پيروى نماييد و لگام خويش به دست آن دو سپاريد نه آن كه بر كتاب و اهل بيت حكومت كنيد و آن‌ها را پيرو خويش قرار دهيد... چنين دوگانگى ناپسندى هرگز بر خاطر هيچ كس گذر نمى كند. (تكميل و تتميم) حديث ثقلين همان گونه كه بر امامت دوازده امام از اهل بيت (ع) و امامت بلا فصل على (ع) پس از پيامبر (ص) دلالت دارد بر وجود و بقاى امام دوازدهم- عجّل اللَّه تعالى ظهوره- حجّت منتظر نيز دلالت دارد. بيان آن چنين است كه اين حديث دلالت دارد بر عدم جدايى قرآن و عترت تا روز رستاخيز به هنگام ورود به حوض كوثر. پس همان گونه كه قرآن تا روز رستاخيز باقى است بايد كسى وجود داشته باشد كه شايسته تمسّك و پيروى باشد و تا روز قيامت، امام زمان و حجّت وقت از عترت طاهره تلقّى گردد. ل- دلالت حديث بر عصمت امامان اهل بيت: حديث ثقلين بر عصمت اهل بيت (ع) دلالت دارد، زيرا: اوّل: پيامبر در اين حديث به مسلمانان دستور داده است از اهل بيت پيروى كنند و دور است كه پيامبر (ص) به پيروى از خطاكاران و مخالفان با كتاب و سنت دستور دهد. دوم: پيامبر (ص)، اهل بيت را با كتاب خدا قرين ساخته به پيروى از هر دو با هم دستور داده است، پس همان گونه كه قرآن از هر گونه باطلى بدور است اهل بيت نيز چنين هستند. سوّم: پيامبر (ص)، چنگ در زدن به اهل بيت را همچون چنگ زدن به قرآن مانع از گمراهى دانسته و كسى كه گمراهى بر خود او روا باشد نخواهد توانست مانع از آن گردد.. چهارم: پيامبر (ص) به جدايى ناپذيرى ميان قرآن و عترت تصريح كرده است و اين بدان مفهوم مى باشد كه ايشان هيچ گاه با قرآن به مخالفت برنخواهند خاست. پنجم: پيامبر (ص)، در برخى طرق چنين تصريح دارد: «على (ع) با قرآن است و قرآن با على (ع) و اين دو از يك ديگر جدا نگردند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند»، و اين تخصيص پس از تعميم است... ششم: پيامبر (ص)، براى على (ع) دعا كرده است، چنان كه در برخى روايات آمده است: «خدايا! حق را هر كجا كه على (ع) است قرار ده. » هفتم: پيامبر (ص)، چنان كه در برخى احاديث آمده فرموده است: «يارى رساننده به آن دو به من يارى رسانده است و هر كه از يارى رساندن به آن دو دريغ ورزد از يارى رساندن به من دريغ ورزيده است، دوست آن دو دوست من و دشمن آن دو دشمن من است»، و آن هر دو را در عصمت همچون خويش دانسته است. 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۳۱ _____________ _ هشتم: پيامبر (ص)، در برخى روايات در حقّ اهل بيت فرموده است: ...... ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 هشتم: پيامبر (ص)، در برخى روايات در حقّ اهل بيت فرموده است: «آن‌ها هرگز شما را از دروازه هدايت خارج نمى كنند و هيچ گاه شما را به دروازه گمراهى واردتان نمى سازند. » نهم: پيامبر (ص)، در برخى از احاديث ثقلين صراحتا، عصمت اهل بيت را تبيين فرموده است، و عصمت همان گونه كه در جاى خود اثبات شده است مستلزم امامت مى باشد. بعضى از علماى بزرگ اهل سنّت، به مقتضاى قرآن و سنت و به ويژه حديث ثقلين به عصمت اهل البيت (ع) اعتقاد يافته اند. م- حديث ثقلين بر داناتر بودن اهل بيت دلالت دارد، زيرا: اوّل: پيامبر (ص)، همراه با قرآن، آن‌ها را «ثقلين» خوانده است و اين حكايت از داناتر بودن آن‌ها دارد. از سوى ديگر علماى اهل سنّت در بيان وجه تسميه كتاب و سنّت به «ثقلين» گفته اند: «زيرا دين به سبب آن دو صلاح و آبادانى مى يابد»، و اين دليل ديگرى است بر داناتر بودن ايشان. دوم: پيامبر (ص) در اين حديث، اهل بيت را با قرآن قرين ساخته است... سوم: پيامبر (ص) در اين حديث به مردم دستور داده است علم را از آن‌ها فرا گيرند، در حالى كه اگر در ميان اصحاب او و ديگران كسانى داناتر از ايشان يافت مى شدند پيامبر (ص) امّت را پس از خود به آن‌ها ارجاع مى داد و حال آن كه صراحتا دستور داده است همگى بايد علم را از اهل بيت فرا بگيرند. چهارم: از محتواى اين حديث چنين به دست مى آيد كه علوم پيامبر (ص) با وراثت به امير المؤمنين (ع) منتقل مى شود و اين دليلى است آشكار در داناتر بودن حضرت (ع). پنجم: پيامبر (ص) در برخى از احاديث رسيده فرموده است: «اين دو از يك ديگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد آيند، من اين را از خداى خويش خواسته ام، پس بر آن دو پيشى نگيريد كه هلاك شويد و از آن دو عقب هم نمانيد كه به نابودى كشانده شويد و به آن‌ها چيزى نياموزيد كه از شما داناترند». علماى اهل سنّتى كه حديث پيشگفته را روايت كرده اند در پى يادآور خواهيم شد. ن- دلالت لفظ خلافت بر امامت در اين حديث: پيامبر اكرم (ص) در برخى از احاديث قرآن و عترت را به «دو خليفه» تعبير كرده است و بر اين اساس در دلالت حديث بر امامت امير المؤمنين (ع) ديگر جايى براى ترديد باقى نمى ماند. س- پيشى گرفتن بر اهل بيت، گمراهى است: پيامبر در حديث ثقلين مى فرمايد: «از اهل بيت من پيشى نگيريد كه نابود مى شويد»، و اين حاكى از خلافت اهل بيت (ع) است و دلالت بر آن دارد كه پيشى گرفتن بر امير المؤمنين (ع) در خلافت- كه سرور اهل بيت است- هلاكت و گمراهى است. شيخ نعمانى در 📚الغيبة/ ۵۱- ۴۳ سخن مفصّلى پيرامون اين حديث دارد كه ما چكيده اى از آن را در اين جا مى آوريم: 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۳۲..... ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پ
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 «اوّل: وجوب فرا گرفتن علم قرآن از عترت: قرآن با عترت و عترت با قرآن است و اين دو ريسمان استوار خدايند كه همان گونه كه پيامبر (ص) فرمود از يك ديگر جدايى نپذيرند، و در اين سخن براى آن كه خداوند گوش دل او را گشوده است و حسن بصيرت در دين بدو بخشيده، دليلى است آشكار. هر كس علم قرآن و تأويل و تنزيل و محكم و متشابه و حلال و حرام و خاصّ و عامّ را جز از كسى بجويد كه خداوند فرمان برى از ايشان را واجب گردانيده و پس از پيامبر، واليان امور قرارشان داده و پيامبر (ص) به دستور الهى با قرآن قرينشان ساخته و قرآن را تنها همراه آنان گردانيده و بارى تعالى، علم، شريعت، فرايض و سنّت هاى خويش را بديشان سپرده است، به تحقيق گمراه و منحرف گشته، هم خود به هلاكت مى رسد و هم ديگران را به نابودى مى كشاند. دوم: گمراه كنندگان و گمراه شدگان: مردم كسانى را ترك گفتند كه اين است ويژگى آن‌ها و اين است ستايش آن‌ها و دعوت به سوى آن ها، و در برابر، مردم از آن‌ها روى برتافتند و چهره درهم كشيدند و امر پيامبر (ص) را بيهوده شمردند و سخن او را لغو پنداشتند و كسى را كنار زدند كه خداوند به زبان پيامبرش فرمان برى از او و پرسيدن و بهره گرفتن از او را با اين فرموده فرض كرده بود: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ [انبياء/ ۷؛]، و نيز با اين آيه شريفه: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ [نساء/ ۶۰؛]، و پيامبر (ص)، نجات را با توسّل بدو و عمل به سخن او و تسليم در برابر اوامر او و آموزش گرفتن و نور جستن از پرتو او دانسته است، ولى آن‌ها اين همه براى ديگران ادّعا كردند و از اهل بيت به ديگران روى آوردند و به همين ديگران دل خوش داشتند و خداوند آن‌ها را از علم دور گردانيد و هر يك بر پايه هوى و هوس خود به توجيه روى آوردند و گمان بردند با عقل و قياس و آراى خود از امامانى بى نيازند كه خداوند، آن‌ها را هدايتگران خلقشان قرار داده است، و خداى عزّ و جلّ هم به سبب مخالفت ايشان با امر او و عدولشان از برگزيدن پروردگار و دورى از فرمان برى خداى و فرمان برى از كسى كه خداوند او را براى خويش برگزيده بود تركشان كرد، و آن‌ها را به اختيار خود و آرا و عقولشان وانهاد و در نتيجه، ايشان گمراه شدند و به كژراهه هاى ژرف درافتادند و نابود شدند و به نابودى كشاندند و براى خود چنان شدند كه پروردگار فرمود: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً [📚كهف/ ۱۰۳]، گويى مردم، سخن پروردگار را كه سخن ستمكاران اين امّت را در روز رستخيز و به هنگام پشيمانى بر عملكرد خود نسبت به خاندان پيامبرانشان و كتاب خدايشان نشنيده اند آن گاه كه مى فرمايد: وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا* يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا [📚فرقان/ ۳۲- ۳۱]، و چه كسى رسول است جز محمّد (ص)؟ و اين «فلان» كه به نام ناپسندش تصريح نشده و منش و مصاحبت و همراهى او در جامعه با ستم همراه است كيست؟ سپس مى گويد: لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي، يعنى پس از آوردن اسلام و اعتراف بدان. اين ذكرى كه خليل او پس از آمدنش از آن غافلش گردانيده است چيست؟ آيا همان قرآن و عترتى نيست كه همه در ظلم بدان و طرد آن دست به دست هم دادند و همداستان گشتند؟ 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۳۳ ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 سوم: كنار گذاشتن قرآن به منزله ستم به عترت: در ميان امّتى كه شرم دارد و افترا نمى زند و از دروغ، روى برمى تابد و خودسرى نمى كند اختلافى نيست كه وصىّ پيامبر خدا امير المؤمنين (ع) است كه صحابه را در هر دشوارى و گرفتارى راهنمايى مى كرد و آن‌ها نمى توانستند او را به سوى حق راهنمايى كنند و او هدايتشان مى كرد و جز او كسى هدايت نمى كرد و همه به او نياز داشتند و او از همه بى نياز بود و همه علوم را در بر داشت و آن‌ها نمى توانستند به او نكته اى بياموزند. با فاطمه (س) دخت پيامبر (ص) چنان كردند كه او را به اين وصيّت واداشت كه شبانه به خاكش بسپارند و كسى از امّت پدرش جز آن كه نامش را برد بر او نماز نگزارد. اگر در اسلام مصيبتى پيش نمى آمد و مسلمانان را رسوايى و عارى در بر نمى گرفت و حجّتى براى مخالفان دين اسلام باقى نمى ماند مگر آن چه به فاطمه (س) رسيد تا جايى كه با خشم از ميان امّت پدرش ره پيمود و چنان رفتارى با حضرتش- عليها السّلام- در پيش گرفته شد كه ايشان را واداشت وصيّت كند كسى بر او نماز نگزارد همين خود، فاجعه اى عظيم و دهشتناك به شمار مى آيد كه به اهل غفلت هشدار مى دهد، مگر آن كس كه خداوند بر قلبش مهر زده و كورش گردانيده است كه چنين پديده اى را زشت نشمارد و بزرگش نداند و به چيزى نگيرد، ولى اين وضع بر رنج يك مسلمان دامن مى زند و آتش آن را بيش تر بر مى افروزد و ترجيح مى دهد كه اى كاش او به جاى فاطمه (س) و على (ع) و فرزندان او اين رنج را تحمّل مى كرد و البته شأن چنين مسلمانى هم در نزد اهل بيت، بزرگ است. چهارم: دورى گزيدن از اهل علم و چنگ زدن به قياس و اجتهاد: شگفت تر ادّعاى كران و كورانى است در اين كه در قرآن كريم، علم همه فرايض كوچك و بزرگ و احكام و سنن دقيق وجود ندارد. از آن جا كه اين عده، علوم پيشگفته را در قرآن نيافته اند به قياس و اجتهاد به رأى و تلاش در حاكم گردانيدن اين دو نيازمند شده اند و اين دروغ را به پيامبر (ص) نسبت داده اند كه ايشان، اجتهاد را براى اين عدّه روا شمرده است. هر كه اين حقيقت را انكار كند كه همه امور دنيا و آخرت و احكام و فرايض و سنن دينى و هر آن چه اهل شريعت بدان نياز دارند در قرآنى موجود نيست كه پروردگار در باره آن فرموده است: تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ ءٍ [📚نحل/ ۸۹؛] سخن خداى را پس زده بر مقام كبريايى اش دروغ بسته، كتابش را تصديق نكرده است. به جان خودم سوگند آن‌ها در باره خويش و پيشوايانشان در اين كه چنين امورى را در قرآن نمى يابند راست مى گويند، زيرا اساسا اهل اين كار نيستند و علم آن بديشان داده نشده و خدا و رسولش براى آن‌ها بهره اى قرار نداده اند. تمامى اين علوم را اهل بيت پيامبر (ص) به كسانى اختصاص داده اند كه علم را به آن‌ها بخشيده اند و هدايتشان كرده اند، كسانى كه بديشان دستور داده شده از اهل بيت سؤال كنند تا محلّ اين نكات را در كتابى براى آن‌ها روشن سازند كه ايشان خزانه داران، وارثان و بازگوكنندگان آنند. 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۳۴...... ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 اگر آن‌ها به اين فرمان الهى گردن نهند كه: «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ» [نساء/ ۸۳؛] و «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» خداوند نيز آن‌ها را به نور هدايت مى رساند و به آن‌ها آن مى آموزد كه نمى دانند و از قياس و اجتهاد به رأى بى نيازشان مى سازد. او در همين 📚مأخذ/ ۵۶- ۵۵ مى گويد: «چون با پيامبر (ص) مخالفت شد و سخن او را به كنارى نهاده و اوامرش در باره اهل بيت (ع) با سركشى رو به رو گشت و مردم در برابر آن‌ها خود رأيى به كار زدند و حقّشان را انكار كردند و از دادن ارث شان خوددارى ورزيدند و از روى تجاوز و حسادت و ستم و دشمنى به تبانى با يك ديگر پرداختند، بر مخالفان امر او و سركشان در برابر ذريّه او و پيروان ايشان و هر آن كه به عملكرد آن‌ها خشنود بود تهديد الهى در پيش آمدن فتنه و عذاب دردناك، ثابت گرديد و خداوند با كور كردنشان در پيمودن مسير معتدل و اختلاف در احكام و گرايش‌ها و پراكندگى در آرا و پرداختن به كارهاى كوركورانه، خيلى زود فتنه در دين را برايشان پيش آورد و براى آن‌ها تا روز حساب در رستخيز عذابى دردناك فراهم آورد. » بنگريد به همين معنا در:📚 طرائف/ ۱۱۷ و دلائل الصدق ۲/ ۴۷۷. ما برخى از سخنان بزرگان در كتاب هايشان را كه به اين حديث مربوط است بيان مى داريم: ۱-📚 علّامه عسكرى در معالم المدرستين ۱/ ۳۶۱ مى گويد: «اين روايات را بر غير دوازده امام اهل بيت پيامبر (ص) كه عمر آخرين آن‌ها به درازا كشيده شده است و پس از آن‌ها دنيا نابود خواهد شد تصديق مكن. از آن جا كه علماى مكتب خلفا به امامان اهل بيت رضايت ندادند در تفسير اين گونه روايات صحيح سرگردان شدند و نتوانستند آن‌ها را چنان تفسير كنند كه خود خشنود گردند. » ۲-📚 ابن بطريق در عمده/ ۷۳ مى گويد: «هر كه مسلمان باشد لزوما بايد از ثقلين يعنى قرآن و عترت پيروى كند. بر اهل بيت پيامبر لازم نيست از احدى پيروى كنند، زيرا پيامبر (ص) وصيّت كرده است به اهل بيت او چنگ درزنند و اين را به امّتش دستور داده است. نيز پيامبر (ص) دستور داده است تا قطع شدن تكليف بايد از اين دو پيروى كرد، چه، پيامبر (ص)، تمسّك به اين دو را تا ابد دانسته است و مدّت با هم بودن اين دو را تا هنگام ورود به حوض كوثر بر پيامبر (ص) معرفى كرده است. » ۳- ابن بطريق در همين مأخذ/ ۷۴ به حديث تقسيم امّت به هفتاد و سه فرقه اشاره كرده است: «بنا به اجماع همه مسلمانان خبرى از زبان پيامبر (ص) رسيده است كه فرقه ناجيه امّت را بيان مى دارد و اين همان فرقه اى است كه به ثقلين يعنى كتاب خدا و عترت رسول چنگ در زده است، زيرا پيامبر (ص) فرموده است: «مادامى كه به اين دو چنگ درزنيد هرگز گمراه نگرديد»، پس تمسّك به اين دو راه رستگارى و چنگ در نزدن به آن دو، راه گمراهى است. » 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۳۵ _________ _ شريف مرتضى با اين شيوه به حجّيت اجماع اهل بيت (ع) استدلال مى كند. مراجعه كنيد به سخن او در 📚بحار الانوار ۲۳/ ۱۵۶- ۱۵۵ و تلخيص الشافى ۲/ ۲۴۰- ۲۳۹. ۴- شيخ مفيد چنان كه در طرائف/ ۱۲۰ آمده است در بيان اين حديث مى گويد: ..... ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 شريف مرتضى با اين شيوه به حجّيت اجماع اهل بيت (ع) استدلال مى كند. مراجعه كنيد به سخن او در📚 بحار الانوار ۲۳/ ۱۵۶- ۱۵۵ و تلخيص الشافى ۲/ ۲۴۰- ۲۳۹. ۴- شيخ مفيد چنان كه در طرائف/ ۱۲۰ آمده است در بيان اين حديث مى گويد: «هيچ سخنى بليغ تر از اين نيست كه كسى بگويد: در ميان شما فلانى را نهادم، چنان كه يك امير به هنگام ترك كشور، براى مردم كسى را به جانشينى خويش نهد و بگويد: فلانى را در ميان شما نهادم كه سرپرستى تان كند و در بين شما جايگاه مرا داشته باشد، يا كسى كه مى خواهد از كس و كارش دورى گزيند و قصد آن داشته باشد كسى را به وكالت خويش برگزيند كه امور آن‌ها را انجام دهد خطاب به آن‌ها بگويد: فلانى را در ميان شما نهادم، سخنش بشنويد و فرمانش بريد. پس اين نصّ آشكار كه احتمال ديگرى در آن راه ندارد همين گونه است، چه، پيامبر (ص) در ميان همه خلايق، اهل بيت خود را به جانشينى خويش برگزيد و دستور داد همه از ايشان فرمان برند و سر تسليم در برابرشان فرود آورند، زيرا پيامبر (ص)، خبر از عصمت ايشان داده بود و گفته بود كه آن‌ها از قرآن جدا نمى شوند و از حكومت صواب، پا فراتر نمى نهند. » همين سخن در📚 بحار الانوار ۲۳/ ۱۱۳- ۱۱۲ به نقل از شيخ مفيد آمده است. ۵- سيّد بن طاوس در 📚طرائف/ ۱۳۰ مى گويد: «بنگريد به علم و اجماع و اتّفاق مسلمانان در اين كه فاطمه (س)، حسن و حسين (ع) همگى در امام و رئيس شان، همداستان بوده اند و بدون هيچ گونه اختلافى پيروى از على بن ابى طالب (ع) را واجب مى دانستند. اين احاديث كه همه مسلمانان به اجماع آن‌ها را صحيح مى دانند به صراحت دليل آن است كه پيامبر در ميان آن‌ها على بن ابى طالب (ع) را به جانشينى برگزيده و تمسّك به او و كسانى از ذريّه خود را كه براى خلافت تعيين كند ضرورى دانسته است و بدين ترتيب، پيامبر (ص)، حجّت را براى امّت آشكار ساخته است. پس آيا پيامبر (ص) در ترك خلافت و پرداختن به مخالفت، عذرى را براى مسلمانى باقى گذاشته است؟. » ۶- شيخ مظفّر در دلائل 📚الصدق ۲/ ۴۷۶ با الفاظ گوناگون به اين خبر اشاره مى كند: «هر يك از اين سخنان در بطلان خلافت شيوخ سه گانه صراحت دارد، زيرا پيامبر (ص)، گمراه نشدن امّت را براى هميشه موكول به تمسّك به ثقلين كرده و اين بدان معناست كه ضرورتا به سبب اختلاف اديان و عملكردهاى تباه، گمراهى پيش خواهد آمد. پس دانسته مى شود كه ايشان در آغاز امر به اهل بيت و قرآن تمسّك نجستند، و خلافت سه خليفه اوّل به معناى عدم تمسّك به اين دو است و به همين سبب، گمراهى پيش آمد، و اين سخن، نقضى نمى پذيرد كه امّت به واسطه بيعت با على (ع) به اهل بيت، تمسّك جست ولى با اين حال باز هم همين گمراهى پيش آمد، زيرا مقصود از تمسّك به اهل بيت، همچون تمسّك به كتاب خداست كه بايد پس از پيامبر (ص)، بلا فصل باشد، با در نظر گرفتن اين كه امّت به سبب مخالفت بسيارى از مسلمانان به على (ع) تمسّك نجستند تا جايى كه على (ع) روزگار خود را به جنگ با امّت سپرى كرد. پس كجاست تمسّك امّت به اهل بيت و كجاست تمسّك امّت به كتاب خدا و حال آن كه على (ع) بر سر تأويل همين كتاب با آن‌ها به نبرد برخاست. » 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۳۶ ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 ۷- سيّد شرف الدّين در 📚مراجعات/ ۷۵ مى گويد: «براى امامان عترت طاهره همين بس كه نزد خدا و رسول خدا همچون قرآن مجيدى باشند كه به هيچ روى باطلى بدان‌ها راه نيابد و همين حجّتى است كه همه را با قدرت وامى دارد تا نسبت به مذهب آن‌ها تعبّد داشته باشند. يك مسلمان هرگز براى كتاب خدا جانشينى را نمى پذيرد پس چگونه براى همسنگان آن انتقال را روا مى دارد؟. » ۸- آشتيانى در 📚لوامع الحقائق (مبحث امامت) ۱- ۲ در ضرورت عقلى حديث ثقلين مى گويد: «ما در بحث نبوّت بيان داشتيم كه بايد براى كمال يافتن حكمت ايجاد جهان جسمانى و سامان يافتن امور دنيوى و اخروى مردم، عالمى حكيم وجود داشته باشد كه بدون اختصاص به زمان و عصر و قرنى، پاك و بركنار از خطا باشد. نيز در همان جا نبوّت پيامبر ما (ص) و خاتميت او و اين كه پيامبرى پس از او نخواهد آمد و دين و شريعت او تا روز رستخيز باقى خواهد ماند ثابت شد. ضرورتا روشن است كه شارع حكيم در هر رويداد و رخدادى حكمى دارد كه مردم بايد بدان عمل كنند. آيات قرآنى نيز در حرمت تشريع و بدعت گذارى در دين، صراحت دارند، و روشن است قرآن كريمى كه بر پيامبر (ص) نازل شد و تا روز رستخيز معجزه باقى خواهد ماند در هدايت و آموزش و به كمال رساندن مردم، كافى نيست و اختلاف هاى ميان مسلمانان با آن از ميان نمى رود، زيرا هر يك از آن‌ها قرآن را بر اساس رأى و مسلك خود تفسير مى كند با آن كه در قرآن، آيات مجمل و متشابهى وجود دارد كه فهم مقصود از آن‌ها به مفصّل و مفسّر و مبيّنى نيازمند است كه با خاندان وحى و رسالت در پيوند باشد، پس پيامبر (ص) ضرورتا مى بايست جانشينانى داشته باشد كه پس از ارتحال او به انجام همان وظايفى كمر بندند كه پيامبر (ص) در زمان حياتش بدان‌ها مى پرداخت؛ وظايفى همچون آموزش بندگان و به كمال رساندن ايشان و تبليغ احكام دين و اجراى قوانين دينى و نظاير آن- كه پيش تر در فوايد وجود پيامبر بيان داشتيم- و اثبات حقيقت اسلام براى مسلمانان و نبوّت محمّد (ص) با براهين قطعى يا اظهار معجزات و كرامات، و تبيين آيات مجمل و متشابه قرآنى، و حفظ شريعت محمّدى از تغيير و دگرگونى. » ۹- سيّد محسن امين در📚 الغدير ۳/ ۲۹۸ مى گويد: «حال كه اين حقيقت دانسته شد آشكار گشت كه ممكن نيست مقصود از اهل بيت، همه بنى هاشم باشند، بلكه آن عامّى است كه اختصاص زده شده است با كسانى كه اختصاص شان در فضيلت و علم و زهد 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۳۷ _____ _ و عفت و نزاهت به اثبات رسيده است يعنى همان امامان خاندان پاك و دوازده امامى كه مادرشان زهراى بتول است، زيرا اجماع است در اين كه ديگران از عصمت بى بهره اند و وجدان نيز اقتضاى خلاف آن را دارد، چه، از اعضاى ديگر بنى هاشم، گناه سر مى زند و بسيارى از احكام را نمى دانند و امتيازى بر ديگر خلايق ندارند و نمى توان آن‌ها را همسنگان قرآن در امور پيشگفته تلقّى كرد، پس بايد برخى از آن‌ها مطرح باشند نه همگى شان، زيرا آن‌ها چنانند كه گفتيم. امّا تفسير زيد بن ارقم كه مقصود، مطلق بنى هاشم است در صورت صحّت صدور اين سخن از او پس از اقامه دليل بر بطلان آن ديگر ضرورتى در پذيرش آن وجود نخواهد داشت. » در📚 خلاصة عبقات الانوار ۲/ ۲۴۲ سخنى مشابه از توفيق ابو علم رسيده است....... ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 ۱۰- طوسى در تلخيص الشافى ۲/ ۲۴۷- ۲۴۶ به برخى از اخبار همچون: «از كسانى كه پس از من مى آيند پيروى كنيد» كه شبهه معارض حديث ثقلين هستند پاسخ هايى داده است كه ما يكى از آن‌ها را مى آوريم: «نخستين سخن پيرامون اين اخبار آن است كه با اخبار و احاديث ما ناهمگونى دارند، زيرا اخبار ما را موافق و مخالف نقل كرده اند و مخالفان نيز آن‌ها را درست دانسته اند و امّت با نگاه پذيرش بدان‌ها نگريسته و اختلاف در تأويل و تفسير آن هاست، در حالى كه اخبار مخالف با آن‌ها مسيرى ديگر گونه دارند و تنها شخص مخالف آن را نقل كرده است و چيزى از آن بر نمى تابد مگر آن كه پس از كشف آن و بررسى سند آن، انحراف راوى و تعصّب مدّعى آن بر ما هويدا مى گردد، و پيش تر بى ارزش بودن مخالفت اخبارى را كه اين مسير را مى پيمايند روشن ساخته ايم. » ۱۱- علّامه مجلسى در 📚بحار الانوار ۲۳/ ۱۲۶ مى گويد: «مقصود از جدايى ناپذير بودن قرآن و عترت آن است كه خاندان پيامبر از الفاظ قرآنى و چگونگى نزول و تفسير و تأويل آن آگاهند و گواه صحّت قرآنند چنان كه قرآن نيز گواه حقانيّت و امامت ايشان است و هيچ كس به يكى از اين دو ايمان نمى آورد مگر آن كه به ديگرى ايمان بياورد. در توضيح اين سخن مى گوييم: همان گونه كه حديث ثقلين، گواه جدايى ناپذيرى كتاب و سنّت است قرآن نيز گواه جدايى ناپذيرى آن با سنّت مى باشد و آياتى كه اين مفهوم را تفسير مى كند فراوان است و ما تنها برخى از آن‌ها را بيان مى داريم: الف- وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً [نساء/ ۶۱؛]. در اين جا خداوند بيان مى دارد كه پيامبر (ص)، همسنگ قرآن است. ب- فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ [نساء/ ۶۴؛]. مى بينيم كه قرآن، ايمان را پس از تحكيم به پيامبر و فرمان برى از او بيان مى دارد. ترجمه كشف اليقين، _ _ ج- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ [نساء/ ۵۹؛]. بازگرداندن امور به خدا يعنى پذيرش آن چه در قرآن است و بازگرداندن امور به پيامبر يعنى پذيرش حكم پيامبر و اين هر دو به مساوات، شرط كمال ايمان به خدا و روز واپسين است. د- وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ [نحل/ ۴۴؛]. قرآن، بدون تبيين پيامبر، مبهم است و «لام» در «لتبيّن» براى بيان غرض از نزول قرآن است. ه- وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ [نحل/ ۶۴؛]. اين آيه در رساندن مقصود از آيه قبل، رساتر است و در آن افزايش حصر است در غرض نزول و تصريح به اين كه تنها در قرآن، اختلاف ممكن است و براى پيمودن اين گردنه وجود پيامبر لازم است. و- وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ [آل عمران/ ۱۰۱؛]. تلاوت آيات به سوى راه مستقيم هدايت نمى كند مگر با وجود پيامبر و تبيين او و با اين دو امر است كه چنگ زدن به خداوند سبحان صورت مى پذيرد.📚 ترجمه كشف اليقين ۳۳۸ مبحث نوزدهم ز- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ [نساء/ ۱۳۶؛]. نداشتن ايمان به يكى از آن‌ها ايمان را ناقص و حتّى در حقيقت از ميان مى برد. ح- وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ [مائده/ ۸۵؛] ط- رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ [آل عمران/ ۵۳؛]. ى- وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ، قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ [توبه/ ۶۵؛]. ك- ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً [كهف/ ۱۰۶؛]. ل-: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا [تغابن/ ۸؛]..... ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 مقصود از نور در اين جا همان گونه كه بيش تر مفسّران گفته اند قرآن است. م- بَلْ مَتَّعْتُ هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ [زخرف/ ۲۹؛]. مقصود از حق در اين جا همان گونه كه بيش تر مفسّران گفته اند قرآن است. ن- فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ [دخان/ ۵۸؛]. اين آيه، مفهوم آيه تكرارى در سوره قمر را تبيين مى كند: وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ، و حاكى از آن است كه پيامبر تنها سبب تيسير قرآن مى باشد. س- يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً [نساء ۱۷۴؛]. مقصود از برهان، پيامبر و مراد از نور، كتاب اوست. ع- إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ [نساء/ ۱۰۵؛]. اين آيه حاكى از آن است كه اختلاف مردم، روى نياوردن آن هاست به سخن پيامبر در آن چه در كتاب خدا با بينش الهى آشناست و آن‌ها آشنا نيستند، و روى آوردن به هدايت پيامبر (ص)، امرى ضرورى است. ف- قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ [مائده/ ۱۵؛]. مقصود از نور در اين جا پيامبر اكرم (ص) است. اين آيات، عدم جدايى كتاب و پيامبر را تبيين مى كند. از آن جا كه ما در اين كتاب جايگاه اهل بيت را نسبت به پيامبر به ثبوت رسانديم و بيان داشتيم كه آن‌ها همه نورى واحد و همگى جانشينان پيامبران در همه امور و شئون جز نبوّت هستند پس اين آيات به اهل بيتى مربوط هستند كه حاملان قرآن و قرآن گويا به شمار مى آيند. پيامبر (ص) خود، حق عترتش را تبيين كرده مى فرمايد: خدايا! آن‌ها از من و من از آن هايم. 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۴۳ (۱) ابن عبّاس «۱»- مى گويد: هنگامى كه آيه شريفه: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي _____ _ (۱) 📚همان/ ۳۰۹- ۳۰۷، ح ۳۵۲. ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۴۴ الْقُرْبى «۱»- نازل شد، گفتند: يا رسول اللَّه! اينانى كه خداوند به مودّت آن‌ها دستور مى دهد كيانند؟ فرمود: على (ع)، فاطمه (س) و فرزندان آن دو. (۱) هنگامى كه حسن (ع) به حال احتضار افتاد گريست. حسين (ع) برادرش پرسيد: آيا از ترس مرگ گريه مى كنى و حال آن كه يكى از دو آقاى جوانان بهشتى هستى و بيست حج را پياده گزارده اى و سه بار دارايى خود را با خدا به دو نيم تقسيم كرده اى و يك لنگه كفش را صدقه داده و لنگه ديگر آن را براى خود نگاه داشتى؟ امام حسن (ع) فرمود: من از ترس مرگ نمى گريم و گريه من به سبب دورى دوستان است. «۲»- ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~