📌روش شناسی بحث از امتداد حکمت
✔️بخش چهارم:
تذکر:
در بخش های قبل به محورهای مهم برای پاسخ به برخی شبهات امتناعیون امتداد و حکمت مطالبی اشاره شد که عبارتند از:
۱. فهم همدلانه، عمیق و اجتهادی پیش شرط ورود به بحث از امکان یا امتناع امتداد؛
۲. چیستی حکمت متعالیه و ظرفیت های آن برای امتداد علمی و عملی، اجتماعی و سیاسی؛
۳. گونه شناسی امتداد و الگوهای ممکن از امتداد حکمت و فلسفه.
✔️در سه یاداشت قبل، دو مطلب اول به نحو اجمال تبیین شد و اینک مطالبی پیرامون محور سوم خدمت عزیزان تقدیم می شود:
🛑 مطلب سوم: گونه شناسی امتداد و الگوهای ممکن از امتداد حکمت و فلسفه
🔹یکی دیگر از سوءتفاهم های جریان امتناع، تصور آنها از مقوله #امتداد است. برخی از سخنگویان این جریان علی رغم تذکار به "پرهیز از فهم عامیانه و عرفی در درک مفهوم امتداد" خود در فهم امتداد به یک فهم عامیانه، ساده و بسیط قناعت می کنند و براساس همان فهم انحصارگرایانه به نقد جریان حکمت می نشینند و از تمام تلاش های متفکران و حکیمان دویست سال اخیر در راستای امتداد حکمت و فلسفه، صرفا "تمجید و تحسین فلسفه و اکابر فلسفه" یاد می کنند. که البته این نتیجه گیری ناشی از فهم و درک مفهوم امتداد و گونه شناسی آن نزد ایشان دارد.
🔸از بيان اين نویسندگان چنین استفاده می شود که #امتداد_فلسفه تنها یک الگو دارد و آن هم تاثیر گذاری مستقیم و مستقل تک تک گزاره ها و اصول فلسفي در مسائل سیاسی و اجتماعی است. به این معنا که هر کدام از اصول فلسفي می بایست به طور مستقیم و مستقل در امور سیاسی و اجتماعی تأثير بگذارد و نتیجه بدهد مثلا #اصالت_وجود باید در سیاست و جامعه کاربرد و کاربست شفاف و آشکار داشته باشد. اگر دستگاه فلسفي نتواند هر یک از اصول و گزاره های های خود را تنزل دهد و به نحو مستقل و مستقیم در امور سیاسی و اجتماعی دخالت و تسری دهد از صحنه عینیت سیاست و اجتماع برکنار است و امتداد در آن ممتنع است. بنابراين اگر فیلسوفی چنین گفت:
«جایگاه این مباحث (سیاست) در بخش حکمت عملی است نه بخش نظری حکمت متعالیه. بر این اساس نباید توقع داشت با اصالت وجود، حرکت جوهری، جسمانیة الحدوث بودن نفس، قانون علیت و مانند آن بتوان راهی به سیاست یافت.»
🔹جریان امتناع انديش از این عبارت، اعتراف به امتناع امتداد را فهم می کند و آن را دستاویزی برای اثبات مدعای خود و ساده انگاری جریان مقابل قرار می دهد.
🔸این برداشت گزینشی و تفسیر تجزيه گرایانه از بيان حکیم متأله، از یک سو ناشی از اشتباه در تعریف و تبیین غرض فلسفه و خلط آن با منافع فلسفه است و از سوی دیگر محصول درک خاصی از امتداد است که توضیح آن گذشت.
🔸در حالیکه عبارات مذکور از حضرت آیت الله جوادی فیلسوف نظریه پرداز " #سیاست_متعالیه_در_حکمت_متعالیه" نه تنها دلیلی بر امتناع نیست بلکه تصریحی آشکار بر امتداد حکمت و فلسفه به معنای #ادق امتداد و پرهیز از معانی عرفی و عامیانه و انحصارگرایانه از امتداد است. این بیانات به دقت از خلط میان فلسفه و علم، خلط میان حکمت نظری و حکمت عملی، و خلط میان حقیقت و اعتبار جلوگیری می کند.
🔹 در این نگرش امتداد حکمت و فلسفه کاملا ممکن بلکه واقع نیز شده است و منتج به آثار ارزشمندی چون "جامعه در قرآن" و "فلسفه حقوق بشر"، "ولایت در قرآن"، "محیط زیست" ، "روابط بینالملل در اسلام"، "مباحثات هنر متعالیه" و "نظریه علم دینی"، "نظریه سیاست متعالیه در حکمت متعالیه" و شبیه آن شده است.
🔸 با مراجعه به آثار فیلسوفان مسلمان و دقت در تجربه غربیان در امتداد فلسفه غربی در تمدن و زندگی انسان مدرن، اينگونه برداشت می شود که #امتداد دارای الگوها و گونه های متنوع و متعددی است که هر کدام از ظرفیت های قابل توجهی برخوردارند و می توان از این الگوها برای امتداد حکمت و فلسفه بهره برد.
به توفیق الهی، در یادداشت بعدی، برخی از الگوها و گونه های ممکن امتداد حکمت و فلسفه بيان خواهد شد. ان شاءالله.
ادامه دارد....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 مدرسه فلسفي قم
🔆گزارشی دست اول از وضعیت دروس فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی
در خاطرات عالم عامل مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمدرضا طبسی نجفی :
🔸هنگامی که من در مشهد مقدس مشغول تحصیل بودم حوزه علمیه قم در حال شکل گیری و پایه ریزی بود. تازه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم آمده و در حال تشکیل حوزه علمیه بودند. مرحوم ملاهاشم خراسانی که از علما بزرگ خراسان بودند طی نامه ای سفارش مرا پیش حاج شیخ عبدالکریم نمودند. در هیجده سالگی به قم مشرف شدم. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حجره ای را در مدرسه فیضیه برایم معین کردند.
🔹بنده کتاب مکاسب شیخ و دو جلد کتاب آخوند را در قم خدمت مرحوم میرزا علی یثربی و رسائل شیخ و مقداری از کتاب #منظومه مرحوم سبزواری را خدمت آقاسیدمحمدتقی خوانساری و کتاب ریاض را نزد مرحوم آقا میرزا جوادملکی تبریزی و فلسفه #منظومه را خدمت مرحوم میرزا علی اکبر یزدی و مرحوم آقا شیخ حسن کاشی و کتاب #فصوص محی الدین را نزد مرحوم آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی و کتاب #اسفار را نزد مرحوم آقا سیدابوالحسن رفیعی خواندم.
🔸همچنین از محضر شریف آقایان: شیخ محمدرضااصفهانی و حاج میرزاصادق اصفهانی ( هنگامی که آن دو بزرگوار در قم بودند) نیز استفاده کردم.
🔹بنده یکی از مقیدین بحث #اخلاق مرحوم آقا میرزا جواد ملکی بودم[ و پیش ایشان درس خصوصی داشتم]. ایشان دو ساعت به غروب در مدرسه فیضیه [ریاض می فرمود] یادم هست یک روز بحث این آیه را مطرح کردند: [ الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا] و فرمودند: نمردم و در وادی السلام نجف اشرف برای العین دیدم که ارواح مومنین دور هم هم حلقه زدند.
منبع:
مجله حوزه مهر و آبان 1368، شماره 34 ، مصاحبه با آیه الله حاج شیخ محمد رضا طبسی
#مدرسه_فلسفی_قم
📌برخی از استادان فلسفه و عرفان در مدرسه فلسفي و با نشاط حوزه علمیه قم که آیت الله طبسی از محضر آنها استفاده کرده است:
آیت الله العظمی سید محمدتقی خوانساری
آیت الله العظمی شیخ محمد علی شاه آبادی
آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
حکیم متأله میرزا علی اکبر یزدی
حکیم آقا شیخ حسن کاشی
عارف مستقیم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
آیت الله شیخ محمدرضا اصفهانی (نقد فلسفه داروین)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
#حدیث روز
امام على عليه السلام :
🔹يَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ يُخاطِبَ الْجاهِلَ مُخاطَبَةَ الطَّبيبِ الْمَريضَ؛
🔸شايسته است كه برخورد عاقل با نادان، مانند برخورد طبيب با بيمار باشد.
[غررالحكم، ح ۱۰۹۴۴]
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 رونق مدرسه فلسفي قم در ریاست حاج شیخ عبدالکریم حائری
🔺بخش اول:
✔️گزارشی مقايسه ای از درس فلسفه آیت الله العظمی #سید_احمد_خوانساری و درس #امام_خمینی
أیت الله دکتر مهدی حائري یزدی:
🔹بعد ازنگاهی به علم کلام رشته فلسفه را آغاز کردم، درحدود سن شانزده سالگی، که همزمان با خواندن سطوح فقه و اصول بوده، با همان توان و جدیت #فلسفه را می خواندم.
🔸ابتدا از #الکبری که منطق در جامع المقدمات است، شروع کردم و آن را بسیار خوب و با دقت خواندم . بعد #هدایه_اثیریه را پیش مرحوم آقای #سیّد_احمد_خوانساری در آن زمان هنوز قم بودند.
🔹بعد #منظومه را شروع کردم، چون آن وقت این چیزها در حوزه رسماً تعلیم و تعلّمش رایج نبود. آقای خمینی (#امام_خمینی (ره)) خصوصاً و اختصاصاً در منزل خودشان به من درس می دادند و گاهی هم مدرسه دارالشفاء؛ بنده یک دوره کامل منظومه تنها پیش ایشان خواندم، (چند روزی آقای لطف ا... صافی به درس آقای خمینی(امام خمینی (ره)) آمد) به استثنای فلکیات را ایشان گفتند که اباطیل است و #فلکیات جدید با اینها قابل مقایسه نیست و تدریس نکردند .
🔹تابستان همان سال مشهد رفتم و نزد آقای #شیخ_سیف_الله_ایسی به مدت شش ماه #فلکیات را خواندم .
🔹بدین ترتیب، منظومه را خوب و کامل خواندم. در این خلال #منطق_منظومه را هم در حوزه علمیه قم درس می دادم و اصولاً از اشتغال به منطق بسیار لذت می بردم. #شمسیه را چند بار درس دادم، خیلی هم جمع می شدند. آن وقت هفده، هجده سال داشتم و درس منطق من خیلی شهرت پیدا کرده بود. #حاشیه ملاّ عبدا... را درس می دادم. بسیاری از معروفان امروزی نزد اینجانب منطق یا شرح منظومه را می خواندند.
🔹 آقای خمینی ((امام خمینی (ره)) می گفتند اسفار را نخوانده اند، اما آن را با حاج #میرزا_خلیل_کمره ای مباحثه کرده اند و لذا به نظر من، درس اسفار ایشان خیلی سنتی نبودتا بتوان گفت سلسله سند ایشان در تعلیم افسار به صدرالمتالهین مولف افسار می رسد. هر چه بود حدّت وجودت فهم خود ایشان بود که می توانست از عهده تدریس افسار برآید، زیرا این خصوصیت افسار است که سطح آن بسیار شیوا و روان است و ژرفای فوق العاده پیچیده و پیل افکن دارد . شاهد راستین آن حواشی بعضی مُحشّین اسفار است که نکات مخدوش و غیر وارد به متن کتال بسیار دارد.
🔸ایشان (امام خمینی (ره)) علاقه ای به فلاسفه مشاء و منطق نداشت. درس اسفار ایشان بیشتر جاذبه عرفان داشت. عرفان هم پیش آقای #شاه_آبادی به خوبی خوانده بودند و دائماً هم مشغول مطالعه کتب #ابن_عربی و غیره بودند. لذا به اسفار هم از نظر ابن عربی نگاه می کردند، نه از نظر #ابن_سینا و #فارابی. به کلمات ابن سینا و فارابی که می رسیدند به کلی ناراحت می شدند و با توان سرشار عرفان از تنگناهای فلسفه خارج می شدند. روزی که من ایرادی اظهار کردم ، ایشان در جواب گفتند: «شما باید از اینگونه سخنان ابن سینا استبرا شوید».
🔹باری، بعد از تمام شدن منظومه با دو سه نفر از رفقا، مثل آقای شیخ محمد #فکور که یزدی احمد آبادی بود و بسیار فاضل، پیش آقای خمینی (امام خمینی(ره)) #اسفار را شروع کردیم. ده سال طول کشید که اسفار را خواندیم. در این دوره آقای #سیدرضا_صدر و آقای #شیخ_عبدالجواد سه دهی اصفهانی حضور داشتند.
🔹همزمان با اسفار، #شرح_اشارات را از اول منطقیات تا آخر الهیات بنده تنها پیش آقای خوانساری خواندم، صبحها بعد از نماز صبح.
🔸آقای #خوانساری بیانش خوب نبود ولی فکرش خیلی عمیق بود. کسی در حوزه علمیه به عمق تفکرات ایشان در ریاضیات و فلسفه مشّا و منطق نبود و بر عکس آقای خمینی((امام خمینی(ره))، آقای خوانساری هیچ علاقه ای به عرفان نشان نمی داد و از فلسفه ملاصدرا چندان طرفی نمی بست.
ادامه دارد...
منبع:
ماهنامه فرهنگ، سال چهارم، شماره چهارم، بهار 1374، ص ص 120-102 .
نکته:
🔺استادان فلسفه در حوزه علمیه قم:
فلسفه مشاء و حکمت ابن سینا: آیت الله العظمی #سید_احمد_خوانساری
فلسفه حکمت متعالیه و عرفان: آیت الله العظمی #امام_خمینی
🔺استاد فلسفه حوزه علمیه مشهد:
آیت الله #شیخ_سیف_الله_ایسی
#مدرسه_فلسفی_قم
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 رونق مدرسه فلسفي قم در ریاست حاج شیخ عبدالکریم حائری
🔺بخش دوم:
✔️گزارشی مقايسه ای از درس فلسفه آیت الله العظمی #سید_احمد_خوانساری و آیت الله #میرزامهدی_آشتیانی، #امام_خمینی و شخصيت فلسفي #آیتالله_العظمی_بروجردی
أیت الله دکتر مهدی حائري یزدی:
🔹درس #شرح_اشارات آقای خوانساری دو سال طول کشید. ایشان به خصوص در ریاضیات متخصص بودند. #تحریر_اقلیدس و شرح اشارات را نیز از اول تا آخر پیش ایشان خواندم که دو سال طول کشید.
🔸 این درسها خصوصی بود و جز من کسی نبود. تمام روزها درس بود، حتی روزهای جمعه. خودش به این درس خیلی علاقه داشت. تنها روزهای عاشورا را تعطیل می کرد. چون بنده هم از شرح اشارات خیلی خوشم می آمد، پس از تمام شدن درس این کتاب را سه مرتبه خودم با تفکر عمیق از اول تا آخر خواندم. در اثر همین خواندن دردسری پیدا کردم.
🔹تابستانهای گرم قم، صبح بعد از نماز از پشت بام پایین می آمدم و به زیر زمین می رفتم و عصرها نزدیک غروب برای نماز ظهر و عصر که قضا نشود، از سرداب بیرون می آمدم. بعد از نماز شام مختصری شام می خوردم و باز به پشت بام می رفتم و مطالعه شرح اشارات را ادامه می دادم. وقتی آن تابستان تمام شد، تمام دنیا در نظر من می چرخید. روزنامه اطلاعات را در دستم می گرفتم، حتی خطوط درشت آنرا نمی توانستم بخوانم.
🔹بعد مقداری مسافرت و تفریح کردم و هنگامی که بهتر شدم به قم برگشتم. در این هنگام، مرحوم آقای #میرزا_مهدی_آشتیانی که از فلاسفه مشهور زمان خود بودند، به شهر قم نزول اجلال کردند و درس پرجمعیتی از اسفار در مدرسه فیضیه برپا کردند.
🔸آقای خمینی ((امام خمینی(ره)) به بنده توصیه کردند که در درس اسفار آقای میرزای آشتیانی شرکت کنم، اما بنده از روی غرور نپذیرفتم و گفتم دیگر هیچ نیازی به خواندن اسفار ندارم. زیرا تقریباً یک بار همه اسفار را خوانده و یک بار هم با مرحوم #فکور_یزدی بحث کرده ایم. اما چون کتاب #شفا ابن سینا را نخوانده بودم، به اتفاق دوست عزیز آقای #سید_عزّالدّین_زنجانی، امام جمعه زنجان، به منزل آقای آشتیانی رفتم و از اول #الهیات کتاب شفا در نزد آقای میرزا مهدی آشتیانی شروع کردیم، ولی اندک زمانی نپایید که استاد از قم به تهران مراجعت کردند.
🔹 بنده چون تصمیم داشتم الهیات شفا را تا آخر بخوانم، به دنبال ایشان به تهران رفتم و در مدرسه سپهسالار قدیم پشت مدرسه مروی که مقّر درس استاد بود، اقامت گزیدم و صبح و عصر به منزل ایشان در خیابان علایی می رفتم تا تمام #الهیات_شفا را نزد ایشان خواندم و سپس به قم مراجعت کردم. اینها همه قبل از رفتن به تهران برای اقامت و قبل از آمدن آقای بروجردی به قم بود.
🔹#آقای_بروجردی مقام بزرگی در علم اصول و فقه و در فلسفه داشتند . ایشان خودشان گفتند:
من بیشتر اسفار را پیش #جهانگیرخان_قشقایی خوانده ام و شوراق را پیش آقای #آخوند_کاشی؛ یعنی دو تن از فلاسفه بنام آن وقت اصفهان. ولی فلسفه را در مسائل اصول و فقه هیچ سرایت نمی دادند.
🔹عقیده من آن است که فلسفه ایشان از آقای #شیخ_محمد_حسین_اصفهانی (کمپانی) خیلی بهتر بود، برای اینکه او فلسفه را تنهایی آموخته بود نه پیش استاد. آقای بروجردی عمیقاً به مسائل فلسفه نگاه می کرد. آقای اصفهانی فلسفه را زیاد دخالت داده است، تا جایی که صورت مسائل اصول را به صورت مسائل فلسفی تغییر می دهد. والحق این کار در نوع خود بی نظیر و نوآوری حساب می شود. ولی آقای بروجردی با آن عمق و تضلعی که داشتند، هیچ مداخله نمی دادند، چون معتقد بودند که خرج اینها دوجاست.
منبع:
ماهنامه فرهنگ، سال چهارم، شماره چهارم، بهار 1374، ص ص 120-102 .
#مدرسه_فلسفی_قم
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
📌روش شناسی بحث از امتداد حکمت
✔️بخش پنجم:
🛑 ادامه مطلب سوم: گونه شناسی امتداد و الگوهای ممکن از امتداد حکمت و فلسفه
امتداد حکمت و فلسفه دارای سه حیثیت مختلف است و از جهت هر کدام از این حیثیت ها، تلقی از امتداد می تواند تغییر کند.
۱. عرصه های امتداد
۲. ظرفیت های فلسفه برای امتداد
۳. روشهای امتداد.
در ادامه این سه مطلب اجمالا تبیین خواهد شد ان شاءالله.
🔷 عرصه های امتداد
هنگامی که از #امتداد سخن گفته می شود در واقع از کشیده شدن فلسفه به عرصه های دیگری غیر از محدوده فلسفه و موضوع و مسائل آن است. از دایره فلسفه که خارج شویم عرصه های متنوع و متکثری در حیات انسان وجود دارد که امکان امتداد حکمت و کشیده شدن فلسفه در آن عرصه ها وجود دارد. امتداد حکمت در هر کدام از این عرصه ممکن است دارای خصوصیات و اقتضائات خاصی باشد که شاید با عرصه دیگر متفاوت و متمایز باشد.
🔸مهمترین عرصه های ممکن برای امتداد حکمت عبارتند از:
۱. الهیات و دین شناسی و فلسفه دین
۲. علم شناسی و فلسفه علم و روش شناسی علم ، روش شناسی اجتهاد (اصول فقه)
۳. فرهنگ و اجتماع
۴. سیاست و عرصه های حاکمیتی و مدیریتی
۵. رسانه و تبلیغ
۶. هنر و ادبیات
۷. تکنولوژی و فن آوری
۸. بحران های محیط زیستی
۹. تربیت، اخلاق و عرفان
۱۰. فلسفه و تحليل تاریخ و جریان شناسی
۱۱. اقتصاد و سیاست های مالی و پولی
۱۲. زبان شناسی
۱۳. فقه، حقوق و قانون
۱۴. سلامت و پزشکی
۱۵. طبیعت شناسی (فیزیک، زيست شناسی، و ...)
🔸حکمت با هر یک از این عرصه ها می تواند به گونه ای ارتباط برقرار کند و در آنها تأثیر گذار باشد. همچنین کارشناسان هر یک از این عرصه ها می توانند با حکمت و فلسفه ارتباط علمی برقرار کنند و پاسخ برخی پرسش های بنیادین خود را دریافت کنند و یا از قوانین فلسفي و ساختارهای علمی در آن ایده ها و طرح هایی را برای الگو سازی در دانش و عرصه خود به دست آورد.
🛑امتداد در کدام بخش علم
علم دارای اجزا و لایه های مختلفی است. این پرسش مطرح می شود که فلسفه در کدام جزء ویا لایه علم و عینیت تأثير می گذارد.برخی از این اجزا و لایه ها عبارتند از:
تاثیر از طریق اثبات موضوع علم،
اثبات واقعیت خارجی خاص،
تعیین قلمرو علم و گشودن افق جدید از واقعیت بر روی علم و عالمان،
تعیین غایت و هدف علم و جهت بخشی به علم،
تولید مبادي تصوری علم،
تولید مبادي تصدیقی و پیش فرض فلسفي علم،
تولید روش شناسی و فرایندهای پژوهش علمی،
تولید فلسفه مضاف علم،
طرح پرسش های جدید برای علم،
ارائه پاسخ فلسفي به پرسشهای علمی،
تغییر ساختار علم،
نظام سازی علمی،
و...
🛑نقش عالمان علوم در امتداد حکمت
🔹همین جا لازم است به نکته ای بسیار مهم اشاره شود و آن این است که #امتداد_حکمت فقط رسالت فیلسوف و اهالی حکمت نیست بلکه عالمان و متخصصان علوم و عرصه های دیگر نیز در این فرایند پیچیده نقش اساسی دارند. عالمان علوم با عرضه پرسشهای بنیادین و طرح ها و ایده های خود به فلسفه و حکمت و برقراری گفتگو و دیالوگ با فیلسوفان می توانند فلسفه را به سخن در آورند و اهل فلسفه را به فکر کردن و طرح دادن وادار کنند.
🔸در تجربه امتداد فلسفه در تمدن غرب این نکته به خوبی قابل مشاهده است ترابط میان رشته ها و گفتگوهای متقابل میان فیلسوفان و دانشمندان مهمترین نقش در شکل گیری تمدن فلسفي غرب را داشته است. نامه نگاری ها میان اندیشمندان غربی و نقد و انتقادهای علمی آنان از نظریه ها و ایده های فلسفي و علمی در رشد خلاقیت و نوآوری آنان تأثير زیادی داشت. به طور کتاب #اعتراضات_و_پاسخها یک نمونه برای نشان دادن این گفتگوها و رد و انتقادها است. اثری که منشأ مباحثات فلسفي و کلامي گستردهاي در تمدن غرب شد و بر جریان علمی و فلسفي غرب و فیلسوفان دانشمندان بعدی نقش زیادی داشت. همچنین به آثار و کتابهای زیادی از دانشمندان غربی می توان اشاره کرد که یک مبنا و نظام فلسفي را پذیرفته اند و براساس همان مبنا به تولید علم و نظریه پردازی در یک رشته تخصصی پرداخته اند و یک جریان جدید را در علم ایجاد کردند. به طور مثال #اقتصاد_لیبرالی و یا #اقتصاد_سوسياليستي بیش از آن که محصول تلاش فیلسوفان باشد نتیجه تلاش دانشمندان و عالمان علم اقتصاد در کشاندن فلسفه به عرصه اقتصاد است.
همچنین #جامعه_شناسی_تحصلی (پوزیتیویستی) و یا #جامعه_شناسی_تفسیری نتیجه پذیرش فلسفه تحصلی و یا فلسفه تفسیری توسط امثال #دورکیم و #ماکس_وبر و ادامه آن در دانش جامعه شناسی بود.
🔹با نگاه دقیق شاید بتوان گفت نقش عالمان و کارشناسان علوم در امتداد و کشاندن فلسفه به عرصه های علمی و زندگی بیش از خود فیلسوفان است.
🔸بنابراين امتداد حکمت یک جریان یک طرفه نیست که فقط فیلسوفان تولید و دیگران استفاده کنند، بلکه جریان دوطرفه و تعاملی میان اهل فلسفه و اهل سایر علوم و عرصه های زندگی است.
ادامه دارد....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌دو جهت در امتداد
🔷استاد #شهید_مطهری:
🔸اگر فاعل، داراي نيت و هدف خير باشد و کار خير را با انگيزه خير انجام داده باشد کارش خير است يعني حسن فاعلي دارد و عملش دو بعدي است، در دو #امتداد پيش رفته است:
۱. در #امتداد_تاريخ و زندگي اجتماعي بشري،
و
۲. در #امتداد_معنوي و ملکوتي؛
🔹ولي اگر آن را با انگيزه ريا يا جلب منفعت مادي انجام داده باشد، کارش يک بعدي است، تنها در امتداد تاريخ و زمان پيش رفته ولي در امتداد معنوي و ملکوتي پيش نرفته است و به اصطلاح اسلامي عملش به عالم بالا صعود نکرده است؛ و به تعبير ديگر در اينگونه موارد، فاعل به اجتماع خدمت کرده و آن را بالا برده است ولي به خودش خدمت نکرده است بلکه احياناً #خيانت کرده است، روحش بجاي اينکه با اين عمل، تعالي يابد و بالا رود تنزّل يافته و سقوط کرده
مجموعهآثار استاد شهيدمطهري ج۱ ص : 295.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 وجود شریف
فیلمی از دیدار آیت الله العظمی صافی گلپایگانی با رهبر معظم انقلاب
🔹دعای شما برای ما یکی از ارزشمندترین چیزهایی است که در زندگی ما ...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌مکاشفه مرحوم آقا سيد جمال گلپايگاني
✍ به نقل از آیت الله العظمی #لطف_اللَّه_صافي_گلپايگاني به روایت استاد #شهید_مطهری :
🔸مرحوم آقاي #سيد_جمال_گلپايگاني رضوان اللَّه عليه يکي از مراجع تقليدِ تقريبا عصر حاضر بودند که حدود پانزده سال پيش به تهران هم آمدند و اکنون حدود ده سال است که فوت کردهاند. من در تهران خدمت ايشان رسيده بودم و قبلا هم البته ايشان را ميشناختم.
🔹مردي بود که از اوايل جواني که در اصفهان تحصيل ميکرده است [اهل تقوا بوده] و افرادي که در جواني با اين مرد محشور بودهاند او را به تقوا و معنويت و صفا و پاکي ميشناختند و اصلا وارد اين دنيا بود و شايد مسيرش هم اين نبود که بيايد درس بخواند و روزي مرجع و رئيس بشود. اين حرفها در کارش نبود و تا آخر عمر به اين پيمان خودش باقي بود. به طور قطع و يقين آثار فوقالعادهاي در ايشان ديده ميشد.
🔸آقاي #لطف_اللَّه_صافي_گلپايگاني- که الآن از فضلاي قم است و مرد خوبي است- قصهاي را براي من نقل کرد، بعد من از پسر مرحوم آقا سيد جمال هم پرسيدم، گفت که «آقا خودش براي خود من هم نقل کرد».
🔹قضيه اين بود که مرحوم آقا ضياء عراقي که از مراجع نجف بود- ظاهرا- در سنه 22 فوت کرد. آن وقت ما در قم بوديم. يک سال قبل از فوت آقا سيد ابوالحسن بود و از نظر تدريس و علميت، حوزه نجف را مرحوم آقا ضياء و مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهاني معروف به کمپاني اداره ميکردند، رياست با مرحوم آقا سيد ابوالحسن بود. مرحوم آقا شيخ محمد حسين استاد آقاي طباطبائي بود. او غير از مقام علميت، در معنويت هم مرد فوقالعادهاي بوده. از آن اشخاصي بود که نمونه سلف صالح بود، که ميگفتند گاهي در عبادتْ ليلةالرکوع و ليلةالسجود داشت يعني گاهي يک شب تا صبح در رکوع بود و گاهي يک شب تا صبح در سجود بود. با اينکه به کارهاي علمياش ميرسيد وقتي هم به عبادت ميپرداخت يک چنين کسي بود، که آقاي طباطبائي خودمان قصهها و حکايتها از ايشان دارند و حتي خوابهاي خيلي فوقالعاده از اين استاد بزرگوارش دارد.
🔹مرحوم آقا ضياء فوت کرد يعني نجف که دو پايه تدريس داشت يک پايهاش خراب شد.
محروم آقا شيخ محمد حسين تنها پايهاي بود که باقي ماند. بعد از يک هفته مرحوم آقا شيخ محمد حسين هم ظاهرا با سکته مغزي از دنيا رفت؛ گفته بودند از بس که زياد فکر ميکرد، و کتابهايي که از او باقي مانده اين امر را نشان ميدهد؛ ميگفتند که شايد همين فکر خيلي زياد منجر به سکته مغزي شده. به هر حال يک هفته بعد ايشان سکته و فوت کرد.
🔸مرحوم آقا سيد جمال در حالي که نماز شب ميخوانَد و در قنوت وَتْر مکاشفه ميکند، مرحوم آقا ضياء را ميبيند که دارد ميآيد و از او، يا خود ايشان ميپرسد يا ميپرسند کجا ميروي؟ ميگويد آقا شيخ محمدحسين فوت کرده، ميروم براي تشييع جنازهاش. بعد مرحوم آقا سيد جمال کسي را ميفرستد که برويد ببينيد خبري هست، آيا آقا شيخ محمد حسين فوت کرده؟ ميروند ميبينند ايشان سکته کرده.
🔸آقاي #صافي گفت «من خودم از آقا سيد جمال قضيه را شنيدم». بعد من از پسرش آقا سيد احمد هم که الآن در تهران است قضيه را پرسيدم گفتم که من چنين قضيهاي شنيدهام، گفت اتفاقا من خودم آن شب آنجا بودم و کسي که آقا مأمور کرد من بودم و گفت که من در مکاشفه اين جور ديدم که آقا ضياء ميآمد و گفت «من ميروم براي تشييع جنازه آقا شيخ محمد حسين» آقا شيخ محمد حسين فوت کرده يا نه؟ رفتم ديدم ايشان فوت کرده.
🔸اين، پديدهاي است غير قابل انکار و منحصر به يک نفر و دو نفر، آقا سيد جمال و ديگري نيست، الآن هم هستند افرادي که اين طور هستند.
منبع: نبوت، ص۱۹۳
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از عقلانیت انقلاب اسلامی
📌تا ذهن را نشناسيم نميتوانيم فلسفه داشته باشيم
(تفاوت روش ذهن شناسي فلسفي و روان شناسی)
🔺استاد شهید مطهری:
🔹بر آشنايان به اين مباحث (فلسفی) پوشيده نيست که طرز تحقيق مسائل ادراکي در فلسفه با طرز تحقيق روانشناسي جديد کاملا متفاوت است؛
🔸نظر روانشناسي متوجه مطالعه عالم درون و قوانين به وجود آمدن و از بين رفتن و روابط پديدههاي نفساني با يکديگر يا با امور خارجي است و مقصود وي شناختن موجودات عالم دروني است
🔸 ولي نظر فلسفه اولًا و بالذات متوجه شناخت وجود و واقعيت است و به انديشههاي ذهن جز با نظر ابزار و اسباب کار نگاه نميکند.
🔹 از نظر فلسفي ما شناخت وجود و واقعيت وقتي ميسر است که انبوه انديشههايي را که محصول فعاليتهاي مختلف ذهن است به دست آوريم و آنچه را که نماينده واقعيت خارج است از آنچه محصول و معلول فعاليت ذهن است تشخيص دهيم و به عبارت ديگر به بررسي ادراکات ذهن پرداخته آنچه را «حقيقت» است از آنچه «حقيقت نما» است تميز دهيم و به تعبير فلاسفه اسلامي امور اصيل را از امور اعتباري باز شناسيم و اين مطلب از مطالعه همين مقاله و مقالههاي بعدي (کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم) روشنتر خواهد شد؛
🔹و خواننده محترم از حالا بايد ذهن خويش را براي قبول يک حقيقت که مکرر به آن اشاره خواهيم کرد آماده کند و آن اينکه: "تا ذهن را نشناسيم نميتوانيم فلسفه داشته باشيم."
منبع: اصول فلسفه و روش رئالیسم ج۳ ص ۲۵.
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
https://eitaa.com/usul121
#حدیث روز
🔶 پيامبر خدا (صلی الله عليه و آله):
🔹ما قَسَمَ اللّه ُ لِلعِبادِ شَيئًا أفضَلَ مِنَ العَقلِ
🔸خداوند ، چيزى با ارزش تر از عقل ، در ميان بندگان تقسيم نكرد .
(الکافی ،ج1،ص12)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
📌روش شناسی بحث از امتداد حکمت
✔️بخش ششم:
🛑 ادامه مطلب سوم: گونه شناسی امتداد و الگوهای ممکن از امتداد حکمت و فلسفه
🔷 امتداد چه چیزی از فلسفه؟
(ظرفیت های فلسفه برای امتداد)
🔹در فرایند امتداد حکمت و فلسفه ، سخن اصلی این است که مقصود از امتداد کدام بخش از فلسفه است.
🔸فلسفه دانشی مرکب و دارای اجزا و ساختار و خروجی های فلسفي است.
🔸فلسفه در دو بخش علمی حکمت نظری و حکمت عملی تکون یافته است. در اینجا مقصود از امتداد حکمت و فلسفه، شامل هر دو بخش فلسفه نظری و فلسفه و حکمت عملی می شود.
اما بیشترین پرسش از فلسفه نظری است که در چند سده اخیر حوزه های علمیه به آن اهتمام داشته اند و به دلایلی از حکمت عملی غفلت کرده است.
🔹حکمت نظری و دانش فلسفه اولي، مرکبی از مجموع مسائل در اطراف موضوع آن (موجود بما هو موجود) است که در یک نطام علمی و شبکه معرفتی سامان یافته است که به توصیف و تبیین هستی و روابط موجودات و بیان سلسله موجودات و علل و معالیل می پردازد و در نهایتا مجموعه ای از ۱. قوانین هستی شناسی و الگویی از ۲. جهانبینی فلسفی، ۳. الهیات الهی، ۴. معرفت شناسی و ۵. انسان شناسی را عرضه می دارد. این بخش را می توان خروجی یک دستگاه فلسفي و هستی شناسی دانست و غیر آن از دایره فلسفه نطری و اولي خارج می شود و داخل در سایر علوم می شود که از جمله آنها فلسفه و حکمت عملی است.
🔸 در حکمت عملی به ۱. اخلاق و تربیت، ۲. منزل و خانواده و اقتصاد و ۳. جامعه و سیاست پرداخته می شود و قوانین عام و جهانشمول این عرصه ها مبتنی بر جهان بینی، انسان شناسی و معرفت شناسی فلسفي کشف و عرضه می گردد.
🔹حال پرسش اين است که کدام بخش فلسفه باید ظرفیت امتداد داشته باشد.
در مجموع چند نگرش می توان داشت:
🛑 معانی امتداد اجتماعی فلسفه از حیث ظرفیت فلسفه
۱. امتداد حکمت به معنای تأثير مستقیم و مستقل تک تک قضایا و مسائل فلسفي در امور اجتماعی و سیاس، به این معنا که همه مسائل فلسفي باید دارای دلالت اجتماعی و سیاسی باشد. از این رو امتداد متوقف بر ارائه تفسیری از همه مسائل فلسفه برای دلالت گیری در امور اجتماعی و سیاسی است. اگر همه مسائل این ظرفیت را نداشته باشد باید به امتناع امتداد معتقد شد.
۲. به معنای تأثير برخی از مسائل فلسفي در امور اجتماعی و سیاسی است همین که برخی از مسائل یک دستگاه فلسفي از چنین ظرفیت و تآثیرگذاری مستقیمی برخوردار باشد برای اذعان به امکان کفایت می کند.
۳. به معنای نتیجه اجتماعی و یا سیاسی از ترکیب دو یا چند گزاره فلسفي. به این معنا که اگر حداقل دو قانون فلسفي در یک قياس منطقی موجب نتیجه اجتماعی شود می توان آن را امتداد حکمت دانست.
۴. به معنای کشف دلالتهای مستقیم اجتماعی و سیاسی از یک بخش فلسفه، مثلا از مباحث وجود شناسی، یا مباحث حرکت شناسی و یا علم شناسی فلسفي و یا علم النفس فلسفي و ...،
۵. به معنای کشف دلالتهای اجتماعی و سیاسی از مجموع مباحث یک نظام و مکتب فلسفی، مثلا براساس کل حکمت متعالیه و یا فلسفه مشاء و ... به تحلیل فلسفي امور اجتماعی و سیاسی پرداخت. بنابراين نگاه جامعه و سیاست به بخشی از فلسفه تبدیل می شود که در کنار وجودشناسی، ماهیت شناسی ، عام شناسی قرار می گیرد.
۶. تولید یک نظام اجتماعی و سیاسی مستقل از یک مکتب فلسفی همچون رابطه حکمت عملی که در ادامه حکمت نظری و فلسفه اولي قرار دارد اما دو دانش مستقل با رابطه طولی و ابتنا هستند.
۷. ساخت فلسفه های مضاف اجتماعی و سیاسی (فلسفه اجتماع، فلسفه تاريخ، فلسفه سیاست، فلسفه فرهنگ، فلسفه هنر) مبتنی بر فلسفه مطلق.
۸. ساخت یک جهانبینی فلسفی و تأثیر گذاری بر نگرش ها و بینش های عالمان و کنشگران اجتماعی و سیاسی.
۹. ساخت یک جهانبینی فلسفی و تأثیر آن در تولید مبادي تصوری و تصدیقي (پیش فرضهای) دانش های اجتماعی و سیاسی.
۱۰. به معنای، امتداد انسان شناسی فلسفي در علوم انسانی، به عنوان مبادي تصوری و تصدیقی علم.
۱۱. ساخت یک الگوی معرفت شناسی و روش شناسی و ابتنا دانش و علوم بر آن. کشاندن معرفت شناسی به روش شناسی و فلسفه علوم و ارائه الگوهای تحقیقاتی و پژوهشی براساس معرفت شناسی فلسفی.
۱۲. به معنای شناخت و معرفی یک الگوی جامع راهبردی از ساختار اجتماع و سیاست و تعیین جایگاه ها و خط مشی عمومی جامعه و حکمرانی مبتنی بر یک مکتب فلسفی جامع همچون جامعه شناسی تحصلی، جامعه شناسی تفسیری، جامعه شناسی مارکسیستی، جامعه شناسی پست مدرن.
۱۳. تغییر غایت فلسفه از هستی شناسی به توصيف حرکت وتکامل این جهانی، شناخت نیروهای متضاد و تجویز بایدها و نبایدهای حرکت، "شدن" و "چگونگی" تکامل جامعه و تکنولوژی مطلوب برای سرپرستی و کنترل جامعه.
۱۴. به معنای پرهیز از بحث های نظری و انتزاعی فلسفه و ورود به عرصه "عملی" و"عملیاتی".
ادامه دارد....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121