eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
449 عکس
125 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌فقه و تقدس (تاملاتی در فلسفه‌ی فقه) ✍ سید مهدی موسوی 🔹از جمله مفاهیم ارزشی که به دانش‌ها نسبت داده می‌شود مفهوم است به این معنا که برخی از دانش‌ها مقدس هستند و برخی نامقدس و خنثی هستند. 🔸 این مفهوم و نسبت‌دادن آن به دانش سه معنا می‌تواند داشته باشد: ۱. قدسی بودن به معنای مطلق‌بودن، حقیقی بودن و نقدناپذیری؛ ۲. قدسی بودن به معنای استفاده از منابع وحیانی و قدسی که انتسابی به حضرت حق دارند؛ ۳. قدسی بودن به معنای مؤثر بودن در حیات معنوی و سعادت حقیقی و ابدی انسان. 🔹 اطلاق معنای اول که تلقی مشهور نیز هست بر هیچ علمی به عنوان یک نظام دانایی صحیح نیست. چون حقیقت نامحدود است و علم مقوله بشری، محدود و در حال تحول و تکامل است. همواره امکان نقد و بررسی، نوآوری و خلاقیت در همه‌ی علوم وجود دارد. 🔸 اما معنای دوم و سوم را می‌توان به برخی از علوم بشری اطلاق کرد و از برخی علوم سلب کرد. 🔹جمع بندی: دانش فقه به معنای اول، دانش مقدس و نقدناپذیر نیست. بلکه اجتهاد در شریعت و تلاش مستمر برای قرب به حقیقت بخصوص در موقعیت‌های ناپایدار اجتماعی خصیصه ذاتی دانش فقه است. لکن فقه چون از منابع وحیانی بهره می‌برد و از اعتبارات شارع متعال گزارش می‌دهد دانشی مقدس است و با دانش‌هایی که چنین بهره‌ای ندارند متفاوت است. فقه به معنای سوم نیز دانشی مقدس است چرا که موثر در حیات معنوی و مرتبط با سعادت ابدی انسان است. 🔸نکته پایانی: قدسیت برخی از علوم مانند فقه، ذاتی و اصالی است اما برخی از علوم می‌توانند در نسبت با علوم اصالتا مقدس، از جنبه قدسی برخوردار شوند. فقیه نابغه و حکیم متأله حضرت امام خمینی(ره) در حدیث بیست و جهارم کتاب شریف شرح چهل حدیث به خوبی این مطلب متعالی را براساس فلسفه حکمت متعالیه تبیین فرموده‌اند. https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌قدرت رسانه ♨️بیانات ناب و تامل‌برانگیز رهبری با اصحاب رسانه 📍می‌توان یک امیرالمؤمنینی را با آن مقام قدس و عظمت معنوی، در نزد عده‌ای بعنوان یک بی‌نماز معرفی کرد؛ درحالیکه آن وقت نه اینترنت بوده، نه ماهواره و نه شیوه‌های ارتباطاتی مدرن امروزی! 📍متاسفانه عده‌ای در کشور ما، خبرهای چندخیابان آن طرف خودشان را هم از بی‌بی‌سی می‌گیرند؛ خوب معلوم است که با ذهن چه کار می‌کند! 📍حتی بسیاری از سیاستمداران امروز دنیا، اظهارنظرها و فهم‌هایشان تحت تاثیر رسانه‌های صهیونیستی است؛ یعنی یک گروهی دارند به همه‌ی آن‌ها جهت‌دهی و واقعیات واضح دنیا را دگرگون می‌کنند! https://eitaa.com/hekmat121
📌 تحلیلی از خانواده کریستین رونالدو یا مسی یکی از استادان محترم جامعه‌شناسی لطف فرمودند و در نسبت به سلسله یادداشت "استاد مطهری و پایه‌گذاری فقه خانواده" پرسشی را مطرح کردند که در ادامه متن پرسش و پاسخ آن تقدیم شما عزیزان می‌شود: 🔸 پرسش: سلام علیکم استفاده کردم از یادداشت ارزشمند و دقیق‌تان. فقط پرسشی که به ذهنم می‌آید و البته حدودی از آن در یادداشت شما پاسخ داد آن است که تحلیل ما از خانواده‌هایی نظیر خانواده کریستین رونالدو یا مسی چیست؟ می‌دانیم که ایندو بشدت خانواده‌مدار هستند. 🔹پاسخ: علیکم السلام با تشکر از دوست گرامی و استاد محترم دکتر ... چند نکته به ذهن حقیر می‌رسد که خدمتتان عرض می‌شود. بنده اطلاعی از اعتقادات و سبک زندگی افراد مذکور ندارم و نمی‌توانم نفیا یا اثباتا سخنی عرض کنم اما نکاتی مرتبط با کبرای قضیه عرض می‌شود تا دوستان عزیز نقد و تکمیل بفرمایند: ۱. مسئله خانواده و خانوده گرایی از زیر مجموعه‌های حکمت عملی است و هر حکمت عملی را در نسبت با حکمت نظری (هستی‌شناسی و انسان‌شناسی) می‌بایست صورتبندی شود. از این‌رو، دلالت‌های خانواده گرایی تحت نگرش توحیدی و تشکیک‌وجودی ، غیر از دلالت‌های خانواده محوری در سنت‌های دیگر است. ۲. خانواده‌گرایی به عنوان یک نظریه‌ی اجتماعی با کارویژه‌های نظری در ساير ساحت‌های حیاتی، متفاوت از علاقه و گرایش شخصی افراد به خانواده است. ۳. میان عمل برخی از افراد یک جامعه با نظریه و فرهنگ نهادینه شده می‌بایست تفاوت قائل شد. اجتماع‌گرایی و سیاست‌محوري همچنین نهادانگاری خانواده در عرض سایر نهادهای اجتماعی در دانش و فرهنگ غربی یک تلقی پذیرفته شده است. هر چند ممکن است برخی از کنشگران به خانواده بیش از سایر نهادهای اجتماعی توجه داشته باشند. اما این منافاتی با نهادانگاری خانواده ندارد. ۴. فطرت بشر، فطرت انس و خانواده‌گرایی است. بسیاری از افراد به این فطرت توجه دارند. ۵. خانواده‌گرایی افراد سرشناس و چهره‌های علمی، ورزشی و رسانه‌ای می‌تواند ظرفیت و مستمسکی برای گفتمان سازی و انفتاح باب گفتگو در سطح بین الملل باشد. بخصوص از این طریق می‌توان نشان داد که موفقیت نه تنها با خانواده‌گرایی منافاتی ندارد بلکه خانواده بهترین بستر برای موفقیت است. سپاس گزارم 🌷❤️ https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار خانواده آیت‌الله مصباح یزدی با رهبر انقلاب 🔹بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی که ۵ دی‌ ۱۴۰۱ برگزار شده بود، صبح امروز در محل برگزاری دومین همایش بزرگداشت علامه مصباح یزدی در تهران منتشر شد. https://eitaa.com/hekmat121
📌 استاد فکر و فیلسوف انقلاب 🔹فیلسوف متأله حضرت آیت الله مصباح یزدی از جرگه حکیمان و فقیهان بود که به بنیان حکمت و منطق فقاهت اعتقاد قلبی داشت و در دفاع از این بنیان و منطق از هیچ کوششی دریغ نداشت. ایشان در برابر شبهات و اشکالات برآمده از فلسفه غرب ایستادگی کرد و به نقد فلسفه‌ی شدن هگلی-مارکسی و همچنین اراده‌گرایی اقتدارگرایانه، تاریخی‌نگری و ایمان‌گرایی احساسی پرداخت و به تقویت بنیان‌های حکمی و عقلانیت معرفت‌گرای انقلاب اسلامی اهتمام ورزید و بنیان‌های فلسفی اخلاق و فقاهت اسلامی را تقویت کرد. از این رو، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ایشان را و متفکر اصیل انقلاب اسلامی لقب دادند. 🔸آیت الله مصباح یزدی در ادامه‌ی نهضت فلسفی و الهیاتی اسلام و در ادامه شیخ مفید، فارابی، ابن سینا، نصیرالدین طوسی، علامه حلی، ملاصدرا، سبزواری، امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید مطهری به فهم فلسفی از عالم و آدم پرداخت. ایشان مفهوم مرکزی معارف اسلام را می‌دانست و با دفاع از حجیت عقل و منطق و با بهره‌گیری از وحی و سنت به تبیین حقیقت توحید و اسما و صفات الهی پرداخته و از این طریق به استنباط نظام اندیشه‌ی اسلامی بر محور توحید روی آورد و در طرح کلان یک دوره نظام اندیشه اسلامی و امتدادات توحید را با رویکرد اجتماعی و تمدنی عرضه کرد به نحوی که زیرساخت عقلانی ایمان و حضور فعال و سازنده‌ی انقلابی باشد. از این‌رو، آیت الله مصباح یزدی فیلسوف انقلاب اسلامی است. 🔹 برخلاف برخی جریانها، ایشان فرایند کشف نظامات اخلاقی و اجتماعی اسلام را منوط به ایمان‌گرایی، انکار حسن و قبح ارزشها، نفی حجیت منطق فقاهت، تخریب حکمت و تاسیس فلسفه‌ی اراده‌گرا ندانست و با اعتماد به تراث علمی موجود در تمدن اسلامی و منطق اجتهاد و فقاهت، در ادامه سلف صالح حرکت کرد و به چپ و راست گرایش پیدا نکرد. به همین جهت در عصر عسرت و عصر حیرت در دستگاه فکري ایشان مردود است و حاصل ایمان‌گرایی و معرفت‌شناسی نسبی‌گرایانه، نفی هدایت‌گری عقل و تصور ناصواب اراده‌گرایانه از فلسفه‌ و فقاهت است‌. اگر حجیت و هدایت‌گری عقل و کاشفیت علم و تقدم آگاهی بر اراده نفی شود دست بشر از دامن وحی و علم و حقیقت‌یابی کوتاه می‌شود و حیرت و اضطرار بر فکر و جان آنها استیلا می‌یابد. 🔸 کلامی جاودانه از استاد فکر: "يافتن ايدئولوژى صحيح يعنى همان نظام ارزشى حاكم بر رفتارهاى اختيارى در گرو داشتن جهان بينى صحيح و حل مسائل آن است و تا اين مسائل را حل نكند نمى‌تواند قضاوتى قطعى درباره ارزش رفتارها داشته باشد، چنانكه تا هدف، معلوم نباشد تعيين مسيرى كه منتهى به آن مى‌شود امكان نخواهد داشت. پس اين شناختهاى نظرى كه مسائل اساسى جهان بينى را تشكيل مى‌دهد در واقع مبناى نظام ارزشى و احكام عملى عقل بشمار مى‌رود."(آموزش عقاید) 🔹سخن پایانی: جبهه انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی همچنان به تفکر اصیل و حکیمانه‌ی امام خمینی، امام خامنه‌ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی نیاز دارد و می‌بایست نسل جدید متفکران اصیل انقلاب اسلامی که ریشه در حکمت اسلامی و فقاهت اصولی دارند به جامعه معرفی شوند تا با فکر و اندیشه صائب و فقاهت عمیق جواهری از بنیان‌های معرفتی انقلاب اسلامی و وحدت امت اسلام حفاظت کنند و افق‌های متعالی آینده را به روی بشر بگشایند. و الا برخی جریانها و رسانه‌ها با و ، اندیشه‌های التقاطی و فلسفه‌های انحرافی و اندیشه‌های اراده‌گرایانه و تفسیرهای اقتدارگرایانه به اسم انقلابی‌گری و تمدن‌سازی به زیرساخت‌های فلسفی و فقاهتی انقلاب ضربه‌های کاری خواهند زد و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامي را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و جبهه‌ی انقلاب را گرفتار و یا می‌کنند هر چند ممکن است ادعای خلوص‌گرایی و غرب‌ستیزی و یا توسعه‌گرایی و تمدن‌گرایی هم داشته باشند. ♦️ نسل جدید حکیمان و متفکران اصیل انقلاب اسلامی چه کسانی هستند ⁉️ ♦️چقدر آنها را می‌شناسیم⁉️ https://eitaa.com/hekmat121
📌 سلیمانی پرورش یافته حکمت انقلاب اسلامی 🔹شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی یک فرد و تنها یک مبارز و مجاهد نیست بلکه نمادی از حکمت توحیدی انقلاب اسلامی و مکتب متعالی برآمده از آن است‌. مکتبی که سالیان متمادی، متفکران و اندیشمندان انقلاب اسلامی به صورتبندی آن پرداخته اند و توسط نادره‌ی دهر حضرت امام خمینی(رحمه‌الله) و حکیم الهی حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) به برنامه تربیت انسان تبدیل شد و امثال شهید سلیمانی در این مکتب، حکیمانه تربیت شده‌اند. امروزه حاج قاسم با این عقبه تئوریک و زمینه فرهنگی توانسته مرزهای جغرافیایی را در نوردد و نمادی از آن فرهنگ حکیمانه و عمل انقلابي باشد. 🔸 ندیدن این عقبه تئوریک و عدم توجه به حکمت انقلاب اسلامی، موجب می‌شود که نتوان تحلیلی واقع بینانه از موفقیت‌های میدانی و فتوحات معنوی سلیمانی‌ها و ابومهدی‌ها داشت و صرفا آنها را در سطح یک فرد فهم کرد و به تحلیل نشست. در حالی که آنها یک مکتب و نظام معنایی متعالی هستند. 🔹 برای شناخت سلیمانی‌ها و ابومهدی‌ها باید حکمت متعالیه‌ی نادره‌ی دهر، عارف کامل، موحد وارسته و فقیه جامع امام خمینی(ره) را با جان و دل خواند و در آن افق معنایی به حقیقت جبهه مقاومت و جهان معنایی شیران میدان مجاهدت پی برد. https://eitaa.com/hekmat121
📌اراده‌گرایی و فاعلیت محوری بنیاد مدرنیته بخش اول 🔹یکی از آموزه‌‌های مهم و سازنده تمدن جدید غرب اراده‌گرایی وتاکید مفرط برفاعلیت انسان است که در تقابل با اندیشه‌های کلیسا که موهم نفی آزادی و فردگرایی بود. آموزه‌ای که موجب شکل‌گیری رابطه انسان به مثابه "سوژه" با خدا، جهان و طبیعت به عنوان "ابژه" و گسست انسان مدرن از بنیاد سنت و تاسیس فلسفه و متافیزیک جدید و نگرشی کارکردی به خدا، جهان و طبیعت شد. 🔸در این نگرش فاعلیت مبدأ آگاهی است و "تمام سطوح معرفت متأثر از اراده است. پس كيفيت معرفت متأثر از چگونگى اراده است. پيدايش يقين نيز از اين قاعده مستثنا نيست." یعنی یقین هم تابع اراده و فاعلیت انسان است و نسبتی با کشف حقیقت و واقع ندارد بلکه نوعی برساخت ذهنی برای رفع تحیر در مقام اقدام و وقوع است. پس حجیت عقل متافیزیکی و یقین معرفت شناختی اصلا معقول نيست بلکه یقین تابع اراده است و خاستگاه اصلی آن اراده‌ی برتر انسان است که ممکن است در یک فرد تجلی کند (لویاتان هابز یا ابرمرد نیچه) و گاه در یک اجتماع محقق شود (پارلمان) و گاه در یک انسان مقدس و دارای کاریزما و قدرت برتر (مقتدر مقدس) تقدیر شده است. خلاصه "اراده‌هاي ما فوق نسبت به اراده هاي مادون به منزله‌ی قانون است، اراده ما فوق نسبت به خود او به منزله فعل اوست." 🔸 براین اساس، هدف متافیزیک و فلسفه شناخت هستی و جهان نیست چرا که اصلا شناخت جوهر، ذات و امر ذاتی ممکن نیست، چون عقل آدمی راه به حقیقت و نفس‌الامر اشیا ندارد و فقط پدیدارها را می‌یابد. آگاهی‌های انسان سازنده‌ی پدیدارها و حقایق بیرونی است که کاملا تابع اراده، فعل و فاعلیت او است، بر این اساس، غرض فلسفه نمی‌تواند شناخت کلی هستی و جهان باشد بلکه غرض فلسفه تغییر جهان و فهم چگونگی‌ها و فرایندهای شدن و تغییر برای بسط اراده و فاعلیت انسان است. "بر اين اساس هر خصلتي كه در هر موضوعي ظهور مي يابد، ناشي از نظام فاعليت يا ظهور كيف اراده است. بنابراين رابطه ذات و اثر و ذات و ذاتي ـ به نحوي كه در فلسفه ذات مظرح مي گردد ـ مطلقاً نفي مي شود و خصلتها به گونه ديگر تفسير مي شود. چنانچه كيفيت و تعين نيز به گونه ديگري تفسير مي گردد. نه تعين؛ تعين اصالت ذاتي است و نه قانونمنديها، قانومندي عليتي است. بلكه نظام اراده ها حاكم بر قوانين مي باشد؛ يعني اراده ها تحت يك قانون ثابت عمل نمي كنند. هر فاعل از يك سو تحت نفوذ اراده هايي قرار مي گيرد كه به منزله قانون براي او هستند و از سوي ديگر بر فاعلهايي مُشرف و متصرف مي گردد كه اراده او نسبت به آنها به منزله قانون مي شود، اين مسئله، نسبيّت قانونمندي را تعريف مي نمايد. در نهايت نظام نسبيت، تابع اراده واحد عمل مي كند." 🔹متافیزیک اراده‌‌گرایانه‌ی، با نفی حجیت عقل کلی، مخالفت با کاشفیت علم، طرد حسن و قبح افعال(اخلاق) و با اصرار بر تقدم اراده و فاعلیت بر معرفت و حقیقت، بنیاد عقلانیت مدرن و سیاست نوینی را درافکند که هدف آن کنترل و سرپرستی حداکثری همه ساحت‌ها و سطوح حیات فردی و اجتماعی و به‌کارگیری ابزار و فناوری‌ها در مقیاس کلان است. بنابراین "عقلانيت، تابع اراده است، نه اينکه اراده تابع عقلانيت باشد، چنانکه قانون نیز تابع اراده‌ی برتر درمقیاس کلان است". از اینجاست که تاریخ برای تفکر اراده‌گرا مهم جلوه می‌کند چرا که با خلق روایتی کلان ازتاریخ، صورتی جدید از اراده و فاعلیت انسان را ترسیم می‌کند که بدین واسطه می‌تواند سلطه‌ی خود را بگستراند و آینده را تصاحب کند. از این‌رو "فلسفه‌تاریخ" پایه‌گذاری شد تاامکان مطالعه‌ی مقیاس کلان فاعلیت انسان فراهم شود. 🔸 برخلاف تلقی رایج که مدرنیته رامحصول کنار گذاشتن دین تلقی می‌کند، در نگرش مدرن، دین هم می‌تواند ابزار کنترل اجتماعی وسرپرستی حداکثری بر مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی درمقیاس کلان باشد. لذا تفسیر دین نباید براساس نفس‌الامر وحقیقت دین و ارزش‌های ثابت اخلاقی باشد که ریشه در متافیزیک علیت‌گرا دارد چراکه بااختیار وفاعلیت مطلق و آزادی ارادی اوتقابل دارد. بلکه می‌بایست برپایه‌ی نیاز وفاعلیت حداکثری بشر، دین راتفسیر وبه‌کار گرفته شود. 🔹لذاباید منطق نوینی برای حجیت در فهم وبه‌کارگیری آموزه‌های دینی تأسیس شود تا غرض فاعل مختار رادر بسط سلطه و کنترل شرایط و ابزارها تأمین کند. چون بامنطق واقع‌گرایی وحقیقت‌گرایی نمی‌توان دین رابه استخدام اراده درآورد بلکه ایمان‌گرایی، باطنی‌گرایی وشخصی‌سازی دین‌داری منطقی کارآمد برای فهم ارادی و استخدام حداکثری دین به‌منظور کنترل و سرپرستی مناسبات انسانی ومعادلات اجتماعی است. ماکیاولی درشهریار، از استفاده حداکثری از دین واخلاق برای بسط سلطه شهریار سخن می‌گوید وبعدها هم در جامعه‌شناسی دین، جامعه‌شناسان ازقدرت دین درکنترل اجتماعی وچگونگی به‌کارگیری ویا واگذاری آن به سایر نهادهای اجتماعی سخن گفته‌اند. 🔴 ادامه دارد ... @hekmat121
استاد فکر نظام جمهوری اسلامی با آثارش زنده است. حدود 1-2 ماه پیش، در خبرگزاریهای داخلی متنی به نقل از تارنمای رسانه ای آمریکایی المانیتور منتشر شد که یکی از اندیشمندان معاصر متعلق به جریان انقلاب را به عنوان جانشین فکری آیت الله مصباح یزدی معرفی میکرد. برخی رسانه ها در گزارش خود این چنین آوردند: سایت آمریکایی المانیتور: آیت الله میرباقری قوی‌ترین متفکر نزدیک به انقلابی‌های ایران برای رهبری فکری جریان انقلابی بعد از آیت‌ الله مصباح است. اما کانال بیداری ملت در پستی با اشاره به پیشینه علمی استاد میرباقری در نهایت این گونه نتیجه گیری کرد: «عالم اخلاقی که تواضع اش در برخورد های ابتدایی مشهود است. فقیهِ طراز انقلاب اسلامی، آیت الله استاد حاج سید محمد مهدی میرباقری؛ او که بعد از رحلت علاّمه مصباح یزدی(ره)، قرار است جای خالی علاّمه طباطبایی (ره) و شهید مطهری (ره) را در این دوران سخت و نیاز به تبیین، برای ما پُر کند.» (https://eitaa.com/bidariymelat/99575) پ.ن: متن اصلی المانیتور به قلم روح الله فقیهی برادر مصطفی فقیهی سردبیر سایت انتخاب است که در تاریخ اول ژوئن 2018 یعنی بیش از سه سال پیش از این، در سایت المانیتور به دو زبان انگلیسی (yun.ir/ght436) و عربی (yun.ir/ntb4t3) منتشر شد، یعنی رسانه های داخلی با بی توجهی به منبع اصلی، در موضوعی چنین سترگی و حساس، یعنی تشخیص نظریه‌پرداز کلیدی و استاد فکر جمهوری اسلامی ناخواسته دنباله‌رو یک یادداشت‌نویس سایتهای خارجی شده‌اند. اما آنچه مهمتر است مدعای کانونی این نوشته و مؤیدان داخلی آن است. 🔹بی‌تردید استاد میرباقری از مروّجان علوم اسلامی و چهره‌های تأثیرگذار در جبهه فکری انقلاب و جمهوری اسلامی هستند. آنچه محل نظر است، این ادعاست که ایشان بناست جای خالی علامه طباطبایی، شهید مطهری و استاد مصباح را برای جریان انقلاب و جمهوری اسلامی پر کنند. این مدعا دست کم از دو جهت محل مناقشه است: 🔺مناقشه نخست: علامه استاد مصباح یزدی جاگاه ویژه‌ای در رهبری فکری جریان انقلاب اسلامی داشتند. قوت و استحکام اندیشه‌های والای ایشان و دغدغه‌مندی عمیق ایشان در دفاع از ساحت معرفت دینی و بصیرت افزایی ایشان در میدان مبارزه فکری سبب شد رهبر فرزانه انقلاب بارها ایشان را به عنوان مرجع فکری جبهه انقلاب معرفی کردند و بی تردید تعابیر و ستایشهای رهبر انقلاب در خصوص ایشان را نسبت به هیچ اندیشمند دیگری از بزرگان دین و جبهه انقلاب نمی‌توان یافت. نتیجه آن که، اگر قرار است کسی به عنوان جانشین ایشان در عرصه فکری و سیاسی معرفی شود، باید خود مقام معظم رهبری به ما معرفی کنند، نه یادداشت‌نویس المانیتور!!! یا سربازان هرچند دلسوز و مخلص جبهه انقلاب. 🔺مناقشه دوم: بر اهل فن و آگاهان از مبانی استاد مصباح یزدی و اندیشه استاد میرباقری (که استمرار اندیشه‌های استادشان سیدمنیرالدین الهاشمی بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی است) کاملا آشکار است که به هیچ روی نمی‌توان استاد میرباقری را امتداددهنده مکتب فکری و نظام اندیشگی علامه مصباح یزدی دانست؛ چرا که نگرش استاد میرباقری و به طور کلی فرهنگستان علوم اسلامی در مبانی معرفت‌شناختی، هستی شناختی و دین‌شناختی تفاوتهای بنیادین و اساسی با نگرش استاد مصباح دارد. اندیشه استاد مصباح متعلق به مدرسه فلسفه اسلامی است که در دوران معاصر اندیشمندان بزرگی چون علامه طباطبایی، امام خمینی، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی دیگر نمایندگان آن شمرده می‌شوند، در حالی که جریان فکری فرهنگستان علوم اسلامی از اساس با نگرش فلسفه اسلامی همراهی ندارد. بر این اساس، نگرش استاد میرباقری را نمی‌توان و نباید استمراربخش اندیشه های علامه مصباح یزدی دانست. ✅ نکته آخر آن که، استاد فکر نظام جمهوری اسلامی با آثارش زنده است. با وجود عروج آن روح متعالی از میان ما خاکیان، تلألؤ اندیشه‌های درخشان آن اندیشمند فرزانه هنوز در حجاب معاصرت و پرده کینه‌توزیها و دشمنی‌ها مستور مانده است. با کنار رفتن این پرده‌ها، دوران بهره‌مندی شایسته اهل نظر و فرزندان انقلاب از این افکار تازه آغاز خواهد شد. عصر اندیشه‌های مصباح تازه در آغاز راه است و هنوز جبهه انقلاب از این نعمت الهی به قدر شایسته و کافی بهره‌برداری نکرده است. بر اهالی اندیشه در جبهه انقلاب فرض است که با دریافت دقیق و ادراک صحیح از این اندیشه‌ها، سودای استمرار گامهای بعدی این مسیر را داشته باشند. هیچ نیازی به جایگزینی و تغییر مسیر اندیشگی نیست، بلکه به خطا رفتن است. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
⏏⏏⏏ یاداشتی در اشاره به برخی از تقابل‌های موجود در سخنرانی‌های حجت الاسلام میرباقری با افکار و آثار علامه آیت الله مصباح یزدی(ره)
📌 توحش در لوای تمدن (شارلی‌ابدو فرانسوی و آشکار شدگی غرب وحشی) 🔹 در فلسفه‌های اراده‌گرای غرب همواره دوگانه‌ی سیاست و حقیقت مشکل غیر قابل حلی بوده است و هرچقدر از آموزه‌‌های انبیای الهی فاصله گرفته‌اند بر تغایر و تضاد این دوگانه افزوده‌اند و از فهم وحدت حقایق و اتصال وجودی با واقعیت درمانده‌اند. 🔸در این نگرش، سیاست از حقیقت و اخلاق جدا انگاشته شده و به جای آنها، ذات سیاست را با منفعت و صنعت پیوند زده‌اند. پیوندی که روز به روز بر قدرت ابزارها و حکومت ساختارها افزوده است و از عاملیت انسان‌ها و حاکمیت ارزش‌های اخلاقی و فضائل الهی کاسته است. 🔹 در شیوه‌های غرب جدید، هیچ گونه حقیقت دینی و واقعیت متعالی جایگاهی ندارد؛ بلکه معارض تلقی غربی از منفعت و سیاست دنیامدارانه‌ی آنها نیز هست. لذا به هر نحو ممکن لازم دارند هر حقیقت دینی و واقعیت متعالی را از گردونه‌ی مشارکت اجتماعی و تأثیرگذاری فرهنگی حذف کنند. البته این محدود به جامعه خودشان نیست بلکه هر ندای حقیقت‌خواهی و چهره‌ی متعالی از سیاست را بر نمی‌تابند و آن را دشمن خود می‌پندارند و به تسخیر و تحریف و یا تضعیف و تخریب حداکثری آن همت می‌گمارند. 🔸 از آنجا که غرب با پیشرفت صنعتی روز به روز از اخلاق و انسانیت فاصله گرفته است برای حذف رقیب از هیچ عمل غیر انسانی و ضد اخلاقی باکی ندارد. ابتدا ماکیاولی‌وار اعمال خود را توجیه می‌کند و برای آن فلسفه‌تراشی و معناسازی می‌کند و با امپراتوری رسانه‌ای آنگونه که می‌پسندد ذهن و ذائقه‌ی افکار عمومی را تغییر و جهت می‌دهد سپس به هر خباثت و خیانتی دست می‌زند و بار دیگر به زیباسازی و ضرورت پردازی آن اعمال شنیع و خبیث می‌پردازد. 🔹غرب وحشی به برکت صنعت و سیاست، رسانه و قدرت، توحش ذاتی و خباثت رفتاری خود را در لباس مدنیت و پیشرفت به خورد ملت‌ها می‌دهد و در این مسير چپ و راست، لیبرال و سوسیال، کاتولیک و پروتستان، تفنگ و مجله را با هم برای این جنگ ترکیبی و شناختی به کار می‌گیرد. 🔸 مجلات و رسانه‌های غربی، پیشران جنگ ترکیبی غرب وحشی است. هر کجا سلاح آهنين نظامی، تحریم سخت اقتصادی، تهدید خشن امنیتی و تطمیع مزدور داخلی به نتیجه نرسد این رسانه‌ها و مجلات غربی هستن که شکست نظامی، اقتصادی و امنیتی آنها را با هجو و تخریب ارزش‌های دینی و هویت ملی ملت‌ها جبران می‌کنند. 🔹 خلاصه اینکه اگر مجلات و رسانه‌های غرب وحشی، به سیم آخر می‌زنند و توحش خود را به بدترین نحو ممکن آشکار می‌کنند و دست به دامان چند خودفروخته فراری و چند کاریکاریست درمانده می‌شوند نشانه‌ی ضعف و درماندگی جبهه متوحشان عالم است و دلیلی است بر قدرت و عظمت مستضعفان عالم. 🔸خداوند متعال در قرآن کريم چه زیبا فرموده است: وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﻭ [ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎم ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻫﺎﻱِ ﺣﻖ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ] ﺳﺴﺘﻲ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ [ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻫﺎ ﻭ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻰﺭﺳﺪ] ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﺸﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺎﺷﻴﺪ، شما ﺑﺮﺗﺮﻳﺪ.(آل عمران، ١٣٩) https://eitaa.com/hekmat121