📌امتداد فلسفه در تبیین فلسفی مهدویت
❇️معرفی کتاب
📌قیام و انقلاب مهدی (ع) از دیدگاه فلسفه تاریخ
📍فیلسوف انقلاب اسلامی ، استاد شهید مطهری
⏬⏬
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌امتداد حکمت و فلسفه در تبیین فلسفی مهدویت
❇️معرفی کتاب
📌قیام و انقلاب مهدی (ع) از دیدگاه فلسفه تاریخ
📍فیلسوف انقلاب اسلامی ، استاد شهید مطهری
🔹این کتاب علیرغم اختصار، عمق تفکر مهدویت و ضرورت قیام جهانی مهدی (امام دوازدهم شیعیان) را از جهت عقل و فلسفی به بررسی میکند و ثابت میکند انسان و جامعه انسانی برای رسیدن به کمال خویش به حکومت مهدوی محتاج اند.
🔸این کتاب به نقد دیدگاه های فلسفه های هگل و مارکسیست و منطق دیالکنیک و فلسفه شدن در باب حرکت و تکامل بشر براساس #انسان_شناسی_حکمی_فطری می پردازد.
🔸کتاب قیام و انقلاب مهدی (عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ بیان میکند که انتظار فرج باید به نحوی سازنده باشد. نه اینکه انتظار فرج ویرانگر و اسارت بخش باشد. بدین ترتیب در مییابیم که انتظار فرج نشستن و دست روی دست گذاشتن نبوده، بلکه باید انسان ذهن و روح خود را آماده نماید. انسان باید زندگی خود را به گونه ای پیش ببرد که اگر امام زمان نیز در کنار او باشد، خجالت زده نشود. کسی که زندگی خود را این گونه پیش میبرد، توانسته انتظار فرج را به درستی درک نماید.
🔹مشخصات انتظار بزرگ:
1. خوشبینی به آینده بشریت;
2. پیروزی نهایی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق;
3. حکومت واحد جهانی;
4. عمران تمام زمین در حدی که نقطه خراب و آباد ناشده باقی نماند;
5. بلوغ بشریت به خردمندی کامل و پیروی از فکر و ایدئولوژی و آزادی از اسارت شرایط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی;
6. حداکثر بهره گیری از مواهب زمین;
7. برقراری مساوات کامل میان انسانها در امر ثروت;
8. منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی از قبیل دزدی، ربا، شراب خواری، خیانت، آدمکشی و غیره و خالی شدن روانها از عقده ها و کینه ها;
9. منتفی شدن جنگ و برقراری صلح و صفا و محبت و تعاون;
10. سازگاری انسان و طبیعت.
❇️استاد مطهری در بخشی از مقدمه کتاب خود چنین مینویسد:
🔹آنچه در بخش یکم آمدهاست فلسفه تاریخ نیست، بلکه بررسی یک ایده اسلامی از دیدگاه #فلسفه_تاریخ است و ضمناً اشارهای به فلسفه تاریخ از دیدگاه قرآن و معارف اسلامی هست. این بخش اشتیاق فراوانی در خوانندگان برانگیخته است که مفصلاً بحث #فلسفه_تاریخ را از دیدگاه معارف اسلامی به صورت همهجانبه مطرح کنیم.
این بنده در حدود سه سال است که درسی را به این مبحث #فلسفی و #اجتماعی اختصاص دادهام و از نظر خودم به #نتایج_شگرف_و_بزرگی رسیدهام. قسمتی از مبحث در کتابی که هماکنون به نام " مقدمهای بر جهان بینی اسلامی " در دست تألیف دارم تحت عنوان " جامعه و تاریخ " آورده شد. امیدوارم توفیق حاصل کنم همه را یک جا به دوستان عزیز اهدا نمایم.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌وظیفه مغفول حوزه
📍آیت الله العظمی خامنه ای:
🔸کجسلیقههایى میآیند یک سِرى مطالب عجیبغریبِ صورتاً عرفانى و باطناً پوچ [بیان میکنند]؛ هر چیز که ظاهر آن عرفانى است که باطن آن عرفان نیست؛
🔹مثل شعر نو، اوایلى که شعر نو رایج شده بود، یک عدّه از جوانها میآمدند همینطور یک چیزى میگفتند و وسطهاى آن را پاک میکردند که البتّه این شایع بود، واقعیّت هم دارد، مواردى بهنحو موجبهی جزئیّه اتّفاق هم افتاده، خیال میکردند شعر نو این است؛
🔹بعضى خیال میکنند عرفان همین است که آدم یک چیزى ببافد؛ دیدهاند یک کسى که عرفان میگوید آدم نمیفهمد، خیال کردند هرچه آدم نفهمید عرفان است؛ یک چیزى میسازند و با یک زبان بیربط چرندى در رسانههاى ما پخش میکنند که هرچه آدم فکر میکند، میبیند هیچچیز از توى آن درنمیآید، هیچ معنى ندارد-
🔸اعتراض میکردم که چرا اینجورى است.
🔹خود من به خودم جواب دادم، در دلم البتّه، که خب اینها چهکار کنند؟
📌به چه کسى مراجعه کنند؟
📌از چه کسى بخواهند؟
🔸تا من بگویم چرا، میگوید خیلى خب، بنویس تا من برایت بخوانم.
📌من چه جوابش را بدهم؟
🔹ببینید، وضع تبلیغ ما این است! و حوزهی علمیّه در این زمینهها موظّف است.
۱۳۶۸/۰۹/۰۷بیانات در دیدار اعضاى مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزهی علمیّهی قم
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌فلسفه یک امتیاز و افتخار
📌ضرورت معرفی فلاسفه شیعه
📍آیت الله العظمی خامنه ای:
🔸سابقاً «ملاّ اسماعیل خواجویی» در اصفهان - که جزو تلامذهی به واسطهی ملاّ صدرا بوده - با آن مقام علمی و عظمت، جرأت نمیکرده فلسفه تدریس کند.
🔹سرنوشت بعضی از اقران ایشان - مثل مرحوم «بیدآبادی» و دیگران - طوری برای اینها تجربههای تلخ درست کرده بود که جرأت نمیکردند فلسفه تدریس کنند.
🔸ملاّ اسماعیل خواجویی، هم رجالی است، هم فقیه است، هم اصولی است و هم از بزرگان فلاسفهی ماست. متأسفانه اینها شناخته شده هم نیستند.
🔹همینجا داخل پرانتز عرض کنم: یکی از کارهایی که باید صورت گیرد، معرفی فلاسفهی شیعه در دورههای مختلف است. متعلّمین فلسفهی ما هم اینها را نمیشناسند؛ چند نفر معروف را میشناسند. عرض میکردم این افراد از ترس جرأت نمیکردند اظهار فلسفه کنند.
🔸امروز اینطور نیست؛ فلسفه یک امتیاز و یک افتخار است؛ نه فقط در چشم حوزویها، بلکه در چشم مردم هم همینطور است.
🔹 بعضیها که حتی اهل فلسفه هم نیستند، برای همین امتیازات ظاهری، ادّعای استادىِ فلسفه میکنند.
🔸بنابراین، اینطور هم فضا را مأیوسکننده نبینید که حالا مثلاً باید خود را فدا کنیم و وارد عرصهی فلسفه شویم؛ نه، امروز فلسفه امتیاز دارد.
🔹 با توسعهی فضاهای دانشگاهی و با گسترش علم و معرفت در بین جوانان، امروز وقتی یک طلبهی فاضلِ فلسفهخوان یا فلسفهدان در جامعه مطرح میشود، امتیاز احترام کسب میکند.
🔸 به نظر من همین جریان را باید تقویت کرد. نگذارید حوزه از مرکزیّت فلسفه بیفتد. در این زمینه هر کاری میشود کرد، باید انجام داد. شما که جوان هستید و نیرو و حوصله و نشاط دارید، امروز این بار بر عهدهتان است.
بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 29/10/1382
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
#همایش
ایمان و چالش های عصر جدید
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌مخالفت با خواندن فلسفه؟!
❇️سؤال: در بعضی نشریات و سایتهای اینترنتی، منتشر شده که حضرت آیتاللهالعظمی بهجت رحمهالله با خواندن فلسفه مخالف بودهاند، درست است یاخیر؟
❇️پاسخ: بسمه تعالی.
🔹حضرت آقا از استاد خود مرحوم آیتالله غروی کمپانی قدسسره نقل میفرمودند که بدون خواندن فلسفه، کتاب «کفایةالاصول» فهمیده نمیشود.
🔹و همچنین معظمله میفرمودند: یک روز استاد (ره) درس اصول را خیلی عمیق و دقیق بیان فرمودند، بهحدی که موجب اعتراض شاگردها گردید که متوجه نشدهاند؛ بعد از درس درحالیکه همراهشان بودم به بنده فرمودند: عمداً دقیق وارد بحث شدم تا لااقل «منظومه» را خوب بخوانند!
🔸البته حضرت آیتاللهالعظمی بهجت قدسسره میفرمودند: «برای تحصیل فلسفه، ابتدا تعلم علم کلام و بررسی روایات، سپس اشتغال به فلسفه نمایند؛ خصوصاً آنان که استعداد بیشتری برای تعلّم فلسفه دارند. ولی کسانی که استعداد و ذوق تحصیل آن را ندارند، ادامه آن برای ایشان مفید نیست».
🔸لذا با توجه به مطالب مذکور، شایعات پیرامون مخالفت معظمله با یادگیری فلسفه صحیح نمیباشد.
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی بهجت قدسسره
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌طلّابِ فلسفه را باید تشویق کرد
📌دعوت جوانان به فلسفه
📍آیت الله العظمی خامنه ای:
🔹دعوت جوانهای ما به علوم عقلی، بسیار مهم است؛
🔸توجّهِ حوزهها به علوم عقلی و بخصوص فلسفه، خیلی مهم است.
🔹بعضی از آقایانِ بزرگوار و محترمی که خیلی مورد تکریم و احترام ما هستند، اشکال داشتند به اینکه درسهای فلسفه و عرفان و این حرفها در قم زیاد شده؛ بنده به آن آقایان گفتم که اگر چنانچه فلسفه را شما از قم بردارید، کسانی در جاهای دیگر، متصدّیِ تبیین فلسفه و تدریس فلسفه میشوند که اهلیّت و صلاحیّت این کار را ندارند؛ کمااینکه الان میبینیم بعضی از افرادی که در غیر قم بهعنوان فلسفهدان شناخته میشوند و مطرح میشوند، اطّلاعاتشان از فلسفه سطحی است؛ نه اینکه اطّلاع ندارند امّا اطّلاعاتشان عمیق نیست، سطحی است؛ یک چیزی خواندهاند و یک اصطلاحی را بر زبان جاری میکنند؛ خب این خوب نیست؛ خوب است که در خود قم باشد، در حوزهی علمیّه باشد.
🔸تهران هم همینجور؛ حوزهی علمیّهی تهران هم که یک روزی مرکز علوم عقلی بوده، امروز اگر چنانچه تدریس فلسفه و تدریس علوم عقلی در آن رواج پیدا بکند، این به نظر ما یک چیز بسیار خوب و مفیدی خواهد بود انشاءالله.
بیانات در دیدار دستاندرکاران همایش ملی حکیم طهران (مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی) 3/2/1397
🔹فلسفه هم باید حوزهی علمیه باشد.
🔸یکی از بزرگترین خسارتهایی که ما کردیم، این بوده که مرکز فلسفهی اسلامی از حوزهی علمیه به مناطق مختلف منتقل شده است.
🔹بعضی از آقایانِ اساتید فلسفه، ماه رمضان پیش من بودند؛ میگفتند برخی از آقایانی که اصلاً اهلیّت ندارند، در مساجد فلسفه تدریس میکنند و ناقص و سطحی و به عمق نرسیده و جویده جویده مطالبی را دست افراد میدهند. اینها خسارت است؛ ما نباید بگذاریم این کار ادامه پیدا کند.
🔸من خدمت آقای «جوادی» و آقای «مصباح» هم به تفاریق مکرّراً گفتهام باید کاری کنیم که قم از مرکزیّت و مرجعیّتِ فلسفه نیفتد و قطب اصلىِ فلسفهی اسلامی همچنان باقی بماند.
🔹 بنابراین در این زمینه هرچه شما تلاش کنید، بجا و بحق خواهد بود. همه باید تلاش کنند؛ مدیریّت حوزه و اساتید فلسفه هم باید تلاش کنند. طلّابِ فلسفه را باید تشویق کرد.
بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 29/10/1382
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌سیزده بدر از منظر حکیم
📍شهید مطهری:
🌱 سیزده بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم،
🌹از خانههای تنگ و تاریک افکار خرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم،
از ملکات پست خودمان خارج شویم،
💐 از اعمال زشت خودمان که مانند تار عنکبوت دور ما تنیده است خارج شویم.
📖 یادداشتهای استاد مطهری، ج ۶ ص ۱۳۱
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
مناجات شعبانیه - استاد یزدان پناه.mp3
11.57M
🔰 لذت مناجات با حق
◻در فرصت باقیمانده از ماه شعبان بشنویم نکاتی از مناجات شعبانیه را از حضرت استاد یزدانپناه
▫️حضرت امام خمینی ره تأکید زیادی بر مناجات شعبانیه داشتند و این فراز را دائما میخواندند: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...
▫️اسرار زیادی در مناجات شعبانیه هست و اصل حرف در مورد غفلت ما انسانهاست.
▫️الهی الحقنی بنور عزک... فراز نزدیک به آخر مناجات است. صحبت از عز قدس و معدن عظمت است. این که حجب نوری را پاره کنیم تا به عز قدس برسیم.
▫️رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم تا جایی رفت که جبرئیل بالاتر نتوانست برود. این مرحله پاره کردن حجابهای نورانی است و نور عز خداست و لذت در همین ناحیه است.
▫️ اگر کسی رسید به نور ابهج، تازه معرفت به خدا برایش پیدا میشود؛ فاکون لک عارفا.
▫️در فضای سلوکی بدانیم که اوج آنجاست اما باید ذره ذره شروع کنیم؛ اولین کار داشتن لذت مناجات حق است. گرفتن لذت مناجات عذاب بر شخص است.
▫️این که میبینیم کسی مثل آیت الله بهجت ره چندین ساعت عبادت میکند، این لذت عبادت به او قوت و غذا داده است که توانسته این جور عبادت کند و الا هر کسی نمیتواند این چنین عبادت کند.
#استاد_یزدان_پناه
#مناجات_شعبانیه
📌شیخیه، تفکیک، غلات
📍برش هایی از مقالات دکتر حسن انصاری:
❇️اگر بخواهیم نمونه ای گسست نسبت به اندیشه سنتی و کلاسیک امامیه را در ادوار اخیر به طور شاخص مطرح کنیم،... تنها باید از دو طریقه #شیخی و طریقه مکتب #تفکیک (مکتب معارف میرزا مهدی اصفهانی) نام ببریم. آنچه در این باره می گویم البته برداشتی است که از تاریخ اندیشه کلامی امامیه دارم و تنها از بعد تحلیل تاریخی، آن را ارائه می دهم.
🔹از جهاتی ظهور اندیشه #میرزا_مهدی_اصفهانی و مکتبش با مقدمات ظهور اندیشه #شیخ_احسایی نزدیکیهایی دارد و این امر به زمینه های اجتماعی، سیاسی و مذهبی در تشیع امامی بازمی گردد.
🔸#شیخ_أحسایی به واقع در میان امامیه یک پدیده خاص و ویژه است و طریقه شیخیه و اندیشه "رکن رابع" و عقیده آنان درباره منابع دینی و جایگاه امام از لحاظ تشریعی و نیز از نقطه نظر وجودی و کوسمولوژیک و آخرت شناسی همگی نیازمند بررسی همه جانبه از نقطه نظر تاریخ اندیشه سیاسی امامیه است.
🔸تفسیر تکوینی از وجود و حضور امام و در این زمینه بهره وری از ادبیات شیعی غالیانه و تفسیرهای فلسفی و عرفانی از احادیث و تأثیر پذیری از جریانات مختلف فکری از شاخصه های اندیشه شیخی گری است. از دیگر سو منظر #اخباری گرایانه شیخیه و تکیه غیر منضبط بر احادیث و عدم اقبال به دقتهای رجالی و نقد احادیث زمینه لازم را برای نوعی گرایش شیعی غیر فقهی و بیشتر عقیده محور به آنان بخشیده است.
🔸جریان #مکتب_تفکیک هم از بسیاری از همین جهات اندیشه ای همانند #شیخیان دارند؛ گرچه در برخی نوشته های آنان نقد تندی نسبت به شیخ احسایی دیده می شود که اتفاقا همین امر نشان دهنده حساسیت آنان به تقارب افکارشان با شیخیه است.
🔸باید #مکتب_معارفی مشهد را در کنار #مکتب_شیخی از جمله تحولات معرفتی و کلامی و اعتقادی مذهب تشیع امامی در چند سده اخیر دانست و این خود ارزش این مکتب را به عنوان رویکردی تازه به مبانی اعتقادی و فکری و به هر حال سهم آن در اجتهاد در اصول را نشان می دهد. درست است که اینجا از تعبیر اجتهاد و گرایش اجتهادی در مباحث کلامی و اعتقادی سخن می گویم اما در عین حال روشن است که مکتب معارفی هم همانند مکتب شیخی (در عین مخالفت معارفی ها با شیخیان)، به گونه ای از اخباری گری گرایش دارد و دست آخر مطالب خود را در چارچوب تفسیری از احادیث ارائه می دهد.
🔹هم شیخیان وهم #معارفی های مشهد، ضمن تأثیر پذیری از مکاتب فلسفی و کلامی تلاش دارند تا مبانی و آرای خود را بر مبنای احادیث ارائه دهند و آرای خویش را برگرفته و نه تطبیق داده شده بر احادیث جلوه دهند (گو اینکه نهایتا باورهای آنان از حد تفسیری از احادیث فراتر نمی رود و با تفسیرهای دیگر قابل مقایسه است و نه چیزی بالاتر از آن و یا یقینی تر از دیگر باورها و جریانها). توجه به حدیث به عنوان منبع الهام بخشی در طرح مباحث عقاید با این طرز فکر این دو مکتب فکری (و اصلا ریشه دار در اصول و مبانی تفکر شیعی) سازگار است که کانونی ترین محور هر دو جریان را اصل حجت / امام و جایگاه تکوینی امام در عالم تشکیل می دهد
🔸حدیث گرایی در میان #شیخیان و #معارفی_ها طبعا پیامدهایی برای خود داشته است واز مهمترین پیامدهای آن که طبعا در تفسیر و تبیین مبانی و محصولات فکری آنان تأثیر گذارده است، گرایش به نوعی روایات و احادیث با ریشه های غالی گری است. اصولا طبیعت حدیث گرایی غیر اصولی در تشیع امامی با تفکر غالیانه پیوندی عمیق دارد و گرایش دومی در بسیاری از موارد نتیجه تبعیت از طریقه اولی است؛ گو اینکه اخباریان و اصحاب حدیث امامیه در سده های نخستین لزوما همگی به عنوان غالیان شناخته نمی شدند و یا چنین نبوده است که حتما اصولیان و متکلمان از اندیشه های غالیانه به دور بوده باشند؛ اما عمدتا چه در مورد اصحاب حدیث دوران متقدم و چه در مورد اخباریان دوران صفوی مطلب از همین قرار است. فقهای اصولی در مقابل، به دلیل تأثیر پذیری از متکلمان و یا فلاسفه و نیز به جهت شیوه نقد اخبار و رد شماری از اخبار به دلیل ضعف و یا آحاد بودن، کمتر در معرض افکار #غلات_شیعی بوده اند، غلاتی که عمدتا طریق و صورت بیان اندیشه های خود را بیشتر در قالب جعل و یا تحریف احادیثی منسوب به امامان جستجو می کرده اند.
🔹ریشه بسیاری از مبانی فکری مکتب معارف درباره اسماء و صفات و علم باری و وجود و عدم و علم بلا معلوم و بداء و از این امور را به روشنی می توان در آرای متکلمان مذاهب مختلف حتی در کتاب مقالات الاسلامیین ابو الحسن اشعری پی گرفت و دید و همواره نیز در کتابهای بزرگان متکلمان این موضوعات محل بحث و مناقشه بوده و معرکه آراء مختلف بوده است
...
متن کامل:
http://www.ketabenaab.com
📌قدر فلسفه اسلامی را بدانیم
📍آیت الله علی ربانی گلپایگانی:
🔹ما بايد قدر فلسفه اسلامی را بدانيم.
🔸يک موقع يکی از شاگردان هانری کربن به ايران آمده و در تلويزيون صحبت می کرد (حضور وی مصادف بود با اوج جريان اصلاحات در ايران که غرب زدگی و دلباختگی به غرب در صحبت خيلی ها مشهود بود). مصاحبه گر از وی سوال کرد: شما وضعيت فلسفه در ايران را چگونه می بينيد؟ وی در مورد فلسفه اسلامی اعجاب کرده و گفت: در غرب هر چند فلسفه های مضاف رشد کرده است اما فلسفه مطلق کم شده است، در حالی که در ايران، فلسفه مطلق بالنده و شکوفا شده است.
🔹اين سخن را وی در دورانی می گفت که بر سر فلسفه اسلامی می زدند. يکی از شاگردان آقای سروش در مقاله ای نوشت: حکيمان انديشه سازی مثل کانت را نبايد با حکيمان انديشه سوز اسلامی مقايسه کرد. وی کانت را انديشه ساز و امثال ملاصدرا و خواجه نصير را انديشه سوز می داند!
🔸متاسفانه در آن دوران مساله خودباختگی و غرب زدگی در ميان مسئولين نيز رواج داشت. در يک از سفر ها که رئيس جمهور به ايتاليا رفته بود (که هر وقت آن را ياد می کنم ناراحت می شوم) وی به جای اين که از قرآن و نهج البلاغه در طليعه سخن خويش استفاده کند، جمله های اول انجيل يوحنا را مطرح کرد. «در ابتدا کلمه بود، کلمه نزد خدا بود، کلمه خدا بود، کلمه مجسد شد، کلمه نزد ما آمد». اين در حالی است که در هيچ يک از اناجيل، مساله شرک و تثليث مطرح نشده جز انجيل يوحنا و وی از آن کتاب اين جملات را انتخاب کرده بود.
منبع: درس کلام استاد ربانی 95/08/01
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
هدایت شده از دفتر قم مؤسسه انقلاب اسلامی
💠 توحید بهمثابهِ یک دکترین اجتماعی
📝 #متن_کامل گزیدهی نشست «الهیات اجتماعیِ امامَین انقلاب» با ارائهی حجتالاسلام و المسلمین دکتر سیّدمهدی موسوی.
🔰 سرفصلها:
- چیستی الهیات اجتماعی
- مسیر حرکت انبیا بهمثابه الگوی الهیات اجتماعی
- نقطهی ثقل الهیات اجتماعی
- ابعاد زندگیسازِ توحید
- فهرستی از جوانب محتواییِ توحید
- ثمرات الهیات توحیدی امامَین انقلاب در حیات اجتماعی
- وظیفهی مؤمنِ انقلابی
👈 جهت مطالعه به این پیوند مراجعه فرمایید:
🆔 mehrnews.com/xTZhs
@qom_khamenei_ir
📌نظریه امتداد حکمت و فلسفه
بخش اول
📍استاد آیت الله شیخ حمید پارسانیا:
❇️ پرسش اصلی
🔹آيا فلسفه به معناي عام خود صرفاً با جامعه علمي ارتباط دارد؟ که البته خود جامعه علمي هم با فرهنگ ارتباط دارد و از اين مسير ميتوان ارتباط فلسفه و فرهنگ را اثبات کرد. يا به طور کلّيتر هم ميتوان صحبت کرد و گفت که فلسفه به معناي عام با فرهنگ و جامعه به معناي عام هم ارتباط دارد؟
❇️معناي فلسفه
🔹وقتي راجع به فلسفه سخن ميگوييم گاهي مقصودمان حکمت انساني يعني همان شکل تعيّنيافته از فلسفه است و گاهي معناي عامتر آن، همان تعابير جناب فارابي يعني فلسفه مظنونه، فلسفه مموّهه و فلسفه برهاني اشاره داريم. اين چه مفهومي است که تمامي اين تعابير و تمامي عنوانهاي امروزي يعني فلسفه غرب، فلسفههاي قارّهاي و تحليلي، و فلسفههاي اسلامي را در بر ميگيرد.
🔸فلسفه در معناي عام خود که سفسطه و سوفسطاييگري يعني همان فلسفه مموّهه را هم شامل ميشود، مجموعه معارفي است که راجع به يک حوزه کلان و مسائل اصلي و بنيادي اظهار نظر ميکند. ممکن است اصطلاحاً به برخي از اينها فلسفه هم گفته نشود اما چنين معارفي راجع به کلّ جهان و يا قواعدي که بخواهد کلّ هستي را در بر بگيرد، بحث ميکنند.
🔹قواعدي نظير اصل علّيّت، اصل تناقض، اصل واقعيّت، تفسيرهاي ايدئاليستي داشتن و رئاليستي داشتن. اينکه آيا واقعيّت يک امر ذهني، سوبژکتيو و از مفاهيم برساخته انساني است يا مستقلّ از انسان واقعيّتي وجود دارد؟ اين رئال و واقع، عينيّت مقابل ذهن است يا چيزي فراتر از آن است؟ پرسشهايي نظير اينکه از کجا آمدهايم و به کجا ميرويم؟ و…. اين حوزه معاني گاهي با مغالطه پاسخ داده ميشود و گاه با برهان. گاهي به صورت ظنّي، نه به شکل برهاني و بلکه اقناعي در مورد آنها سخن گفته ميشود و گاهي به صورت جدلي از آنها دفاع ميشود.
🔹همه اين مجموعهها و لو اينکه به صورت خاصّ به آنها فلسفه هم گفته نشود، حوزهاي از دانش است که ميتوانيم از آن با عنوان فلسفه درست يا غلط ياد کنيم.
❇️ارتباط فلسفه و فرهنگ
🔹فلسفه به اين معنا که گاه ممکن است ديني و الاهي باشد، گاه ممکن است مطالب خود را با روش شهودي دريافت کرده باشد، گاه با روش برهاني و ياحتي جدلي پيرامون آن بحث شده باشد، آيا در فرهنگ نقش و امتداد دارد؟ آيا با فرهنگ و زندگي بشر تعامل دارد يا نه؟ اصلاً آيا زندگي بدون پاسخ گفتن به اين پرسشها ميتواند وجود داشته باشد؟ آيا کنشهاي انساني ميتواند با اين بخش از معاني بدون ارتباط باشد ولو اينکه خود کنشگر توجه نداشته باشد و بازانديشي نکرده باشد؟ آيا هيچ فرهنگي بدون اتّخاذ نوعي موضع نسبت به اين بخش از حوزه معنايي که جهانبيني و ارزشهاي کلاني در آن نهفته است، ميتواند تحقّق پيدا کند؟
🔸قاعدتاً اين عميقترين لايه معرفتي هر فرهنگ محسوب ميشود و هيچ فرهنگي بدون اين لايه حضور ندارد. فرهنگشناسان و جامعهشناسان نيز در لايهبنديهايي که انجام ميدهند، به اين سطح از معرفت در هر فرهنگي اذعان ميکنند. اين سطح، سطح کلاني است که هويّتبخش به هر فرهنگ است.
🔸 اگر بخواهيم فرهنگها را تقسيمبندي کنيم اين حوزه ميتواند يکي از پايههايي باشد که اين تقسيم روي آن قرار بگيرد. هر چند برخي معتقدند که هويّت انسان با اقتصاد و ابزار توليد ساخته ميشود، اما همانها هم قبول دارند که هر نوع نظام معيشتي، خودش را در چارچوب يک تفسير کلان از عالم بيان ميکند. ولو اينکه به اصالت آن قائل نباشند اما ميگويند نظام به اينجا کشانده ميشود و از اينجاست که آنجا ساخته ميشود. يا به طور عميقتر بگوييم که اقتصاد و رفتار انسان از طريق معنا شکل ميگيرد و بعد، آن سو مهمتر ميشود.
ادامه دارد....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
1_480998699.mp3
1.66M
اهمیت درس خواندن - آیت الله العظمی جوادی آملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حیات_طیبه
مختصری از زندگی نامه فقیه اهل بیت علیهم السلام حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌#روش_شناسی امتداد حکمت و فلسفه
📍استاد حکیم آیت الله مرتضي مطهري:
🔹اينجانب در ضمن مطالعة آثار و كلمات دانشمندان در اين زمينه هميشه سعي داشته است از فحوا و لابهلاي كلمات آنها ريشة فكر آنها را به دست آورد و بفهمد چه چيزي موجب شده كه فلان دانشمند آنجا كه به استنباط فلسفي ميپردازد، به يك #طرز مخصوصي وارد و خارج شود؟ چه اصول و موضوعهايي را در ذهن خود مسلم گرفته بوده و بعد وارد اظهار نظر شده.
مجموعه آثار، ج13 (مقالات فلسفي)، ص65.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌نفی کاشفیت علم و نفی اسلامیت فلسفه در کلام آقای سید محمد مهدی میرباقری
📍بدون هرگونه تحلیل و حاشیه
🔹«اگر ماهيت علم را انکشاف بدانيم و اکتشاف را نيز تطابقی تعريف کنيم (نظريه رايج روزگاران قديم و اکنون حتی در ميان فيلسوفان اسلامی) سخن گفتن از علم دينی بی پايه خواهد بود. اگر علم، کشف واقع باشد و در حوزه علوم تجربی روش تجربی و در حوزه علوم فلسفی روش برهانی، ثابت و برقرار باشد سخن گفتن از اتصاف علم به وصف دينی و غير دينی سخنی نابجا است»
🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص297.
🔸«ما وجود تطابق محض در رئاليست را به شدت رد می کنيم. کسی نمی تواند تطابق را برهانی کند. به بيانی ديگر تطابق محض مطلقا معقول نيست. اگر ذهن من و خارج دو چيز هستند تطابق اين دو يا برابری محض اين دو ممکن نيست. اگر فهم واقعيت را به برابری و تطابق با واقعيت تعريف کرديم اولا نه تنها قابل اثبات نيست بلکه حتما باطل است؛ و ثانيا قيد دينی و غير دينی آن از ميان می رود زيرا فهم يا برابر با واقعيت هست يا نيست. تفاوتی نمی کند که پيش فرض های آن را از دين بگيريد يا نه. بنابراين اگر بگوييم علم يعنی کشف واقعيت به معنای برابری با واقعيت، علم در ذات خود قابليت دينی و غير دينی شدن را از دست می دهد. راه حل ما اين است که فهم را به تناسب برگردانيم و اختيار را نيز در کيفيت فهم موثر بدانيم و بگوييم فهم خنثی نيست يا مومنانه است يا کافرانه»
🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص220 و 223.
🔹«عده ای می گويند علم پيش فرض فلسفی دارد، بايد فلسفه علم تغيير پيدا کند، فلسفه های مضاف غرب غير دينی است، پس در مقابل بايد فلسفه های مضاف دينی ساخته شود و به اين ترتيب دانش ها بر اساس فلسفه های دينی شکل می گيرند و در نتيجه علوم دينی می شوند. حاصل اين ديدگاه حاکميت فلسفه بر تمدن است نه دين. بنا بود دين حاکم شود نه فلسفه؛ بر اساس اين ديدگاه فيلسوفان مسلمان حاکم بر عقلانيت تخصصی بشر می شوند. البته حاصلش بهتر از علم کنونی برای زندگی است ولی دين حاکم نشد»
🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص199.
🔸«انکار نمی کنیم که فلسفه از معصوم (ع) تاثیراتی گرفته است ولی آیا اثر پذیرفتن به معنای امضا و تایید است؟ تاثیر پذیرفتن به معنای استناد منطقی به وجود نورانی ائمه (ع) نیست. ما باید ابتدا منطق استناد به اسلام را تمام کنیم تا بتوانیم این علوم را اسلامی نماییم. عرفان ما نیز به همین مشکل مبتلا است. همین طور کلام و حتی تفسیر که خویشاوندی نزدیکی با متن اسلام دارد و اساسا از متن اسلام سر برآورده است. آیا این اختلافاتی که میان مفسران است همه ناشی از اسلام است؟ آیا اسلام در باره یک موضوع نظریات مختلف و متعددی دارد؟ مگر این که یک منطق معرف شناسی خاصی را تولید و بر تحلیل خودمان حاکم کنیم و گرنه استناد آرای مختلف به اسلام کار مشکلی است. این علوم را نمی توان از طریق منطقی به اسلام استناد دارد، باید راهی برای ایجاد یک نظام منطقی باز کنیم که بتواند معارف بشری را به منبع لایزال وحی استناد دهد»
🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص193، ط: مجمع عالی حکمت.
#نقد
#دفتر_فرهنگستان
#فلسفه_شدن
#عقل
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121/98
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌نظریه امتداد حکمت و فلسفه
بخش دوم
📍استاد آیت الله شیخ حمید پارسانیا
🔹امّا به هر حال هيچ جامعه و هيچ فرهنگي نميتواند بدون يک فلسفه باشد.
🔸رفتارهايي که از افراد سر ميزند ذيل نوع فلسفهاي قرار ميگيرد که براي حيات و زندگي خودشان و براي عالم و آدم دارند.حتي زماني که افراد در حال فراگيري رفتارها هستند يعني از همان اوائل کودکي، فلسفه نيز به آنان تعليم داده ميشود منتها در حدّ تخيّل و تمثّل. به تدريج که افراد بزرگتر ميشوند، اين فلسفه اشباع شده از رفتارها اگر بخواهد به لحاظ نظري سازماندهي پيدا کند، در مجموعه بحثهايي شکل ميگيرد و به صورت يک نهاد اجتماعي در ميآيد. اين نهاد، يک نهاد معرفتي است که ممکن است يک فلسفه ديني و الاهي باشد که با دين پيوند ميخورد يا يک فلسفه ماترياليستي باشد که با اصحاب دائرهالمعارف پيوند ميخورد مانند آنچه در فرانسه اتفاق افتاد. يا ممکن است يک فلسفه شکّاکانه باشد که مثلاً با سوفسطائيان يونان يا با کانت و نوکانتيها پيوند ميخورد.
🔹اگر بخواهيم نظام معنايي هر فرهنگ را بيان کنيم ناگزير بايد به اين سطح از حوزه معرفت دو نوع فرهنگ بپردازيم. به اين ترتيب در کانون هر فرهنگ، آنجا که فرهنگ در حال بيان شدن است، فيلسوفان آنجا قرار گرفتهاند و نشستهاند. اما ممکن است انسانها در سطح فرهنگ عمومي، مستقيماً از طريق مباحث تجديدي و انتزاعي با اين فلسفه ارتباط نداشته باشند. بلکه مثلاً وقتي عملاً به سوي زندگي دنيا روي آوردند يک نوع فلسفهاي را طلب کنند که اين زندگي دنيا را برايشان توجيه کند:
بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَه
کساني که به دنبال زندگي اينجايي هستند فلسفهاي بدون مبدأ و معاد ارائه ميدهند و اگر مبدأ هم داشته باشد، معاد ندارد. عالم را اينطور تفسير ميکنند تا بتوانند زندگي کنند. چون اگر خداوند و قدر معرفت او را آنچنانکه بايد دانسته شود بدانند، آن وقت نبوّت و معاد آن هم ميآيد و رفتار آنها هم بايد متناسب با آن سازمان پيدا ميکند.
🔹به اين ترتيب اگر بخواهيم پرسش را در حوزه کلّي فرهنگ بيان کنيم، ميتوان گفت که هيچ فرهنگي و هيچ جامعهاي بدون فلسفه متناسب با خودش نميتواند تحقّق پيدا کند. زندگي امتداد يک فلسفه است هر چند به لحاظ تقدّم و تأخّر زماني ممکن است فرق کند. مثلاً آن چيزي که در دنياي مدرن رخ داد چه بسا ابتدا تمايل به سمت فرهنگ دنيوي، هنر و نوع زندگي بود و بعد به دنبال آن ميطلبيد که اينطور فلسفهاي باشد. آنچه در جهان اسلام رخ داد اين بود که ابتدا معرفت جوشيد، #توحيد درخشيد و يک ايمان بارور و زنده و فعّال در نفس و جان نبيّ و اميرالمؤمنين ـ صلوات الله عليهما- شکل گرفت و گروهي از اهل ايمان، زندگي و همه چيز را عوض کردند تا به فرهنگ رسيدند و اين کار را در سطح فرهنگ انجام دادند.
🔸البته اين آمدوشد دو سويه است و در همه زندگي سريان و جريان دارد. به عبارت ديگر برخي شهوداً فيلسوف هستند و فيلسوف زندگي ميکنند ولي هنوز به زبان و بيان نرسيدهاند، عامه مردم اينگونه هستند. فيلسوفان زبان زندگي مردم هستند. هر فرهنگي را وقتي ميخواهيم به زبان بگيريم و هويّت آن را بيابيم، بايد ببينيم فيلسوفاني که در کانون اين فلسفه نشستهاند چه کساني هستند. آيا کنت يا کانت و يا نيچه است؟ هر فيلسوفي که در اين کانون باشد فرهنگ متناسب با خود را ميطلبد؟ يا ابنسينا و صدرا و يا اشخاص ديگري هستند؟ آيا ابوالحسن اشعري و ساير اشاعره هستند يا اهل حديث هستند؟ چنين نيست که اهل حديث به اين معناي عام فلسفه نداشته باشند. آنها هم يک تصويري از جهان، از خداوند و از انسان ـ که همه اينها مباحث فلسفي عام است ـ ارائه ميکنند. اما روش آنها نه شهودي و نه عقلي بلکه يک روش نقلي برساخته خودشان است. يعني بنياميّه در تعامل با اين زندگي و براي توجيه آن، روشي شکل دادهاند و آن روش به صورت تصويري از جهان در آمده است. نسل بعد آنها، از اين چيزهايي که شکل گرفته و مثل خون در وجودشان جاري شده است به صورت جدلي دفاع کرده است. اين هم نوعي از فلسفه و نوعي تفسير از کلّ عالم است که در دل آن تفسير خلافت و بنياميه قرار ميگيرد و به اين ترتيب حيات توجيه ميشود.
ادامه دارد...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌علامه طباطبایی؛ احیاگر فلسفه در حوزه علمیه
📍حضرت آیتالله العظمی خامنهای:
مرحوم علامهی طباطبائی (رضواناللهعلیه) در حدّی بود که اگر منحصر به فقاهت میشد، یقیناً به مرجعیّت تقلید میرسید... امّا ایشان آمد مشغول فلسفه گردید و رکنی شد، و بعد از آنکه در قم هیچ نشان قابل توجّهی از فلسفه نبود، آن را احیا کرد؛ شاگردانی تربیت نمود، معارف فلسفه را راه انداخت و گسترش داد.
۱۳۷۰/۶/۳۱
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ولایت
#مهدویت
💠 نسبت شیعیان با حضرت بقیه الله الاعظم حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
✅ فوق العاده آموزنده و زیبا است؛ تا آخر ببینید ...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
آیت الله العظمی خامنه ای:
صدرالمتألهین، صاحب آراء فلسفی روان، شیرین و دارای اختصاصات منحصربهفردی است؛ یعنی در میان فلاسفه الهی، انصافاً ویژگیهای فلسفهی ملاصدرا بینظیر است، مجموعهی این اختصاصات در هیچ فلسفهای جمع نشده است. انشاءالله شما این مسائل را در دنیا مطرح میکنید.
بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت صدرالمتألهین - ۱۳۷۴/۱۱/۱۴
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعهی در هم تنیده و به وحدت رسیدهی چند عنصر گرانبها است. در فلسفهی او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و وحی قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفهی عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمی پنجاهسالهی او رحلههای تحصیلی به مراکز علمی روزگار، با مهاجرت به کهک قم برای عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامی حج شدن، همراه گردیده است.
۱۳۷۸/۰۳/۰۱
پیام به کنگره بزرگداشت ملاصدرا
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌مکاشفه بزرگ ملاصدرا در حرم حضرت معصومه (س)
📍استاد آیة الله جوادی آملی:
❇️ اگر انسان کتابی و یا مطلب علمی را در شهری که از نظر آب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه کند؛ بعد عین همان کتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم مطالعه کند، می بیند که برکات دیگری نصیب انسان می شود، و حقایق بالاتری برای انسان کشف می گردد.
این حقیقت برای جناب صدر المتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی که در کهک زندگی می کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می شد. در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد.
او خود در این زمینه می گوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تا کنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر؛» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر علیهما السلام مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مسأله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121