📌شیخیه، تفکیک، غلات
📍برش هایی از مقالات دکتر حسن انصاری:
❇️اگر بخواهیم نمونه ای گسست نسبت به اندیشه سنتی و کلاسیک امامیه را در ادوار اخیر به طور شاخص مطرح کنیم،... تنها باید از دو طریقه #شیخی و طریقه مکتب #تفکیک (مکتب معارف میرزا مهدی اصفهانی) نام ببریم. آنچه در این باره می گویم البته برداشتی است که از تاریخ اندیشه کلامی امامیه دارم و تنها از بعد تحلیل تاریخی، آن را ارائه می دهم.
🔹از جهاتی ظهور اندیشه #میرزا_مهدی_اصفهانی و مکتبش با مقدمات ظهور اندیشه #شیخ_احسایی نزدیکیهایی دارد و این امر به زمینه های اجتماعی، سیاسی و مذهبی در تشیع امامی بازمی گردد.
🔸#شیخ_أحسایی به واقع در میان امامیه یک پدیده خاص و ویژه است و طریقه شیخیه و اندیشه "رکن رابع" و عقیده آنان درباره منابع دینی و جایگاه امام از لحاظ تشریعی و نیز از نقطه نظر وجودی و کوسمولوژیک و آخرت شناسی همگی نیازمند بررسی همه جانبه از نقطه نظر تاریخ اندیشه سیاسی امامیه است.
🔸تفسیر تکوینی از وجود و حضور امام و در این زمینه بهره وری از ادبیات شیعی غالیانه و تفسیرهای فلسفی و عرفانی از احادیث و تأثیر پذیری از جریانات مختلف فکری از شاخصه های اندیشه شیخی گری است. از دیگر سو منظر #اخباری گرایانه شیخیه و تکیه غیر منضبط بر احادیث و عدم اقبال به دقتهای رجالی و نقد احادیث زمینه لازم را برای نوعی گرایش شیعی غیر فقهی و بیشتر عقیده محور به آنان بخشیده است.
🔸جریان #مکتب_تفکیک هم از بسیاری از همین جهات اندیشه ای همانند #شیخیان دارند؛ گرچه در برخی نوشته های آنان نقد تندی نسبت به شیخ احسایی دیده می شود که اتفاقا همین امر نشان دهنده حساسیت آنان به تقارب افکارشان با شیخیه است.
🔸باید #مکتب_معارفی مشهد را در کنار #مکتب_شیخی از جمله تحولات معرفتی و کلامی و اعتقادی مذهب تشیع امامی در چند سده اخیر دانست و این خود ارزش این مکتب را به عنوان رویکردی تازه به مبانی اعتقادی و فکری و به هر حال سهم آن در اجتهاد در اصول را نشان می دهد. درست است که اینجا از تعبیر اجتهاد و گرایش اجتهادی در مباحث کلامی و اعتقادی سخن می گویم اما در عین حال روشن است که مکتب معارفی هم همانند مکتب شیخی (در عین مخالفت معارفی ها با شیخیان)، به گونه ای از اخباری گری گرایش دارد و دست آخر مطالب خود را در چارچوب تفسیری از احادیث ارائه می دهد.
🔹هم شیخیان وهم #معارفی های مشهد، ضمن تأثیر پذیری از مکاتب فلسفی و کلامی تلاش دارند تا مبانی و آرای خود را بر مبنای احادیث ارائه دهند و آرای خویش را برگرفته و نه تطبیق داده شده بر احادیث جلوه دهند (گو اینکه نهایتا باورهای آنان از حد تفسیری از احادیث فراتر نمی رود و با تفسیرهای دیگر قابل مقایسه است و نه چیزی بالاتر از آن و یا یقینی تر از دیگر باورها و جریانها). توجه به حدیث به عنوان منبع الهام بخشی در طرح مباحث عقاید با این طرز فکر این دو مکتب فکری (و اصلا ریشه دار در اصول و مبانی تفکر شیعی) سازگار است که کانونی ترین محور هر دو جریان را اصل حجت / امام و جایگاه تکوینی امام در عالم تشکیل می دهد
🔸حدیث گرایی در میان #شیخیان و #معارفی_ها طبعا پیامدهایی برای خود داشته است واز مهمترین پیامدهای آن که طبعا در تفسیر و تبیین مبانی و محصولات فکری آنان تأثیر گذارده است، گرایش به نوعی روایات و احادیث با ریشه های غالی گری است. اصولا طبیعت حدیث گرایی غیر اصولی در تشیع امامی با تفکر غالیانه پیوندی عمیق دارد و گرایش دومی در بسیاری از موارد نتیجه تبعیت از طریقه اولی است؛ گو اینکه اخباریان و اصحاب حدیث امامیه در سده های نخستین لزوما همگی به عنوان غالیان شناخته نمی شدند و یا چنین نبوده است که حتما اصولیان و متکلمان از اندیشه های غالیانه به دور بوده باشند؛ اما عمدتا چه در مورد اصحاب حدیث دوران متقدم و چه در مورد اخباریان دوران صفوی مطلب از همین قرار است. فقهای اصولی در مقابل، به دلیل تأثیر پذیری از متکلمان و یا فلاسفه و نیز به جهت شیوه نقد اخبار و رد شماری از اخبار به دلیل ضعف و یا آحاد بودن، کمتر در معرض افکار #غلات_شیعی بوده اند، غلاتی که عمدتا طریق و صورت بیان اندیشه های خود را بیشتر در قالب جعل و یا تحریف احادیثی منسوب به امامان جستجو می کرده اند.
🔹ریشه بسیاری از مبانی فکری مکتب معارف درباره اسماء و صفات و علم باری و وجود و عدم و علم بلا معلوم و بداء و از این امور را به روشنی می توان در آرای متکلمان مذاهب مختلف حتی در کتاب مقالات الاسلامیین ابو الحسن اشعری پی گرفت و دید و همواره نیز در کتابهای بزرگان متکلمان این موضوعات محل بحث و مناقشه بوده و معرکه آراء مختلف بوده است
...
متن کامل:
http://www.ketabenaab.com
📌قدر فلسفه اسلامی را بدانیم
📍آیت الله علی ربانی گلپایگانی:
🔹ما بايد قدر فلسفه اسلامی را بدانيم.
🔸يک موقع يکی از شاگردان هانری کربن به ايران آمده و در تلويزيون صحبت می کرد (حضور وی مصادف بود با اوج جريان اصلاحات در ايران که غرب زدگی و دلباختگی به غرب در صحبت خيلی ها مشهود بود). مصاحبه گر از وی سوال کرد: شما وضعيت فلسفه در ايران را چگونه می بينيد؟ وی در مورد فلسفه اسلامی اعجاب کرده و گفت: در غرب هر چند فلسفه های مضاف رشد کرده است اما فلسفه مطلق کم شده است، در حالی که در ايران، فلسفه مطلق بالنده و شکوفا شده است.
🔹اين سخن را وی در دورانی می گفت که بر سر فلسفه اسلامی می زدند. يکی از شاگردان آقای سروش در مقاله ای نوشت: حکيمان انديشه سازی مثل کانت را نبايد با حکيمان انديشه سوز اسلامی مقايسه کرد. وی کانت را انديشه ساز و امثال ملاصدرا و خواجه نصير را انديشه سوز می داند!
🔸متاسفانه در آن دوران مساله خودباختگی و غرب زدگی در ميان مسئولين نيز رواج داشت. در يک از سفر ها که رئيس جمهور به ايتاليا رفته بود (که هر وقت آن را ياد می کنم ناراحت می شوم) وی به جای اين که از قرآن و نهج البلاغه در طليعه سخن خويش استفاده کند، جمله های اول انجيل يوحنا را مطرح کرد. «در ابتدا کلمه بود، کلمه نزد خدا بود، کلمه خدا بود، کلمه مجسد شد، کلمه نزد ما آمد». اين در حالی است که در هيچ يک از اناجيل، مساله شرک و تثليث مطرح نشده جز انجيل يوحنا و وی از آن کتاب اين جملات را انتخاب کرده بود.
منبع: درس کلام استاد ربانی 95/08/01
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
هدایت شده از دفتر قم مؤسسه انقلاب اسلامی
💠 توحید بهمثابهِ یک دکترین اجتماعی
📝 #متن_کامل گزیدهی نشست «الهیات اجتماعیِ امامَین انقلاب» با ارائهی حجتالاسلام و المسلمین دکتر سیّدمهدی موسوی.
🔰 سرفصلها:
- چیستی الهیات اجتماعی
- مسیر حرکت انبیا بهمثابه الگوی الهیات اجتماعی
- نقطهی ثقل الهیات اجتماعی
- ابعاد زندگیسازِ توحید
- فهرستی از جوانب محتواییِ توحید
- ثمرات الهیات توحیدی امامَین انقلاب در حیات اجتماعی
- وظیفهی مؤمنِ انقلابی
👈 جهت مطالعه به این پیوند مراجعه فرمایید:
🆔 mehrnews.com/xTZhs
@qom_khamenei_ir
📌نظریه امتداد حکمت و فلسفه
بخش اول
📍استاد آیت الله شیخ حمید پارسانیا:
❇️ پرسش اصلی
🔹آيا فلسفه به معناي عام خود صرفاً با جامعه علمي ارتباط دارد؟ که البته خود جامعه علمي هم با فرهنگ ارتباط دارد و از اين مسير ميتوان ارتباط فلسفه و فرهنگ را اثبات کرد. يا به طور کلّيتر هم ميتوان صحبت کرد و گفت که فلسفه به معناي عام با فرهنگ و جامعه به معناي عام هم ارتباط دارد؟
❇️معناي فلسفه
🔹وقتي راجع به فلسفه سخن ميگوييم گاهي مقصودمان حکمت انساني يعني همان شکل تعيّنيافته از فلسفه است و گاهي معناي عامتر آن، همان تعابير جناب فارابي يعني فلسفه مظنونه، فلسفه مموّهه و فلسفه برهاني اشاره داريم. اين چه مفهومي است که تمامي اين تعابير و تمامي عنوانهاي امروزي يعني فلسفه غرب، فلسفههاي قارّهاي و تحليلي، و فلسفههاي اسلامي را در بر ميگيرد.
🔸فلسفه در معناي عام خود که سفسطه و سوفسطاييگري يعني همان فلسفه مموّهه را هم شامل ميشود، مجموعه معارفي است که راجع به يک حوزه کلان و مسائل اصلي و بنيادي اظهار نظر ميکند. ممکن است اصطلاحاً به برخي از اينها فلسفه هم گفته نشود اما چنين معارفي راجع به کلّ جهان و يا قواعدي که بخواهد کلّ هستي را در بر بگيرد، بحث ميکنند.
🔹قواعدي نظير اصل علّيّت، اصل تناقض، اصل واقعيّت، تفسيرهاي ايدئاليستي داشتن و رئاليستي داشتن. اينکه آيا واقعيّت يک امر ذهني، سوبژکتيو و از مفاهيم برساخته انساني است يا مستقلّ از انسان واقعيّتي وجود دارد؟ اين رئال و واقع، عينيّت مقابل ذهن است يا چيزي فراتر از آن است؟ پرسشهايي نظير اينکه از کجا آمدهايم و به کجا ميرويم؟ و…. اين حوزه معاني گاهي با مغالطه پاسخ داده ميشود و گاه با برهان. گاهي به صورت ظنّي، نه به شکل برهاني و بلکه اقناعي در مورد آنها سخن گفته ميشود و گاهي به صورت جدلي از آنها دفاع ميشود.
🔹همه اين مجموعهها و لو اينکه به صورت خاصّ به آنها فلسفه هم گفته نشود، حوزهاي از دانش است که ميتوانيم از آن با عنوان فلسفه درست يا غلط ياد کنيم.
❇️ارتباط فلسفه و فرهنگ
🔹فلسفه به اين معنا که گاه ممکن است ديني و الاهي باشد، گاه ممکن است مطالب خود را با روش شهودي دريافت کرده باشد، گاه با روش برهاني و ياحتي جدلي پيرامون آن بحث شده باشد، آيا در فرهنگ نقش و امتداد دارد؟ آيا با فرهنگ و زندگي بشر تعامل دارد يا نه؟ اصلاً آيا زندگي بدون پاسخ گفتن به اين پرسشها ميتواند وجود داشته باشد؟ آيا کنشهاي انساني ميتواند با اين بخش از معاني بدون ارتباط باشد ولو اينکه خود کنشگر توجه نداشته باشد و بازانديشي نکرده باشد؟ آيا هيچ فرهنگي بدون اتّخاذ نوعي موضع نسبت به اين بخش از حوزه معنايي که جهانبيني و ارزشهاي کلاني در آن نهفته است، ميتواند تحقّق پيدا کند؟
🔸قاعدتاً اين عميقترين لايه معرفتي هر فرهنگ محسوب ميشود و هيچ فرهنگي بدون اين لايه حضور ندارد. فرهنگشناسان و جامعهشناسان نيز در لايهبنديهايي که انجام ميدهند، به اين سطح از معرفت در هر فرهنگي اذعان ميکنند. اين سطح، سطح کلاني است که هويّتبخش به هر فرهنگ است.
🔸 اگر بخواهيم فرهنگها را تقسيمبندي کنيم اين حوزه ميتواند يکي از پايههايي باشد که اين تقسيم روي آن قرار بگيرد. هر چند برخي معتقدند که هويّت انسان با اقتصاد و ابزار توليد ساخته ميشود، اما همانها هم قبول دارند که هر نوع نظام معيشتي، خودش را در چارچوب يک تفسير کلان از عالم بيان ميکند. ولو اينکه به اصالت آن قائل نباشند اما ميگويند نظام به اينجا کشانده ميشود و از اينجاست که آنجا ساخته ميشود. يا به طور عميقتر بگوييم که اقتصاد و رفتار انسان از طريق معنا شکل ميگيرد و بعد، آن سو مهمتر ميشود.
ادامه دارد....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
1_480998699.mp3
1.66M
اهمیت درس خواندن - آیت الله العظمی جوادی آملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حیات_طیبه
مختصری از زندگی نامه فقیه اهل بیت علیهم السلام حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌#روش_شناسی امتداد حکمت و فلسفه
📍استاد حکیم آیت الله مرتضي مطهري:
🔹اينجانب در ضمن مطالعة آثار و كلمات دانشمندان در اين زمينه هميشه سعي داشته است از فحوا و لابهلاي كلمات آنها ريشة فكر آنها را به دست آورد و بفهمد چه چيزي موجب شده كه فلان دانشمند آنجا كه به استنباط فلسفي ميپردازد، به يك #طرز مخصوصي وارد و خارج شود؟ چه اصول و موضوعهايي را در ذهن خود مسلم گرفته بوده و بعد وارد اظهار نظر شده.
مجموعه آثار، ج13 (مقالات فلسفي)، ص65.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌نفی کاشفیت علم و نفی اسلامیت فلسفه در کلام آقای سید محمد مهدی میرباقری
📍بدون هرگونه تحلیل و حاشیه
🔹«اگر ماهيت علم را انکشاف بدانيم و اکتشاف را نيز تطابقی تعريف کنيم (نظريه رايج روزگاران قديم و اکنون حتی در ميان فيلسوفان اسلامی) سخن گفتن از علم دينی بی پايه خواهد بود. اگر علم، کشف واقع باشد و در حوزه علوم تجربی روش تجربی و در حوزه علوم فلسفی روش برهانی، ثابت و برقرار باشد سخن گفتن از اتصاف علم به وصف دينی و غير دينی سخنی نابجا است»
🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص297.
🔸«ما وجود تطابق محض در رئاليست را به شدت رد می کنيم. کسی نمی تواند تطابق را برهانی کند. به بيانی ديگر تطابق محض مطلقا معقول نيست. اگر ذهن من و خارج دو چيز هستند تطابق اين دو يا برابری محض اين دو ممکن نيست. اگر فهم واقعيت را به برابری و تطابق با واقعيت تعريف کرديم اولا نه تنها قابل اثبات نيست بلکه حتما باطل است؛ و ثانيا قيد دينی و غير دينی آن از ميان می رود زيرا فهم يا برابر با واقعيت هست يا نيست. تفاوتی نمی کند که پيش فرض های آن را از دين بگيريد يا نه. بنابراين اگر بگوييم علم يعنی کشف واقعيت به معنای برابری با واقعيت، علم در ذات خود قابليت دينی و غير دينی شدن را از دست می دهد. راه حل ما اين است که فهم را به تناسب برگردانيم و اختيار را نيز در کيفيت فهم موثر بدانيم و بگوييم فهم خنثی نيست يا مومنانه است يا کافرانه»
🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص220 و 223.
🔹«عده ای می گويند علم پيش فرض فلسفی دارد، بايد فلسفه علم تغيير پيدا کند، فلسفه های مضاف غرب غير دينی است، پس در مقابل بايد فلسفه های مضاف دينی ساخته شود و به اين ترتيب دانش ها بر اساس فلسفه های دينی شکل می گيرند و در نتيجه علوم دينی می شوند. حاصل اين ديدگاه حاکميت فلسفه بر تمدن است نه دين. بنا بود دين حاکم شود نه فلسفه؛ بر اساس اين ديدگاه فيلسوفان مسلمان حاکم بر عقلانيت تخصصی بشر می شوند. البته حاصلش بهتر از علم کنونی برای زندگی است ولی دين حاکم نشد»
🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص199.
🔸«انکار نمی کنیم که فلسفه از معصوم (ع) تاثیراتی گرفته است ولی آیا اثر پذیرفتن به معنای امضا و تایید است؟ تاثیر پذیرفتن به معنای استناد منطقی به وجود نورانی ائمه (ع) نیست. ما باید ابتدا منطق استناد به اسلام را تمام کنیم تا بتوانیم این علوم را اسلامی نماییم. عرفان ما نیز به همین مشکل مبتلا است. همین طور کلام و حتی تفسیر که خویشاوندی نزدیکی با متن اسلام دارد و اساسا از متن اسلام سر برآورده است. آیا این اختلافاتی که میان مفسران است همه ناشی از اسلام است؟ آیا اسلام در باره یک موضوع نظریات مختلف و متعددی دارد؟ مگر این که یک منطق معرف شناسی خاصی را تولید و بر تحلیل خودمان حاکم کنیم و گرنه استناد آرای مختلف به اسلام کار مشکلی است. این علوم را نمی توان از طریق منطقی به اسلام استناد دارد، باید راهی برای ایجاد یک نظام منطقی باز کنیم که بتواند معارف بشری را به منبع لایزال وحی استناد دهد»
🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص193، ط: مجمع عالی حکمت.
#نقد
#دفتر_فرهنگستان
#فلسفه_شدن
#عقل
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121/98
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌نظریه امتداد حکمت و فلسفه
بخش دوم
📍استاد آیت الله شیخ حمید پارسانیا
🔹امّا به هر حال هيچ جامعه و هيچ فرهنگي نميتواند بدون يک فلسفه باشد.
🔸رفتارهايي که از افراد سر ميزند ذيل نوع فلسفهاي قرار ميگيرد که براي حيات و زندگي خودشان و براي عالم و آدم دارند.حتي زماني که افراد در حال فراگيري رفتارها هستند يعني از همان اوائل کودکي، فلسفه نيز به آنان تعليم داده ميشود منتها در حدّ تخيّل و تمثّل. به تدريج که افراد بزرگتر ميشوند، اين فلسفه اشباع شده از رفتارها اگر بخواهد به لحاظ نظري سازماندهي پيدا کند، در مجموعه بحثهايي شکل ميگيرد و به صورت يک نهاد اجتماعي در ميآيد. اين نهاد، يک نهاد معرفتي است که ممکن است يک فلسفه ديني و الاهي باشد که با دين پيوند ميخورد يا يک فلسفه ماترياليستي باشد که با اصحاب دائرهالمعارف پيوند ميخورد مانند آنچه در فرانسه اتفاق افتاد. يا ممکن است يک فلسفه شکّاکانه باشد که مثلاً با سوفسطائيان يونان يا با کانت و نوکانتيها پيوند ميخورد.
🔹اگر بخواهيم نظام معنايي هر فرهنگ را بيان کنيم ناگزير بايد به اين سطح از حوزه معرفت دو نوع فرهنگ بپردازيم. به اين ترتيب در کانون هر فرهنگ، آنجا که فرهنگ در حال بيان شدن است، فيلسوفان آنجا قرار گرفتهاند و نشستهاند. اما ممکن است انسانها در سطح فرهنگ عمومي، مستقيماً از طريق مباحث تجديدي و انتزاعي با اين فلسفه ارتباط نداشته باشند. بلکه مثلاً وقتي عملاً به سوي زندگي دنيا روي آوردند يک نوع فلسفهاي را طلب کنند که اين زندگي دنيا را برايشان توجيه کند:
بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَه
کساني که به دنبال زندگي اينجايي هستند فلسفهاي بدون مبدأ و معاد ارائه ميدهند و اگر مبدأ هم داشته باشد، معاد ندارد. عالم را اينطور تفسير ميکنند تا بتوانند زندگي کنند. چون اگر خداوند و قدر معرفت او را آنچنانکه بايد دانسته شود بدانند، آن وقت نبوّت و معاد آن هم ميآيد و رفتار آنها هم بايد متناسب با آن سازمان پيدا ميکند.
🔹به اين ترتيب اگر بخواهيم پرسش را در حوزه کلّي فرهنگ بيان کنيم، ميتوان گفت که هيچ فرهنگي و هيچ جامعهاي بدون فلسفه متناسب با خودش نميتواند تحقّق پيدا کند. زندگي امتداد يک فلسفه است هر چند به لحاظ تقدّم و تأخّر زماني ممکن است فرق کند. مثلاً آن چيزي که در دنياي مدرن رخ داد چه بسا ابتدا تمايل به سمت فرهنگ دنيوي، هنر و نوع زندگي بود و بعد به دنبال آن ميطلبيد که اينطور فلسفهاي باشد. آنچه در جهان اسلام رخ داد اين بود که ابتدا معرفت جوشيد، #توحيد درخشيد و يک ايمان بارور و زنده و فعّال در نفس و جان نبيّ و اميرالمؤمنين ـ صلوات الله عليهما- شکل گرفت و گروهي از اهل ايمان، زندگي و همه چيز را عوض کردند تا به فرهنگ رسيدند و اين کار را در سطح فرهنگ انجام دادند.
🔸البته اين آمدوشد دو سويه است و در همه زندگي سريان و جريان دارد. به عبارت ديگر برخي شهوداً فيلسوف هستند و فيلسوف زندگي ميکنند ولي هنوز به زبان و بيان نرسيدهاند، عامه مردم اينگونه هستند. فيلسوفان زبان زندگي مردم هستند. هر فرهنگي را وقتي ميخواهيم به زبان بگيريم و هويّت آن را بيابيم، بايد ببينيم فيلسوفاني که در کانون اين فلسفه نشستهاند چه کساني هستند. آيا کنت يا کانت و يا نيچه است؟ هر فيلسوفي که در اين کانون باشد فرهنگ متناسب با خود را ميطلبد؟ يا ابنسينا و صدرا و يا اشخاص ديگري هستند؟ آيا ابوالحسن اشعري و ساير اشاعره هستند يا اهل حديث هستند؟ چنين نيست که اهل حديث به اين معناي عام فلسفه نداشته باشند. آنها هم يک تصويري از جهان، از خداوند و از انسان ـ که همه اينها مباحث فلسفي عام است ـ ارائه ميکنند. اما روش آنها نه شهودي و نه عقلي بلکه يک روش نقلي برساخته خودشان است. يعني بنياميّه در تعامل با اين زندگي و براي توجيه آن، روشي شکل دادهاند و آن روش به صورت تصويري از جهان در آمده است. نسل بعد آنها، از اين چيزهايي که شکل گرفته و مثل خون در وجودشان جاري شده است به صورت جدلي دفاع کرده است. اين هم نوعي از فلسفه و نوعي تفسير از کلّ عالم است که در دل آن تفسير خلافت و بنياميه قرار ميگيرد و به اين ترتيب حيات توجيه ميشود.
ادامه دارد...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌علامه طباطبایی؛ احیاگر فلسفه در حوزه علمیه
📍حضرت آیتالله العظمی خامنهای:
مرحوم علامهی طباطبائی (رضواناللهعلیه) در حدّی بود که اگر منحصر به فقاهت میشد، یقیناً به مرجعیّت تقلید میرسید... امّا ایشان آمد مشغول فلسفه گردید و رکنی شد، و بعد از آنکه در قم هیچ نشان قابل توجّهی از فلسفه نبود، آن را احیا کرد؛ شاگردانی تربیت نمود، معارف فلسفه را راه انداخت و گسترش داد.
۱۳۷۰/۶/۳۱
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ولایت
#مهدویت
💠 نسبت شیعیان با حضرت بقیه الله الاعظم حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
✅ فوق العاده آموزنده و زیبا است؛ تا آخر ببینید ...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
آیت الله العظمی خامنه ای:
صدرالمتألهین، صاحب آراء فلسفی روان، شیرین و دارای اختصاصات منحصربهفردی است؛ یعنی در میان فلاسفه الهی، انصافاً ویژگیهای فلسفهی ملاصدرا بینظیر است، مجموعهی این اختصاصات در هیچ فلسفهای جمع نشده است. انشاءالله شما این مسائل را در دنیا مطرح میکنید.
بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت صدرالمتألهین - ۱۳۷۴/۱۱/۱۴
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعهی در هم تنیده و به وحدت رسیدهی چند عنصر گرانبها است. در فلسفهی او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و وحی قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفهی عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمی پنجاهسالهی او رحلههای تحصیلی به مراکز علمی روزگار، با مهاجرت به کهک قم برای عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامی حج شدن، همراه گردیده است.
۱۳۷۸/۰۳/۰۱
پیام به کنگره بزرگداشت ملاصدرا
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌مکاشفه بزرگ ملاصدرا در حرم حضرت معصومه (س)
📍استاد آیة الله جوادی آملی:
❇️ اگر انسان کتابی و یا مطلب علمی را در شهری که از نظر آب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه کند؛ بعد عین همان کتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم مطالعه کند، می بیند که برکات دیگری نصیب انسان می شود، و حقایق بالاتری برای انسان کشف می گردد.
این حقیقت برای جناب صدر المتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی که در کهک زندگی می کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می شد. در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد.
او خود در این زمینه می گوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تا کنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر؛» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر علیهما السلام مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مسأله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
#معرفی_کتاب
❇️ دو فیلسوف شرق و غرب, ملاصدرا و انیشتن
📌اثر : فیلسوف و خطیب معاصر شیخ حسینعلی راشد تربتی
📍موضوع: فلسفه ، حرکت جوهری، نسبیت
🔹تاریخ تألیف: 1316شمسی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شهید صدر کیست؟
▶️ گوشهای از زندگانی و برخی از مهمترین فعالیتهای علمی و سیاسی حکیم و فقه مدافع جمهوری اسلامی شهید صدر
نویسنده کتابهای مهم فلسفی:
فلسفتنا
الاسلام یقود الحیات
اسس المنطقیه للاستقرا
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌نظریه امتداد حکمت و فلسفه
بخش سوم
📍استاد آیت الله شیخ حمید پارسانیا
❇️هويّت سيّال فرهنگ
🔹واقع اين است که فرهنگ يک هويّت ـ نميگويم يک ماهيّت بلکه يک هويّت ـ ثابتي ندارد کاملاً سيّال است. با اقبال و اعراض مردم نسبت به زندگيهاي متفاوت و معاني مختلف دائماً بر آن اثرگذار در معرض تغيير است. بنابراين همه افراد در تداوم و حفظ يک فرهنگ و آمدوشد فرهنگها مسئول هستند. فرهنگ لحظه به لحظه با تصميمها، ايمانها، گرايشها و رفتارهاي انسانها بازتوليد ميشود.
🔸فرقي نميکند که فرهنگ حقّ و توحيدي باشد يا فرهنگ باطل، و اينکه اساساً قائل به فرهنگ حقّ و باطل باشيم يا نباشيم. همانطور که انّ الباطل تموت بترک ذکره انّ الحق هم تموت بترک ذکره. يعني اگر فرهنگ حقّ هم ياد و عملش کنار گذاشته شود، ميميرد نه حقانيّت آن بلکه تحقّق اجتماعي آن در عرصه زندگي.
🔹فرهنگ از کانال رفتارها، اعمال و اراده انسانها ميآيد و از آنجا که انسانها همواره در حال تصميمگيري هستند هرگز تضميني وجود ندارد که يک فرهنگ فراگير باشد. ممکن است غالب باشد اما در کمون آن فرهنگهاي ديگري ميتواند وجود داشته باشد. هم در گذشته جهان اسلام و هم در گذشته جهان غرب برآيندي از اين مواجهات را ميبينيم.
🔹 فلسفههاي مختلفي به آن معناي عام وجود دارد، فلسفههايي که با روش عقلي وارد ميشوند، فلسفههايي که با روش صرفاً ظنّي و نقلي راجع به اين مسائل حرف ميزنند. چون قدرت بدون فلسفه نميتواند باشد، در حاشيه و براي توجيه آن، فلسفه ميبافند و لحظه به لحظه در حال توليد دانش و معرفت و آگاهي هستند تا قدرت خودشان را حفظ کنند.
🔸به همين دليل ما اصلاً هيچ فرهنگي تضمين شده و فرهنگ نابي که کاملاً بر همه ابعاد مسلّط بوده باشد نداريم.حتي در جامعه مهدوي هم نميدانم که محقق ميشود يا نميشود. يعني در آنجا هم اگر امام زمان -صلواتالله عليه- را به شهادت ميرسانند، آن کسي که اين کار را ميکند فرهنگ مهدوي کاملاً در درون او نهادينه نيست. يعني جريان
رگ رگ است اين آب شيرين آب شور
با خـــلايـق ميرود تا نفـــخ صــور
ممکن است در آنجا هم حضور داشته باشد.
❇️وقوع بحران در حوزه فرهنگ
🔹اگر جامعه گرفتار چالش شود نشاندهنده آن است که يک تحول و يک بحران در حوزه فرهنگ وجود دارد. ضمن اينکه وقتي افراد يک فلسفه را پذيرفتند ممکن است در درون شخصيّتشان بين آنچه که ميدانند و آنچه که عمل ميکنند هم فاصله محدودي وجود داشته باشد.
🔸مدينه فاضله فارابي اينطور مدينهاي است که به لحاظ نظري فلسفه حقّ را دارند اما به لحاظ گرايش عملي زندگيشان متناسب با فلسفههاي باطل است. يعني جامعه وحتي فرهنگ هم ميتواند گرفتار چنين دوگانگياي باشد که نهادهاي علمي آن يک چيزي بگويند و سوي ديگر چيز ديگري. منتها اين فاصله و تضادّ چندان قابل تداوم نيست. يعني در کشمکشي که اتفاق ميافتد دير يا زود يا بايد شيوه فاسقانه برگردد و باور مؤمنانه و فلسفهها را حذف کند تا نفس راحتي بکشد. يا اينکه بايد آن سو برگردد و رفتار و جامعه را اصلاح کند، آمر به معروف و ناهي از منکر باشد.
🔹 بنابراين اين تضادّ چندان قابل تداوم نيست. اين تضادّ ميتواند درون افرادي که در يک فرهنگ هستند هم رخ بدهد. البته در دوران معاصر مشکلات ما اين نيست.
🔸مشکل ما اين است که فرهنگ ما غير از آن بخشي که از پيشينه تاريخي خودش الهام ميگيرد در مواجهه با فرهنگهاي ديگر در حال اثرپذيري است و ممکن است بخشهاي اول اين اثرپذيري جامعه علمي ما باشد.
🔹جامعه علمي فلسفهاي را ميآورد که با شيوه زندگي مردم متفاوت است. حيات تاريخي ما متناسب و متناظر با يک فلسفه شکل گرفته است اما نظام علمي ما فلسفه ديگري را القا ميکند. اينها همه بحرانهاي فرهنگي است که با آن مواجه هستيم.
ادامه دارد ....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌شخصیت عرفانی امام خامنه ای
📌نقش مسائل اجتماعی و سیاسی در سلوک عرفانی
📍 آیت الله کمیلی خراسانی «حفظه الله»
❇️حضرت آیت الله کمیلی خراسانی «حفظه الله» در روز چهارشنبه مورخ 29 بهمن ماه 1399 در جمع برخی از شاگردانشان در محل بیت الزهرای قم «سلام الله علیها» در پاسخ به دو پرسش زیر بیاناتی را ایراد فرمودند. متن پرسش و پاسخ به شرح ذیل است:
1- آیا همسویی با نظام جمهوری اسلامی ایران را می توان از ملاکهای کمال یا نقصان یک مکتب سلوکی دانست؟
2- آیا پذیرش یا عدم پذیرش ولایت مطلقه فقیه و تبعیت یا عدم تبعیت از ولی فقیه در طی مدارج سلوک عرفانی نقشی دارد؟
❇️ ستون خیمه انقلاب
🔸«امروز حضرت آیت الله خامنهای (حفظه الله تعالی) ستون خیمه نظام اسلامی است؛ و دفاع از ایشان در حکم حفظ نظام بوده؛ و از اوجب واجبات است؛ و خدشه به مقام منیع معظمله آب به آسیاب دشمن ریختن و هم صدایی با شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار و صهیونیزم خونخوار است.
❇️فقیه عارف
🔹از طرفی بارزترین وجوه شخصیتی ایشان گرایشات و خصوصیات معنوی عرفانی است که برکات وجودی ایشان را به عنوان فقیهی عارف در عرصههای مختلف توسعه داده و از جمله موجب رونق نشر عرفان اهلبیتی است که از این جهت نیز اهل معرفت به وجودشان مباهات مینمایند.
🔸آیت الله خامنهای #فقیه_عارف هستند و هر دو جهت فقاهت و عرفان ایشان برای بنده محرز است. ایشان با تمام توان برای حفظ این نظام شیعه و عزت ایران و ملت تلاش و مجاهدت می کنند؛ و تولی و محبت و دوستی ایشان برای سالکان راه خدا ضروری است.
🔹مقام معظم رهبری در امور باطنی و معنوی از محضر برخی بزرگان اهل معرفت بهره بردهاند، و در امور حکومتی نیز هدایتها و رهبری ایشان مطابق قرآن و شریعت است، و با توجه به اینکه ایشان مجتهد حاکم هستند اطاعت از ایشان در امور سیاسی و حکومتی بر همه مردم و حتی سایر مجتهدین فرض و لازم است.
❇️لذا دو نکته مهم را متذکر میشوم:
1- سالکان راه خدا آگاه باشند که تضعیف و تخریب اصل نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب شیعه حرام شرعی و مخالفت با شریعت و مذهب است.
2- اگرچه در اثر خلوتها و اذکار و عبادات ممکن است حالاتی پیدا شود، اما با کینه و بغض نسبت به اولیاء خدا از جمله شخصیت الهی و ربانی مقام معظم رهبری امکان پیشرفت در سیر و سلوک بعید است.
🔹بر شاگردان و نزدیکان بنده لازم است که خود را با نظرات، روش و مبانی نظری و عملی بنده وفق دهند و اگر در امور سیاسی و مسائلی که اشاره شد، دچار ذهنیت منفی یا کینهای نسبت به رهبری یا دیگر اولیای الهی هستند با استعانت از خداوند و مجاهدت علمی و عملی مرتفع نمایند.»
🔸اگر کسانی ادعای شاگردی ما را دارند ولی نسبت به رهبری معظم انقلاب «حفظه الله تعالی» و یا نظام اسلامی دچار شک و تردید یا خدایی ناکرده بغض و عداوت هستند در سلوک الی اللّه هیچ پیشرفتی نخواهند کرد و از جرگه شاگردان ما خارج خواهند شد.
والسلام علیکم
محمد صالح کمیلی خراسانی 4شنبه 29 بهمن 1399 مصادف با 5 رجب 1442
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌نظریه امتداد حکمت و فلسفه
بخش چهارم
📍استاد آیت الله شیخ حمید پارسانیا
اکنون دامنه بحث ما از ارتباط فلسفه و فرهنگ به خود فلسفه محدود ميشود. باز ميتوان پرسش را هم به صورت عام مطرح کرد که اگر فلسفه برهاني باشد اقتضاي آن يک امر جهاني خواهد بود و هم به صورت خاصّ در هر حوزه فلسفي از جمله در فلسفه اسلامي مطرح کرد.
❇️دو شرط لازم براي تحقّق امتدادبخشي
🔸پرسش اين است که فلسفه هم در حوزه فرهنگ تعاطي، تعامل و امتداد دارد و هم در حوزه علومي که گونهاي از فرهنگ هستند. فلسفه با فرهنگ به صورت-هاي مختلف ارتباط پيدا ميکند و يکي از مسيرهاي ويژه آن همين خود علوم است. اما اگر پرسش راجع به امتدادبخشي است، امتدادبخشي فلسفه متوقّف بر تحقّق خود فلسفه است. فلسفه اگر ميخواهد در فرهنگ و در علوم امتداد پيدا کند در گام نخست بايد خودش تحقّق و واقعيّت پيدا کند. منظور از واقعيّت يافتن اين است که زبان پيدا کند؛ يعني در گروهي از افراد حضور به هم برساند و افرادي باشند که متحقّق به فلسفه باشند. نه اينکه صرفاً در نفسالامر خودش يک حقيقتي باشد و هيچ انساني با آن ارتباط برقرار نکند.حتي اگر فلسفه باطل هم بخواهد امتداد پيدا کند بايد سطحي از تحقّق را داشته باشد و افرادي باشند که آن را در خودشان به فعليّت برسانند.
🔹اگر بخواهيم امتداد آن را در حوزه فرهنگ ببينيم بايد تحقّقي به تناسب فرهنگ و جامعه داشته باشد. به عبارت ديگر بايد نهادينه شود. در مرحله اول نظام آموزشي يک فرهنگ بايد در کانون خود حريم اين معرفت را حفظ کند و امکانات مناسب حرث و نسل اعمّ از امکانات اقتصادي و انساني را بسيج کند تا بخشي از جامعه، در اين زمينه معرفتي گفتوگوي پرباري داشته باشند.
❇️ هشدار
🔸اين مسأله هشداري هم براي ما دارد و آن اين است که شتابزدگي در امتداد دادن گاهي موجب ميشود که از اين حوزه کانوني غافل شويم. آن عناصر و جوانههايي هم که باعث باروري اين فلسفه ميشوند و به آن عمق ميبخشند، بلافاصله در جهت امتداد دادن ميروند و اين منبع ميخشکد. وجود يک منبع خلاّق و فعالي که بحثهاي فلسفي در آن زنده باشد و دغدغههاي ناب فلسفي در آن حضور داشته باشد شرط اول امتداد پيدا کردن است. شرط لازم است نه کافي. يعني اگر حوزه گفتوگوهاي فلسفي در خود فرو برود و بعد دغدغه تعامل با بخشهاي ديگر نظام آموزشي و ياحتي نظام فرهنگي را داشته باشد به نتيجه نخواهد رسيد.
🔹براي استمرار يافتن شروطي لازم است و شرط نخست همان بود که عرض کرديم. يعني گاهي حضور فلسفه در زندگي مردم، در حکم يک باور در بين متديّنين خواهد بود و موجب ميشود که آنان، سراغ آن کانون نظري بيايند و براي تأمين آن تلاش کنند. البته ممکن است زمينههاي ديگري هم وجود داشته باشد اما اگر چنين ارتباطاتي بخواهد در يک مجموعه فرهنگي سالم شکل بگيرد و به صورت يک حوزه مباحث نظري و مجموعه فعّال مباحث فلسفي در بيايد، وجود اين شرط لازم است. بعد از چند دهه توجه و تنبّه، اين امر استمرار پيدا ميکند.
🔸ما در يک مقطع تاريخي از دوران معاصر، کانون فعّال مباحث نظري را داشتهايم. در اواخر دوره قاجار فيلسوفان قوي و توانمندي در مکتب يا حوزه تهران حضور داشتهاند که شايد در گذشته ما اينقدر استوانههاي نظري وجود نداشته است. هر چند حضور آنها يکي از شروط لازم است اما کافي نيست. زيرا به رغم حضورشان اين ارتباط قطع شد و ما شاهد اين گسل و گسستي هستيم که در بحثهاي بعدي بيان خواهد شد و نقشي که علامه طباطبايي در اين خلأ موجود ايفا کردهاند را بررسي خواهيم کرد. شايد در مقطع ابتدايي مواجههمان با انديشههاي مدرن و غربي، مشکل شرط لازم را نداشتهايم و به جاي آن با مشکلات ديگري مواجه بودهايم. اما در شرايط امروزي متأسفانه همان شرط لازم هم آسيبديده است. به عبارت ديگر هم ارتباطاتمان قطع است و هم آن حوزه کانوني فعّالي که مباحث حکمي و فلسفي در آن زنده و فعال باشد را هم ديگر نداريم.
ادامه دارد ....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
نقش علامه طباطبایی در امتدادبخشی فرهنگی اجتماعی به فلسفه اسلامی.pdf
648.9K
نقش علامه طباطبایی در امتدادبخشی فرهنگی اجتماعی به فلسفه اسلامی
❇️کارشناسان:
📌حضرت آیت الله سید یدالله یزدان پناه
📌حضرت آیت الله شیخ حمید پارسانیا
❇️دبیر علمی:
حجت الاسلام و المسلمین علی امینی نژاد
🔹نشست علمي با موضوع « نقش علامه طباطبايي در امتدادبخشي فرهنگي اجتماعي به فلسفه اسلامي» در تاريخ ۲۰ آبانماه ۱۳۹۵در سالن اجتماعات مجمع عالي حکمت اسلامي برگزار گرديد. در اين نشست علمي حضرات آیات حميد پارسانيا ( عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي و هيئت علمي دانشگاه باقرالعلوم و سيديدالله يزدانپناه (استاد عالي حوزه علميه) به ارائه مطالب پرداختند. دبيري علمي اين نشست را حجتالاسلام والمسلمين علي امينينژاد (مدرس حوزه و دانشگاه) برعهده داشتند. متن کامل اين نشست تقديم خوانندگان محترم ميشود.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
آیت الله شیخ حمید پارسانیا:
🔹گفتوگو در بین دو فرهنگ و دو تمدّن در عمیق ترین لایۀ خود در سطح گفتوگوی فیلسوفان است.
🔸فارابی در رساله الحروف میگوید در هر فرهنگ عدّه ای از حدود و ثغور آن فرهنگ مرزبانی میکنند، آنها خواصّ آن فرهنگ و جامعه هستند. امّا بعضی خواصّ بشریّت هستند. آنها کسانی هستند که از اصل حقیقت پرسش میکنند؛ فیلسوفان که دوستدار حقیقت هستند.
🔹دوستداری حقیقت شرط گشادگی و گفتوگو است. دو نفر در ذیل دوستداری میتوانند بر هم گشوده باشند و اگر این نباشد من و تویی هم نمیتوانند با هم سخن بگویند. گفتوگوی فرهنگها در این افق شکل می گیرد و از حقیقت فرهنگها پرسش میشود؛ (أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ) در این سطح رخ میدهد.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121🔸
آیت الله سید یدالله یزدانپناه:
🔹حقیقیترین، واقعیترین و مهمترین مسئله و مرکز ثقل همه مباحث «توحید» است و کلّ آنچه در دین میبینیم، با همه ابعاد و جهاتی که دارد، از همین توحید نشأت میگیرد.
🔸اساساً ما در صحنه اجتماعی با یک دوگانه خدا و طاغوت روبهرو هستیم؛ اگر توحید در صحنه اجتماع بیاید، و بسط پیدا نماید معنایش این است که منحصراً توحید حاکم است.
🔹«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنوا» فقط خدا ولی است و بقیه از حیطه ولی بودن خارجاند و هر کسی هم که تولّی داشته باشد و گرایش به توحید داشته باشد در جرگه حزبِ «الله» جلّ جلاله قرار میگیرد.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌امتداد اجتماعی توحید در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی درقرآن»
📌امتداد توحید در سیاست در فلسفه سیاسی امام خامنهای
📍آیت الله شیخ حمید پارسانیا:
🔹کتاب « #طرح_كلی_اندیشه_اسلامی در قرآن» رهبر معظم انقلاب، نه یك كتاب فقهی است نه كلامی و فلسفی بلكه امتداد اجتماعی باور به توحید را بیان می كنند از اول تا آخر كتاب یك استدلال بر وجود خدا نمی آورد یا بحث توحید افعالی و صفاتی و ... دیده نمی شود، نه اینكه منكر این مباحث است، خیر اصلا ناظر به این مباحث نیست در مقام بیان این مسائل نیست.
🔸دلالت اجتماعی این باور را می بیند آن هم در فضای روشنفكری جامعه، فضای ماركسیسم و اندیشه های دیگر كه اصلا توحید را افیون توده ها معرفی می كنند در چنین فضایی این مباحث را رهبر معظم انقلاب مطرح می كنند كه این مباحث معارفی به چه میزان ظرفیت یك زیست فعال و تدوین یك #نظام_اجتماعی را دارد.
🔹در واقع یك #تفسیر_قرآنی است در پاسخ به پرسش هایی كه نه از ناحیه حوزوی كه در رجوعش به قرآن نیازهای فقهی، كلامی و فلسفی خودش را دنبال می كند، بلكه در محیط فرهنگ عمومی جامعه كه گروه گروه جوانان با تبلیغات و هژمونی این «ایسم ها و ایست های» غربی كه آمده اند یك تصویر ناخوشایندی از دین ارائه می كنند، همه پرسش آنها مسائل اجتماعی است و از این منظر نسبت به عالم و آدم داوری می كنند.
🔸ایشان در این كتاب می خواهند نشان دهند كه از این منظر به قرآن نگاه كنید و ببینید چقدر از این حساسیت های اجتماعی كه شما دارید و مكاتب شما روی آن مانور می دهد را قرآن چگونه جواب می دهد لذا نوع ورود به این كتاب برای جامعه حوزوی ما، برای جامعه اسلامی ما، برای مبلغین و كسانی كه درد دین دارند و دفاع از دین می كنند یك #رویكرد_نویی است.
🖌منبع: دومین جلسه از سلسه امتداد توحید در سیاست نشستهای تبیینی «فلسفه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای» بهمن 1398.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
#نظر_سنجی
❇️بهترین روش برای امتداد حکمت و فلسفه الهی کدام است؟
📌1. توجه جدی به #حکمت_عملی و وارد کردن آن در نظام آموزش رسمی فلسفه و حکمت
📌2. اهتمام به #فلسفه_تطبیقی و مقایسه ای و مطالعات مقایسه ای میان فلسفه الهی و فلسفه غرب
📌3.تغییر بنیانهای منطق و فلسفه با هدف #تاسیس_فلسفه_جدید
❇️مشارکت در نظر سنجی :
https://EitaaBot.ir/poll/vnfam?eitaafly
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121📌