eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1هزار دنبال‌کننده
415 عکس
120 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نفی کاشفیت علم و نفی اسلامیت فلسفه در کلام آقای سید محمد مهدی میرباقری 📍بدون هرگونه تحلیل و حاشیه 🔹«اگر ماهيت علم را انکشاف بدانيم و اکتشاف را نيز تطابقی تعريف کنيم (نظريه رايج روزگاران قديم و اکنون حتی در ميان فيلسوفان اسلامی) سخن گفتن از علم دينی بی پايه خواهد بود. اگر علم، کشف واقع باشد و در حوزه علوم تجربی روش تجربی و در حوزه علوم فلسفی روش برهانی، ثابت و برقرار باشد سخن گفتن از اتصاف علم به وصف دينی و غير دينی سخنی نابجا است» 🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص297. 🔸«ما وجود تطابق محض در رئاليست را به شدت رد می کنيم. کسی نمی تواند تطابق را برهانی کند. به بيانی ديگر تطابق محض مطلقا معقول نيست. اگر ذهن من و خارج دو چيز هستند تطابق اين دو يا برابری محض اين دو ممکن نيست. اگر فهم واقعيت را به برابری و تطابق با واقعيت تعريف کرديم اولا نه تنها قابل اثبات نيست بلکه حتما باطل است؛ و ثانيا قيد دينی و غير دينی آن از ميان می رود زيرا فهم يا برابر با واقعيت هست يا نيست. تفاوتی نمی کند که پيش فرض های آن را از دين بگيريد يا نه. بنابراين اگر بگوييم علم يعنی کشف واقعيت به معنای برابری با واقعيت، علم در ذات خود قابليت دينی و غير دينی شدن را از دست می دهد. راه حل ما اين است که فهم را به تناسب برگردانيم و اختيار را نيز در کيفيت فهم موثر بدانيم و بگوييم فهم خنثی نيست يا مومنانه است يا کافرانه» 🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص220 و 223. 🔹«عده ای می گويند علم پيش فرض فلسفی دارد، بايد فلسفه علم تغيير پيدا کند، فلسفه های مضاف غرب غير دينی است، پس در مقابل بايد فلسفه های مضاف دينی ساخته شود و به اين ترتيب دانش ها بر اساس فلسفه های دينی شکل می گيرند و در نتيجه علوم دينی می شوند. حاصل اين ديدگاه حاکميت فلسفه بر تمدن است نه دين. بنا بود دين حاکم شود نه فلسفه؛ بر اساس اين ديدگاه فيلسوفان مسلمان حاکم بر عقلانيت تخصصی بشر می شوند. البته حاصلش بهتر از علم کنونی برای زندگی است ولی دين حاکم نشد» 🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص199. 🔸«انکار نمی کنیم که فلسفه از معصوم (ع) تاثیراتی گرفته است ولی آیا اثر پذیرفتن به معنای امضا و تایید است؟ تاثیر پذیرفتن به معنای استناد منطقی به وجود نورانی ائمه (ع) نیست. ما باید ابتدا منطق استناد به اسلام را تمام کنیم تا بتوانیم این علوم را اسلامی نماییم. عرفان ما نیز به همین مشکل مبتلا است. همین طور کلام و حتی تفسیر که خویشاوندی نزدیکی با متن اسلام دارد و اساسا از متن اسلام سر برآورده است. آیا این اختلافاتی که میان مفسران است همه ناشی از اسلام است؟ آیا اسلام در باره یک موضوع نظریات مختلف و متعددی دارد؟ مگر این که یک منطق معرف شناسی خاصی را تولید و بر تحلیل خودمان حاکم کنیم و گرنه استناد آرای مختلف به اسلام کار مشکلی است. این علوم را نمی توان از طریق منطقی به اسلام استناد دارد، باید راهی برای ایجاد یک نظام منطقی باز کنیم که بتواند معارف بشری را به منبع لایزال وحی استناد دهد» 🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص193، ط: مجمع عالی حکمت. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌نظریه امتداد حکمت و فلسفه بخش دوم 📍استاد آیت الله شیخ حمید پارسانیا 🔹امّا به هر حال هيچ جامعه و هيچ فرهنگي نمي‌تواند بدون يک فلسفه باشد. 🔸رفتارهايي که از افراد سر مي‌زند ذيل نوع فلسفه‌اي قرار مي‌گيرد که براي حيات و زندگي خودشان و براي عالم و آدم دارند.حتي زماني که افراد در حال فراگيري رفتارها هستند يعني از همان اوائل کودکي، فلسفه نيز به آنان تعليم داده مي‌شود منتها در حدّ تخيّل و تمثّل. به تدريج که افراد بزرگ‌تر مي‌شوند، اين فلسفه اشباع شده از رفتارها اگر بخواهد به لحاظ نظري سازمان‌دهي پيدا کند، در مجموعه بحث‌هايي شکل مي‌گيرد و به صورت يک نهاد اجتماعي در مي‌آيد. اين نهاد، يک نهاد معرفتي است که ممکن است يک فلسفه ديني و الاهي باشد که با دين پيوند مي‌خورد يا يک فلسفه ماترياليستي باشد که با اصحاب دائره‌المعارف پيوند مي‌خورد مانند آنچه در فرانسه اتفاق افتاد. يا ممکن است يک فلسفه شکّاکانه باشد که مثلاً با سوفسطائيان يونان يا با کانت و نوکانتي‌ها پيوند مي‌خورد. 🔹اگر بخواهيم نظام معنايي هر فرهنگ را بيان کنيم ناگزير بايد به اين سطح از حوزه معرفت دو نوع فرهنگ بپردازيم. به اين ترتيب در کانون هر فرهنگ، آنجا که فرهنگ در حال بيان شدن است، فيلسوفان آنجا قرار گرفته‌اند و نشسته‌اند. اما ممکن است انسان‌ها در سطح فرهنگ عمومي، مستقيماً از طريق مباحث تجديدي و انتزاعي با اين فلسفه ارتباط نداشته باشند. بلکه مثلاً وقتي عملاً به سوي زندگي دنيا روي آوردند يک نوع فلسفه‌اي را طلب کنند که اين زندگي دنيا را براي‌شان توجيه کند: بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَه کساني که به دنبال زندگي اين‌جايي هستند فلسفه‌اي بدون مبدأ و معاد ارائه مي‌دهند و اگر مبدأ هم داشته باشد، معاد ندارد. عالم را اين‌طور تفسير مي‌کنند تا بتوانند زندگي کنند. چون اگر خداوند و قدر معرفت او را آن‌چنانکه بايد دانسته شود بدانند، آن وقت نبوّت و معاد آن هم مي‌آيد و رفتار آنها هم بايد متناسب با آن سازمان پيدا مي‌کند. 🔹به اين ترتيب اگر بخواهيم پرسش را در حوزه کلّي فرهنگ بيان کنيم، مي‌توان گفت که هيچ فرهنگي و هيچ جامعه‌اي بدون فلسفه متناسب با خودش نمي‌تواند تحقّق پيدا کند. زندگي امتداد يک فلسفه است هر چند به لحاظ تقدّم و تأخّر زماني ممکن است فرق کند. مثلاً آن چيزي که در دنياي مدرن رخ داد چه بسا ابتدا تمايل به سمت فرهنگ دنيوي، هنر و نوع زندگي بود و بعد به دنبال آن مي‌طلبيد که اين‌طور  فلسفه‌اي باشد. آنچه در جهان اسلام رخ داد اين بود که ابتدا معرفت جوشيد، درخشيد و يک ايمان بارور و زنده و فعّال در نفس و جان نبيّ و اميرالمؤمنين ـ  صلوات الله عليهما- شکل گرفت و گروهي از اهل ايمان، زندگي و همه چيز را عوض کردند تا به فرهنگ رسيدند و اين کار را در سطح فرهنگ انجام دادند. 🔸البته اين آمد‌و‌شد دو سويه است و در همه زندگي سريان و جريان دارد. به عبارت ديگر برخي شهوداً فيلسوف هستند و فيلسوف زندگي مي‌کنند ولي هنوز به زبان و بيان نرسيده‌اند، عامه مردم اين‌گونه هستند. فيلسوفان زبان زندگي مردم هستند. هر فرهنگي را وقتي مي‌خواهيم به زبان بگيريم و هويّت آن را بيابيم، بايد ببينيم فيلسوفاني که در کانون اين فلسفه نشسته‌اند چه کساني هستند. آيا کنت يا کانت و يا نيچه است؟ هر فيلسوفي که در اين کانون باشد فرهنگ متناسب با خود را مي‌طلبد؟ يا ابن‌سينا و صدرا و يا اشخاص ديگري هستند؟ آيا ابوالحسن اشعري و ساير اشاعره هستند يا اهل حديث هستند؟ چنين نيست که اهل حديث به اين معناي عام فلسفه نداشته باشند. آنها هم يک تصويري از جهان، از خداوند و از انسان ـ که همه اين‌ها مباحث فلسفي عام است ـ ارائه مي‌کنند. اما روش آنها نه شهودي و نه عقلي بلکه يک روش نقلي برساخته خودشان است. يعني بني‌اميّه در تعامل با اين زندگي و براي توجيه آن، روشي شکل داده‌اند و آن روش به صورت تصويري از جهان در آمده است. نسل بعد آن‌ها، از اين چيزهايي که شکل گرفته و مثل خون در وجودشان جاري شده است به صورت جدلي دفاع کرده است. اين هم نوعي از فلسفه و نوعي تفسير از کلّ عالم است که در دل آن تفسير خلافت و بني‌اميه قرار مي‌گيرد و به اين ترتيب حيات توجيه مي‌شود. ادامه دارد... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌علامه طباطبایی؛ احیاگر فلسفه در حوزه علمیه 📍حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای: مرحوم علامه‌ی طباطبائی (رضوان‌الله‌علیه) در حدّی بود که اگر منحصر به فقاهت میشد، یقیناً به مرجعیّت تقلید میرسید... امّا ایشان آمد مشغول فلسفه گردید و رکنی شد، و بعد از آنکه در قم هیچ نشان قابل توجّهی از فلسفه نبود، آن را احیا کرد؛ شاگردانی تربیت نمود، معارف فلسفه را راه انداخت و گسترش داد. ۱۳۷۰/۶/۳۱ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نسبت شیعیان با حضرت بقیه الله الاعظم حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف). ✅ فوق العاده آموزنده و زیبا است؛ تا آخر ببینید ... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
آیت الله العظمی خامنه ای: صدرالمتألهین، صاحب آراء فلسفی روان، شیرین و دارای اختصاصات منحصربه‌فردی است؛ یعنی در میان فلاسفه الهی، انصافاً ویژگی‌های فلسفه‌ی ملاصدرا بی‌نظیر است، مجموعه‌ی این اختصاصات در هیچ فلسفه‌ای جمع نشده است. ان‌شاءالله شما این مسائل را در دنیا مطرح می‌کنید. بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت صدرالمتألهین - ۱۳۷۴/۱۱/۱۴ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعه‌ی در هم تنیده و به وحدت رسیده‌ی چند عنصر گرانبها است. در فلسفه‌ی او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و وحی قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفه‌ی عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمی پنجاه‌ساله‌ی او رحله‌های تحصیلی به مراکز علمی روزگار، با مهاجرت به کهک قم برای عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامی حج شدن، همراه گردیده است. ۱۳۷۸/۰۳/۰۱ پیام به کنگره بزرگداشت ملاصدرا ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌مکاشفه بزرگ ملاصدرا در حرم حضرت معصومه (س) 📍استاد آیة الله جوادی آملی: ❇️ اگر انسان کتابی و یا مطلب علمی را در شهری که از نظر آب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه کند؛ بعد عین همان کتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم مطالعه کند، می بیند که برکات دیگری نصیب انسان می شود، و حقایق بالاتری برای انسان کشف می گردد. این حقیقت برای جناب صدر المتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی که در کهک زندگی می کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می شد. در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه می گوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تا کنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر؛» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر علیهما السلام مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مسأله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
❇️ دو فیلسوف شرق و غرب, ملاصدرا و انیشتن 📌اثر : فیلسوف و خطیب معاصر شیخ حسینعلی راشد تربتی 📍موضوع: فلسفه ، حرکت جوهری، نسبیت 🔹تاریخ تألیف: 1316شمسی ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شهید صدر کیست؟ ▶️ گوشه‌ای از زندگانی و برخی از مهم‌ترین فعالیت‌های علمی و سیاسی حکیم و فقه مدافع جمهوری اسلامی شهید صدر نویسنده کتابهای مهم فلسفی: فلسفتنا الاسلام یقود الحیات اسس المنطقیه للاستقرا ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌نظریه امتداد حکمت و فلسفه بخش سوم 📍استاد آیت الله شیخ حمید پارسانیا ❇️هويّت سيّال فرهنگ 🔹واقع اين است که فرهنگ يک هويّت ـ نمي‌گويم يک ماهيّت بلکه يک هويّت ـ ثابتي ندارد کاملاً سيّال است. با اقبال و اعراض مردم نسبت به زندگي‌هاي متفاوت و معاني مختلف دائماً بر آن اثرگذار در معرض تغيير است. بنابراين همه افراد در تداوم و حفظ يک فرهنگ و آمد‌و‌شد فرهنگ‌ها مسئول هستند. فرهنگ لحظه به لحظه با تصميم‌ها، ايمان‌ها، گرايش‌ها و رفتارهاي انسان‌ها بازتوليد مي‌شود. 🔸فرقي نمي‌کند که فرهنگ حقّ و توحيدي باشد يا فرهنگ باطل، و اينکه اساساً قائل به فرهنگ حقّ و باطل باشيم يا نباشيم. همان‌طور که انّ الباطل تموت بترک ذکره انّ الحق هم تموت بترک ذکره. يعني اگر فرهنگ حقّ هم ياد و عملش کنار گذاشته شود، مي‌ميرد نه حقانيّت آن بلکه تحقّق اجتماعي آن در عرصه زندگي. 🔹فرهنگ از کانال رفتارها، اعمال و اراده انسان‌ها مي‌آيد و از آنجا که انسان‌ها همواره در حال تصميم‌گيري هستند هرگز تضميني وجود ندارد که يک فرهنگ فراگير باشد. ممکن است غالب باشد اما در کمون آن فرهنگ‌هاي ديگري مي‌تواند وجود داشته باشد. هم در گذشته جهان اسلام و هم در گذشته جهان غرب برآيندي از اين مواجهات را مي‌بينيم. 🔹 فلسفه‌هاي مختلفي به آن معناي عام وجود دارد، فلسفه‌هايي که با روش عقلي وارد مي‌شوند، فلسفه‌هايي که با روش صرفاً  ظنّي و نقلي راجع به اين مسائل حرف مي‌زنند. چون قدرت بدون فلسفه نمي‌تواند باشد، در حاشيه و براي توجيه آن، فلسفه مي‌بافند و لحظه به لحظه در حال توليد دانش و معرفت و آگاهي هستند تا قدرت خودشان را حفظ کنند. 🔸به همين دليل ما اصلاً هيچ فرهنگي تضمين شده و فرهنگ نابي که کاملاً بر همه ابعاد مسلّط بوده باشد نداريم.حتي در جامعه مهدوي هم نمي‌دانم که محقق مي‌شود يا نمي‌شود. يعني در آنجا هم اگر امام زمان -صلوات‌الله عليه- را به شهادت مي‌رسانند، آن کسي که اين کار را مي‌کند فرهنگ مهدوي کاملاً در درون او نهادينه نيست. يعني جريان رگ رگ است اين آب شيرين آب شور با خـــلايـق مي‌رود تا نفـــخ صــور ممکن است در آنجا هم حضور داشته باشد. ❇️وقوع بحران در حوزه فرهنگ 🔹اگر جامعه گرفتار چالش شود نشان‌‌دهنده آن است که يک تحول و يک بحران در حوزه فرهنگ وجود دارد. ضمن اينکه وقتي افراد يک فلسفه را پذيرفتند ممکن است در درون شخصيّت‌شان بين آنچه که مي‌دانند و آنچه که عمل مي‌کنند هم فاصله محدودي وجود داشته باشد. 🔸مدينه فاضله فارابي اين‌طور مدينه‌اي است که به لحاظ نظري فلسفه حقّ را دارند اما به لحاظ گرايش عملي زندگي‌شان متناسب با فلسفه‌هاي باطل است. يعني جامعه وحتي فرهنگ هم مي‌تواند گرفتار چنين دوگانگي‌اي باشد که نهادهاي علمي آن يک چيزي بگويند و سوي ديگر چيز ديگري. منتها اين‌ فاصله و تضادّ چندان قابل تداوم نيست. يعني در کشمکشي که اتفاق مي‌افتد دير يا زود يا بايد شيوه فاسقانه برگردد و باور مؤمنانه و فلسفه‌ها را حذف کند تا نفس راحتي بکشد. يا اينکه بايد آن سو برگردد و رفتار و جامعه را اصلاح کند، آمر به معروف و ناهي از منکر باشد. 🔹 بنابراين اين تضادّ چندان قابل تداوم نيست. اين تضادّ مي‌تواند درون افرادي که در يک فرهنگ هستند هم رخ بدهد. البته در دوران معاصر مشکلات ما اين نيست. 🔸مشکل ما اين است که فرهنگ ما غير از آن بخشي که از پيشينه تاريخي خودش الهام مي‌گيرد در مواجهه با فرهنگ‌هاي ديگر در حال اثرپذيري است و ممکن است بخش‌هاي اول اين اثرپذيري جامعه علمي ما باشد. 🔹جامعه علمي فلسفه‌اي را مي‌آورد که با شيوه زندگي مردم متفاوت است. حيات تاريخي ما متناسب و متناظر با يک فلسفه شکل گرفته است اما نظام علمي ما فلسفه ديگري را القا مي‌کند. اين‌ها همه بحران‌هاي فرهنگي است که با آن مواجه هستيم. ادامه دارد .... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121