📌 مرگآگاهی
🔹 زندگی و مرگ دو مفهوم به هم متصلند. یکی از آنها بدون دیگری، بیمعنا و نامفهوم است. آنچه زندگی را معنا دار و با اهمیت میکند #مرگ است.
🔸 در یک تلقی، حقیقت مرگ، پایان زندگی است. با مرگ همهی امکانهای انسان تمام میشود و همهی خوشیها و لذتهای او فانی میگردد. بر مبنای این تلقی که رهآورد عقل جزئینگر است، معنای زندگی، بهرهگیری حداکثری از دنیا برای کسب لذت و رفاه بیشتر است. از اين رو، عقلعملی حکم میکند که انسان میبایست هر چه سرمایه و توان دارد برای کسب بیشتر دنیا و جذب بهتر منافع و اعتبارات این جهانی به کار گیرد.
🔹 در نگاهی دیگر که بر آمده از عقل نظری و مابعدالطبیعهنگری است مرگ نه فنا و پایان، بلکه انتقال و گذار از مرحلهای به مرحلهی دیگر و از نشئهی مادون به نشئهای بالاتر است. مرگ نهتنها پایان زندگی، خوشیها و لذتهای آن نیست بلکه گشایندهی افقهای متعالی زندگی و سطوح عالیتر لذت و خوشیهای انسان است. در این صورت، این مرگ است که تفاوت میان انسان و حیوان را آشکار میسازد و به زندگی و فعالیت انسانی معنا و ارزش میببخشد.
🔸مرگ دلیلی برای سکون و توقف نیست بلکه اگر به درستی حقیقت آن شناخته شود نشانهای از اهمیت زمان و زندگی است، عامل حرکت و جنبش است، راهنمای زندگی و حیات است، مؤید عقلانیت متعالیه و تدبیر همهجانبهی زندگی فردی و اجتماعی است. مرگ، موجب زمانآگاهی و سرمایه شناسی است. این مرگ است که نشان میدهد "آنچه را نپاید دلبستگی را نشاید"
🔹 مرگ دلیل بر فنای اعتباریات و در عین حال بقای حقایق و نتایج برآمده از اعتبارات زندگی و فعالیتهای انسان است. توضیح اینکه، انسان برای زندگی بهتر، اعتبارات و قواعدی را وضع میکند که براساس آنها بتواند به زندگی خود و مناسبات انسانی نظم و سامان بدهد. هر چند این این قواعد و نظم، اعتباری و قراردادی است اما نتایج و آثار واقعی را در پی دارد که سازندهی جان آدمی و مکتوب در نامهی اعمال اوست. با مرگ آن اعتبارات و قراردادها از بین میرود اما نتایج و آثار وجودی آنها باقی میماند چرا که جزئی از حقیقت وجودی آدمی شده است.
🔹 بهترین استعاره برای مرگ، زمستان است. زمستان مرگ طبیعت است، اما در پس هر زمستانی، بهار و شکوفایی است. با بهار دوران جدیدی آغاز میشود و طبیعت جان دیگری میگیرد.
🔸مرگ آغازی بر زندگی متعالی و آزادی همهی جانبهی انسان در وصال به حقیقتی است که محجوب آدمی است. پس از مرگ است که حقیقت بودگی حقایق آشکار میشود و وصال معشوق حقیقی بدون حجاب ممکن میشود. بدین جهت مولانای رومی میگوید:
تو مکن تهدید از کشتن که من
تشنهٔ زارم به خون خویشتن
عاشقان را هر زمانی مردنیست
مردن عشاق خود یک نوع نیست
او دو صد جان دارد از جان هدی
وآن دوصد را میکند هر دم فدی
هر یکی جان را ستاند ده بها
از نبی خوان عشرة امثالها
گر بریزد خون من آن دوسترو
پایکوبان جان برافشانم برو
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست
اقتلونی اقتلونی یا ثقات
ان فی قتلی حیاتا فی حیات
یا منیر الخد یا روح البقا
اجتذب روحی وجد لی باللقا
لی حبیب حبه یشوی الحشا
لو یشا یمشی علی عینی مشی
#مرگ
#زندگی
#آزادی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 دو جریان اصلاح در ایران
در دوران قاجار دو جریان اصلی برای اصلاح و تغییر امورات کشور شکل گرفت.
جریان اول: جریان قانونگرا
جریان دوم: جریان فرهنگگرا
♦️جریان قانونگرا
این جریان با محوریت آثار و اندیشههای ۱. میرزا ملکم خان (ناظمالدوله)، ۲. فتحعلی آخوندزاده، ۳. میرزا یوسف خان (مستشارالدوله) شکل گرفت.
این جریان متأثر از انقلاب فرانسه، بنیاد جامعه را سیاست و دولت میداند و مشکل کشور را نبود #قانون معرفی میکند که راهنمای عمل دولتمردان باشد. در این نگرش، اگر قانون به روز و هماهنگ با پیشرفت در جامعه تنظیم و ابلاغ شود موجب توسعه و ترقی کشور میشود.
مستشارالدوله مینویسد:
"یک کلمه که جمیع انتظامات فرنگستان در آن مندرج است کتاب قانون است که جمیع شرایط و انتظامات معمول بها که به امور دنیویه تعلق دارد، در آن محرر و مسطور است، شاه و گدا و رعیت و لشگری در بند آن مقید هستند و احدی قدرت مخالفت به کتاب قانون ندارد.»
بر این اساس این جریان بیشترین اهتمام را به تنظیم قانون مدرن و ایجاد مجلس شورا (پارلمان) و تغییر ساختار سیاسی حکومت و جامعه متناسب با تغییرات زمانه داشتهاست. اما به هویت و سنتتاریخی و فرهنگی خود هیچ التفات و توجهی نداشته و در بسیاری از مواقع آن را مانع و دست و پا گیر دانستهاند که تا میتوان باید به حذف و یا بازتفسیر آن روی آورد همانگونه که در نهضت اصلاح دینی پروتستانتیسم اروپایی چنین شد و نتایجی مهم در روند ترقی و توسعهی غربی داشت.
♦️ جریان فرهنگگرا
این جریان با محوریت سید جمال الدین حسینی اسدآبادی شکل گرفت. در این نگاه انسان محور حیات اجتماعی است و مشکل اصلی جوامع اسلامی را ضعف فرهنگی و تربیتی انسان مسلمان و عدم مشارکت اجتماعی در ساخت سرنوشت خویش میداند. از این رو، بیشترین تلاش این جریان، اصلاح فرهنگ و شیوههای تربیتی و تبلیغاتی جامعه و اهتمام به احیای تفکر اسلامی برای تغییر باطنی مردم و ارتقا وجودی انسان است.
در این رویکرد، وجود قانون به تنهایی نمیتواند حلال مشکلات جامعه باشد بلکه ارتقا #فرهنگ و #تربیت عمومی مقدم بر هر تغییر و اصلاح ساختاری و قانونی است که در آن مسؤلیتپذیری و قانونگرایی به یک ارزش و مطالبه جمعی تبدیل شده باشد که پس از آن قانون میتواند موثر باشد.
در این نگرش، انسان محور تمدن و پیشرفت است و مهمترین راه، تربیت و ارتقا معرفتی و وجودی انسان است. لذا نمیتوان هویت، سنت و تاریخ را نادیده انگاشت و با حذف و تحریف آن راه ترقی و توسعه را باز کرد. سنت و هویت سرمایهی وجودی هر ملتی است که دل در گرو پیشرفت دارد، اندیشه پیشرفت از آنجایی آغاز میشود که توقفی در اندیشه و فلسفه ایجاد شده باشد. پس باید با بازخوانی تاریخی سنت و هویت، عناصر سازندهی آن کشف و عوامل موثر در انحطاط فکری، بازشناسی شود. سپس با تکیه بر سرمایههای هویتی و تاریخی، گام در راه نهاد و حرکت کرد. از اینرو، این جریان کار خود را با فلسفه و الهیات آغاز کرد. سید جمال به عنوان یک فیلسوف متعالیه با بهره گیری از حکمت اسلامی و الهیات اجتماعی قرآنی به تحلیل بحران آگاهی در جامعه اسلامی پرداخت و راه خروج از آن را بازگشت به #حکمت_قرآنی و #فلسفهی_الهی معرفی کرد.
#سید_جمال
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 روح فلسفی تمدن
سید جمالالدین حسینی اسدآبادی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
خلاصه مقاله:
🔷«سيد جمال الدين اسدآبادي احياگر سياست متعاليه در جهان اسلام»
نقش حكمت متعاليه در شخصيت و انديشه سياسي سيد جمال الدين اسدآبادي
سيد مهدي موسوي
🔹سيد جمالالدين اسدآبادي سلسلهجنبان نهضت بيداري اسلامي در جهان اسلام، مصلحي بزرگ بود كه با تكيه بر فكر و انديشه در راه عظمت و اعتلاي مسلمين كوشيد و مشعل فروزان نهضتهاي بيداري اسلامي را روشن نمود. با توجه به گستره ابعاد شخصيت و انديشه او، اين پرسش مطرح ميشود كه كدام مكتب فكري باعث شكلگيري شخصيت و انديشه سيد جمال بوده است؟ و به طور خاص، حكمت متعاليه به عنوان مهمترين جريان فلسفه اسلامي در قرون اخير چه تأثيري در شخصيت و انديشه سيد جمال ايفا كرده است؟
🔹در ميان نويسندگان و محققان ايراني و عرب، پيرامون اين مسئله اختلافاتي وجود دارد و هر يك انديشه او را در قالب يكي از جريانهاي انديشهاي در جهان اسلام مطرح ميكنند؛ اما به اعتقاد جمعي از آنها، ريشههاي فكر سيد جمال را بايد در مكتب حكمت متعاليه و فقه اجتهادي جستجو كرد. از اين رو فرضيه اين مقاله در پاسخ به پرسش مطرح شده، اين است كه انديشههاي احياگرانه سيد جمال كه در جهت نهضت بيدارگرانه او شكل گرفته بود را ميتوان متأثر از "حكمت متعاليه" دانست و آن را نوعي "سياست متعاليه" ناميد.
در اين مقاله براي اثبات و تحليل فرضيه اصلي، ابتدا با توجه به تحصيلات علمي سيد، اين نكته روشن ميشود كه سيد جمال، هم زمان با كسب علوم رسمي حوزههاي تشيع به خصوص از محضر شيخ اعظم انصاري(ره) به طلب حكمت و فلسفه اسلامي پرداخت و در محضر حكيم خبير و عارف متأله آخوند ملا حسينقلي همداني(ره) از شاگردان مبرز حكيم ملا هادي سبزواري(ره) از معارف حكمي و فلسفي و عرفاني اسلام بهرهمند گرديد تا آنكه خود به عنوان فيلسوفي عاليمقام و به تربيت شاگرداني پرداخت كه هر يك قلب تبنده و محور بيداري اسلامي در كشورهاي مختلف اسلامي شدند.
🔹در ادامه به ذكر تحليل متفكران از نقش حكمت به طور عام و حكمت متعاليه به طور خاص در انديشه و شخصيت سيد جمال پرداخته ميشود. و پس از آن با مراجعه به آثار باقي مانده از سيد جمالالدين، شواهدي از نقش حكمت متعاليه در انديشه سيد استخراج ميشود.
در مقايسه انديشه سياسي سيد جمالالدين با انديشه سياسي فارابي به عنوان مؤسس فلسفه سياسي مشاء، و انديشه سياسي صدرالمتألهين به عنوان مؤسس فلسفه سياسي متعاليه، ميتوان اينگونه فهميد كه آراء و انديشههاي سيد جمال به آراء و انديشه سياسي صدرالمتألهين نزديكتر است.
🔹سيد جمال در طرح كلان انديشه سياسي خود كه در قالب "نهضت بيداري اسلامي" شكل و معنا يافته است ابتدا به تبيين جايگاه علم و عالِم در سرنوشت بشر و جامعه پرداخته و با مشخص نمودن جايگاه علوم و تبيين كارويژههاي آنها به نقش علما و حكما اشاره نموده است. سيد جمال از همين رهگذر به فلسفه و حكمت، عنايت ويژهاي نموده و كارويژههاي مهم آنرا در سعادت بشر و زندگي اجتماعي بيان نموده است. خلاصه نظر سيد جمال در اهميت فلسفه اين است كه فلسفه، علم پايهاي و كليدي در جهت عظمت و اعتلاي يك جامعه است كه زمينه را براي سعادت انسان و خروج " از توحش و تبربر جهل و ناداني، به دخول در مدينه فاضله دانش و كارداني" و مدنيت اجتماعي ميسر ميگرداند.
سيد جمال با انتقاد از وضعيت علوم خصوصاً علوم اسلامي همچون فلسفه، اصول، فقه و تفسير در جامعه معاصر اسلامي، مهمترين كارويژه علم اصول فقه كه فلسفه شريعت اسلامي است را دست يابي به قدرتِ تنظيم و اجراي قوانين مدنيت در عالم ميداند. و علم فقه را "حاوي جميع حقوق مَنزليّه و حقوق بَلديه و حقوق دُوليه" معرفي ميكند و معتقد است كه فقها بايد توانايي اداره امور جامعه و توانايي سفارت دولتي اسلام را در ديگر دُول داشته باشند.
🔹سيد جمال با بيان و تحليل فلسفي از اصول پايهاي در بقاء اجتماع و اركان حكومت، دين را در امور اجتماعي و حكومتي داراي جايگاه بس ويژه و منحصر بهفرد ميداند كه در تنظيم و سعادت زندگي مادي و معنوي انسان لازم و ضروري است و معتقد است: مدينه فاضلهاي را كه حكما در مسير تبيين آن زحمات فراوان كشيده و در راه تحقّق آن جان دادهاند، جز با ديانت اسلامي قابل تحقّق نيست.
31.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی:
«خیلی از #شهدای_گمنام در شب های عملیات این پلاک ها را گذاشتند کنار»
درس تفسیر ۹۸/١١/١٩
🆔 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
✅ عید نوروز در بیان امام خمینی ره
🔹 در اعیادی که اسلام به ما عنایت فرموده است، در همه آن اعیاد آنچه که انسان ملاحظه میکند همهاش مسئله ذکر و دعاست، نماز است، روزه است، ذکر است، دعاست.
🔹 و در این عید[عید نوروز] هم که #عید_ملی است و اسلامی نیست لکن اسلام هم مخالفتی با آن ندارد باز میبینیم که در روایتی که وارد شده، از آداب امروز #روزه گرفتن است؛ از آداب امروز #دعا کردن است؛ #نماز خواندن است؛
🔹 و این به ما میفهماند اگر ملتی بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادی خودش را بخواهد حفظ کند باید در عیدش و غیر عیدش #تذکر داشته باشد؛ ذکر خدا بکند، یاد خدا باشد، برای خدا باشد.
🗓 صحیفه امام خمینی؛ جلد۱۷؛ صفحه۳۶۹
در سال هزار و چهارصد دو
آمد رمضان به عید نوروز
هم عید طبیعتم رسیده
هم عید بهار جان برافروز
بادا به شما دوصد مبارک
خرّم به دل و به کار پیروز
مشهد الرضا، حرم مطهر ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵
نائب الزیاره و دعاگوی همه اساتید و اعضای محترم این کانال هستم.
ان شاءالله سال شمسی و سال معنوی خوب و پر برکتی داشته باشید.🌷🌹
به نام خدای بهار آفرین
به خلق گل و سبزه او بیقرین
خدایی که نور است و پیدا از آن
حیات طبیعت و انوار جان
ز آب روان زنده سازد جهان
به قرآن بسازد جهانی جوان
بقا از وجوه رخ هست اوست
کمالات عالم همه دست اوست
بر او حمد و شکر مداوم سزاست
که بی لطف او کُل عالَم فناست
الهی به ایران و ایرانیان جان بده
به جان همه نور ایمان بده
ز عقل و کرامت هزاران هزار
برای رسیدن به جانان بده
📌 سال تحوّل
🔹 انسان موجودی است که ازقوه به فعل، از نقص به کمال در حال صیرورت و شدن است. هیچ انسانی نمیتواند خود را بینقص بداند و خود را کمال محض بداند که این خود نقصی بزرگ و آغاز توقف است. انسان عاقل به نواقص خود میاندیشد و برای درمان آنها به طبیب مراجعه میکند.
🔸گاه ممکن است انسانی به جهت برخی از ویژگیها و فعلیتها در نظر دیگران بزرگ جلوه کند و مورد اقبال شدید و تعریف و تشویق فراوان و غلو آمیز شود، اما نباید از رأی وجدان خود و اذعان درونی به نواقص و ضعفها چشم پوشی کند و تحت تأثیر محیتها و تعریفهای غلوآمیز قرار گیرد. انسان عاقل در عین احترام به دوستداران و محبان، باید حد خود را بشناسد و از حدود خود تجاوز نکند و داوری منصفانهای از خود داشته باشد.
🔹 بنابراین نقص و ضعف طبیعی آدمی است چرا که او دارای استعدادهای زیادی است که هنوز فعلیت نیافته است و همچنین در برابر او کمالات بینهایت و افقهای متعالی دور دستی قرار دارد که فاصله زیادی با آنها دارد.
🔸 انسان عاقل همواره در حال حرکت و جنبش است و زمانی این حرکت و جنبش رو به جلو و در مسیر کمال خواهد بود که بر بازتعریف کمالات و نواقص خود استوار باشد. هر انسانی در طول زندگی از پیشرفتها، کمالات و ویژگیهایی برخوردار است که سرمایهی اصلی او برای حرکت و فعالیت اوست. بدون شناخت و بهروری آن سرمایهها و کمالات حرکت صحیح و پیشبرنده غیرممکن است. در عین حال، نواقص و ضعفهایی هم دارد، عقبماندگیها و شکستهایی هم داشته است، بدون شناخت آنها حرکت و جنبش رو به جلو ممکن نخواهد بود چون حرکت متوقف بر ریلگذاری صحیح و انتخاب راهبردهای درست است که بخش زیادی از آن محصول عبرتگیری از عقبماندگیها و شکستهاست.
🔹 آغاز هر سال فرصت مناسبی است که هر انسانی به کمالات و نواقص، پیشرفتها و عقبماندگیهای خود بیاندیشد و اهداف واقعی و برنامهای راهبردی را برای حرکت و صیرورت خود تنظیم کند و با خداوند متعال عهدی جدید ببندد که سالی جدید را برای تحقق آن آغاز کند.
🔸 تقارن آغاز سال جدید با ماه مبارک رمضان، فرصتی ممتاز برای تنظیم این اهداف و برنامه و بستن عهد و میثاقی پایدار است. ماهی که هم افق وجودی انسان را نشان میدهد و هم زمینه استغفار و توبه حقیقی را فراهم کرده است.
🔹 امسال میتواند سال تغییر و تحوّل برای افرادی باشد که همچون نویسندهی این سیاهه احساس عقبماندگی زیاد و اشتباهات فراوان دارد و در عین حال به لطف و رحمت الهی امید وافر دارد. ان شاءالله
یا مقلّب القلوب و الابصار
یا مدبّر اللیل و النهار
یا محوّل الحول و الاحوال
حوّل حالنا الی احسن الحال
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پنج اصل بنیان ساز
🔅بخش اول:
🔹انسان برای سامان دادن به زندگی خود نیازمند به اصول و بنیانهای معرفتی است که براساس آن بتواند ترسیمی از هستی و انسان داشته باشد و از این طریق زندگی خود را معنا و کنشهای خود را تنظیم کند و آرامش و اطمینان قلبی را فراهم سازد.
🔸 از جمله اصولی که از معارف حکمی قرآن کریم و معارف اسلامی استفاده میشود این اصول بنیادین و راهبردی است که بسیار مهم و آرامش بخشند:
۱. ذو مراتب بودن واقعیت
واقعیت اساس معرفت آدمي است و انسان همواره به دنبال واقعیت است و هیچگاه عدم را طلب نمیکند. واقعیت که مطلوب حقیقی است ذو مراتب و درجات است، از این جسم و جسمانیات را شامل میشود تا حقایق غیبی و نورانی. از مخلوقات را در بر دارد تا خالق بیهمتا و بینقص را. از این رو، واقعیت عرض عریض و طول بینهایتی را دارد که تماما حق، زیبا ، جذاب و حکیمانه است. انسان اگر آینهوار، خود را در معرض واقعیت قرار دهد جز زیبایی نخواهد دید. نکتهی مهم این است که، هر مرتبه مادون به مرتبه مافوق خود عشق میورزد و فانی در آن است و همواره به سوی آن تمایل و توجه دارد.
۲. ذو وجوه بودن حقیقت
رهیافت انسان از مشاهده و مطالعهی واقعیت، معرفت و حقیقت است. حقیقت، معرفت واقع نمای هستی است. معرفتهای حقیقی، معرفتهای بسیط و ساده نیستند بلکه معرفتهایی ذو وجوه و دارای ابعاد مختلفی است که اگر به درستی در آنها تأمل واندیشه شود ابعاد مختلفی از واقعیت را آشکار میسازند. به تعبیر دیگر، هر معرفت حقیقی دارای بطون و معانی نهفتهای است که هر کس به میزان عقل و دقّت ، همّت و تلاش خود از بطون و معانی نهفتهی آن حقیقت بهره میگیرد. لذا اینگونه نیست که بهرهی همه افراد از حقایق یکسان باشد. بلکه در طول تاریخ، حقایق به تدریج برای بشر آشکار شده است. از این رو، تاریخ بستر سیر آشکار شدگی حقیقت و تکامل معرفتی انسان است. پس مشربهای مختلف فکری و اندیشههای بشری در تاریخ با یکدیگر مانعه الجمع نیستند بلکه دنباله و مکمل یکدیگرند هرچند به ظاهر تضادی بر آنها حاکم باشد. اما میتوان با طبقهبندی و نسبتسنجی مشربها و مکاتب، ارتباطات و اتصالات آنها را پیدا کرد و از طریق آنها به لایههایی از حقیقت دست یافت.
تضارب آرا و گفتگو در هر دورهای، طریقی برای کشف لایهای از لایههای حقیقت است. از اینرو، علم و عقل در حال تحول و تکامل است و مسائل اختلافی هر دورهای مبنای گفتگوها و تضارب آراهای و اندیشههای جدید میشود تا لایههای عمیقتر آن حقیقت کشف شود. مثلا امروزه همان بحث از حرکت در دموکریتوس و هراکلیتوس نزد فلاسفه و فیزیکدانان لایههای عمیقتری پیدا کرده است و ابعاد بیشتری از حقیقت را آشکار میسازد.
۳. صیرورت وجودی انسان
انسان واقعیتی از واقعیات هستی است و هماهنگ با سنتها و قوانین جهان هستی است و در هر مرتبهای از مراتب هستی که حضور دارد قوانین و احکام آن مرتبه را دارد. انسان در جهان طبیعت وجود مییابد و از اینرو، احکام و قوانین جهان طبیعت را دارد که مهمترین آن، حرکت و صیرورت وجودی است. انسان همچون سایر موجودات این جهان، همواره در حال حرکت و خروج از قوه و بالفعل شدن استعدادها و کمالات وجودی است که در او به ودیعت نهاده شده است. با این تفاوت که سایر موجودات این جهان، فقط یک نحوه صیرورت و شدن طبیعی دارند اما انسان علاوه بر صیرورت و رشد طبیعی از صیرورت و رشد اختیاری هم برخوردار است و میتواند با آگاهی و ارادهی خود، حقیقت وجودی و روحانی خود را بسازد. انسان تنها موجودی است که حقیقت و شاکلهی خود را میسازد و نحوهی بودن و آیندهی خویش را تعیّن میبخشد. ۱. فکر و اندیشه، ۲. ذکر و توجه، ۳. عزم و عمل از جمله عناصر سازندهی حقیقت و شاکله وجود آدمی است.
راز صیرورت ارادی و اختیاری انسان در خوداگاهی و آزادی انسان از امیال شهوی و غضبی و فرمانروایی عقل بر نفس است. به این معنا که استعدادها و سرمایههای خود را به همراه غایت و هدف حقیقی خود بشناسد و از آنها در جهت کمال و رشد حداکثری خود بهره گیرد.
♦️ ادامه دارد...
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پنج اصل بنیان ساز
🔅بخش دوم:
۴. پیچیدگی حیات اجتماعی
انسان موجودی بالقوه و دارای نیازها و امیال مختلف است و به واسطه فکر و اندیشه، ذکر و توجه و اراده و عمل، به بیرون از خود فطرتا تمایل دارد و برای رشد و کمال و رفع نیازها، غیر خود را میطلبد. براین اساس در هر واقعیتی، کمالی را مییابد و بدین جهت به آن تعلق پیدا میکند. این نگرش و گرایش فطری، موجب میشود که انسان در هر موجودی، معنایی را بیابد و بدین واسطه موجودات را ارزشگذاری کند و نسبتی با آنها برقرار سازد. بدین واسطه انسان موجودی مدني و اجتماعی است و در متن روابط و تعاملات انسانی به وجود خود فعلیت میدهد. به تعبیر دیگر، انسان براساس درکی که از نیازها و دیگران دارد نسبتها و روابطی را با آنها برقرار میسازد تا از طریق آنها بتواند نیازهای خود را بر طرف و راه رسیدن به کمالات و منافع را آسان سازد. نکته مهم در این فرایند تعاملی، استخدام و بهکارگیری سایر موجودات است به نحوی که جزئی از جهان معنایی و در محدودهی فعالیت او قرار گیرد. این تعامل فطری و استخدام متقابل موجب شکلگیری حیات اجتماعی انسانی با مجموعهای از روابط و مناسبات مختلف و متکثر میشود. با صیرورت انسان، همه چیز هم دگرگون میشود.
بدین واسطه، انسان موجودی اجتماعی است و در متن حیات اجتماعی و روابط انسانی، نحوهی بودن و شدن خود و سایر موجودات پیرامونی را مشخص میکند. اما چون نیازهای انسان متنوع و متکثر است و سطوح ادراکی و بینشی افراد متفاوت است، حیات اجتماعی از سطوح و لایههای مختلفی برخوردار است و همین موجب پیچیدگی آن میشود. هر چقدر جوامع گستردهتر شود و ابزار و فناوریها در آن بیشتر شود بر عمق و گسترهی پیچیدگیهای آن افزودهتر میشود.
پیچیدگی موجب میشود که به راحتی نتوان به توصیف و تبیین پدیدههای اجتماعی پرداخت و هر آنگونه که میطلبیم و آرزو داریم در امور اجتماعی مداخله کنیم و آن را کنترل کنیم. لذا جامعه از قوانین و سنتهایی پیروی میکند که با قوانین حاکم بر تک تک افراد هماهنگ نیست و همچنین با مطالبات و آرزوهای آنها هم همیشه مطابق نیست.
ممکن است اقتضائات و وضعیت جامعه روزی هماهنگ با منافع و مطلوبات گروهی و علیه گروه دیگری باشد و چند صباحی بعد، این وضعیت عکس شود.
پیچیدگیهای حیات اجتماعی، لوازم دانشی، گرایشی و کنشی مختلفی را در پی دارد که اطلاع از آنها انسان را واقع بین میکند و به چرایی خسران انسانها، و اهمیت ایمان و عمل، تواصی به حق و صبر و استقامت در راه حقیقت پیمیبرد.
۵. کثرت شخصیتی و فرهنگی کنشگران اجتماعی
از دیگر اصول بنیادین و زندگی ساز، درک کثرت شخصیتی و فرهنگی کنشگران است که از نتایح صیرورت انسان است. توضیح اینکه ۱. انسان موجودی است که بواسطه علم و عمل ساخته میشود و ۲. این سازندگی در متن حیات اجتماعی پیچیده است و ۳. عوامل و عناصر مختلفی اقتضای جسمی و جغرافیایی، الگوی بینشی، گرایشی و رفتاری پدر و مادر، رفیق و مربی، دخالت رسانه و هنر، قانون و دولت، هر کدام در ساخت شخصیت و شاکله وجودی و فرهنگی انسان موثر هستند. ۴. این تأثیرگذاری هم از یک نظم ریاضی و کمی پیروی نمیکند و برای افراد مختلف، میزان نقش و دخالت هرکدام از آن عوامل و عناصر متفاوت است.
بنابر این مقدمات، افراد جامعه و کنشگران اجتماعی، دارای روحیات، سلایق و شخصیت مختلفی هستند و نمیتوان همه را در یک یا چند گروه محدود دسته بندی کرد و همگان را تحت یک شیوه و سبک زندگی هدایت، کنترل و مدیریت کرد. بخصوص در زمانهای که رسانههای مجازی، فاصلههای جغرافیایی را کم کردهاند و با شگردهای تبلیغاتی الگوهای متنوع و متکثری را با اهداف بازاریابی، سیاسی و فکری به مخاطبان عرضه میکند و ذائقهی آنها را دستکاری و کنترل میکند.
در زمانهی حاکمیت رسانههای متکثر و متفاوت، افراد جامعه متفاوت و متکثر هستند. برای حضور در اجتماع، لاجرم این کثرت و تنوع را باید به درستی شناخت و اقتضائات آن توجه کرد.
🔴 پایان
مشهد مقدس، حرم مطهر، اول رمضان و سوم فروردین ۱۴۰۲
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فکر، حکمت، جامعه
🔸 فکر و اندیشه اساس حکمت است و حکمت بنیان جامعه است که در تاریخ و فرهنگ یک ملت جریان دارد. "ملت" را از آن جهت ملت نامیدهاند که داری پشتوانههایی از فکر، حکمت و آیین است.
🔹جامعهی ایرانی نیز از آن جهت "ملت" است که همواره دارای فکر، حکمت و آیین بوده است و پس از هر دگرگونی و بحرانی، به سرعت صورتی جدید از فکر و حکمت را بازسازی کرده است و در پرتو آن هویتی جدید از "خود" را ارائه کرده است و بر این اساس نسبتی با هستی و جهان برقرار کرده است.
🔸فکر و حکمت نه صرفا خشتی از خشتهای جامعه و تمدن بلکه معمار و سازندهی آن است. متفکر و حکیم در نسبتی که با واقعيت برقرار میکند طرحی را برای زیست و نحوهی بودن و شدن آدمی ترسیم میکند و امکان خلق جهانی نو را فراهم میسازد.
🔹پس از ایجاد خلق جهانی نو، امکانهای برای زندگی گشوده میشود، نحوهای از زیست آغاز میشود. انسانها در این جهان که برای او ساخته شده است زندگی میکنند، روابط برقرار میکنند و با یک دیگر تعامل میکنند و به نحوه بهتر زندگیکردن میاندیشند و در آن راستا عمل میکنند. طبیعتا در این جهان جدید، اتصالها و همبستگیها و همچنین اختلافات و تضادهای ایجاد میشود، پرسشها و مسائل جدیدی مطرح میشود و به اندیشهورزی و تفکر حکمتآمیز بیشتر احساس نیاز میشود که زمینه ارتقا و تکامل معرفت و حقیقت را فراهم میسازد.
🔸پرسش از انسان، آرمانها و امکانهای او و نسبتش با هستی و تاریخ و جامعه بنبادیتربن مسئله اوست که پاسخ به همهی پرسشهای دیگر را ممکن و جهتدار میکند. پاسخ به این پرسش بنیادین، صرفا معطوف به ذات و جوهر آدمی به صورت فینفسه نیست بلکه علاوه بر آن به تاریخ و سیر تکاملی او هم وابسته است تا امکان شناخت موقف امروزی او میسّر شود. به تعبیر دیگر، ذات و جوهر آدمی در بستر تاریخ و جامعه تبلور یافته و به تدریج امکانها و استعدادهایی از او آشکار شده است که امروزه به عنوان حقایق بنیادین و بدیهیات معرفت و به تعبیر بهتر "خود" و "هویت" تلقی شده است و همین سرمایه، سکوی حرکت و جنش جدید او برای مواجهه با لایههای دیگر واقعيت و کشف سطوح متعالی حقیقت است.
🔹تنها با فکر و در فکر و اندیشه است که انسان خود را به طور عینی به عنوان انسان و موجود کنشگر فعال تحقق میبخشد. با فکر خودآگاه میشود و از سرمایه درونی و منابع پیرامونی مطلع میشود و به حرکت و جنبش در میآید و در کار و عمل خود را آشکار میکند.
🔸حکمت ایرانی پس از آشنایی با معارف قرآن کریم و سنت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه وآله) وارد دوران جدیدی شد و عالم نوینی را برای انسان ایرانی و بلکه انسان مسلمان به وجود آورد. حکمتی که در شعر و ادب، فقه و اصول، عرفان و اخلاق، فلسفه و کلام تجلّی یافت و صورتهای متنوع آن به ذهن و قلب انسان جلا و صفا و به زیست او معنا و جهت میداد.
🔹حکمت متعالیه (به معنی جمع میان قرآن، برهان و عرفان) در بنیان و ریشهی همه مطالعات دینی و مسائل اجتماعی دو قرن اخیر ایران حضور دارد و همهی جریانها و مشربهای فکری اثباتا یا نفیا از آن بهره بردهاند. اگر نبود حکمت متعالیه و فهم دینی مبتنی بر اصول فلسفی آن، امکان گفتگو و دفاع در برابر موج بنیان برافکن مدرنیته فعال نمیشد.
مشهد مقدس، حرم مطهر رمضان ۱۴۰۲
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📹 قرائت آیاتی از سوره انبیاء و سوره نصر توسط آقای سید طاها حسینی از روستای چارک استان بوشهر محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی
هدایت شده از حمید پارسانیا
4_5818793096728544906.pdf
1.69M
💠 گفتگو میان هگل و فیلسوفان مسلمان
🔹 استاد حمید پارسانیا
🔹 استاد یزدان پناه
🔹 استاد عسکری
🔹 دکتر طالب زاده
🔹 دکتر بهشتی
🔹 دکتر احسن
💠 @parsania_net
📌 نگاهی دوباره به استعدادهای انسان
🔹انسان مجموعهای از قوا و استعدادهای نهفته است که بنیاد کمالات و ویژگیهای اوست و نحوه وحود آدمی را تعین و تحقق میببخشد. استعدادها، نشانگر افقهای وجودی انسان و امکانهای شدن اوست.
استعدادها، امکان فعلیت را دارند که بخشی از آن به صورت طبیعی فعال میشود اما فعلیت بسیاری از استعدادهای فطری و عقلی، به آگاهی و ارادهی او و عزم و فعالیت خستگیناپذیر وابسته است.
🔸 استعدادهای انسان همچون یک زنجیرهی متصل و بهم پیوسته است و فعلیت آنها به صورت سلسله وار و تدریجی ممکن است. یعنی فعلیت برخی از استعدادها زمینه ساز ظهور استعدادهای بالاتر است و فعلیت انها، استعدادها و امکانهای قویتر و متعالیتری فراهم میکند. همانند یادگیری علم و حساب است. یادگیری هر مرحله، مقدمهای است برای مراحل دیگر. با توقف در یک مرحله، امکان یادگیری مراحل بالاتر فراهم نمیشود. اگر کسی بدون طی مراحل مقدماتی و بروز استعدادهای اولیه، قصد مراحل عالیه را داشته باشد نوعا تلاش او بی فایده خواهد بود و به نتیجه صحیح منتهی نخواهد شد.
🔹 حیات اجتماعی و رشد جامعه هم چنین است امری تدریجی و مرحله ای. رشد و پیشرفت در هر مرحله زمینه ساز آشکار شدن استعدادها، افقهای جدید و امکانهای بیشتر برای رشد و پیشرفت است.
مشهد مقدس، حرم مطهر رمضان ۱۴۰۲
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 داستان فلسفی و کلامی، اجتماعی و انتقادی
❇️گفتار خوش یارقلی
✍ تألیف شیخ محمد محلاتی غروی
قطع رقعی، چاپ اول ، 280 صفحه
« گفتار خوش یارقلی» كتابی است خواندنی با نثری خوشخوان و سبكی داستانگونه كه به نقد بهائیت میپردازد. زنده یاد جلال آل احمد عقیده داشت بعد از نهضت مشروطه و نوآوری در ادبیات، مرحوم محلاتی با تألیف این كتاب در نویسندگی #نهضتی ایجاد كرد به طوری كه شیوه نویسندگی او به سبك #رمان سرمشقی برای نویسندگان دوره #مشروطه گردید و به حق و جرات میتوان او را #پیشگام نویسندگی نوین نامید.
مؤلف این كتاب یكی از دانشمندان بزرگ و نوابغ عالی مقام است كه در جوانی دارای مقامات عالیه در علم و دانش بوده و تحصیلاتش در نجف بوده است. وی علاوه بر مقام علمی، مردی خوش ذوق و با استعداد و دارای بیانی شیرین و جذاب بود، سخنانش شنونده را مجذوب و فریفته میكرد و شاید این مدعا، شیرینی و ملاحت حیرتآوری است كه در این كتاب مشاهده میشود. وی این كتاب را در نجف نگاشته و در همان جا به طبع رسیده است.
مؤلف محترم خود را به نام «یارقلی» معرفی میكند كه وطنش كویر حوض سلطان است و از دین و تابعیت تمام دولتها استعفا داده است و غرض از این معرفی، خود را یك فرد بینظر و بیطرف میداند تا بتواند حقایق را بگوید و همه بپذیرند.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
شذرات المعارف - محمدعلی شاه_آبادی.pdf
6.34M
📌 شذرات المعارف
✍ آیت الله العظمی شاهآبادی
بهترین کتاب در امتداد اجتماعی حکمت و عرفان اسلامی
#اخوت
#الفت
#فقه_الاجتماع
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 الفتنامه
کتاب الفت نامه از آثار فارسی ملامحسن فیض کاشانی با تصحیح حمیدرضا میررکنی توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر و راهی بازار نشر شد.
این رساله به تشریح و تبیین اهمیت و آداب دوستی و الفت میپردازد.
ملامحسن فیض کاشانی از علمای معروف عصر صفوی است که رسائل فارسی فراوانی از خود بهجای گذاشته است. بسیاری از این رسالهها تصحیح و منتشر شدهاند و بسیاری دیگر هم مهجور و مغفول واقع شدهاند؛ یکی از این رسائل #الفتنامه است.
فیض در رساله الفتنامه به بیان چیستی، ضرورت و چگونگی دوستی و آدابش پرداخته است. بعد کتاب مصادقهالاخوان شیخ صدوق، با فاصله چند قرن این اولینباری است که برای تهییج و تشویق مؤمنین به شکلدادن حلقه دوستی و برادری، دست به نگارش اثری مستقل میبرد.
مصحح و محقق اثر در مقدمه خود این کتاب را قابل قیاس با کتاب شذرات المعارف مرحوم شاهآبادی میداند و معتقد است طرح و عزمِ «جمعداشتن» و «جامعهداشتن» در آثار این چنینی نزد علمای شیعه در چنین آثار متولد شده است. طرح تفصیلی این مدّعا البته بهنحو مجمل در پیشگفتار محقق اثر با عنوان «حقیقتنامه فیض؛ طرحی درباره حقیقت و تاریخ برادری» دنبال شده است.
#اخوت
#الفت
#فقه_الاجتماع
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌العقل و الجهاله
عقل، معیار انسانیت انسان
نویسنده آیت الله العظمی محمدعلی شاه آبادی
سال نشر : 1401
تعداد صفحات : 167
حضرت آیت الله العظمی میرزا محمد علی شاه آبادی (قدس سره) در سال 1292 هجری قمری (1253 هجری شمسی در اصفهان در بیت عالم مجاهد و فقیه ربانی آیت الله العظمی میرزا محمد جواد اصفهانی حسین آبادی (ره) ، دیده به جهان گشود.
ایشان از محضر پدر بزرگوار خود و سایر اساتید و علمای اصفهان و تهران کسب فیض کرد و در حدود سن 18 سالگی اجازه اجتهاد گرفت. سپس به مدت هفت سال به نجف رفته و تحصیلات خود را تکمیل نمود.
در بازگشت به ایران ، ابتدا هفده سال در تهران، سپس هفت سال در قم و مجدداً پانزده سال پایانی عمر خود را در تهران اقامت گزید.
کتاب حاضر، در 51 صفحه به تبیین معنای عقل و چگونگی اتصاف انسان به آن و تبیین اقسام انسان ها از حیث سعادت و شقاوت و مباحث مرتبط دیگر نگاشته شده است.
بن مایه تحلیل های ایشان نظریه فطرتی است که در کتاب رشحات البحار به آن پرداخته شده است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هر که را با خطِ سبزت سرِ سودا باشد
پای از این دایره بیرون نَنِهَد تا باشد
من چو از خاکِ لحد لاله صفت برخیزم
داغِ سودای توام سِرِّ سُویدا باشد
تو خود ای گوهرِ یک دانه کجایی آخِر
کز غمت دیدهٔ مردم همه دریا باشد
از بُنِ هر مژهام آب روان است بیا
اگرت میلِ لبِ جوی و تماشا باشد
چون گل و مِی دمی از پرده برون آی و درآ
که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد
ظِلِّ مَمدودِ خَمِ زلفِ توام بر سر باد
کاندر این سایه قرارِ دلِ شیدا باشد
چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفتِ نرگسِ رعنا باشد
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121